کوچه های تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
کوچک که بودم کشتی هایم که غرق می شد سریع برگی از دفتر مشقم می کندم و دوباره یکی عین آن را می ساختم !
حالا ولی روزهاست که کشتی هایم غرق شده و تنها در حسرت آنم که چرا دیگر دفتر مشقی ندارم ؟!
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خنده ام میگیرد…

وقتی پس از مدتها بی خبری،

بی آنکه سراغی از این دل بگیری…

می گویی دلم برایت تنگ است …

یا دلم را به بازی گرفته ای،

یا معنای واژه ها را خوب نمی دانی ؟

دلتنگی … ارزانی خودت،

من دیگر دلم را به
خدا
سپرده ام…
 

zahra.71

عضو جدید
کاربر ممتاز
_لبخندم را همیشه میبینی...
عزیزم عادت کرده ام
عادت کرده ام که لبخندم را برای همه حفظ کنم!
کنار تو که از ته دل میخندم...
بهانه تو از چیست؟با تو که شادم!
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
مشکوکم مشکوکم به تو نمی تونم بمونم با تو


مشکوکم مشکوکم با تو نمیدونم با کی هستی تو


یه نفر هست مثه یه سایه


یه نفر هست مثه اوار


یه نفر هست مثه یه دیوار


یه نفر هست اره...انگار

مشکوکم مشکوکم به تو نمی تونم بمونم با تو


مشکوکم مشکوکم به تو نمیدونم با کی هستی تو



دنیامو کردی زیرو رو


حتی نزاشتی ابرو


تو نمیخوای منو تو ماشیم


اخه چرا بهم بگو

مشکوکم مشکوکم به تو نمیتونم بمونم با تو


مشکوکم مشکوکم به تو نمیدونم با کی هستی تو
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در کوچه ها
قدم میزنم
اهسته
بی حرف
و تنها
به ادمها
نگاه میکنم نمیدانم در کدامین روز
در کدامین سال
میتوانم
دوباره
در حین گذر از کوچه ها بجای نگه داشتن دیوار
روی پاهای استوار
خودم قدم بردارم
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاهی آنقدر دلم هوایت را میکند

شک میکنم به اینکه ، این دل مال من است یا تو . . .
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مــن دلـم می خواهــد


ساعتـی غـرق درونـم باشـم !!


عـاری از عـاطفـه ها


تهـی از مـوج و سـراب


دورتـر از رفقـا …


خـالی از هـر چـه فـراق !!


مــن نـه عـاشـق هستـم ؛


و نـه محتـاج نگـاهی کـه بلغــزد بـر مــن


مـن دلـم تنـگ خـودم گشتـه و بـس … !
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
چه تلخ بود
اخرین قهوه ای که با هم خوردیم
تنها
تو بدون اینکه
جرعه بنوشی
گفتی
خداحافظ
و من
تنها قهوه نیمه خورده ام از دست افتاد
و تو درون کوچه گم شدی
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باران که می بارد
تمام کوچه های شهر
پر از فریاد من است
که می گویم
من تنها نیستم
تنها، منتظرم
تنها..



 

maryam-25

عضو جدید
چگونه می گذرد این روزها

این روزهایی که

من حتی خودم را هم نمی بینم ...

شبهایی که سردند و تاریک ...

و من در کنار این شبهای سرد

به ته راه نگاه می کنم ...

که با مرگ پوشانده شده است !

و می روم ...

و می روم ...!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
از کوچه ها میگذرم
نمیدانم در کدام مسیر پیدا کنم راهم را
تنها
میخواهم
از کوچه هایی
که
مرا به یادت میاندازد دور شوم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
جاده ای که
از ان
رفتی
را میشویم
و خوب
حاضرش میکنم
تا وقتی
داری
دست در دست
دیگری
رد میشوی
نفهمی
چقدر
این
جاده را
پیمودم
تا ببینم از دور میایی یا نه
تنها
تا
خبرش را شنیدم
که با دیگری میایی
جاده را
تمیز کردم
تا
حداقل
روی
قطرات
اشکم
قدم نزنید
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
به دنبال کوچه ای به نام معرفت میگردم
اگر کسی سراغی دارد
نشانی
بدهد
تا ادمهای
درون ان کوچه را ببینم
اخر
خیلی
وقته حس
میکنم
معرفت
افسانه کتابها و شعرها شده
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
"دلــــم "برای سادگی های کودکی ام تنگ شده؛

برای عصرهای تابستانی که دلتنگ هیچ

برای شبهای زمستانی که وقتی سربر بالش خیال میگذاشتم،

لحظه ای بی هیچ فکر و خیال مبهم خواب را مهمان چشمهای بی گناهم

میکردم و تا صبح رویاهای سپید و آبی میدیدم.

"دلــــم "برای آرزوهای کودکی ام تنگ شده.

برای خواندن شعرها و کتابهای داستان یکی بود یکی نبود!

 

nasim_shsh

عضو جدید
کاربر ممتاز
گرمای تنت ارزانیه همان لاشخورها،
من سرمای تنهایی ام را به گرمای هوست ترجیح میدهم...
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این روزها من ...
خدای سکوت شده ام
خفقان گرفته ام تا آرامش اهالی دنیا،
خط خطی نشود!
سکوتی می کنم به بلندی فریاد ...
فریادی که فقط و فقط خدا آگاه باشد
از راز دلم
از این روزهای تنهایی و دوری و ...!
حسرت ، که در این هجــــــــــوم تاریکی
صدای دل هم به جایی نمی رسد!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
کوچه ها
در ازدحام این ادمها پر شده
ادمهایی
که یا به دنبال
یه عشق هستند
یا هوس
اما
بیشترشان به دنبال هوس
عشق
دیگر
افسانه شده
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز

فقـط بگو ،
چگونه رفتن و نبودنت را باور کنم ؟ ؟
وقتی آغوش من هنــــــوز .....
بوی بودن ات را میدهد ؟؟؟؟
 

جولي

عضو جدید
کاربر ممتاز
[SUP]حتے از هَمین راه دور...[/SUP] [SUP]
شاید تو سُکـوت میـان کلامم بـاشـے...
[/SUP]


دیـده نمی شوی!

امـــا مـن، تـو را اِحسـاس مـے كنمـ ...

شایــد تــو...

هَیاهـوی قلبـم بـاشـے ..

شنیـده نمـے شوی...

امـا مـن، تـو را نـفس مـے کشمـ ـ ـ ... دیوانه وار.


 

zahra.71

عضو جدید
کاربر ممتاز
قول داده اَم...
گاهـــی
هَر اَز گاهـــی
فانوس یادت را
میان ایـن کوچه ها بـی چراغ و بـی چلچلـه، روشَـن کنَم
خیالـت راحـَــت! مَـن هَمان منـــَــم؛
هَنوز هَم دَر این شَبهای بـی خواب و بـی خاطـــِره
میان این کوچـه های تاریک پَرسـه میزَنـَم
اما بـه هیچ ستاره ی دیگـَری سَلام نَخواهــَـم کَرد...
خیالت راحت!

 

جولي

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتی دیـــدی تنـــها شـدی...



بدون خـدا همه رو بیرون کرده...
تا خــودت باشـــی و خــــودش
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
کوچه ای را به یاد
خیانتت
به نام
خیانت ثبت کرده ام
تا هروقت
نزدیکش میشوم
کمی جلوی اشتیاقم
برای
یاداوری
خاطراتت را بگیرم
تا حداقل کمتر دل تنگت شوم
دل تنگ تویی
که
در نبودنم
شاد هستی
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا