مستی ، شراب ، دیوانگی

مبشر

عضو جدید
در این جا در نگرش مثبت به شراب ، مستی و جنون مطلب بگوئیم و بشنویم . البته منظور بیشتر از نگاه شاعرانه و عارفانه است.

عاشق همه سال مست و رسوا بادا
دیوانه و شوریده و شیدا بادا



با هشیاری غصه‌ی هرچیز خوریم

چون مست شویم هرچه بادا بادا


:gol:


 

مبشر

عضو جدید
در قرآن از سه نوع شراب سخن رفته است.

1- شراب گرم(انسان آیه 17)
2- شراب سرد(انسان آیه 5)
3- شراب پاک (انسان آیه 21)
 

aminson

عضو جدید
گفته بودی که شوم مست و دو بوست بدهم وعده از حد بشد و ما نه دو دیدیم و نه یک
 

متالیک

عضو جدید
کاربر ممتاز
شراب و عيش نهان چيست كار بى بنياد
زديم بر صف رندان و هر چه باداباد
 

مبشر

عضو جدید
نیست از عاشق کسی دیوانه‌تر عقل از سودای او کورست و کر



زآنک این دیوانگی عام نیست

طب را ارشاد این احکام نیست




گر طبیبی را رسد زین گون جنون

دفتر طب را فرو شوید به خون

 

مبشر

عضو جدید
حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو

و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو





رو سینه را چون سینه‌ها هفت آب شو از کینه‌ها

وآنگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو




باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی

گر سوی مستان می‌روی مستانه شو مستانه شو
 

مبشر

عضو جدید
عقل من گنجست و من ویرانه‌ام

گنج اگر پیدا کنم دیوانه‌ام




اوست دیوانه که دیوانه نشد

این عسس را دید و در خانه نشد



 

مبشر

عضو جدید


من نیز چو تو عاقل و هشیار بدم

بر جمله‌ی عاشقان به انکار بدم




دیوانه و مست و لاابالی گشتم

گوئیکه همه عمر در این کار بدم

 

مبشر

عضو جدید
مستی ، شراب و جنون از لوازم اولیه عیش و عشرت هستند . یکی از نهرهای بهشت شراب مست کننده است.

مولانا مستی را نشانه ی بلوغ می داند.

خلق اطفالند جز مست خدا
نیست بالغ جز رهیده از هوا
 

behnam-t

عضو جدید
شرابی تلخ میخواهم که مرد افکن بود زورش***که تا یکدم بیاسایم ز دنیا و شروشورش
 

behnam-t

عضو جدید
زان می عشق کزو پخته شود هر خامی***گرچه ماه رمضان است بیاور جامی
معنی شراب و می و مستی در نظر حافظ در این بیت عیان است
 

behnam-t

عضو جدید
من و انکار شراب این چه حکایت باشد؟؟؟***غالبا این قدرم عقل و کفایت باشد
 

behnam-t

عضو جدید
تا زمیخانه ومی نام و نشالن خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود
 
  • Like
واکنش ها: elma

shim.shim

عضو جدید
ساغرو مطرب و می جمله مهیاست ولی
عیش بی یار مهیا نشود یار کجاست؟
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
امضام:

روز مرگم هر که شیون کند از دورو برم دور کنید*****همه را مست و خراب از می انگور کنید
مرد غسال مرا سیر؛ شرابش بدهید*****مست مست از همه جا حال خرابش بدهید
بر مزارم مگذارید بیاید واعظ *****پیر میخانه بخواند غزلی از حافظ
جای تلقین به بالای سرم دف بزنید*****شاهدی رقص کند جمله شما کف بزنید
روز مرگم وسط سینه ی من چاک زنید*****اندرون دل من یک قلمه تاک زنید
روی قبرم بنویسید وفادار برفت*****آن جگر سوخته ی خسته از این دار برفت
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آه ای خدا کمک کن من بی صدا نمونم
تاریخ عشقو باید با عاشقا بخونم

مغرور و عاشقونه اون عاشقا که مردن
این عشق سینه سوزو به قلب ما سپردن

در انتظار کاوه هم لحظه های دردیم
آهنگر زمونه س اونکه صداش کردیم

دل خسته ام از عالم دل بسته ام به ساقی
صبرم زیاده اما عمری نمونده باقی
صبرم زیاده اما عمری نمونده باقی

انگار تموم دنیا بسته س به تار مویی
برای این زمونه نمونده آبرویی
برای این زمونه نمونده آبرویی

ای همسفر سلامی محتاج یک سلامم
از می پریده مستی غم مونده توی جامم
غم مونده توی جامم

هم لحظه های دردیم این درد چاره باید
مردن مرام ما نیست عمر دوباره باید
عمر دوباره باید

دل خسته ام از عالم دل بسته ام به ساقی
صبرم زیاده اما عمری نمونده باقی
صبرم زیاده اما عمری نمونده باقی
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حال دنیا را بپرسیدم من از فرزانه‌ای
گفت یا آب است یا خاک است یا پروانه‌ای!
گفتمش احوال عمرم را بگو این عمر چیست ؟
گفت یا برق است یا باد است یا افسانه‌ای!
گفتمش اینها که می بینی چرا دل بسته اند؟
گفت یا خوابند یا مستند یا دیوانه‌ای!
گفتمش احوال عمرم را پس از مردن بگو؟
گفت یا باغ است یا نار است یا ویرانه‌ای!
ابوسعید ابوالخیر
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدايي ديوانگي و مستي و عاشقي خيلي از اين شعر خوشم اومد:

یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
سجده ای زد بر لب درگاه او
پر زلیلا شد دل پر آه او
گفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای
جام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای
نشتر عشقش به جانم می زنی
دردم از لیلاست آنم می زنی
خسته ام زین عشق، دل خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو ... من نیستم
گفت: ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پیدا و پنهانت منم
سال ها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یک جا باختم
کردمت آوارهء صحرا نشد
گفتم عاقل می شوی اما نشد
سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا برنیامد از لبت
روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی
مطمئن بودم به من سرمیزنی
در حریم خانه ام در میزنی
حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بیقرارت کرده بود
مرد راهش باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم.
 

ashofte_se7en

عضو جدید
 توبه ها را بشکنید ، توبه ها را بشکنید
 
میخانه ها را وا کنید ای بـــاده خـــواران

پیمانـه را احیــا کنیـد ای مــل گســاران

باده ساغـر کنیـد ، توبـه ای دیگـر کنیـد  

 خرقه از تن برکنید ، توبه ها را بشکنید
 
توبـــه هــا را بشکنیـــد آمــــد بهــــاران
 
 یادی از آئین مستانی کنید ، مست پنهانی کنید
   
 تا سحر پیمانه گردانی کنید ، مست پنهانی کنید

 روز و شب معشوقــه بـــازی های عــرفــانی کنید  

 مــست پنهـــــانی کنیــد ، مست پنهــــانی کنید
 
 همچـون خمـــاران توبــه ها را بشکنید

توبـــه هــا را بشکنیـــد آمــــد بهــــاران
 
 عاشقان غوغا کنید  
   
 بــر دل شیـــدا کنید

 یک نفس گر میتوان ساغر زدن
  
 پس چــرا اندیشـــه فـــردا کنیم
 
 غصه از سر وا کنیم
  
 پیمانه را احیا کنیم

 ای بی قـراران ، ای بی قـراران
 
توبـــه هــا را بشکنیـــد آمــــد بهــــاران

استاد هماي
 

ashofte_se7en

عضو جدید
این چه حرفیست که در عالم بالاست بهشت

هر کجا وقت خوش افتاد همانجاست بهشت

دوزخ از تیرگی بخت درون تو بود 

دوزخ از تیرگی بخت درون تو بود 

گر درون تیره نباشد همه دنیاست بهشت.

این چه جهانیست؟!

این چه بهشتیست؟!

این چه جهانیست که نوشیدن می نارواست؟!

این چه جهانیست؟

این چه بهشتیست , در آن خوردن گندم خطاست؟!

این چه بهشتیست؟

آی رفیق این ره انصاف نیست

آی رفیق این ره انصاف نیست

این جفاست.

راست بگو راست بگو راست

فردوس برینت کجاست؟

راست بگو راست بگو راست

فردوس برینت کجاست؟

راستی آنجا هم

راستی آنجا هم

هرکس و ناکس خداست؟

راست بگو راست بگو راست

فردوس برینت کجاست؟

بر همه گویند که هشیار باش

بر همه گویند که هشیار باش

بر در فردوس نشیند کسی 

تا که به درگاه قیامت رسی

از تو بپرسند که در راه عشق

پیرو زرتشت بدی یا مسییح؟

پیرو زرتشت بدی یا مسییح؟

دوزخ ما چشم به راه شماست

دوزخ ما چشم به راه شماست

راست بگو راست بگو راست

آنجا نیز

باز همین ماجراست؟!؟!

راست بگو راست بگو راست

فردوس برینت کجاست؟!

این همه تکرار مکن ای همای

کفر مگو شکوه مکن بر خدای

پای از این در که که نهادی برون

در قل و زنجیر برندت بهشت

بهشت همان ناکجاست

وای به حالت همای

وای به حالت

وای به حالت همای

وای به حالت

این سر سنگین تو از تن جداست

نه , نه, نه 

توبه کنم باز حق با شماست

نه ,نه, نه

توبه کنم بازحق با شماست

استاد هماي
 

ashofte_se7en

عضو جدید
نه از افسانه می ترسم نه از شیطان

نه از کفر و نه از ایمان

نه از آتش نه از حرمان

نه از فردا نه از مردن

نه از پیمانه می خوردن

خدا را می شناسم از شما بهتر  

شما را از خدا بهتر

خدا از هرچه پندارم جدا باشد

خدا هرگز نمی خواهد خدا باشد

نمی خواهد خدا بازیچه ی دست شما باشد

که او هرگز نمی خواهد چنین آیینه ای وحشت نما باشد

هراس از وی ندارم من

هراسی را از این اندیشه ام در پی ندارم من

در عالم بیم از آن دارم

مبادا رهگذاری را بیازارم

نه جنگی با کسی دارم

نه کس با من ...

استاد هماي
 

ashofte_se7en

عضو جدید
  آن دم که مــــرا مــــی زده بـر خـــاک سپــارید
 
         زیـــــر کفنــــــم خمــــــره ای از بـــــاده گذاریـد

تــــا در سفـــــر دوزخ از ایــن بــــــاده بنوشـــم

        بـــــر خــاک مـن از ساقــــه انگـــــور بکــاریــــد
 
آن لحظـــه کــه بـا دوزخیــــان کنـــــم مـــلاقات
   
      یک خمـــره شـــراب ارغـــوان بــرم به سوغات

هرقدر که در خاک ننوشیدم از این باده صافی
   
       بنشینـــــم و بــــا دوزخیـــــــان کنـــم تــــلافی

جــز ساغـــر و پیمانــــه و ساقـــی نشنـاسـم
 
         بــر پــایـــه پیمانــه و شـادی است اســـاسـم

گر همچــو همــــای از عـطش عشق بسـوزم
 
        از آتــــــــش دوزخ نــــهراســــــم نــــهراســـــم
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
درب ميخانه که باز است و دلم مست و خراب
در تمناي تو بودم تشنه ي جامي
شراب
از چه رو ،معشوقه با ما اينچنين بد کرده است
ظلم دوران ،راه
عاشق پيشگان ،سد کرده است
مثل هر روز، خدا بر دست من جامي بده
نام من آلوده گشته ،بهر من نامي بده



 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
ساقیاامشب صدایم باصدایت ساز نیست
یاکه من بسیارمستم یاکه سازت ساز نیست
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ساقی بازم می بده جام دما دم بده
کار من از یه پیک دو پیک گذشته

ساقی خرابم بکن برس به داد این دل شکسته

مستو خرابم بکن
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
شراب چشم تو در جام دل مرا کافيست

اگر چه طعم لبت چون شراب عنابيست

کنار من بنشين تا زمان شود موقوف

هميشه مست تو من جاودانه خواهم زيست

ولي چه سود مرا باده از سبو دادند

کنار من غم تو هست و جاي تو خاليست

 

corpse bride

عضو جدید
کاربر ممتاز
قرارمان فصل انگور...

شراب كه شدم بیا ...

تو جام بیار...

من جان ...

جام را خالي از جان كن

هراسی نیست

فقط تو خوش باش

همین مرا كافیست !
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
این چه مستیست
که در نگاهت هست
این چه شوریست که
در لبانت هست
اه از این
همه شوریدگی
که به پا میکنی
کمی
ارام
بر کنارم بنشین
اینگونه
مست و پریشان
بیرون نرو
مگر نمیدانی
دوستت دارم
اینگونه
دختر
تو مرا
از خود بیگانه میکنی
و مرا با تمام رقیبان
مواجه
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
مست بگذشت
و نظر بر عاشقان نکرد
این چه
فریبیست
که در چشمان خمارت هست
این چه دامیست که
لبانت بر راهم
میگذارد
اخر
کمی حیا کن
تو مظهر زیبایی هستی
ای زن زیبا
ولی
چرا
بر عاشقانت
اینگونه
سخت میگیری
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
محـسن ز شراب و مي وصف نامه 20

Similar threads

بالا