فنون ترجمه

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
فرهنگ های عمومی دو زبانه


مفیدترین فرهنگ های دو زبانه (انگلیسی_فارسی و فارسی_انگلیسی) آریان پور است.


¤ آریان پور کاشانی؛ عباس. فرهنگ دانشگاهی انگلیسی_فارسی. 2 ج.؛ تهران؛ امیر کبیر؛ 1345.


این فرهنگ حاوی مطالب زیر است:


_ مقدمه ای به زبان انگلیسی
_ نشانه های اختصاری انگلیسی که در متن فرهنگ بکار رفته است
فهرست نشانه های آوا شناختی که راهنمای تلفظ انگلیسی(بریتانیایی) مدخل هاست
_ راهنمای تلفظ کلمات فارسی
_ کلماتی که در زبان انگلیسی امروزه (اعم از نوشتاری و گفتاری) بکار گرفته می شوند به همراه تلفظ؛ هویت دستوری؛ توضیح؛ توصیف و معادل های فارسی هر یک


_ پیوست ها:


الف) دیباچه فارسی
ب) شیوه استفاده از فرهنگ
پ) تصحیح نامه غلطهای چاپی
ت)نشانه های اختصاری فارسی
ث)الفباهای قدیم و جدید ایران


کاربرد: این فرهنگ حاوی بسیاری از واژه هایی است که امروزه در زبان انگلیسی بکار می رود.


چنان چه که گفته شد به دلیل نابسامانی موجود در تنظیم معانی و معادل های فارسی؛ استفاده درست از این فرهنگ مستلزم مراجعه قبلی به فرهنگ یک زبانه (انگلیسی به انگلیسی) است.


¤ آریان پور کاشانی؛ عباس و آریان پور کاشانی؛ منوچهر. فرهنگ فشرده فارسی_انگلیسی. تهران؛ امیر کبیر؛ 1355.


این فرهنگ حاوی مطالب زیر است:


_ پیشگفتار
_ متن فرهنگ حاوی تعدادی از کلماتی است که در فارسی امروزی بکار می رود.
به دنبال هر مدخل نخست معادل های انگلیسی آن ذکر شده؛ و گاه کاربرد هر یک در عبارت یا جمله ای نشان داده شده است.
_ فهرست نشانه های اختصاری که در متن فرهنگ بکار گرفته شده است


برای آگاهی از کاربرد صحیح فرهنگ های فارسی به انگلیسی به توضیحاتی که ذیل فرهنگ advanced learner's آمده است رجوع کنید.


 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
فرهنگ فارسی


¤ معین؛ محمد. فرهنگ فارسی؛ 6 ج؛ چ 1؛ تهران؛ امیر کبیر؛ 1342.


مقدمه این فرهنگ حاوی نکات زیر است:


_ منابع زبان فارسی؛ عناصر اصلی فارسی؛ اهمیت فارسی؛ فرهنگ های فارسی؛ فرهنگ هایی که در تدوین فرهنگ معین بکار گرفته شده؛ روش تهیه فرهنگ؛ فواید و مزایای آن؛ فهرست نام کسانی که در تدوین فرهنگ شرکت داشته اند؛ ماخذ؛ نشانه های اختصاری که در متن فرهنگ بکار برده شده؛ اعم از نشانه های مربوط به زبان ها؛ نکات دستوری؛ شعب علوم و نشانه های مربوط به نام کتاب ها؛ مولفان؛ مصححان و ناشران؛ جدول تطبیق حروف لاتین و یونانی با حروف فارسی(فهرست نشانه های آوا شناختی که راهنمای تلفظ صحیح مدخل هاست).


مجلدهای 1 تا 4 کلماتی را در بر می گیرد که در زبان فارسی بکار می رود.


البته این مجموعه فاقد کلمات و اصطلاحاتی است که در چند دهه اخیر در زبان فارسی متداول شده؛ از جمله اصطلاحات فنی و تخصصی و نیز آن هایی که در نثرهای معاصر بکار رفته است از قبیل نمایه؛ قلب نگاری؛ لجام گسیخته؛ جهانخوار.


به دنبال هر مدخل نخست با استفاده از نشانه های آوا شناختی تلفظ آن ذکر شده سپس ریشه؛ هویت دستوری؛ معنا یا معناهای آن غالبا به ترتیب تداول و سپس ترکیبات آن ذکر شده است.


گاه برای نشان دادن معنای دقیق؛ شاهدهایی از متون نظم و نثر فارسی آورده شده است.


در انتهای مجلد 4 نیز مجموعه مختصری از ترکیبات خارجی بدست داده شده است.


در مجلدهای 5 و 6 که اعلام نام گرفته نام افراد؛ آثار هنری و ادبی و نیز بعضی از مهم ترین اعلام جغرافیایی به ترتیب حروف الفبا ذکر شده و به دنبال هر یک توضیح مختصری آورده شده است.


¤ نجفی؛ ابوالحسن. غلط ننویسیم؛ فرهنگ دشواری های زبان فارسی. تهران؛ مرکز نشر دانشگاهی؛ 1366.


این فرهنگ حاوی مطالب زیر است:


_ پیشگفتار
_ توضیح درباره چند اصطلاح که در این فرهنگ بکار برده شده است
_ فهرست الفبایی ( غلط های رایج در نوشته های امروز اعم از غلط های املایی و انشایی؛ و استعمال نادرست واژه ها از جمله واژه های ماخوذ از زبان های خارجی و نیز اشتباهات صرفی و نحوی و به خصوص آنچه به نام گرته برداری معروف است؛ یعنی ترجمه لفظ به لفظ اصطلاحات و ترکیبات خارجی که عمدتا در سال های اخیر بر اثر شتابزدگی خبرگزاری ها و سهل انگاری مترجمان و نارسایی زبان دانشجویان از فرنگ برگشته در مطبوعات و رادیو و تلویزیون و بسیاری از کتاب ها رواج یافته و با روح طبیعت زبان فارسی مغایر است.


علاوه بر این دشواری هایی که در خود زبان وجود دارد و غالب اوقات نویسندگان را هنگام نوشتن گرفتار تردید و تزلزل می کند(تا جایی که حکم به ناتوانی زبان فارسی می دهند) مورد توجه قرار گرفته است(نجفی).


_ کتابنامه
_ فهرست مآخذ


کاربرد: این کتاب راهنمایی است برای مترجمان و معلمان زبان و محصلان و ویراستاران و بطور کلی همه کسانی که برای نوشتن قلم به دست می گیرند یا اگر هم اهل نوشتن نباشند به حفظ و سلامت زبان فارسی؛ عنصر اصلی وحدت و قومیت ما مهر می ورزند(نجفی).


 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
دائرة المعارف های عمومی


مجموعه ای چند جلدی است حاوی اطلاعات عمومی؛ فنی و گاه تخصصی در بسیاری از حیطه های معارف بشر؛ همانند فرهنگ زبان؛ مدخل های آن به روش الفبایی تنظیم شده است.


دایرة المعارف ها غالبا حاوی مطالب زیر هستند:


1_ مقالات متنوع در هر یک از رشته های دانش بشری؛ از جمله علوم؛ فنون؛ علوم اجتماعی؛ علوم انسانی و غیره
2_ نشانه های اختصاری
3_ راهنمای تلفظ صحیح مدخل ها
4_ عنوان کتاب ها؛ آثار هنری و قطعات موسیقی
5_ اعلام
6_ کتابنامه های رشته های مختلف
7_ تصاویر و نقشه های مربوط به موضوع های گوناگون
8_ واژه نامه اصطلاحات تخصصی بسیاری از رشته های فنی و علمی از قبیل زمین شناسی؛ هنر؛ منطق؛ بانکداری؛ هواپیمایی؛ فیزیک هسته ای و غیره
9_ مجلد نمایه (index volume): فهرست الفبایی موضوع هایی که در دائرة المعارف آمده است.


در برابر هر مدخل آن نخست شماره مجلد و شماره صفحاتی که مربوط به مدخل مورد نظر است ذکر شده و سپس مشخصات سایر مقالاتی ذکر شده که در مجلدات دیگر آمده و حاوی اطلاعات بیشتری درباره همان مدخل است.


برای نمونه اگر بخواهید بدانید پر جمعیت ترین منطقه جهان کدام است؛ می توانید یا مدخل population را در مجلد مربوط به حرف p جستجو کنید؛ یا با مراجعه به مجلد نمایه مشخصات سایر مقالاتی را که به نحوی با این موضوع ارتباط دارند بیابید و به آن ها رجوع کنید


کاربرد: گاه مترجم برای آنکه بتواند متنی را به درستی ترجمه کند به اطلاعاتی بیش از آن چه در متن مورد ترجمه ذکر شده است نیاز دارد.


در چنین مواردی که مراجعه به فرهنگ های یک زبانه و دو زبانه کافی نیست؛ مترجم باید به مراجع اطلاعاتی دیگری از قبیل دائرة المعارف مراجعه کند.


در مورد ترجمه متون علمی و فنی؛ مراجعه به دائرة المعارف های تخصصی که در هر یک از رشته های علمی و فنی تالیف شده است؛ از قبیل دائرة المعارف پزشکی؛ دائرة المعارف فنی و غیره؛ برای مترجمان ضروری است.


یکی از سودمندترین دائرة المعارف های انگلیسی زبانان امریکانا (americana) است.


این مجموعه نخستین بار در 1833 در سیزده مجلد به چاپ رسید؛ در حال حاضر معمولا هر پنج سال یک بار تجدید چاپ می شود؛ هر سال هم مجلد مکمل (supplement)آن منتشر می شود که تازه ترین رویدادهای جهان و یافته های علمی و فنی در آن ذکر شده است.


این مجموعه در حیطه اطلاعات علمی و فنی بسیار غنی است.


دومین دائرة المعارف سودمند؛ دائرة المعارف بریتانیکا(britanica) است که نخستین بار در 1768 به چاپ رسید؛ این مجموعه هم اکنون در 24 مجلد به چاپ میرسد و هر چند سال یکبار تجدید چاپ میشود؛ این دائرة المعارف در حیطه علوم انسانی بسیار غنی است.


نخستین دائرة المعارف فارسی زبان؛ دائرة المعارف فارسی غلامحسین مصاحب است که مجلد اول آن (حروف ا_س) نخستین بار در سال 1345 توسط موسسه انتشارات فرانکلین به چاپ رسید؛ مجلد دوم این مجموعه (حروفش_ل)در 1356 توسط شرکت سهامی کتاب های جیبی به چاپ رسید؛ مجلد سوم آن هنوز به چاپ نرسیده است و در نتیجه این مجموعه در حال حاضر ناقص است.


نثر آن بسیار روان است و در زمینه معادل سازی برای بعضی از اصطلاحات علمی و فنی نوآوری های خاصی در آن صورت گرفته است؛ از این رو لازم است که مترجمان تازه کار حتما به آن مراجعه کنند.


 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
شیوه بیان متن مبدا و رعایت آن در ترجمه


یکی از مهمترین نکاتی که هنگام ترجمه باید در نظر داشت تشخیص شیوه بیان متن مبدا و رعایت آن در ترجمه است


به طور کلی شیوه بیان در یک داستان با شیوه بیان در یک مقاله علمی و شیوه بیان در داستان کودکان با شیوه بیان در نوشته حقوقی متفاوت است؛ زبانی که برای توصیف علمی پدیده یا رویدادی بکار می رود حتما با توصیف ادبی همان رویداد تفاوت دارد.


این تفاوت نه تنها با اصطلاحات مربوط به هر یک بلکه با ساخت دستوری جمله های متن مربوط به هر کدام نیز مرتبط است.


بطور کلی یکی از مسائل مهمی که مترجم تازه کار گرفتار آن می شود تشخیص شیوه بیان متن مبدا و رعایت آن در ترجمه است؛ این کار مستلزم شناخت زبان خاصی است که در متون گوناگون بکار می رود.




برای شناسایی شیوه بیان باید به دو نکته توجه کرد:


نکته اول:


الف)سطح واژگان و لحن نویسنده؛ استفاده از فرهنگ یک زبانه و توجه به نشانه ای که سطح کاربرد کلمه (ادبی؛ محاوره ای؛ عامیانه) را مشخص می کند در بسیاری موارد می تواند راهگشا باشد.


ب) بعضی از نویسندگان معاصر انگلیسی زبان گاه برای نشان دادن عامیانه بودن گفتار؛ کلمات را همان گونه می نویسند که به زبان گوینده یا شخصیت مورد نظر می آید.


نکته دوم: ساخت دستوری جمله ها


توجه به ساخت دستوری جمله ها هم به تشخیص شیوه بیان کمک می کند.


الف) وجود جمله های کوتاه و ساده؛ یا وجود جمله های طولانی متشکل از مثلا یک جمله پایه و چندین جمله پیرو؛ نشاندهنده سادگی یا پیچیدگی متن از لحاظ دستوری است.


رعایت این سادگی یا پیچیدگی در ترجمه به خصوص در ترجمه ادبیات بسیار ضروری است.


ب) وجود غلط های دستوری هم که در بعضی از داستان های معاصر انگلیسی به چشم میخورد؛ چه در گفتگو ها و چه در روایت به قصد ارائه سطح زبان عامیانه یا محاوره ای است و به تشخیص شیوه بیان کمک می کند؛ مثلا وجود عباراتی نظیر i says به جای i say یا he haven't nothing به جای he doesn't have anything به مترجم نشان می دهد که راوی یا شخصیت مورد نظر در چه سطحی از زبان سخن می گوید و در ترجمه باید حتما با استفاده از ترکیبات و اصطلاحات عامیانه این سطح را به فارسی منتقل کرد(می گم به جای می گویم یا هیچی نداره به جای هیچ چیز ندارد.


چنانچه ساخت دستوری مشابهی در فارسی وجود نداشته باشد مترجم می تواند برای نشان دادن محاوره ای بودن آن در فارسی از اصطلاحات محاوره ای یا املای نثر محاوره ای استفاده کند.


به هر حال اگر مترجم تازه کار نتواند شیوه بیان متن مبدا را تشخیص دهد یا آن را به درستی در ترجمه رعایت کند بهتر است که فقط به انتقال درست معنا اکتفا کند.


 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
املای نثر محاوره ای


یکی از دشواری های بزرگ بکار بردن نثر محاوره ای؛ املای آن است.


مثلا بنویسیم: کتابم رو برد؟ یا کتابمو برد؟


بنویسیم اون وقت یا اون وخ؟


تنها توصیه ای که می توان در این زمینه به مترجمان تازه کار کرد این است که چنان بنویسند که همه بتوانند به سرعت و به درستی معنا را دریابند.


خواندن ترکیبی چون (وختش) به جای (وقتش است) دشوار است زیرا این ترکیب با این املا برای بسیاری از خوانندگان نامانوس است.


توصیه ای که می توان در اینجا به مترجمان کرد اینست که پیوسته خود را به جای خواننده بگذارند؛ از دید او متن را بخوانند و بکوشند از دید او متن را بفهمند.


اگر هدف از بکار گرفتن نثر محاوره ای این باشد که خواننده متوجه سطح گفتار بشود؛ لزومی ندارد که املای نادرست بکار برده شود.


رعایت نکات زیر نقش موثری در رفع چنین ابهام هایی دارد:


1_ بهتر است حتی الامکان از به هم چسباندن کلمات مستقل پرهیز شود:


رویهمرفته بصورت روی هم رفته نوشته شود


2_ حرف (ه) از (ها) ی جمع حذف نشود:


درختا بصورت درخت ها نوشته شود


3_ حتی الامکان حرف (ه) از (هم) حذف نشود؛ مگر در مورد (من هم) که می توان بصورت (من ام) نوشت:


کتاباشم بصورت کتاب هایش هم نوشته شود


4_ کلمه (را) به (و) تبدیل نشود بلکه در مواردی که مترجم خود را ناگزیر از استفاده از آن می بیند؛ آن را بصورت (رو) بنویسد و به کلمه دیگری نچسباند:


کتابمو بصورت کتابم رو نوشته شود


5_ حتی الامکان کلمه (است) حذف نشود؛ علامت کسره نمی تواند معنای (است) را القا کند:


کتاب من بصورت کتاب من است نوشته شود.


 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
شکل ظاهری و معنا در ترجمه

شکل ظاهری و معنا در ترجمه

ترجمه چیست ؟

ترجمه از نظر دیکشنری وبستر ؛ شامل تغییر حالت یا شکل ظاهری از یک زبان به زبان دیگر است.

زمانیکه از شکل ظاهری (فرم) یک زبان صحبت می کنیم در واقع به لغات ، عبارات ، جملات و پاراگراف های آن اشاره می کنیم. و این شکل ظاهری همان ساختار سطحی یک زبان است.

در ترجمه شکل ظاهری زبان مبداء بوسیله ی شکل ظاهری زبان مقصد جایگزین می شود.

ترجمه شامل انتقال معنا از زبان مبداء به زبان مقصد است. و این کار توسط انتقال ساختار معنایی شکل ظاهری زبان مبداء به شکل ظاهری زبان مقصد امکان پذیر است.

این معنا است که باید بدون تغییر منتقل شود و تنها شکل ظاهری تغییر می یابد.

ترجمه شامل مطالعه ی واژگان ، ساختار گرامری ، شرایط ارتباطی و فرهنگی زبان مبداء برای بررسی و تعیین معنا و سپس بازسازی این واژگان و ساختار گرامری و شرایط ارتباطی و فرهنگی در زبان مقصد است.

(source language)Text to be translated ------ discover the meaning ------ meaning ------ re-express the meaning ------ translation (receptor language)


برای یک ترجمه ی خوب و اثر بخش، مترجم باید معنای متن زبان مبدا را به خوبی بفهمد و آن را در شکل مناسب با همان معنا منتقل کند.

بهترین ترجمه، ترجمه ای است که :

۱. از شکل ظاهری طبیعی در زبان مقصد برخوردار باشد.

۲. متن همان معنایی را برای خواننده زبان مقصد دارد که در ذهن خواننده متن مبدا تداعی می شود.



منبع
meaning based translation by mildred larson

ترجمه و برگردان
انجمن آموزشی و درسی شفق
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
ویژگی های زبانی موثر در فرایند ترجمه

ویژگی های زبانی موثر در فرایند ترجمه

۱. اجزای معنایی : به یک سری از واژگان اطلاق میشود که از یک زبان به زبان دیگر متفاوت است. مثلا در زبان انگلیسی برای جمع بستن از s استفاده میشود که این s از لحاظ گرامری یک پسوند برای اسم و یا فعل محسوب میشود. اما در زبان aguaruna ، معنای جمع بودن در ریشه ی فعل نهفته است و جدا نمی شود. به مثال های زیر برای فهم بهتر این تفاوت ها دقت کنید :

1. Tupikau (he runs)

2. Pisaju (They run)

۲. وجود اجزای معنایی یکسان در چندین ساختار واژگانی سطحی مختلف : مثلا به لغت sheep در انگلیسی توجه کنید، اگر چه لغات lamb, ram, ewe همانند sheep یک معنا را دارند، اما هر کدام از این لغات دارای معنای اضافی نیز هستند مثلا در lamb به گوسفند جوان؛ در ram به گوسفند بالغ و مذکر و در ewe به گوسفند بالغ و مونث اشاره می کند. اما برای ترجمه ی همین لغات به زبان huambisa باید یک کلمه ی sheep را با جزییات بکار برد چون بقیه لغات نام برده شده در این زبان وجود ندارد. مثلا برای لغت ram باید گفت sheep big و برای ewe گفت sheep its woman

۳. یک فرم زبانی دارای چندین معنای مختلف است : مثلا در زبان انگلیسی لغت run دارای پنجاه و چهار معنای متفاوت است. اکثر لغات دارای چندین معنا هستند. یک معنای اولیه (که معمولا اولین چیزی است که به ذهن می رسد) و یک معنای ثانویه (معنای اضافی که لغت در متن به همراه بقیه لغات پیدا می کند). به مثال های زیر توجه کنید :

The boy runs.

The motor runs.

The clock runs.

His nose runs.

این قانون فقط در مورد واژگان صادق نیست بلکه در الگوهای گرامری نیز صدق می کند؛ مثلا چندین الگوی گرامری یکسان می توانند معناهای مختلفی را در بر داشته باشند. مثلا ضمیر ملکی my در انگلیسی در عبارات زیر دارای معناهای متفاوتی است :

My car (ownership)

My brother (kinship)

My foot (part-whole , part of my body)

My singing (actor-activity)

My book (ownership, or authorship)

My village (residence)

My train (use, the train i ride on)

گاهی اوقات یک جمله یا عبارت ، از نظر شکل ظاهری با معنایی که دارد متفاوت است. مثلا جمله ی زیر شکل سوالی دارد اما از نظر معنایی حالت سوالی ندارد و بیشتر حالت پیشنهاد یا دستور برای انجام کاری را دارد.

Mary, why don't you wash the dishes?

* همانند لغات که معنای اولیه و ثانویه دارند؛ نشانه های گرامری نیز دارای کاربرد و عملکردهای متفاوتی هستند. مثلا حرف اضافه on در انگلیسی دارای چندین معنی مختلف در جملات زیر است. که در پرانتز معنای ‏هر کدام در همان جمله آورده شده است.

John found a book on the floor. (on)

John found a book on mathematics. (about)

John found a book on tuesday. (the)

John found a book on sale. (at)


۴. یک معنای واحد در چندین فرم مختلف بکار رود : مثلا جمله ی گربه سیاه است دارای فرم های مختلفی مانند زیر است :

The cat is black
the black cat
the cat which is black

یک مثال دیگر :

Others blamed john because of the difficulty.

Others blamed john for the difficulty.

Others blamed the difficulty on john.

Others said john was responsible for the difficulty.

Others accused john of being responsible for the difficulty.

۵. نامتقارن بودن شکل ظاهری با معنا : زمانیکه یک ارتباط یک به یک بین فرم و معنا وجود ندارد؛ اساسی ترین دلیل برای تبدیل شدن امر ترجمه به یک کار پیچیده است.

ترجمه ی تحت اللفظی یک زبان به زبان دیگر بر اساس شکل ظاهری؛ منجر به تغییر معنا و یا یک ترجمه ی غیر طبیعی در زبان مقصد خواهد شد.

هدف مترجم ، تولید یک متن مصطلح (متنی که همان معنای زبان مبدا را در زبان مقصد دارد و یک شکل و فرم طبیعی در زبان مقصد داشته باشد ) در زبان مقصد است.

هر چیزی که در یک زبان گفته میشود به زبان دیگر قابل ترجمه است. فقط مترجم باید در انتقال ، معنا را بدون کم و کاستی منتقل کند، اما اگر جایی لازم بود می تواند فرم و شکل ظاهری آن را عوض کند. در ترجمه همیشه معنا بر شکل ظاهری ارجحیت دارد.


منبع
meaning based translation by mildred larson

ترجمه و برگردان
انجمن آموزشی و درسی شفق


 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
انواع ترجمه

انواع ترجمه

دو نوع اصلی ترجمه وجود دارد، یکی ترجمه بر اساس فرم (تحت اللفظی) و دیگری ترجمه بر اساس معنا (مصطلح).

ترجمه های نوع اول، تلاش می کنند تا شکل ظاهری زبان مبدا را حفظ کنند و به ترجمه های تحت اللفظی معروف هستند.

ترجمه های نوع دوم، سعی بر انتقال کامل معنا و مفهوم متن مبدا را به زبان مقصد دارند و به ترجمه های مصطلح معروف هستند.

اگر دو زبان خیلی به هم نزدیک باشند، ترجمه ی تحت اللفظی قابل فهم خواهد بود وگرنه این نوع ترجمه غیر قابل فهم و بی معنی خواهد بود.

مثال :

French : madame odette, passager à destination de Douala, est demandée au téléphone.

Literal english : madame odette, passenger with destination Douala, is demanded on the telephone.

Idiomatic english : ms. Odette, passenger for Douala, you are wanted on the phone.


* ترجمه ی تحت اللفظی اصلاح شده

مترجم ،گرامر زبان را تا حدی تغییر می دهد که ساختار جملات قابل قبول در زبان مقصد ایجاد کند. اگر چه لغات و واژگان بصورت تحت اللفظی ترجمه میشوند اما برای جلوگیری از بی معنی شدن متن ، می توان آنها را نیز تغییر داد. به مثال زیر که یک ترجمه از زبان papua new guinea به انگلیسی است توجه کنید :

ro ahombo ngusifu pamariboyandi

i her heart i-fastened-her (literal)

i fastened her in my heart. (modified literal)

ترجمه ی تحت اللفظی لغات، اصطلاحات و ... منجر به یک ترجمه ی بی معنی، نا مفهوم و غیر طبیعی میشود. برای همین مترجم از روش تحت اللفظی اصلاح شده استفاده می کند تا از بی معنی شدن و انتقال غلط معنای جملات جلوگیری کند اما با این وجود باز هم ترجمه حالت غیر طبیعی خود را حفظ می کند.

* ترجمه ی مصطلح از فرم طبیعی زبان مقصد هم در ساختارهای گرامری و هم در انتخاب واژگان، استفاده می کند. این نوع ترجمه مانند ترجمه نیست و انگار که از اول به زبان مقصد نوشته شده است. به عبارت دیگر معنای متن زبان مبدا را بطور کامل و با فرم منطبق به زبان مقصد منتقل می کند.


* ترجمه ی کاملا آزاد

این نوع ترجمه خیلی قابل قبول نیست زیرا اطلاعات اضافه بر متن اصلی به متن ترجمه شده اضافه می کند و معنای آن را عوض می کند. همچنین حقایق تاریخی و فرهنگی متن مبدا را نیز تحریف می کند.

این نوع ترجمه ها به عنوان ترجمه های رسمی قابل قبول نیستند و بیشتر برای طنز و یا القای مفاهیم خاص در مخاطب زبان مقصد، بکار می روند.



منبع
meaning based translation by mildred larson

ترجمه و برگردان
انجمن آموزشی و درسی شفق
ellforum.com
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
ترجمه ی ویژگی های دستوری زبان

ترجمه ی ویژگی های دستوری زبان

هر زبان محدوده ی خاص خود مانند اسم، فعل، صفت و غیره را دارد. همیشه امکانش نیست که مثلا یک اسم در زبان مبدا را همان گونه بصورت اسم در زبان مقصد ترجمه کنیم. اکثر زبان ها برای نشان دادن یک عمل از فعل به جای اسم استفاده می کنند.


دراین حالت فرم زبان مقصد با زبان مبدا متفاوت خواهد بود اما برای انتقال درست معنا این تغییرات لازم است.


ضمایر نیز از یک زبان به زبان دیگر متفاوت است و مترجم مختار است تا با توجه به زبان مقصد ،آنها را تغییر دهد حتی اگر معنی آنها با زبان مبدا خیلی متفاوت باشد.
مثلا در زبان انگلیسی،برای ابراز همدردی از ضمیر اول شخص جمع (we) به جای ضمیر دوم شخص (you) بکار میرود. موقعی که پرستار به بچه ای بیمار می گوید : "الان وقتش است که ما دواهایمان را مصرف کنیم". در این صورت مترجم باید معادلی در زبان مقصد پیدا کند که هم از نظر نوع ضمیر درست باشد و هم همان احساس همدردی در زبان مبدا را نیز منتقل کند.


* ترتیب جملات نیز در دو زبان متفاوت است که در هنگام ترجمه باید رعایت شود. مثلا عبارت زیر :

Muli mako al-it-ove loko taoni-loka v-it-ove.

Lemons some get-will-i saying town-to go-will-i​


در عبارت بالا برای قابل فهم بودن، باید ترتیب جملات برعکس شود و کاملا با متن مبدا متفاوت خواهد بود.

I will go to town to get some lemons​


* همچنین در بعضی مواقع جملات معلوم باید به جملات مجهول تبدیل شوند و یا برعکس. و این تغییر به فرم زبان مقصد بستگی دارد یعنی اینکه باید ترجمه در زبان مقصد طبیعی به نظر برسد.


Active :

Sensei wa taro o sikitta.

Teacher topic taro accusative scold- perfect.

The teacher scolded taro.


Passive :

Taro wa sensei ni sikarareta.

Taro topic teacher dative scold-passive-perfect.

Taro was scolded by the teacher.​



منبع
meaning based translation by mildred larson

ترجمه و برگردان
انجمن آموزشی و درسی شفق
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
ترجمه ی خصوصیات واژگانی زبان

ترجمه ی خصوصیات واژگانی زبان

همه ی زبان ها روش مصطلح خود در انتقال معنا از طریق واژگان را دارند. زبان ها محدود به اصطلاحات، معنای ثانوی، استعاره ها، و معنای مجازی هستند. برای مثال به نمونه ی زیر دقت کنید که چگونه کلمه ی fever در هر کدام از زبان ها نشان داده شده است.

Greek : the fever left him.

Aguaruna : he cooled.

Ilocano : the fever was no more in him.


که البته ترجمه ی انگلیسی جمله در هر سه زبان بصورت زیر است :

His fever went down,

His temperature returned to normal.


همه ی زبان ها دارای اصطلاحات هستند، اصطلاحات یعنی یک سری لغات که معنای کلی آنها با معنای تک تک لغات بصورت مجزا متفاوت است. مثلا در انگلیسی وقتی به شخصی می گویند bull-headed ، به این معنی است که شخص آدم خودخودخواهی است و معنای متبادر شده هیچ ربطی به دو لغت bull و headed بصورت مجزا ندارد. و ترجمه ی تحت اللفظی این اصطلاحات در زبان مقصد هیچ معنا و مفهوم خاصی را منتقل نخواهد کرد.

مثلا به عبارات زیر که از زبان برزیلی بطور تحت اللفظی به انگلیسی برگردانده شده است توجه کنید و سپس با ترجمه ی مصطلح که در رو بروی هر کدام اورده شده مقایسه کنید :

Literal (idiomatic)

I don't have my eye on you. (i don't remember you)

I've already buried my eye. (i'm already ready to go)

I'll pull your eyelid. (i'll ask a favor of you)

My eye is hard on you. (i remember you)


برای یک ترجمه ی خوب باید به این نکته توجه کرد که زمانیکه از تشبیه استفاده می کنیم حتما در زبان مقصد آن تشبیه معنادار باشد مثلا در زبان انگلیسی ،انسان کور را به خفاش تشبیه می کنند اما در زبان aguaruna کاملا بی معناست و یک انسان کور را به روباه تشبیه می کنند .

در بعضی زبان ها ، بعضی لغات فقط بوسیله ی نقل قول و فعلsay نشان داده میشوند. برای مثال در زبان waiwai لغت خاصی برای promise وpraise و deny وجود ندارد بنابراین از روش گفته شده استفاده میشود.

English : you promised to come.

Waiwai : " i will certainly come, " you said.


همچنین بعضی ترکیبات واژگانی زبان مبدا نامفهوم اند. مثلا جمله ی it is too hot to eat میتواند دارای معانی مختلفی همچون ، غذا برای خوردن خیلی داغ است؛ هوا خیلی گرمه که بشه غذا خورد ؛ باشد و برای ترجمه ی صحیح حتما باید این ابهام برطرف شود و تنها معنای مورد نظر نویسنده ی زبان مبدا به زبان مقصد انتقال یابد.




منبع
meaning based translation by mildred larson

ترجمه و برگردان
انجمن آموزشی و درسی شفق
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
ساختار سطحی و عمقی معنایی جمله

ساختار سطحی و عمقی معنایی جمله

ساختار عمقی (معنایی) با ساختار سطحی (گرامر، واژگان، آواشناختی) متفاوت است. بررسی ساختار سطحی زبان ، نکات لازم برای ترجمه را در اختیار ما قرار نمی دهد. در پشت ساختار سطحی، ساختار عمقی وجود دارد که همان معناست و این معنا به عنوان پایه برای ترجمه از یک زبان به زبان دیگر به کار می رود.

همچنین این معنا سازمان یافته و منظم، و شبکه ای از واحدهای معنایی و رابطه ی بین آنها است.

اجزای معنایی را می توان به چهار نوع اشیا ، رویدادها ،خصوصیات و روابط طبقه بندی کرد که در همه ی زبان ها این چهار نوع طبقه بندی وجود دارد. اما همه ی زبان ها دارای ساختار سطحی گرامری یکسان نیستند، بعضی از زبان ها دارای حرف اضافه و ربط هستند ولی بعضی دیگر هیچ کدام را ندارند.

در مثال زیر ساختار سطحی و عمقی نشان داده شده است :

Deep structure :

John met bill on the corner.
john and bill talked.
bill left.
john left.


Surface structure :

1. John met bill on the corner. They talked. Bill left. Then john left, too.

2. John met bill on the corner and they talked. Then bill left and john did too.

3. John met bill on the corner. After they talked, bill left and then john left.

4. John and bill met on the corner to talk. When they finished talking, bill left first and then john also left.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
ترجمه ناپذیرها در شعر فارسی

ترجمه ناپذیرها در شعر فارسی

ترجمه پذیری عبارت است از قابلیت انتقال یک معنی از زبانی به زبان دیگر بدون آنکه تغییری اساسی در آن صورت گیرد و لذا ترجمه ناپذیری هم وقتی مطرح می شود که معنایی بدون تغییر مهم قابل انتقال به زبان دیگری نباشد.

شعر فارسی علاوه بر غنای معنایی از محسنات ادبی بسیاری نیز برخوردار است که اغلب آنها گرچه قابل فهمند قابل ترجمه نیستند. این ظرافت ها و زیبایی های ادبی مانند وزن، قافیه، شیوایی، رسایی و خوش آهنگی اغلب غیر قابل انتزاع از صورت متن اصلی هستند و لذا بدون تغییر اساسی قابلیت انتقال به زبان دیگری را ندارند.

هیچ یک از ترجمه های انگلیسی اشعار کلاسیک فارسی هر چه دقیق و استادانه هم که باشد مطابقت کامل با متن اصلی ندارد در هر ترجمه ای جنبه هایی از ماهیت شعر و محسنات ادبی آن دگرگون شده و یا بکلس از بین رفته است و لذا آن لذت دل انگیز و آن احساس خوشایند و شور انگیز که از خواندن متن اصلی می توتند به دست آید با خواندن هیچ ترجمه ای حاصل نمی گردد.

شعر فارسی چه از نظر محتوا و چه از نظر سبک ، از شاهکارهای ادبی به شمار می رود. علاوه بر وزن و قافیه که از مختصات شعر، به ویژه شعر کلاسیک به حساب می آیند، زیبایی های دیگری مانند شیوایی ، رسایی و خوش آهنگی نیز از محسنات ادب شعر فارسی می باشند که اغلب ترجمه ناپذیر و غیر قابل انتقال به زبان دیگرند. نه تنها این زیبایی های ادبی صوری در ترجمه از بین می روند بلکه جنبه هایی از معنی نیز که در ارتباط با این محسنات هستند به ترجمه منتقل نمی شوند.


بنابراین ترجمه ی شعر فارسی به زبان دیگر بدون تعدیل و تغییر در محسنات ادبی آن امکان پذیر نیست و لذا ترجمه ی شعر فارسی هرگز مطابقت کامل با متن اصلی ندارد و آنچه بیش از هر چیز دیگر در جریان ترجمه از بین می رود ماهیت شعر و ویژگی های اساسی آن است. رابرت فراست سخن معروفی در مورد ترجمه ناپذیری شعر دارد و آن اینکه در ترجمه ی شعر آنچه از بین می رود خود شعر است.

ترجمه ناپذیری بسیاری از ویژگی های شعر فارسی هرگز باعث نشده است که مترجمان ادبی دست به ترجمه ی آن نزنند. تا کنون ترجمه های زیادی از اشعار فارسی به زبان انگلیسی صورت گرفته اما آنچه در همه ی این ترجمه ها انکار ناپذیر است این است که هیچ یک مطابقت کامل بل متن اصلی ندارد، در هر ترجمه ای جنبه هایی از ماهیت شعری و ویژگی های اساسی شعر فارسی دگرگون شده و یا بکلی از بین رفته است و لذا آن معنی و احساسی که از خواندن متن اصلی بدست می آید هرگز بطور کامل با خواندن این ترجمه ها حاصل نمی گردد. گرچه مترجم های مختلف با توجه به توانی که داشته اند و روشی که در ترجمه اتخاذ کرده اند ترجمه های متفاوتی را از یک متن ارائه داده اند که برخی از آنها در رساندن معنی اصلی و برخی دیگر در انعکاس مشخصات شعری به متن اصلی نزدیک ترند، اما هیچ ترجمه ای وجود ندارد که تمام محسنات ادبی شعر فارسی و نیز معنی کامل متن اصلی در آن منعکس شده باشد در هر ترجمه ای بخشی از معنی و زیبایی شعر از دست رفته و تفاوت ترجمه های یک متن نیز بیشتر مربوط به متفاوت بودن میزان دوری و نزدیکی هر ترجمه نسبت به متن اصلی است، بطور کلی در ترجمه ی شعر معمولا آن بخش از معنی که بیشتر جنبه ی احساسی دارد و متضمن ایهام و اشاره است ترجمه ناپذیر می ماند و به زبان مقصد منتقل نمی شود.


نوشته ی
سالار منافی اناری
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اصول و روش ترجمه

اصول و روش ترجمه

[h=2][/h]
ترجمه، كه بازگرداندن متنی از یك زبان به زبان دیگر است، یكی از راه‌های « ارتباط فرهنگی » است. اهل مطالعه، از راه خواندن این‌گونه كتب، با دانشمندان و اندیشه‌ها و علوم مختلف آشنا می‌شوند و بینشی عمیق‌تر و گسترده‌تر می‌یابند.
مترجمان نیز كه این نقش را ایفا می‌كنند، از خدمت‌گزاران علم و ادب و فرهنگ در مقیاس جهانی‌اند؛ به شرط آن‌كه متون مورد ترجمه، سالم و مفید باشد و به تبادل فرهنگی و ارتقای سطح دانش مردم و گسترش علم و فرهنگ بیانجامد.
در ترجمه، هم بهره‌گیری از فرهنگ جهانی و اندیشه‌های دیگر ملل در كار است، هم بهره‌رسانی و ابلاغ پیام خودی به دیگران؛ از این رو، می‌تواند یكی از شیوه‌های مؤثر تبلیغ باشد و محتوای دین و مبانی انقلاب را به دیگران انتقال دهد.
در جامعه اسلامی و نسبت به مسلمانان نیز، از آن‌جا كه متون اصلی دین، هم چون قرآن و حدیث و اغلب كتب تاریخ و تفسیر و كلام و ... به زبان عربی است و اغلب مسلمانان نیز غیر عرب‌اند، پس برگردانِ زیبا و روان و فنی محتوای معارف دینی از عربی به زبان‌های دیگر، خدمتی شایسته به بیش از یك میلیارد مسلمانِ غیرعرب است. ترجمه از زبان‌های دیگر به عربی نیز این‌گونه است.
« نهضت ترجمه » از صدر اسلام، رواج داشت و كتب متعددی از زبان‌های دیگر به عربی و از عربی به زبان‌های دیگر ترجمه شد.
ضرورت این مسأله در جهان امروز و با گستردگی ارتباطات و سرعت آن و نیز وسعت و دامنه كار چاپ و نشر و پخش رسانه‌ها و مطبوعات، بیش از پیش احساس می‌شود. به همین دلیل، آشنایی با « ترجمه » و اصول آن، هر چند گذرا و اجمالی، ضرور است و برای كسانی كه توانایی تألیف یا انگیزه آن را ندارند، ترجمه می‌تواند یك كار علمی و فرهنگی به شمار آید.
حتی در اموری هم‌چون ترجمه قرآن، دعاها، احادیث، متون اخلاقی، شعرهای حكمت آمیز و ... ترجمه شایسته و شیوا می‌تواند بُرد این تعالیم را افزایش دهد.
در مقدمه، بیش از این تفصیل نمی‌دهیم و به بیان برخی نكات و شیوه‌ها و نیازها در امر ترجمه می‌پردازیم.
ترجمه شفاهی و كتبی
در یك تقسیم بندی، ترجمه به دو صورت انجام می‌گیرد:
1. ترجمه شفاهی و زنده
2. ترجمه كتبی و نوشتاری.
ترجمه شفاهی
ترجمه شفاهی آن است كه مترجم، سخنان یك گوینده را به صورت زنده و فی المجلس به زبان دیگری برگرداند. این گونه ترجمه، در جلسات، كنفرانس‌ها، سمینارها، ملاقات‌های رسمی، مجامع بین المللی، مصاحبه‌ها و دیدارها و با توریست‌ها انجام می‌گیرد.
ترجمه شفاهی به یكی از سه صورت زیر است:
الف. فراز به فراز
ب. جمله به جمله
ج. كلمه به كلمه.
در نوع « فراز به فراز » مترجم، سخنان گوینده را بخش بخش گوش می‌دهد و پس از پایان هر فراز، آن را ترجمه می‌كند. معمولاً ممكن است هنگام گوش دادن، با استفاده از شیوه « تندنویسی » یادداشت‌هایی هم بردارد. پس از سكوتِ گوینده، مترجم مضمون صحبت او را بازگو می‌كند. طبیعی است كه در این شیوه، ترجمه كمی آزاد انجام می‌گیرد.
در نوع « جمله به جمله » سخنان گوینده پس از پایان هر جمله، برگردانده می‌شود. این شیوه، هم راحت‌تر است و هم دقیق‌تر و مطابق‌تر با گفتار اصلی. در هر یك از این دو شیوه، مترجم باید از « حافظه » و « سرعت انتقال » برخوردار باشد، تا مضمون ارائه شده را از یاد نبرد و در گزینش معادل‌ها، معطّل نشود.
در نوع « كلمه به كلمه » مترجم مترصّد است تا هر كلمه و تعبیری كه از زبان گوینده بیرون می‌آید، آن را به زبان دوم بر می‌گرداند. اغلب در ترجمه زنده در كنگره‌های بین المللی و مصاحبه‌های مطبوعاتی با خبرنگاران خارجی كه حاضران با گوشی به نطق گوینده گوش می‌دهند، این شیوه رعایت می‌شود. البته گاهی به لحاظ ساختار دستوری و جمله بندی كه در زبان‌ها مختلف است، چاره‌ای جز صبر تا پایان جمله نیست تا مفهوم آن را سریعاً به زبان دیگری ترجمه كند و بدون تمام شدن جمله، گاهی نمی‌توان شروع به ترجمه كرد. به هر تقدیر، مترجم شفاهی باید در زمینه اصلی سخن، اطلاعات علمی داشته باشد تا در ترجمه بتواند مطلب گوینده را به زبان دیگری بیان كند. مثلاً اگر سخن گوینده، بار فلسفی یا اقتصادی داشته باشد، مترجمی كه از فلسفه و اقتصاد چیزی نداند، قطعاً در برگرداندن مطلب، دچار مشكل یا خطا خواهد شد.
ترجمه كتبی
در ترجمه كتبی، از آن‌جا كه « متن » در اختیار مترجم است، با دقت و حوصله بیشتری به برگرداندن آن و یافتن معادل‌ها و اصطلاحات و تنظیم جمله بندی می‌پردازد. به همین دلیل، در حد ترجمه شفاهی، نیاز به حافظه و سرعت انتقال نیست؛ چون می‌تواند با مراجعه به فرهنگ‌ها و كتب لغت و پرسیدن از دیگران، معادل یابی كند، حتی فرصتِ تجدید نظر یا تغییر عبارات و اصلاحات لفظی هم وجود دارد.
البته در این نوع ترجمه هم، تسلط به دو زبان « مبدأ » و « مقصد »[1] لازم است، تا این « برقراری ارتباط كلامی » به سهولت و مهارت انجام گیرد. ولی عوامل یاد شده (1. فرصت برای معادل یابی دقیق؛ 2. فرصت برای اصلاح و تجدید نظر؛ 3. ضروری نبودن حافظه و انتقال سریع) از نقاط مثبت و قوت ترجمه كتبی محسوب می‌شود و به لحاظی آن را آسان‌تر از ترجمه زنده و شفاهی می‌سازد.
شرایط و نیازهای ترجمه
گفته‌اند كه: « ترجمه، پیش از آن‌كه « علم » باشد، « هنر » است ... .»
و این سخن حقی است، زیرا تنها توانایی بر فهم لغات و جملات متن، كافی نیست و مترجمی نیاز به مهارت، ذوق هنری بیش از این دارد. ترجمه، اگر فنی و عالمانه و خوب انجام گیرد، كمتر از « تألیف » و « تصنیف » نیست. ترجمه خوب، گاهی یك اثر را زنده می‌كند و ترجمه بد، كتابی را از اعتبار و ارزش می‌اندازد.
آن‌چه در مورد ترجمه نیاز است، فهرست وار این‌هاست:
1. تسلط مترجم به زبان مادری
مترجم، باید پیش از ترجمه، نویسنده باشد؛ یعنی در نوشتن سلیس و صحیح و خوب، در زبانِ خودش، گیری نداشته باشد و در حد كافی به لغات، اصطلاحات، قواعد دستوری و جهاتِ ادبی و بدیعی زبان خویش، مسلّط باشد تا در نگارش، دچار زحمت نشود.
2. تسلّط به زبان متنِ مورد ترجمه
گام نخست ترجمه، آن است كه مترجم، متن مورد نظر را بفهمد. از آن‌جا كه در متن، لغات و اصطلاحات و معانی حقیقی و مجازی و استعاری وجود دارد و از قواعد جمله سازی خاصّ خود پیروی می‌كند، اگر مترجم به آن زبان تسلط نداشته باشد، در ترجمه دچار اشكال می‌شود، چون ساختار كلام در زبان‌های مختلف یكسان نیست.
3. تسلّط به اصطلاحات خاصّ
همیشه جملات، به صورت عادی و معمولی نیست. گاهی در متن، یك اصطلاح، ضرب المثل، معنای مجازی و كنایی یا تعبیر علمی خاصّی كه معنای ویژه‌ای دارد به كار می‌رود. مترجم باید هم اصطلاحات خاص « زبان مبدأ » را بداند، هم اصطلاحات معادل آن را در « زبان مقصد » یا زبان دوم.
مثلاً تعبیر « التمییز العنصری » اصطلاحاً به جای « تبعیض نژادی » است و « مِنَ الانتاج اِلَی الاستهلاك » اصطلاح عربیِ « از تولید به مصرف » است و « تقریرٌ یومیّ » یعنی « گزارش روزانه ». ندانستن اصطلاحات، كار ترجمه را مشكل می‌سازد؛ زیرا این كار، تنها از « كتاب لغت » بر نمی‌آید. ضرب المثل‌ها، طنز، كنایات و ... نیز در همین مقوله است و دانستن معادل آن‌ها در زبان دوم، بسیار كارساز است. از این رو آشنایی با فرهنگ دو زبان و دو ملّت و ویژگی‌های دستوری و ادبی و بلاغی زبان مبدأ و مقصد، لازم است.
4. آشنایی با موضوع مورد ترجمه
صرف دانستن یك زبان، نباید سبب شود كه در هر موضوعی انسان دست به ترجمه بزند. رشته‌ها و علوم مختلف، گاهی از مباحث، موضوعات و اصطلاحات خاصّی برخوردار است كه اگر مترجم با آن موضوع آشنا نباشد، به خوبی از عهده ترجمه بر نمی‌آید؛ مثلاً اگر موضوع متن، فلسفی، طبی، معماری، هنری، بازرگانی یا فقهی باشد، بدون آشنایی با فلسفه، طب، هنر، فقه و ... یا نمی‌توان از عهده ترجمه برآمد، یا ترجمه‌ای غلط و یا نارسا و گنگ و غیراستاندارد ارائه خواهد شد.
5. امانت و بی طرفی
علاوه بر تخصص و مهارت مترجم، باید نسبت به محتوا یا مؤلف متن یا موضوع خاص، نظرگاه شخصی خود را اعمال نكند و « متعهد » به متن باشد. دخالت دادن دیدگاه‌ها و پیش فرض‌های شخصی در ترجمه، از اعتبار آن می‌كاهد. اگر مترجم دیدگاه مؤلف را قبول ندارد، می‌تواند در پاورقی یا الحاقات، بیان كند؛ نه آن‌كه متن را طبق دلخواه و سلیقه خود ترجمه كند.
نكته‌ای كه باید افزود این است كه در ترجمه، به خصوص در متون ادبی و مذهبی مثل قرآن، حدیث و دعا، رعایت شیوایی و زیبایی ترجمه، موجب دور شدن از امانت می‌شود و رعایت امانت در ترجمه، نوشته را از زیبایی و شیوایی دور می‌كند. جمع میان این دو به شدت دشوار است و هنرمندترین مترجمان آنانند كه شیوایی و امانت را هر چه بیشتر توإماً در ترجمه خود داشته باشند. عمده دشواری كار ترجمه در متون دینی و مذهبی از همین جا سرچشمه می‌گیرد، به خصوص كه در مواردی مثل قرآن، ژرفای مفاهیم و تفسیرهای گوناگون، كار ترجمه را سخت‌تر می‌سازد.
پی نوشت:[1] . اصطلاحاً زبانی كه متن اصلی به آن زبان است، « زبان مبدأ » نامیده می‌شود و زبان دومی كه می‌خواهیم متن را به آن برگردانیم، « زبان مقصد » و «زبان هدف» گفته می‌شود.

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2]The Facts of Life + ترجمه[/h]
The Facts of Life


At least 5 people in this world love you so much they would die for you.
حداقل پنج نفر در این دنیا هستند که به حدی تو را دوست دارند، که حاضرند برایت بمیرند.
At least 15 people in this world love you, in some way.
حداقل پانزده نفر در این دنیا هستند که تو را به یک نحوی دوست دارند.
The only reason anyone would ever hate you, is because they want to be just like you.
تنها دلیلی که باعث می‌شود یک نفر از تو متنفر باشد، این است که می‌خواهد دقیقاً مثل تو باشد.
A smile from you, can bring happiness to anyone, even if they don't like you.
یک لبخند از طرف تو می‌تواند موجب شادی کسی شود، حتی کسانی که ممکن است تو را نشناسند.
Every night, SOMEONE thinks about you before he/ she goes to sleep.
هر شب، یک نفر قبل از اینکه به خواب برود به تو فکر می‌کند.
You are special and unique, in your own way.
تو در نوع خود استثنایی و بی‌نظیر هستی.
Someone that you don't know even exists, loves you.
یک نفر تو را دوست دارد، که حتی از وجودش بی‌اطلاع هستی.
When you make the biggest mistake ever, something good comes from it.
وقتی بزرگترین اشتباهات زندگیت را انجام می‌دهی ممکن است منجر به اتفاق خوبی شود.
When you think the world has turned it's back on you, take a look, you most likely turned your back on the world.
وقتی خیال می‌کنی که دنیا به تو پشت کرده ، یه خرده فکر کن، شاید این تو هستی که پشت به دنیا کرده‌ای.
Always tell someone how you feel about them, you will feel much better when they know.
همیشه احساست را نسبت به دیگران برای آنها بیان کن، وقتی آنها از احساست نسبت به خود آگاه می‌شوند احساس بهتری خواهی داشت.
If you have great friends, take the time to let them know that they are great.
وقتی دوستان فوق‌العاده‌ای داشتی به آنها فرصت بده تا متوجه شوند که فوق‌العاده هستند.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

محرمات ترجمه :
1- افزودن دو چیز به ترجمه هرگاه بدون وجود شواهد نحوی کافی( NP هایی که حرف اضافه آنها در طول تاریخ حذف شده است) اقدام به افزودن حرف اضافه یا موصول­(که)، آن هم تنها به سبب تنگی قافیه نمودید، اطمینان داشته باشید که ترجمه حاصل غلط است. بنابراین افزودن حرف اضافه یا موصول­(که)، بدون توجیه در زمره محرمات ترجمه محسوب می­شود.
2- تبدیل حرف اضافه به جزء قیدی: هر گاه پس از 7 حرف اضافه زیر جمله ظاهر شود یعنی ابتدا NP و سپس فعلی متعلق به همان NP بیاید، حروف اضافه زیر ماهیت خود را از دست می­دهد و به جزء قیدی مبدل می­شوند. به همین جهت ترجمه آنها نیز ترکیبات (که) خواهد بود. این 7 حرف اضافه عبارتند از :
For, since, after, before, till, until, than

For وقتی حرف اضافه است « برای » ترجمه می­شود اما وقتی تبدیل به جزء قیدی شود یعنی پس از آن ابتدا NP و سپس فعلی متعلق به همان NP بیاید ترجمه آن « برای اینکه» است. مانند :

WifeHisForCarNewaBoughtAli
NM2adv
NM2M1VNP1
NPNP2
PP



TreeAIn toCarOldtheBumped
NM1PNM2M1V
NPNP
PP

ترجمه : علی خرید ماشین جدیدی را برای اینکه همسرش کوبید ماشین قدیمی را به درخت

Since : وقتی حرف اضافه است « از » ترجمه می­شود اما وقتی تبدیل به جزء قیدی شود یعنی پس از آن ابتدا NP و سپس فعلی متعلق به همان NP بیاید ترجمه آن « از زمانی­که ، از آنجایی­که» است.
نکته : since فقط وقتی، «از زمانی که» ترجمه می­شود که فعل جمله پایه از زمانهای کامل باشد یعنی have یا has داشته باشد.
After: وقتی حرف اضافه است «پس از » ترجمه می­شود اما وقتی تبدیل به جزء قیدی شود یعنی پس از آن ابتدا NP و سپس فعلی متعلق به همان NP بیاید ترجمه آن « پس ازآن ­که» است.
Before : وقتی حرف اضافه است «پیش از » ترجمه می­شود اما وقتی تبدیل به جزء قیدی شود یعنی پس از آن ابتدا NP و سپس فعلی متعلق به همان NP بیاید ترجمه آن « پیش ازآن ­که» است
نکته : در تستها، after پس از ماضی بعید یعنی had + p.p می­آید اما before پیش از ماضی بعید یعنی had + p.p می­آید.
Till, until: وقتی حرف اضافه هستند «تا » ترجمه می­شوند اما وقتی تبدیل به جزء قیدی شوند یعنی پس از آنها ابتدا NP و سپس فعلی متعلق به همان NP بیاید ترجمه آنها « تا اینکه» است.
Than: وقتی حرف اضافه است «از، نسبت به» ترجمه می­شود اما وقتی تبدیل به جزء قیدی شود یعنی پس از آن ابتدا NP و سپس فعلی متعلق به همان NP بیاید ترجمه آن « از اینکه، از آنکه» است. مانند :
1- وقتی than حرف اضافه است : mery is more beautiful than her sister ترجمه : مری زیباتر است از « نسبت به» خواهرش
2- وقتی than جزء قیدی ( adv ) است : mery is more beautiful than I thought ترجمه : مری زیباتر است از آنکه من فکر می­کردم
انواع قید در زبان فارسی :
1- قیود تنوینی قرضی از زبان عربی : یعنی کلماتی که در زبان عربی دارای تنوین هستند زیرا کلمات فارسی تنوین نمی­گیرند. مانند : اولا، ثانیا، ثالثا، ........
2- قیود مشتق فارسی : روش ساخت آنها به ترتیب زیر است.
الف) : ب + صفت یا اسم مانند : به سرعت، به سختی، به نرمی، به ویژه، به خوبی( اینها فقط قید­اند)
ب) : اسم یا صفت + انه مانند : مردانه، شجاعانه
ج) : بن مضارع ( اگر از اول فعل امر «ب» را برداریم بن مضارع درست می­شود. مانند : بخند که می­شود خند)+ ان مانند : خندان، گریان، نادان
د) : اسم یا صفت + آسا مانند : پیامبرگونه ، برق آسا ، میمون وار
نکته : موارد ب، ج و د در بالا هم برای قید وهم برای صفت، به یک شکل بکار می­روند.
3- قیود بدون علامت : تا کنون، اکنون، فردا، دیروز، الان، هرگز، زیبا، خوب، زشت، بد، تند، آرام و.... این نوع از قیود نیز هم برای قید وهم برای صفت، به یک شکل بکار می­روند.
4- گروهای اسمی یا NP هایی که حرف اضافه آنها در طول تاریخ حذف شده است. مانند : «در» شب گذشته
«از» هفته آینده، «در» آن روز
5- گروه حرف اضافه­ای (PP ) : از ترکیب یک حرف اضافه و یک گروه اسمی ساخته می­شوند. مانند : به لحاظ....، از دیدگاه ....، به طور.....


ازدیدگاهانتقادی
PNM2
NP
PP = P NP


6- جملات قیدی : از ترکیب جزء قیدی یا همان adv با جمله ساخته می­شوند. مانند : در صورتیکه، به شرط اینکه، بسبب آنکه، اگر، مگر، زیرا، چون، گویی، انگار، گویا، اگرچه و..... کلماتی که بدون «که» آمده­اند در گذر زمان «که» آنها حذف شده است . البته می­توان آنها را با «که» آورد.


سوال مهم این است که هر یک از قیدهای انگلیسی به وسیله کدام یک از قیدهای فارسی ترجمه می­شود ؟
پاسخ این است که می­توان هر یک از قیدهای انگلیسی را با هر کدام از قیدهای فارسی ( 6 مورد) ترجمه کرد.
مثلا ترجمه قید quickly می­تواند هر یک از این 6 مورد باشد.
( سریعا، به سرعت، ، با سرعت، به طور سریعی، در حالیکه سرعت زیادی داشت)
تعریف قید : قید کلمه­ای است که فعل و صفت و توصیف کننده های آنها را توصیف می­کند.
در زبان انگلیسی هر عبارت از چند سازه تشکیل شده است. این سازه ها عبارتند از: NP - PP -V- ADV و.....
1- قیدی که فعل را توصیف می­کند می­تواند پیش از یک سازه یا پس از آن آشکار شود یعنی قید می­تواند در مرز سازه ها بیاید و بهتر است در مرز همان سازه ای که آمده ترجمه شود اما درون سازه ها امکان ظهور قید وجود ندارد. در جمله زیر قید فعل را توصیف کرده است .
نکته: قیدی که فعل را توصیف می­کند باید حتما در مرز همان سازه ای که آمده ترجمه شود وگرنه ممکن است با قیدی که قید دیگر را توصیف می­کند اشتباه شود.
friendsintimatemyOne of
NM2M2M1
NP



ArrivedIBeforeofficehisinQuicklyteacoldaDrank
VNPadvNM2PadvNM2M1V
ADVNPNP
PP

ترجمه: یکی از دوستان صمیمی من نوشید چای سردی را به سرعت در دفترش، پیش از آنکه من برسم.

2- قیدی که صفت را توصیف می­کند باید بلافاصله پیش از صفت بیاید و ترجمه آن هم باید بلا فاصله پیش از ترجمه صفت آشکار شود مانند: One of my relatively intimate friends drank a cold tea
ترجمه : یکی از دوستان نسبتا صمیمی من نوشید چای سردی را
One of my intimate friends drank a relatively cold tea
ترجمه : یکی از دوستان صمیمی من نوشید چای نسبتا سردی را

نکته قابل توجه در مثال های زیر این است که گرچه در زبان انگلیسی قیود اغراق، یعنی قیودی که معنی مثبت یا منفی داشته باشند وجود دارد اما در زبان فارسی قیود اغراق نداریم و به جای آنها باید از قیود تشدید، مانند بسیار استفاده کنیم. البته می­توان از قیود اغراق عربی استفاده کرد.
رویداد بطور غم انگیز ( بسیار – فوق العاده) مهمی a dramatically important event

نکته بطور قابل ملاحظه­ای( بسیار - فوق العاده ) پیش پا افتاده a considerably trivial point
فیلم بطور وحشتناکی( بسیار - فوق العاده ) خنده دار a horribly comic movie
نکته : اگر قید جمله از قیود اغراق نباشد، در ترجمه دیگر نمی­توان از قیود تشدید یا قیود اغراق عربی استفاده کرد. مانند : نکته به لحاظ علمی پیش پا افتاده a considerably trivial point
رویداد به لحاظ اقتصادی مهم a scientifically important event

3- قیدی که قید دیگر را توصیف می­کند باید بلا فاصله پیش از آن قید بیاید و ترجمه آن هم باید بلا فاصله پیش از ترجمه آن قید بیاید. مانند:
One of my intimate friends drank a cold tea relatively quickly in his office before I arrived
ترجمه : یکی از دوستان صمیمی من نوشید چای سردی را به طور نسبتا سریعی در دفترش، پیش از آنکه من برسم.
One of my intimate friends drank a cold tea quickly in his office exactly before I arrived
ترجمه : یکی از دوستان صمیمی من نوشید چای سردی را به سرعت در دفترش، دقیقا پیش از آنکه من برسم.





قید(adv ) : کلمه ای است که هر چیزی غیر از اسم را توصیف می­کند. همانطور که می دانیم اسم را صفت توصیف می­کند و قید خود مشتق از صفت است. در مثال زیر قید فعل را توصیف می­کند (نوشید چای سردی را به سرعت ..)
friends​
Intimate​
My​
one of​
Nاسم​
M2 مشتق​
M2​
M1​
NP1​

Quickly​
tea​
cold​
a​
drank​
Adv​
Nاسم​
M2صفت ساده​
M1​
V​
NP2​


Before I arrived​
Office​
his​
in​
جمله قیدیadv​
Nاسم​
M2​
p​
NP​
PP = p NP​


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

انواع قید و ترجمه آن : (از نظر ساختار و روش)1- adj – ly : هر چیز دیگری اگر ly بگیرد صفت است اما اگر صفت ly بگیرد عمدتا قید است مانند : quickly(سریعا)، ( exactly دقیقا)، ( relatively نسبتا)کلمه های زیر در این جملات که ly گرفته اند صفت اند نه قید زیرا با اسم آمده­اند و اسم را توصیف می­کنند : The friendly behavior رفتار دوستانه the likely events رویدادهای احتمالی The deadly weapons تسلیحات مرگبار (گرچه dead صفت است اما با ly نیز صفت است نه قید) the elderly people افراد مسن (گر چه Elder صفت تفضیلی است اما با ly نیز صفت است نه قید) 2- قیدهای بدون علامت ( قیدهای سماعی) : often ، always ، never ، seldom ، now ، yesterday، Tomorrow ، today ، then ، here ، their ، then ، almost ، already ، yet ، still ، however ،Thus ، therefore ، more ,over، sometime ، so) somehow - somewhat تاحدی) ، صفت و قید پنج کلمه یک شکل و یک ترجمه دارند و ly هم نمی­گیرند اینها عبارتند از: (fast ، hard ، late ، long «در معنی صفت بلند یا دراز و در معنی قید مدتها ترجمه می­شود»، just « در معنی صفت عادل و در معنی قید فقط - صرفا و درست - دقیق ترجمه می­شود»)نکته : قید hardly به معنی بندرت هیچ ربطی به قید hard ( که چه صفت باشد چه قید سخت ترجمه می­شود) ندارد و یک قید جداگانه است و قید lately به معنی اخیرا هیچ ربطی به قید late( که چه صفت باشد چه قید دیر ترجمه می­شود) ندارد و یک قید جداگانه است. 3- گروه حرف اضافه ای (pp ) : این دسته به اعتبار حرف اضافه شان قید هستند نه به اعتبار معنی شان. در جدول ذیل سه مثال ارائه شده است.
night
hill
voice
dark
sharp
angry
cold
steep
loud
a
a
a
on
on
with
Sara
Mary
ali
saw
saw
called
jack
mark
mina
Nاسم​
M2صفت ساده​
M2صفت ساده​
M1​
pحرفاضافه​
Nاسم​
V​
Nاسم​
NP​
P​
PP قید از نوع گروه حرف اضافه ای


4- گروه اسمی ( NP ) : اگر چه گروه های اسمی در جمله عنصر اصلی اند و نباید قید باشند زیرا قید عنصر اختیاری است اما به قول پروفسور ثمره ای در همه زبان های هند و اروپایی موضع دو چیز لق است یعنی قابل حذف اند : 1- حرف اضافه 2- موصول مانند : 1- نگفتم(که) نرو (به) خانه عباس 2- شنیدم(که)(در) روز جمعه(در) خانه ماندی I saw her(for) tow time -1 2- the man (that) I saw (at) Mondayو یا این گروه های اسمی (NP ) که حرف اضافه از ابتدای آنها حذف شده است :at) last night – (in) next week – (in) this year – (for) tow times)
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
اصول و مقدمات ترجمه

اصول و مقدمات ترجمه

اولین جلسه سطح ۱ کلاس فن ترجمه انگلیسی روز پنجشنبه ۲۵ تیرماه ۸۸ برگزار شد. مانند همه کلاس های دیگر این جلسه به بیان اصول و مقدمات دوره اختصاص داشت. این دوره برای کسانی ارائه می شود که می خواهند متن انگلیسی را

-بخوانند

-بفهمند

-ترجمه کنند

-ویرایش کنند

انتظاراتی که افراد از دوره باید داشته باشند همین است. این دوره برای مکالمه انگلیسی نیست. این دوره برای تافل کمک کننده است. کل دوره در سه ترم ۳۰ ساعته و در مجموع ۹۰ ساعت طراحی شده است.

اصول حاکم بر روش آموزشی این دوره ریشه در نظریه نوام چامسکی دارد. وی قواعد ریاضی برای زبان ارائه کرده است که در زمینه های مختلف مانند روانشناسی(نظریه یادگیری) - زبان ماشین(کامپیوتر)- هوش مصنوعی(AI) ترجمه ماشینی و سایر علوم و فنون مرتبط کاربرد دارد. چامسکی ۳۵ دکترا دریافت نموده که اغلب آنها با ارائه مقاله بوده است.

chomsky



دستور زبان برای ماشین که فاقد شعور است نباید استثناء داشته باشد. ذهن بشر مانند ماشین نیست. کلماتی که چند مفهوم دارند برای ماشین دردسرساز هستند اما برای انسان اینگونه نیست. این موضوع سبب شده است که بعضی از افراد به سلیقه ای بودن ترجمه قائل باشند ولی این گونه نیست و نظریات چامسکی نشان داد که می توان اصول و قواعد ثابت و جهانی برای حوزه زبان وضع کرد.

اگر تئوری نداشته باشید ترجمه کردن معادل خواهد شد با اینکه با کلمات زیر جمله بسازید. چامسکی با ارائه دستور جهانی (UG) که به نام حاکمیت و مرجع گزینی (GB: Government & Binding) نامیده می شود تئوری موردنیاز را برای این موضوع در اختیار قرار داده است.

کتابهای مقدمه ای بر نحو انگلیسی- دستور فارسی بر مبنای نظریه گشتاری دکتر مشکاه الدینی- ساخت زبان فارسی بر مبنای نظریه گشتاری دکتر غلامعلی زاده- نحو زبان فارسی بر پایه نظریه حاکمیت و مرجع گزینی دکتر میرعمادی- زبان شناسی و زبان خانم فال- مبانی اساسی زبان شناسی گرومر هادسون- در باره این موضوع هستند.

کاری که دکتر آموخته انجام داده تئوری تحلیل مقابله ای است. ۱۱ سال کار مستمر منجر به دستیابی به یک تئوری شده است که اساس کار فن ترجمه انگلیسی را می سازد. دانشجویان باید هر هفته درس را با مثال حفظ کنند. اگر در هر جلسه یک مقاله کار شود در مجموع ۳۰ مقاله و از هر مقاله ۵۰ واژه بیاموزید در پایان ۱۵۰۰ واژه آموخته اید. واژه های فوق با توجه به پیشوندها و پسوندهایی که اساس واژه سازی در زبانهای هندواروپایی هستند بالغ بر ۱۰۰۰۰ واژه خواهد شد و بدین ترتیب شما در پایان علاوه بر فراگیری فن ترجمه با ۱۰۰۰۰ واژه انگلیسی هم آشنا می شوید.

در ادامه مثالهایی از ساخت واژه با پسوند arian گفته شد به عنوان مثال sect به معنای بخش و در مذهب فرقه است sectarian به معنای فرقه گرا خواهد شد. واژه های اقتدارگرا، جامعه گرا، انسان گرا، آزادیخواه، مساوات طلب همگی در انگلیسی با افزودن پسوند arian به اسم ساخته می شوند.

در ادامه به واژه گشتاری و علت انتخاب آن پرداخته شد. این واژه معادل Transformational است. زبان ابزار فکر است و تفکر را گفتار درونی نامیده اند. ماده حرف زدن و گفتگو هم جمله است. جمله از کلمات یا واژه ها ساخته می شود. وقتی کسی می خواهد مفهومی را به دیگری بگوید در لایه عمیق ذهن خود مفهوم مورد نظرش را در قالب واژه ها و جملات می ریزد. برای انتقال آنها به لایه سطحی این واژه ها دچار تغییر شده و حذف، درج، جابجایی، جایگزینی در آنها رخ می دهد. این تغییر را دگر گشتن یا گشتاری نامیده اند.



ترتیب Premodifier+head noun+postmodifier ساختار هر گروه اسمی يا عبارت اسمی است.

فرمول وابسته های پیشرو + هسته اسم+ وابسته های پسرو در زبان فارسی نیز مانند زبان انگلیسی برای واژه سازی و واژه گزینی بکار می رود. modifier یا توصیف کننده که وابسته های اسم را شکل می دهد، برای یک اسم می تواند صفت یا حرف تعریف و امثال آن باشد. این قاعده برای ساده سازی دستور زبان بسیار کاربرد دارد.

در مورد PSR یا Phrase Structure Rule یا (قواعد ساخت گروه) چه میدانید؟

در مورد DP یا Deep Structure چه می دانید؟

در باره Surface Structure نظر بدهید.

در باره Lexicon نظر بدهید.

آیا می دانید معنی واژه گشتار چیست؟ از زیرساخت به روساخت


منبع
bazamooz.blogfa.com
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
توصیف گر اسم(Noun Modifier)

توصیف گر اسم(Noun Modifier)

یک

سه توصیف گر پیشین و سه توصیف گر پسین که با اسم می آیند و گروه اسمی را می سازند مرور می کنیم. دو مورد از توصیف گرهای پیشین M۱ و M۲ هستند. اولی را هنگام ترجمه قبل از اسم و دومی را هنگام ترجمه پس از اسم قرار می دهیم. اولی اغلب صفت است که گاهی اوقات در ترجمه به شکل «وند» به اسم می چسبد. توصیف گرهای اول را حروف تعریف می نامند. در انگلیسی A An The سه حرف تعریف هستند که دو مورد از آنها نکره ساز است و یک مورد معرفه ساز که با یک اسم معین می آید.

در زبان فارسی حرف تعریف نداریم. البته نکره و معرفه در فارسی داریم مثلا (مردی) اسم نکره است اما (مرد مزبور) اسم معرفه است. در فارسی به جای حروف تعریف از ادات نکره ساز یا معرفه ساز استفاده می کنیم.

اگر دیگران (رم) دارند ما هم (قم) داریم. هیچ زبانی از زبان دیگر کامل تر نیست. همه زبانها برای بیان مفاهیم اصول خود را دارند.



دو

اگر تا حالا اسم هایی مانند A book یا an apple را یک کتاب یا یک سیب ترجمه می کردید گمراه بودید!! ترجمه درست اینها «کتابی» و «سیبی» است. ی در اینجا یای نکره است. در جمله

a teacher should be active in the classroom

وقتی ترجمه کنیم «یک معلم باید فعال باشد در کلاس» (یک) از ادات نکره ساز است. مفهوم این جمله این است که یک معلم خوب باید در کلاس فعال باشد یا معلم باید در کلاس فعال باشد. جملاتی مانند (یه بلایی سرت بیارم که ...) و (یه پرتقال هایی تو بازار اومده که ...) نیز همین قاعده را بیان می کند. از یک یا یه وقتی به عنوان ادات نکره ساز استفاده می کنیم که (ی) جواب ندهد. یه مردی یا مرده (عامیانه) ادات نکره ساز را معرفی می کند. (یکی از) و (نوعی) هم از ادات نکره ساز هستند که در ترم سوم تدریس خواهد شد.

اما معرفه سازها در زبان فارسی برای ترجمه اسمی که با The در انگلیسی آمده به کار می روند.

اولین و بهترین معرفه ساز در فارسی عدم درج هر نوع علامت یا حرفی است. البته در حالت (کلیت) نبودن علامت بیانگر نکره بودن است مثل: معلم باید در کلاس فعال باشد. یعنی (کل معلم ها) باید در کلاس فعال باشند. در فارسی به این (معلم) که به کل اشاره می کند (اسم جنس) می گویند. مثال: علی دیروز پرتقالی به من داد. پرتقال باید شیرین باشد.

دومین معرفه ساز فارسی صفات اشاره (این) و (آن) هستند. توجه کنید که دو صفت مذکور فقط ترجمه This و that نیستند (که در انگلیسی گاهی به جای The هم بکار می روند).

سومین معرفه سازها در فارسی (واژگانی) نامیده می شوند. مذکور-مزبور-یادشده-فوق الذکر- نامبرده- ... از این جمله اند. این موارد هنگام ترجمه بعد از اسم می آیند یعنی از نوع M۲ هستند. مزبور را فقط برای انسان استفاده کنید. مثل: مردی دم در ایستاده بود. مرد مزبور وارد اتاق شد. دیوار مزبور نداریم.

گاهی اوقات از (ه) به عنوان ادات معرفه ساز در زبان عامیانه فارسی استفاده می شود مثل: علی دیروز کتابی به من داد و من کتابه رو روی میز گذاشتم.



سه

دومین گونه از توصیف گرهای نوع اول (پیشینM۱) صفات اشاره هستند شامل موارد ذیل:

This و that و these و those و such و a (an)n و the very

اینها اگر ضمیر اشاره باشند در ترجمه به فارسی به (این-آن-اینها-آنها-) برگردانده می شوند اما اگر صفت اشاره باشند به (این-آن) ترجمه می شوند. اگر اشاره فیزیکی (انگشتی!!) منظور نباشد به مزبور ترجمه کنید مثل: یکی از تکنیک های کاربردی در تولید مس، خالص سازی است. تکنیک مزبور در پاره ای موارد ...

ترجمه This man (این مرده) و these books (این کتابها) است.

برای such باید توجه داشت که با اسم مفرد و جمع قابل شمارش و اسم غیر قابل شمارش می آید. مثال ها: چنین کتابی- چنین معلمانی - چنین آبی- (مثلا در زبان عامیانه گفته می شود همچین آبی تنها از همچین چشمه ای بیرون میاد) پدیده هایی مانند خط استوا ( The equator) یا لایه ازن(The Ozone Layer) که تنها یک مورد در دنیا هستند در انگلیسی با حرف تعریف The می آیند. اسم خاص مانند استرالیا-کانادا- چین-... حرف تعریف The نمی گیرد اما اگر اسم خاص دارای S جمع باشد(نه S عباس یا پراسس) حرف تعریف می گیرد.مثل The Alborz Mountains یا مجمع الجزایر مالدیو. اسم آلات موسیقی به صورت قراردادی حرف تعریف The می گیرد.


منبع
bazamooz.blogfa.com
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
پیشوندهای نوع اول

پیشوندهای نوع اول

سایر کمیت نماهای نوع اول ساده(m1, simple) عبارتند از: more, less, much, most, the very

More

More یکی از کمیت نماها از نوع (m1, simple) است.m1 یعنی توصیف کننده­هایی که قبل از اسم یا صفت بکار می­روند و ترجمه آنها نیز قبل از اسم یا صفت می­آید (بر عکس m2 ) . ترجمه more تعداد بیشتری می­باشد. ترجمه more با توجه به متن یا ابهام ندارد و فقط دارای یک معنی است(m1 یا قید تفضیلی) و یا ابهام دارد و دارای دو معنی است (m1 و قید تفضیلی) مانند:

More beautiful girls
تعداد بیشتری دختر زیبا (m1 است زیرا girls اسم جمع است)

دختران زیباتر (قید تفضیلی ساز است زیرا beautiful بیش از یک هجاست)



The more complicated problem
moreدر اینجا نقش m1 ندارد، زیرا problem مفرد بوده و تعداد زیادی همراه با آن معنی ندارد. در نتیجه جمله ابهام نداشته و فقط دارای یک معنی است، مسئله پیچیده تر (قید تفضیلی ساز)



More strong columns

moreدر اینجا نقش(قید تفضیلی ساز) ندارد، زیرا strong تک هجایی بوده و قید تفضیلی ساز آن stronger و قید عالی ساز آن

the strongest

می ­باشد. در نتیجه جمله ابهام نداشته و فقط دارای یک معنی است،(m1 = تعداد بیشتری ستون قوی)

نکته : more با کلمه­ای نقش قید تفضیلی ساز دارد که بیشتر از یک هجا باشد، برای اینکه بدانیم هر کلمه چند هجاست باید تعداد حروف صدادار آن کلمه را مشخص کنیم با این کار تعداد هجای آن کلمه مشخص می­شود.

حروف صدادار عبارتند از :u / y / aI / oI / eI / oU a / e / I / اما e آخر کلمه و y اول کلمه هجا محسوب نمی­شود. Yellow, noise, house, expensive

More bright colers
moreدر اینجا نقش(قید تفضیلی ساز) ندارد، زیرا bright تک هجایی بوده و قید تفضیلی ساز آن brighter است. در نتیجه جمله ابهام نداشته و فقط دارای یک معنی است،(m1 = تعداد بیشتری رنگ روشن)

The More difficult exercise

moreدر اینجا نقش m1 ندارد، زیرا exercise مفرد بوده و تعداد زیادی با آن معنی ندارد. در نتیجه جمله ابهام نداشته و فقط دارای یک معنی است، تمرین سخت­تر (قید تفضیلی ساز)



More purified gold
مقدار بیشتری طلای خالص (m1 است زیرا gold اسم غیر قابل شمارش است)

طلای خالص تر (قید تفضیلی ساز است زیرا purified بیش از یک هجاست)



More cold drink
جمله ابهام نداشته و فقط دارای یک معنی است،(m1 = مقدار بیشتری نوشیدنی سرد)




More dirty managers

تعداد بیشتری مدیر فاسد(m1 است زیرا managers اسم جمع است)
مدیران فاسد تر (قید تفضیلی سازاست زیرا dirty بیش از یک هجاست)



More biter memories

تعداد بیشتری خاطره تلخ (m1 است زیرا memories اسم جمع است)

خاطرات تلخ تر (قید تفضیلی ساز است زیرا biter بیش از یک هجاست)

نکته : در تست تافل صفات دو هجایی که مختوم به ow, y,er هستند فقط با er تفضیلی می­شوند و با more تفضیلی نمی­شوند اما در ترجمه ممکن است این کلمات همراه more معنای تفضیلی داشته باشد.

جدول more





منبع
bazamooz.blogfa.com
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
Less

Less یکی از کمیت نماها از نوع (m1, simple) است . ترجمه Less با توجه به متن یا ابهام ندارد و فقط دارای یک معنی است(m1 یا قید تفضیلی) و یا ابهام دارد و دارای دو معنی است (m1 و قید تفضیلی ساز) و معنی ان تعداد (مقدار) کمتری است. نکاتی که در مورد less باید به ان توجه داشت در اینجا ذکرشده است:

1- less صفت تفضیلی little است و همانطور که می­دانیم little با اسم غیر قابل شمارش می اید، بنابراین less نیز تنها با اسم غ ق ش می اید نه با( ق ش مفرد یا ق ش جمع)

2- less با هر صفتی قید تفضیلی ساز است، حتی صفت تک هجایی(بر عکس؛ more و most که با صفاتی نقش قید تفضیلی ساز دارند که بیشتر از یک هجا باشند) .

(نکته ای خارج از less داریم : few همواره با اسم ق ش ج می اید و صفت تفضیلی ان fewer به معنی تعداد(مقدار) کمتری است.

Less big appels
Less تفضیلی ساز است حتی با صفت یک هجایی ؛ سیب های کمتر بزرگ ( کوچکتر)

؛ m1 ندارد زیرا appels اسم ق ش ج است .



Less complicated problem
Less تفضیلی ساز است ؛ مسئله کمتر پیچیده(ساده تر)

Less ؛ m1 ندارد زیرا problem اسم ق ش م است



Less difficult exercise
Less تفضیلی ساز است ؛تمرین کمتر سخت(اسان تر)

؛ m1 ندارد زیرا exercise اسم ق ش م است



Less pure gold

Less تفضیلی ساز است ؛طلای کمتر خالص( نا خالص تر)



Less ؛ m1 دارد زیرا gold اسم غ ق ش است؛ مقدار کمتری طلای خالص



Less hot drink
Less تفضیلی ساز است ؛نوشیدنی کمتر داغ( سرد تر)

؛ m1 دارد زیرا drink اسم غ ق ش است؛ مقدار کمتری نوشیدنی داغ

اما اگر بجای drink ؛ drinks بکار می رفت، Less تنها تفضیلی سازبود ؛ نوشیدنیهای کمتر داغ( سردتر)

جدول Less



نکته : در دنیای انگلیسی تنها این چهار کلمه با تر ترجمه می­شود و سایر کلمات خشک ترجمه می­شود. ( Less- More – fewer – صفت یک هجایی + er ) البته این دو کلمه نیز به ندرت تر ترجمه می­شود ( بیشتر) additional , further


منبع
bazamooz.blogfa.com
 

irsa942

عضو جدید
تیزبینی در ترجمه

تیزبینی در ترجمه

تیزبینی درترجمه1- فعل GO OFF
این فعل یعنی go off اگر درباره [لامپ،برق و ...] به کار برده شود یعنی "رفتن،قطع شدن،خاموش شدن"

مثال:
Suddenly the lights went off
ناگهان چرغها خاموش شدند.
The heating goes off at night
سیستم حرارتی شبها خاموش می شود
-
*** اما اگر درباره [ آژیر یا دزدگیر] به کار برده شود دیگر معنای خاموش شدن نمی دهد بلکه معنی"روشن شدن و به کار افتادن" می دهد و یک وقت اون off گولتان نزند و بگویید هر جا off آمد یعنی خاموش و از این جور حرف ها.
مثلا:
The thieves ran away when the burglar alarm went off
هنگامی که دزدگیر روشن شد(به صدا درآمد)،دزدها فرار کردند

حالا برویم سراغ سند.

به استناد دیکشنری لانگمن :
Go off : stop working
if a machine or piece of equipment goes off such as lamp,heating system ,etc , it stops working


حال در همین دیکشنری برای همین فعل Go off در جای دیگر آمده است:
Go off : make a noise
if an alarm goes off, it makes a noise to warn you about something
یعنی روشن می شود یک وقت نگویید خاموش می شود.:):):)
 

فرزانه 343

کاربر فعال تالار شیمی ,
کاربر ممتاز
تیزبینی درترجمه1- فعل GO OFF
این فعل یعنی go off اگر درباره [لامپ،برق و ...] به کار برده شود یعنی "رفتن،قطع شدن،خاموش شدن"

مثال:
Suddenly the lights went off
ناگهان چرغها خاموش شدند.
The heating goes off at night
سیستم حرارتی شبها خاموش می شود
-
*** اما اگر درباره [ آژیر یا دزدگیر] به کار برده شود دیگر معنای خاموش شدن نمی دهد بلکه معنی"روشن شدن و به کار افتادن" می دهد و یک وقت اون off گولتان نزند و بگویید هر جا off آمد یعنی خاموش و از این جور حرف ها.
مثلا:
The thieves ran away when the burglar alarm went off
هنگامی که دزدگیر روشن شد(به صدا درآمد)،دزدها فرار کردند

حالا برویم سراغ سند.

به استناد دیکشنری لانگمن :
Go off : stop working
if a machine or piece of equipment goes off such as lamp,heating system ,etc , it stops working


حال در همین دیکشنری برای همین فعل Go off در جای دیگر آمده است:
Go off : make a noise
if an alarm goes off, it makes a noise to warn you about something
یعنی روشن می شود یک وقت نگویید خاموش می شود.:):):)

go off
معنی در رفتن،بیرون رفتن،آب شدن ، فاسد شدن ،مردن و.....هم داره
منبع:دیکشنری نارسیس
 

irsa942

عضو جدید
go off
معنی در رفتن،بیرون رفتن،آب شدن ، فاسد شدن ،مردن و.....هم داره
منبع:دیکشنری نارسیس


:warn:این فعل یعنی go off اگر درباره [لامپ،برق و ...] به کار برده شود یعنی "رفتن،قطع شدن،خاموش شدن" و مثال های مربوط به این معانی:warn:;)
 

irsa942

عضو جدید
نکاتی در مورد ترجمه اسناد و مدارک

نکاتی در مورد ترجمه اسناد و مدارک

مورد اول: فرصت کافی برای ترجمه و تأیید اسناد و مدارک خود در نظر بگیرید (بین ۴ تا ۱۰ روز با توجه به ایام تعطیل، حجم کار دارالترجمه مورد نظر، و ضرب‌الاجل تحویل ترجمه به مراجع مربوطه) تا مشمول هزینه فوریت نشوید و کار شما با دقت بیشتر انجام شود.

نکته ۱: اخذ برخی گواهی‌ها مانند گواهی عدم سوء پیشینه به دو تا سه هفته زمان نیاز دارد. این مدت زمان را در برنامه زمان‌بندی خود لحاظ کنید.

نکته ۲: نظر به این که اصل مدارک جهت اخذ تأییدیه دادگستری و امور خارجه ارسال می‌گردد، در صورتی که مدارک توسط دارالترجمه جهت تأیید ارسال شده باشند، مشتری نمی‌تواند اصل مدارک خود را تا قبل از تاریخ تحویل ترجمه از دارالترجمه دریافت نماید. بنابراین، اگر احتمال می‌دهید که در طول مدت ترجمه به اصل سند یا مدرک خود نیاز پیدا کنید حتماً موارد را با متصدی دارالترجمه هماهنگ کنید.



مورد دوم: اصل کلیه اسناد و مدارکی که قرار است ترجمه شوند را با خود بردارید.

نکته ۱: نوع اسناد و مدارکی که نیاز به ترجمه دارند و تعداد نسخه‌های لازم را از مرجعی که قرار است ترجمه‌ها را به آن تحویل دهید سؤال کنید تا متحمل هزینه‌های اضافی نشوید.
نکته ۲: برخی اسناد و مدارک (اسناد یا مدارک ضمیمه) برای تأیید برخی اسناد و مدارک دیگر لازمند. به عنوان مثال، اگر بخواهید فقط سند ازدواج را ترجمه کنید، حتماً باید شناسنامه یکی از زوجین را نیز به دفتر دارالترجمه ارائه دهید.
نکته ۳: تأیید برخی اسناد و مدارک توسط دادگستری یا امور خارجه مستلزم آن است که قبلاً سند یا مدرک به تأیید مرجع صادر کننده رسیده باشد.
نکته ۴: مترجم رسمی موظف است عین سند یا مدرک ارائه شده از سوی مشتری را به زبان مورد نظر ترجمه کند. بنابراین، هرگز از مترجمین رسمی درخواست نکنید که کلمه‌ای را هنگام ترجمه حذف یا اضافه کنند. اگر اشکالی در سند یا مدرک شما وجود دارد حتماً قبل از مراجعه به دارالترجمه اشکال مورد نظر را از طریق مراجعه به مرجع صادر کننده سند یا مدرک اصلاح کنید. به عنوان مثال، اگر پسوند نام یا تعداد فرزندان در شناسنامه درست درج نگردیده، قبلاً به اداره ثبت رجوع و اشکال مربوطه را رفع کنید.


مورد سوم: مشخص کنید که به چند نسخه ترجمه نیاز دارید. سپس به همان تعداد از کلیه صفحات اسناد و مدارکی که قرار است ترجمه شوند کپی خوانا و تمیز تهیه کنید (مثلاً اگر می‌خواهید شناسنامه شما در ۵ نسخه ترجمه شود، از کلیه صفحات آن ۵ نسخه کپی بگیرید).

نکته: برخی دارالترجمه‌ها ممکن است به منظور جلوگیری از احتمال تقلب یا جعل، کپی‌های تهیه شده توسط مشتریان را قبول نکنند. لذا بهتر است در این خصوص قبلاً با دارالترجمه مورد نظر مشورت کنید.

مورد چهارم: هجی (spelling) کلیه اسامی خاص (اعم از نام افراد یا شرکت‌ها) را دقیق و خوانا یادداشت کنید و به همراه اسناد و مدارک به متصدی دارالترجمه تحویل دهید. هجی اسامی افراد باید با توجه به هجی به کار رفته در گذرنامه آنها، و اسامی شرکت‌ها باید با توجه به هجی به کار رفته در سربرگ، کارت بازرگانی، یا سایت شرکت نوشته شود. توجه داشته باشید که اسامی افراد باید دقیقاً مطابق با هجی به کار رفته در گذرنامه آنها باشد (حتی اگر به اعتقاد مشتری نادرست باشد).

نکته ۱: در مورد اسامی دو قسمتی (مانند علیرضا یا تقی‌پور) دقت کنید که آیا دو قسمت اسم در گذرنامه مجزا نوشته شده‌اند یا به صورت پیوسته. به عبارت دیگر آیا علیرضا به صورت Ali Reza نوشته شده یا Alireza. ضمناً به حروف بزرگ و کوچک نیز دقت کنید. در صورت عدم اطمینان، کپی گذرنامه خود و کلیه دیگر افرادی که قرار است مدارکشان ترجمه شوند را به دارالترجمه تحویل دهید.

نکته ۲: اگر گذرنامه ندارید یا در مورد هجی اسامی خاص مطمئن نیستید از متصدی دارالترجمه بخواهید که هجی اسامی طبق نظر مترجم نوشته شود.


مورد پنجم: نوع تأییدیه‌های لازم را مشخص کنید. برخی مراجع داخلی و سفارتخانه‌ها ترجمه‌ای که توسط مترجم رسمی قوه قضاییه انجام و توسط وی مهر و امضا شده باشد را به عنوان ترجمه رسمی می‌پذیرند، اما اکثر آنها ارباب رجوع را موظف می‌کنند که ترجمه را همراه با تأیید دادگستری و در برخی موارد با تأیید وزارت امور خارجه تحویل نماید. بنابراین، قبل از تحویل اسناد و مدارک خود به دارالترجمه، با مرجعی که قرار است ترجمه‌ها را دریافت کند تماس بگیرید و ببینید چه نوع تأییدی را لازم دارد. به عبارت دیگر، آیا ترجمه با مهر و امضای مترجم کفایت می‌کند یا حتماً باید به تأیید دادگستری و امور خارجه نیز برسد.

نکته: به طور کلی مدارکی که از زبان فارسی به زبان خارجی ترجمه می‌شوند باید ابتدا به تأیید دادگستری و سپس به تأیید امور خارجه برسند. در مورد مدارک خارجی روال کار برعکس است. به عبارت دیگر، مدرک خارجی باید ابتدا توسط امورخارجه تأیید و پس از ترجمه رسمی بر روی سربرگ قوه قضاییه، به تأیید دادگستری برسد. معمولاً دارالترجمه‌ها هزینه‌ای بابت تأیید مدارک توسط دادگستری از مشتری اخذ نمی‌کنند، اما تأیید هر مدرک توسط امور خارجه هزینه‌ جداگانه دارد که باید توسط مشتری پرداخت شود.


مورد ششم: هنگام تحویل دادن مدارک به متصدی دارالترجمه حتماً قبض رسید دریافت کنید. دقت کنید که نام و تعداد اسناد و مدارک شما به دقت در رسید مذکور درج شده باشد.

نکته: در حفظ و نگهداری رسید دارالترجمه‌ دقت کنید. معمولاً دارالترجمه‌ها اسناد و مدارک را به آورنده قبض تحویل می‌دهند. لذا در صورتی که قبض رسید را گم کردید، بلافاصله موضوع را به دارالترجمه اطلاع دهید. زمانی که دارالترجمه رسید را دریافت می‌کند (حتی اگر رسید توسط شخصی غیر از شما به دارالترجمه تحویل شود) دیگر مسئولیتی در قبال شما نخواهد داشت.


مورد هفتم: هنگام تحویل گرفتن ترجمه مدارک خود از دارالترجمه حتماً نوع و تعداد اصل اسناد و مدارک و تعداد نسخه‌های ترجمه شده را به دقت کنترل کنید. زمانی که رسید را به دارالترجمه تحویل می‌دهید به منزله آن است که کلیه اسناد و مدارک خود را به همراه ترجمه آنها دریافت نموده‌اید، لذا هیچ گونه اعتراض بعدی شما در مورد کم بودن تعداد نسخه‌های ترجمه شده یا گم شدن سند یا مدرک مسموع نخواهد بود.


مورد هشتم: هنگام تحویل گرفتن ترجمه مدارک خود از دارالترجمه حتماً هجی اسامی خاص، تاریخ تولدها، شماره‌ها، و اعداد و ارقام را به دقت کنترل کنید. در صورت وجود هر گونه اشتباه موارد را به اطلاع متصدی مربوطه برسانید تا جهت رفع اشکال اقدام نماید. در صورت جزئی بودن اشکال، مترجم رسمی می‌تواند در حاشیه ترجمه توضیح بدهد و مورد اشکال را تصحیح نماید. در این صورت، حتماً مهر و امضای مترجم رسمی باید ذیل توضیح مندرج در حاشیه متن مجدداً درج شود. در صورتی که اشکال جزئی نباشد ترجمه مجدداً با اعمال اصلاحات لازم پرینت گرفته شده و جهت اخذ تأییدیه‌های لازم به دادگستری و امور خارجه ارسال می‌گردد.
 

Similar threads

بالا