رمز ستایش و نکوهش های انسان در قرآن!

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
[h=1]رمز ستایش و نکوهش های انسان در قرآن!
[/h]

پس از آشنایی با وجود ستایش ها و ملامت های بسیاری که در قرآن برای انسان ذکر شده، معمولاً این پرسش مطرح می شود که علت این ستایش ها و نکوهش ها چیست؟ آیا انسان از نظر قرآن یک موجود زشت و زیباست؟ آیا انسان یک موجود دو سرشتی است؟ نیمی از وجودش نور است و نیمی تاریکی؟ چگونه است که قرآن، هم او را فراوان، ستایش و هم در مواردی، نکوهش می کند؟



استاد شهید مطهری در پاسخ به این پرسش می فرماید: «حقیقت این است كه این مدح و ذمّ، از آن نیست كه انسان یك موجود دو سرشتی است؛ نیمی از سرشتش ستودنی است و نیمی دیگر نكوهیدنی؛ نظر قرآن به این است كه انسان همه‌ی كمالات را بالقوّه دارد و باید آنها را به فعلیّت برساند و این خود اوست كه باید سازنده و معمار خویشتن باشد.


شرط اصلی وصول انسان به كمالاتی كه بالقوّه دارد «ایمان» است. انسانِ منهای ایمان، کاستی گرفته و ناقص است. چنین انسانی حریص است، خون ریز است، بخیل و مُمسک است، کافر است، از حیوان پست تر است، از ایمان، تقوا و عمل صالح و كوشش در راه خدا بر می ‌خیزد. به وسیله‌ی ایمان است كه علم از صورت یك ابزار ناروا در دست نفس اماره خارج می ‌شود و به صورت یك ابزار مفید در می ‌آید.(یادداشت های استاد مطهری، ج1)
[h=2]آیات ستایشگر انسان[/h]اول باید روشن شود كه فلسفه كرامت انسان در قرآن چیست و چه نكاتی در آیه كرامت بیان شده است: «وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى‏كَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِیلا.» (الاسراء/70) و به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم. و او را در خشكی و دریا به حركت در آوردیم و به آنها از روزی ‌های پاكیزه بخشیدیم و بر بسیاری از آفریده های خود برتری دادیم.
یكی دیگر از ویژگی های انسان از نظر قرآن، داشتن علم ویژه ای است كه خداوند به انسان داده و او به ملائكه عرضه كرده و زمینه پذیرش و خضوع ملائكه شده است: وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْماءِ هوُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِینَ. و آنان پس از آگاه شدن از حقیقت این اسما، چنین پاسخ دادند: قالُوا سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا

[h=2]مسجود فرشتگان[/h]یكی از مبانی كرامت و از نشانه ‌های ارزش وجودی انسان در قرآن، سجده فرشتگان بر انسان است. خداوند در سوره اعراف می ‌فرماید: وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِیسَ لَمْ یَكُنْ مِنَ السَّاجِدِینَ.(اعراف/11) خداوند در آغاز انسان ‌ها را آفریده، سپس به او صورت انسانی داده و در همین صورتگری بوده است كه خواسته او را خلیفه در روی زمین قرار دهد.(بقره/30)
از تعبیر جعل به جای خلق استفاده برده و آنگاه به ملائك دستور داده تا انسان را سجده كنند، از این آیه نه تنها استفاده می ‌شود كه انسان و نه آدم دارای مقام والا و متعالی است، بلكه برتری انسان بر ملائكه نیز استفاده می ‌شود، زیرا اگر موجودی كامل ‌تر از ملائكه و افضل بر آنها نبود، درست نبود كه وجود كامل بر وجود ناقص خضوع و كرنش كند.
نكته دیگر، آنكه هر چند ملائكه در آغاز نسبت به خلیفه شدن انسان اعتراض داشتند، اما پس از آنكه معلوم شد انسان با همه اوصاف و خصوصیات بشری همچون فسادگری و خونریزی، باز ویژگی دارد كه ناچار به اعتراف قصور فهم خود است، آنگاه كه خداوند دستور به سجده می دهد، بلافاصله آنها هم (فَسَجَدُوا) سجده می ‌كنند و این برتری را می‌ پذیرند.
نكته سوم: آنكه در سجده ملائك به آدم خصوصیتی نیست تا كرامت برای آدم تنها ثابت شود، چون جعل خلیفه ناظر به انسان است و كرامت از بنی آدم است، دلیلی ندارد كه كرنش و خضوع مخصوص آدم باشد، به ویژه آنكه آیه ی فوق (اعراف/11) سجده به آدم پس از آن مطرح می شود كه خداوند در خطاب به همه انسان ها و از باب ذكر نعمت و امتنان می‌ گوید: وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِیسَ لَمْ یَكُنْ مِنَ السَّاجِدِینَ، یعنی سجده ملائكه به عنوان پدیدهای تاریخی بوده و در پدیده های تاریخی عینیت لازم است. در آن زمان به جز آدم كس دیگر نبوده است.
نكته دیگر و شاهد بر عمومیت سجده تعبیراتی است كه در سوره حجر بیان شده است. در آنجا مسئله به صورت كلی آمده است: وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ (حجر/26) وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّی خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ* فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ ساجِدِینَ. (حجر/28ـ29) یعنی سجده ملائكه جنبه شخصی نداشته و ناظر به كلیت انسان با ویژگی او بوده است.
هر چند سخن درباره اشرف مخلوقات بودن انسان نگاهی دیگر به انسان و ارزش اوست، اما از آن جا كه قرآن با تعابیر مختلف درباره جایگاه انسان سخن گفته، این تعبیر هم در نشان دادن كرامت انسان می تواند قابل توجه باشد

[h=2]انسان اشرف مخلوقات[/h]یكی دیگر از شواهد كرامت ذاتی، آیاتی است كه قرآن انسان را اشرف مخلوقات می ‌داند و خلق انسان را در نیكوترین صورت معرفی می ‌كند و خداوند با آفرینش وی به كاری كه انجام گرفته آفرین باد می‌گوید.
هر چند سخن درباره اشرف مخلوقات بودن انسان نگاهی دیگر به انسان و ارزش اوست، اما از آن جا كه قرآن با تعابیر مختلف درباره جایگاه انسان سخن گفته، این تعبیر هم در نشان دادن كرامت انسان می تواند قابل توجه باشد.
قرآن كریم پس از شرح چگونگی آفرینش انسان و سیر مراحل آن می گوید: اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَراراً وَ السَّماءَ بِناءً وَ صَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَتَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ.(مومنون/14) آنگاه آفرینشی دیگر پدید آوردیم، آفرین باد بر خدا كه بهترین آفرینندگان است.
در جایی دیگر آمده است: لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ. (تین/4) به راستی انسان را در نیكوترین اعتدال آفریدیم.
این توصیف ‌ها هر چند ناظر به بهترین آفرینش و نیكوترین صورت انسان است، اما سخنان دیگری در قرآن آمده است كه برتری انسان به گونه‌ای روشن ‌تر را بیان می ‌كند: وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى ‏كَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِیلاً. (اسراء/70) تنها به انسان كرامت بخشیده، بلكه او را بر بسیاری از آفریده‌ ها برتری داده است. به همین دلیل می ‌توان به موقعیت انسان از نگاه قرآن به عنوان اشرف مخلوقات و در بهترین حالت، سخن گفت.
[h=2]دارای علم ویژه خداوند[/h]یكی دیگر از ویژگی های انسان از نظر قرآن، داشتن علم ویژه ای است كه خداوند به انسان داده و او به ملائكه عرضه كرده و زمینه پذیرش و خضوع ملائكه شده است: وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْماءِ هوُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِینَ. (بقره/31) و آنان پس از آگاه شدن از حقیقت این اسما، چنین پاسخ دادند: قالُوا سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا.


مهری هدهدی

کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث
بخش قرآن تبیان
 
بالا