گفتگوهای تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

fatima12

کاربر بیش فعال
این روزهایم به تظاهر می گذرد …
تظاهر به بی تفاوتی
تظاهر به بی خیالی
به اینکه دیگر هیچ چیز مهم نیست اما چه سخت می کاهد از جانم این “نمایش” !

 

سارا..

عضو جدید
تیک تیک ثانیه ها در گوش دقایق می خوانند و...

دقایق برای ساعتها نجوا می کنند....

ساعتها، روزها را به بازی می گیرند و....

روزها ،ماه ها را و ....

ماه ها..... سالها را

واین چنین می شود که ایام می گذرد

ومن روزهای بی قراری و دلتنگی و تنهاییم را

باهزار روایت بی الفبا از حضور تو ترسیم می کنم و...

می گویم:.

.

.

انگار همین دیروز بود






 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
هم بازی قدیم.........

چشم نگذار...................

اینقدر از تو دورم.....

که اگر تمام عدد ها را هم بشماری مرا پیدا نخواهی کرد.........
 

ميسيز

عضو جدید
هميشه هم قيافه بودند سيب و فريب...

همه با هم ميگوييم سيب و دوربين هاي عكاسيرا فريب ميدهيم

تا پنهان كنيم آن اندوه موروثي را پشت آن لبخند مصنوعي....
 

ميسيز

عضو جدید
رهگذر حيات
در اين آفاق گمگشته
هياهوي سرگشتگي است
زندگي، همان مركب گذرا
كوچه باغ تنهايي ست
خالي و خيالي
فرش منقوش به سرخ واگراست
آسمان آبي را باران رهايي ست
حكم تقدير، شب ترديد
هجرت ناكام رهگذرهاست
در التهاب نگاه پرستوها
و مي شود باقي، در پناه نام جاوداني
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی
وفادار بمان به تنهایی خودت
اخر همه میخواند
به کسی وفادار باشند
اما یادمان رفته خودمان نیز
وجود داریم
گاهی با اجازه دادن
به ورود بعضی ادمها
به زندگیمان
تلخی را مهمان تنهایمان میکنیم
و همین تلخی
گاهی باعث میشود
نگذاریم
تجربیات شیرین
را تجربه کنیم
از ترس
تلخی دوباره
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
دستانم
مرا خوب در اغوش
بکشید
تا مبادا
حس تنهایی کنم
تا
کمتر
حوصله ام
سر برود
تا اینقدر
غر نزنم
سر اسمان و زمین
بگذریم
تنهایی
سلام
خوش میگذرد
از دست غر غر هایم
 

sara23

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
يهـ وقتــايي تو زندگيتــــ ميرسه


كه بايد دستتـــ و بزني زير چونه ات



و جريانــ زندگيتـــو فقط تماشــا كني



بعدشم بگي:



بهـ دركـــ
 

fantastic.fati

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نسلـی هستــیـم ،
که روزهــا میخــوابیــم..
و شبــهـا بیـــــداریـــم !
چــون..
تــاریـکی شب ، بـــرامــون..
قــابــل تحمـّـل تــر از “تـــاریــکی” روزهــامــونــه !
 

fantastic.fati

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یه میز هرچقدرم که گرون قیمت و شیک و سلطنتی باشه
اگه ۴تا پایه ش مثل هم و یه اندازه نباشن میز نمیشه …
کسی رو پیدا کن که پایه ت باشه !
 

fantastic.fati

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آهای روزگار !
برایم مشخـــص کن
اینبــار کــدام سازت را کوک کــرده ایی تا برایم بزنـــی
می خواهـــم رقصــم را با سازت
هماهنگ کنم … !
 

fantastic.fati

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آرزویم با تو بودن است


اما نه به بهای پا گذاشتن روی آرزوی تو...


آرزویم این است که


« بخواهی و بمانی »

نه اینکه بمانی به خواهشم ...!
 

fantastic.fati

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روز های سختی را می گذرونم!!!

وقتی که نیستی همه چیز تنگ می شود!

نفسم...

دنیایم...

دلم......
 

fantastic.fati

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بـﮧ کسـﮯ ڪـﮧ دوسـِــت داره بی توجــﮧ نبــآش...

یــﮧ روز از بی اعتنایی هآتــ خــســتــﮧ میــشــﮧ و مــیــره...

زمــآنـﮯ میــرســﮧ ڪـﮧ سـخــت پـشـیــمــوטּ میــشـــﮯ...

امـّـا...

تـآ بـﮧ خودت میــآﮮ می بــینـﮯ ڪـﮧ دیــگــﮧ خــیــــــلـﮯ دیــر شــده....!
 

Paydar91

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
خوابیدی رو بال موجا...کاش میشد بودم کنارت...تو به دریا دل سپردی من توی ساحل چشم به راهت..من دارم دنبالت میگردم اما نیست از تو نشونی...یه غروب ما رو جدا کرد توی جوونی...دل من هواتو کرده کاش میشد تو رو ببینم..کاش میشد تو خواب دست سردتو بگیرم....
.
.
روزای خوش رو اب اومد برد...سخن با تو اخر هستم رفیق رو اب برد...بچه ها توی جوونی رفتن از بینمون...
نشون به این نشون که یادشون توی ذهنمونه و اینو خدا بهتر از هر کسی میدونه..

رفیق خوب چیزی نیست که بره از یاد..اخه این نعمتیه که خدا بهم یاد داد....
.
.
بودنشون شده عین سراب....چیزی نمونده ازشون جز عکس روی قاب...دلم میسوزه چون وقت خداحافظی نداشتن...
.
.
پنجشنبه ها همه میریم سر خاکشون...
.
دل من اره هواتو کرده...کاش میشد دوباره تو رو ببینم..
 

fatima12

کاربر بیش فعال
میان این همه مفاهیم پیچیده ریاضی تنها حکایت اعداد فرد را خوب آموخته بود

” فرد ” آن یک نفر است که وقتی زوج ها با هم میروند،

او باید یک تنه جور تنهایی اش را بکشد …
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
 

E.M.F

عضو جدید
گاهی‌ وقت‌ها .. وقتی‌ از همه خیلی‌ خیلی‌ دوری


دلت آنقدر هوایی می‌شه که اگه دست خودت بود ،







چمدون رو می‌بستی ، با اولین پرواز خودتو میرسوندی







به اولین آغوشی که برات باز می‌شه ،







و شاید اگر جرات می‌‌کردی !!!!







همونجا روی شونه هاش خودتو از غمِ دنیا خالی‌ می‌‌کردی .









گـــاهــی‌ وقــت‌هـــا ...







دلت می‌خواد قبل از اینکه کسی‌ متوجه‌ات بشه ،







چمدونت رو ببندی ، قبل از اینکه تردید سراغت بیاد







با اولین پرواز برگردی خونه ،







کفش و پالتو و شال گردنتو بگذاری دم در ،







بری تو اتاقت ، سرتو بذاری روی بالش خودت ....







و تنهایی‌‌هات با شکوه هر چه تمام تر بغل کنی‌ ...







و عظمتِ یک عمر حرف‌های نزده رو زار بزنی‌ .. زار بزنی‌ .. زار بزنی‌







راســـتــــی ....







مـــنـــو بــبــخـــش ...







که تو رو یاد روزهایی انداختم که تکلیف خودت رو با خودت نمیدونی ...
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]نشستم یه گوشه یه آینه ست دستم [/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]یه شکلاییه انگار٬ منم اونجا نشستم
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]یه دریا٬ یه ماه٬یه خورده ستاره

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]یه من٬ یه تو٬ یه قایق تیکه پاره[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]یه فرسخ ٬ دوتا دست٬ یه آرزویه یه پل[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]دو تا چشم ٬دو تا اشک٬یه چنتاییم گل[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]یه رفتن ٬ یه آه ٬ یه بغضی نیمه کاره[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]یه طوفان٬یه ترس٬ یه آیینه تیکه پاره

[/FONT]


پ.ن: از خواب پریشون پریدم[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]

[/FONT][/FONT]
 

Paydar91

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
اکنون که تو با مرگ رفته ای
و من اینجا تنها به این امید دم می زنم که با هر نفس

گامی به تو نزدیک تر می شوم . این زندگی من است . . .
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا