دست‌نوشته‌ها

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی خودت باش
حتی
اگه
بعضی ادمها برند
خودت
باش
ولی
همون طور که
خودت
میپسندی
نذار
کسی
باهات
مثل یه
عروسک رفتار کنه
 

venoos*m

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یارم ..........مرا از خود بی نشان نذار ..........

دلی در گره عشقت سپرده ام .....

من بی تو زیستن را نیاموخته ام .....نمیدانم .......

مرا از خود رها نکن ......
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
قصه تنهایی
مرا
کسی زیاد نمیداند
کسی چه
میفهمد
وقتی میگویم
کاش هرگز
به بعضیها از رازم نمیگفتم انان شدند
دردی در دلم
و حال
در تنهایی
خود
تنها یک چیز را یاد گرفته ام
لبخند بزنم
و بگویم
حالم خوب هست
دیگر به انکه مرا نمیخواست
و تظاهر میکرد دوستم دارد
نمیاندیشم
اخر خوب فهمیده ام
او دیگری را دوست دارد
و من
تنها برای چند لحظه اش بودم
لحظاتی که او
کنارش نبود
ولی حالا او کنارش هست
تنها میخواهم بگویم
اهای
مرد
اگه
غرورت برات مهم هست
لطفا
با سنگ غرورت احساس زنی نشکن
تاوان داره
شکستن احساس و دلی که
هر لحظه بخاطرت میتپد و نمیگذارد
ارام گیرم
در تنهای
 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاهی دلت می خواد دستتو ببری توی خیالت اون ادم هایی که خوبی های خوبی در حقت کردنو دستشونو بگیری بیاری بیرون
یه بار دیگه ببینیشون
یه بار دیگه با هم بشینین تو سکوت کنی و اون گوش کنه .
اما وقتی چشماتو باز میکنی ..دیگه نیستن .
به خودت میگی اخی چه روز های خوبی بود ..کاش تکرار میشد ...می دونی که نمیشه اما دلت خوشه که یه بار شاید بشه .
گاهی به امید همین شاید ها زنده ایم ..
به امید این که ادم های خوب هستن رویا نیستن
واقعا هستن ..
هی فلانی ..
شاید تو هم یکی از خوب هایی باشی که برای یکی خوبی های زیادی داری ..حواست به خودت باشه حواست به اونی که قدر خوبی هاتو می دونه و هر کجا باشی یادت می کنه باشه .
آهو .
 

venoos*m

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یارم

یارم

با نگاهت زنده ام

در دشتی محزون از عشق .....

با چشمانی بی تاب تر از باران اواره ی نگاهت شدم ......

چشمانی که دل را .... عشق را فریاد میزد و با ید سکوت میکرد .....

فاصله ای که دل کاویده بود ونگاهت را نیافته بود ......

من با نگاهت زنده ام یارم .......من با عشق توست که جانی دوباره میستانم .....

و عاشقانه تر از قبل دل را برروی کاغذ نقش میزنم و برایت مینویسم. .....

هیچگاه نگاهت را از من نگیر ......
 

venoos*m

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اغوش

اغوش

زیستن را دوست دارم تنها در مکانی که متعلق به من است

زیستن در اغوش تو را دوست دارم

زیستن در عاشقانه های قلب تو را دوست دارم

من تو را دوست دارم

من عاشقانه نوشتن .....عاشقانه سخن گفتن ........عاشقانه دلبستن را دوست دارم

دوست دارم زندگی در اغوش تو را

زندگی من
 

venoos*m

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زندگی من

زندگی من

مینویسم عشق را .....

برای توئی که هیچگاه از خاطرم نمیروی و در قلبم همیشه حضور داری.......

زندگی من ......
 

رهگذر*

کاربر بیش فعال
من در ميان دل و دين خويشتنسعي صفا و مروه مي كنم
اين قصه را خود سروده ام
بيهوده ز دهر شكوه مي كنم
 

رهگذر*

کاربر بیش فعال
درود غماز احوالت بي خبر بودم
آن چشمها جايت را در دلم گرفته بودند
عاقبت رفتند
بازگرد
مي خواهم گلويي تر كنم
من ، غم و قلم
اسباب بزم مهيا است
غم بر دامان قلم
و قلم در دستان من
جولان خواهم داد
 

رهگذر*

کاربر بیش فعال
چشمهايم..........................
..........
.......
آرامتر
شايد كلاغي در اين حوالي پرسه زند
بگذار و بگذر
گريزي جز اين نيست
 

رهگذر*

کاربر بیش فعال
كوچ كردمبار بستم
خانه بوي غربت مي داد
اينجا آشيانه كردم
بار ديگر دفتر مي گشايم
"بسم رب مهرباني"
 

رهگذر*

کاربر بیش فعال
این بار اما به گونه ای دیگر خواهم زیست و به هر انسانی قدر قدرش حرمت خواهم نهاد
و قدر قدرم حرمت خویش را پاس خوام داشت
ورنه حرمت قربانی محبت خواهد شد
و علی اینگونه می گفت : بهای شما بهشت است
خود را به کمتر از آن مفروشید
 

رهگذر*

کاربر بیش فعال
ازهم ديدن ها و فهميدن ها و چشم بستن ها
ببيني

بفهمي
و چشم ببندي
يك جاده كه هميشه سر راه توست
بازهم رسيدي؟
چشمهايت را ببند و برو.
 

رهگذر*

کاربر بیش فعال
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]درود پروردگارم [/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]من بازگشتم [/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]دلم براي تمام دلتنگي هايم تنگ شده بود[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]نقطه سر خط
[/FONT]
 

رهگذر*

کاربر بیش فعال
گویی که نام تو نقش بسته بر چشم های من هر سو که نظر کنم تماشا کنم تو را
 

رهگذر*

کاربر بیش فعال
چگونه بودن از بودن مهم تر بود
و کیفیت بودن از ماهیت بودن اثر بخش تر
روز گار سختی، یکی بود یکی نبود.
وقتی باید یکی بود، یکی نبود.
گاهی بود، گاهی نبود.
این گاه گاه بودن آدمها، سخت تر از نبودنشان بود.
اگر نبودند آدم خو می کرد به نبودنشان
و یقین پیدا می کرد که دیگر نیستند.
اما چون گاه و بیگاه بودند.
گاه آمدنشان آدم را مشعوف می کرد .
و بی گاه رفتنشان آدم را محزون.
این بود که گفتم غیر از خدای مهربون هیچکس نبود
و باقی را رها کردم . پراکندم گسستم.
اینک این منم
گفتم : ...................................
باقی را خدا می داند.
 

رهگذر*

کاربر بیش فعال
تا چند صباحی پیش درد این بود که سیاست از دین جداست. امروز درد این است که چرا سیاست بر دین فرمانروا است .و این درد از زمانی بر پیکر تاریخ افتاد که منفعت گلوی حقیقت را فشرد ، دین را بازیچه ساخت و بر قامتش جامه دوخت آنرا در توبره ای انداخت و با خود یدک کشید تا در هر محفلی که خواهد برقصاند و هر زمان که از زمزمه هایش بهراسد بر لبانش مهر خموشی نهد . وبدین سان دین عروسک خیمه شب بازی سیاستمدارانی شد که فرمانروایان دین شدند
 

hanna0

عضو جدید
باور کنید که عشق حماقت است!
عشق، حماقتیست از سرِ اختیار
عشق، آسودگی و لذت از سرِ سرخوشی نیست
عشق لذتِ رسیدن و دست توی دست نیست
عشق حرارتِ هم‌آغوشی و لب روی لب نیست
عشق لذت از فدا شدنِ کسی برای وجودت نیست
عشق نجوای عاشقانه‌ی: «عزیزم! تو یک فرشته‌ای» نیست!
عاشق که باشی، ساکتی
نمی‌دانی عاشقی یا آدمی
عشق به جای تو سخن می‌گوید
عاشقِ ساکتِ مظلوم…

عشق لذتی‌ست که از درد کشیدن می‌بری!
می‌بینی؟ هیچ انسانی در جستجویِ درد نیست
آخر، هر انسانی که عاشق نیست!
عشق حماقتی‌ست که به جان خریده‌ای
و تو حماقت می‌کنی و درد می‌کشی
حماقتی از سر دانایی
حماقتی خود خواسته
حماقتی ماوراءِ درکِ آدمک‌ها
تو، دانسته عاشق می‌شوی
می‌زند و می‌بخشی، پس می‌زند و پیش می‌کشی، ویران می‌کند و می‌سازی
آزار می‌دهد و دوست می‌داری باز

تو که خط به خط نامه‌هایت را
به شعر‌های سهراب گره می‌زدی!
سهراب می‌گفت:
«عشق صدای فاصله‌هاست…»
و تو از فاصله‌ها می‌نالی…!
تو از عشق، هیچ نمی‌دانی.

عشق لذتِ رسیدن نیست
عشق گذر سال‌هاست
به انتظارِ لحظه‌ای دیدن
عاشق ساده دل‌خوش می‌شود
به نامه‌ای
به صدایی
به خاطره‌ای شاید…

هانا
92/03/26
ساعت 9:10
شب
 

venoos*m

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زندگی یعنی ..........

گرفتن دستان عشقت ......

نگاه کردن در چشمان عشقت .....

تپیدن قلبت برای عشقت ...

نفس کشیدن از بازدم نفسهای عشقت ......

داشتن اغوش عشقت ......

سکوت در برابر عشقت ......

خواستن بهترینها برای عشقت ......

یعنی به عشق معشوقه ات لحظات را گذراندن .........

زندگی زیباست ......
 

samineh.s

عضو جدید
تو زندگی،یه وقت هایی هم هست که نامه می نویسیم.
یه کمد پر از نامه،
نامه هایی که با شوق نوشتیم،
و هرگز ارسال نشدن.
نه که نخواستیم ارسال کنیم،نه،
فقط...
 

venoos*m

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای دل .........به اب بگو که دلتنگی .............سکوت نکن .....او تو را در می یابد ......

ای دل ..........عاشقانه هایت را به اب بسپار ..........اب ........عاشقانه هایت را در میابد .......

اب .......قاصدک توست ...........اب عاشقانه هایت را به محبوبت میرساند ........

ای دل ....محبوبت را از انسوی دریا ها بخوان ....



 

hanna0

عضو جدید
چــهار ســال گُذشــت .
الان می فهــمم بچــه بودم !! خیلی بچــه !! دمــت گرم بابت ِ برآورده نکردن اون دعاهام .

/

خُدایا باهات قــهر نیستماااااا ... منتــها بی خیال ِ آرزوی ِ من .
نمیخوامــش . تو هم از فکــرش بیا بیرون .
اصــلا دیــگه نمیخوام رو بزنم بهــت بابــتش .
خشــته شُدم .
خسته ام کــردی .

همیــــن جوری خیلی هــم خوشحالم .
فـــقط وضعیــت ِ منو بدتــر نکن .
نذار این تو چــشم بیاد ، همه بفهمن .

هانا
92/04/01
اول تیر
ساعت :1:20
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
اگه باشی
همه یادشون میره بودنت
اگه نباشی
ادعا میکنند یادتت هستند
اما خواهی دید چه زود فراموشت میکنند
گاهی وقتی هستی به تو لبخند میزنند
اما میدانی لبخندشان را باور نکن
انها دروغ میگویند
انها فریبت میدهند
 

venoos*m

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چشمانم بی صبرانه تو را میخواهند ............نگاهم پر از اضطراب از نبودنت .....ندیدنت .. ...به دنبال دیدگانت میگردد ......

برگرد ........و سکوت خواهش دلم را .......با فریاد دوستت دارم دلت پاسخ بده ..........و دلتنگی ام را در اغوش بکش ......
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
..........

..........

کاش شانه ام
تنها نبود
کاش
قلبم ارام میگرفت
کاش
دستانی بودند که دستانم را میگرفتند و ارامم
میکردند
کاش
ارام میتوانستم اشک نریزم بلکه
با صدای بلند اشک بریزم
کاش دل تنگ نبودم
 

venoos*m

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وفا چیزیست که اموخته ام ...........برای قلبم ......

و در قلبم نهفته ام .....

من اموخته ام .....

عاشقانه زیستن را ......

عاشقانه محبت کردن را .......

عاشقانه خندیدن را .....

عاشقانه گریستن را ......

عاشقانه نوشتن را ......

عاشقانه دیدن را ...

و عاشقانه به یاد تو بودن را .........زیرا قلبم از ان توست زندگی من ......
 
بالا