مسیحا برزگر

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد

مسیحا برزگر



مسیحا برزگر فهمی عاشقانه و زیباشناسانه از هستی دارد و به دلیل نوع نگاهش، هنرمندی‌ست رازآشنا. او هنرمندی‌ست که با رنگ‌های کلمات، نقاشی معنا می‌کند و با نت‌های کلمات، نغمه‌های نیایش می‌سازد. مسیحا زاده تهران است، اما به گفته‌ی خودش، مقیم وادی کلمات است. وطن او کلمه است و دوست دارد بیش از هر چیز، از خدا بگوید که برای او، همه‌چیز است و همه‌چیز خداست. می‌گوید:
خدا کسب و کار من است، او را می‌خرم و به بهای تبسمی ژرف که بر لبان‌تان می‌نشانم، به شما می‌فروشم و اینچنین است که همیشه سود می‌کنم.




خدا کسب و کار من است
او را می‌خرم و به بهای تبسمی ژرف که بر لبان‌تان می‌نشانم
به شما می‌فروشم و اینچنین است که همیشه سود می‌کنم
عشق مخاطب خاصی ندارد فقط دلی سرشار از عشق داشته باش
عشق باید خاصیت تو باشد
عشق ربطی به رابطه ندارد
عشق به رایحه ی گل می ماند
برای گل تفاوتی نمی کند که کسی رایحه اش را استشمام کند یا نکند
حتی در دورترین و متروکترین نقاط جهان نیز گل هائی خوش رنگ و خوش بو می رویند
آنها بی آنکه منتظر نگاهی باشند شکوفا می شوند
گل ها برای رنگ و بوی خود از کسی توقعی ندارند

خاصیت گل آن است که خوش ببوید و رنگ های بدیع خود را در آفتاب پهن کند
همچون گل باش در دوست داشتن گل ها نگران این نیستند که مبادا دیده نشوند
آنها مسرور شکوفائی و رایحه خویشتن اند عشق باید خاصیت تو باشد
عاشق باش چیزی نخواهد گذشت که عین عشق خواهی شد
و این لحظه ای ست که
قطره به دریا می رسد و دریا می شود

مسیحا برزگر



 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
قسم به پرستو
ان گاه که جفتش میمیرد
و تنها به آشیانه باز میگردد
چه غروب غریبی!
قسم به کرم شب تاب
ان گاه که از پیله بیرن می آید
و با نسیم هم آغوش می شود
چه پروازی!
قسم به خورشید
آنگاه که تو بر آن میتابی
چه تلالویی!
قسم به همه دانه ها
ان گاه که در خاک میمیرند
و در نور متولد میشوند
چه رستاخیزی!
قسم به ساقه ای که در باد میشکند
ان گاه که از ایشان جز خاکستری برجای نمی ماند
قسم به تمامی آیینه ها
ان گاه که در برابر آب قرار میگیرند
قسم به لطافت قسم
میدانم
که میدانی
دوستت دارم. مسیحا برزگر
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
زندگی هیچ گاه به بن بست نمیرسد.
کافیست چشم باز کنیم و راههای گشوده ی بیشماری را فرا روی خود ببینیم.
خدا که باشد ،
هرمعجزه ای ممکن میگردد. مسیحا برزگر




از خلال رنج است که قطب مخالف آن ،یعنی
شادمانی را میفهمی. مسیحا برزگر



عشق یعنی فراموش کردن خود در معشوق.
ماهیت عشق،خود فراموشی است.
ترک مصلحت خویشتن است.
غرق شدن است چنان که فقط معشوق میماند و بس.
راه عشق ،راه فناست.
عاشق باید هنر محو شدن را بیاموزد.
او باید از اوصاف بشر بمیرد،تا اسرار عشق الهی اورا بر سر نهد و امواج عنایت دم به دم معشوق اورا باخود ببرد. مسیحا برزگر

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
شجاعت آن نیست که از آدمهای شجاع تقلید کنی،
بلکه آن است که به شیوه خود زندگی کنی
و بهای آن را نیز بپردازی.
حتی اگر بهای به شیوه خود زیستن ،خود زندگی باشد،باز ارزش آن را دارد.
زیرا در چنین شیوه ی زیستن است که روح به دنیا می آید .
هنگامی که کسی آماده است تا برای چیزی بمیرد،همین آمادگی و شور اوست که اورا دوباره متولد میکند.
اگردراین آمادگی رنجی نهفته است،رنج زایمان است.
به شیوه ی خویش زیستن،شجاعت میخواهد ،دل و جرات میخواهد.
به شیوه خود زندگی کن؛
شبیه خودت باش و بس.
نگران عوام نصیحت گو مباش .
زندگی خودرا ترسیم کن.
از روی نقش کهنه ی دیگران نقاشی نکن.
خلاق باش.
اگرهم در شیوه خود بر خطا باشی ،
بهتر ازآن است که دیگران به جای تو زندگی کنند
و تو بر صواب باشی .
زیرا کسی که به شیوه ی دیگران زندگی میکند
و بر صواب است
زندگی را به بطالت میگذارند.
کسی که به شیوه ی خود زندگی میکند،و بر خطاست،
بلاخره دیر یا زود از خطای خویش درس خواهد گرفت.
او خطای خویش را دستمایه ی تجربه ای تازه خواهد کردوبا تجربه های خویشتن ،خواهد بالید. مسیحا برزگر
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
عشق هرگز نمیمیرد

عشق هرگز نمیمیرد

عشق آتش است ؛ آتش خداوند که در بیشه ی سینه ها روشن است.
تمام سرگذشت عشق سه حرف بیش نیست.
خام را پخته میکند انگاه میسوزاند.
عشق با واژگان سخن میگوید.
عاشقی ،همه سوختن است بی خویش و معشوقی همه کشیدن است بی کوشش.
عشق تو را به نیستی میخواند و تو را از تو میستاند و سپس خود به جای تو مینشیند.
بنابراین عشق بر صلیب میکشد. اما رستاخیرت نیز هست.
سلوک در حلقه ی رندان باده پیما به معنای گام نهادن در آتش است .
"آتش عشق"




مسیحا برزگر
 
بالا