حرف های عاشقانه

محمدم1

عضو جدید
این روزها تلخمی گذرد ، دستم می لرزد از توصیفش !​
همین بس که:​
نفس کشیدنم دراین مرگِ تدریجی، مثل خودکشی است ،با تیغِ کُند
 

رهاپرتو

عضو جدید
کاربر ممتاز
گفتــــه بودم لَب تَر ڪـنے
میمیرم برایت !
اَمــــــا
نـﮧ ایـלּ ڪـــﮧ لب هایت
با لب هاے دیگرے تـَر شود!
حــــــــالا برو بـــــــمیر ...
 

رهاپرتو

عضو جدید
کاربر ممتاز
ﯾﻪ ﺭﻭﺯﺍﯾﯽ

ﯾﻪ ﺷﺒﺎﯾﯽ

ﺑﻪ ﯾﻪ ﺍﺩﻣﺎﯼ ﺧﺎﺻﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺣﺘﯿﺎﺝ ﺩﺍﺭﯼ

ﮔﻮﺷﯿﺘﻮ ﺑﺮ ﻣﯿﺪﺍﺭﯼ ﺷﻤﺎﺭﺷﻮ ﺑﮕﯿﺮﯼ

ﺍﻣﺎ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪﺱ

ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺩﻟﮕﯿﺮ ﻭ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﮐﻪ ﯾﻬﻮ ﺑﺨﻮﺩﺕ

ﻣﯿﺎﯼ

ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﯼ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺻﻔﺤﻪ ﯼ

ﺧﺎﻟﯽ ﺑﯿﺠﻮﺍﺏ

ﺍﺷﮑﺎﺕ ﺳﺮﺍﺯﯾﺮ ﺷﺪﻥ

ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﺟﻤﻠﻪ ﻣﯿﮕﯽ

ﺍﻭﻥ ﻫﻤﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ

ﺍﺧﺮﺵ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ ﺷﺪ ...?
 

رهاپرتو

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیـشـب خـدا آهـسـتـه درِ گـوشـم گـفـت:
دیــــــگـــــه بـــَـســــــه...
بـاران از اشــک هــایــت خــجــالــت مـی کــشــد..
 

رهاپرتو

عضو جدید
کاربر ممتاز
ﺭﻭﺯﯼ ﻣﯿــﺮﺳَﺪﺑـــﯽ ﻫﯿــــﭻ ﺧَﺒـــَـــﺮﯼﺑــﺂ ﮐﻮﻟـــــﻪ ﺑــــﺂﺭ ﺗَﻨﻬـــﺂﯾﯿـَﻢﺩَﺭ ﺟـــﺂﺩﻩ ﻫــﺂﯼ ﺑـﯽ ﺍﻧﺘﻬــــﺂﯼ ﺍﯾـﻦ ﺩﻧﯿــﺂﯼ ﻋَﺠﯿـــــﺐﺭﺁﻩ ﺧــــﻮﺁﻫﻢ ﺍﻓﺘـــــﺂﺩﻣَـــﻦ ﮐـــﻪ ﻏَﺮﯾﺒـــــﻢﭼـــﻪ ﻓَــــﺮﻗﯽ ﺩﺁﺭﺩ ﮐﺠـــــﺂﯼ ﺍﯾـــﻦ ﺩﻧﯿــــــﺂ ﺑـﺂﺷــــﻢﻫﻤــﻪ ﺟــــﺂﯼ ﺟﻬــــﺂﻥ ﺗﻨﻬـــــﺂﯾﯽ ﺑــــﺂ ﻣَـــﻦ ﺍﺳﺖ…
 

محمدم1

عضو جدید
به نسل های بعدبگویید ...​
که نسل ما نه سرپیاز بود نه ته پیاز ...​
نسل ما خود پیازبود ...​
که هر که ما رودید گریه کرد
 

محمدم1

عضو جدید
از دنیـــای ِواقــعـی و نــامــردیــاش ! پنــــاه آوردیــــم بــه دنیــای ِ مـجــازی!​
غــافـل از اینکــه ، آســمون ، هـــمون آسـمونــه ...​
 

fateme_003

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یـكـــ ساعت كه آفتابــــــــ بتابــــــــــد
خاطـــــــره ی آن همــــه شبهای بارانــــی را
از یاد مــــــی برد ،،،
این اســـــت حكایتـــــــــــــ آدم هــــا ...
" فـــ ــرا مـــ ــو شـــِی " ...!!
 

sahel_k

عضو جدید
کاربر ممتاز
می شود در همین لحظه



از راه برسی و



جوری مرا در آغوش بگیری



که حتی عقربه ها هم



جرات نکنند



از این لحظه عبور کنند؟؟؟



و من به اندازه ی تمام روزهای



کم بودنت



تو را ببویم و



...
در این زمان متوقف



سالها در آغوشت زندگی کنم



بی ترس فردا ها...




 

رهاپرتو

عضو جدید
کاربر ممتاز
من در میان مردمی هستم

که باورشان نمیشود تنهایــــم

میگویند خوش بحالت که خوشحالی

نمی دانند دلیل شاد بودنم باج به آنهاست

برای دوست داشتن مــــــــن

 

رهاپرتو

عضو جدید
کاربر ممتاز
خــدایا دیـــــدی ...؟!!
کلی بـــــاران فرستادی ،
تا این لکه ها را از دلـــم بشویی ... !!!
من که گــــفته بودم لکه نیست ... !!!
زخــم اســــت ...
 

♫ ♫ (。◕‿◕。) ♫ ♫

عضو جدید
کاربر ممتاز
بگو آنچه در دلت است و با گفتنش نیروی عشق در وجودم بیشتر میشود.
بگو آنچه در دلت غوغا کرده و با گفتنش شعله های آتش عشقمان بیشتر میشود.
بگو همان کلام مقدس را که با گفتنش دلم به آن سوی رویاهای عشق پر می کشد.
بگو که این دل دیوانه منتظر شنیدن است و این چشمهای خسته منتظر باریدن.
چشمان خیست را به چشمان خیسم بدوز ، بگو آنچه در آن قلب مهربانت است.
بگو که بی صبرانه منتظر شنیدنم ، و عاشقانه منتظر پاسخ دادن به آن.
با آن قلب عاشقش ، با همان چشمان خیس ، با صدای مهربانش گفت : دوستت دارم.
من نیز با همان قلب عاشقتر از او ، با چشمانی خیستر ، با بغض گفتم : من هم خیلی دوستت دارم.
گفت ، گفتم ، گفتیم و آن لحظه های در کنار او بودن عاشقانه شد.
بگو آنچه که دلم میخواهد ، بالاتر از دوست داشتن.
با دستان سردم ، اشکهای روی گونه مهربانش را پاک کردم ، او را در آغوش گرفتم و گفتم : هیچوقت مرا تنها نگذار ، باور کن که بی تو نمیتوانم زنده بمانم.
اون نیز مرا محکم در آغوشش میفشرد و میگفت بدون تو هرگز!
چه آغوش گرم و مهربانی داشت ، دلم میخواست همیشه در آن آغوش گرم بمانم.
آن لحظه با تمام وجودم احساس کردم برای من است.
او نیز این احساس را داشت ، از شانه های خیسم فهمیدم.
گفتم با تو هستم ، اگر تو نیز با من باشی ، اگر روزی نباشی ، من نیز در این دنیا نیستم.
گفت ، با تو می مانم ، اگر تو نیز با من بمانی ، اگر روزی باشم ولی تو نباشی ، من نیز با تو می آیم هر جا که باشی.
او میگفت ، من نیز برایش درد دل میکردم.
درد دل او ، درد دل من بود ، درد دل ما ، یک راز عاشقانه بود.
رازی که همیشه در دلهایمان خواهد ماند.

 

heroo

عضو جدید
بگو آنچه در دلت است و با گفتنش نیروی عشق در وجودم بیشتر میشود.
بگو آنچه در دلت غوغا کرده و با گفتنش شعله های آتش عشقمان بیشتر میشود.
بگو همان کلام مقدس را که با گفتنش دلم به آن سوی رویاهای عشق پر می کشد.
بگو که این دل دیوانه منتظر شنیدن است و این چشمهای خسته منتظر باریدن.
چشمان خیست را به چشمان خیسم بدوز ، بگو آنچه در آن قلب مهربانت است.
بگو که بی صبرانه منتظر شنیدنم ، و عاشقانه منتظر پاسخ دادن به آن.
با آن قلب عاشقش ، با همان چشمان خیس ، با صدای مهربانش گفت : دوستت دارم.
من نیز با همان قلب عاشقتر از او ، با چشمانی خیستر ، با بغض گفتم : من هم خیلی دوستت دارم.
گفت ، گفتم ، گفتیم و آن لحظه های در کنار او بودن عاشقانه شد.
بگو آنچه که دلم میخواهد ، بالاتر از دوست داشتن.
با دستان سردم ، اشکهای روی گونه مهربانش را پاک کردم ، او را در آغوش گرفتم و گفتم : هیچوقت مرا تنها نگذار ، باور کن که بی تو نمیتوانم زنده بمانم.
اون نیز مرا محکم در آغوشش میفشرد و میگفت بدون تو هرگز!
چه آغوش گرم و مهربانی داشت ، دلم میخواست همیشه در آن آغوش گرم بمانم.
آن لحظه با تمام وجودم احساس کردم برای من است.
او نیز این احساس را داشت ، از شانه های خیسم فهمیدم.
گفتم با تو هستم ، اگر تو نیز با من باشی ، اگر روزی نباشی ، من نیز در این دنیا نیستم.
گفت ، با تو می مانم ، اگر تو نیز با من بمانی ، اگر روزی باشم ولی تو نباشی ، من نیز با تو می آیم هر جا که باشی.
او میگفت ، من نیز برایش درد دل میکردم.
درد دل او ، درد دل من بود ، درد دل ما ، یک راز عاشقانه بود.
رازی که همیشه در دلهایمان خواهد ماند.


متن جالبی بود عسیسم
 

fateme_003

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]تـنـها هـا . .[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif][/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]دلسوزيِ آدم هاي محترم رو نميخوان . . . [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]تـنـها براي سوزِ دلِ شون . . .
[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]احترام آدم ها رو ميخوان . .

[/FONT]
 

sahel_k

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم گرفته است...نه اينكه کسی کاری کرده باشد نه ...
من آنقدر آدم گریز شده ام که کسی کارش به اطراف من هم نمی رسد..دلم گرفتـه است که آنچه هستم را نمی فهمند ...و آنچه هستند را میپذیرم ...و دنیـا هم به رویش نمی آورد این تنـاقض را ...


 
آخرین ویرایش:

sahel_k

عضو جدید
کاربر ممتاز
گر از من نامه ای سویت نمی آید نرنج؛


هر چه را من می نویسم اشک پاکش می کند !!!


 

sahel_k

عضو جدید
کاربر ممتاز
در نگاهت چیزیست که نمی دانم چیست !


مثل آرامش بعد از یک غم


مثل بوی نم بعد از باران


در نگاهت چیزیست که نمی دانم !


من به آن محتاجم ....

 

darling2011

عضو جدید
کاربر ممتاز
اي كاش گفتــ ـه بودي عاشق ديگــ ـري شده اي
من خودم عاشــ ـق بودم
دركت مي كــ ـردم​





انکه دستش را انقدر محکم گرفته ای دیروز عاشق من بود

دستانت را خسته نکن دیر یا زود تو هم تنهایی...





هیچ می دونستی

زیباترین عاشقانه*ای که واسم گفتی

وقتی بود

که اسمم رو با «میم» به انتها رسوندی؟!



براي ديدن اين عكس با اندازه واقعي اينجا كليك كنيد . اندازه واقعي اين عكس 670x670 مي باشد


گاهی حــــرف ها وزن ندارد …
ریتم ندارد …
آهنگ ندارد …
اما خوب گوش کن …
درد دارند …





بهترین پیام دنیا

یا بمان و امید فردایم باش یا دیروزم را برگردان و برو....






 

darling2011

عضو جدید
کاربر ممتاز
دست هایـمان را بـهم قفـل کنیم

فقط یـادت باشد

کلیـد را جایـی بـگذاری

که یـاد هیـچ کدامـمان نـماند…

براي ديدن اين عكس با اندازه واقعي اينجا كليك كنيد . اندازه واقعي اين عكس 715x476 مي باشد




♪ایـن سـكـوتِ سـنـگـیـنِ تـو♪

♪سـر بـه سـرم مى گــُــذارد...♪

♪ادامـه اش بـدهـى،♪

♪عـاشـق تــ♥ـــــــر مـى شـوم♪


 

darling2011

عضو جدید
کاربر ممتاز
آواره ام که تــــــــــــــــــو عریـــــــــــــآن کنے مرآ

آرے!منم!

شبــــــح انتظآر پـــــــوش




گــاهــی وقــتــهــا مــجــبــوری اَحــمـق بــاشـی !

رویِ کــاغـَـذ مــیــنــویــســم

دَســتــهــایِ تـــُـو . . .

و رویِ آن دســت مــیــکــشــم





گـــاهی بـاید به دور خـود یکــ دیــوار تنهــــایی کشید

نـه بـرای اینکـه دیگـــرانــ را از خـودتــ دور کنی

بلکـه بـــرای اینکه ببینی

بــرای , چه کســـانی اهمیتــ داری...

کــه اینــ دیوار را بشکنند...






هیچ قصه گویی نیست که داستانش این گونه آغاز شود ،
که یکی بود ، دیگری هم بود . همه با هم بودند .
و ما اسیر این قصه کهن ، برای بودن یکی ، یکی را نیست می کنیم .





بـــــــودم
.
.
دیــــــــــــدم با دیگری شـــادتری
.
.
رفتــــــــــم ... !!!



براي ديدن اين عكس با اندازه واقعي اينجا كليك كنيد . اندازه واقعي اين عكس 600x900 مي باشد
 

رهاپرتو

عضو جدید
کاربر ممتاز
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ حسـادت نکن...! این کـه بـعـد از تـو بـغـل گـرفـته ام...! ***زانــوی غـــم اســت*** ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ . . . . . . . .
 

sahel_k

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلتنگ که باشی آدم دیگری میشوی.

خشن تر , عصبی تر , کلافه تر , تلخ تر …!!!


و جالب تر اینکه با اطراف هم کاری نداری!


همه اش را نگه میداری…


و دقیقا" سرهمان کسی خالی میکنی که


دلتنگ اش هستی !!!

 

darling2011

عضو جدید
کاربر ممتاز

از من رمیده ای و من ساده دل هنوز
بی مهری و جفای تو باور نمی کنم
دل را چنان به مهر تو بستم که بعد از ایندیگر هوای دلبر دیگر نمی کنم

رفتی و با تو رفت مرا شادی و امید
دیگر چگونه عشق تورا آرزو کنم
دیگر چگونه مستی یک بوسه تورادراین سکوت تلخ و سیه جستجو کنم


 

darling2011

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلمو دادم به تو ، تا (ما) بشیمدلمو دادم به تو،تا دیگه تنها نباشم
دلمو دادم به تو چون تو چشات دریا رو دیدم
دلمو دادم به تو،تا همه وقت یار همیشگیم باشی
دلمو دادم به تو چون میدونم تنهام نمیزارررررررری......
 
بالا