متنی برای تبریک سال نو

ali.k

عضو جدید
سلام
تو این تاپیک از دوستان میخوام متنی و یا جمله ای کوتاه و یا چند بیت شعر برای تبریک سال نو بنویسند، به نظر من بهتره که هر کدوم از دوستان متن یا جمله و یا شعر رو از خودشون بنویسند ولی اگر از سایتی و یا کتابی هم نوشتند ایرادی نداره

اینم بگم من خودم هنوز چیزی به ذهنم نرسیده
 

ali.k

عضو جدید
انگار باید پست اول رو خودم بنویسم
شعری از زنده یاد فریدون مشیری

[h=2]باز کن پنجره ها را، که نسیم[/h][h=2]روز میلاد اقاقی ها را[/h][h=2]جشن می گیرد،[/h][h=2]
[/h][h=2] و بهار،[/h][h=2]روی هر شاخه، کنار هر برگ،[/h][h=2]شمع روشن کرده است.[/h]
[h=2] همه ی چلچله ها برگشتند،[/h][h=2]و طراوت را فریاد زدند.[/h][h=2]کوچه یکپارچه آواز شده است،[/h][h=2]
[/h][h=2]و درخت گیلاس،[/h][h=2]هدیه ی جشن اقاقی ها را،[/h][h=2]گل به دامن کرده است[/h][h=2]
[/h][h=2]باز کن پنجره ها را ای دوست![/h][h=2]هیچ یادت هست،[/h][h=2]که زمین را عطشی وحشی سوخت؟[/h][h=2]برگ ها پژمردند؟[/h][h=2]تشنگی با جگر خاک چه کرد؟ [/h]
[h=2]
هیچ یادت هست،
[/h][h=2]توی تاریکی شب های بلند،[/h][h=2]سیلی سرما با خاک چه کرد؟[/h]
[h=2]با سر و سینه ی گل های سپید،[/h][h=2]نیمه شب، باد غضبناک چه کرد؟[/h][h=2]هیچ یادت هست؟[/h]
[h=2]
حالیا معجزه ی باران را باور کن!
[/h][h=2]و سخاوت را در چشم چمن زار ببین![/h][h=2]و محبت را در روح نسیم،[/h][h=2] [/h]
[h=2]که در این کوچه ی تنگ،[/h][h=2]با همین دست تهی،[/h][h=2]روز میلاد اقاقی ها[/h][h=2]جشن می گیرد.[/h][h=2] [/h]
[h=2]
خاک، جان یافته است.
[/h][h=2] [/h]
[h=2]تو چرا سنگ شدی؟[/h]
[h=2]تو چرا این همه دلتنگ شدی؟[/h][h=2]
[/h][h=2]باز کن پنجره ها را...[/h][h=2]و بهاران را باور کن! [/h]
[h=2]باز کن پنجره ها را...[/h][h=2]و بهاران را باور کن! [/h]
روحش شاد و یادش گرامی
 

Similar threads

بالا