درد دلی با صاحب الزمان(حضرت مهدی عج)

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
دوباره جمعه گذشت و قنوتِ گریان ماند


دوباره گیسوی نجوای ما پریشان ماند


دوباره زمزمه ی کاسه های خالی ما


پس از نیامدنت گوشه ی خیابان ماند


شبیه شنبه ی هر هفته پشت پنجره ام


و کوچه کوچه شهرم دوباره زندان ماند


برای آمدنت چند سال بایستی


در این تراکم بی انتهای ویران ماند؟


نیامدی که ببینی نگاه منتظرم


چه روزها به امید تو زیر باران ماند


سکوت آخر حرف من است چون بی تو


دوباره حنجره ام زیر بغض پنهان ماند


 

s1m5j8

عضو جدید
کاربر ممتاز
:gol:

.
.
.
.

برای آمدنت دیر می شود، برگرد
زمان ز پرسه زدن سیر می شود، برگرد

در انتظار تو با کوله باری از وحشت
زمین دوباره زمین گیر می شود، برگرد

برای روشنی چشم آسمان، خورشید
میان چشم تو تکثیر می شود، برگرد

همیشه جای تو در لحظه هایمان خالیست
غروب جمعه که دلگیر می شود، برگرد

و جمعه ای که بیایی، تمام عرش خدا
به سمت خاک سرازیر می شود، برگرد

.
.
.
.

:gol: :gol: :gol:




.
.
.


معنای انتظار را باید از مادران شهیدان گمنام پرسید

ما چه می فهمیم دلتنگی غروب پنجشنبه و جمعه را !

 
آخرین ویرایش:

محمد ساوه

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
مهدی جان
بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها ، هجری و شمسی ، همه بی خورشیدند
سیر تقویم جلالی به جمال تو خوش است
فصلها را همه با فاصله ات سنجیدند
تو بیایی همه ثانیه ها ، ساعتها
از همین روز ، همین لحظه ، همین دم عیدند

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باز امشب ای ستاره‌ی تابان نیامدی
باز ای سپیده‌ی شب هجران نیامدی


شمعم شکفته بود که خندد به روی تو
افسوس ای شکوفه‌ی خندان نیامدی

زندانی تو بودم و مهتاب من چرا
باز امشب از دریچه‌ی زندان نیامدی

با ما سر چه داشتی ای تیره شب که باز
چون سرگذشت عشق به پایان نیامدی

شعر من از زبان تو خوش صید دل کند
افسوس ای غزال غزل‌خوان نیامدی

گفتم به خوان عشق شدم میزبان ماه
نامهربان من تو که مهمان نیامدی

خوان شکر به خون جگر دست می‌دهد
مهمان من چرا به سر خوان نیامدی

نشناختی فغان دل رهگذر که دوش
ای ماه قصر بر لب ایوان نیامدی

گیتی متاع چون منش آید گران به دست
اما تو هم به دست من ارزان نیامدی

صبرم ندیده‌ای که چه زورق شکسته ایست
ای تخته‌ام سپرده به طوفان نیامدی

در طبع شهریار خزان شد بهار عشق
زیرا تو خرمن گل و ریحان نیامدی

 

70arezu

عضو جدید
یا امام زمان

یا امام زمان

ندیدمت که بگویم چقدر زیبایی


نیامدی که ببینم شبیه دریایی ،
ببین دوباره غروب است و جاده آماده
بنا به گفته مردم غروب می آیی !
شکوه آمدنت را ببخش به چشمانم

بیا الهه غربت سوار صحرایی .:gol:




**************






 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یارب آن یوسف گمگشته به من باز رسان
تاطرب خانه کنی بیت حزن باز رسان
ای خدایی که به یعقوب رساندی یوسف
این زمان یوسف من نیز به من باز رسان
رونقی بی گل خندان به چمن باز نماند
"یارب آن نوگل خندان به چمن باز رسان"
ازغم غربتش آزرده خدایا مپسند
آن سفرکرده ی ما رابه وطن باز رسان

"شهریار"
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

این جمعه ها که ختم به مختار میشود

بدجور دل ، طالب دیدار می شود

ای منتقم بیا که به عالم نشان دهیم

شیعه عزیز است و جز او خوار می شود . . .



 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از عشق تو گفتیم و نمک گیر شدیم
تا ساحل چشمان تو تکثیر شدیم
گفتند که غروب جمعه خواهی آمد
آنقدر نیامدی که ما پیر شدیم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بر چهره پر ز نور مهدی صلوات

بر جان و دل صبور مهدی صلوات

تا امر فرج شود مهیا بفرست

بهر فرج و ظهور مهدی صلوات



مهدی جان!

تا نیایی گره از کار بشر وا نشود

درد ما جز با ظهور تو مداوا نشود



 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلتنگم اقا

دلتنگ دیدنت

دلتنگ شنیدن صدای انا المهدی ات....

تا کجای عمرباید هرشب در انتظار تو ستاره بشماریم

تا کدام روز و ماه باید مسافر دنیای غفلتها باشیم..


به امید روزی که همه ی پیامک های جهان این باشد:

مهدی فاطمه آمد....


اللهم عجل لولیک الــــــــــــــفــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـرج..
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل مرده ایم قبول ..... ای مسیح من...

یک جمعه هم زیارت اهل قبور کن...

(اللهم عجل لولیک الفرج)



براي ديدن اين عكس با اندازه واقعي اينجا كليك كنيد . اندازه واقعي اين عكس 866x1225 مي باشد
 

bitajan

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
من که چیزی ندارم بگم ...... فقط کی میای آقا؟؟
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري

کي از مسير کوچه قصد عبور داري؟

چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابي

اي آنکه در حجابت درياي نور داري

من غرق در گناهم، کي مي کني نگاهم؟

برعکس چشمهايم چشمي صبور داري

از پرده ها برون شد، سوز نهاني ما

کوک است ساز دلها، کي ميل شور داري؟

در خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت

کي در سراي چشمم، قصد ظهور داري؟
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قطعه گمشده*ای از پر پرواز کم است

یازده بار شمردیم و یکی باز کم است

این همه آب که جاری است نه اقیانوس است

عرق شرم زمین است که سرباز کم است

براي ديدن اين عكس با اندازه واقعي اينجا كليك كنيد . اندازه واقعي اين عكس 800x500 مي باشد
 

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
کاش دیوانه ی رویت بشوم مهدی جان
کاش آواره کویت بشوم مهدی جان
کاش روحم ز گنه دور شود مهدی جان
کاش قلبم به تو محبوب شود مهدی جان
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مولای من.............
دنیای من..........
دلم بهانه میکنه طلوع دیدن تورا ..................................تا به کجا دلم کشدحسرت دیدار تو را

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرحوم آغاسی

خبر آمد خبری در راه است سر خوش آن دل که از آن آگاه است
دست افشان پای کوبان میروم بر در سلطان خوبان میروم
میروم بار دگر مستم کند بی سر و بی پا و بی دستم کند
هر که نشناسد امام خویش را بر که بسپارد زمان خویش را
با همه لحن خوش آواییم در به در کوچه تنهاییم
ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر نغمه تو از همه بر شور تر
کاش که این فاصله را کم کنی محنت این قافله را کم کنی
کاش که همسایه ما میشدی مایه آسایه مامیشدی
هر که به دیدار تو نایل شود یک شبه حلال مسایل شود
دوش مرا حال خوشی دست داد سینه ما را عطشی دست داد
نام تو بردم لبم آتش گرفت شعله به دامان سیاوش گرفت!
نام تو آرامه جان من است نامه تو خط امان من است
ای نگهت خاستگه آفتاب بر من ظلمت زده یک شب بتاب
پرده بر انداز به چشم ترم تا بتوانم به رخت بنگرم
ای نفست یار و مدد کار ما کی و کجا وعده دیدار ما
دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد به هوای دیدن تو سفر حجاز دارد
به مکه آمدم ای عشق تا تو را بینم تویی که نقطه عطفی در اوج آیینم
کدام گوشه مشعر ، کدام کنج منا به شوق وصل تو در انتظار بنشینم
ای زلیخا دست از دامان یوسف باز کش! تا صبا پیراهنش را سوی کنعان آورد!
ببوسم خاک پاک جمکران را تجلی خانه پیغمبران را!
خبر آمد...........................................
خبر آمد خبری در راه است..................
سر خوش آن دل که از آن اگاه است......
شاید این جمعه بیاید.........................
شاید.......................................... ....
پرده از چهره گشاید ..........................
شاید.......................................... ....
شاید.......................................... ....
شاید.......................................... ....
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
رسيده ام به چه جايی كسی چه ميداند
رفيق گريه كجايی كسی چه ميداند

ميان مايی و با ما غريبه ای افسوس
چه غفلتی چه بلايی كسی چه ميداند

تمام روز و شبت را هميشه تنهايی
اسير ثانيه هايی كسی چه ميداند

برای مردم شهری كه با تو بد كردند
چگونه گرم دعايی كسی چه ميداند

تو خود برای ظهورت مصممی اما
نميشود كه بيايی كسی چه ميداند

كسی اگر چه نداند خدا كه ميداند
فقط معطل مايی كسی چه ميداند

اگر صحابه نباشد فرج كه زوری نيست
تو جمعه جمعه ميايی كسی چه ميداند


(كاظم بهمني)
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]دردم مداوا می کنی مثل همیشه[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]عقده ز دل وا می کنی مثل همیشه[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]آیینه زیبا می شود با یک نگاهت[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]دل را تو شیدا می کنی مثل همیشه[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]دروازه لطف و کرم را می گشائی[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]وقتی که لب وا می کنی مثل همیشه[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]از گوشه چشمت کرم می ریزد آقا[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]از بس که غوغا می کنی مثل همیشه[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]پرونده اعمال ما گرچه سیاه است[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]می دانم امضا می کنی مثل همیشه[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]دل مرده ام اما تو با یک گوشه چشمی[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]کار مسیحا می کنی مثل همیشه[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]بهر ظهور خود چرا ای یوسف عشق[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]امروز و فردا می کنی مثل همیشه[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]تو مثل بابایت علی غمهای خود را[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]با چاه نجوا می کنی مثل همیشه[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]تو مثل زهرا مادرت از بس که خوبی[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]با ما مدارا می کنی مثل همیشه[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]شب های جمعه کربلا همراه مادر[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]تو روضه بر پا می کنی مثل همیشه [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]سید مجتبی شجاع[/FONT]
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
الا يا اَيُها المَهدي مُداوم الوَصل ناولها
كه در دوران هجرانت بسي افتاده مشكلها

صبا از نكهت كويت نسيمي سوي ما آورد
ز سوز شعلة شوقت چه تاب افتاد در دلها

چو نور مهر تو تابيد بر دلهاي مشتاقان
ز خود آهنگ حق كردند و بربستند محملها

دل بي‌بهره از مهرت حقيقت را كجا يابد
حق از آئينه رؤيت تجلي كرد بر دلها

بكوي خود نشاني ده كه شوق تو محبّان را
ز تقوي داد زاد ره، ز طاعت بست محملها

بحق سجّاده تزيين كن مهل محراب و منبر را
كه ديوان فلك صورت از آن سازند محفلها

شب تاريك و بيم موج و گردابي چنين حائل
ز غرقاب فراق خود رهي بنما به ساحلها

اگر دانستمي كويت بسر مي‌آمدم سويت
خوشا گر بودمي آگه از راه و رسم منزلها

چو بيني حجت حق را بپايش جان فشان اي فيض
مَتي ما تَلْقَ مَنْ تَهْوي، دَعِ الدُّنيا وَ اَهْمِلها


(مرحوم ملّا محسن فیض كاشانی)











 

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
السّلام علیک یا صاحب الزّمان ... اغثنی یا مولا

از روز ازل عشق تو در جان و دلم بود ............ عشق تو آقا بوَد سعید، اسعد و مسعود
چون نام نکویت به زبان مادر من برد ............. از کودکی عشقت دل ویران شده بربود ............ (شعر از خودم)
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
در دل همیشه ابر! همیشه باران!
همیشه دلهره فردا!
همیشه خواب های آشفته! غم های نگفته!
همیشه اشک! همیشه تنهایی! همیشه جدایی!

ای پیر برنا!
ای مراد دلها!
ای آورنده سرود پرشوکت محبت و داد!
بگو با من ...
بگو...
چگونه میتوان از این غار ظلمانی کم هوای پر مصیبت، راهی به رهایی یافت؟
راهی به نور!
راهی به عشق! به آرامش!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کارنامه*ام

پر از تقلب و گناه

خط خطی سیاه

هیچ وقت درسخوان نبوده*ام ولی

در شب تولدت

مثل کاج

توی طاق نصرت محله کار کرده*ام

شاخه*های خشک داربست را

بهار کرده*ام

*

راستی دو روز قبل

سرزده به خانه*ی دل امید - همکلاسی*ام - سر زدی

ولی چرا

به خانه*ی حقیر قلب من نیامدی؟

رد شدم، قبول

ولی به من بگو

کی به من اجازه*ی عبور می*دهی؟

راستی اگر ببینمت

به من هر چه خواستم می*دهی؟

کارنامه*ی مرا

دست راستم می*دهی؟

نا امید نیستم ولی به خاطر خدا

از کنار نمره*های زیر ده عبور کن!

ای عصاره گل محمدی!

فصل امتحان سخت ما ظهور کن !

براي ديدن اين عكس با اندازه واقعي اينجا كليك كنيد . اندازه واقعي اين عكس 650x488 مي باشد
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
مــــا مــنـــتــظــريـــم از ســفـــر، بـــرگـــردي
يــــکـــروز شــبــيـــه رهــــگـذر بـرگردي
با کاسه ي آب و مجمري از اسپند
مــا آمده ايم پشت در، برگردي
وقتي سرشب که رفتنت راديديم
گــفـتـيم نمي شود سـحر، برگردي؟؟
مـــــــا مـــنــتـــظـــر تـــو ايــــم آقــا، نـکـند
يــــک جــــمــــعــــه غــــروب بي خـــبـر بـرگردي
مــن گــوشــه نــشـــيـــن کـــوچـــه بـــرگـشتــم
اي کـــاش کــــه از هــــمـــيــن گـذر بـرگـردي
پـــــرواز نــــمي کــنــيـــم از ايـنـجـا، بايد
در فــــصل نــبود بــال و پـر برگردي
وقتش نرسيده است اي مرد ظهور
بــــا سيصدوسيزده نفر، برگردي؟
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جمعه یعنی یک هوای غصه دار

جمعه یعنی لحظه لحظه انتظار

جمعه یعنی رنگ بی رنگی سهی

جمعه یعنی حس بی وزنی تهی

جمعه یعنی یک سما فریاد و آه

جمعه شد آقا کجایی ؟ بین راه!

جمعه وصل و رسیدن کی شود؟

میشود من باشم و وقتش شود؟

عاقبت یک جمعه خواهی نخواهی می رسد

بارالها میشود این هفته هجرانش به پایانی رسد؟


 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
امشب روی برف های سفید در سایه خودم می نشینم
تا غم های یلداییم را به دست تاریکی شب بسپارم


امشب سبدی از انار دانه دانه برایتان می آورم


و تمام ناگفته های دلم را نذز آرزوهای شما می کنم


امشب با راز صدای نی لبک عابر کوچه شریک می شوم


و از فردا تمام ثانیه ها را به یاد عشق تشییع می کنم


امشب چون پاییز شبهایم را به زمستان می سپارم


و قصه ای طولانی از عشق را با تفالی بر حافظ برایتان بازگو می کنم


امشب به انتظار می مانم تا صبح فردا طلوع کنی

 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
به خدا پیر میشویم

به خدا پیر میشویم

از جمعه هاي بي تو چه دلگير ميشوم

جانِ خودم ز جان خودم سير ميشوم


با هر نفس كه ميكشم اقرار ميكنم
از اين نبودنت به خدا پير ميشوم


گر با دل خراب رسيدم به محضرت
چون كه فقط به دست تو تعمير ميشوم


از اينكه انتظار تورا ميكشم ببين
از مردمان شهر چه تحقير ميشوم


فكر نديدن تو رهايم نميكند
پس حق بده اين همه درگير ميشوم


تنها نه جمعه ها كه تمامي طول سال
از روزهاي بي تو چه دلگير ميشوم
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif](محمد حسن بيات لو)[/FONT]

 

Similar threads

بالا