کیا این طوری رفتن مدرسه؟!!

bahar_cve

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز

Girlicious

عضو جدید
کاربر ممتاز
من من خودمو به مریضی میزدم نرم مدرسه لاکپشتای نینجا نگاه کنم
 

mahnaz.j

عضو جدید
اتفاقا من ازاون دسته آدمایی بودم ک حتی مامانم روزاول نمیومد دنبالم.خودم میرفتم

همینه ک خودکفا شدم:D
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه بابا.. چه جالب...
نه من همیشه مدرسه رو و دانشگاه رو بدون غیبت میرفتم.. درس خوندن رو دوست داشتم.
 

آنه...

عضو جدید
ولی بنظرم مامانه داره بزور از ماشین میکشش پایین! نه اینکه بزور سوارش کنه ببرش مدرسه:)
 

behnam.95

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
يادش بخير چقدر از مدرسه فرار ميكردم اما متاسفانه وقتي ميرسيدم خونه با جنگو دعوا ميفرستادنم دوباره مدرسه،كم پيش ميومد خونه بمونم

يادش بخير روزاي نزديك به عيد ، بالا و پايين خيابون ميستاديم به بچه ها ميگفتيم مدرسه نريد.شيرشون ميكرديم ولي بازم از شانس بد نگاه پشت سرمون كرديم ديديم آقاي معاون موتور رو زده رو جك داره نگامون ميكنه.7 روز اخراج شدم ، نه اينكه خونه بمونم نه ، ميبردنم مدرسه ولي زير درخت مينشستم تا ساعت 12 ظهر كه برم خونه.7 روز اين كارم بود...

بازم يادش بخير:D امتحان هاي نوبت دوم بود ساعت 1 عصر امتحان شروع ميشد من ساعت 12 رفتم حوزه امتحان كه امتحان بدم وقتي رفتم پيش دوستام ديدم يكي از بچه ها كتاب تاريخ دستشه بهش گفتم آخه.......چرا كتاب تاريخ دستته؟امتحان انگليسي داريم سرمو آوردم بالا ديدم همه كتاب تاريخ دستشونه ، دنيا رو سرم خراب شد..امتحان تاريخ داشتيم من رفته بودم انگليسي خونده بودم

هنوزم بگم؟نه ديگه بسه:D
 

bahar_cve

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
يادش بخير چقدر از مدرسه فرار ميكردم اما متاسفانه وقتي ميرسيدم خونه با جنگو دعوا ميفرستادنم دوباره مدرسه،كم پيش ميومد خونه بمونم

يادش بخير روزاي نزديك به عيد ، بالا و پايين خيابون ميستاديم به بچه ها ميگفتيم مدرسه نريد.شيرشون ميكرديم ولي بازم از شانس بد نگاه پشت سرمون كرديم ديديم آقاي معاون موتور رو زده رو جك داره نگامون ميكنه.7 روز اخراج شدم ، نه اينكه خونه بمونم نه ، ميبردنم مدرسه ولي زير درخت مينشستم تا ساعت 12 ظهر كه برم خونه.7 روز اين كارم بود...

بازم يادش بخير:D امتحان هاي نوبت دوم بود ساعت 1 عصر امتحان شروع ميشد من ساعت 12 رفتم حوزه امتحان كه امتحان بدم وقتي رفتم پيش دوستام ديدم يكي از بچه ها كتاب تاريخ دستشه بهش گفتم آخه.......چرا كتاب تاريخ دستته؟امتحان انگليسي داريم سرمو آوردم بالا ديدم همه كتاب تاريخ دستشونه ، دنيا رو سرم خراب شد..امتحان تاريخ داشتيم من رفته بودم انگليسي خونده بودم

هنوزم بگم؟نه ديگه بسه:D
:biggrin: خیلی باحال بودی تو ....
ma kulan mazlum budim sedamun dar nemiumad
miguftan buru miraftim miguftan naru nemiraftim

افرین افرین :D
 

hadi1525

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مادرم صبح میومد اتاقم منو بیدار می کرد که برم مدرسه، اما من میرفتم تو پذیرایی پشت مبل می خوابیدم...
 

mahsa jo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه بابا من خیلی به علم و دانش علاقه داشتم....
یادمه از مدرسه هم که بر میگشتم تا ناهار آماده بشه من میشستم مخشامو مینوشتم :cool:
 

Similar threads

بالا