سیــــــــلام :|
من بسی خوشحال و بسی ناراحتم :|
من بسی خوشحال و بسی ناراحتم :|
بحرینیان که کاره ای نیست...خورد تو ذوقم...
هنوز ناراحتم............چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سیــــــــلام :|
من بسی خوشحال و بسی ناراحتم :|
بحرینیان که کاره ای نیست...
مشکل طالبی بود :|
ببین پسر جان
اولا اسم منو درست تلفظ کن من رو این مورد حساسم...
ثانیا شما زحمت نکش من هواپیما نمیخوام کلا از هواپیما و....متنفرم!بذار اینا رو واسه خودت...
از جو بیای بیرون خوشحالمون میکنی
سیــــــــلام :|
من بسی خوشحال و بسی ناراحتم :|
هی روزگار...سیلام علیک!
آره ازون نیش بازت تو عکس معلومه چه ناراحتی!
نخند!
خو تعریف کن بینم!
اهوم خودشه :یطالبی همون استاد لوس اس که میزنگین گوشی رو میده ننه اش؟؟؟
ناراحت که اصولا واسه چیزای جزئی ناراحت نمیشم...ولی خوشم نمیاد!نگو !پسر جان // دختر جان // بچه جان // اقا جانن>>> به نظرت کدومش درستهه؟
نمیدونم چرا این تاپیک از این عکسا استقبال نکردن؟/همه استقبال کردننن؟/
جو چیه اینارو از تو تاپیک خودم آوردمم؟
مریمی کجاش بده ؟؟ من معمولا اینجوری صدا میکنم ؟
ناراحت میشی نمی گم
به نظرم آدم زیر دوش که باشه خیلی میتونه فکرا کنه :یراستی من امروز صبح زیر دوش بودم..داشتم به کلمه کاربردی و زیبای ((هنوزشه))فکر میکردم که در عین کوتاه بودن چقدر کاربردیه!
و حدس زدم که مخفف جمله ی زیر میباشد=
هنوز+هستش+ئه!!
نظر تو چیه؟؟
بیا این کلمه رو کارشناسی کنیم...
هی روزگار...
خو نامردا حسن رو هم پاس میکردن و تیمام :|
اهوم خودشه :ی
____________________________
رفتیم برگه های تک درسو گرفتیم و برگشتیم اهواز ...
دکتر سروش امضا کرد :| هر چی به دکتر سروش میدادیم امضا میکرد :|
رفتیم دفتر بحرینیان
من نفر اول بودم ...در زدم بعد رفتم تو
احسان به بحرینیان گفت دکتر شما گفتید بفرمایید که ما اومدیم تو؟
من به احسان گفتم خودم صدای دکترو شنیدم
بعد گفتچقد تنبلین شماها ...
احسان بهش گفت ما امریکامون اینجاست :|
دکتر گفت نگا بحثو سیاسی نکن و چند تا شوخی دیگه
بعد یهو دکتر عصبانی شد
گفت حد و مرز شوخی رو رعایت کنین
ما دیگه حرفی نزدیم
بعد از چند مین گفت من این برگه ها رو براتون مهر نمیکنم
شما باید یک سال عقب بیوفتید تا درس بخونید
من :|
احسان :|
حسن :|
گفتیم استاد بدون این درس ما هیچکاری نمیتونیم بکنیم
گفت اشکالی نداره
بعد حالا نوبت من بود
عصبانی شده بودم :ی
گفتم استاد شما اگه خوابگاه میدادین ما مث بقیه بچه ها از صب تا شب درس میخوندیم و با نمره خوبی پاس میکردیم
گفت خوابگاه که ندادیم خونه میگرفتین
بهش گفتم استاد من نمیخوام پولمو حروم خونه کنم اونجا
کلاس های بیشتری هست که میتونم با این پولا برم و ثبت نام کنم..
بهش گفتم استاد ما درس خوندیم دولتی قبول شدیم که مشکل نداشته باشیم نه اینکه روز به روز مشکلات زیاد میشن :|
...
به نظرم آدم زیر دوش که باشه خیلی میتونه فکرا کنه :ی
منم اینطوریم
کارشناسی :|
هنوزشه !!
هنوز + هستش + بن ماضی
ناراحت که اصولا واسه چیزای جزئی ناراحت نمیشم...ولی خوشم نمیاد!نگو !
مریم راحت ترم...
پرستیژ اسممو میاری پایین...
اون تاپیک خودته و این تاپیک منه!
تفاوت در اینجاس!
شد؟؟
اون تیکه آمریکاش رو گنگ گفتی دقیق تر توضیح بده!!
چه دعوا هیجانی!
اونم با بحرینیان روانی!!
خو بقیش؟؟
اون تیکه که گفتی حال نمیکنم پولمو حروم کنم ایول...
خوبه از ادمایی ظرفیتی خوشم میاد..
حس کردم ناراحت شدی..
شکستن اسمو ساختنه اسمهای دیگه کار همیشگی م و دوستامهه ... حتی اسمه استادا...
/
گفتم شمام بی نصیب نباشید...
به نظرم آدم زیر دوش که باشه خیلی میتونه فکرا کنه :ی
منم اینطوریم
کارشناسی :|
هنوزشه !!
هنوز + هستش + بن ماضی
جلل الخالق :|اینم میشه!
ولی فکر کنم جمله خودم بیشتر بش بخوره!
نیگا!این جمله روش فرایند واجی ابدال صورت گرفته به این حالت در اومده!
عربای سوسنگرد تو زبان عجب عجوبه هایی هستن ها!
آدم همیجور میمونه!
قدرت خدا!
لطف عالی مستدام!
بهره بردیم مرسی...
به احسان گفته بود چرا درس نمیخونین واینکه من اینقده تجربه و کاربلدم که اگه مو تو چمران لخت کنن
منو از چمران نمیدازن بیرون ( اعتماد به نفس ) :|
بعد بهم گفت تو داری باباتو خار میکنی ...میگی پول نداری :|
بهش گفتم دکتر من نگفتم پول ندارم
گفتم پولم اونقدرا نیست که برای چیزی که باید باشه و نیست خرج کنم
وظیفه شما خوابگاه بود
من به جا اینکه ماهی 400تمون برای خونه بدم میتونم بهترین کلاسا رو برم ثبت نام کنم
گفت نه
گفت بعد از بابای من بابای تو پولدارترین آدمه :|
گفتم خوبه خدارو شکر
بعد گفت من امضا نمیکنم براتون
گفت بذار ببینم نمره هاتون چنده !
نگاه انداخت گفت بنی اسد
بیا این برگتو بگیر برو خونه :|
من :|
گفت پاس شدی
احسان بهم گفت دروغ میگه
بعد گفت سامانی
تو هم برو خونه
نگا انداختم دیدم واقعا نمره هامون ده شده
ولی حسن نه :|
بالاخره برا حسن امضا و مهر کرد
جلل الخالق :|
باورت میشه هر چی فکر میکنم نمیتونم دلیل اون ه آخرو بفهمم
:|
وای اون تیکه اولو که گفتی واسه منم هی میگفت..... سرمو خورد به قرآن..... مرتیکه تازه به دوران رسیده!!
ولی باز هم خوبه شما دوتا رو پاس کرد...(تبریک میگم)
احسان هنگ بود ها؟؟
اصولا دیر خبرای خوبو باور میکنه میشناسمش
خوب بش گفتی دمت گرم...
ها گفتی :|ببین این یه مسئله پیچیده اس نیاز به تحلیل فراوون داره...
هرچی بیشتر بری تو عمقش بدتر غرق میشی!
بهش فکر نکن الان مخمون داغ میکنه!
اهومولی هنوز واسه حسن ناراحتم...
اشکال نداره نمیذاریم تنها باشه ولی خو سر کلاس که باش نیستیم......
میگم احسان گفت منو اونروز دیدین آره؟؟
بعد اینکه رفتیم بیرون
کلمو زدم به کله احسانم از بس خوشحال بودیم
باورمون نمیشد :ی
اهوم
مثل همیشه دوربین به دست و عکس از برنامه ها و انتخاب واحدا و ...
آخی!!
الهی!
بابا من سر مهندسی وقتی نمره امو فهمیدم دومتر پریدم جیغ زدم استاد پکید از خنده
تحویل بگیرمان اینجا نمی لسه..
خدافظ بچه هاااااا
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
>>> خبر خوش ..فاز 2 دانشگاه صنعتی شهدای هویزه | دانشگاه های دولتی | 2 | ||
دانشگاه صنعتی شهدای هویزه | دانشگاه های دولتی | 0 | ||
E | دانشگاه صنعتی شهدای هویزه | دانشگاه های دولتی | 19 | |
گفتگو با رئیس "دانشگاه صنعتی مالک اشتر" | دانشگاه های دولتی | 0 | ||
دانشگاه صنعتی ارومیه UUT | دانشگاه های دولتی | 0 |