آشنايي بيشتر روانشناسان عزيز (اسپمدونی)

sina ccna

اخراجی موقت
حدود 7 روزه ک اینطوریم


هرسال وقتی به این ماه از سال ک میرسم همین حسو دارم

یه حس غریبیه

انگار همه چی برام تازگی داره تو این 7 روز

داستانش طولانیه
خلاصش بگم : دقیقا 7 سالم ک بود وقتی داشتم تو طبیعت قدم میزدم یه هویی چشم به یه گیاه ناشنا افتاد

خیلی دقت کردم ک چیه اما نه خودم میفهمیدم نه کسی پیشم بود ک ازش سوال کنم

خلاصه من خاستم مزشو امتحان کنم

یه مقدار از برگش رو چشیدم
دقیقا نمیدونم چی شد اما یهویی خابم برد
و بعد چن دقیقه با صدای آهویی ک کنارم داشت پرسه میزد بیدار شدم
از اون وقت ببعد همیشه هر سال این 7 روز برام غیر عادیه
رمان خوندی؟؟؟
 

مهندس خرده پا

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
حدود 7 روزه ک اینطوریم


هرسال وقتی به این ماه از سال ک میرسم همین حسو دارم

یه حس غریبیه

انگار همه چی برام تازگی داره تو این 7 روز

داستانش طولانیه
خلاصش بگم : دقیقا 7 سالم ک بود وقتی داشتم تو طبیعت قدم میزدم یه هویی چشم به یه گیاه ناشنا افتاد

خیلی دقت کردم ک چیه اما نه خودم میفهمیدم نه کسی پیشم بود ک ازش سوال کنم

خلاصه من خاستم مزشو امتحان کنم

یه مقدار از برگش رو چشیدم
دقیقا نمیدونم چی شد اما یهویی خابم برد
و بعد چن دقیقه با صدای آهویی ک کنارم داشت پرسه میزد بیدار شدم
از اون وقت ببعد همیشه هر سال این 7 روز برام غیر عادیه

اهوم...

عزیزیم شما مطمئنی اونجایی ک رفتی سرزمین عجایب نبوده.عایا؟
 

رییس جمهورقلبها

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فک میکنم همینطوره
اخه من تو انباری خونمون داشتم دنبال یه ابزار میگشتم واسه تعمیر 2چرخم

یهویی درب یه گنجه رو باز کردم .بعدا یه نور خیره کننده ازش اومد بیرون و منو با خودش برد به افق

اهوم...

عزیزیم شما مطمئنی اونجایی ک رفتی سرزمین عجایب نبوده.عایا؟


سلام به سلام کننده
 

daneh jou

عضو جدید
کاربر ممتاز
حدود 7 روزه ک اینطوریم


هرسال وقتی به این ماه از سال ک میرسم همین حسو دارم

یه حس غریبیه

انگار همه چی برام تازگی داره تو این 7 روز

داستانش طولانیه
خلاصش بگم : دقیقا 7 سالم ک بود وقتی داشتم تو طبیعت قدم میزدم یه هویی چشم به یه گیاه ناشنا افتاد

خیلی دقت کردم ک چیه اما نه خودم میفهمیدم نه کسی پیشم بود ک ازش سوال کنم

خلاصه من خاستم مزشو امتحان کنم

یه مقدار از برگش رو چشیدم
دقیقا نمیدونم چی شد اما یهویی خابم برد
و بعد چن دقیقه با صدای آهویی ک کنارم داشت پرسه میزد بیدار شدم
از اون وقت ببعد همیشه هر سال این 7 روز برام غیر عادیه
مشکل توی کودک درونته ....... کودک درونت توی 7 سالگی گیر کرده .......... دقیقا توی همون موقع که غذای اون آهوی که کنارت بودو خوردی ......... حالا دوتا کار بیشتر نمیتونی بکنی ........... 1 اینکه کودک درونتو از اون سن بیرون بیاری ........ که در اونصورت کودک درونت بزرگ میشه و کودک درونی دیگه نداری ......... 2 بری و اون آهو رو پیدا کنی تا پادزهر برگو بهت بده ........ چون احتمالا میخواسته خودکشی کنه و تو سمشو خوردی ........
 

رییس جمهورقلبها

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اره حرفتون رو قبول دارم یعنی کامل بیان کردین و نظری ندارم ک بگم


باید یه بار دیگه برم توی اون سرزمین و اهوی سرنوشتم رو پیدا کنم

مشکل توی کودک درونته ....... کودک درونت توی 7 سالگی گیر کرده .......... دقیقا توی همون موقع که غذای اون آهوی که کنارت بودو خوردی ......... حالا دوتا کار بیشتر نمیتونی بکنی ........... 1 اینکه کودک درونتو از اون سن بیرون بیاری ........ که در اونصورت کودک درونت بزرگ میشه و کودک درونی دیگه نداری ......... 2 بری و اون آهو رو پیدا کنی تا پادزهر برگو بهت بده ........ چون احتمالا میخواسته خودکشی کنه و تو سمشو خوردی ........
 

مهندس خرده پا

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
فک میکنم همینطوره
اخه من تو انباری خونمون داشتم دنبال یه ابزار میگشتم واسه تعمیر 2چرخم

یهویی درب یه گنجه رو باز کردم .بعدا یه نور خیره کننده ازش اومد بیرون و منو با خودش برد به افق




سلام به سلام کننده



بله متوجه شدم چی می گی.
می دونی تقصیره اون آهویی بوده ک بیدارت کرده.چون اگه یکم یشتر میخابیدی دلهره هات ت میشد.

حالام خییلی ناراحت نباش حل میشه حتما.

تو باید دوباره سعی کنی بری تو گنجتون و همون کارایی رو ک گفتی تکرار کنی با این تفاوت ک ی جایی بخابی ک آهو بیدارت نکنه تا وقتی ک خودت بخای بیدار شی
 

daneh jou

عضو جدید
کاربر ممتاز
اره حرفتون رو قبول دارم یعنی کامل بیان کردین و نظری ندارم ک بگم


باید یه بار دیگه برم توی اون سرزمین و اهوی سرنوشتم رو پیدا کنم
به نظر منم این بهرته ...... چون راه اول باعث میشه کودک درونتو از دست بدی ....... و این خیلی بده ......... اما فکر کنم اون آهو احتمالا مرده ......... و باید دنبال نوه اش باشی .......... برات آرزوی موفقیت میکنم .........
 

رییس جمهورقلبها

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میگم تو هم میای این سری با هم بریم ؟

کرایتم با من

بله متوجه شدم چی می گی.
می دونی تقصیره اون آهویی بوده ک بیدارت کرده.چون اگه یکم یشتر میخابیدی دلهره هات ت میشد.

حالام خییلی ناراحت نباش حل میشه حتما.

تو باید دوباره سعی کنی بری تو گنجتون و همون کارایی رو ک گفتی تکرار کنی با این تفاوت ک ی جایی بخابی ک آهو بیدارت نکنه تا وقتی ک خودت بخای بیدار شی
 

رییس جمهورقلبها

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اره فردا باید برم جنگل بانی
ببین آدرسی چیزی از بابا بزرگ آهو ندارند



به نظر منم این بهرته ...... چون راه اول باعث میشه کودک درونتو از دست بدی ....... و این خیلی بده ......... اما فکر کنم اون آهو احتمالا مرده ......... و باید دنبال نوه اش باشی .......... برات آرزوی موفقیت میکنم .........
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
حدود 7 روزه ک اینطوریم


هرسال وقتی به این ماه از سال ک میرسم همین حسو دارم

یه حس غریبیه

انگار همه چی برام تازگی داره تو این 7 روز

داستانش طولانیه
خلاصش بگم : دقیقا 7 سالم ک بود وقتی داشتم تو طبیعت قدم میزدم یه هویی چشم به یه گیاه ناشنا افتاد

خیلی دقت کردم ک چیه اما نه خودم میفهمیدم نه کسی پیشم بود ک ازش سوال کنم

خلاصه من خاستم مزشو امتحان کنم

یه مقدار از برگش رو چشیدم
دقیقا نمیدونم چی شد اما یهویی خابم برد
و بعد چن دقیقه با صدای آهویی ک کنارم داشت پرسه میزد بیدار شدم
از اون وقت ببعد همیشه هر سال این 7 روز برام غیر عادیه

یک سوال پیش اومد اون لحظه فقط آهو رو دیدی یا آلیس هم کنارش بود؟
 

daneh jou

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به همه دوستان .......... روزتون بخیر ...... حالتون چظوره ...........
 

Similar threads

بالا