معماری با مصالحی از جنس دل

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در اين دنياي نامردي
سياهي و بدي،سردي

درين گردونه آشوفته
که پاکي و صفا خفته

همه مخلوقه بي وجدان
دو رنگ و جاهل و نادان

به فکر خوردن و خفتن
نه پاس و شکر او گفتن

در اين بازار خف آور
ندارم هم ره و ياور

شدم حيران و سرگردان
ندارد اي خدا پايان؟

چرا پس اين تنه خسته
به اين بازار،دل بسته

چرا پس جان بي وجدان
نميگيرد کمي سامان

مدام اين را به دل گويم
ولي پاسخ نجويم

اگر خواهي نشي رسوا
بشو همرنگ اين دنيا

ولي افسوس کاره جان
ندارد لحظه اي پايان

شو مغلوب عقل آخر
دز اين جنگ دل و داور

کند در قعر اين مرداب
مرا آخر دلم در خواب....
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو نمی دانستی.


کوچه های دلتنگی را بدون تو قدم می زدم
زیر بارش باران های گل الود.. در یک قدمی ات
وتو نمی دانستی...!
مدام خواب دیشبم را در ذهن مرور می کردم
وقتی باران گونه های خیسم را می شست
و تو نمی دانستی !
دیدگانم در یک قدمی فاصله ات خشک مانده بود..
به گام هایی که لحظه به لحظه دور می شدند
...زیر بارش باران
و تو نمی دانستی...!
نگاه خسته و یخ زده ام یکی یکی قدم هایت را که دور میشد بدرقه میکرد
آن گاه که اشک های پنهانی... کاسه آبی شد پشت سرت
و تو نمی دانستی...!
چتری نبود سقفی نبود ومن اهسته پشت سرت گام بر می داشتم
و تو نمی دانستی !
تقدیر بود یا تقصیر
هرچه بود حدیثی شد راز آلود
بر کوچه های اندوه....!
فاصله بهانه بود
اگر دستهایم را دراز میکردم به تو می رسید
اما افسوس شکسته بود..
وچه دروغ بزرگی است ... وقتی می گویم همه چیز آرام است
وتو نمی دانستی !
چه بغض سنگینی دفترچه مشق های هر شبم را خیس می کند
به اتهام غرور...!
و در حسرت بک رویا....!

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رهایت میکنم...


وقتی داشتنت اسارتیست برایت ...

و من بیزار از تمام قفسها و بندها...


شاید سهم تــو آسمان وسیع تریست ،

از آسمان دل ِ من...


پـــر بگیر و بـــرو...

رهایی از آن ِ تـــوست ...
 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد

و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد

چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟

چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

کل دنیا هم بگویند دوستم دارند ...
فایده ندارد !!!
اما ...
دوستت دارم های " تو "
چه غوغایی می کند ...
روحم را تازه می کند !!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ببــخشــ

اگــر دلـم مـی خـواستـــ کـه

بـی حـرف و بـی صـدا بـدانـی امـ ... !
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

هـــی لعنتـــی !
اون طوریـــــم کـــه تـــو فکـــر میکنــــی نیـــست ،
شایـــد عاشقـــت بــــودم روزی ،
ولــــی ببیــن بـــی تـــو هــــم زنــده ام ،
هـــم زنـــدگی میکنـــم ،
فقـــط گاهـــی در ایــــن میــــان ،
یـــــــادت ،
زهــــر میکنــــد بـــه کامــم زندگــــــی را ،

همیــــــــن...!!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هر که مرا دید تو را نفرین کرد ..

و من حواس خدا را پرت کردم که مبادا بشنود ..
 

ایلین1366

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتی نیستی دنیا
چیزی کم دارد
مثل کم داشتن یک وزیدن،یک واژه،یک ماه!
من فکر می کنم در غیاب تو همه ی خانه های جهان خالیست
همه ی پنچره ها بسته ست
وقتی تو نیستی
من هم
تنهاترین اتفاق بی دلیل زمین ام!
واقعآ...
وقتی تو نیستی
من نمی دانم برای گم و گور شدن به کدام جانب جهان بگریزم.

سید علی صالحی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


دوستت دارم هایت را به کسی نگو ...!



همه را نگه دار برای خودم



من جانم را



برای شنیدنشان کنار گذاشته ام ...!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

باران میبارد

برای دیوانگی فرصتی نمانده
به حول و قوه ی عشق هنوز دیوانه ات هستم
هنوز عاشقم
باران میبارد و من سرمست شعر های تو
سر مست ایاک نستعین خواندن تو
تمام قول هو الله من
اشهدان به نام تو
لا اله الا تو
قنداق کوچک من را دور تو چرخانده اند تا شفا بگیر
دار شفای هستی تو
باران میبارد و من
ابلیس را تسبیح کرده ام و میچرخانم
دور زدن ابلیس و خنده های تو
حالا بگو از بین این همه مخلوق چرا من
تا شرح دهم از این همه خلق چرا تو​
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عاشقی می کنم!

لـــــج می کنم!

بد اخلاق می شوم!

دست خودم نیست

ساعت و زمان هم ندارد!

تــــــــو که نباشی …

زندگی به کام من تلخ است ...
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
درست است که تو را ندارم ،

ولی لحظه هایی دارم سرشار از تو

درست است که تو را ندارم ،

ولی چشم هایی دارم که به یادت بی اختیار می شوند،...

خیس لحظه های با تو بودن

درست است که تو را ندارم ،

ولی لبخندهایت که یادم می آید ،

شده اند عامل خنده هایی که همه مرا بابتشان،

دیوانه ام می خوانند...
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهی دلت میخواد همه ی بغض هات از نگاهت خونده بشن

میدونی که جسارت گفتن کلمه ها رو نداری


اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری

یا یه جمله ای مثل : چیزی شده؟؟!!

اونجاست که بغضت رو با یک لیوان سکوت سر میکشی


و با یه لبخند سرد میگی :



نه هیچی !!!

 

ایلین1366

عضو جدید
کاربر ممتاز
صبح یعنی مست صدای تو



ظهر یعنی انتظار تو



عصر یعنی دلتنگم برای تو



شب یعنی یاد تو



و تو یعنی تمام لحظه های من
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شقایق درد من یکی دوتا نیست
آخه درد من از بیگانه‌ها نیست
کسی خشکیده خون من رو دستهاش
که حتی یک نفس از من جدا نیست
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهی با خودم فکر ميکنم کار تو سخت تر از من است

من يک دنيا دوستت دارم

و تو

زير آتش اينهمه عشق ميسوزی

اما کمر خم نميکنی...!

__________________
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ســــــــــــــــیـــرَم

دل زده ام

این عشــــــق هایِ تو خــــــــالی را به من تـــعارف نــَــــــــــکنید
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

عشــــــــق به دست آوردن هرآنچه خواستي نيست،

عشــــــق هر آنچه است که براي او از دست مي دهي.

در بن بست هم راه آسمان باز است، پرواز را بياموز
 
بالا