◄ اخبــــــــــار فرهنــــــــــــگی و هنــــــــــری ►

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
درود:gol:


هر گونه اخبار هنری و فرهنگی


۩۞۩در زمینه های جشنواره ها و فیلم فجر و موسیقی

و تئاتر و سینما و هنرهای تجمسی و غیره ۩۞۩


در این تاپیک بزنید



ذکر منبع و تاریخ انتشار خبر فراموش نشه


سپاس:gol:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

10+20min

عضو جدید
اخبار هنر و هنرمندان

اخبار هنر و هنرمندان

جزئیات دور دوم کنسرت محمدرضا شجریان به همراهی برادران پورناظری در آمریکا +پوستر

موسیقی ایرانیان – ندا انتظامی: دور دوم تور کنسرت محمدرضا شجریان استاد مطرح و بنام موسیقی ایران با همراهی تهمورس و سهراب پورناظرى با عنوان Colors of Transcendence (دلبر صنم) با همراهی ارکستر سازهای نوین از ۲۳ بهمن ماه در آمریکا آغاز می‌شود.به گزارش خبرنگار موسیقی ایرانیان، دور نخست این تور از یازدهم آذر در شهرهاى تورونتو آغاز شد و سپس در شهرهای منترال، ونکوور و کل گرى کانادا به پایان رسید که قسمت اول این کنسرت شامل اجرای قطعه «نور» ساخته تهمورس پورناظرى شامل بداهه نوازى و بداهه خوانى محمدرضا شجریان در مایه نوا و بیات زند با اشعارى از فریدون مشیرى و هوشنگ ابتهاج و همنوایى تار کمانچه تنبک و دف بود، بخش دوم کنسرت هم با قطعه «سفر» شروع شد و در ادامه با بداهه نوازى سازهاى «باربد»، «دل ودل»، «شهنواز» با همراهى «شه‌بانگ «و «وا‌تر درام» موسیقى هایى از ایران، ایرلند و بلوگرس أمریکا ادامه یافت. بخش سوم نیز اجرای قطعه «برسماع» ساخته سهراب پورناظرى اثرى براى ارکستر زهى و تنبور بود و در پایان این کنسرت با اجرای آهنگهای «دلبر صنم»، «زخم»، «از عشق و از عشق گفتن» ساخته و تدوین تهمورس و سهراب پورناظرى با همکارى آهنگساز برجسته امریکایى دیوید گارنر براساس اشعار نظامی مولانا سعدی سمین بهبهانی و باباطاهر همراه بود.در کنسرت دلبر صنم که توسط کمپانی Mystic World Music برگزار شد، هنرمندانی از شش کشور به همنوازی سازهای ابداعی محمدرضا شجریان در کنارسازهای کوبهای پرداختند.
در این کنسرت استفنی بیبو، دیوید ریدر، فلیپ برازینا با سازهای (دل و دل)، ایون بوتمر (دل و دل آلتو)، شین کاراسو، جوان دمارس (شهنواز)، آندره گورباتنکو (شهبانگ) در کنار نوازندگان گروه شمس؛ تهمورس پورناظری (تار، ساغر، باربد)، سهراب پورناظری (کمانچه، تنبور و شهرآشوب)، شهاب پارنچ، حسین ذهاوی و روبین واسی با سازهای کوبه‌ای به نوازندگی پرداختند.یکى از ویژگى هاى بارز این برنامه از دید مخاطبین در دور اول کنسرت ها، روند موسیقی و گروه نوازى آن بود که هیجانى مضاعف براى بینندگان در برداشت.لازم به ذکر است که دور دوم تور کنسرت‌های استاد شجریان از ۲۳ بهمن از شهر اورنج کانتی آغاز و تاسوم فروردین در شهر برکلی ادامه می‌یابد.
منبع: موسیقی ایرانیان Musiceiranian.ir
 

10+20min

عضو جدید
[h=1]چرا مهران مدیری حاضر به جراحی نشد؟[/h]
در حین فیلمبرداری صحنه ای بودیم مربوط به انفجار مکانی که آقای مدیری چند دقیقه قبل از آنجا بیرون آمده اما بعد از انفجار به آنجا برمی‌گردد که یک نفر را که زیر آوار جا مانده است بیرون بکشد.
ملت ایران : علیرضا شمس دستیار کارگردان قلب یخی از جزئیات آسیب دیدگی دست مهران مدیری می گوید:"در حین فیلمبرداری صحنه ای بودیم مربوط به انفجار مکانی که آقای مدیری چند دقیقه قبل از آنجا بیرون آمده اما بعد از انفجار به آنجا برمی‌گردد که یک نفر را که زیر آوار جا مانده است بیرون بکشد. طبیعی است پلان سختی را فیلمبرداری می کردیم؛ عوامل صحنه هم سعی داشتند تمهیدات لازم را رعایت کنند.خب از یک جا گلوله آتش می ریخت، جای دیگر را دود گرفته بود. بنابراین فکر کردیم بیشتر از یک برداشت نمی توان این سکانس را گرفت. وقتی شروع به کار کردیم آقای مدیری در همان 10 ثانیه پلان اول دستش به شیشه ای که از وسط بریده شده بود گیر کرد. انگشت کوچک دستش آسیب زیادی دید، اما در آن لحظه او هیچ واکنشی نشان نداد. آن فردی که باید نجات می داد را پیدا کرد و بعد از تمام شدن شدن سکانس وقتی کات داده شد: گفت دستم!آن موقع تازه همه بچه های گروه متوجه شدند چه اتفاقی افتاده است. برای همه عجیب بود که آقای مدیری تا پایان سکانس هیچ واکنشی نشان نداده است. انگشت مهران مدیری چاک عمیقی خورده بود. سعی کردیم با مواد ضدعفونی کننده دست را ضدعفونی کنیم اما خونریزی بند نمی آمد. ایشان همراه 2 نفر از بچه های گروه به یک بیمارستان مجهز رسانده شد.در بیمارستان دست او بخیه و با آتل باندپیجی کردند اما پزشکان از آقای مدیری خواستند هرچه سریع تر به پزشک متخصص مراجعه کند. فردای آن روز آقای مدیری به مطب چند دکتر معروف تهران رفت. همه آن ها معتقد بودند تاندون های انگشت آسیب دیده است و متاسفانه به عمل جراحی احتیاج دارد.اما مدیری به خاطر همزمانی با شروع ساخت "ویلای من" ترجیح داد زیر تیغ جراحی نرود چون بعد از عمل جراحی باید تا مدتی انگشتش با آتل به گردنش آویخته می شد. بنابراین خودش خواست این اتفاق نیفتد. حتی به قیمت اینکه خدای ناکرده عصب انگشتش بعدها در حرکت و خم و راست کردن به مشکل بربخورد!البته فقط 2 جلسه از فیلمبرداری قلب یخی باقی مانده بود یعنی آقای مدیری به خاطر پیش تولید سریال خودش حاصر به جراحی انگشتش نشد. پیگیری و احوالپرسی گروه کارگردانی "قلب یخی" هم نتوانست او را مجاب به عمل جراحی کند." کافه سینماکد خبر: 37943
 

10+20min

عضو جدید
نگاهی به آخرین شاهکار(!) استاد(!) سینمای ایران(!)
البته استاد کیمیایی تصور می کنند مثلاً ما کوریم و نشانه هایی که تعمداً برای نشان دادن تحمیلی بودن این جابجایی زمانی در فیلم گذاشته اند را نمی فهمیم! پراید و کولرگازی و پنکه دستی قبل انقلاب که تعمداً و بی ربط به داستان را نشان داده می شود، هیچ تلاشی برای گریم و تدارک لباس قبل انقلاب، ماشینهایی که زورکی رویشان پارچه کشیده شده، به کار بردن مکرر عبارت صریح «ما در جبهه و جنگ با هم بودیم» و... اصلاً پس از آزادی کاراکتر اصلی از زندان، گویی دقیقاً وارد همین چند سال اخیر شده ایم. و چقدر بلاهایی که در فیلم بر سر کاراکترها می آید، شباهت دقیق (و صد البته اتفاقی!) به تهمت های ضد انقلاب به نظام در سال 88 دارد! امان از وقتی ایرانی جماعت بخواهد هوشش را بکار بیندازد!
سرویس نقد رسانه 598- محمد حسین کرمانشاهی/ تماشای فیلم ایرانی (اگر هنوز هم چنین موجودی وجود داشته باشد) حتی اگر بعنوان شغل و به ازای دریافت پول هم باشد دشوار است. انسان بواقع درمی ماند غربگرایان که اینقدر سنگ این تصاویر کنار هم گذاشته شده را بر سینه می زنند، آیا «فیلم خارجی» هم می بینند؟ باید اعتراف نمود تماشای آثار دنیای هالیوود، آنچنان مای حزب اللهی و انقلابی را مورد تهاجم فرهنگی قرار می دهد که به هیچ وجه حاضر به اتلاف حتی وقت های سوخته خود هم برای تماشای سینمای ایران (واژه ای که به قول وحید جلیلی از دو دروغ تشکیل یافته!) نشویم. از این رو به نظر مناسب است ما را غربزده و عاشقان تصاویر به هم پیوسته ایرانی را اصولگرا و عاشق میهن دانست که حاضرند پای چنین مخلوقاتی به نام فیلم بایستند و از آثار و کهنسالان فرهنگی‌شان دفاع کنند!
نگارنده مدت مدیدی بود هرچه با خود کلنجار می رفت، طاقت تماشای حتی یکی از آثار منتسب به «سینمای ایران» را نداشت. تا اینکه تعاریف متعدد و به به و چه چه های فراوان و دریافت سیمرغ بلورین بهترین فیلم از جشنواره فجر، او را ترغیب نمود بدبینی را کنار گذاشته و امیدوار باشد یک «فیلم» هم در سینمای ایران تولید شده باشد. لذا 3000 تومان بی زبان (که 500 تومان آن مربوط به سی دی تحمیلی سخنرانی برادر، مهران مدیری به ضمیمه فیلم بود) را صرف تهیه نهمین اثر از مجموعه «برترین آثار سینمای ایران» نمود (که بعدها به شدت افسوس آن را خورد). اما متأسفانه نه تنها آن ناامیدی از بین نرفت، بلکه عزم او بر عدم خرج پول و زمان برای آثار اینگونه اساتید فاخر، استوارتر شد.
فیلم با صحنه «اعلام آغاز سال 2535 خورشید» که به اجبار ممیزی، با بی هنری کامل کارگردان بصورت کاملاً بی ربط به داستان چسبیده شده، آغاز می گردد. سپس مخاطب باز هم شاهد یکی از نشانه بازی های تخیلی و بی مزه سینمای روشنفکری است که خرد کردن ماهی و بریدن سر آن، همراه با موسیقی دلهره آور می باشد. اندکی بعد، استاد کیمیایی همزمان دو نفر را نشان می دهند که مرتکب فعلی می شوند که تا آخر فیلم دلیل آن معلوم نمی شود و همزمان یک نفر را که گوشه ای نشسته و با خود حرف می زند. اما جالب اینجاست که ما بعداً می فهمیم او که طوری نشان داده می شد که گویا مشغول تماشای کار آن دو نفر است، خودش یکی از آنهاست! توجه کنید که هیچ نشانه ای از اینکه آیا این فرد دارد گذشته اش را تصور می کند یا به آینده احتمالی اش در قالب این دو تماشا می کند، وجود ندارد. فیلم علمی تخیلی هم نیست که یک فرد همزمان در دو نقطه باشد و همزادش را تماشا کند! بصورتی کاملاً عادی در یک سکانس، یک فرد هم گوشه ای نشسته و هم مشغول کار دیگر است. یعنی یک افتضاح خنده آور سینمایی!
خب به طور طبیعی و عقلانی، الآن نوبت شناخت یا این دو نفر و یا آن یکی است. اما استاد ترجیح می دهند چند گام جلوتر بروند و آن فرد را در دفتر رئیس زندان نشان دهند که دستگیر شده و رئیس به او توصیه می کند هوای خود را داشته باشد و خیلی ها می خواهند او را بکشند و چند دقیقه دیالوگ اضافی بلغور می کند تا ما از تبحر استاد در نوشتن دیالوگ های داش‌مشتی انگشت به دهان بمانیم.
ماهنوز نه هیچ ارتباط عاطفی با این فرد پیدا کردیم و نه حتی اصلاً می دانیم او کیست؟ فقط می فهمیم که آدمی است که خیلی ها می خواهند او را بکشند. استاد کیمیایی قصد داشتند از اینجا تعلیق خود را این سوال قرار دهند که «مگر این فرد کیست که همه می خواهند او را بکشند؟» اما گویا استاد چند سالی است به دلیل مشغله فراوان از عالم سینما فاصله گرفتند و خبر از شدت کلیشه ای شدن این تعلیق و حفظ بودن تمام پاسخ های احتمالی به پرسش فوق توسط مخاطب و نتیجتاً، تعلیق نبودن تعلیق مورد نظرشان ندارند. لازم است دوستانی که فراغت بیشتری برای تماشای سینمای روز دنیا دارند، به استاد تذکر دهند این روزها اینکه «چرا همه می خواهند این فرد را بکشند؟» به قدری کلیشه ای شده که از «تعلیق بودن» خارج آمده و اگر بلافاصله جواب آن به مخاطب داده نشود، آن هم جوابی کمتر از «این فرد می خواهد یک کشور را نابود کند» یا «می خواهد زمین یا یک دنیای موازی را نابود کند» او سریعاً تماشای فیلم را رها می کند.
اما کمی جلوتر، استاد شاهکاری خلق می کنند که تصور قبلی از ایشان، یعنی «فاصله گرفتن چند ساله از سینما» را دگرگون ساخته و تردیدی جدی در «نزدیک بودن به سینما در طول عمر» را به ذهن متبادر می کند. ایشان سکانسی نسبتاً طولانی از درد دل همسر این فرد که به دیدن او در زندان آمده را به تصویر می کشند. اما جالب آنجاست که اتظار دارند ما با خلافکاری که هنوز کمترین همدلی عاطفی با وی پیدا نکردیم، همدرد شویم و از غصه او و زنش غمگین گردیم. البته استاد گویا به ناممکنی این مسأله توجه نموده اند و سعی نمودند این انتظار را با بستن افراطی موسیقی غمگین به سکانس و تبدیل آن به ملودرامی مسخره برآورده کنند. لازم است دوستان به ایشان یادآوری کنند که امروزه روز در سینمای عالم، احساسی ترین صحنه ها دقیقاً و تعمداً بدون موسیقی هستند. استفاده افراطی اینگونه از موسیقی برای تحمیل احساساتی که در خود فیلم وجود ندارد، شاید مربوط به 20 یا 30 و یا حتی 40 سال پیش باشد.
کمی جلوتر، استاد کاملاً آن نگاه تیره، نا امید و جبرگرایانه مخصوص روشنفکری شان را، آن هم نه در غالب داستان، که در غیرهنرمندانه ترین عنصر، یعنی «دیالوگ» از زبان کاراکتر اصلی می گویند. اینکه تقصیر من نبود که والدینم نمی دانستند درس چیست، تقصیر من نبود که یک نفر آشنا نداشتم که به من قرض دهد، پول نداشتم کتاب بخرم و به قهوه خانه نروم و اصلاً فکر کردن را نمی توانستم یاد بگیرم!!! کو بزرگتر و راه بلد؟ نون حلال دست چه کسی دیدم که حلال خوری یاد بگیرم؟ (به نظرتان این جملات با «دیری است خدا مرده است» نیچه ربطی هم دارند؟!) بعد هم یک سری جملات از زبان کاراکتر دیگر گفته می شود که پس از دوبار گوش دادن، منظور آنها و ربطشان به هم و به فیلم را نفهمیدیم (که البته قطعاً از نادانی ما منتقدین است و مخاطب عام در سالن سینما کاملاً آنها را درک می کند).
کمی جلوتر، درحالیکه همچنان دلیل و چیزی برای برقراری ارتباط عاطفی با کاراکتر اصلی در فیلم ارائه نشده (که نشان از این دارد که گویا استاد تصور کرده اند «زیاد دیدن کاراکتر» توسط مخاطب، سبب برقراری این ارتباط می شود) با ملودرام بی مزه تر «بهداد-فولاد» مواجه می شویم که با موسیقی مدام و صدا بلند برادر کارن، بلکه بتواند از لحاظ فیزیکی کمی هورمون های غم‌افزا را تحریک کند! البته باز باید به هوش آن کسی که پیشنهاد دوبله این فیلم را داد آفرین گفت؛ چراکه در غیراینصورت، شاهد خلق یکی از کمدی ترین سکانس های تاریخ ایران توسط استاد حامد بهداد بودیم! کسی که علت معروف شدنش، یکی از سوالات پیچیده و دشوار سینمای ایران است.
فیلم همینطور جلوتر می رود و استاد گویا فراموش کرده اند که هنوز کاراکتر اصلی شان را معرفی نکردند! البته شاید پاسخ داده شود که اتفاقاً مزه فیلم همین است که نمی دانیم این فرد کیست که این همه مهم است و اتفاق حولش می افتد. دوستانی که این پاسخ را می دهند، باید بدانند که وقتی من کاراکتری را نشناسم، پس از مدتی کوتاه، انگیزه ای برای دانستن ادامه ماجراهای زندگی اش ندارم. البته این معضلی است که این روزها دامنگیر تقریباً تمام آثار سینمای ایران است که هیچ علاقه ای به فرد ندارند و کاراکتر را تنها ابزاری برای زدن حرف های کلیشه ای خود می پندارند.
البته استاد کیمیایی تصور می کنند مثلاً ما کوریم و نشانه هایی که تعمداً برای نشان دادن تحمیلی بودن این جابجایی زمانی در فیلم گذاشته اند را نمی فهمیم! پراید و کولرگازی و پنکه دستی قبل انقلاب که تعمداً و بی ربط به داستان نشان داده می شود، هیچ تلاشی برای گریم و تدارک لباس قبل انقلاب، ماشینهایی که زورکی رویشان پارچه کشیده شده، به کار بردن مکرر عبارت صریح «ما در جبهه و جنگ با هم بودیم» و... اصلاً پس از آزادی کاراکتر اصلی از زندان، گویی دقیقاً وارد همین چند سال اخیر شده ایم. و چقدر بلاهایی که در فیلم بر سر کاراکترها می آید، شباهت دقیق (و صد البته اتفاقی!) به تهمت های ضد انقلاب به نظام در سال 88 دارد! امان از وقتی ایرانی جماعت بخواهد هوشش را بکار بیندازد!
حدود یک ساعت از فیلم گذشته و من هنوز نمی دانم چرا باید علاقه ای به دانستن سرنوشت کسی که هنوز هیچ ارتباط عاطفی با او برقرار نکردم داشته باشم؟ آیا استاد کیمیایی حاضرند یک ساعت بنشینند و تاریخچه زندگی پدر من را بشنوند؟!
دقیقه 75: مشغول شنیدن چرت و پرت های حامد بهداد هستیم که هیچ ربطی به فیلم ندارد. هنوز نمی دانیم کاراکتر اول کیست! در این گفتگو ما باز هم نمی دانیم چرا باید از مرگ «رفعت خان» رئیس خلافکاران زندان ناراحت شویم؟ بخاطر آهنگ محزون؟ یعنی جداً استاد نمی دانند آهنگ را «متناسب» با وضع روحی مخاطب در یک سکانس پخش می کنند و نه برای «ایجاد» وضع روحی؟ جداً استاد این را نمی دانند؟ باور کنید نگارنده متن فعلی هیچ درس کلاسیک سینما نخوانده و این بدیهیات ماقبل اولیه را از کمی تماشای فیلم متوجه شده. کاری که احتمالاً استاد زیاد فرصتی برای آن ندارند.
در ادامه متوجه می شویم که استاد کیمیایی واقعاً در یک مورد از دیگر فهول سینمای ایران سر هستند و آن اینکه می دانند صحنه های آب بندی (که اکثر وقت فیلم های ایرانی را به خود اختصاص می دهند) را نه با نشان دادن حرکت آدم ها یا ماشین ها یا خیره شدن به هم و.... بلکه با «گفتن دیالوگ های پرت» پر کنند و این البته نبوغی خارق العاده است.
استاد کمی جلوتردر سکانسی علی رغم تمام پزهای روشنفکری، اعتراف می کنند که بشر بدون باورهای ماوراءالطبیعی نمی تواند زندگی کند. منتها از آنجا که نمی توانند به اکثر آثار گذشته و همین فیلم پشت کنند و دین را بعنوان یک باور ماوراءالطبیعی کارآمد به میان آورند، دست به دامان خرافه ای به نام «مار قاضی» می شوند که اگر پاک باشی، تو را نمی گزد و اگر نباشی می گزد و از این طریق، پاکی کاراکترش را به دوستش نشان می هد. البته بماند که این مار عزیز هم داش مشتی تشریف داشته و مثلاً آدم کشی و موادفروشی را مسبب ناپاکی تشخیص نمی دهند!
فیلم نهایتاً به یک تراژدی ختم می شود و ما نه می فهمیم که دلیل آن همه احترام خلافکاران به کاراکتر اصلی چه بود و نه دلیلی یا انگیزه یا پیشینه ای برای دانستن علت تصمیم او بر عدم قتلش و قتل بعدی اش. چرا او رئیس خود را کشت؟ اگر او بد است، چرا بار قبلی قتل سفارشی او را انجام داد؟ چون آن دفعه خوب بود؟ او ادعا می کند که با عقل ماشه می کشد؛ خب مگر در قتل قبلی این کار را کرده بود؟ ووووو
خوب است ما هم به رسم استاد، این متن را بی سر و ته تمام کنیم.
 

10+20min

عضو جدید
حکایت کارگردانی که یک شبه بازیگر شد
در نخستین روز جشنواره تئاتر فجر رضا ثروتی کارگردان نمایش «ویتسک» به جای بابک حمیدیان بازی کرد.
به گزارش خبرنگار تئاتر فارس، اولین روز جشنواره تئاتر فجر با استقبال گرم مردم در محوطه باز تئاتر شهر آغاز شد، با وجود اینکه نمایش‌های خیابانی مورد استقبال قرار گرفتند اما حال و هوای جشنواره همانند سال‌های گذشته نبود.
بابک حمیدیان بازیگر نمایش «ویتسک» به دلیل وقوع سانحه، نتوانست این نمایش را در اولین روز جشنواره همراهی کند. این نمایش که در بخش مسابقه بین الملل جشنواره تئاتر فجر نیز حضور دارد، با مشکلات و اما و اگرهایی برای نخستین اجرایش در جشنواره تئاتر فجر مواجه شده بود ولی در نهایت رضا ثروتی کارگردان اثر تصمیم گرفت در نمایش به جای بابک حمیدیان بازی کرد.
نمایش «ترن» نوشته حمیدرضا آذرنگ و به کارگردانی نیما دهقان نیز به دلیل حضور یکی از بازیگرانش در فیلمبرداری یک فیلم،‌ با یک ساعت تاخیر اجرا شد، البته این موضوع اطلاع رسانی شده بود.

 

10+20min

عضو جدید
مراسم تشییع پیکر استاد همایون خرم + فیلم

سه شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۴۵
هنرمندان و مردم در مراسم تشییع پیکر استاد همایون خرم.



افکارنیوز: مراسم تشییع پیکر استاد همایون خرم صبح یکشنبه با حضور هنرمندان و عموم مردم هنر دوست در تالار وحدت برگزار شد.
 

10+20min

عضو جدید
تنور جشنواره‌ فجر داغ شد؟

سه شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۰۰
با آغاز بخش صحنه‌ای، سی‌ویکمین جشنواره‌ی بین‌المللی تئاتر فجر، محوطه تئاتر شهر با مزین شدن پلاکاردها و عکس‌های تئاتری رنگ و بوی جشنواره را گرفته است.



به گزارش افکارنیوز به نقل از ایسنا، روز دوم بهمن ماه، جشنواره سی و یکم تئاتر فجر کارش را با اجرای نمایش «فرکانس» به کارگردانی سیدمرتضی میرمنتظمی آغاز کرد.

هر چند این نمایش در کارگاه نمایش تئاتر شهر با ظرفیت کمتر از ۴۰ صندلی اجرا شد اما همه صندلی‌های کارگاه پر نشده بود.

نمایش «بیوه‌های غمگین سالار جنگ» نوشته محمد امیریاراحمدی و کار شهاب‌الدین حسین‌پور دیگر نمایشی بود که در تالار «چهارسو» تئاتر شهر به صحنه رفت. هر چند این نمایش جزو آثار جدید جشنواره تئاتر فجر بود و انتظار می‌رفت با توجه به بازی گلاب آدینه، استقبال تماشاگران به حدی باشد که عده‌ای روی زمین نمایش را ببینند، این اتفاق نیفتاد البته تمام صندلی‌های تالار چهارسو پُر شده بود.

این نمایش نیز چون دیگر نمایش‌های تئاتر شهر بدون تاخیر به صحنه رفت و در نخستین اجرای خود میزبان هنرمندانی چون مهدی هاشمی، ناصر هاشمی، هوشنگ قوانلو و ... بود.

پس از نخستین اجرای این نمایش، شهاب‌الدین حسین‌پور، کارگردان آن از همراهی‌های مهدی هاشمی با گروه اجرایی قدردانی کرد و گفت: این زوج به مدت ۴ ماه خانه‌شان را در اختیار گروه نمایشی قرار داده‌اند تا این گروه بدون مشکل، نمایش‌شان را تمرین کنند.

به دعوت او، محمد امیر یاراحمدی، نویسنده جلال تهرانی، طراح صحنه و پریدخت عابدین‌نژاد طراح لباس این نمایش روی صحنه رفتند.

سپس گلاب آدینه بازیگر باسابقه تئاتر و سینما اجرای این اثر نمایشی را به خانواده‌هایی تقدیم کرد که فرزندان آن‌ها دچار بیماری حمیده مستعان یکی از بازیگران نمایش هستند.

او گفت: اجرای این اثر نمایشی، نشان داد چنین بیمارانی می‌توانند فعالیت‌های دشواری همچون تئاتر را انجام بدهند.

اما نمایش «ترن» کار نیما دهقان، اجرای خود را در جشنواره تئاتر فجر با یک ساعت تاخیر به صحنه برد. روابط عمومی تئاتر شهر چند ساعت پیش از شروع اجرا، با چسباندن اطلاعیه‌هایی این تاخیر یک ساعته را به اطلاع تماشاگران رساند.

نمایش «ترن» در حالی در تالار اصلی تئاتر شهر به صحنه رفت که VIP ردیف اول خالی از تماشاگران بود. داوود میرباقری، محمدرضا ورزی، آزیتا حاجیان، فریبا کوثری، الهام پاوه‌نژاد، رضا حداد، احمد کاوری، ملیکا شریفی نیا و برخی دیگر از هنرمندان روز یکشنبه در آخرین اجرای «ترن» به تماشای این اثر نمایشی نشستند.

این نمایش امروز سوم بهمن ماه در بخش مرور سی و یکمین جشنواره تئاتر فجر ساعت ۲۰ اجرای آخر خود را خواهد داشت.

به گزارش ایسنا، تالار انتظامی خانه هنرمندان ایران در نخستین روز جشنواره تئاتر فجر شاهد استقبال گرم تماشاگران از نمایش «بازی خانه قیاس‌الدین مع الفارق» بود. هر چند این نمایش پیش از این اجرای عمومی خود را در تالار مولوی انجام داده بود اما هر دو اجرای آن مورد استقبال تماشاگران قرار گرفت.

نمایش «بازی‌خانه قیاس‌الدین ...» به کارگردانی محمد مساوات دومین اجرای خود را با حدود ۴۰ دقیقه تاخیر انجام داد چرا که گروه اجرایی منتظر رسیدن هیات داوران بودند.

پس از اجرای دوم، مساوات از تماشاگران نمایش که بخشی از آن‌ها به علت پر شدن صندلی‌ها روی زمین نشسته بودند عذرخواهی کرد و گفت: از شما معذرت می‌خواهیم که این نمایش را در یک سالن نامناسب دیدید. هر چند پیش از جشنواره درخواست کرده بودیم، نمایش در سالن مناسب خودش اجرا شود این اتفاق نیفتاد و به همین دلیل بخشی از ایده‌های فنی و اجرایی‌مان محقق نشد.

اما نمایش «ویتسک» کار رضا ثروتی که اجرای آن به دلیل آسیب‌دیدگی بابک حمیدیان یکی از بازیگرانش، در هاله‌ای از ابهام بود با بازی رضا ثروتی به جای بابک حمیدیان به صحنه رفت. گروه اجرایی تا چند ساعت پیش از اجرا همچنان به دنبال یک بازیگر جدید بودند اما در نهایت کارگردان نمایش ناچار شد خود به ایفای نقش بپردازد.

«درخشش در ساعت مقرر» کار حمیدرضا نعیمی، «برزخ» کار بهنام علی‌بخشی، «روز سیاوش» کار شکرخدا گودرزی، «هملت» به کارگردانی رضا گوران، «پشت بوم» به کارگردانی رهام مخدومی و «اپرای عروسکی حافظ» به کارگردانی بهروز غریب‌پور دیگر نمایش‌هایی بودند که در نخستین روز جشنواره تئاتر فجر اجرا شدند.

نمایش «خانه شیشه‌ای» کار علی حیدری از آبادان تنها نمایش شهرستانی این روز بود، ضمن اینکه در اولین روز جشنواره هیچ نمایش خارجی اجرا نداشت.

کد مطلب: 186134
 

10+20min

عضو جدید
آواز شجریان بر مزار استاد همایون خرم + فیلم

سه شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۱ ساعت ۰۱:۳۰
محمدرضا شجریان، علیرضا قربانی و محمد اصفهانی بر پیکر این هنرمند آواز خواندند



افکارنیوز: مراسم تشییع پیکر همایون خرم امروز با حضور جمع گسترده‌ای از هنرمندان عرصه موسیقی و مردم از مقابل تالار وحدت برگزار شد. پیکر زنده‌یاد همایون خرم اول بهمن ماه در حالی از مقابل تالار وحدت تشییع شد که محمدرضا شجریان، علیرضا قربانی و محمد اصفهانی بر پیکر این هنرمند آواز خواندند و خرم با سنج و دمام همشهری‌های بوشهری‌اش به قطعه هنرمندان بدرقه شد.



کد مطلب: 185988

لینک فیلم
 

10+20min

عضو جدید




حرف های جمعه شب علی معلم در برنامه «هفت» به عنوان یکی از اعضای هیئت انتخاب جشنواره فیلم فجر، حرف های مهمی بود. یکجور شفاف سازی برای سینماگرانی که فیلمشان برای حضور در بخش مسابقه انتخاب نشد.





تماشا: حرف های جمعه شب علی معلم در برنامه «هفت» به عنوان یکی از اعضای هیئت انتخاب جشنواره فیلم فجر، حرف های مهمی بود. یکجور شفاف سازی برای سینماگرانی که فیلمشان برای حضور در بخش مسابقه انتخاب نشد.

معلم در بخشی از حرف هایش به گزینش آثار بر اساس ژانر، جغرافیا و محتوا اشاره کرد. همین باعث شد سوالاتی برای ما به وجود آید که با علی معلم مطرح کردیم. در ادامه پاسخ های این سینماگر را می خوانید:

شما در حرف هایتان در برنامه هفت گفتید فیلم ها را برای حضور در جشنواره از چند منظر بررسی کرده اید و یک بخش بررسی محتوایی بوده است. منظورتان از اینکه عنوان کردید، بعضی به خاطر مسائل محتوایی به جشنواره راه پیدا نکرده اند، چیست؟

- اول این را باید بگویم که در بعضی از خبرگزاری ها حرف های من اشتباه عنوان شده است. من مشخصا درباره محتوا صحبت نکردم. من معتقدم فیلم باید به تمام معنا پارامترهای سینما را رعایت کند. فیلم هایی بودند که به نظر خیلی پیام های ارزشی داشتند ولی اصلا به مقام «فیلم» نمی رسیدند و در حد یک پیام ساده، اعلامیه، خبر و از این دست چیزها بودند و به خاطر همین هم رد شدند. از نظر من محتوا چیزی جز بیان یک داستان و تم در قالب سینمایی نیست و نمی تواند ارزشی مجزا داشته باشد. من در آن برنامه به این اشاره کردم که باید به تنوع آثار توجه شود. اینکه الزاما همه فیلم ها در یک فضا نگذرد. ما در فضاهای گوناگونی زندگی می کنیم و فضاهای متنوع مان باید در این فیلم ها وجود داشته باشد. دو مورد دیگر این است که فیلم باید از نظر ژانری هم متفاوت باشد.



اینکه هیئت انتخاب بخواهد این گوناگونی به جهت جغرافیایی و ژانر را در میان انتخاب هایش لحاظ کند، اتفاق خوبی است اما از آنجایی که ساخت ملودرام های آپارتمانی در میان کارگردانان در این چند سال اخیر اپیدمی شده باید این پارامترهایی که مد نظرتان بود را زودتر عنوان می کردید، چون دبیر جشنواره 7 ماه است که انتخاب شده و طبیعتا فجر اتفاق مهمی است و خیلی از کارگردانان دوست دارند فیلمشان در این فستیوال نمایش داده شود.

- این نباید برای فیلمسازی لحاظ شود. اگر کسی می خواهد برای جشنواره فیلم بسازد به نظرم بهتر است نسازد. یکی از مشکلات سینمای ایران همین است. من اصلا اصرار دوستان را برای حضور در جشنواره نمی فهمم و فکر می کنم اگر جشنواره ای نبود کلا سینمایی هم وجود نداشت. چه از لحاظ دولتی که فیلم هایی سفارشی ساخته می شوند و فقط می توانند برای جشنواره نمایش داده شوند.

چون هیچ مخاطبی حاضر نیست بعدا پول بدهد و برود این فیلم ها را ببیند و چه فیلم های شخصی که از عدم گوناگونی جغرافیایی و ژانر رنج می برد و انگار فقط برای چند نفر ساخته می شود. البته این را هم بگویم که الزامی وجود ندارد، فیلمسازی که هیچ شناختی بر جغرافیای خاصی ندارد به سراغ تنوع جغرافیایی برود. بنابراین اگر فیلم های شهری ساخته شود اشکالی ندارد. همانطور که اگر فیلمی درباره مسائل زن و شوهری ساخته شود، اشکالی ندارد.

در این باره فیلم آقای حجازی مصداق پیدا می کند که یک فیلم آپارتمانی موفق است یا فیلم پرویز شهبازی که یک فیلم شهری موفق است اما نظریه من برای انتخاب این است که در سپهر جشنواره باید گوناگونی لحاظ شود و فیلم ها تک بعدی نباشند. بنده در انتخاب هایم به این موضوع توجه داشتم. دوستان دیگر هم حتما باید برای خودشان ضوابطی داشته باشند.

آقای معلم سرنوشت خیلی از فیلمسازان با نمایش فیلمشان در فجر مشخص می شودو این موضوع که شما می گویید که تارانتینو و اسپیلبرگ هیچ وقت به پذیرفته نشدن در جشنواره ها اعتراضی نمی کنند به خاطر این است که آنها دردسری برای اکران فیلمشان نمی بینند اما اینجا فیلم ها بعد از نمایش شان در فجر با هزار مانع دیگر مواجه می شوند و چندین بار پروانه نمایش شان هم لغو می شود.

- این بحث دیگری است که به من مربوط نمی شود.

از این جهت می پرسم که با نبودن و انتخاب نکردن یکی از فیلم های مهم توسط هیئت انتخاب، ممکن است سرنوشت یک فیلم عوض شود.


- در اینکه اوضاع سینما نابسامان است، شکی نیست. می بینیم که 96 فیلم ساخته شده اما معلوم نیست آنها را برای کجا ساخته اند؟ چون در سینمای ایران 45 فیلم بیشتر نمی تواند نمایش داده شود. اینها دیگر مسائلی است که به مدیریت سینما برمی گردد و به نظرم پر از اشکال است اما اینکه جشنواره محل اصلی فیلمسازی شودف کار غلطی است.

فیلمسازی که در دنیا منوط به جشنواره نیست. فیلمسازی فرآیند ارتباط با مخاطب است؛ حالا چه مخاطب گسترده چه مخاطب است؛ حالا چه مخاطب گسترده چه مخاطب برگزیده. اینکه جشنواره فیلم فجر ایستگاه سینمای ایران شود، کار غلطی است. زمانی فجر ایستگاه سینما بود و 70 تا فیلم در آن می ریختند و تکلیف فروش این فیلم ها هم همانجا مشخص می شد. این غلط است. جشن ما که اسکار و گلدن گلوب نیست. همین جشن «حافظ» را که ما برگزار می کنیم اساسا به فیلم های اکران شده می پردازد اما فستیوالی که درون انجام می شود نباید محل تصمیم گیری برای کل سینما باشد. فیلم که نباید برای 10 روز جشنواره ساخته شود!

فیلم های خیلی مهمی در سینمای ایران هستندن که در جشنواره نمایش داده نشدند اما مورد توجه واقع شدند، مثل همین شوکرانی که من تهیه کردم. «شوکران» فیلم بسیار مهمتری است از فیلم هایی که در دهه خودش ساخته شده، آیا مثلا اگر در جشنواره فجر بود بالاتر می رفت؟ نه به نظرم وجهه اش پایین می آمد! یا «ازدواج به سبک ایرانی» در جشنواره فجر با اینکه هیئت انتخاب آن را پذیرفت، توقیف شد اما در کل «ازدواج به سبک ایرانی» نابود نشد.



شاید بزرگنمایی فیلم ها از سوی فجر به خاطر اتفاقات و حاشیه های این فستیوال باشد؟

- این غلط است. اینکه سینمای ایران در 10 روز شلوغ می شود و بعد در طول سال پشه می پراند خیلی بد است. منتقدان هم که اینچنین درخواستی داشتند، غلط است. من در هیچ جای دنیا ندیدم که منتقدان بگویند همه فیلم ها را نمایش بدهید. ما ببینیم. مگر بازار عمده فروش هاست که برویم 30 کیلو پیاز و سیب زمینی بخریم. متاسفانه بعضی از غلط ها مصطلح شده و من نمی توانم بپذیرم که بعضی از غلط هایی را که رواج دارد، انجام بدهم. خب غلط، غلط است حتی اگر هم بگویند.

مشخصا درباره فیلم بهرام توکلی چه اتفاقی افتاد که در ابتدا آن را نپذیرفتید؟ رزومه این کارگردان نشان می دهد که فیلم هایش از اندازه سینمای ایران بالاتر است.


- اتفاق عجیبی نیفتاد. این فیلم در آن زمان رأی نیاورد. مثل «عقاب صحرا» یا فیلم «همه چیز برای فروش» که رأی نیاورد. ممکن است که من با دو سه تا از همین فیلم ها بیشتر موافق باشم اما به هر صورت رأی جمعی نتیجه را مشخص کرد.

این شائبه برای بعضی از سینماگران به وجود آمده که نماینده ای از حوزه هنری این فیلم ها را دیده و فشارهایی به شما برای انتخاب آورده و به همین خاطر مجبور شدید بعضی از فیلم ها را رد کنید. این درست است؟


- نه والله. من غیر از هیئت انتخاب کسی را برای فیلم دیدن نمی دیدم.

پس اینکه آقای عظیمی در «هفت» گفتند که چند نماینده دولتی هم در میانتان حضور داشته منظورشان از حوزه هنری نبوده؟

- حوزه هنری در تضاد با ارشاد است و نمی تواند فیفلم ببیند. اینکه می گویند به ما دستور داده شده حداقل در رابطه با من مصداق ندارد. به خاطر اینکه من اصلا آدم دستورپذیری نیستم. چه وزیر باشد چه نماینده حوزه هنری یا ارشاد. من علاقه ای به دستور اجرا کردن ندارم، بنابراین در جایی که دستور اجرا می شود شرکت نمی کنم. به هر حال ما نظرمان را دادیم و این خوب نیست که همیشه به همه چیز با توطئه نگاه شود.

اینکه بعضی از منتقدان قبل از جشنواره در اکرانی خصوصی فیلم را می بینند و نظرشان را در حمایت از فیلمساز عنوان می کنند کار اشتباهی است؟ به هر صورت شاید به هر دلیلی شما یک فیلم خوب را رد کرده باشید که منتقدان بعد از دیدن فیلم احساس کنند آن فیلم اگر در فستیوال به نمایش در می آمد، بهتر بود.

- منتقدان در مقام تصمیم گیری نیستند، در مقام منتقد هستند. متاسفانه در جامعه ما همه جایشان عوض شده است. منتقدان مدیر هستند و مدیران منتقد. بعضی از آنها که آژانس تبلیغاتی هستند. اینکه فیلمی را 3 منتقد ببینند و بعد به عنوان باشگاه طرفدار فیلم عمل کنند درست نیست. منتقدان اگر منتقد باشندن نباید در fan club باشند. ممکن است در همه جای دنیا هم این اتفاق بیفتد همانطور که در گلدن گلوب هم این اتفاق افتاده و گویا به بعضی ها شام و نهار اضافه دادند! اما اصل غلط، غلط است. منتقد باید با فیلم طرف شود و فیلم را تحلیل کند. منتقد طرف حسابش مردم هستند نه فیلمسازان. این بیماری جدیدی است که من سعی کردم با گوشه و کنایه از آن بگذرم.

زوم

- علی معلم: امسال فیلمی مثل «گناهکاران» به کارگردانی فرامرز قریبیان در جشنواره هست که ممکن بود در جشنواره های قبلی نمونه اش وارد نشود چون یک فیلم پلیسی است یا فیلم خانم پوران درخشنده که یک درام اجتماعی است. فیلم آقای مهرجویی هم که یک کمدی هجو است یا حتی فیلم علی قوی تن که در یک روستا در خراسان می گذرد؛ همینطور فیلم «رنجرو» که در بوشهر روایت می شود فیلم تجربی مثل «کلاس هنرپیشگی» به کارگردانی آقای داوودنژاد را هم داریم. اینکه فیلم ها در جغرا فیا و ژانر مختلف باشد، اتفاق خوبی است.

فیلم ها همه نباید یک ضرب آپارتمانی باشند یا فقط فیلم های یک شکل و یک فرم باشند. در هیئت انتخاب سعی شد که گوناگونی در میان فیلم ها باشد. فقط به این توجه نشد که آثار از لحاظ تماتیک در چه حدی هستند یا فقط به این توجه نکردیم که تهیه کننده فیلم چه کسی است. به نظرم در فیلم ها باید تفاوت های دیدگاهی، نسلی و جغرافیایی وجود داشته باشد و این باید در میان انتخاب ها لحاظ شود. به طور کل ما نمی خواستیم مثل سال گذشته همه فیلم ها در محیط های تهران بگذرد.
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
خانه سینما تا اواخر بهمن ساماندهی می شود!

خانه سینما تا اواخر بهمن ساماندهی می شود!




تاریخ انتشار خبر: 91/11/14


خانه سینما تا اواخر بهمن ساماندهی می شود/ غفلت مسئولان و نبود پروژه های دولتی در جشنواره فیلم فجر




به گزارش خبرنگار حوزه سینما باشگاه خبرنگاران،


جوادشمقدری رئیس سازمان سینمایی در جمع خبرنگاران در خصوص کاهش بودجه جشنواره فیلم فجر گفت: بودجه جشنواره با توجه به اقتصاد مقاومتی کاهش پیدا کرده است به طوری که مقداری در هزینه ها صرفه جویی کردیم و تاکنون نیز هیچ گونه خللی در برگزاری اتفاق نیافتاده است.


وی در ادامه در خصوص انتخاب فیلم های اولی عنوان کرد : امسال متفاوت با سال گذشته فیلم های اول همانند سایر فیلم ها از سوی هیات انتخاب مشخص شدند که از میان آنها 11 فیلم در بخش نگاه نو و 4 تا از فیلم ها نیز در بخش سینمای ایران قرار گرفت.


شمقدری در خصوص نبود پروژه های دولتی در جشنواره امسال از جمله«رستم وسهراب» افزود: این فیلم توسط بخش خصوصی ساخته شده که مرکز گسترش با این پروژه همکاری داشته است و در مورد اینکه چرا درجشنواره حضور ندارد باید بگویم که از روی غفلت آنها بوده است.

وی در باره صدور مجوز برای برخی فیلم ها از جمله "گناهکاران" اظهار داشت: صدور مجوز اینگونه فیلم ها به صورت مشورتی صورت گرفته است و در صورتی که نهادی نسبت به فیلمی احساس نگرانی دارد با گفتگو حل و فصل خواهیم کرد که فیلم "گناهکاران" مشمول این مشکل و موضوع حاد بودن قرار نگرفته است.


شمقدری در ادامه در خصوص ساماندهی خانه سینما خاطرنشان کرد: قبل از انحلال خانه سینما نیز به دنبال ساماندهی بودیم اما طرف مقابل آمادگی همکاری نداشت اما اکنون با اعلام آمادگی آنها تا اواخر بهمن ماه ساماندهی می شود./ی2










 
آخرین ویرایش:

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
گزارش تصویری/ نشست نقد و بررسی فیلم "هیچ کجا، هیچ کس" در اولین روز جشنواره

گزارش تصویری/ نشست نقد و بررسی فیلم "هیچ کجا، هیچ کس" در اولین روز جشنواره

تاریخ انتشار: 12بهمن 91




گزارش تصویری/ نشست نقد و بررسی فیلم "هیچ کجا، هیچ کس" در اولین روز جشنواره




عوامل "هیچ کجا، هیچ کس" امروز در سالن همایش های بین المللی برج میلاد م

یهمان اولین روز جشنواره سی و یکمین فیلم فجر بودند.









 

پیوست ها

  • فجر17.jpg
    فجر17.jpg
    20.6 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • فجر.jpg
    فجر.jpg
    20.3 کیلوبایت · بازدیدها: 0

yaserahmati

عضو جدید
آخرین ویرایش:

yaserahmati

عضو جدید
برنامه روز چهارم جشنواره فیلم فجر در برج میلاد

برنامه روز چهارم جشنواره فیلم فجر در برج میلاد

ایلنا
91/11/14
روز یکشنبه ۱۵ بهمن ماه در سالن اصلی مرکز همایش‌های برج میلاد، از ساعت ۱۰ صبح «عقاب صحرا» ساخته مهرداد خوشبخت، ساعت ۱۳: ۳۰ «اشیاء از آنچه می‌بینید به شما نزدیکترند» به کارگردانی نرگس آبیار، ساعت ۱۶: ۱۵ «یک دو سه... پنج» ساخته محمد معیری، ساعت ۱۹: ۳۰ «قاعده تصادف» ساخته بهنام بهزادی و ساعت ۲۲ «ابرهای ارغوانی» ساخته سیامک شایقی (خارج از مسابقه) نمایش داده و پس از نمایش هر فیلم نشست گفت‌وگو با فیلمسازان برگزار می‌شود.
گفتنی است فیلم‌های مستند و فیلم‌های خارج از مسابقه نشست گفت‌وگو با فیلمسازان نخواهد داشت.
به گزارش ایلنا به نقل از ستاد خبری سی و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، در چهارمین روز از نمایش فیلم‌های سی و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در مرکز همایش‌های برج میلاد، ۵ فیلم سینمایی روی پرده می‌رود.
منبع: http://ilna.ir/news/news.cfm?id=42974
 

S i s i l

عضو جدید
کاربر ممتاز
موسیقی ایرانیان – امین عارفی: علیرضا قربانی، خواننده مطرح موسیقی ایران با صدور پیامی با مردم زلزله‌زده استان بوشهر ابراز همدردی کرد. وی در این پیام نوشته است:




«این چه رازی است که هر بار بهار با عزای دل ما می آید…
و اینک مصیبتی دیگر در روزهای شکوفایی بهار…
بار دیگر حادثه ای دردناک، زلزله ای مصیبت بار در خطه ی مردمان بسیار خونگرم و مهربان بوشهر جان تعدادی از عزیزمان را به تلخی گرفت و خانواده های بسیاری را داغدار نمود…
بدین وسیله درگذشت تعدادی از هموطنان عزیز را خدمت ملت شریف ایران و خانواده های محترم آنان تسلیت عرض نموده و برای بازماندگان صبر و شکیبایی از درگاه خداوند منان خواستارم.
علیرضا قربانی
21 فروردین 92»
 

S i s i l

عضو جدید
کاربر ممتاز
◄ اخبــــــــــار فرهنــــــــــــگی و هنــــــــــری ►

مستند سیاسی؛ جولان BBC و دستِ بسته ما

در زمانی که مستندسازِ متعهد ما به بهانه‌های واهی اجازه ندارند درباره فتنه مستند بسازند و یا درگیر پیچ و خم‌های عجیب و غریب می‌شود، شبکه دولتی انگلیس بدون دغدغه در این میدان ترک‌تازی می کند.



598 به نقل از فارس: «مستند» در رسانه های بزرگ دنیا یکی از مهم ترین اشکال انتقال مفاهیم و تاثیرگذاری بر مخاطب است و این رسانه ها از این ژانر به بهترین شکل برای القاء مفاهیم مورد نظر خود استفاده می کنند. این مساله تا آنجا اهمیت پیدا می کند که بدانیم تصور و برداشت مردم از دنیا پیرامون خود به طور تامل برانگیزی ناشی از تصویری است که این رسانه ها از طریق خروجی های خود ارائه می دهند و طبعا این تصویر، همان چیزی است که سیاستگذاران حاکم بر این بنگاههای خبری آن را در اتاق های فکر خود پخت و پز می کنند.
این چنین است که در دنیای بهره مند از جریان آزاد اطلاع رسانی ایران با عراق اشتباه گرفته می شود و تصویر ایران هنوز با شتر و بیابان و دشداشه در ذهن ها نقش بسته است و یا تصویر ما از آفریقا، اروپا و حتی همسایگان مان تصویری است که این رسانه ها و البته رسانه های داخلی ارائه می دهد.
اما این همه ماجرا نیست. این رسانه ها با راه اندازی شعبه های خود به زبانهای دیگر، گستره تاثیر خود را روزافزون کرده اند بطوریکه در برهه های مختلف در این کشورها به غیر از احزاب و گروهها و مراجع مورد رجوع مردم این رسانه ها نیز یک طرف ماجرا شده اند و در روندها تاثیر می گذارند.
نمونه این موارد را امروز دیگر همه ما دیده و لمس کرده‌ایم که چگونه رسانه دولتی انگلیس در برهه های مختلف این نقش را در کشور ما ایفا کرده است.
این روند البته با مستندهای این شبکه ادامه پیدا کرده و تثبیت می شود. بخش فارسی رسانه دولتی انگلیس که هزینه های خود را مستقیما از طریق دولت این کشور تامین می کند، با استفاده از این ژانر برای ما تاریخ سازی می کند و بعضا با ساختار مناسب و حرفه ای و البته محتوای مخدوش در جهت منافع استعمار پیر حرکت می کند. به این شکل است که در غیاب ما سری مستندهای بزرگان ایران از شعرا گرفته تا سیاسیون در این شبکه ساخته می شود و با یکسری تقریبا ثابت از کارشناسان مورد وثوق نظام سلطنتی انگلیس هم چهره سازی می شود و هم تاریخ آنگونه که هیئت حاکمه انگلیس می خواهد روایت می گردد.
اما مهمترین محور مستندهای بی بی سی فارسی در سالهای اخیر حوادث سال 88، تخریب مستقیم شخصیت رهبر انقلاب و سپاه پاسداران بوده است.
این شبکه با تولید مستندهای زیادی چه بطور مستقیم و چه غیر مستقیم به هر بهانه ای به این محورها می پردازد و با استفاده از اطلاعات مخدوش و بدون سند مانند یک منبع آگاه یا یک شخص از مسئولان فلان ارگان که نمی خواست نامش فاش شود یا فلان فرد بریده از سپاه پاسداران که البته ما هیچ گاه نام یا تصویر آنها را نمی بینیم، سعی در تاریخ سازی به نفع خود دارد. یکی از مضحک ترین این اسناد توسط بی بی سی ادعای استفاده از سلاح های اسراییل در جنگ تحمیلی به دستور حضرت امام است که این شبکه عنوان می کند که فردی که نمی خواست نامش فاش شود آن را در اختیار بی بی سی قرار داده است!
با این حال این اتفاق در حال رخ دادن است و باید قبول کرد که در غیاب مستندسازان متعهد ما و عدم پاسخ به این روند، شبکه دولتی انگلیس به بازیگری بی رقیب در این عرصه تبدیل شده است.
در زمانی که مستندسازان ما هنوز به بهانه های واهی اجازه ندارند درباره فتنه مستند بسازند و یا به دلیل پیچ و خم های عجیب و غریب، عطای آن را به لقایش بخشیده اند این شبکه از زوایای گوناگون به این مساله می پردازد و بدون دغدغه از پاسخ درخور ترک‌تازی می کند.
این درحالی است که در حوزه مستند دست ما از کارگردانان خبره و متعهد پر است و حتی سطح برخی از آنها در این حوزه یک سطح جهانی است.
با این حساب ما باید بنشینیم و ببینیم که چطور شبکه های ضد انقلاب با محوریت بی بی سی، سپاه پاسداران را بعنوان مهترین رکن انقلاب تخریب می کند و این نهاد انقلابی را به مهندسی انتخابات، گرفتن تمام امور کشور و... متهم می‌کند و از این طرف مستندساز ما حتی نمی تواند به تولید یک مستند فاخر درباره این نهاد انقلابی و موثر فکر کند. یا اینکه ما باید بنشینیم و تماشاچی دروغ های این شبکه ها درباره نیروی پر افتخار قدس و فرمانده دلاور آن باشیم و حتی نتوانیم به ارزش این نیرو برای جهان اسلام بپردازیم.
البته نگارنده از حساسیت این موضوعات و طبقه بندی برخی اطلاعات باخبر است ولی باید دانست که اینگونه رها کردن میدان و دربست دادن آن به حریف نیز مشکلات بسیاری را برای ما بوجود آورده است و می توان با یک تدبیر مناسب و با استفاده از تجربیات مستندسازان متعهد و حرفه ای در این مورد چاره ای اندیشید.
این طور است که در زمان جنگ 33 روزه، شبکه الجزیره(قبل از تغییر و تحولات در این شبکه و در اختیار گذاشتن کامل آن به نظام سلطه) دو مستند زیبا درباره گروههای جهادی فلسطین یعنی جهاد و حماس می سازد و این نیروهای جهادی قدرت خود را به رخ اسراییل می کشند و فرمانده هان این گروهها که برخی شان سالها دور از دوربین ها و بطور مخفی فعالیت می کردند با صورت های پوشیده و لحاظ مسایل امنیتی جلوی دوربین مستند ساز این شبکه ظاهر شدند.
یا تجربه المنار برای حزب الله نیز آنقدر عیان است که نیاز به بررسی بیشتر ندارد.
به نظر می رسد باید ترس بیجا و محافظه کاری بی حدی که در این موارد گریبان تصمیم گیران این عرصه را گرفته روزی شکسته شود تا بدانیم که می شود در این عرصه با شبکه های قدرتمند دنیا رقابت کرد و حتی به آنها هجوم برد.
اما باید دانست که تا زمانی که مستندساز متعهد ما نمی تواند حتی درباره انتخابات یک مستند ساده و البته صریح بسازد یا جرات نکند برای روشن گری فتنه 88 وارد میدان شود و بصورت غیرشعاری و حرفه ای واقعیات را به مردم منتقل کند و یا اینکه بتواند بسازد ولی عرصه ای برای پخش موثر آن در بین مردم پیدا نکند آش همین آش است و کاسه همین کاسه.
اینطور است که باید صبر کنیم ببینیم چطور یک شبکه 8 ساعت در روز با تنوع مختلف مستند می سازد و شبهات مختلف را در جامعه پمپاژ می کند و ما نیز باید با هر تولید جدید آن غافل گیر شویم.
*محسن یزدی
 

S i s i l

عضو جدید
کاربر ممتاز
حمایت‌ها فقط برای نورچشمی‌هاست/ انتقاد از دفتر موسیقی

مدیر پروژه موسیقایی”معراج نامه” از بلاتکلیفی اجرای این پروژه در دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گله کرد.
هوشنگ جاوید در گفتگو با خبرنگار مهر با گله از بلاتکلیفی پروژه موسیقایی “معراج‌نامه” که در قالب همایش برگزار خواهد شد، گفت: ماه گذشته آقای پاشایی مدیر دفتر موسیقی وزارت ارشاد از من خواست طرح موسیقایی “معراج‌نامه‌” را به این دفتر ارائه و آن را برای اجرا آماده کنم و من بلافاصله اقدام به ارائه این طرح کردم اما متاسفانه با وجودی که به من قول 18 خرداد را داده بودند هیچ اتفاقی تا این لحظه نیفتاده و بعید هم می‌دانم اتفاق خاصی بیفتد چراکه زمانی برای جمع کردن گروه‌های مجری این پروژه وجود ندارد.
جاوید گفت: 12 هنرمند بودند که چهار سال گذشته در قید حیات بودند و می‌توانستند در حوزه معراج‌خوانی برنامه‌هایی اجرا کنند اما امسال فقط 7 نفر از این 12 نفر زنده هستند. حتی گروه‌های جوان هستند که می توانند اجراهایی داشته باشند اما متاسفانه پاسخی در این حوزه دریافت نکردم و نمی دانم در این فرصت باقیمانده تا 18 خرداد می‌توان کاری کرد یا خیر؟
وی ادامه داد: برای من این موضوع خیلی جالب است که دوستان می توانند به فاصله یک و ماه نیم جشنواره موسیقی نواحی را که فراخوان آن به دست بسیاری از گروه‌های فعال موسیقی نواحی نرسیده بود، برگزار کنند اما برای این همایش که به نظر من می توانست در خرافه‌زدایی از مساله معراج پیامبر نقش ارزشمندی ایفا کند، فکری نشد و این چنین به آن بی توجهی شد.
این پژوهشگر موسیقی نواحی به محتوای پروژه موسیقایی “معراج‌نامه” اشاره کرد و گفت: معراج پیامبر (ص) اتفاقی است که از زبان حضرت رسول برای صحابه آن حضرت از جمله ابوذر غفاری روایت شده است. البته این را هم بدانیم که در بین پیامبران الهی بعد از حضرت آدم (ع) تنها حضرت محمد (ص) بود که مستقیم و بدون واسطه با خدا گفتگو کرد.
جاوید افزود: بعد از اینکه ماجرای معراج از زبان پیامبر به صحابه گفته می‌شود، این روایت به شکل‌های مختلف درمی‌آید و پس از آن فرازهایی از این داستان به ایران می رسد و به فارسی برگردانده می‌شود. در ابتدا این فرازها به صورت نثر از سوی خطیبان و واعظان و بعدها با زبان فارسی در قالب سرودن شعر با نگرش شیعی شکل منظوم به خود گرفته و توسط شاعران به مخاطب ارائه می‌شود.
به گفته این نویسنده، داستان معراج تنها از سوی شاعران درباری سروده نشده بلکه مردم عادی هم با توجه به برداشت‌ها و معرفتی که از این مساله پیدا کرده بودند شروع به اجرای هنر معراج‌نامه‌خوانی در قالب زبان‌های لری، ترکی، بلوچی، ترکمنی، ترکی و کردی کردند. این روند تا دوره پهلوی اول ادامه داشت و معراج‌نامه‌خوانی امری بود که مورد توجه مردم در مراسم‌های مذهبی قرار می‌گرفت اما با رویکردهایی که پدید آمد این نوع موسیقی در اثر تغییرات فرهنگی رفته رفته به فراموشی سپرده شد.
وی ادامه داد: بعد از انقلاب برای رواج معراج‌نامه‌خوانی به صورت تحلیلی فعالیت‌ها و تلاش‌هایی صورت گرفت اما متاسفانه این اهمیت همانی نبود که بتوانیم از آن به عنوان یک میراث معنوی یاد کنیم و بگوییم تلاشی برای احیای آن انجام داده‌ایم.
جاوید در بخش پایانی صحبت‌های خود با انتقاد از عملکرد وزارت ارشاد در توجه به فعالیتهای هنرمندان و حمایت های مادی و معنوی از آنها در این زمینه خاطرنشان کرد: با این شرایط دیگر توانی برای کار کردن ندارم چراکه هم انگیزه ای برای فعالیت ندارم و هم از این شعارها خسته شدم. می دانم بیشتر حمایت ها برای نورچشمی‌هاست که البته من جایگاهی در آن ردیف ندارم. اما فقط به این نکته بسنده می کنم که من چطور باید ثابت کنم که متعهد به انقلاب هستم تا بگذارند کارم را بکنم.



منبع: خبرگزاری مهر

 

S i s i l

عضو جدید
کاربر ممتاز
اجرای کنسرت موسیقی فولکلور ایرانی در لس‌آنجلس


سرپرست گروه موسیقی ” آراز” از برگزاری کنسرت بزرگ این گروه آذربایجانی در لس آنجلس آمریکا خبر داد.
رحیم شهریاری در گفتگو با خبرنگار مهر با اعلام این خبر افزود: این کنسرت شنبه اول تیرماه سال جاری با همراهی ارکستر بزرگ متشکل از نوازندگان ایرانی و خارجی و گروهی از هنرمندان در سالن مجهز “رویس هال اوکلاس” لس آنجلس برگزار می شود. وی ادامه داد: سالنی که برای اجرای برنامه خود درنظر گرفتیم و قرارست آنجا میزبان علاقه مندان موسیقی فولکلور ایران باشیم یکی از مجهزترین سالن های اجرای موسیقی است که تاکنون بسیاری از خوانندگان و هنرمندان صاحب نام موسیقی دنیا در آن به اجرای برنامه پرداخته‌اند. این در حالی است که علاوه بر قطعاتی که در این کنسرت اجرا می‌کنیم قرار است از حضور پرفسور “آرمن” یکی از نوازندگان مطرح پیانو استفاده کنیم. سرپرست گروه موسیقی آراز تبریز در بخش دیگری از صحبت‌های خود با اشاره به فعالیت‌های قبلی گروه طی هفته‌های گذشته گفت: قبل از اجرای برنامه در لس آنجلس برنامه‌های مختلفی را در شهرهای مختلف کانادا و آمریکا داشتیم که خوشبختانه با استقبال از سوی ایرانیان مقیم این شهرها و همچنین شهروندان بومی مناطق یاد شده، مواجه شدیم. شهریاری با تقدیر از مدیریت دفتر موسیقی وزارت ارشاد و همکاری این نهاد در برگزاری کنسرت‌های بین المللی گروه آراز از شیوه مدیریتی مدیران ارشاد برخی از شهرستان‌ها نیز انتقاد کرد و گفت: متاسفانه با وجود همکاری خوبی که بین گروه آراز و دفتر موسیقی وزارت ارشاد در تولید آلبوم‌ها و اجراهای زنده داخل و کشور وجود دارد، اما بروز برخی از اعمال سلیقه های شخصی توسط مدیران ارشاد شهرهایی چون تبریز و ارومیه ما را با مشکلاتی مواجه می کند. به هر حال خدا می داند که سیاست های مدیریت موسیقی در این ادارات در کدام مسیر حرکت می کند. این خواننده و آهنگساز موسیقی منطقه آذربایجان در پایان تصریح کرد: امیدوارم تمام هنرمندان کشور در جهت شناساندن موسیقی اصیل کشورمان در عرصه های جهانی تلاش بیشتری کنند و البته با وجود تمام مشکلات به این تلاش خود ادامه دهند. گروه موسیقی آراز جمله گروه‌های موسیقی نواحی است که از سال 75 تا کنون به سرپرستی ، آهنگسازی و خوانندگی رحیم شهریاری فعالیت خود را با برگزاری کنسرت های متعدد در داخل و خارج از کشور ادامه می دهد. گلمدین، یالان دنیا، هایدی سویله، ریحان، آرزو قیزیم، بیاض گئجه لر، ایپک، سن سیز، وفاسیز، آغلاما، عصرین گوزلی، خبرین یوخدور، گئتمه قال، گوزللرین گوزلی، کیم بیلیر و یاواش یئری از جمله آلبوم‌هایی است که از این گروه منتشر شده است.
منبع: مهر

 

S i s i l

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=2]اکران «گذشته» از 22 خرداد در ایران[/h] علی سرتیپی مدیرعامل فیلمیران در رابطه با اکران «گذشته» گفت: «پروانه نمایش نهایی «گذشته» را خرداد ماه پیگیری خواهم کرد و مشکل خاصی برای اکران این فیلم وجود ندارد.
روزنامه تماشا: علی سرتیپی مدیرعامل فیلمیران در رابطه با اکران «گذشته» گفت: «پروانه نمایش نهایی «گذشته» را خرداد ماه پیگیری خواهم کرد و مشکل خاصی برای اکران این فیلم وجود ندارد. با توجه به موافقت وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس سازمان سینمایی، پروانه فیلم را امروز دریافت خواهم کردو اکران از چهارشنبه 22 خرداد ماه با 15 سینما در تهران در گروه سینمایی «آفریقا» آغاز می شود. فیلم همزمان در شهرستان ها نیز به نمایش در می آید و پیش بینی می کنیم استقبال خوبی شود.»

این پخش کننده فروش «گذشته» را در فرانسه فوق العاده عنوان کردو گفت: «احتمال می رلود این فیلم پرفروش ترین فیلم سال فرانسه شود و با توجه به اینکه «گذشته» یک فیلم کاملا ایرانی است و شخصیت ایرانی آن که علی مصفا آن را بازی می کند بسیار کامل تر از شخصیت های فرانسوی فیلم است، این استقبال فرانسوی ها قابل توجه است.»

سرتیپی همچنین از نمایش این فیلم با زبان فرانسه و زیرنویس فارسی در ایران خبر داد. اصغر فرهادی در گفت و گویی که در جشنواره فیلم کن با خبرنگار ایسنا داشت، تاکید کرد: «اکران «گذشته» در ایران برای من بیشتر از فیلم های دیگرم اهمیت دارد. برای من اهمیت دارد که همزمان با کشورهای دیگر، در ایران هم تماشاگران بتوانند فیلم را ببینند. همین که قرار است فیلم در ایران اکران شود، اتفاق خوبی است و هر چه زودتر بهتر. فیلم درباره الی .... هم در همین زمان ها اکران شد.»
 

S i s i l

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1] هنرمندان کشور از رفتن «جلیل شهناز» می‌گویند
[/h]
» سرویس: فرهنگي و هنري - تجسمي و موسيقي
کد خبر: 92032716687
دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۶:۰۲



ضایعه درگذشت «جلیل شهناز» به حدی دردناک بود که چهره‌های صاحب‌نام موسیقی کشور را در بهت فرو برد و توان گفتن را از آنان گرفت، اما عظمت این چهره صاحب سبک، آنان را واداشت که هر کدام چند جمله‌ای در سوگ وی بیان کنند.

«جلیل شهناز»، استاد برجسته تار صبح امروز (یکشنبه) بر اثر بیماری طولانی و کهولت سن در 92 سالگی، در بیمارستان آراد تهران، درگذشت تا به قول شهرام ناظری، «آخرین فرد از نسل غول‌های موسیقی از دست برود.»

وقتی خبرنگار بخش موسیقی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، دقایقی پس از درگذشت جلیل شهناز با شوالیه آواز ایران تماس گرفت و از استاد خواست درباره جلیل شهناز سخنی بگوید، شهرام ناظری از فرط اندوه نتوانست چیزی بیش این بگوید: «آخرین فرد از نسل غول‌های موسیقی از دست رفت».

***

«کیوان ساکت»، نوازنده و آهنگساز صاحب‌سبک کشورمان نیز درگذشت استاد جلیل شهناز را تسلیت گفت.

آسمان چو جمع مشتاقان پریشان می‌کند / در شگفتم من نمی‌پاشد ز هم دنیا چرا

کیوان ساکت در گفت‌و‌گو با خبرنگار موسیقی ایسنا گفت: با کمال تاسف امروز (27 خرداد) یکی دیگر از ستاره‌های هنر ایران از دیار ما رخت بربست. استاد جلیل شهناز استاد مسلم تار و بداهه نوازی، کسی که قریب بیش از شش دهه ساز وی آرام‌بخش دل مردم این روزگار بود، امروز ساعت 10 صبح در اثر بیماری طولانی از دیار ما پرکشید و رفت.

نغمه‌ی شیوا زخمه‌ی چالاک پنجه‌ی رقص غزالی سبک تاز شور و شهناز شور و شهناز

وی در ادامه گفت: این واقعه‌ی تاسف‌برانگیز را به جامعه‌ فرهنگ و هنر ایران و خانواده‌ی استاد فقید و همه‌ی علاقه‌مندان به فرهنگ و موسیقی عمیقا تسلیت عرض می‌کنم.

***

«علیرضا قربانی» نیز در پیامی درگذشت جلیل شهناز را تسلیت گفت. در متن این پیام آمده است: «خبر درگذشت استاد بی‌همتای موسیقی اصیل ایرانی، خداوندگار تار، جناب جلیل شهناز بسیار متأثر و غمگینمان کرد. جلیل شهناز را همه با تار می‌شناسیم و شاید به حق باشد که بگوییم تار را با جلیل شهناز. آنقدر نوا و آواز تارنوازی این جلیل­ مرد موسیقی ایران در گوش دلمان هست که براستی خوش به نوا‌هایش خو کرده‌ایم.

نام شهناز همچون دیگر بزرگان این عرصه با نام موسیقی ایرانی گره خورده و از آن جدا شدنی نیست و هر جا که نامی از موسیقی ناب ایرانی بر زبان می‌آید نام اساتیدی همچون جلیل شهناز زنده می‌شود. درود بر روح هنرمند و پاک استاد جلیل شهناز که نبودنش برای جامعه موسیقی فقدانی بزرگ به شمار می‌آید اما آن چنان آثار عمیق و شیوه نوازندگی نیک از خود به جای گذاشته است که همواره در دل ماست.

درگذشت این استاد بزرگ موسیقی ایرانی را به ملت هنر دوست ایران و جامعه هنر و موسیقی کشور و همچنین خانواده این بزرگ‌مرد تسلیت و تعزیت عرض نموده و از درگاه خداوند جلیل برای آن مرحوم غفران و آمرزش طلب می‌کنیم.»

***

سالار عقیلی، دیگر چهره سرشناس موسیقی کشور نیز در پیامی درگذشت جلیل شهناز را تسلیت گفت. در این پیام می‌خوانیم: «موسیقی ما سخت است، سخت! سخت است باور اینکه استادی بزرگ از میانمان رفت تا به باقی بپیوندد، اما گریزی نیست جز باور و تسلیت به هنرمندان و مردمی که به این رفتن‌ها عادت کرده‌اند.

استاد جلیل شهناز‌، مردی که دستانش بوی عشق می‌داد و از سرپنجه هایش موسیقی می چکید، به دیاری شتافت که از دیدن و شنیدن آن عاجز وعاجزیم. این بار نیز اگر چه سخت، اما باور می کنیم نبودن اسطوره ای که ماهها پیش رو به خاموشی می رفت و هرگز نخواستیم جنگیدنش با مرگ را ببینیم، چون به زندگی امیدمان داده بود.

استاد شهناز تکیده شد در میان دیواری که مرگ بین او و زندگی کشیده بود اما سخنی بر زبان نیاورد و تحمل کرد، شاید روح بزرگش یارای جسمی فرتوت و فرسوده را نداشت که تمامی سازها، نازها ، نواها و رازهای زندگی را گذاشت و برای همیشه عطای دنیای فانی را به لقایش بخشید.

تسلیت ام به عنوان خواننده ای که در محضر ایشان بسیار آموخت، شاید بتواند تسلی خاطری باشد برای آنهایی که از رفتن بازماندند. این تسلیت را پذیرا باشید. برای خانواده این بزرگمرد نیز از خداوند متعال صبر می طلبم.شاگرد کوچک استادی بزرگ.»

***
جلیل شهناز، استاد برجسته تار، بر اثر بیماری طولانی و کهولت سن، صبح امروز (27 خرداد)، در سن ۹۲ سالگی در بیمارستان آراد درگذشت.

لازم به توضیح است، زمان و مکان مراسم تشییع و یادبود این هنرمند برجسته متعاقبا اعلام می‌شود.

انتهای پیام
 

S i s i l

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1] محمدرضا شجریان: من با ساز شهناز زندگی می‌کنم
[/h]
» سرویس: فرهنگي و هنري - تجسمي و موسيقي
کد خبر: 92032716674
دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۵:۵۰



محمدرضا شجریان در توصیف استاد شهناز می‌گوید: من با ساز شهناز زندگی می‌کنم. من تنها خواننده‌ای هستم که خودم را شاگرد جلیل شهناز می‌دانم. ساز این نوازنده بی‌بدلیل، یک ساز آوازی است؛ برخلاف دیگر نوازنده‌ها که ۸۰ درصد سازی می‌زنند و فقط ۲۰ درصد آوازی. جلیل شهناز به بیان واقعی در نوازندگی تار رسیده است؛ چرا که در گیرودار ردیف و تقلید از دیگران نماند و مانند آبشاری خروشان در جریان است.

گویی فرخی بیتِ سرو، ساقی و ماه، رود نواز. پرده بر بسته در ره شهناز

را برای پدر موسیقی کشورمان سروده است، پدری که پنجه‌هایش خوش می‌نواخت، کلامش آوازی بود دل نشین و نامش تمام صدا‌های زیبا را در ذهن می‌نواخت.
استادی که شاگردانش او را پدر می‌خواندند و فرزندانش ماندنش را آرزو داشتند و حال که رفته است هق هقِ گریه‌هایشان نفس را از آنان گرفته به طوری که توانایی گفتن جمله‌ای در خور این پدر را ندارند.

شهناز از هنرمندانی بود که اسطوره می‌شوند و اسطوره باقی خواهند ماند و در نبودشان باید نگران بود که حال چه بر سر موسیقی خواهد آمد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، جلیل شهناز، در سال ۱۳۰۰ در پایتخت فرهنگ و هنر (اصفهان) چشم به جهان گشود.
از کودکی به موسیقی عشق می‌ورزید و نواختن تار را نزد عبدالحسین شهنازی و برادر بزرگ خود حسین شهناز که به خوبی می‌نواخت، آغاز کرد. پشتکار زیاد و استعداد شگرف وی به حدی بود که در سنین جوانی از نوازندگان خوب اصفهان شد و در همین دوران با حسن کسایی (نوازندهٔ سر‌شناس نی) آشنا شد که این آشنایی سرآغاز همکاری بلندمدتشان بود.

به گفته کار‌شناسان موسیقی، اوج درخشش شهناز از سال ۱۳۳۶ شروع شد؛‌ همان روز‌ها که برنامهٔ گل‌ها در رادیو اجرا می‌شد. در این برنامه صدای ساز شهناز با صدای معروف‌ترین خواننده‌ها آمیخته می‌شد و به‌راحتی در دل و جان شنوندگان می‌نشست.

در آرشیو رادیو ایران آثار او با همکاری خوانندگان بلند آوازه‌ای نظیر تاج اصفهانی، ادیب خوانساری و... موجود است و از کارهای مورد توجه وی، حدود شش ساعت نوار با همایون خرم است که به بیان جدیدی از ردیف در موسیقی ایرانی دست یافته‌اند.

وی از بزرگ‌ترین و سرشناسترین نوازندگان تار و سه تار سدهٔ اخیر در ایران است. او با استفاده از تکنیک‌های برجسته در شیوه تارنوازی توانست بسیاری از ردیف‌های موسیقی سنتی ایران را با تار بنوازد که از جمله آن می‌توان به نواختن در مایه دشتی و دشتستانی که بسیار ارزشمند است اشاره کرد.

جلیل شهناز، علاوه بر نواختن تار، که ساز اختصاصی اوست، با نواختن ویولون، سنتور و تمبک نیز آشنایی داشت.

این نوازنده در طول زندگی هنری خود با هنرمندان والای کشور از جمله فرامرز پایور، حبیب الله بدیعی، پرویز یاحقی، همایون خرم، علی تجویدی، منصور صارمی، رضا ورزنده، امیر ناصر افتتاح، جهانگیر ملک، اسدالله ملک، حسن کسائی، محمد موسوی، تاج اصفهانی، ادیب خوانساری، محمودی خوانساری، عبدالوهاب شهیدی، اکبر گلپایگانی، حسین خواجه امیری و محمد رضا شجریان همکاری داشت.

به جرأت می‌توان جلیل شهناز را نه تنها در بین نوازندگان تار بلکه بین تمام نوازندگان معاصر موسیقی اصیل ایرانی بی‌نظیر دانست و تک تک اساتید برجسته موسیقی، هنر او را در تکنوازی، بداهه نوازی و جواب آواز ستوده‌اند و می‌ستایند.

حسن کسائی نیزبا توجه به اینکه شناخت موسیقی کار هرکسی نیست بیان کرده بود: همه موسیقی را گوش می‌دهند و دوست می‌دارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواخته‌اند داشته باشد بسیار نادر است. همه خوب ساز می‌زنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز می‌دانند و اجرا کرده‌اند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العاده‌است. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کرده‌ام و ساز بنده با ساز شهناز گره خورده‌است.

پدر موسیقی ایران در سال ۱۳۸۳ به عنوان چهره ماندگار هنر و موسیقی برگزیده شد و مدرک درجه یک هنری به وی اهدا شد و بار‌ها مورد تقدیر قرار گرفت. در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۳۸۹ خانه موسیقی به دست جلیل شهناز نوگشایی شد و در این مراسم نیز از سوی خانه موسیقی تجلیل شد.

جلیل شهناز در سال‌های پایانی عمر خود با بیماری دست پنجه نرم می‌کرد و بسیاری از هنرمندان، دست اندرکاران و مسؤولان فرهنگی از جمله اعضای هیأت مدیره خانه موسیقی هر چند بار به عیادت او رفته و از نزدیک پیگیر وضعیت جسمانی این هنرمند بودند.

جلیل شهناز، استاد برجسته تار بر اثر بیماری طولانی و کهولت سن، صبح امروز (۲۷ خرداد) در سن ۹۲ سالگی درگذشت.
 

S i s i l

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1] آخرین مصوبات شورای صنفی نمایش برای اکران پایتخت
[/h]
» سرویس: فرهنگي و هنري - سينما و تئاتر
کد خبر: 92032716597
دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۴:۴۰



فیلم سینمایی «گهواره‌ای برای مادر» پس از «چه خوبه که برگشتی» روی پرده سینماها می‌رود.

حبیب کاوش سخنگوی شورای صنفی نمایش در گفت‌وگو با خبرنگار سینمایی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، درباره مصوبات جلسه‌ی اخیر این شورا بیان کرد: در این جلسه قرارداد فیلم سینمایی «گهواره‌ای برای مادر» به کارگردانی پناه بر خدا رضایی برای اکران پس از «چه خوبه برگشتی» در گروه «استقلال» ثبت شد، همچنین مقرر شد که فیلم سینمایی «گذشته» به کارگردانی اصغر فرهادی از چهارشنبه 29 خرداد ماه در گروه «آفریقا» به جای فیلم «یکی برای همه» به روی پرده برود.

سخنگوی شورای صنفی نمایش همچنین با اشاره به سخنان هفته گذشته‌اش درباره معضلات تجهیز سینماها به سیستم نمایش دیجیتال اظهار کرد:ما معتقدیم نمایش دیجیتال در سینما‌ها یک امر محتوم است که متاسفانه اکنون با افت و خیز‌هایی روبرو است. هفته گذشته درباره این افت و خیزها سخنانی را مطرح کردیم که خوشبختانه باید بگویم با واکنش بسیار مثبت آقای مهندس مسچی (مدیر عامل موسسه سینما شهر وزارت ارشاد) روبرو شد.

وی توضیح داد: پس از صحبت‌های هفته گذشته ما آقای مهندس مسچی به صورت داوطلبانه به جلسه شورای صنفی نمایش آمدند و درباره سیستم اکران دیجیتال و بایدها و نبایدهای آن توضیح داده و با بزرگواری مسائل مختلفی را پاسخ دادند. ایشان در طول سه چهار ساعت اطلاعات بسیار خوبی درباره این تکنولوژی در اختیار ما گذاشتند.

کاوش ضمن تقدیر از دغدغه مدیرعامل موسسه «سینماشهر» به ایسنا گفت: همانطور که گفتم مهندس مجید مسچی با بزرگواری مطالب مختلف درباره این سیستم را توضیح دادند و ما اکنون آرزومندیم که در آینده‌ای نزدیک تجهیزاتی با کیفیتی خوب از کشوری مناسب وارد شود‌، بودجه مناسبی به تجهیز سالن‌های سینمایی به سیستم دیجیتال اختصاص داده شود‌، سینماداران آموزش‌های لازم را برای استفاده از این سیستم ببینند و همچنین فرهنگ سازی مناسب در میان جامعه سینمایی برای تغییر فرایند کهنه نمایش فیلم‌ها در سینماهای کشور انجام شود.
 

S i s i l

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1] انتشار پوستر رسمی فیلم «گذشته» در ایران
[/h]
» سرویس: فرهنگي و هنري - سينما و تئاتر
کد خبر: 92032716626
دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۵:۰۳



پوستر رسمی فیلم «گذشته» به کارگردانی اصغر فرهادی در ایران رونمایی شد.

به گزارش بخش سینمایی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، پوستر رسمی جدیدترین ساخته‌ی اصغر فرهادی که از چهارشنبه 29 خرداد ماه به نمایش درمی آید، در آستانه‌ی اکران عمومی منتشر شد.

علی سرتیپی مدیرعامل موسسه‌ی «فیلمیران» که پخش جدیدترین فیلم اصغر فرهادی را بر عهده دارد، در گفت‌و‌گو با خبرنگار سینمایی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره‌ی وضعیت اکران «گذشته» بیان کرد: این فیلم قطعا از چهارشنبه این هفته (29خردادماه) در 10 سینمای تهران اکران می‌شود. همچنین اکران این فیلم در 10 سینمای شهرستانی نیز از شنبه (اول تیرماه) آغاز خواهد شد.

در خلاصه داستان «گذشته» آمده است: «احمد (علی مصفا) 4 سال پس از جدایی از همسر فرانسوی‌اش به در خواست او راهی پاریس می‌شود تا مراحل اداری طلاقشان را طی کرده و ثبت کنند. او در مدت اقامت کوتاهش متوجه آشفتگی «لوسی» دختر همسر سابقش می‌شود. تلاش او برای کمک به «لوسی» پرده از رازی در گذشته بر می‌دارد.»

به گزارش ایسنا، علاوه‌بر «برنیس بژو» (بازیگر نامزد اسکار و گلدن‌گلوب و برنده‌ سزار و برگزیده کن) و همچنین «طاهر رحیم» (برنده جایزه سزار)، بازیگران دیگری چون «علی مصفا»، «پائولین بورلت»، بازیگر بلژیکی فیلم معروف «زندگی صورتی»، «الیس آگویس»، «ژان جستین» ،«سابرینا وازانی» و«بابک کریمی» در این فیلم، مقابل دوربین محمود کلاری رفته‌اند.
 

S i s i l

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1] شهرام ناظری در سوگ شهناز فقط یک جمله گفت
[/h]
» سرویس: فرهنگي و هنري - تجسمي و موسيقي
کد خبر: 92032716511
دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۳۳



شهرام ناظری در سوگ جلیل شهناز فقط توانست یک جمله بگوید.

خبرنگار بخش موسیقی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، دقایقی پس از درگذشت جلیل شهناز با شوالیه آواز ایران تماس گرفت و از استاد خواست درباره جلیل شهناز چیزی بگوید، اما شهرام ناظری از فرط اندوه نتوانست چیزی بیش این بگوید، «آخرین فرد از نسل غول‌های موسیقی از دست رفت».

جلیل شهناز، استاد برجسته تار بر اثر بیماری طولانی و کهولت سن، صبح امروز در سن ۹۲ سالگی درگذشت.

جلیل شهناز در سال‌های پایانی عمر خود با بیماری دست پنجه نرم می‌کرد و بسیاری از هنرمندان، دست اندرکاران و مسؤولان فرهنگی هر از گاهی به عیادت او رفته و از نزدیک پیگیر وضعیت جسمانی این هنرمند بودند.

لازم به توضیح است، زمان و مکان مراسم تشییع و یادبود این هنرمند برجسته متعاقبا اعلام می‌شود.
 

S i s i l

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1] پیام تسلیت سالار عقیلی برای درگذشت جلیل شهناز
[/h]
» سرویس: فرهنگي و هنري - تجسمي و موسيقي
کد خبر: 92032716666
دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۵:۳۲



سالار عقیلی در پیامی درگذشت جلیل شهناز را تسلیت گفت.

به گزارش بخش موسیقی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در متن این پیام آمده است: «موسیقی ما سخت است، سخت! سخت است باور اینکه استادی بزرگ از میانمان رفت تا به باقی بپیوندد، اما گریزی نیست جز باور و تسلیت به هنرمندان و مردمی که به این رفتنها عادت کرده‌اند.

استاد جلیل شهناز‌، مردی که دستانش بوی عشق می‌داد و از سرپنجه‌هایش موسیقی می‌چکید، به دیاری شتافت که از دیدن و شنیدن آن عاجز و عاجزیم. این بار نیز اگر چه سخت، اما باور می‌کنیم نبودن اسطوره‌ای که ماهها پیش رو به خاموشی می‌رفت و هرگز نخواستیم جنگیدنش با مرگ را ببینیم، چون به زندگی امیدمان داده بود.

استاد شهناز تکیده شد در میان دیواری که مرگ بین او و زندگی کشیده بود اما سخنی بر زبان نیاورد و تحمل کرد، شاید روح بزرگش یارای جسمی فرتوت و فرسوده را نداشت که تمامی سازها، نازها، نواها و رازهای زندگی را گذاشت و برای همیشه عطای دنیای فانی را به لقایش بخشید.

تسلیتم به عنوان خواننده‌ای که در محضر ایشان بسیار آموخت، شاید بتواند تسلی خاطری باشد برای آنهایی که از رفتن بازماندند. این تسلیت را پذیرا باشید. برای خانواده این بزرگمرد نیز از خداوند متعال صبر می طلبم.شاگرد کوچک استادی بزرگ.سالار عقیلی»

انتهای پیام
 

S i s i l

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1] عکاسی از صحنه‌ای که جان یک انسان در خطر است
[/h]
» سرویس: فرهنگي و هنري - تجسمي و موسيقي
کد خبر: 92032615336
یکشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۲ - ۰۹:۰۵



عضو هیأت مدیره انجمن عکاسان ایران می‌گوید: من نمی‌توانم در مورد این که یک عکاس در صحنه‌ی مهمی که جان یک انسان در خطر است باید به عکاسی‌اش بپردازد یا به آن فرد کمک کند، اظهار نظر کنم، زیرا این موضوع شخصی است و هرکس می‌تواند برداشت خودش را داشته باشد.


افشین شاهرودی در گفت‌و‌گو با خبرنگار بخش هنرهای تجسمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره انتخاب یک عکاس، هنگام ثبت تصویر از فجایع انسانی از قبیل صحنه تصادف یا مسائلی از این دست و امکان کنار گذاشتن دوربین و کمک به سوژه‌اش، که مسلما در آن لحظه نیاز به مدد رسانی دارد، با اشاره به جمله «مک‌کالین» که گفته‌ است، «عکاس باید آنقدر تحمل و قدرت درونی داشته باشد که صحنه‌ها را ببیند و از طریق عکس چهره‌ی نازیبای جنگ را به جهان نشان دهد» گفت: من نمی‌توانم در مورد این که یک عکاس در صحنه‌ی مهمی که جان یک انسان در خطر است باید به عکاسی‌اش بپردازد یا به آن فرد کمک کند، اظهار نظر کنم، زیرا این موضوع شخصی است و هرکس می‌تواند برداشت خودش را داشته باشد.

در خصوص نقش تکنولوژی در عکاسی امروز گفت: خلاقیت هنری به تربیت ذهنی ما بستگی دارد که چقدر از آن آگاهی داشته باشیم. وابستگی‌ تکنولوژیکی با هنر عکاسی آن را آسان‌تر می‌کند. جوانان به مراتب بیشتر، بهتر و خلاقانه‌تر از تکنولوژی روز عکاسی استفاده می‌کنند و کارهای بهتری ارائه می‌دهند.

افشین شاهرودی درباره امکان حذف شدن کاغذ عکاسی در آینده‌ای نزدیک، تصریح کرد: روش‌های اولیه عکاسی و تکنیک‌های هنری هیچگاه حذف نمی‌شوند بلکه جایگزین آن می‌شوند. عده‌ای با استفاده از روش‌های قدیمی کارهای خلاقانه را به روز می‌کنند. من معتقدم که استفاده از کاغذ عکاسی حذف نمی‌شود، اما مانند گذشته فراگیر هم نخواهد بود.

وی در ادامه افزود: اخیراً نمایشگاهی دیدم که کارهایش را با استفاده از روش دیجیتال و "داگروتیپ" - جزء اولین روش‌های عکاسی است و به تصویری که به روی صفحه‌های مسی و نقره‌اندود و صیغل شده گرفته شده گفته می‌شود- انجام داده بود و این به معنای آن است که همیشه امکان استفاده از ظرفیت‌های قدیمی وجود دارد و ما باید با رویکردی تازه به آن مراجعه کنیم.

این عکاس اظهار کرد: اینکه ما همراه با عکاسی دنیا حرکت می‌کنیم، یک ادعای غیر واقعی و خوش‌بینانه است.

بسیاری تلاش می‌کنند تا به موضوع حرکت جریان عکاسی در ایران، همگام با جهان، دامن بزنند در صورتی که این طور نیست و ما نسبت به عکاسی روز دنیا خیلی کم داریم.

وی افزود: عکاسی محصول دوران مدرن توسعه و پیشرفت صنعتی است که بیش از هنرهای دیگر به تکنولوژی وابسته است و همگام با آن دچار تحولات است.

شاهرودی با توجه به ویژگی‌های مثبت اینترنت گفت: گرچه دنیای مجازی ویژگی‌های مثبت بارزی دارد اما بسیاری از جوانان عکاس، کارهای‌شان را با اطلاعات کمی که از آن می‌گیرند، تطبیق می‌دهند و به کپی کردن از کارهای خارجی که غالباً اثر آنها را از کار اصیل و نو دور می‌کند، بسنده می‌کنند.

وی درباره مشکلات کنونی در کار عکاسی، خاطر نشان کرد: البته وجود تحریم‌ها نیز دسترسی به بسیاری از ابزار و مواد عکاسی را در کشور ما دشوار و منع می‌کند. کارهایی که در کشور ما انجام می‌شود مربوط به سه دهه‌ی پیش است که در اروپا انجام می‌شده است.


افشین شاهرودی از طرف "کمیته سازماندهی نخبگان یا اساتید جهانی" تحت حمایت وزارت امور خارجه کره جنوبی در راستای معرفی و شناسایی هنرمندان پیشکسوت ایرانی در رشته‌های مختلف هنرهای تجسمی جهت انتخابات اساتید جهانی 2011 در بین اساتید تجسمی جهان قرار گرفته است.
 

S i s i l

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1] گالری‌های تهران در آخرین روزهای بهار 92
[/h]
» سرویس: فرهنگي و هنري - تجسمي و موسيقي
کد خبر: 92032515150
شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۵:۳۲



گالری‌های تهران در آخرین روزهای بهار 92،‌ میزبان مخاطبانی خواهد بود که فرصت دریافت حض بصری و قرار گرفتن در فضای هنری کشور را در هیچ شرایطی از دست نمی‌دهند.

به گزارش خبرنگار بخش هنرهای تجسمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، از جمعه ۲۴ خرداد ماه، نمایشگاه گروهی «زیست خانه» در گالری شیرین افتتاح شد.

نمایشگاه گروهی «زیست خانه» متشکل از هنرجویان دکتر بهنام کامرانی همچون ستاره حسینی، لیلا رفاهی، فاطمه دولت آبادی، زهرا سلیمانی، عصمت علیزاده، مهروژ محمودی، ژیلا کبودوند، پریسا کبودوند، پریسا‌پور ملک آرا، اشکان زهرائی و فرید امین الاسلام روز جمعه ۲۴ خرداد ماه در گالری شیرین افتتاح شد.

این نمایشگاه با همت هنرمندان این گالری با خلق آثاری پیرامون هنرهای معاصری همچون نقاشی، ویدئو آرت و... با موضوع تخریب محیط زیست و تصویر آرمان شهر محیط زیست در حال برگزاری است.

علاقه‌مندان به بازدید از آثار این نمایشگاه می‌توانند همه روزه از تا روز۵ تیر ماه از ساعت ۱۱الی۲۰ به گالری شیرین به نشانی خیابان ولنجک کوچه هجدهم شماره ۹ مراجعه کنند.

اما از روز جمعه ۳۱ خرداد ماه گالری شیرین میزبان نمایشگاه عادل حسینی نیک است. افتتاحیه این نمایشگاه روز جمعه ساعت ۱۶ الی ۲۰ برگزار می‌شود و تا تاریخ ۵ تیر ماه از ساعت ۱۱ صبح تا ۲۰ شب دایر است.

***
دومین نمایشگاه نقاشی‌های مینو امامی از روز جمعه ۲۴ خرداد ماه در گالری گلستان شروع به کار کرد.

امامی در این نمایشگاه ۲۷ تابلو نقاشی به نمایش گذاشت که به اثرات ناشی از جنگ تحمیلی اشاره دارد که تابلوهای نقاشی این هنرمند از نوع درجۀ یک فیگوراتیو هستند.

آثار او شامل دست و پاهایی است که در یک پس زمینه تیره نقاشی شده است.

نمایشگاه تا تاریخ ۲۹ خرداد ماه در گالری گلستان واقع در خیابان دروس، خیابان کماسایی، پلاک ۳۴ دایر است.

***
گالری آن در تازه‌ترین نمایشگاه خود روز جمعه ۲۴ خردادماه به استقبال نمایشگاهی از آثار بهنام کامرانی رفت که با عنوان «دن کیشوت» در حال برگزاریست که آثاری در زمینه‎های چیدمان، نقاشی، حجم و اینستالیشن، ویدئوآرت و هنرهای دیجیتالی را به نمایش گذاشته است.

این نمایشگاه که عنوانی با مضمون فرامرزی را بر خود دارد شامل آثاری از ۶ هنرمند ایرانی است که آثارشان را با موضوع دن کیشوت به این نمایشگاه ارائه کرده‌اند که بهنام کامرانی نیز یک ویدئوآرت و یک تابلو نقاشی را در این نمایشگاه ارائه کرده است.

این نمایشگاه از دیروز (جمعه) به مدت دو هفته در گالری آن به نشانی میدان شیخ بهایی-ابتدای خیابان سئول - پلاک۴۰- طبقه همکف برپاست.

***
گالری شکوه از روز جمعه ۲۴ خردادماه به مدت ۴ روز (تا روز ۲۸ خرداد) پذیرای آثار نقاشی غلامرضا فیروزی است.
فیروزی ۳۷ اثر با تکنیک‌های متفاوت اکرلیک، رنگ روغن و آب مرکب بر روی بوم را به نمایش گذاشته است.

به گفته وی شعرهای مولانا، حافظ سهراب سپهری الهام ‌بخش آثارش هستند و تنوع رنگی و بهره گیری از رنگ‌هایی که به آثار حالت عرفانی می‌بخشند از ویژگی‌های آثار او در این نمایشگاه است.

این نمایشگاه تا ۲۸ خرداد ماه در گالری شکوه واقع در بلوار اندرزگو، خیابان شهید سلیمی، کوچه امیر نوری، پلاک ۱۹دایر است و علاقه‌مندان می‌توانند همه روزه از ساعت ۴ تا ۸ عصر از این آثار دیدن کنند.

***

جمعه ۲۴ خرداد ماه در گالری بوم افتتاحیه نمایشگاه نصرت الله مسلمیان با عنوان «آرمان گرایی و نقاشی» برگزار شد.
گالری بوم در حالی میزبان این نمایشگاه است که نصرت الله مسلمیان پس از ۴ سال، تعداد ۲۱ اثر را در نمایشگاه انفرادی‌اش در معرض تماشای عموم قرار داده است. مسلمیان در این مجموعه مولفه‌های اصلی آثارش در ۲۰ سال گذشته را ادامه و گسترش داده است.

نقاشی‌های وی از مهم‌ترین آثار هنر معاصر ایران به حساب آمده و او همواره در دوره‌های کاری خویش به دغدغه‌های اجتماعی و تجربه زیسته اهمیت داده است؛ از این رو نقاشی‌هایش بازتاب روحیه اجتماعی هنرمند و نمایی از زیست دوره‌های تاریخی کشور ایران است.

علاقه‌مندان تا پایان خردادماه برای بازدید از آثار این هنرمند می‌توانند به نشانی خیابان ولیعصر، بالا‌تر از نیایش، ارمغان غربی، پلاک ۱۱ مراجعه و همه روزه به غیر از شنبه‌ها از ساعت ۱۷ تا ۲۰ از این نمایشگاه دیدن کنند.

***

گالری‌های موزه هنرهای معاصر تهران نیز این روز‌ها در اختیار نمایشگاهی از آثار هنرمندان نقاش حوزه هنری است که عملکرد سه ساله خود را در این موزه به نمایش گذاشته‌اند.
این نمایشگاه ماحصل فعالیت سه ساله مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری از سال ۸۹ تا ۹۱ است و ۳۷۸ اثر از هنرمندان حوزه هنری را در شاخه‌های نقاشی، ‌کاریکاتور، گرافیک، مجسمه سازی، ‌تذهیب و تصویرسازی را دربرمی‌گیرد که تا ۶ تیرماه برپاست.

***

گالری‌های مؤسسه فرهنگی و هنری صبا نیز در اختیار نمایشگاه آثار دهمین دوسالانه بین‌المللی کاریکاتور تهران قرار دارد.
در این نمایشگاه ۵۱۴ اثر از هنرمندان ۸۹ کشور جهان روی دیوار موسسه فرهنگی و هنری صبا رفته است.
این دوسالانه در ۵ بخش آزاد، طراحی کاراک‌تر با موضوع گربه ایرانی، بخش موضوعی خرافه پرستی، کمیک استریپ و کاریکاتور چهره برگزار شده است.

همزمان با هفته پایانی خرداد ماه نیز بیش از ۳۰۰ ویژه برنامه از سوی مراکز فرهنگی هنری پایتخت برگزار می‌شود.

به گزارش ایسنا، نمایشگاه پوستر فردوسی تا پایان هفته در نگارخانه فرهنگسرای ابن سینا، نمایشگاه هنر نگارگری تا ۳۰ خرداد در فرهنگسرای آفتاب و نمایشگاه نقاشی انتزاعی سکوت سفید تا پایان خرداد در فرهنگسرای خاوران از جمله ویژه برنامه‌های نمایشگاهی در هفته جاری است.
 

S i s i l

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1] فروش کارگاه نقاشی «پیکاسو» در پاریس جنجال‌ساز شد
[/h]
» سرویس: فرهنگي و هنري - تجسمي و موسيقي
کد خبر: 92032716287
دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۱:۰۳



تصمیم دادگاه پاریس برای فروش کارگاه نقاشی که پیکاسو در زمان حیاتش مشهورترین آثار خود را در آنجا ترسیم می‌کرد، در محافل فرهنگی و هنری پاریس جنجال به پا کرده است.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، دادگاه پاریس در نظر دارد، با صدور حکمی مجوز فروش کارگاه قدیمی متعلق به «پابلو پیکاسو» را در پایتخت فرانسه صادر کند.

این کارگاه در طبقه هتل «دی سافوا» قرار دارد.

به گزارش اسکای نیوز، مسئولان کمیته ملی آموزش فرانسه که مسئولیت برگزاری جشنواره‌های فرهنگی و هنری پاریس را برعهده دارند، پس از آگاهی از موضوع تعطیلی کارگاه قدیمی پیکاسو، بسیار نگران شدند.

اعضای این کمیته هم اکنون در نظر دارند با خرید این کارگاه و جلوگیری از تعطیلی آن، این میراث گرانبهای پیکاسو را حفظ کنند.

این کارگاه که شاهد ترسیم مشهورترین تابلوهای پیکاسو بوده است، در سال 2002 توسط این کمیته بازسازی شده است.
 

S i s i l

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1] تاسیس موزه مکتب کمال‌الملک به رونق هنرهای شهری کمک می‌کند
[/h]
» سرویس: فرهنگي و هنري - تجسمي و موسيقي
کد خبر: 92032716324
دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۱:۲۲


مرتضی کاظمی از مدیران هنری کشور معتقد است، تاسیس موزه مکتب کمال‌الملک علاوه بر ایجاد زمینه‌های پژوهشی در عرصه هنر، زمینه رونق هنرهای شهری را نیز فراهم می‌آورد.

به گزارش بخش هنرهای تجسمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، مرتضی کاظمی با بیان اینکه هنر معاصر ایران از گرایش هنری مختلفی بهره می‌برد، گفت: در نقاشی معاصر ایران، چهار شیوه است که هنوز به حیات خود ادامه می‌دهند.

اول نقاشی ایرانی یا‌ همان نگارگری که ریشه در تاریخ گذشته ما دارد و اوج خود را در عصر صفویه گذارند و همچنان ادامه دارد.
دوم هنر خیالی نگاری که در نقاشی قهوه خانه‌ای تجلی یافت و در عصر قاجار به اوج خود رسید و متاسفانه امروز به دلیل درگذشت بسیاری از اساتید این رشته، این هنر را در اوج نمی‌بینیم. اما سبک سوم نقاشان طبیعت گرایانه هستند که سرسلسله آن‌ها کمال الملک بود که مبدا و آغاز کننده این شیوه است؛ این هنر نیز همچنان در جریان هنری کشور مست‌تر است. چهارمین جریان نیز مدرنیست‌ها هستند که با تاسیس دانشگاه هنر در دو دهه ابتدایی قرن حاضر شمسی، وارد عرصه هنر شدند و امروز نیز با قدرت در هنر کشور حضور دارند.

وی در پاسخ به این پرسش که آیا کمال‌الملک را می‌توان دارای مکتب هنری دانست، توضیح داد: از آنجا که مکتب در هنر تعریف خودش را از دیدگاه علمی دارد، در حال حاضر نمی‌توان به جریان هنری که کمال الملک رقم زد، عنوان مکتب اطلاق کرد، زیرا این موضوع نیازمند نظریات کار‌شناسی و تدوین مولفه‌ها از سوی منتقدین هنری است. اگرچه با تاسیس این موزه و گردآوری آثار کمال الملک و شاگردانش در کنار هم بستر تحقیق و پژوهش فراهم خواهد شد.

این مدیر هنری افزود: تاسیس موزه مکتب کمال الملک گنجینه‌ای را فراهم خواهد آورد تا با گردآوری آثار برجسته‌ترین شاگردان این مکتب زمینه آشنایی نسل جوان و تحقیق پژوهشگران فراهم شود. گردآوری این آثار نتایجی را در مقابل مخاطبان قرا می‌دهد تا از نقطه شروع این جریان هنری تا اوج و فرود این مکتب را شاهد باشند. همچنین در کنار هم دیدن این آثار این فرصت را در اختیار کسانی قرار خواهد داد که در این زمینه تحقیق داشته باشند. متاسفانه تاکون مکان و مرجعی برای شناسایی دستاورد هنری کمال الملک برای هنر ایران فراهم نبود و تا آنجا که من اطلاع دارم در موزه مکتب کمال الملک، تلاش شده است هنرمندی از قلم نیفتد تا زمینه پژوهشی دچار نقصان نشود.

کاظمی با اشاره به دیگر دستاوردهای تاسیس موزه مکتب کمال الملک گفت: با آشنایی دانشجویان از این جریان هنری زمینه حضور پرقدرت‌تر این مکتب در هنر کشور فراهم خواهد شد و از سوی دیگر شاهد ورود آثار این مکتب به بازار هنر داخلی و به تبع آن بازارهای جهانی خواهیم بود. از آنجا که امروزه بازار بین المللی اقتصاد هنر در اختیار هنر مدرن و معاصر است، با ایجاد شرایط شناسایی و پژوهشی در مکتب کمال الملک می‌توان این جریان را نیز وارد بازارهای داخلی و خارجی کرد.

وی افزود: از آنجا که راه ورود به کتب تاریخ هنر امروزه از بازار‌ها هنری می‌گذرد، ایجاد این زمینه برای جریان هنری که کمال الملک رقم زد، می‌تواند زمینه معرفی هنر ایران به وسیله تاریخ هنر را نیز فراهم آورد.

این مدیر هنری در مورد تاسیس موزه مکتب کمال الملک در باغ نگارستان نیز گفت: مدرسه صنایع مستظرفه که توسط کمال الملک سنگ بنای آن گذاشته شد، اولین نقطه‌ای بود که هنر و فن را از هم جدا کرد، زیرا پیش از این زمان هنر، فن و صنعت در ادبیات مردم ما یکی بودند و تاسیس مدرسه صنایع مستظرفه توانست، هنر را به موضوعی جدا از صنعت بدل کند و به هنر حیات مستقل و شاکله مجزا ببخشد. به همین جهت تاسیس این موزه در مکان و خواستگاه اولیه خود می‌تواند تاثیر بیشتری بر مخاطبان داشته باشد.

کاظمی همچنین با تقدیر از اقدام سازمان زیباسازی در جهت گردآوری و تاسیس موزه مکتب کمال الملک گفت: در نگاه اول شاید این موضوع مطرح شود که برپایی چنین موزه‌ای کار سازمان زیباسازی نیست و دستگاه‌های دیگری در تاسیس چنین موزه ایی اولا‌تر هستند که متاسفنه در این زمینه کم کار کرده‌اند. اما باید توجه داشت بررسی مکتب کمال الملک و شکوفایی بیشتر این جریان از سوی هنرمندان جوان، می‌تواند گسترش هنرهای شهری را به دنبال داشته باشد.

وی در پایان گفت: این اقدام سازمان زیباسازی شهر تهران در زمانی که موزه به نسبت هنر کم داریم، می‌تواند زمینه رونق هنر و اعتلای فرهنگ را فراهم آورد و امیدوارم چنین موزه‌هایی در رشته‌ها و بناهای هنری مختلف نیز فراهم شود و شاهد موزه دائمی این هنر‌ها نیز باشیم.
 

S i s i l

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1] «آبرنگ‌» ۹ بانوی نقاش در گالری شکوه
[/h]
» سرویس: فرهنگي و هنري - تجسمي و موسيقي
کد خبر: 92032716383
دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۱:۵۳


گالری شکوه، جمعه ۳۱ خرداد ماه، میزبان نمایشگاه آبرنگ ۹ بانوی نقاش خواهد بود.

به گزارش بخش هنرهای تجسمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، آزالیا آذری، نگین جزایری، زهره دواچی، غزال شاهرودی، مرضیه شجاعی، لیلی صائب، مینا عرب نجفی و نسرین مختاری هشت هنرجوی مرجان مدرسی هستند که در این نمایشگاه نقاشی‌های آبرنگ‌شان را در کنار استاد خود به نمایش خواهند گذاشت.

در این نمایشگاه ۴۱ نقاشی آبرنگ بر روی مقوای مخصوص آبرنگ که کوچک‌ترین آن ۳۵×۲۵ سانتی‌متر و بزرگ‌ترینش ۷۰×۵۰ سانتی متر می‌باشد در معرض دید عموم قرار می‌گیرد. این آثار برگرفته از طبیعت می‌باشند که شامل آبرنگ‌هایی انتزاعی و آثاری ملهم از عکس‌هایی از طبیعت هستند.

در سه سال گذشته آثار این هنرمندان در کتاب آبرنگ سال با عنوان «شهر هشتم» چاپ شده است و هر سال برای رونمایی از این کتاب، نمایشگاه گروهی از آثار منتخب این هنرمندان برپا شده است.

این نمایشگاه در گالری شکوه واقع در بلوار اندرزگو، خیابان شهید سلیمی، کوچه امیر نوری، پلاک ۱۹دایر خواهد بود و علاقه‌مندان می‌توانند همه روزه از ساعت ۵ تا ۹ شب از این آثار دیدن کنند.
 

S i s i l

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1] «فهیمه رحیمی» درگذشت
[/h]
» سرویس: فرهنگي و هنري - ادبيات و نشر
کد خبر: 92032816881
سه‌شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ - ۰۹:۱۱



«فهیمه رحیمی»، نویسنده‌ی داستان‌های عامه‌پسند صبح امروز - سه‌شنبه 28 خرداد - درگذشت.

بابک شیرازی، فرزند این داستان‌نویس سرشناس با اعلام این خبر به خبرنگار کتاب خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گفت: مادرم صبح امروز - 28 خرداد ساعت 5 بامداد - پس از یک دوره‌ بیماری در سن 61 سالگی از دنیا رفت.

او افزود: بیماری مادرم سرطان معده بود که از سه سال پیش آغاز شده بود که بعد از یک عمل جراحی مدتی خوب شده بود، اما پس از مدتی، بیماری او دوباره برگشت و دیگر درمان پاسخگو نبود تا اینکه از 15 روز پیش بیماری او شدت گرفت و از سه چهار روز پیش در بخش آی.سی.یو در بیمارستان مهر بستری شد و متاسفانه صبح امروز ساعت 5 صبح درگذشت.

شیرازی در ادامه درباره‌ی مراسم تشییع و تدفین این داستان‌نویس اظهار کرد: در حال حاضر پیگیر هستیم تا از وزارت ارشاد مجوز خاکسپاری ایشان را در قطعه هنرمندان بگیریم و تمام سعی‌مان این است که مراسم تشییع همین امروز برگزار شود.

فهمیه رحیمی متولد 1331 در تهران بود. «ابلیس کوچک»، «اتوبوس»، «آریانا»، «اشک و ستاره»، «باران»، «بازگشت به خوشبختی»، «بانوی جنگل»، «پاییز را فراموش کن»، «پریا»، «پنجره»، «تاوان عشق»، «حرم دل»، «خلوت شب‌های تنهایی»، خیال تو»، «روزهای سرد برفی»، «زخم خوردگان تقدیر»، «سال‌هایی که بی تو گذشت»، «شیدایی»، «عشق و خرافات»، «کوچه باغ یادها»، «ماندانا»، «هنگامه» از جمله کتاب‌های این نویسنده هستند.

انتهای پیام
 
بالا