لباس دروغ........

donya...

عضو جدید
روزی دروغ به حقیقت گفت میای با هم به دریا بریم و شنا کنیم؟
حقیقت ساده لوح پذیرفت و گول خورد....
آن دو با هم به دریا رفتند
حقیقت لباسهایش را در آورد و دروغ حیله گر لباس او را پوشید و رفت .............
از آن روز همیشه حقیقت عریان و زشت " اما دروغ با در لباس حقیقت با ظاهر آراسته نمایان میشود.
 

honey2009

کاربر بیش فعال
از این میترسم که حکایت بازی روزگارم وقتی تموم بشه که دیگه هیچ انگیزه ای برای زندگی کردن نداشته باشم .
خدایا جون هرکی دوست داری آخرشو بگو .
به خدا خستم ؛ یا رومی روم یا زنگیه زنگ .
باور کن دیگه طاقت انتظار ندارم.
یا بذار قلبم تنهاو بی کس باشه و خالی از هر عشق و انتظار یا اینکه زود بیا د خدا جونم ؛ زود زود .
تو که میدونی انتظار قلبمو پاره پاره میکنه!!!!
پس چرا میذاری اینقدر منتظر باشم ؟؟؟؟؟؟
باور کن خدام دیگه نمیتونم ادامه بدم .
کمکم کن مهربونم .
چشم انتظارماااااااا
 

honey2009

کاربر بیش فعال
دارم فکر میکنم...

کسی که با رفتنش خوشبختی رو ازت می گیره

چه جوری می تونه بهت بگه

روزی هزار باربرات ارزوی خوشبختی می کنم

 

Similar threads

بالا