بوسه

I2ose

عضو جدید
مرا ببوس، مرا ببوس
برای آخرین بار، تو را خدا نگهدار، که می‌روم به سوی سرنوشت
بهار ما گذشته، گذشته‌ها گذشته، منم به جستجوی سرنوشت
در میان توفان هم‌پیمان با قایقران‌ها
گذشته از جان باید بگذشت از توفان‌ها
به نیمه شب‌ها دارم با یارم پیمان‌ها
که بر فروزم آتش‌ها در کوهستان‌ها
شب سیه سفر کنم، ز تیره ره گذر کنم
نگرتو ای گل من، سرشک غم بدامن، برای من میفکن
دختر زیبا امشب بر تو مهمانم، در پیش تو می مانم، تا لب بگذاری بر لب من
دختر زیبا از برق نگاه تو، اشک بی گناه تو، روشن سازد یک
امشب من
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
ارام دخترک مرا بوسید
حس گرمی بهایش
هنوز بر گونه ام حس میشود
کاش میشد
دوباره برگردد
دخترک برای بوسه
 

I2ose

عضو جدید
دنبال یک کلمه می‌گردم

یک کلمه خاموش
مانند یک بوسه
که جمع کند همهٔ کلمات را

روی لب‌های تو.


شهاب مقربین


سوت زدن در تاریکی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
بوسه های اخرمان را به یاد داری
باد نیز حسودیش میشد
اما تنها همین باد
حالا بر من میخندد
میگوید
عاشقت کو
انکه هزار بار میگفت میمیرد برایت
اما من تنها لبخندی به باد زدم
تنها ارام اشکی را با نوک انگشتم گرفتم
اهسته بوسیدمش
اخر بخاطر عشقم ریخته بودم
ان قطره اشک را
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
آرزویِ
مادر بُزرگم را
بر آورده می کنم
تو را می بُوسمُ
عاقبت بخیر می شوم ....

-------------
حسن منصوری
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
یا بوسه یا دشنام ده این عاشقِ ناکام را
دل دوست دارد از لبت هم بوسه هم دشنام را

فروغ الدین اصفهانی
 

رییس جمهورقلبها

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بوسه یعنی وصله شیرین دو لب
بوسه یعنی خلسه در عاماق شب

بوسه یعنی مستی از مشروب عشق
بوسه یعنی عطش و گرمی تب

بوسه یعنی لذت از دلدادگی
لذت از شب لذت از دیوانگی

بوسه یعنی حس خوب طعم عشق
طعم شیرینی به رنگ سادگی

بوسه یعنی آغازی برای ما شدن
لحظه ای با دلبری تنها شدن
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو ای آهوی وحشی کجایی
که در بند منی خواهی نخواهی

حديث عشق تو زیباست جانا
به پيش من چرا امشب نيايی

لبانت بر لبانم بوسه ميزد
دو چشمان سياهت رقص ماهی

تن زيبایت ای خنیاگر مست
مرا طوفان عشق است در نگاهی

دو گیسوی کمندت اسب وحشی
شدی تو رام من با مهربانی

تو ای دلبر کجايی مردم از تو
بمان با من هميشه گر توانی



 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل من میل تو دارد,چه بجوئی چه نجوئی
دیده ام جای تو باشد , چه بمانی چه نمانی

من که بیمار تو هستم, چه بپرسی ,چه نپرسی
جان به راه تو سپارم , چه ندانی چه بدانی

می توانی به همه عمر دلم را بفریبی , ور بکوشی ز دل من بگریزی , نتوانی
دل من سوی تو آید , بزنی یا بپذیری

بوسه ات جان بفزاید , بدهی یا بستانی
جانی از بهر تو دارم , چه بخواهی چه نخواهی
شعرم آهنگ تو دارد چه بخوانی چه نخوانی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
صدایم باز می لرزد
من امشب باز هم مستم
تو گفتی هر کجا باشی
من اما در دلت هستم
*
ولی پایان گرفت امشب
سقوط و گریه و ناله
کنار پنجره ، دیگر
نه گلدانی ، نه آلاله
*
همان بهتر که من امشب
ندیدم اشک چشمانت
زدم یک بوسه بر عکست
خدا یار و نگهدارت
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نشسته ام باز کنار تو اومدی سراغم
نگاه تو روشن شبای بی چراغم
صدای من وقتی قصه داره
که رنگ چشم تو غصه داره
شب من و تو باز دوباره انتظاره
نگاه تو رنگ بوسه داره
لبای من گرم و بیقراره
سکوت شب یک آسمون و یک ستاره
بارون گل شد خواب ستاره
به انتظار بغض ابر پاره پاره
تا قلب آسمون میبارم با تو تنها
فصل من و تو باز رسیده توی ابرا
کنار تو آروم میام پا میذارم
چراغی تو دست شبا جا میذارم
که روشن بمونه آسمون بی ستاره
به شوق تو عهدی با چشمات میبندم


دوباره به این عشق به این دل میخندم
قصه عشق بازی چرخ روزگاره
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در مصرع بعد هم تو را مي بوسم

ايراد ندارد !به کسي چه!اصلن

شعر خودم است من تو را مي بوسم!

بي دغدغه همچنان تو را مي بوسم

بي بوسه عزيز!در خودم مي پوسم

آنقدر به بوسه ي تو معتادم که

يک قافيه در ميان تو را مي بوسم

دل مي شود از تو قرص با يک بوسه

احوال مرا بپرس با يک بوسه

لبهاي تو نسخه ي مرا پيچيدند

صبح و شب و ظهر قرص با يک بوسه

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای که روشنگر تاريکي شب هاي مني

با دلازاري خودباز دلاراي مني

دوري از ديده ودر منظر دل پيدايي

روز وشب همره بيداري و رؤياي مني

تو بهاري؛به لطافت همه تن مهتابی

نفس صبحي و روشنگر شب هاي مني

بوسه ي گرمم و بر سرخي لب هاي توام

واژه ي ‌عشقي ودر شعر محبوب مني

لب جانبخش گل آميزينه بر لب من

در تنم روح بدم؛اي که مسيحاي مني

مرغ دريايي ام وتشنه ي طوفان وصال

بگشا حلقه ي آغوش که درياي مني
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تكرارم كن در واژه واژه نفس ات
وقتي كه گرم گرم مرا در چاي نيم روزت مي نوشي
وقتي كه گرم گرم نفس مي كشي عطر تنم را از لابه لاي دفتر شعرت
وقتي كه ...

شاعر نمي شوم دلت مي گيرد
شاعر مي شوم خدا دلش مي گيرد
و
تازه مي فهمد من چقدر تنهام

دوباره متولد مي شوم
فريادت مي كشم
تا سبز شوي در فاصله لب و لبخند
تا بنوشي لب هام را از حنجره سرد فنجان
تا طعم بوسه هام
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
بوسه نخواهی زد بر لبان کسی
اخر دیگر حتی بوسه نیز بر دلهای سرد ادمها اثر ندارد
انقدر خودم را اسیر ادمهای سرد کردم
که دیگر بوسه هایم یخ شده اند
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل من میل تو دارد,چه بجوئی چه نجوئی
دیده ام جای تو باشد , چه بمانی چه نمانی

من که بیمار تو هستم, چه بپرسی ,چه نپرسی
جان به راه تو سپارم , چه ندانی چه بدانی

می توانی به همه عمر دلم را بفریبی , ور بکوشی ز دل من بگریزی , نتوانی
دل من سوی تو آید , بزنی یا بپذیری

بوسه ات جان بفزاید , بدهی یا بستانی
جانی از بهر تو دارم , چه بخواهی چه نخواهی
شعرم آهنگ تو دارد چه بخوانی چه نخوانی

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جام دریا از شرابِ بوسه ی خورشید لبریز است...
جنگلِ شب تا سحر تن شسته در باران...
خیال انگیز!
ما ، به قدرِ جامِ چشمان خود،
از افسون این خمخانه
سرمستیم...
در من این احساس:
مهر می ورزیم،
پس هستیم!

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من به قر بان نگاه مست تو

بوسه گاه لحظه هایم ،دست تو

ای غریب جاده های سرد من

ساکن پس کو چه های درد من

محو احسا س قشنگت ،مانده ام

واژه ها از چشم مستت، خوانده ام

با نگاه تو چراغان ،گشته ام

همچو چشمت، نورباران گشته ام

همدم شبهای تنها یی شدم

مثل شبهای تو یلدایی شدم

ای سر انجام تمام هستی ام

باده چشمت دلیل مستی ام

من که احساس تو را بو سیده ام

از می تلخ لبت ،نوشیده ام

مرغ رام و سر براهت ،گشته ام

غرق احساس گناهت، گشته ام

دیگر از شهر غز لهایم ،مکو چ

بی نگاهت ، مثنوی ها هیچ و پو چ

از نگاهم خوشه غم را بچین

هستی من ، مستی من را ببین...

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
لبهای ترانه داغ از بوسه ی توست
گل واژه ی عشق در گل خنده ی توست
لبهای تو بوسیدنی و شیرین اند
هیهات که دل بر کنم از بوسه ی تو
آغوش تو گرم و خواستنی است ای گل من
آغوش گشا که جان دهم در بر تو
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یک روز مي بوسمت !
فوقش خدا مرا مي برد جهنم !
فوقش مي شوم ابليس !
آنوقت تو هم به خاطر اين كه يك « ابليس » تو را بوسيده ، جهنمي مي شوي !
جهنم كه آمدي ، من آن جا پيدايت مي كنم و هر روز مي بوسمت !
واي خدا ! چه صفايي پيدا مي كند جهنم ... !
يك روز مي بوسمت ! پنهان كردن هم ندارد .
مثل خنده هاي تو نيست كه مخفي شان مي كني ،
يا مثل خواب ديشب من كه نبايد تعبير شود ،
مثل نجابت چشمهاي تو است ،
وقتي كه توي سياهي چشمهاي من عريان مي شوند .
عرياني اش پوشاندني نيست ، پنهان نمي شود ... .
يك روز مي بوسمت !
يكي از همين روزهايي كه مي خندانمت ،
يكي از همين خنده هاي تو را ناتمام مي كنم : مي بوسمت !
و بعد ، تو احتمالا سرخ مي شوي ،
و من هم كه پيش تو هميشه سرخم ... .
يك روز مي بوسمت !
يك روز كه باران مي بارد ،
يك روز كه چترمان دو نفره شده ،
يك روز كه همه جا حسابي خيس است ،
يك روز كه گونه هايت از سرما سرخ سرخ ،
آرام تر از هر چه تصورش را كني ،
آهسته ،
مي بوسمت ... .
يك روز مي بوسمت !
هر چه پيش آيد خوش آيد !
حوصله ي حساب و كتاب كردن هم ندارم !
دلم ترسيده ،
كه مبادا از فردا ديگر « عشق من » نباشي .
آخر ،
عشق چهار حرفي كلاس اول من ،
حالا آن قدر دوست داشتني شده كه براي خيلي ها چهار حرف كه سهل است ، هزار هزار حرف باشد .
به قول شاعر : عشق كلاس اول ، تنها چهار حرف است ، اما كلاس آخر ، عشق هزار حرف است ... .
يك روز مي بوسمت !
فوقش خدا مرا مي برد جهنم !
فوقش مي شوم ابليس !
آنوقت تو هم به خاطر اين كه يك « ابليس » تو را بوسيده ، جهنمي مي شوي !
جهنم كه آمدي ، من آن جا پيدايت مي كنم و هر روز مي بوسمت !
واي خدا ! چه صفايي پيدا مي كند جهنم ... !
يك روز مي بوسمت !
مي خندم و مي بوسمت !
گريه مي كنم و مي بوسمت !
يك روز مي آيد كه از آن روز به بعد ،
من هر روز مي بوسمت !
لبهايم را مي گذارم روي گونه هايت ،
و بعد هر چه بادا باد : مي بوسمت !
تو احتمالا سرخ مي شوي ،
و من هم كه پيش تو هميشه سرخم

 

I2ose

عضو جدید
دور بودیم

دور
صدای هم را نمی‌شنیدیم

نزدیک شدیم
تکان خوردنِ لب‌ها را می‌دیدیم
صدای هم را نمی‌‌شنیدیم

نزدیک‌تر شدیم
صدای هم را می‌شنیدیم
کلماتِ هم را نمی‌فهمیدیم

نزدیک‌تر شدیم
کلماتِ هم را می‌فهمیدیم
طعمِ کلماتِ هم را نمی‌دانستیم

نزدیک‌تر شدیم
آن‌قدر که لب‌ها را به هم دوختیم
و کلمات به هم پیچیدند

کلماتِ پیچیده دورمان کردند

دور


شهاب مقربین
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
به گلها بوسه میدهم
انگاه گلی را که بوسیدم
به هر ان کس که عزیز هست
برایم میدهم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روزی كه كمترين سرود

بوسه است

و هر انسان

برای هر انسان

برادری ست .

روزی كه ديگر درهای خانه شان را نمی بندند

قفل افسانه ايست

و قلب

برای زندگی بس است.
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
بوسه هایم گرچه نمیتواند معجزه کند
اما میدانم در تمام دنیا کسی هست
که به معجزه بوسه من معتقد هست
میبوسم ان را که میدانم
معجزه میکند بوسه ام برایش
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بوسه هر چند که در کیش محبت کفرست


کیست لبهای ترا بیندو طامع نشود؟

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می‌آمد یار مست و تنها تنها
با نرگس پرخمار رعنا رعنا
جستم که یکی بوسه ستانم ز لبش
فریاد برآورد که یغما یغما
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رسید لب به لب و بوسه های ناب زدیم

دو جام بودیم که با نیت شراب زدیم



دو گل که با عطش بوسه های پی در پی

به روی پیرهن سرخشان گلاب زدیم



نه از هوس که ز جور زمانه!لب به شراب

اگر زدیم برای دل خراب زدیم



موذنا به امید که میزنی فریاد

تو هم بخواب که ما خویش را به خواب زدیم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دریای کوچکم شو که من هم پری شوم

آرام لای تاب و تبت بستری شوم

هی موج موج بال وپرم را ببوسی و

از بوسه ات بمیرم و خاکستری شوم

هی اشک می شوی که تنم سبزتر شود

من هم به دور روح تو نیلو فری شوم

انگشتر عقیق سلیمانی ات کجاست

تا من عروس خانه ی پیغمبری شوم

من با تمام حادثه ها دست می دهم

تا معدن طلای تورا مشتری شوم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دري بمان كه بي تو چه دلگير ميشوم
دارم ميان حادثه ها پير مي شوم

در بي حضور چشم تو اي طعم عاشقي
از لحظه هاي زندگيم سير ميشوم

انگشت اتهام به سويم نشانه رفت
تنها به جرم عشق تو تحقير ميشوم

سرداب هاي وحشت و سلول هاي درد
بي تو اسير پنجه زنجير مي شوم

چون عكس يادگاري ياران زمان عمر
در زير پاي كوچه زمينگير ميشوم

چون نور در ميانه منشور زندگي
در هفت رنگ دلهره تكثير ميشوم

حالا براي دفعه اخر مرا ببوس
دارم ميان حادثه ها پير ميشوم
 
بالا