***<<جلسات مطالعه هفتگی نهج البلاغه و خودسازی>>***

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سلام بر همه دوستان
دوشنبه
حکمت 110
وقال عليه السلام : لاَ يُقِيمُ أَمْرَ اللهِ سُبْحَانَهُ إلاَّ مَنْ لاَ يُصَانِعُ وَلاَ يُضَارِعُ وَلاَ يَتَّبِعُ الْمَطَامِعَ


درود خدا براو ، فرمود :
فرمان خدا را بر پا ندارد ،جز آن كس كه در اجراى حق مدارا نكند .
و به روش اهل باطل عمل نكند و پيرو فرمان طمع نگردد





اين كلام از سخنان پر مغز امام به شمار مى ‏آيد.آرى اجراى فرمان‏ خدا مخصوصا در اداره يك كشور بر اساس فرمان خدا از عهده كسانى ساخته است‏ كه صفات بالا را نداشته باشند نه سازشكار باشند،نه عامل بر روش اهل باطل‏ و نه بدنبال،طمع،سازشكاران در نهايت امر بى اعتقاد به خداوندند،زيرادر اين سازش يا دوام حكومتشان را مى ‏خواهند و يا منافعشان را،و گرنه چه دليل دارد حكم خدا را ترك گويند و كسانى كه بر روش باطل عمل مى ‏كنند به عمق‏ دستورات اسلام پى نبرده و سيستم ادارى آن را نمى ‏شناسند،پس جاهلند وبناچار با سيستم اهل باطل به اداره مى‏ پردازند.اما طمعكاران هرگز نميتواننداحكام الهى را اجراء نمايند زيرا عمل بر روش اسلام نفع مادى به همراه ندارد.

و علاوه قدرت طلبانى هستند كه حاضرند منافع مادى در اختيار اين رؤسا بيش ازآنچه از اسلام به دست مى ‏آورند،بگذارند.اعمال فردى را نيز مى‏ توانيد ازآنچه گفتم دريابيد.

به همين دليل است كه بايد رهبران دينى زاهد باشند و سخت‏ب ى‏ علاقه‏ به دنيا،چرا كه در سايه اين حقيقت است كه مى‏ توانند اهداف خود را بخوبى ‏پيش ببرند،زيرا رهبران همواره هدف يك سلسله امكانات مادى و لذائذ هستند،اگر روح دنيا پرستى بر آنها غلبه كند و زاهد نباشند نهضت،حركت و اهدافش ان‏در همان نيمه راه متوقف مى‏ ماند اما اگر بى اعتنا،وارسته و پارسا باشند به‏ سرعت اين موانع را كنار زده و به پيش ميروند در تاريخ زندگى رهبران دينى‏ نمونه‏ هاى زنده‏ اى وجود دارد كه مخالفان براى تطميع و متوقف ساختن جنبش‏ فكرى و اجتماعى اسلام پيشنهادهاى مادى جالبى به آنان مى ‏كردند و يا از آنان‏ مى‏ خواستند كه سازش نمايند كه اگر آنها زاهد نبودند و پر استقامت،تسليم‏ مى ‏شدند،پيشنهاد قريش به ابو طالب كه محمد هر چه بخواهد انجام ميدهيم ويا آن پيشنهاد ديگر كه محمد يكسال بت هاى ما را بپرستد و ما يكسال خداى اورا كه سوره كافرون آن را رد نموده است،از اين موارد است.


شرح:ایت الله مکارم شیرازی

 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سلام دوستاي گلم
اولا خدا و اميرالمونين خيرتون بده كه هنوز چراغ اينجارو روشن نگه داشتين
اما يه انتقادي داشتم
مي خواستم بگم كه وقتي الان پستاي نوشته شده رو ميبينم فقط يه كپي و پيست ساده مي بينم
ديگه مثل قديم دوستان شركت ندارن! دو يا سه نفر متنارو ميزارن و بقيه هم يا با خوندن و يا بدون خوندن تشكرو ميزنن همه چي تمام!
رسالت اين تاپيك اين بود كه از كسي كه توش فعاليت مي كنه بخواد تا متن نهج البلاغه رو بخونه و روش فكر كنه و بهترين ها رو بنظرش بياره و در اختيار ديگرون قرار بده، اما الان چند صفحه گذشته رو كه مي ديدم فقط اسم دردونه(متاسفانه اسمتون رو نمي دونم) رو ديدم كه متنارو گذاشته و ديگران فقط به خودشون زحمت تشكر زدن رو دادن!
مي خواستم ازتون خواهش كنم ديگه اينكارو ادامه ندين (يعني گذاشتن متن نهج البلاغه) و بزارين هركسي دوست داره خودش بره دنبالش و روي متن تمركز داشته باشه.
اين چند وقته كه بنده سر نمي زدم دقيقا بخاطر همين بود كه نمي خواستم متن نهج البلاغه شهيد بشه و مي خواستم زماني برگردم كه بازم بتونم روي متن تمركز داشته باشم و يه چيزي ازش ياد بگيرم ولي مطمئنم با اين روشي كه دوستان در پيش گرفتن هيچ بار آموزشي نداره و فقط يه روخونيه ساده ميشه كه چند لحظه بعد همه چي از يادمون ميره
در ضمن اينم بگم كه كميت در مورد اينجور تاپيكا اصلا ملاك نيست و كيفيت كاره كه مهمه(اگر يه نفر از ما هم يه جمله رو بفهمه و سرمشق خودش قرار بده براي هممون بسه) پس خواهش مي كنم نگين كه تاپيك مي خوابه و از اين حرفا چون مطمئنم اگه مثل روزاي اول بريم جلو از دوباره رونق تاپيك هم بر ميگرده.
ببخشيد كه زياد حرف زدم(چون اين تاپيكو خيلي دوست دارم حرف دلمو زدم)
ممنون ميشم نظراتونو در مورد عرائض بنده بگين
ياعلي

سلام دوست عزيز
ابتدا يه عذرخواهي، منظور بنده از اينكه اين چند وقته رو فقط يه كپي پيست ساده ديدم اين نبود كه كار شما ايرادي داشته و به اميرالمونين قسم منظورم كوچيك شمردن كار شما نبود. متاسفانه متن نوشتاريه و منظور رو نميشه در جمله خلاصه كرد. من همون اولم از زحمات شما و بقيه دوستان تشكر كردم ولي بازم عذرخواهي مي كنم چون شايد باعث شكسته شدن دلتون شده باشم. شرمنده
دوست گلم بنظر بنده اون اوايل كه تاپيك رونق خوبي داشت بخاطر اين بود كه دوستان ميرفتن متن رو مي خوندن(حالا هرجوري كه شده) و بهترين جمله هار و ميزاشتن و بعضي موقع ها هم يه سري سوال پرسيده مي شد. اما از زماني كه متن كامل قرار داده شد، خودتون ميتونين مقايسه كنين!!!
ميدونين براي چي ميگم اين شكلي ارزشي نداره؟!
چون اگر روي متن تعقل نشه پشيزي ارزش نداره، مثالشم از قرآن براتون ميزنم (سوره آل عمران، آيه 190و191) البته فقط متن فارسيشو ميزارم
آيه 190: محققا در خلقت آسمان ها و زمين و رفت و آمد شب و روز براي صاحبان خرد(اولي الالباب) نشانه هايي است
آيه 191: آنهايي كه در هز حالت ايستاده و نشسته و خوابيده به پهلو خدارا ياد مي كنند و دائم فكر در خلقت آسمان ها و زمين كرده و گويند پروردگارا اين دستگاه با عظمت را بيهوده نيافريده اي، پاك و منزهي (سبحانك)، مارا بلطف خود از عذاب آتش (دوزخ )نگهدار.
حالا حرف خودم: معارف الهي مثل آب ميمونه، قلوب مومنين هم مثل چاه، ما بايد كاري كنيم كه اين آب از چاه دلمون بجوشه، گرفتن معارف الهي از ديگران با شنيدن و خواندن،‌مثل آب ريختن توي چاه ميمونه كه بعد از يه مدت اين آب متعفن ميشه و بو ميگيره. بايد كمي وقت صرف كرد و با مطالعه در درون خودمون حفاري كنيم تا به آب برسيم. منظور از مطالعه هم تفكر هستش يعني هموني كه خدا از اون با اسم (اولي الالباب) ياد كرده نه كتاب خوندن. البته اين نكته هم لازمه كه بعضي وقت ها موقع چاه زدن آدم به سنگ ميرسه، اون موقع لازمه مقداري آب بريزي تا زمين دلت نرم و قابل كندن بشه. بخاطر همين استفاده از كلام و نوشته هاي ديگران توي اين زمينه مفيده. تفكر و تعقلي كه خدا ازش توي اين آيه ها ياد كرده نتيجش ميشه سبحانك گفتن وگرنه مفتم نمي ارزه. مهم ديدن خلقت آسمان نيست مهم تعقليه كه در اون باب ميشه.
حالا منظورمو اينطوري تكميل مي كنم. مهم ديدن جملات نهج البلاغه نيست. مهم تعقليه كه در اون ميشه و شايد به خواست خدا باعث جوسيدن معارف الهي در قلوبمون بشه.
در آخرم يه حديث از اميرالمومنين:علم نه در آسمان است كه بر شما فرود آيد و نه در دل زمين تا براي شما بالا آيد، بلكه در قلب هاي شما آفريده شده است؛ به اخلاق روحانيان (منظور اهل دل و اولياي الهي است) متخلق شويد تا براي شما آشكار گردد.
يعني تمام اين جملات نهج البلاغه براي زنده كردن علم درون خودمونه. هرچيزي هست توي خودمونه فقط بايد با تعقل روي اين جملات معارف الهي دلمونو استخراج كنيم(به قولي تودلمون چاه بزنيم).
ببخشيد اين دفعه خيلي حرف زدم تا بتونم منظورمو واضح تر برسونم. اميدوارم همينطور بوده باشه.
يا علي


سلام جناب مهندس
باتوجه با اینکه خانم
dordoone کاملا زحمت پاسخگویی به شما رو کشیدند من زیاده گویی نمیکنم
صحبتهای شما کاملا صحیح ولی همونطوری که دوست خوبمون گفتند خیلی از افرادی که از ابتدا بودند الان نیستند
منم از اول نمیتونستم باشم ولی درحال حاضر ارسال توی این تاپیک رو برای خودم یک نعمت بزرگ میدونم
اینکه همه ی اونها با مطالعه ی دقیق وتفکر صورت میگره از جانب من ودوستان ،خیالتون راحت باشه
ولی اینکه بحثی صورت نمیگیره ؛خودم رو عرض میکنم

به عنوان دانش آموخته مهندسی کشاورزی، زیاد در این مورد تخصص ندارم ودلگرمم به ارسالهایی که احیانا از جانب شما ودیگر دوستان اندیشمند وفهمیده در خصوص این مطالب صورت میگیره

انشالله بازم فرصتی برای شما وسایرین باشه که از اطلاعات سودمندتون بهره مند بشیم



در پناه آقا امیرمومنان موید باشید
 

بابك خسروي

عضو جدید
کاربر ممتاز
من تو خصوصی کامل جوابتونو دادم...الانم میگم من تا عمر دارم شاگرد شما و آقای احسان و آقای یارانراد و خانم آگاهدخت عزیزم هستم...و این مسئله کتمان ناشدنیه...
اما یه سوال خودتون کجائید؟؟؟چرا نمیاین؟ من حق دارم اینو بپرسم؟؟؟/نه چون مظمئنا یه دلیل قانع کننده ای دارید...و همینطور بقیه دوستان...
الان که تعداد کمه از کیفیت کاره ما که کاسته نمیشه میشه؟؟؟//
آقای خسروی کار ما کیفیه نه کمی...
تعدا افراد مهم نیست..آره خیلی خوبه که این تاپیکم رونق داشته باشه کی بدش میاد اما باید صبور بود...
باید دل سوزوند...اگر هر کسی بگه بقیه رفتن منم نمیرم...تا وقتی هر کسی به خودش بگه..بقیه دلیل داشتن و رفتن من بمونم....چقدر فرقه//
زمین تا آسمون..تو مورد اول همه دلسرد میشن و میرن...مورد دوم همه میان..اگه عاقل باشیم میفهمیم که این چیزی جز لذته....
عاقل باشیم درک میکنیم واسه دین و دنیا و آخرتمون به درد میخوره....حتی اگر کسی هم به قیامت و معاد اعتقاد نداشته باشه و یه دنیای به قول خودش ارومم بخواد اگر این مواردو که مولا تو کتابشن گفتن رعایت کنن از طرف همه بندگان مورد احترام قرار میگیرن..تمام اصول و رعایت کنیم....حالا رضایت خدا و خریدن آخرتمون که اصلا به کنار...

آقای خسروی یه جاهایی یه افرادی محرک میخوان..یکی مثه بنده حقیر بخواد کاریو بکنه خیلی سمجه..اما یکی محرک و انگیزه میخواد....حضور خود شما و آقای احسان میدونید چقدر فایده داشت؟؟؟؟؟؟؟خودتون تا حالا به این درک رسیده بودید که حضور شماها خیلی هارو میکشوند.. اما خب نمیشه خرده ای گرفت چون همه میدونیم که شما کماکان پشت ما هستید اما به علت مشغله تون نمیرسید تو لحظه به لحظه های جلو رفتن تاپیک با ما باشید..

و اما واسه گذاشتن کل متن....
که اونم یه نفر میزاره..اینه که اگه واقعا یکی نرفت و نخوند حداقل من بعدا بگم کاملش که بود.حاضر آمادش که بود....
ببینید این جور تاپیک های مذهبی خودتون میدونید نمیشه با تاپیک های طنز و سرگرمی مورد مقایسه قرار بگیره و کسی که وارد میشه واقعا با جونه دلش وارد میشه نه خدای نکرده برای سرگرمی و وقت گذرانی..تشکری که میزنه مطمئن باشید که میخونه و میزنه..

ولی خب منم دلم میخواد همه بیان و این تاپیک دوباره شلوغ شه...الان دو روز نیستیم و میاییم دوباره پست خودمون آخریه...اما کاش یاد بگیریم اول از خودمون شروع کنیم..


بابت جسارتم معذرت میخوام..امیدوارم بی احترامی تلقی نشه...شما همیشه مورد احترامید

سلام دوست عزيز
بنده حرفاتونو با رنگاي مختلف كه علامت گذاشتم جواب ميدم اما قبلش بازم لازم به ذكره كه منظور اصليه من توي پست دومم بود نه اولي و بابت اينكه ناراحتتون كردم معذرت خواهي مي كنم.
شما خيلي لطف دارين نسبت به بنده، در اينكه شما و دوستان ديگه از من بهترين هيچ شكي ندارم(دليلشم خدمتتون عرض كردم)
كاملا با اين حرفتون موافقم، كاش همه مثل شما فكر مي كردن، كاش همه ميفهميديم لذتي (البته لذت كمترين حس ميتونه باشه) در كنار اهل بيت به ما دست ميده هيچ جاي اين عالم وجود نداره. كاش همه ميگفتن كه بقيه رفتن ولي ما پيش اهل بيت ميمونيم كاريم نداريم چند نفريم.(اينو به خودمم ميگم!)
انتظار نداشتم بعد از حرفام ديگه اين حرفو ازت بشنوم!!! چون قرار نيست ما از كسي گروكشي كنيم كه چون متن بود ميتونستي بخوني، بنده عرض كردم خوندن خالي هيچ فايده اي نداره
يكي از بزرگترين درداي من از همينه كه اعضاي اين باشگاه كلي وقتشونو توي تاپيكاي چرت و پرت تلف ميكنن اما براي ديدن اينجور تاپيكا كه از باارزشترين تاپيكاي باشگاهه يه لحظه هم وقت صرف نمي كنن. بنده نمي گم كه اون چيزا نباشه ولي بايد كاري كرد كه علاقه جوونايي مثل خودمون به اينجور مسائل باز هم برگرده، بايد تاپيكمون جوري چالشي باشه كه بقيه دوستان با ميل و رغبت بيان و نظر بدن. ببينين تشكر زدنو رفتن واقعا خوب نيست. بنده شخصيو ميشناختم كه خودش علنا بهم گفت كه من اصلا وقت نميزاشتم براي خوندن متناي تاپيك، فقط ميومدم يه جمله كپي ميكردم و تشكر ميزدم برا بقيه و ميرفتم!!!!!!!
اين چيزا اصلا خوب نيست، فعاليت ما توي اين تاپيك نبايد به تشكر زدن و امتياز گرفتن خلاصه بشه. بازهم ميگم رسالت اين تاپيك به چالش كشيدن بچه ها است.
قرار نيست ما از اميرالمونين چيزي ياد بگيريم، چون همه رو بلديم فقط چون به دلمون رجوع نمي كنيم از يادمون رفته، خوندن اين جملات و فكر كردن به اونا فقط يه تذكره براي ما تا بفهميم و يادمون بياد چي هستيم و چي بايد باشيم. اين موضوع دقيقا مثل يكي از آيه هاي قرآن هستش كه خدا روز قيامت به بنده هاش ميگه: مگه من توي عالم ذر از شما قول نگرفته بودم كه منو بپرستيد و شيطان رو نپرستيد، ولي بعضيا ميگن ما كه يادمون نمياد ولي خدا ميگه فراموشي دليل قانع كننده اي نيست و ازتون قبول نميشه(البته نقل به مضمون بود)،آدم صفتش نسيان و فراموشكاره، بخاطر همينه كه معارف الهي رو يادش رفته و خدا انبيا و اهل و بيت رو وظيفه داده بود كه متذكر باشن تا اين معارف رو ياد آدما بيارن.
بنده هنوز سر حرف خودم هستم و ميگم كه بهتره ديگه متن كامل گذاشته نشه، حالا شما و خانم آگاهدخت قبول نكردين، دلايلي هم براي خودتون دارين كه كاملا محترمه، بنده هم ديگه اين موضوع رو مطرح نمي كنم شايد صلاح در اين باشه
يا علي
 

بابك خسروي

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام جناب مهندس
باتوجه با اینکه خانم
dordoone کاملا زحمت پاسخگویی به شما رو کشیدند من زیاده گویی نمیکنم
صحبتهای شما کاملا صحیح ولی همونطوری که دوست خوبمون گفتند خیلی از افرادی که از ابتدا بودند الان نیستند
منم از اول نمیتونستم باشم ولی درحال حاضر ارسال توی این تاپیک رو برای خودم یک نعمت بزرگ میدونم
اینکه همه ی اونها با مطالعه ی دقیق وتفکر صورت میگره از جانب من ودوستان ،خیالتون راحت باشه
ولی اینکه بحثی صورت نمیگیره ؛خودم رو عرض میکنم

به عنوان دانش آموخته مهندسی کشاورزی، زیاد در این مورد تخصص ندارم ودلگرمم به ارسالهایی که احیانا از جانب شما ودیگر دوستان اندیشمند وفهمیده در خصوص این مطالب صورت میگیره

انشالله بازم فرصتی برای شما وسایرین باشه که از اطلاعات سودمندتون بهره مند بشیم



در پناه آقا امیرمومنان موید باشید

سلام خانم مهندس
خيلي لطف دارين
بنده هم دلايلمو براي عرائض قبليم از دوباره مطرح كردم. نظر شما و خانم دردونه كاملا متين و محترم
بنده ديگه هيچ مشكلي ندارم با اين موضوع، انشاا... و به لطف اميرالمومنين (ع) از اين ببعد حضورم پررنگ تر ميشه
ياعلي
 

بابك خسروي

عضو جدید
کاربر ممتاز
كسى كه از گفتن "نمى دانم" روى گردان است ، به هلاكت و نابودى مى رسد.
نمي دونم در اين مورد صحبت شده يا نه ولي چون مسئله خيلي مهميه خواستم نظر خودمو در موردش بگم، خوشحال ميشم شما هم نظراتونو بدين
اقرار و اعتراف به "نمي دانم" و "نمي توانم" رشد مياره، نمي دانم نصف علم و نمي توانم نصف توانستنه،اقرار به اين دوتا خيلي سخته ولي «افضل الاعمال احمزها» يعني بهترين اعمال سخت ترين آنهاست
كليد غنا، فقر در درگاه ربوبيته كليدقدرت اظهار عجز و كليد علم اظهار و اقرار به جهل. وقتي ما بگيم نمي دانم يعني خدايا من هيچي از خودم ندارم علم تويي، اون موقع خدا راه علمو براي ما باز مي كنه.
اين مثالو قبلا هم زدم ولي خيلي قشنگه: يه بچه ابتداي كار به باباش گفت كه من خودم اين ميزو برمي دارم. بعد كه دست به كار شد و ديد زورش نميرسه به پدرش گفت اگه يه گوشه ميزو بگيري من اون رو بلند ميكنم، ولي بازهم ديد زورش نميرسه بعد بازم به باباش گفت كه اگه اون طرف ميزم بگيري بلندش ميكنم ولي بازم زورش نرسيد اين كار انقدر ادامه داشت كه آخرش گفت بابا من زورم نميرسه خودت ميزو بلند كن. مومنم همينطوريه و اخر كار بعد از كلي تقلا زدن آخرش ميبينه كه كاري ازش دستش بر نمياد و ميگه خدايا من نمي تونم خودت درستش كن، پس چه بهتر كه از همون اول اينو بگيم.
حتي پيامبران هم آخر كار ديدند كه تقلاهاشون بيشتر كارو خراب مي كنه و مايوس شدند
سوره يوسف آيه 110: تا اينكه پيامبران مايوس شدند و گمان بردند كه همه تكذيبشان كردند
پيامبر ما(ص) از همون اول كار به قول معروف جلوي خدا لنگ انداخت زمينو به خدا گفت: «اللهم ان شئت ان لا تعبد لا تعبد» يعني خدايا اگر مي خواهي عبادت نشوي، عبادت نخواهي شد. (توي جنگ بدر كل مسمونا 313 نفر بودن در مقابل 2000 نفر كافر، پيامبر به خدا گفت: خدا ما اگه از بين بريم ديگه اسلام نابود ميشه و هيچ كس روي زمين تورو نمي پرسته و همين اظهار عجز پيامبر باعث شد كه خدا فرشتگان خودشو مامور كنه كه كفارو نابود كنن)
پس بهترين كار اينه كه از همون اول به خدا بگيم خدا من نمي دونم و نمي تونم و همه علم و قدرت دست خودته، همين
منتظر نظرات شما هم هستم
ياعلي
 

بابك خسروي

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقال عليه السلام وقد توفي سهل بن حُنَيْفٍ الاَنصاري بالكوفة بعد مرجعه معه من صفين، وكان من أحبّ الناس إليه: لَوْ أَحَبَّنِي جَبَلٌ لَتَهَافَتَ
درود خدا بر او : (پس از بازگشت از جنگ صفّين ، يكى از ياران دوست داشتنى امام ، سهل بن حْنيف از دنيا رفت .)فرمود :
اگر كوهى مرا دوست بدارد ، در هم فرو مى ريزد.(يعنى مصيبت ها به سرعت به سراغ او آيد ،كه اين سرنوشت در انتظار پرهيزكاران و برگزيدگان خداست).
يه اميري به دربارياش گفت يه گوسفند دارم كه مي خوام اون رو به يكي از شما بدم كه تا سال آينده از اون نگهداري كنه و سال بعد بدون اينكه ذره اي تغيير كرده باشه (چاق يا لاغر شده باشه) به من برگردونه. همه گفتند اين شدني نيست چون اگر به اون علف بديم چاق ميشه و اگر نديم لاغر. فرد دانايي از بين اونا اين موضوع رو قبول كرد. بعد از يه سال گوسفندو اورد و همه ديدن كه اصلا تغيير نكرده.امير گفت: اينو چيكار كردي كه هيچ تغييري نكرده؟ اون فرد گفت: من هرروز هرچه گوسفند علف مي خواست بهش مي دادم بخوره ولي در آخر روز يه بار يه گرگ رو از جلوي اون عبور ميدادم و با ديدن اون گرگ تمام گوشتايي كه در اثر خوردن به تنش اضافه شده بود آب مي شد. بخاطر همين توي اين يه سال اصلا تغيير نكردش
خداوند هم با دوست اهل بيت همين كارو ميكنه.يعني اونچه از لذت هاي دنيايي مي بره و احتما گناهاني كه در اثر گرايش به دنيا مرتكب ميشه رو به جلوه هاي موت از قبيل فقر و بيماري و آبروريزي و ... كه هر چند وقت يه بار براي اون پيش مياره زائل ميكنه و در نتيجه در پايانم عمر اون رو همانطوري از دنيا به آخرت ميبره كه روز اول تولد وارد دنيا كرده بود. البته اگه دوست اهل بيت چون هر روز مقداري به جلوه هاي موت فكر كنه و سعي كنه كارايي انجام بده كه ديگه نياز به پيش اومدن اونا نباشه(مثلا قناعت ميتونه آثار فقر رو از بين ببره)ديگه پيش نخواهد اومد ولي به قول حضرت امير(ع) خودمونو بايد آماده هر محروميتي بكنيم.
يا علي
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوست عزيز
بنده حرفاتونو با رنگاي مختلف كه علامت گذاشتم جواب ميدم اما قبلش بازم لازم به ذكره كه منظور اصليه من توي پست دومم بود نه اولي و بابت اينكه ناراحتتون كردم معذرت خواهي مي كنم.
شما خيلي لطف دارين نسبت به بنده، در اينكه شما و دوستان ديگه از من بهترين هيچ شكي ندارم(دليلشم خدمتتون عرض كردم)
كاملا با اين حرفتون موافقم، كاش همه مثل شما فكر مي كردن، كاش همه ميفهميديم لذتي (البته لذت كمترين حس ميتونه باشه) در كنار اهل بيت به ما دست ميده هيچ جاي اين عالم وجود نداره. كاش همه ميگفتن كه بقيه رفتن ولي ما پيش اهل بيت ميمونيم كاريم نداريم چند نفريم.(اينو به خودمم ميگم!)
انتظار نداشتم بعد از حرفام ديگه اين حرفو ازت بشنوم!!! چون قرار نيست ما از كسي گروكشي كنيم كه چون متن بود ميتونستي بخوني، بنده عرض كردم خوندن خالي هيچ فايده اي نداره
يكي از بزرگترين درداي من از همينه كه اعضاي اين باشگاه كلي وقتشونو توي تاپيكاي چرت و پرت تلف ميكنن اما براي ديدن اينجور تاپيكا كه از باارزشترين تاپيكاي باشگاهه يه لحظه هم وقت صرف نمي كنن. بنده نمي گم كه اون چيزا نباشه ولي بايد كاري كرد كه علاقه جوونايي مثل خودمون به اينجور مسائل باز هم برگرده، بايد تاپيكمون جوري چالشي باشه كه بقيه دوستان با ميل و رغبت بيان و نظر بدن. ببينين تشكر زدنو رفتن واقعا خوب نيست. بنده شخصيو ميشناختم كه خودش علنا بهم گفت كه من اصلا وقت نميزاشتم براي خوندن متناي تاپيك، فقط ميومدم يه جمله كپي ميكردم و تشكر ميزدم برا بقيه و ميرفتم!!!!!!!
اين چيزا اصلا خوب نيست، فعاليت ما توي اين تاپيك نبايد به تشكر زدن و امتياز گرفتن خلاصه بشه. بازهم ميگم رسالت اين تاپيك به چالش كشيدن بچه ها است.
قرار نيست ما از اميرالمونين چيزي ياد بگيريم، چون همه رو بلديم فقط چون به دلمون رجوع نمي كنيم از يادمون رفته، خوندن اين جملات و فكر كردن به اونا فقط يه تذكره براي ما تا بفهميم و يادمون بياد چي هستيم و چي بايد باشيم. اين موضوع دقيقا مثل يكي از آيه هاي قرآن هستش كه خدا روز قيامت به بنده هاش ميگه: مگه من توي عالم ذر از شما قول نگرفته بودم كه منو بپرستيد و شيطان رو نپرستيد، ولي بعضيا ميگن ما كه يادمون نمياد ولي خدا ميگه فراموشي دليل قانع كننده اي نيست و ازتون قبول نميشه(البته نقل به مضمون بود)،آدم صفتش نسيان و فراموشكاره، بخاطر همينه كه معارف الهي رو يادش رفته و خدا انبيا و اهل و بيت رو وظيفه داده بود كه متذكر باشن تا اين معارف رو ياد آدما بيارن.
بنده هنوز سر حرف خودم هستم و ميگم كه بهتره ديگه متن كامل گذاشته نشه، حالا شما و خانم آگاهدخت قبول نكردين، دلايلي هم براي خودتون دارين كه كاملا محترمه، بنده هم ديگه اين موضوع رو مطرح نمي كنم شايد صلاح در اين باشه
يا علي
نه منظورم گرو کشی نبود ابدا..منظورم اینه که حتی اگرم یه نفر اصن یه تازه واردی که خبر از اینجا نداشت و یهویی برای بار اول اومد تو این تاپیک متن کاملو ببینه...اونو کامل بخونه...منظورم گرو کشی نبود واقعا...

ممنونم از حضورتون.همیشه باشید...
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
كسى كه از گفتن "نمى دانم" روى گردان است ، به هلاكت و نابودى مى رسد.
نمي دونم در اين مورد صحبت شده يا نه ولي چون مسئله خيلي مهميه خواستم نظر خودمو در موردش بگم، خوشحال ميشم شما هم نظراتونو بدين
اقرار و اعتراف به "نمي دانم" و "نمي توانم" رشد مياره، نمي دانم نصف علم و نمي توانم نصف توانستنه،اقرار به اين دوتا خيلي سخته ولي «افضل الاعمال احمزها» يعني بهترين اعمال سخت ترين آنهاست
كليد غنا، فقر در درگاه ربوبيته كليدقدرت اظهار عجز و كليد علم اظهار و اقرار به جهل. وقتي ما بگيم نمي دانم يعني خدايا من هيچي از خودم ندارم علم تويي، اون موقع خدا راه علمو براي ما باز مي كنه.
اين مثالو قبلا هم زدم ولي خيلي قشنگه: يه بچه ابتداي كار به باباش گفت كه من خودم اين ميزو برمي دارم. بعد كه دست به كار شد و ديد زورش نميرسه به پدرش گفت اگه يه گوشه ميزو بگيري من اون رو بلند ميكنم، ولي بازهم ديد زورش نميرسه بعد بازم به باباش گفت كه اگه اون طرف ميزم بگيري بلندش ميكنم ولي بازم زورش نرسيد اين كار انقدر ادامه داشت كه آخرش گفت بابا من زورم نميرسه خودت ميزو بلند كن. مومنم همينطوريه و اخر كار بعد از كلي تقلا زدن آخرش ميبينه كه كاري ازش دستش بر نمياد و ميگه خدايا من نمي تونم خودت درستش كن، پس چه بهتر كه از همون اول اينو بگيم.
حتي پيامبران هم آخر كار ديدند كه تقلاهاشون بيشتر كارو خراب مي كنه و مايوس شدند
سوره يوسف آيه 110: تا اينكه پيامبران مايوس شدند و گمان بردند كه همه تكذيبشان كردند
پيامبر ما(ص) از همون اول كار به قول معروف جلوي خدا لنگ انداخت زمينو به خدا گفت: «اللهم ان شئت ان لا تعبد لا تعبد» يعني خدايا اگر مي خواهي عبادت نشوي، عبادت نخواهي شد. (توي جنگ بدر كل مسمونا 313 نفر بودن در مقابل 2000 نفر كافر، پيامبر به خدا گفت: خدا ما اگه از بين بريم ديگه اسلام نابود ميشه و هيچ كس روي زمين تورو نمي پرسته و همين اظهار عجز پيامبر باعث شد كه خدا فرشتگان خودشو مامور كنه كه كفارو نابود كنن)
پس بهترين كار اينه كه از همون اول به خدا بگيم خدا من نمي دونم و نمي تونم و همه علم و قدرت دست خودته، همين
منتظر نظرات شما هم هستم
ياعلي

نه در موردش صحبت نشده بود ..
من اصل موضوعو متوجه شدما..ولی به سوال یعنی همیشه به خدا بگیم نمی تونم نمیدونم؟؟؟؟؟؟؟تو همه چی؟؟؟؟
درسته انسان همیشه نیازمند خداونده و هر کاری حکمتش درش نهفته که شاید اول امر به حمکتش برنخوریم..ولی اگه چیزیو بلد بودیم چی؟؟؟؟
نمیدونم منظورمو چطور برسونیم..شما منظورتون اینهکه در مشکلات و سختی ها دیگه؟؟؟؟؟یا کلا تو زندگی؟

بعد هم داریم در مورد رابطه انسان با خدا حرف میزنیم و این اصلا شامل رابطه انسان ها با هم که نمیشه آره/؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سلام

سه شنبه

2- وصف زشت‏ترين انسان «عالم نمايان»

و ديگرى كه او را دانشمند نامند امّا از دانش بى ‏بهره است، يك دسته از نادانى‏ ها را از جمعى نادان فرا گرفته، و مطالب گمراه كننده را از گمراهان آموخته، و به هم بافته، و دام‏ هايى از طناب‏ هاى غرور و گفته‏ هاى دروغين بر سر راه مردم افكنده، قرآن را بر اميال و خواسته ‏هاى خود تطبيق مى‏ دهد، و حق را به هوس‏هاى خود تفسير مى ‏كند.
مردم را از گناهان بزرگ ايمن مى‏ سازد، و جرائم بزرگ را سبك جلوه مى‏ دهد. ادّعا مى ‏كند از ارتكاب شبهات پرهيز دارد امّا در آنها غوطه مى ‏خورد. مى‏ گويد: از بدعت‏ها دورم، ولى در آنها غرق شده است. چهره ظاهر او چهره انسان، و قلبش قلب حيوان درنده است، راه هدايت را نمى‏ شناسد كه از آن سو برود، و راه خطا و باطل را نمى ‏داند كه از آن بپرهيزد، پس مرده ‏اى است در ميان زندگان.


من از این انسانها زیاد دیدم متاسفانه توی جامعه ی امروزی ما تعدادشون روز به روز در حال افزایشه

قرآن واحادیث رو بدون توجه به شرط نزول وشرایط ایراد ،برای خودشون تفسیر میکنند
توی همین باشگاه هم من از این ماجراها زیاد دیدم

یک روز درمحیط کارم بحث سر این بود که فلانی عمویی داره که با تمام ثروت وامکاناتش به خلق الله کمک میکنه فقط نماز نمیخونه
دیگری میگفت به نظر من اشکال نداره کی خبرداره نمازی که ما میخونیم به اندازه ی کارهای خیر اون بابا ارزش داشته باشه
یکی دیگه معتقد بود که ما همین دنیا داریم نتیجه ی خوب وبد اعمالمون رو میبینیم واگر باشه بهشت وجهنمی ،همه پاک از این دنیا روانه ی بهشت میشیم
وقتی با مخالفت برخی از همکاران مواجه شدند که این چه حرفیه نماز ستون دینه:( ان قبلت قبلت ماسواها....)
بازم اصرار که خانم فلانی نفرمایید ما که خدا نیستیم..




 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
كسى كه از گفتن "نمى دانم" روى گردان است ، به هلاكت و نابودى مى رسد.
نمي دونم در اين مورد صحبت شده يا نه ولي چون مسئله خيلي مهميه خواستم نظر خودمو در موردش بگم، خوشحال ميشم شما هم نظراتونو بدين
اقرار و اعتراف به "نمي دانم" و "نمي توانم" رشد مياره، نمي دانم نصف علم و نمي توانم نصف توانستنه،اقرار به اين دوتا خيلي سخته ولي «افضل الاعمال احمزها» يعني بهترين اعمال سخت ترين آنهاست
كليد غنا، فقر در درگاه ربوبيته كليدقدرت اظهار عجز و كليد علم اظهار و اقرار به جهل. وقتي ما بگيم نمي دانم يعني خدايا من هيچي از خودم ندارم علم تويي، اون موقع خدا راه علمو براي ما باز مي كنه.
اين مثالو قبلا هم زدم ولي خيلي قشنگه: يه بچه ابتداي كار به باباش گفت كه من خودم اين ميزو برمي دارم. بعد كه دست به كار شد و ديد زورش نميرسه به پدرش گفت اگه يه گوشه ميزو بگيري من اون رو بلند ميكنم، ولي بازهم ديد زورش نميرسه بعد بازم به باباش گفت كه اگه اون طرف ميزم بگيري بلندش ميكنم ولي بازم زورش نرسيد اين كار انقدر ادامه داشت كه آخرش گفت بابا من زورم نميرسه خودت ميزو بلند كن. مومنم همينطوريه و اخر كار بعد از كلي تقلا زدن آخرش ميبينه كه كاري ازش دستش بر نمياد و ميگه خدايا من نمي تونم خودت درستش كن، پس چه بهتر كه از همون اول اينو بگيم.
حتي پيامبران هم آخر كار ديدند كه تقلاهاشون بيشتر كارو خراب مي كنه و مايوس شدند
سوره يوسف آيه 110: تا اينكه پيامبران مايوس شدند و گمان بردند كه همه تكذيبشان كردند
پيامبر ما(ص) از همون اول كار به قول معروف جلوي خدا لنگ انداخت زمينو به خدا گفت: «اللهم ان شئت ان لا تعبد لا تعبد» يعني خدايا اگر مي خواهي عبادت نشوي، عبادت نخواهي شد. (توي جنگ بدر كل مسمونا 313 نفر بودن در مقابل 2000 نفر كافر، پيامبر به خدا گفت: خدا ما اگه از بين بريم ديگه اسلام نابود ميشه و هيچ كس روي زمين تورو نمي پرسته و همين اظهار عجز پيامبر باعث شد كه خدا فرشتگان خودشو مامور كنه كه كفارو نابود كنن)
پس بهترين كار اينه كه از همون اول به خدا بگيم خدا من نمي دونم و نمي تونم و همه علم و قدرت دست خودته، همين
منتظر نظرات شما هم هستم
ياعلي


سلام
اینکه ما در برابر خداوند اقرار به عجز وناتوانی بکنیم درسته
ولی به نظر من این کلام مولا در رابطه بابرخورد بین انسانهاست
من اگر درمورد موضوعی دانشی نداشته باشم وازم سوالی بشه مسلما میگم اطلاعاتی ندارم واگر لازم باشه حتما درپی یافتن جواب برمیام چه بسا سر کلاس درس برای خودم این اتفاق افتاده که دانش آموز سوالی پرسیده ولی من در اون رابطه هیچی به ذهنم خطور نمیکرد پاسخش روبدم، بهش گفتم باشه برات میپرسم یااینکه هردو بریم جستجوکنیم تا به نتیجه مناسب برسیم ...
 

Ehsan_M

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام

در راستای حرف آقا بابک

1- من ایمان دارم دوستان فعال این تاپیک که متن هارو میذارند در مورد تک تک جملات فکر میکنند. زود قضاوت نکنید اخوی. البته همین یک مورد کافیه برای جواب پیام هاتون. چون یکنفرهم که اینجا باشه که تاپیک رو جلو ببره مطمئنا فکر میکنه.

2- کپی پیست اصلا کار بدی نیست. متن نهج البلاغه باید تو تاپیک باشه, بخاطر اینکه اگر کسی از ترجمه متفاوتی استفاده میکرد اشتباه نکنه. ایده اولیه قرار دادن متن همینه. کسی هم نباید وقتش رو برای تایپ کردن بذاره.

3- شما به خود تاپیک نگاه نکن که چند نفر فعال هستند. پیام های هفتگی فقط برای شما نمیاد. برای خیلی از کسایی که شاید تاپیک رو تاحالا باز نکرده باشند میره. خیلی هاشون پیام میدند و میگن که حتما این روند فرستادن خلاصه ادامه پیدا بکنه, چون فرصت کافی برای خوندن خود کتاب رو ندارند و اینطوری حداقل از نتیجه مطالعه دوستای دیگه استفاده میکنن

4- قسمت های رنگی شده, یا بولت شده پیام دوستان از روی خوشگلی نیست, در موردش فکر کردند و بعد به این شکل متن رو نوشتند. فکر کردند بعد یک قسمت رو انتخاب کردند

5- من هربار که میخوام جمعبندی کنم یکبار خودم متن رو میخونم, یکبار هم همین پیام های در طول هفته و قسمت های رنگی شده و انتخاب شده ای که بچه ها گذاشتند. و خیلی بهم کمک میکنه. این یعنی که پیامی که برای افراد غیر فعال میره در موردش حدقال 4-5 بار فکر شده. بعد انتخاب شده. بعد خلاصه ش برای بقیه فرستاده میشه. مطمئنا خداقل در مورد اون جمله منتخب یکبار هم اون ها فکر میکنند.

6- اگر تو تاپیک فقط یکنفر هم پیام بذاره, پیام هایی که تو 3 گفتم فرستاده میشه, مطمئن باشید که در موردشون فکر میشه و فرستاده میشه

لطفا در نحوه صحبتتون حداقل تو این تاپیک یکم تجدید نظر کنید. انتقاد کردن راه داره. پیام های شما اکثرا توهین آمیز هستند نه انتقادی
دوستای گلمی که اول متن قرار میدید با ادامه صحبت ها هیچ همخونی نداره.
من به عنوان کسی دارم اینو مینویسم که بازخوردهای تاپیک بصورت پیام خصوصی برام میاد, صحبت از زمان شروع تاپیک تا اینجا هست, نه فقط چند پیام اخیر.

من خیلی اهل حاشیه رفتن نیستم, بخاطر همین ممکنه متنم بنظر تند بیاد;)
 
آخرین ویرایش:

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
سه شنبه
2.وصف زشت‏ترين انسان «عالم نمايان»
و ديگرى كه او را دانشمند نامند امّا از دانش بى ‏بهره است، يك دسته از نادانى‏ ها را از جمعى نادان فرا گرفته، و مطالب گمراه كننده را از گمراهان آموخته، و به هم بافته، و دام‏ هايى از طناب‏ هاى غرور و گفته‏ هاى دروغين بر سر راه مردم افكنده، قرآن را بر اميال و خواسته ‏هاى خود تطبيق مى‏ دهد، و حق را به هوس‏هاى خود تفسير مى ‏كند.
مردم را از گناهان بزرگ ايمن مى‏ سازد، و جرائم بزرگ را سبك جلوه مى‏ دهد. ادّعا مى ‏كند از ارتكاب شبهات پرهيز دارد امّا در آنها غوطه مى ‏خورد. مى‏ گويد: از بدعت‏ها دورم، ولى در آنها غرق شده است. چهره ظاهر او چهره انسان، و قلبش قلب حيوان درنده است، راه هدايت را نمى‏ شناسد كه از آن سو برود، و راه خطا و باطل را نمى ‏داند كه از آن بپرهيزد، پس مرده ‏اى است در ميان زندگان.
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
حکمت 111 نهج البلاغه-
عشق تحمل ناشدنى امام على [عليه السلام] (اعتقادى)


بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
وَ قَالَ [عليه السلام] وَ قَدْ تُوُفِّيَ سَهْلُ بْنُ حُنَيْفٍ الْأَنْصَارِيُّ بِالْكُوفَةِ بَعْدَ مَرْجِعِهِ مَعَهُ مِنْ صِفِّينَ وَ كَانَ أَحَبَّ النَّاسِ إِلَيْهِ
درود خدا بر او : (پس از بازگشت از جنگ صفّين ، يكى از ياران دوست داشتنى امام ، سهل بن حْنيف از دنيا رفت .)فرمود :
لَوْ أَحَبَّنِى جَبَلٌ لَتَهَافَتَ
اگر كوهى مرا دوست بدارد ، در هم فرو مى ريزد
معنى ذلك أن المحنة تغلظ عليه فتسرع المصائب إليه و
.( يعنى مصيبت ها به سرعت به سراغ او آيد ،
لا يفعل ذلك إلا بالأتقياء الأبرار و المصطفين الأخيار و هذا مثل قوله [عليه السلام] .
كه اين سرنوشت در انتظار پرهيزكاران و برگزيدگان خداست ، همانند آن در حكمت 112 آمده است ).
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
چهارشنبه
3- شناساندن عترت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امامان راستين عليه السّلام
مردم كجا مى‏ رويد؟ چرا از حق منحرف مى ‏شويد ؟پرچم ‏هاى حق بر و نشانه ‏هاى آن آشكار است، با اينكه چراغ هاى هدايت روشنگر راهند، چون گمراهان به كجا مى‏ رويد؟ چرا سرگردانيد؟ در حالى كه عترت پيامبر شما در ميان شماست، آنها زمامداران حق و يقينند، پيشوايان دين، و زبان‏هاى راستى و راستگويانند، پس بايد در بهترين منازل قرآن جايشان دهيد و همانند تشنگانى كه به سوى آب شتابانند، به سويشان هجوم ببريد. اى مردم اين حقيقت را از خاتم پيامبران بياموزيد كه فرمود: هر كه از ما مى‏ ميرد، در حقيقت نمرده است و چيزى از ما كهنه نمى ‏شود. پس آنچه نمى ‏دانيد، نگوييد، زيرا بسيارى از حقايق در امورى است كه نا آگاهانه انكار مى ‏كنيد.
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
حکمت 112 نهج البلاغه-
مشكلات شيعه بودن!!
(اعتقادى ، سياسى)


بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
وَ قَالَ [عليه السلام]
درود خدا بر او ، فرمود :
مَنْ أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ
هر كس ما اهل بيت پيامبر (ص) را دوست بدارد ،
فَلْيَسْتَعِدَّ لِلْفَقْرِ جِلْبَاباً.
پس بايد فقر را چونان لباس رويين بپذيرد .(يعنى آمادة انواع محروميت ها باشد).
 

بابك خسروي

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
اینکه ما در برابر خداوند اقرار به عجز وناتوانی بکنیم درسته
ولی به نظر من این کلام مولا در رابطه بابرخورد بین انسانهاست
من اگر درمورد موضوعی دانشی نداشته باشم وازم سوالی بشه مسلما میگم اطلاعاتی ندارم واگر لازم باشه حتما درپی یافتن جواب برمیام چه بسا سر کلاس درس برای خودم این اتفاق افتاده که دانش آموز سوالی پرسیده ولی من در اون رابطه هیچی به ذهنم خطور نمیکرد پاسخش روبدم، بهش گفتم باشه برات میپرسم یااینکه هردو بریم جستجوکنیم تا به نتیجه مناسب برسیم ...

نه در موردش صحبت نشده بود ..
من اصل موضوعو متوجه شدما..ولی به سوال یعنی همیشه به خدا بگیم نمی تونم نمیدونم؟؟؟؟؟؟؟تو همه چی؟؟؟؟
درسته انسان همیشه نیازمند خداونده و هر کاری حکمتش درش نهفته که شاید اول امر به حمکتش برنخوریم..ولی اگه چیزیو بلد بودیم چی؟؟؟؟
نمیدونم منظورمو چطور برسونیم..شما منظورتون اینهکه در مشکلات و سختی ها دیگه؟؟؟؟؟یا کلا تو زندگی؟

بعد هم داریم در مورد رابطه انسان با خدا حرف میزنیم و این اصلا شامل رابطه انسان ها با هم که نمیشه آره/؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام دوستاي گلم
اول اينكه الان دقت كردم ديدم رشته جفتتون مهندسي كشاورزيه، خب اين رشته خودش اصل معارف الهي توش هست شما ديگه دنبال چي مي گردين! يه ذره به به دورو برتون نگاه كنين تمام صفات خدا رو ميتونين توي همين رشته پيدا كنين، من زياد مطالعه ندارم ولي به عنوان مثال يه ساقه علوفه اي مثل يونجه رو كه نگاه ميكنيم، توي چندين ميليمتر دوتا آوند چوبي و آبكشي به همراه فيبر قرار داده شده و هركدوم يه وظيفه كاملا متفاوت دارم تا گياه يونجه رو بارور كنن و اين يعني قدرت خدا، يا صفت رزاقيتش رو توي بارور شدن محصولات ميشه ديد، يا رحمانيتشو توي انواع محصولاتي كه به بشر داده و خيلي چيزاي ديگه كه فقط بايد يه ذره بهتر ديده بشه، ولي رشته من و امثال من كه ماشينيه و منتج شده از علم روز (كه معمولا بي خدايي توي اون يبداد ميكنه!)
حالا بريم سر حرف خودمون، همونطوري كه خانم آگاهدخت فرمودن منظر اصلي اين حكمت درمورد ارتباط بين انسانهاست ولي بنده خواستم يه ذره ديد رو ببريم بالاتر و در مورد ارتباط بين خودمون و خدا صحبت كنيم. با يه مثال منظورم ميگم
مومن مثل يه يه بچه دوسه ساله است كه روي پاهاي پدرش نشسته و يه دفعه به اين فكر ميكنه كه بلندشه و بازي و جست و خيز كنه و بههرجا كه دوست داره بره. پدرم مانع نميشه و ضمن اينكه مراقب بچس ولي اونو آزاد ميزاره. بچه بعد از اينكه بلند شدو كلي به اين طرف و آن طرف دويد و خسته شد مي فهمه كه هيچ جا بهتر از دامان پدرش نيست، بخاطر همين دوباره برميگرده به آغوش پدرش و همونجايي كه در ابتدا نشسته بود از دوباره ميشينه. مومن هم پس از اينكه مقداري به اتكاي اختيار خودش و براي رسيدن به خواسته هاش تقلا نمود و خود را خسته كرد ميفهمه هيچ جايي بهتر از دامان خدا و اوليائش نيست. بخاطر همين با احتيار خودش به آغوش خدا و اوليائش برميگرده و به مقدرات الهي تن ميده و تسليم قضاي الهي ميشه. ارزش اختيار ما به اينه كه با اختيار خودمون تسليم خدا و اوليائش بشيم.
در نتيجه نمي تونم و نمي دونم رو در كنار همه كارامون بزاريم والا توي كار در ميمونيم. مثلا بگيم من نمي تونم؛ كار دست خداست؛ اگر خدا بخواد، كار به دست من عملي مي شود و الا نه. گفتن انشاا... اول هركار همين كارو ميكنه و همينطور بسم ا... الرحمن الرحيم
بازم منتظر نظراي خوبتون هستم
ياعلي
 

raha.68m

عضو جدید
کاربر ممتاز
آرزوم اینه به ایمانی برسم که هیچ وقت یادم نره و شک نکنم همه چیز دست خداست و به خواسته ی اون...حتی افتادن برگ درخت...
چه آرامش قشنگی می گیره آدم وقتی این باور رو داره
من خیلی پیش اومده با تمام وجود خواستم چیزی رو و براش جنگیدم...اما نشده
خیلی حس بدیه..و فقط درمانش یاد اون باوره...یاد اینکه همه چی خواست خداست..."یدالله فوق ایدیهم..."
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سلام

چهارشنبه



و وَالاََْعْلاَمُ قَائِمَةٌ، وَالاَْيَاتُ وَاضِحَةٌ، وَالْمَنَارُ مَنْصُوبَةٌ، فَأَيْنَ يُتَاهُ بِكُمْ بَلْ كَيْفَ تَعْمَهُونَ وَبَيْنَكُمْ عِتْرَةُ نَبِيِّكُمْ؟ وَهُمْ أَزِمَّةُ الْحَقِّ، وَأَلْسِنَةُ الصِّدْقِ! فأَنْزِلُوهُمْ بِأَحْسَنِ مَنَازِلِ القُرْآنِ، وَرِدُوهُمْ وُرُودَ الْهِيمِ الْعِطَاشِ
أَيُّهَا النَّاسُ،

خُذُوهَا عَنْ
خَاتَمِ النَّبِيِّينَ صلى الله عليه وآله : «إِنَّهُ يَمُوتُ مَنْ مَاتَ مِنَّا وَلَيْسَ بِمَيِّتٍ، وَيَبْلَى مَنْ بَلِيَ مِنَّا وَلَيْسَ بِبَالٍ»(1)،

فَلاَ تَقُولُوا بِمَا لاَتَعْرِفُونَ، فَإنَّ أَكْثَرَ الْحَقِّ فِيَما تُنْكِرُونَ



3- شناساندن عترت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امامان راستين عليه السّلام

مردم كجا مى‏ رويد چرا از حق منحرف مى ‏شويد پرچم ‏هاى حق بر و نشانه ‏هاى آن آشكار است، با اينكه چراغ هاى هدايت روشنگر راهند، چون گمراهان به كجا مى‏ رويد چرا سرگردانيد در حالى كه عترت پيامبر شما در ميان شماست، آنها زمامداران حق و يقينند، پيشوايان دين، و زبان‏هاى راستى و راستگويانند، پس بايد در بهترين منازل قرآن جايشان دهيد و همانند تشنگانى كه به سوى آب شتابانند، به سويشان هجوم ببريد.

اى مردم اين حقيقت را از
خاتم پيامبران بياموزيد كه فرمود: هر كه از ما مى‏ ميرد، در حقيقت نمرده است و چيزى از ما كهنه نمى ‏شود.

پس آنچه نمى ‏دانيد، نگوييد، زيرا بسيارى از حقايق در امورى است كه نا آگاهانه انكار مى ‏كنيد.


(1)

«انه يموت من مات منا...»
اين جمله تاب دو معنى دارد:

نخست اينكه پيامبر(ص)و امامان اهل بيت اگر چه مانند ساير افراد بشراز دنيا مى‏ روند،ولى مكتب آنها كه بخشى از وجود آنها است،هيچگاه ‏از بين نمى ‏رود.

ديگر آنكه آنها اگر چه مى‏ ميرند و يا شهيد مى‏ شوند ولى در جهان برزخ‏ با اين جهان در ارتباط هستند.
ولى با جسم برزخى نه با جنس مادى عنصرى و ارتباطشان با اين جهان‏ آنچنان است كه گويا در ميان ما زندگى مى ‏كنند،بخلاف ساير مردم كه اينطورنيستند و يا ارتباطشان خيلى كم است‏ شايد اينكه امام(ع)به دنبال بيان اين جمله مى‏ فرمايد:
(بسيارى از حقايق در ميان چيزهائى است كه شما نمى‏ دانيد)بخاطر آن باشد كه گفتار فوق ممكن است در اذهان بعضى سنگين‏ آيد و ان را انكار كننداما چه بسيار است چيزهائى كه نمى‏ دانيم و نمى ‏توانيم انكار كنيم.

شرح:آیت الله مکارم شیرازی
 

بابك خسروي

عضو جدید
کاربر ممتاز
مردم كجا مى‏ رويد چرا از حق منحرف مى ‏شويد پرچم ‏هاى حق بر و نشانه ‏هاى آن آشكار است، با اينكه چراغ هاى هدايت روشنگر راهند، چون گمراهان به كجا مى‏ رويد چرا سرگردانيد در حالى كه عترت پيامبر شما در ميان شماست، آنها زمامداران حق و يقينند، پيشوايان دين، و زبان‏هاى راستى و راستگويانند، پس بايد در بهترين منازل قرآن جايشان دهيد و همانند تشنگانى كه به سوى آب شتابانند، به سويشان هجوم ببريد.

اى مردم اين حقيقت را از
خاتم پيامبران بياموزيد كه فرمود: هر كه از ما مى‏ ميرد، در حقيقت نمرده است و چيزى از ما كهنه نمى ‏شود.

پس آنچه نمى ‏دانيد، نگوييد، زيرا بسيارى از حقايق در امورى است كه نا آگاهانه انكار مى ‏كنيد.

سلام
بنده كاري ندارم كه آيت ا... مكارم چي گفته! چون بنظرم ايشون فقط خواستن ماست مالي كنن تازياد بهشون گير ندن!
نظر بنده توي اين مورد اينه
امام هادي (ع) در زيارت جامعه كبيره در مورد اهل بيت مي فرمايند: (متن عربيشو نمي زارم ولي اگه دوست داشته باشن اونم بعدا ميزارم)
ذكر شما (اهل بيت) در وجود ذاكران و نام هاي شما در اسما و بدن هاي شما در داخل بدن ها و روج هاي شما در روح ها و جان هاي شما در جان ها و آثار شما در آثار و قبرهاي شما در قبرها قرار دارد.
پس چرا راه دوري بريم!!! اهل بيت توي وجود خودمونن، فقط كافيه يه ذره بيشتر سر به گريبان ببريم، اينم دقيقا ميشه همون چاه كني كه توي يكي از پستاي قبلي عرض كردم. اگه خوب چاه بزنيم اهل بيت رو ميبينيم
حالا بنظر شما با اين نشونه هايي كه امام هادي (ع) داده ميتونيم بگيم كه اهل بيت ميميرن!!!
وقتي جون ما يعني چون اهل بيت، روح ما يعني روح اهل بيت و ... چجوري اهل بيت رو ميشه مرده حساب كرد؟!!!
منتظر نظراي خوبتون هستم
ياعلي
 

بابك خسروي

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام اول مرسی از دعوتتون

متن ها واقعا عالی و تامل برانگیز

چه خوبه که ما همیشه این متن ها رو تو زندگیمون به کار بگیرمو و پایبند باشیم


نه فقط نوشتاری برا دیگران

سلام دوست عزيز
دوتا كارگر خيارچين بودند كه اولي روزي يك بار و اون يكي روزي بيست بار خيار از مزرعه ميچيدند.از اولي پرسيدند:‌روزي چندبا خيار ميچيني؟ گفت م و رفيقم با هم روزي بيست و يك بار خيار ميچينيم!!!
در عباداتن و كارهاي خوب و خيري كه با ديگري انجام ميديم ممكنه نتيجه اي كه جمعي به اون ميرسيم مانع اين بشه كه شخصا به چي رسيديم. بخاطر همين توي هر عبادت و كار خوب وخير اول تنهايي كار كن تا بتوني ببيني چقدر كاسبي كردي، وقتي كاسبيت راه افتاد و خدا خير و بركت رو نصيبت كرد اون وقت با دوستات همراه شو وكار كن
ياعلي
 

Ehsan_M

عضو جدید
کاربر ممتاز
فرمود: هر كه از ما مى‏ ميرد، در حقيقت نمرده است و چيزى از ما كهنه نمى ‏شود.
من معنی قسمت اول جمله رو در قسمت دوم دیدم, یعنی به نظرم جفتشون یکسانند:

هر كه از ما مى‏ ميرد، در حقيقت نمرده است=
چيزى از ما كهنه نمى ‏شود

هر وقت بهشون مراجعه کنیم به روز هستند. اعمال و روش و شیوه زندگی شون در تمام دوران نه تنها قابل استفاده ست بلکه بهترین روشه. به نظر من این به معنیه همیشه زنده بودنه.
 

Ehsan_M

عضو جدید
کاربر ممتاز
جمعبندی هفته هجدهم

جمعبندی هفته هجدهم

بسم رب الزهرا

واقعا سخته. بعضی از قسمت های نهج البلاغه هست که اصلا قابل خلاصه کردن نیست.
جملات با رنگ مشکی نظرات خودم هستند (البته زیاد نیستند). حتما اگر نظری داشتید بگید, و اگر به نظرتون حرفی رو اشتباه زده بودم دیگه واجب میشه که تذکر بدید و اصلاحش کنید

جمله منتخب:

خدا را خدا را در باره قرآن, مبادا دیگران در عمل کردم به دستوراتش از شما پیشی گیرند.

جمله بالا یکم ترسناکه و فکر کنم خیلی روشنه که چه منظوری داره.


هفته هجدهم نامه های 45 , 46 و 47 رو خوندیم.

نامه 46
**************************************************************************

گمان نمى ‏كردم مهمانى مردمى را بپذيرى كه نيازمندانشان با ستم محروم شده، و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شده‏ اند، انديشه كن در كجايى و بر سر كدام سفره مى‏ خورى پس آن غذايى كه حلال و حرام بودنش را نمى ‏دانى دور بيفكن، و آنچه را به پاكيزگى و حلال بودنش يقين دارى مصرف كن.

**************************************************************************

آگاه باش
هر پيروى را امامى است كه از او پيروى مى ‏كند، و از نور دانشش روشنى مى ‏گيرد، آگاه باش امام شما از دنياى خود به دو جامه فرسوده، و دو قرص نان رضايت داده است، بدانيد كه شما توانايى چنين كارى را نداريد امّا با پرهيزكارى و تلاش فراوان و پاكدامنى و راستى، مرا يارى دهيد.

همه ما چه با ایمان چه بی ایمان پیرو هستیم. و لزوما پیرو اون کسی که خودمون میگیم نیستیم. رفتار روزمره مون نشون میده ک واقعا امام ما کیه؟ و وای بر با ایمانی که امامش رو اشتباه انتخاب کرده باشه

**************************************************************************

اين درد تو را بس كه شب را با شكم سير بخوابى و در اطراف تو شكم‏هايى گرسنه و به پشت چسبيده باشند

**************************************************************************

آيا به همين رضايت دهم كه مرا امير المؤمنين عليه السلام خوانند و در تلخى‏ هاى روزگار با مردم شريك نباشم و در سختى‏ هاى زندگى الگوى آنان نگردم آفريده نشده ‏ام كه غذاهاى لذيذ و پاكيزه مرا سرگرم سازد،
چونان حيوان پروارى كه تمام همّت او علف، و يا چون حيوان رها شده كه شغلش چريدن و پر كردن شكم بوده، و از آينده خود بى خبر است. آيا مرا بيهوده آفريدند آيا مرا به بازى گرفته ‏اند آيا ريسمان گمراهى در دست گيرم و يا در راه سرگردانى قدم بگذارم.

آيا سزاوار است كه چرندگان، فراوان بخورند و راحت بخوابند، و گله گوسفندان پس از چرا كردن به آغل رو كنند، و على نيز [همانند آنان‏] از زاد و توشه خود بخورد و استراحت كند چشمش روشن باد كه پس از ساليان دراز، چهارپايان رها شده، و گلّه‏ هاى گوسفندان را الگو قرار دهد


قسمت آبی رنگ و دوخط آخر رو حتما بخونید. توصیف کسی که فقط به خوشگذرانی فکر میکنه فوق العاده ست


**************************************************************************

گويا مى ‏شنوم كه شخصى از شما مى ‏گويد: «اگر غذاى فرزند ابى طالب همين است، پس سستى او را فرا گرفته و از نبرد با هماوردان و شجاعان باز مانده است». آگاه باشيد
درختان بيابانى، چوبشان سخت‏تر، و درختان كناره جويبار پوستشان نازك‏تر است. درختان بيابانى كه با باران سيراب مى‏ شوند آتش چوبشان شعله‏ ورتر و پر دوام‏تر است.

**************************************************************************

اى دنيا به خدا سوگند اگر شخصى ديدنى بودى، و قالب حس كردنى داشتى، حدود خدا را بر تو جارى مى‏ كردم، به جهت بندگانى كه آنها را با آرزوهايت فريب دادى، و ملّت‏ هايى كه آنها را به هلاكت افكندى، و قدرتمندانى كه آنها را تسليم نابودى كردى، و هدف انواع بلاها قرار دادى كه ديگر راه پس و پيش و ندارند، امّا
هيهات
كسى كه در لغزشگاه تو قدم گذارد سقوط خواهد كرد، و آن كس كه بر امواج تو سوار شد غرق گرديد، كسى كه از دام‏هاى تو رهائى يافت پيروز شد، آن كس كه از تو به سلامت گذشت نگران نيست كه جايگاهش تنگ است، زيرا دنيا در پيش او چونان روزى است كه گذشت.

**************************************************************************

خوشا به حال آن كس كه مسئوليّت‏ هاى واجب را در پيشگاه خدا به انجام رسانده و در راه خدا هر گونه سختى و تلخى را به جان خريده، و به شب زنده ‏دارى پرداخته است
،
**************************************************************************
نامه 45
**************************************************************************

در مشكلات از خدا يارى جوى، و درشت خويى را با اندك نرمى بياميز.
در آنجا كه مدارا كردن بهتر است مدارا كن، و در جايى كه جز با درشتى كار انجام نگيرد، درشتى كن، پر و بالت را برابر رعيّت بگستران، با مردم گشاده روى و فروتن باش، و در نگاه و اشاره چشم، در سلام كردن و اشاره كردن با همگان يكسان باش، تا زورمندان در ستم تو طمع نكنند، و نا توانان از عدالت تو مأيوس نگردند.

**************************************************************************
نامه 47-وصیت نامه
**************************************************************************

شما را، و تمام فرزندان و خاندانم را، و كسانى را كه اين وصيّت به آنها مى ‏رسد، به ترس از خدا، و نظم در امور زندگى، و ايجاد صلح و آشتى در ميانتان سفارش مى‏ كنم، زيرا من از جدّ شما پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شنيدم كه مى ‏فرمود
:>>
اصلاح دادن بين مردم از نماز و روزه يك سال برتر است<<.

**************************************************************************

خدا را خدا را در باره يتيمان
، نكند آنان گاهى سير و گاه گرسنه بمانند، و حقوقشان ضايع گردد

خدا را خدا را در باره قرآن، مبادا ديگران در عمل كردن به دستوراتش از شما پيشى گيرند.

امر به معروف و نهى از منكر را ترك نكنيد كه بدهاى شما بر شما مسلّط مى‏ گردند، آنگاه هر چه خدا را بخوانيد جواب ندهد .

**************************************************************************

اى فرزندان عبد المطلّب: مبادا پس از من دست به خون مسلمين فرو بريد [و دست به كشتار بزنيد] و بگوييد، امير مؤمنان كشته شد، ب
دانيد جز كشنده من كسى ديگر نبايد كشته شود. درست بنگريد اگر من از ضربت او مردم، او را تنها يك ضربت بزنيد، و دست و پا و ديگر اعضاى او را مبريد، من از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شنيدم كه فرمود: «بپرهيزيد از بريدن اعضاى مرده، هر چند سگ ديوانه باشد».


**************************************************************************
حکمت ها:
**************************************************************************
همانا اين دل ها همانند بدن ها افسرده مى شوند ، پس براى شادابى دل ها ، سخنان زيباى حكمت آميز را بجوييد.
بى ارزش ترين دانش ، دانشى است كه بر سر زبان است ، و برترين علم ، علمى است كه در اعضا و جوارح آشكار است.

**************************************************************************

جملات منتخب خانم آگاهدخت:

خدا را خدا را در باره يتيمان، نكند آنان گاهى سير و گاه گرسنه بمانند، و حقوقشان ضايع گرد
خدا را خدا را در باره قرآن, مبادا دیگران در عمل کردم به دستوراتش از شما پیشی گیرند.
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
پنج شنبه
4. ويژگى‏ هاى امام على عليه السّلام
مردم عذر خواهى كنيد از كسى كه دليلى بر ضدّ او نداريد، و آن كس من مى ‏باشم، مگر من در ميان شما بر اساس «ثقل اكبر» كه قرآن است عمل نكردم و ثقل اصغر «عترت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» را در ميان شما باقى نگذاردم مگر من پرچم ايمان را در بين شما استوار نساختم و از حدود و مرز حلال و حرام آگاهيتان ندادم مگر پيراهن عافيت را با عدل خود به اندام شما نپوشاندم و نيكى ‏ها را با اعمال و گفتار خود در ميان شما رواج ندادم و ملكات اخلاق انسانى را به شما نشان ندادم پس وهم و گمان خود را در آنجا كه چشم دل ژرفاى آن را مشاهده نمى‏ كند، و فكرتان توانايى تاختن در آن راه ندارد، به كار نگيريد،
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1]حکمت 113 نهج البلاغه-
ارزش هاى والاى اخلاقى (اخلاقى)
[/h]
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
وَ قَالَ [عليه السلام]
درود خدا بر او ، فرمود :
لَا مَالَ أَعْوَدُ مِنَ الْعَقْلِ
سرمايه اى از عقل سودمندتر نيست ،
وَ لَا وَحْدَةَ أَوْحَشُ مِنَ الْعُجْبِ
و هيچ تنهايى ترسناك تر از خودبينى ،
وَ لَا عَقْلَ كَالتَّدْبِيرِ
و عقلى چون دورانديشى ،
وَ لَا كَرَمَ كَالتَّقْوَى
و هيچ بزرگوارى چون تقوى ،
وَ لَا قَرِينَ كَحُسْنِ الْخُلُقِ
وهمنشينى چون اخلاقى خوش ،
وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ
و ميراثى چون ادب ،

وَ لَا قَائِدَ كَالتَّوْفِيقِ
و رهبرى چون توفيق الهى ،
وَ لَا تِجَارَةَ كَالْعَمَلِ الصَّالِحِ
و تجارتى چون عمل صالح ،
وَ لَا رِبْحَ كَالثَّوَابِ
و سودى چون پاداش الهى ،
وَ لَا وَرَعَ كَالْوُقُوفِ عِنْدَ الشُّبْهَةِ
و هيچ پارسايى چون پرهيز از شُبهات ،
وَ لَا زُهْدَ كَالزُّهْدِ فِى الْحَرَامِ
و زُهدى همچون بى اعتنايى به دنياى حرام ،
وَ لَا عِلْمَ كَالتَّفَكُّرِ
و دانشى چون انديشيدن ،
وَ لَا عِبَادَةَ كَأَدَاءِ الْفَرَائِضِ
و عبادتى چون انجام واجبات ،
وَ لَا إِيمَانَ كَالْحَيَاءِ وَ الصَّبْرِ
و ايمانى چون حياء و صبر .
وَ لَا حَسَبَ كَالتَّوَاضُعِ
و خويشاوندى چون فروتنى ،
وَ لَا شَرَفَ كَالْعِلْمِ
و شرافتى چون دانش ،
وَ لَا عِزَّ كَالْحِلْمِ
و عزّتى چون بردبارى ،
وَ لَا مُظَاهَرَةَ أَوْثَقُ مِنَ الْمُشَاوَرَةِ .
و پشتيبانى مطمئن تر از مشورت كردن نيست.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سلام
پنج شنبه

4. ويژگى‏ هاى امام على عليه السّلام

(ارسال دوست خوبم dordoone)

و

5- اخبار غيبى نسبت به آينده بنى اميّه

تا آن كه برخى از شما گمان مى ‏برند كه دنيا به كام بنى اميّه شد، و همه خوبى‏ ها را افزون به آنها سپرده و آنها را از سرچشمه خود سيراب كرده، و تازيانه و شمشيرشان از سر اين امّت كنار نخواهد رفت.
كسانى كه چنين مى‏ انديشند در اشتباهند، زيرا سهم بنى اميّه تنها جرعه ‏اى از زندگى لذّت بخش است كه مدّتى آن را مى ‏مكند سپس همه آنچه را كه نوشيدند بيرون مى ‏ريزند.


حکمت 113

درود خدا بر او ، فرمود :

سرمايه اى از عقل سودمندتر نيست ،
و هيچ تنهايى ترسناك تر از خودبينى ،
و عقلى چون دورانديشى ،
و هيچ بزرگوارى چون تقوى ،
وهمنشينى چون اخلاقى خوش ،
و ميراثى چون ادب ،
و رهبرى چون توفيق الهى ،
و تجارتى چون عمل صالح ،
و سودى چون پاداش الهى ،
و هيچ پارسايى چون پرهيز از شُبهات ،
و زُهدى همچون بى اعتنايى به دنياى حرام ،
و دانشى چون انديشيدن ،
و عبادتى چون انجام واجبات ،
و ايمانى چون حياء و صبر .
و خويشاوندى چون فروتنى ،
و شرافتى چون دانش ،
و عزّتى چون بردبارى ،
و پشتيبانى مطمئن تر از مشورت كردن نيست
.



هرکدوم از این جملات برای یک عمر زندگی هرکدام از ما ها کافیه
 

بابك خسروي

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
جمله منتخب اين هفته
درود خدا بر او ، فرمود :
سرمايه اى از عقل سودمندتر نيست ،
و هيچ تنهايى ترسناك تر از خودبينى ،
و عقلى چون دورانديشى ،
و هيچ بزرگوارى چون تقوى ،
وهمنشينى چون اخلاقى خوش ،
و ميراثى چون ادب ،
و رهبرى چون توفيق الهى ،
و تجارتى چون عمل صالح ،
و سودى چون پاداش الهى ،
و هيچ پارسايى چون پرهيز از شُبهات ،
و زُهدى همچون بى اعتنايى به دنياى حرام ،
و دانشى چون انديشيدن ،
و عبادتى چون انجام واجبات ،
و ايمانى چون حياء و صبر .
و خويشاوندى چون فروتنى ،
و شرافتى چون دانش ،
و عزّتى چون بردبارى ،
و پشتيبانى مطمئن تر از مشورت كردن نيست
.


انشاا... كه خوب اينا رو درك كنيم
ياعلي
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سلام

جملات منتخب

چرا سرگردانيد؟ در حالى كه عترت پيامبر شما در ميان شماست، آنها زمامداران حق و يقينند، پيشوايان دين، و زبان‏هاى راستى و راستگويانند

اى مردم اين حقيقت را از خاتم پيامبران بياموزيد كه فرمود: هر كه از ما مى‏ ميرد، در حقيقت نمرده است و چيزى از ما كهنه نمى ‏شود.


مردم عذر خواهى كنيد از كسى كه دليلى بر ضدّ او نداريد، و آن كس من مى ‏باشم، مگر من در ميان شما بر اساس «ثقل اكبر» كه قرآن است عمل نكردم و ثقل اصغر «عترت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» را در ميان شما باقى نگذاردم
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
جملات منتخب من در هفته بیست و یکم
1.هر كس از شما در روزگارانى كه مهلت دارد به اعمال نيكو بپردازد پيش از آن كه مرگ فرا رسد، و در ايّام فراغت پاك باشد، پيش از آن كه گرفتار شود، و در ايّام رهايى نيكوكار باشد، پيش از آن كه مرگ گلوگاه او را بفشارد، پس براى خود و جايى كه مى‏ رود آماده باشد، و در اين دنيا كه محل كوچ كردن است براى منزلگاه ابدى، توشه‏اى بردارد.

2.پس همانا خداى سبحان شما را بيهوده نيافريد، و به حال خود وا نگذاشت، و در گمراهى و كورى رها نساخته است، كردارتان را بيان فرموده، و از اعمال شما با خبر است و سر آمد زندگى شما را مشخّص كرد و «كتابى بر شما نازل كرد كه روشنگر همه چيز است»

3.به خود بيش از اندازه آزادى ندهيد، كه شما را به ستمگرى مى‏ كشاند، و با نفس سازشكارى و سستى روا مداريد كه ناگهان در درون گناه سقوط مى‏ كنيد.

4.سعادتمند كسى است كه از زندگى ديگران عبرت آموزد،

5.رياكارى و تظاهر، و هر چند اندك باشد شرك است، و همنشينى با هوا پرستان ايمان را به دست فراموشى مى‏ سپارد، و شيطان را حاضر مى‏ كند.

6.تمام خطبه 87 نکته بود و نمیشه از هیچ قسمتش گذتشو خلاصه اش کرد
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم

بر بلندای فلک ذکر ملائک یا عیلست

هر که گوید یا علی ، در روز محشر با علیست
سلام

تشکر از همراهی همه ی دوستان وهمرا هان

کسب اجازه از استارتر تاپیک Ehsan_M وجناب یارانراد و **آگاهدخت** عزیزم

هفته بیست و دوم

شنبه
خطبه 88
از فَإنّ اللّه تا أسبابَ مُحکَمات

حکمت 114
وَ قَالَ [عليه السلام]إِذَا اسْتَوْلَى الصَّلَاحُ عَلَى الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ ثُمَّ أَسَاءَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ لَمْ تَظْهَرْ مِنْهُ حَوْبَةٌ فَقَدْ ظَلَمَ وَ إِذَا اسْتَوْلَى الْفَسَادُ عَلَى الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ فَأَحْسَنَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ فَقَدْ غَرَّرَ .

درود خدا بر او ، فرمود :هرگاه نيكوكارى بر روزگار و مردم آن غالب آيد ،اگر كسى ديگرى گمان بد برد ، در حالى كه از او عمل زشتى آشكار نشده ستمكار است ،و اگر بدى بر زمانه و مردم آن غالب شودو كسى به ديگرى خوش گمان باشد ، خود را فريب داد.

یکشنبه
خطبه 89
از أرسَلَهُ تا دثارُها السَّیفُ

حکمت 115
وَ قِيلَ لَهُ [عليه السلام] كَيْفَ نَجِدُكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ ع كَيْفَ يَكُونُ حَالُ مَنْ يَفْنَى بِبَقَائِهِ وَ يَسْقَمُ بِصِحَّتِهِ وَ يُؤْتَى مِنْ مَأْمَنِهِ

درود خدا بر او ، فرمود : ( شخصى از امام پرسيد حال شما چگونه است ؟ فرمود : چگونه خواهد بود حال كسى كه در بقاى خود ناپايدار و در سلامتى بيمار است ،و در آنجا كه آسايش دارد مرگ او فرا مى رسد!


دوشنبه
ادامه خطبه 89
از فَاعتَبِروا تا أجَل معدود

حکمت 116
وَ قَالَ [عليه السلام] كَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَيْهِ وَ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِيهِ وَ مَا ابْتَلَى اللَّهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَهُ .

درود خدا بر او ، فرمود :چه بسا كسى كه با نعمت هايى كه به او رسيده ، به دام افتد ،و با پرده پوشى بر گناه ، فريب خورد ،و با ستايش شدن ، آزمايش گردد ؛و خدا هيچ كس را به چيزى همانند مهلت دادن ، نيامرزد.

سه شنبه
خطبه 150
از وَ أخَذوا تا لاتَعرفونَ

حکمت 117
وَ قَالَ [عليه السلام]هَلَكَ فِيَّ رَجُلَانِ مُحِبٌّ غَالٍ وَ مُبْغِضٌ قَالٍ .

درود خدا بر او ، فرمود :دو تن به خاطر من به هلاكت رسيدند :دوست افراط كننده ،و دشمن دشنام دهنده.

چهار شنبه
ادامه خطبه 150
ألا وَ إنَّ تا بَعد الصُّبوح

حکمت118
وَ قَالَ [عليه السلام] إِضَاعَةُ الْفُرْصَةِ غُصَّةٌ .

درود خدا بر او فرمود :از دست دادن فرصت ها ، اندوهبار است .

پنج شنبه
ادامه خطبه 150
از وَ طالَ تا مُبایَن

جکمت 119
وَ قَالَ [عليه السلام] مَثَلُ الدُّنْيَا كَمَثَلِ الْحَيَّةِ لَيِّنٌ مَسُّهَا وَ السَّمُّ النَّاقِعُ فِى جَوْفِهَا يَهْوِى إِلَيْهَا الْغِرُّ الْجَاهِلُ وَ يَحْذَرُهَا ذُو اللُّبِّ الْعَاقِلُ .

درود خدا بر او ، فرمود :دنياى حرام چون مار سمى است ،پوست آن نرم ولى سم كشنده در درون دارد ،نادان فريب خورده به آن مى گرايد ،و هوشمند عاقل از آن دورى گزيند.


جمعه جمع بندی

یا علی

التماس دعای خیر برای همه
 
بالا