هر کی سوتی داده تعریف کنه!

ستاره اسموون

عضو جدید
موقع چایی خوردن تو خوابگاه عادت داشتیم چایی که میخوردیم تفاله هاشو از پنجره میریختیم تو خیابون...

یه شب موقع ریختن چایی از کتری(به قوری اعتقادی نداشتیم)بچه ها شو خی می کردن و این کتریه سه چار تا تکون اساسی خورد و لیوانا نصفش پر تفاله شد.چایی رو که خوردیم طبق عادت ته مونده چایی رو تو همون حالت نشسته میپاشیدیم بیرون...پا شدم لیوانا رو بذارم لب تاقچه که چشتون روز بد نبینه...تفاله ها ریخته بود رو پیر هن سرپرست خوابگاه و داشت خودشو تمیز میکرد:biggrin:
مام پریدیم برقا رو خاموش کردیم ...درم قفل که اره مثلا ما خابیم...بنده خدا به روی خودشم نیورد


از خاطراتتون معلومه زیاد شیطون بودین تو خوابگاهتون
خیلی خندیدم
ممنون
 

آیداجون

عضو جدید
نوشته اصلي بوسيله آیداجون http://www.www.www.iran-eng.ir/images/buttons/viewpost-left.png

یه سری بچه های فامیلمون داشتن بازی میکردم
یکی ازبچه هابهم گفت یه اسم بی نقطه بگم منم نه گذاشتم نه برداشتم گفتم هوشنگ

منومیگی http://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/funny/w15.gif

چ اسم سنگینی هم گفتی......http://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/icon_biggrin.gif
:D:redface:
 

MOTIII17

عضو جدید
خودمو چشم نزنم غیر از سوتی های لپی و کلامی مثله (کنادی قندو = قنادی کند) خیلی کمتر سوتی میدم..اما چند شب پیش خونه خواهرم کل خانواده مادریم دعوت بودیم و سر سفره شام بودیم و صحبت آیه الکرسی شد و اینکه ماها اول از هر چیزی بهمون آیه الکرسیو یاد دادن شدو ادختر خالم گفت: من قبل از اینکه سوره حمدو یاد بگیرم ایه الکرسی یاد گرفتم....
که من یهو گتم اتفاقا منم مادربزرگم(پدری) که اون شب نبوده بهم یاد داده و هر وقت هم که میخوام از در خونش راه بیفتم و بیام بیرون بهم میگه آیه الکرسی بخون خودتو توف کن( بعد داداشم گفت منظورت اینه که بهت میگه خودتو فوت کن دیگه):redface:

:biggrin::biggrin: آره منم بودم کا خانواده سر سفره مردن از خنده
 

MOTIII17

عضو جدید
من و دردونه باهم رفته بودیم بیرون.... تو مفازه لباس فروشی که بودیم دردونه رفت بگه شلوار مخمل مشکی ندارین؟ گفت شلوار مخمی ندارین.... من و دردونه پخش مغازه شدیم از خنده
 

navid.orturk

اخراجی موقت
همین دیروز داشتم میرفتم باشگاه آب تو میدون کنار باشگاه یخ زده بود بعد من خوشم میومد که یخارو با پام خورد کنم.2 بار پا زدم خورد شدن چه کیفی داد دفعه سوم افتادم تو آب مردم کلی کیف کردن.خودمم خندم گرفت...:biggrin:


:biggrin:

واقعا که دختر جالبی هستی !
 

shokraneh.28

عضو جدید
سالها پیش داشتم تو پارک بدمینتون بازی میکردم، اومدم یه ضربه ی محکم بزنم، راکتو بردم بالا با تمام نیرو آوردمش پایین که در این هنگام ناگهان یکی از پشت سرم فریاد زد: وااااااای! بدبختو داغونش کردم!
 

navid.orturk

اخراجی موقت
همین دیروز داشتم میرفتم باشگاه آب تو میدون کنار باشگاه یخ زده بود بعد من خوشم میومد که یخارو با پام خورد کنم.2 بار پا زدم خورد شدن چه کیفی داد دفعه سوم افتادم تو آب مردم کلی کیف کردن.خودمم خندم گرفت...:biggrin:

سالها پیش داشتم تو پارک بدمینتون بازی میکردم، اومدم یه ضربه ی محکم بزنم، راکتو بردم بالا با تمام نیرو آوردمش پایین که در این هنگام ناگهان یکی از پشت سرم فریاد زد: وااااااای! بدبختو داغونش کردم!


دستت درد نکنه
 

WOMIS

عضو جدید
داشتم با دوستم درمورده شب یلدا صحبت میکردم بهش گفتم تولده خواهرم (از من بزرگتره) شب یلداست .دوستم گفت خوب چرا اسمش یلدا نیست منم بعد از تفکر فراوان گفتم :به اسمه من بیادخو....:D
 

natanaeal

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چند شب گذشته مشغول کارکردن آزمایشگاه مدار با همخونه ایهام بودم که یکیشون گفت:
دیشب یه فیلمی نگاه میکردیم و نقش اصلی فیلم قصد رفتن به لندن رو داشته ، اون یکی گفت:خب لندن میخواد بره،انگلیس که نمیره:biggrin:
 
آخرین ویرایش:

misento

عضو جدید
چند شب گذشته مشغول کارکردن آزمایشگاه مدار با همخونه ایهام بودم که یکیشون گفت:
دیشب یه فیلمی نگاه میکردیم و نقش اصلی فیلم قصد رفتن به لندن رو داشته ، اون یکی گفت:خب لندن میخواد بره،انگلیس که نمیره:biggrin:
انگلیس بخواد بره چی میشه :biggrin:
 

delaram_aramdel

عضو جدید
چند روز پیش رفته بودم دیدن یکی از اقوام که از مکه اومده بود موقعی که دید و بازدید تموم شد و داشتم میومدم بیرون و صابخونه اومده بود برا بدرقه گفتم : دستتون درد نکنه خیلی زحمت کشیدین تشریف آوردین
صابخونه :eek:
من:confused:
 

delaram_aramdel

عضو جدید
یه روز رفته بودم بیرون خرید داشتم تو پاساژ میچرخیدم دیدم خیلی مورد توجه قرار گرفتم و همه بهم نگاه میکنن کلی ذوق کرده بودم و تو دلم خودم رو تحسین میکردم که عجب تیپی زدم :cool:
چند تا دختر رد شدن از کنارم و یهو زدن زیر خنده من کلی کلافه شده بودم که موضوع چیه ؟ یهو یه پسری با کلی خجالت گفت خانم ببخشید مارک شلوارتون رو نکندید
من از خجالت میخواستم آب بشم برم تو زمین بازم صد رحمت به پسرا :mad:
تازه اتیکت نگو ورق آچار بگو:cry:
 

delaram_aramdel

عضو جدید
من کلا سوتی زیاد میدم
رفته بودم بیرون برا خرید
جلوی یه مغازه یه شلوار خوشگل دیدم که پای مانکن بود خوشم اومد رفتم تو با اعتماد به نفس کامل گفتم ببخشید خانم این شلوار که پاتونه چنده ؟؟؟؟؟؟؟؟
فروشنده:biggrin:
من:redface:
 

natanaeal

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من کلا سوتی زیاد میدم
رفته بودم بیرون برا خرید
جلوی یه مغازه یه شلوار خوشگل دیدم که پای مانکن بود خوشم اومد رفتم تو با اعتماد به نفس کامل گفتم ببخشید خانم این شلوار که پاتونه چنده ؟؟؟؟؟؟؟؟
فروشنده:biggrin:
من:redface:
عزیزم ایراد نداره/پیش میاد دیگه
 

Body Guard

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
امروز یه خانومی اومد تو محل کارم و سلام داد...
خواستم مثلا جواب سلام بدم :گفتم سلام قربان!!!

مشتری ::whistle:
من ::biggrin:
مشتری::eek:
من ::cool:
 

Mitra-hamedan

عضو جدید
من سوتی های زیادی دادم اما این فک کنم از بزرگترینشه
یه بار که داشتم می رفتم دانشگاه از داخل حیاط با یه اقایی همقدم شدم تا رسیذیم در ورودی . این اقاهه خواست بره تو بعد من نمی شناختمش که گفتم اوهوی اقا خانوما مقدم ترن اونم بیچاره گفت بله بفرمایید . بعدمن رفتم سر کلاسم . بعد تموم شدن کلاسم با رئیس دانشگاه کار داشتم در اتاقشو زدم :eek:اینجوری موندم . حالا بگین چرا؟ خب همون اقاهه بود حالا برگشت به من گفت من که رییس دانشگاهم اینجوری حالمو گرفتی خدا به داد همکلاسیات برسه:w05:

خیلی باحال بود مرسی :biggrin:
 

navid shayeste

عضو جدید
با بابام داشتیم والیبال زنان المپیک رو تو دبی اسپرت میدیدیم بد ست اول تموم شد ! داشت صحنه اهسته بازی رو نشون میداد و مثلا حرکت های جالبشون رو اسلوموشن کرده بودن یهو بابام برگشت گفت باز احتمالا اونور داره دختری چیزی نشون میده این پدر سوخته ها ورداشتن دارن صحنه بازی نشون میدن !
بد من زدم زیر خنده بدش فهمید خیلی شیک و مجلسی گفت به کسی نگو !
شب اومدم خونه دیدم واسه همه تو خونه گفته نوید این سوتی رو داده ! :
 

سلطان قلب تو

عضو جدید
وای رفتم کتابفروشی میخواسم بگم کتابو اقساط گرفتم گفتم اسقاط
انقده خجالت کشیدم که اومدم بیرون عین دیوونه ها با خودم حرف میزدم/شانس آوردم شب بودو تاریک
دلم میخواد گریه کنم:cry:
 

سلطان قلب تو

عضو جدید
............................................................

اینم یه سوتی جدید
این مدلی دیدین تا حالا:cry:
:biggrin:معلومه که ندیدین
 
آخرین ویرایش:

danaye

عضو جدید
وای رفتم کتابفروشی میخواسم بگم کتابو اقساط گرفتم گفتم اسقاط
انقده خجالت کشیدم که اومدم بیرون عین دیوونه ها با خودم حرف میزدم/شانس آوردم شب بودو تاریک
دلم میخواد گریه کنم:cry:

عالی
عالی
عالی
لذت بردیم
..
تو بازار بفروشیم
خریدار نداشت
(بی ربط)
 

danaye

عضو جدید
ممنون
ممنون
ممنون
خوبه حداقل شما شاد شدید
من که آبروم رفت / دیگه دوباره نمیتونم تو رووش نگا کنم

حتما که نباید کلشو نگاه کنی
رفتی دفعه دیگه
روتو اونور کن
اقا اون کتابه چقد میشه
پولو بگیرید من برم بیارمش
بقیشم برا خودت
(این کارو کن)
 

سلطان قلب تو

عضو جدید
حتما که نباید کلشو نگاه کنی
رفتی دفعه دیگه
روتو اونور کن
اقا اون کتابه چقد میشه
پولو بگیرید من برم بیارمش
بقیشم برا خودت
(این کارو کن)

اخه اونا منو میشناسن همیشه کتابای کمیابی که میخوام واسم سفارش میدن
مثلا تراول 50 ای بدم بگم 40 تومن واس خودت نه خیر به من میگن اصفهانی
 

Similar threads

بالا