هر کی سوتی داده تعریف کنه!

Faeze Ardeshiry

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
يه دخترخاله اي دارم كه يه پدر شوهري داره كه خيلي سخت گيره و براي هر بيرون رفتني بايد ازش اجاز ميگرفتن
يه روز دخترخاله با همسر و فرزند ميرن بيرون
دخترخاله به بچش ميگه يه وقت به پدربزرگت نگي اومديم بيرون شام خورديما
بچه ميگه باشه
به محض اينكه ميرسن خونه بچه ميپره بغل بابا بزرگ ميگه بابايي ما نرفتيم بيرونا
تاز شامم نخورديما
 

arash 4

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو ترم اول استادمون یه مسئله ای داده بود بنویسیم منم میخواستم خود شرینی کنم که اشتباهای جواب سوال دیگه ای رو بهش دادم تا استاد نگا کرد گفت این چرت و پرتا چی نوشتی بعد همه خندیدن ولی زود تمومش کردن آخه استادمون خیلی جدی بود
 

آیداجون

عضو جدید
یه بارسرکلاس شیمی استادهی میگفت گرم جرم ...بعدمیخواست بگه چندگرم؟! منم یهوزرنگی کردم گفتم چند جـــــــــِــرَم
من:redface:
بچه ها
:w15:
 

Faeze Ardeshiry

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
یه بارسرکلاس شیمی استادهی میگفت گرم جرم ...بعدمیخواست بگه چندگرم؟! منم یهوزرنگی کردم گفتم چند جـــــــــِــرَم
من:redface:
بچه ها
:w15:
اينو نوشتي اون سوتي رو يادم اومد
سر كلاس حرفه و فن بوديم در مورد پنير و كره هي توضيح ميدادن هي توضيح ميدادن
بعدش از ما پرسيدن دو غذا رو نام ببر كه فلان ويژگي رو داشته باشه جوابشم ميشد پنير و كره
ما بس كه اينو تكرار كرديم قاط زديم گفتي كليل و پره
 

Faeze Ardeshiry

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
تو ترم اول استادمون یه مسئله ای داده بود بنویسیم منم میخواستم خود شرینی کنم که اشتباهای جواب سوال دیگه ای رو بهش دادم تا استاد نگا کرد گفت این چرت و پرتا چی نوشتی بعد همه خندیدن ولی زود تمومش کردن آخه استادمون خیلی جدی بود
يني چي؟
من كه متوجه نشدم
 

behnam5670

عضو جدید
کاربر ممتاز
يه دخترخاله اي دارم كه يه پدر شوهري داره كه خيلي سخت گيره و براي هر بيرون رفتني بايد ازش اجاز ميگرفتن
يه روز دخترخاله با همسر و فرزند ميرن بيرون
دخترخاله به بچش ميگه يه وقت به پدربزرگت نگي اومديم بيرون شام خورديما
بچه ميگه باشه
به محض اينكه ميرسن خونه بچه ميپره بغل بابا بزرگ ميگه بابايي ما نرفتيم بيرونا
تاز شامم نخورديما
خدا به دختر خالتون صبر بده.
من اولش فکر کردم نامزد هستند. بچه هم دارن ولی برای یه بیرون رفتن باید از پدر شوهر اجازه بگیرند؟ برای بچه دار شدن که اجازه نگرفتند احیاناً؟
 

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من نه که بچه زحلم.تا حالا مترو ندیده بودم
پارسال با داییم رفتیم مترو تو تهران.یه کارتی بهم داد و یه چیزایی گفت که من درست نفهمیدم باید چکارکنم.داییم کارت زد و رفت.من که بلد نبودم چکار کنم گفتم تا این دره بازه منم رد شم برم.اقا همین من خواستم رد بشم،دقیقا رسیدم وسطش یهو اینو دوتا درا بهم اومدن و منو پرس کردن....جلو ملت ابرومون رفت...دیگه برنگشتم ببینم کی دید کی ندید...زدم رفتم
 

kadoo

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
امروز بعد از ظهر خواب و بیدار تلفن جواب میدادم
گفتم مامان اینا میخوان برن خونه مادر شوهر مجتبی!!!
 

ELnur

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمیدونم سوتی به حساب میاد یا نه:دی

شب چهار شنبه سوری بر و بکس و رفقاشون رفتن خونه شون و تو خونه فقط ما بودیم و خاله م اینا و یکی دیگه از فامیل.
منم جو گیرررررر (آخه خیلی خوش گذشت اون شب) یه پنکه سقفی داریم رفتم چهار دست و پا بهش آویزون شدم به داداش کوچیکه گفتم بیا بذارش رو دور کم.:D
اونم گذاشت منم میچرخیدم و کیف میکردم.:D
به داداشم گفتم بسه دیگه خاموشش کن اونم لامسب لج کرد گذاشتش رو دور آخر.:razz:
این پنکه هم مثل ... سرعت گرفت منم داااااااااااااااد بابا کمش کن کمش کن.:eek:
پاهام ول شد با دستام پنکه رو سفت گرفته بودم و نمیدونم با چه سرعتی داشتم دوران میکردم.:confused:
حالا دیگه خودتون صحنه رو تصور کنین.:D
تا دیگه خاله م اومد پنکه رو خاموش کرد منم حالم بهم خورد دستم ول شد با کمر خوردم تو دیوار.:razz::cool:
خدا رو شکر چیزیم نشد ولی اگه خاله م نبود میدونستم با داداشم چکار بکنم..اینقدر خندید.:cool:

:biggrin::w15:
 

Faeze Ardeshiry

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
من نه که بچه زحلم.تا حالا مترو ندیده بودم
پارسال با داییم رفتیم مترو تو تهران.یه کارتی بهم داد و یه چیزایی گفت که من درست نفهمیدم باید چکارکنم.داییم کارت زد و رفت.من که بلد نبودم چکار کنم گفتم تا این دره بازه منم رد شم برم.اقا همین من خواستم رد بشم،دقیقا رسیدم وسطش یهو اینو دوتا درا بهم اومدن و منو پرس کردن....جلو ملت ابرومون رفت...دیگه برنگشتم ببینم کی دید کی ندید...زدم رفتم
بلد نبودي بابا
من و بابام كه يه كارت زديم دوتايي رد شديم
يني من نميدونستم كارته واسه يه نفره فك كردم ييك بزني باز ميمونه واسه چنتا
ديگه دره هم بسته نشد مام رد شديم
 

..:PURE:..

عضو جدید
کاربر ممتاز
سر سفره شام بودیم...پسر خاله ام فاویسم داره نباید باقالی بخوره....وگرنه حالش بد میشه میمیره...
بعد این فاویسمش خفیفه..بزرگتر هم شده کمتر شده..گه گاهی قایمکی باقالی میخوره...
شام باقالی پلو داشتیم...اینم کفگیرو ورداشت که بکشه...

مامانم :خاله قربونت برم ...یه وقت باقالی پلو نکشی!!برنج سفید بخور...
علیرضا:چرا خاله؟؟خو خوب شدم...
مامان:نه!مامانت نیس من میترسم حالت بدشه...

حالا از علی اصرار از مامانم انکار...:confused:

این وسط اون یکی پسر خاله ام پرسید:مگه چشه؟چرا براش بده؟!!

منم بلند جواب دادم :
هیچی بابا..سادیـــــــــــــســـــم داره!!:cool:

مامان و علی::surprised:
بقیه فامیل::w15:

من بعد از فهمیدن سوتیم ::redface:
 

ghxzy

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
یه سوتی از اون قبلنا یادم افتاد
داداشم زیاد مهرنوش گوش میداد.یه اهنگی داره مهرنوش که میگه" من زنم زنه زمستون...."
داداشم اینو حفظ شده بود تو خونه میزد زیر آواز: من زنمممم زنههه زمستون.
هرچی هم بهش میگفتم زشته اینو تو نباید بخونی به گوشش نمیرفت.:cool:
 

ميسيز

عضو جدید
چن روز پيش با مامانم رفته بوديم بازار، من خواستم يه چي كه قيمتش 25 تومن بود بخرم. مغازه داره وسيله رو بهم داد، به مامانم گفتم خب ديگه بريم. مامانم گفت: حساب كردي؟ گفتم : آره يه پنجاهي دادم. فروشندهه گفت:بقيشو گرفتين؟ گفتم: نه. اونم 25تومن شمرد، داد دستم. ما هم نزديك بود بريم بيرون كه گفت: خانم مطمئنيد كه داديد؟ به من داديد يا همكارم؟ يه بار ديگه كيفتونو نيگا كنيد شايد دوباره
گذاشتيد همونجا. منم با اعتماد به نفس در حد لاليگا كيف پولمو ديدم يه پنجاهي نبود تقريبا مطمئن شدم كه دادم. بعد كيف بيرونيمو ديدم............. اي داد بي داد يني دوس داشتم زمين دهن باز كنه من برم توش، پولو بعد از اينكه از كيف پوليم در آوردم گذاشته بودم تو كيفم. انقد خجالت كشيدم كه نگو. هيييييييي روزگار اينم از حواس ما!!!
 

دختر شاه پریون

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستم و شوهرش هردو معلمن
برگه های بچه های خوش فکرشونو که تصحیح میکنن واسه ما تعریف میکنن که چه پاسوخ های دندان شکنی میدن:
چرخه آب چیست: چرخیست که در آب میچرخد
درون شکل اعضای بدن را نام گذاری کنید.........شکل مثانه->قلب!
علت هجرت امام رضا در زمان فلان شاه به مشهد چه بود؟ زیارت !
جرقه انقلاب چگونه زده شد؟ چون در آن زمان کبریت نبود با سنگ چخماق!
یعنی خوشم میاد کلی وقت گذاشتن مخصوصا این آخریه کلی به خودش افتخار کرده ....
 

لیلا 19

عضو جدید
یه بار مامانم مریض بود براش آب اوردم با قرصاش بخوره یه مقدار آب باقی موند تو لیوان برای اینکه مثل همیشه تا اخرشو خالی کرده باشه لیوانو کج کرد ته مونده ی آبو ریخت رو زمین
منو میگی تا چند لحظه هنگیده بودم:eek:
ولی بعدش کلی خندیدم براشم تعریف کردم بعدا انکار میکرد زیر یارشم نمیرفت:D
 

M.T.R.W

عضو جدید
کاربر ممتاز
زنگ زدم دوستم گفتم چطوری میمون؟
گفت من بابای میمونم گوشی... رضا بیا دوستت؟ منو می گی...:cry:
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گوشیم خونه جا مونده به مامانم زنگ زدم که خاموشش کنه

گفت: تازه زدمش به شارژ هرکی زنگ می زنه جواب می دم می خوام ببینم با کی در ارتباطی


خدا رو شکر GF ندارم:D
 

chik.chik.jhik

عضو جدید
کاربر ممتاز
چن روز پيش با مامانم رفته بوديم بازار، من خواستم يه چي كه قيمتش 25 تومن بود بخرم. مغازه داره وسيله رو بهم داد، به مامانم گفتم خب ديگه بريم. مامانم گفت: حساب كردي؟ گفتم : آره يه پنجاهي دادم. فروشندهه گفت:بقيشو گرفتين؟ گفتم: نه. اونم 25تومن شمرد، داد دستم. ما هم نزديك بود بريم بيرون كه گفت: خانم مطمئنيد كه داديد؟ به من داديد يا همكارم؟ يه بار ديگه كيفتونو نيگا كنيد شايد دوباره
گذاشتيد همونجا. منم با اعتماد به نفس در حد لاليگا كيف پولمو ديدم يه پنجاهي نبود تقريبا مطمئن شدم كه دادم. بعد كيف بيرونيمو ديدم............. اي داد بي داد يني دوس داشتم زمين دهن باز كنه من برم توش، پولو بعد از اينكه از كيف پوليم در آوردم گذاشته بودم تو كيفم. انقد خجالت كشيدم كه نگو. هيييييييي روزگار اينم از حواس ما!!!

آخ دل درد گرفتم از خنده:w15:
 

misento

عضو جدید
روز 13بدری پسردائی م ازم پرسید ساعت چنده منم گفتم 13:37 ؛ اونم برگشت گفت 37 دقیقه از ساعت 1.5 گذشته :d
 

SHEEDA

عضو جدید
یه روز که مهمان داشتیم ،موقع خداحافظی به جای خداحافظی گفتم سلام خوبید؟؟:cry:
قیافم دیدن داشت هااااااااااااااا:biggrin:
 

آیداجون

عضو جدید
یه باراستادگفت یکی بره یه ماژیک بیاره هیچکس از جاش بلند نشد یکی ازبچه هاکه مهمان بود پاشدگفت من میارم ولی بایدکجابرم
منم یهونه گذاشتم نه برداشتم باصدای بلنـــــــد گفتم ای کیوهمون کلاسی که بغل Wcهست!!
من
:redface:
استاد:D
بقیه:thumbsup2:
 

Similar threads

بالا