شل سیلور استاین

cute

عضو جدید
کاربر ممتاز
از خیلی خوب...به خیلی بد
از خیلی خوب...به خیلی بد.....چقدر زود رسیدم
خیلی خوب,خیلی بد,چقدر زود
ولی هیچ کس به من چیزی نگفته بود
من هم هرگز نمی دونستم
از خیلی خوب به خیلی بد این قدر زود می شه رسید.
It went from so good...to so bad....so soon
So good,to so bad,so soon
But nobody told me,so i never knew
It goes from so good, to so bad,so soon
از آفتاب...به سایه....به بارون رسیدم
از عشق...به شادی....به رنج رسیدم
از خوندن آهنگ های عاشقانه ی شیرین,به آهنگ های غمناک گریه آور رسیدم.
خیلی خوب....خیلی بد....چه قدر زود
It went from sunshine...to shade....to rain
It went from paassion....to pleasure....to pain
From singing sweet love songs,to cryin the blues
So good......to so bad......so soon
از حرفهایی مثل تا ابد شروع شد
و از همیشه به گاهی وقت ها,به هرگز رسید
از عاشق من باش...تا برای من هم جایی نگه دار
خیلی خوب...تا خیلی بد....چه قدر زود
It started with words like forever
And went from always,to sometimes,to never
From give me some lovin...to give me some room
So good....to so bad....so soon
از خیلی خوب....به خیلی بد....چه قدر زود
خیلی خوب...به خیلی بد....چه قدر زود
ولی هیچ کس چیزی به من نگفته بود
من هم هرگز نمی دونستم
از خیلی خوب,به خیلی بد,این قدر زود میشه رسید
It went from so good...to so bad...so soon
So good...to so bad...so soon
But nobody told me,so i never knew
It goes from so good, to so bad,so soon
خیلی خوب,خیلی بد,چقدر زود.
So good,to so bad,so soon.
 

cute

عضو جدید
کاربر ممتاز
Cloudy sky
<آسمان ابری>
ماه یه دختر خوشگله
که تو آسمون میون ستاره ها زندگی می کنه
و اون ابر پیر,یه مرده
که از اون دور دورا عاشق ماهه
از اون دور دورا عاشق ماهه
The moon,she is a pretty girl
Who lives up in the stars
And that old cloud,he s a great old man
Who loves her from afar
He loves her from afar
وقتی ماه خانم از اون بالا به ابر لبخند می زنه
ابر پیر سر از پا نمی شناسه
و برای اون آواز می خونه
و این آواز در اصل همون رعده,که ما می شنویم
عزیزم آیا نمی شنوی
این آواز همون رعده؟
When lady moon smiles down on him
Ol cloud is all a-wonder
So he starts to sing to her
And that s what makes the thunder
Can t ya listen,baby?
That s what make the thunder?
تا اون جا که من می دونم
عشق مثل آسمون ابریه
و اون ابر پیر تو آسمون
همون قدر تو عشق شانس داره که من دارم
Love is just a cloudy sky
As far as i can see
And that ol cloud in the sky
He got as much a chance in love as me
و بعضی شبها که آسمون صافه,وقتی که ماه صدای ابر
رو می شنوه دیگه در نمی آد
و از گونهای ابر اشک سرازیر می شه
و این همون بارونه که می باره,
عزیزم آیا نمی تونی این رو حس کنی
که این اشک همون بارونه که می باره؟
And some dry nights,she wont come out
When she hears him callin
The tears come streamin on down his cheeks
And that s the rain a-fallin
Dont ya feel it baby
That s the rain a-fallin?
تا اون جا که من می دونم
عشق مثل آسمون ابریه
و اون ابر پیر تو آسمون
همون قدرتو عشق شانس داره که من دارم
Love is just a cloudy sky
As far as i can see
And that ol cloud up in the sky
He s got as much a chance in love as me
و وقتی که شب داره کم کم تموم میشه
و ابر می بینه که ماه داره میره
به آسمون یه بوسه می فرسته
و این همون باده که می وزه
عزیزم این رو نمی تونی حس کنی
که این بوسه همون باده که می وزه؟
And when the night starts to get light
And he can see her goin
He throws a kiss across the sky
And that s the wind a_blowin
Cant ya feel it honey
That s the wind a-blowin?
تا اون جا که من می دونم
عشق مثل آسمون ابریه
و اون ابر پیر تو آسمون
همون قدرتوعشق شانس داره که من دارم
همون قدرتوعشق شانس داره که من دارم
Love is just a cloudy sky
As far as i can see
and that ol cloud up in the sky
he s got as much a chance as me
he s got as much a chance as me
 

sahar6711

عضو جدید
شل سیلور استاین

IM STANDING ON THE OUT SIDE OF YOUR SHELTER
بیرون پناهگاهت وایساده ام

بیرون پناهگاهت وایساده ام و اون تو رو نگاه میکنم
وقتی بمبا میریزن رو سرم
تو خیلی شیرین و گرم و امنی.
تا حالا بهت گفته بودم که نگرانتم؟

بهت گفته بودم که تو معرکه ای؟
ورنجم میده دوریت؟
بیرون پناهگاهت وایساده ام عزیز
ولی آرزوم اینه که تو قلبت باشم!
 

cute

عضو جدید
کاربر ممتاز
Help me mama
مامان کمکم کن
مامان کمکم کن....دارم عاشق میشم
و نمی تونم فکرش رو از سرم دور کنم
مامان جلوش رو بگیر...نمی تونم اجازه بدم شروع بشه
مامان,خواهش می کنم مجبورش کن از من دور شه
Help me mama...she is touching my heart
And i just cant keep her away
Stop her,mama ...i cant let it start
Mama,please make her go away
مامان جلوشو بگیر.... داره حرف می زنه
می ترسم با حرفهاش منو با خودش ببره
مامان کمکم کن....دارم اختیارم رو از دست می دم
Stop her mama...she s starting to speak.
I m afraid she might talk me away
Help mama....i m getting weak
مامان من قبلا عشق رو تجربه کردم
دوباره تحملش رو ندارم
مامان,خواهش می کنم مجبورش کن از من دور شه
Cause i ve been through this before
And i can t take anymore
Mama,please make her go away
مامان اون داره خیلی به من نزدیک میشه,می ترسم
مامان اون همون احساس عشق رو که می شناسم به من می ده
Mama,she s getting so close i m afraid
Mama,she s got me feeling that same old way
مامان کمکم کن,داره من رو عاشق خودش می کنه
نمی تونم فکرش رو از سرم بیرون کردم
مامان جلوش بگیر,نمی تونم اجازه بدم شروع کنه
مامان من قبلا عشق رو تجربه کردم
و دوباره تحملش رو ندارم
مامان خواهش می کنم مجبورش کن از من دور شه
Help me mama,she s touching my heart
And i just can t keep her away
Stop her mama, i can t let it start
Cause i ve been through this before
And i can t take anymore
Mama,please make her go away
مامان اون داره چنان با من صمیمی می شه که
میترسم.مامان,اون همون احساس عشق رو که
می شناسم به من میده
Mama,she s getting so close i m afraid
And mama, she s got me feeling that same
Old way.
 

cute

عضو جدید
کاربر ممتاز
مواظب عاشق ها باش
Beware of lovers
مواظب اون عاشق هایی باش که چشماشون رو می بندن
شاید هزاران دروغ رو پنهان می کنن
هیچ وقت نمی دونی چه کسی توی خیال اون هاست
مواظب اون عاشق هایی باش که چشماشون رو می بندن
Beware of lovers,who close their eyes
They could be hiding a thousand lies
You never know who they fantasize
Beware of lovers,who close their eyes
شاید به فکر یه غریبه باشهوشاید بهترین دوست خودت
شاید تو فکر اولین عشقش باشه که دوباره به سراغش
رفته سوال نکن تا دروغ نشنوی
مواظب اون عاشق هایی باش که چشماشون رو می بندن
It might be a stranger,or your best friend
Her very first love that she s holding again
Ask no questions and you ll get no lies
Beware of lovers,who close their eyes
آیا داره با فکری پلید برای تو نقش بازی می کنه؟
یا واقعا تو هستی که اون رو هیپنوتیزم کردی؟
مواظب اون عاشق هایی باش که چشماشون رو می بندن
Does she play the part with a cloudy mind?
Is it really you that has her hypnotized?
Beware of lovers,who close their eyes
اگه با آتش بازی می کنیومواظب شعله اش باش
دو نفر که عشق آتشینی به هم دارن بازی خطرناکی
می کنن در گرمای شور,عشق و اوج رضایت
عاشق تو می شن و چشماشون رو می بندن
Play with friend,watch the flame
Two burnin lovers,in a dangerous game
In the heat of passion,satisfaction sublime
They open to love you,and they close
Their eyes
مواظب اون عاشق هایی باش که چشماشون رو می بندن
مواظب اون عاشق هایی باش که چشماشون رو می بندن
Beware of lovers,who close their eyes
Beware of lovers,who close their eyes
 

sahar6711

عضو جدید
شل سیلور استاین

THE THINGS I DIDNT SAY
یزایی که نگفتم"
من نگفتم :(این کارو نکن)
وقتی که چمدونتو بستی که بری.
من نگفتم :(برگرد پیشم عزیزم بیا یه بار دیگه منو امتحان کن)
وقتی اون ازم پرسید که دوسش دارم یا نه
من فقط نگاه کردم.
اون رفت ومن الان توی گوشم میپیچه اون چیزایی که نگفتم
من نگفتم:( منو ببخش چون نصف اشتباها مال من بود)
من نگفتم: (ما دوباره سعی میکنیم چون چیزی که میخوایم عشق و وفاداری و زمان)
من گفتم:( اگه این راهی که تو میخوای بری من جلوتو نمی گیرم)
اون رفت و الان میشنفم همه چیزایی رو که نگفتم.
من نگفتم:( پالتوت رو بزارالان یه قهوه درست میکنم باهم صحبت میکنیم)
من نگفتم:(راهی که میخوای بری طولانیه تو هم تنهایی و جاده بی انتها)
من گفتم :(خداحافظ شانس به همرات به سلامت....)
و اون منو ترک کرد تا زندگی کنم با همه چیزایی که نگفتم
من اونو تو بازوهام نگرفتم و اشکاشو نبوسیدمم
من نگفتم: (زندگیم بی معنی میشه اگه اینجا نباشی)
من فکر کردم به کارهایی که میشه کرد وقتی ازاد باشم
ولی امروز کاری که می کنم شنیدن همه چیزاییه که نگفتم.
 

cute

عضو جدید
کاربر ممتاز
هی نلی نلی
Hey Nelly Nelly
هی نلی نلی,بیا لب پنجره
هی نلی نلی بیا ببین من چی می بینم
اون داره سوار یه قاطر با پشت خم شده می یاد تو شهر
با یه کلاه سیاه بلند روی سرش که قیافه اش را شبیه
احمق ها کرده از صحبت هاش کاملا معلومه
که تحصیل کردس
امسال سال 1853 میلادیه
Hey Nelly Nelly ,come to the window
Hey Nelly Nelly look at what i see
He s riding into town on a sway back mule
Got a tall black hat and he looks like a fool
He sure is talkin like he s been to school
And it s 1853
هی نلی نلی, به حرف های اون گوش کن
هی نلی نلی, می گه داره دیر می شه
اون می گه همه ی سیاه پوست ها باید آزاد باشن
تا مثل من و تو هر گجا که می خوان برن
اون داره درباره ی یه چیزی به نام دموکراسی صحبت میکنه
امسال سال 1858 میلادیه
Hey Nelly Nelly,listen what he s sayin
Hey Nelly Nelly,he says it s gettin late
And he says them black floks should all be free
To walk around the same as you and me
He s talkin bout a thing he calls democrocy
And it s 1858
هی نلی نلی به صدای مارش نظامی گوش کن
هی نلی نلی اسلحه ام را به من بده
و مردها دارن هورا می کشن,پسر بچه ها هم همین طور
دارن هورا می کشن
همه کت های آبی رنگ تنشون می کنن
دیگه نمی تونم این جا بشینم و با تو حرف بزنم
«چون سال 1861 میلادیه»
Hey Nelly Nelly hear the band a playing
Hey Nelly Nelly hand me down my gun
Cause the men are cheerin and the boys
Are too
They re all puttin on their coats of blue
I cant sit around here and talk to you
Cause it s 1861
هی نلی نلی ,بیا لب پنجره
هی نلی نلی,من از جنگ زنده برگشتم
کت آبی من لکه ی قرمز خون گرفته
و اون مرده که کلاه سیاه بلند سرش بود مرده
حتما همه یادمون میاد اون در سال 1865 چه حرفهایی می زد
Hey Nelly Nelly,come to the window
Hey Nelly Nelly, i ve come back alive
My coat of blue is stained with red
And the man in the tall black hat is dead
We sure will remeber all the things he said in 1865
هی نلی نلی بیا لب پنجره
هی نلی نلی,بیا ببین من چی می بینم
سفیدها و رنگین پوست ها,تو یه ستون به پهنای یه قرن
کنار هم تظاهرات می کنن
هنوز راهی طولانی و سخت و خونین باقی مونده
و امسال سال 1963 میلادیه
Hey Nelly Nelly,come to the window
Hey Nelly Nelly,look at what i see
I see white folks and colored walki side by side
They re walkin in a column that s a century wide
It s still a long and a hard and a bloody ride
In 1963
(تاریخ های یاد شده در این ترانه در اصل اشاره ای است
به تاریخ رخدادهای مهم در نبرد بر علیه تبعیض نژادی در
ایالات متحده.تاریخ هایی از قبیل شروع جنگ داخلی,پایان جنگ داخلی و....)
 

massom11111

عضو جدید
کاربر ممتاز
مواظب عاشق ها باش
Beware of lovers

مواظب اون عاشق هایی باش که چشماشون رو می بندن

شاید هزاران دروغ رو پنهان می کنن

هیچ وقت نمی دونی چه کسی توی خیال اون هاست

مواظب اون عاشق هایی باش که چشماشون رو می بندن

مرسی کایته عزیز بسیار زیبا بود مخصوصا این یکی ;):gol:
 
آخرین ویرایش:

cute

عضو جدید
کاربر ممتاز
کلونی دلقک


Cloony the clown


می خوام داستان کلونی دلقک رو براتون تعریف کنم


دلقکی که با یه سیرک اومد به شهر ما


با کفش های خیلی بزرگ و کلاه خیلی کوچک


ولی اصلا کارهاش خنده دار نبود,اصلا خنده دار نبود


I ll tell you the story of cloony the clown


Who worked in a circus that came


Through town.


His shoes were too big and his hat


Was too small


But he just wasn t,just wasn t funny at all


با شیپور آهنگهای مسخره می زد


یه سگ سبز رنگ و هزار تا بادکنک داشت


دست و پا چلفتی,شلخته,لاغر و دراز بود


ولی اصلا کارهاش خنده دار نبود,اصلا خنده دار نبود


He had a trombone to play loud silly tunes


He had a green dog and a thousand ballons


He was floppy and sloopy and skinny and tall


But he just wasn t ,just wasn t funny at all


هر بار که یه شیرین کاری می کرد


مردم بی حال تر می شدن


و هر بار که یه جوک تعریف می کرد


مردم آه می کشیدن,انگار دلشون شکسته بود


And every time he did a trick


Everyone felt a little sick


And every time he told a joke


Folks sighed as if their hearts were broke


هر بار که یه کفش رو به طرف مردم پرت می کرد


همه به طرز وحشتناکی ناراحت می شدن


و هر بار که روی سرش می ایستاد


همه داد می زدن:بخواب بابا


And every time he lost a shoe


Everyone looked awfully blue


And every time he stood on his head


Everyone screamed,go back to bed


هر بار که به هوا می پرید


مردم خوابشون می گرفت


و هر بار که کراواتش رو می خورد


همه به گریه می افتادن


And every time he made a leap


Everybody fell asleep


And every time he ate his tie


Everyone began to cry


چون کارهای کلونی خنده دار نبود


نمی تونست پول در بیاره


تا یه روز به خودش گفت:


به مردم این شهر می گم دلقک بی مزه بودن یعنی چی


And cloony cloud not make any money


Simply beacuse he was not family


One day he said,I ll tell this town


How it feels to be an unfunny clown.


اون به مردم گفت برای چی اون قدر غمناک به نظر


می اومد و به اون ها گفت چرا اون قدر حالش بد بود


از درد سختی و دلسردی هاش گفت


از تاریکی ای که روحش دچار اون بود گفت


And he told them all why he looked so sad


And he told them all why he felt so bad


He told of pain and rain and cold


He told of darkness in his soul


بعد از اون که درد دلش تموم شد


فکر می کنین مردم گری کردن؟نه,نه,نه


اون ها اون قدر خندیدن,اون قدر «ها ها ها»


«هه هه هه»کردن که همه ی درخت ها از خنده ی اون ها


به لرزه افتادن


And after he finished his tale of woe


Did every one cry?oh,no,no,no


They laughed until they shook the trees


With”hah-hah-hahs”and”hee-hee-hees”


اون ها قاقاه می زدن زیر خنده و داد


و فریاد راه می انداختن


تمام روز,تمام هفته رو می خندیدن


اون قدر خندیدن که نفس شون بند اومد


اون قدر که حتی لباس هاشون پاره شد


They laughed with howls and


Yowls and shrieks


They laughed all day,they laughed all week


They laughed until they had a fit


They laughed until their jackets split


صدای خنده ی اون ها تا کیلومتر ها دورتر


تا همه ی شهرهای کوچیک و بزرگ رسید


تا قله کوهها,تا اون طرف دریاها


از سنت تروپز تا مان سان نی صدای خندشون رفت


The laughter spread for miles around


To every city,every town


Over mountains,cross the sea


From saint Tropez to Mun San Nee


خیلی زود همه ی مردم دنیا به هم زنگ می زدن و پای تلفن


همین طور دائم می خندیدن


ولی کلونی توی چادر سیرک در حالی که سرش رو زیر


انداخته بود با شونه های آویزون تنها ایستاده بود


And soon the whole world rang with laughter


Lasting till forever after


While cloony stood in the circus tent


Wiyh his head drooped low and his shoulders bent


کلونی می گفت:منظور من خندوندن شما نبود


بامزه بودن من اتفاقیه


و اون وقت که همی دنیا می خندیدن


کلونی نشسته بود و گریه می کرد


And he said,that is not what i meant


I m funny just by accident


And while the world laughed outside


Cloony the clown sat down and cried.
 
آخرین ویرایش:

باران بهاری

عضو جدید
کاربر ممتاز
اون به مردم گفت برای چی اون قدر غمناک به نظر


می اومد و به اون ها گفت چرا اون قدر حالش بد بود


از درد سختی و دلسردی هاش گفت


از تاریکی ای که روحش دچار اون بود گفت


And he told them all why he looked so sad


And he told them all why he felt so bad


He told of pain and rain and cold


He told of darkness in his soul


بعد از اون که درد دلش تموم شد...

به این جا که رسیدم،فکر می کردم شل سیلور استاین می خواد بگه که کلونی بعد از گفتن غصه هاش سبک شده و بعد از اون تونسته توی کارش موفق بشه..ولی...
خیلی غافلگیر کننده و غم انگیز بود.​
 

canopus

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
عكس توي آب
هر وقت توي آب يه آدمي رو مي بينم
كه سروته وايساده
نگاش مي كنم و هرهر مي خندم
گو اينكه نبايست اينكارو بكنم
چون شايد توي دنياي ديگه اي
در زمان ديگه اي
در جاي ديگه اي
چه بسا درست وايساده همون آدم
و اين منم كه سروته وايسادم !
 

canopus

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
امتحان امتحان امتحان!
تا جون دارم از ما امتحان می گیرن
تو مدرسه اونقدر از ما امتحان می گیرن
که از نفس میوفتیم
بس که امتحان دادیم٬و امتحان دادیم٬امتحان دادیم
انگار که جز این کاری ندارم
اگر می تونستی توی کلمونو نگاه کنی
می دیدی که مغزمون سیاهو کبود شده
از بس که امتحان دادیم٬و امتحان دادیم٬امتحان دادیم
همه فکر و ذهنمون همینه
انقدر هر هفته امتحان دادیم
که اصلا وقت نمی کنیم چیزی یاد بگیریم
 

canopus

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
روياي اسب آبي

روزي يك اسب آبي به نام هايدي،
به فكرش رسيد كه پرواز كند.
او يك جفت بال درست كرد و بالها را به خود بست،
بالا هايدي! پرواز كن هايدي! بدو هايدي! برو!
هايدي به بالاي كوهي پر از برف رفت،
برف هايدي! يواش هايدي! ليزه هايدي! هو!
بالا آبي آسمان بود و پايين درياي بيكران
كجا هايدي؟ نه هايدي! واي هايدي! بو!

پايان خوش:
هايدي بال زد و اوج گرفت، بالا و بالاتر
حالا هايدي! بالا هايدي! عاليه هايدي! پوپ!
و مثل يك عقاب در ابرها گم شد.
بلند هايدي! پرواز كن هايدي! خداحافظ هايدي! پوپ!

پايان ناخوش:
هايدي مثل قوباغه جستي زد و مثل سنگ افتاد.
سنگ هايدي! منگ هايدي! دنگ هايدي! تُلپ!
و زخمي شد و كم كم در آب دريا غرق شد.
هاي هايدي! واي هايدي! آي هايدي! قُلپ!

پايان جوجه اي:
و هايدي به آسمان نگاه كرد و بعد به دريا نگاهي انداخت.
دريا هايدي! آزاد هايدي! خطرناكه هايدي! نه؟
بعد به خانه برگشت و چاي گرم و كيك خورد.
اينم از هايدي، هي هايدي! چي بگم؟
 
  • Like
واکنش ها: ebbi

canopus

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
عاشق كه شدم
عاشق كه شدم
دنيا يه بادكنك بزرگ قرمز شد و هوا رفت
انقدر بالا و بالاتر رفت
كه به خورشيد چسبيد و تركيد
حالا مواظبم دفعه بعد كه عاشق شدم
يه نخ به سر دنيا ببندم
كه خيلي بالا نره...
آخه ، مي ترسم اين بار هم ، يا گمش كنم يا بتركه!
 

canopus

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
قطعه پازل
يك قطعه پازل ...
كه در پياده رو افتاده،
يك قطعه مقوايي پازل ...
كه در آب باران خيس خورده،
ممكنه يك دكمه آبي
از كت خانمي باشه
كه توي لنگه كفش زندگي مي كرده
مي تونه لوبياي سحر آميز باشه.
يا چيني در پيرهن مخمل قرمز يك ملكه
يا يك گاز از سيبي كه
نامادري سفيدبرفي بهش داد ...
مي تونه تور يك عروس باشه.
يا يه شيشه كه درشور باز كني غول زشتي بيرون مي آد.
مي تونه تكه اي از لباس ساحره غرب
موقعي كه بخار مي شد باشه.
مي تونه جريان عميق قطره اشكي
روي صورت يك فرشته باشه
هيچ چيز به اندازه يك قطعه خيس خورده پازل
احتمال هر چيزي بودن رو نداره.
 
  • Like
واکنش ها: ebbi

canopus

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
از وقتی که عاشق شدم
فرصت بیشتری پیدا کردم برای این که پرواز کنم
فرصت بیشتری برای این که پرواز کنم و بعد زمین بخورم
و این عالی است
هر کسی شانس پرواز کردن و به زمین خوردن را ندارد
تو این شانس رو به من بخشیدی
متشکرم
 

کالیگولا

عضو فعال
کاربر ممتاز
پیانو

پیانو

[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]She wanted to play a piano[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]But her hands couldn’t reach the keys,[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]When her hands finally could reach the keys[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]Her foot couldn’t reach the floor,[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]When her hands finally could reach the keys[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]And her foot could reach the floor[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]She didn’t want to play that ol’ piano anymore![/FONT]​
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]اون می خواست پیانو بزنه[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]اما انگشتاش به کلیدها نمی رسید[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]وقتی بالاخره انگشتاش به کلیدها رسید[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]پاهاش به زمین نمی رسید[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]وقتی بالاخره هم انگشتاش به کلیدها رسید[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]هم پاهاش به زمین رسید[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]دیگه دلش نمی خواست اون پیانو قدیمی رو بزنه![/FONT]
 

canopus

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
نوك زدن داركوب
غم انگیزترین چیزی که در عمرم دیده م می دونید چی بود؟
دارکوبی بود که به یه درخت پلاستیکی هی نوک زده بود .
بعد دارکوبه نگاهی به من کرد و گفت : « رفیق صمیمی
ای ... درخت هم درخت های قدیمی
 

canopus

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
شيرجه بي نظير

بي نظيرترين شيرجه دنيا را

مليسا رفت

روي تخته كمي بالا و پائين رفت

سري تكان داد، موهايش را چرخ داد

و بعد پريد.

سي و چهار پشتك وارو زد

تا نزديكي خورشيد رسيد

بعد دستها را به هم چسباند

تا شيرجه بزند تو آب

اما پائين را كه نگاه كرد

ديد استخر آبي ندارد.
 

AtiS

عضو جدید
Still Gonna Die
So you,re taken, better care of your body
Becoming more aware of your body .
Responding to your body,s needs .
Everything you hear and read a bout diets,
Nutrition and sleeping position,
And detoxifying your system,
And buying machines that they
advertise to help you exercise .
Herbs to revitalize you if you.re traumatized
Soaps that will sanitize .
Sprays to deodoriza .
Liquids to neutralize acide and pesticides .
Free weights to maximize your strength ,
and muscle size .
Shots to re-energize .
But remember that for all your pain and gain
Eventually the story ends the same …
You can quit smoking , but you,re still gonna die .
Cut out cokin , but you,re still gonna die .
Eliminate every thing fatty or fried ,
and you get real healthy but you,re still gonna die .
Stop drinkin booze you,re still gonna die .
Stay a way from cooze you,re syill gonna die .
You can cut coffee and never get high ,
But you,re still gonna,still gonna,still gonna die .
You,re still gonna , still gonna , still gonna die .
Still gonna , still gonna , still gonna die .
You can even give aerobics one more try ,
But when the music stop playin,
You,re still gonna die .
Put seat belts in your car , you,re still gonna die .
Cut nicotine tar , you,re still gonna die .
You can exercise that cellulite off your thigh ,
Get slimmer and trimmer ,
But you,re still gonna die .
Stop getting a tan , you,re still gonna die .
You can search for UFO,s up in the sky
They might fly you to mars ,
you,re still where gonna die .
You,re still gonna , still gonna , still gonna die .
Still gonna , still gonna , still gonna die .
And all the reeboks and nikes and adidas you buy,
You can jog up to heaven and you,re still gonna die.
Try high colonics you,re still gonna die .
You can have yourself frozen and suspended in time
But when they do thaw you aut ,
You,re still gonna die .
You can have safe *** , you,re still gonna die .
You can switch to crest , you,re still gonna die .
You can get rid of stress , get a lot of rest ,
Get an Aids test , enroll in Est ,
Move out west where it,s sunny and dry
And you,ll live to be a hundred
But you,re still gonna die .
You,re still gonna , still gonna , still gonna die .
Still gonna , still gonna , still gonna die .
So you,d better have some fun
Fore you say bye-bye
Cause you,re still gonna , still gonna ,
Still gonna die .
 

AtiS

عضو جدید
بالاخره مي ميري
خب مي بينم كه حسابي به خودت می رسی
از خودت مراقبت می کنی
نیازهایت را براورده می کنی
خوب گوش می دی یا می خونی در باره ی رژیم غذایی
تغذیه خواب و سم زدایی از بدن
همین طور خریدن وسایلی که می گن به درد ورزش می خوره
و گیاهان دارویی برای تجدید قوا وقتی که آسیب ببینی
صابون هایی که تن را تمیز میکنن
افشانه هایی که بوی بد را از بین می برن
مایعاتی که اسیدها و حشره کشها را خنثی می کنن
اضافه وزن مجاز برای افزایش قدرت و اندازه ی عضلات
زدن آمپول های ایمنی
و خوردن قرص های نیروزا
اما یادت باشه که بعد از همه ی اینها
بالاخره قصه به پایان می رسه
میتونی سیگار رو ترک کنی
اما اخر می میری
دور مواد را خط بکشی
اما اخر می میری
خود را از خوردن غذاهای چرب و سرخ کردنی منع کنی
و در سلامت کامل باشی
اما باز می میری
می گساری هم که نکنی
باز می میری
دور کارهای خلاف را خط بکشی
باز می میری
از نوشیدن قهوه صرف نظر کنی و کیفور نشی
باز می میری
آخرش می میری
بالاخره می میری
دست آخر می میری
 

AtiS

عضو جدید
مي توني نرمش کردن رو از سر بگيري...اما وقتي موسيقي تموم بشه ٬مي ميري...توي اتومبيل کمربند ايمني هم ببندي ٬باز مي ميري...از نيکوتين فاصله بگيري ٬باز مي ميري...مي توني ورزش کني تا چربي رانهات اب بشه...خوش تيپ تر و تو دل برو تر مي شي٬ اما باز مي ميري...حمام افتاب هم که نگيري٬ باز مي ميري...مي توني اون بالا ٬تو اسمون ٬پي بشقاب پرنده بگردي...شايد اونا تو رو به مريخ ببرن٬اما اونجا هم بالاخره مي ميري...بلاخره مي ميري ٬در نهايت مي ميري...اخر يک زمان مي ميري...با کفشهاي ريبوک و نايک و اديداس ميتوني تو اسمونا سير کني ٬اما اونجا هم بالاخره مي ميري.
داروهاي نيرو بخش هم که بخوري ٬بالاخره مي ميري...روده ات رو هم که سالم نگه داري٬ بالاخره مي ميري٬ باز مي ميري...مي توني خودت رو منجمد کني و در زمان معلق بموني٬ اما همين که يخت رو باز کنن٬بالاخره مي ميري...مي توني ازدواج کني...اما باز هم مي ميري...به نقطه اوج هم که برسي ٬بالاخره مي ميري...مي توني خودت رو از شر فشارهاي روحي خلاص کني ٬استراحت کني ٬ازمايش ايدز و تست ورزش بدي...به غرب اونجا که هوا افتابيه و از رطوبت خبري نيست نقل مکان کنيو تا صد سال زنده بموني...اما بالاخره مي ميري.
سرانجا م در اخر کار مي ميري...در نهايت ٬خواه نا خواه ٬مي ميري...پس بهتره حالا که زنده هستي از زندگي لذت ببري قبل از اينکه غزل خداحافظي رو بخوني ٬ چون بالاخره ٬در اخر کار مي ميري!!!!
 

canopus

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
كنترل دنيا
روزي خدا با لبخند به من گفت:
ببينم، دلت مي خواد براي مدتي دنيا رو تو بگردوني؟
گفتم: بله، به امتحانش مي ارزه.
بعد پرسيدم:
محل كارم كجاست؟
چقدر حقوق مي گيرم؟
كي براي ناهار مي ريم؟
بعدازظهر كي مرخص مي شم؟
خدا گفت: اون گردونه رو بده به من!
اينطوري حتما كار دنيا رو به هم مي ريزي.
 

canopus

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
هشت بادكنك
در بعدازظهر خسته كننده اي،
هشت بادكنك كه كسي آنها را نمي خريد.
با نخهاشون تصميم به پرواز گرفتند.
پروازي آزاد و به هر جا كه دلشان مي خواست!
يكي بالا رفت كه خورشيد را لمس كند – پاپ!
يكي فكر كرد سري به بزرگراهها بزند – پاپ!
يكي خواست روي كاكتوسها چرتي بزند – پاپ!
يكي ايستاد كه با بچه بي حواسي بازي كند – پاپ!
يكي خواست تخمه داغ بكشند – پاپ!
يكي عاشق يك جوجه تيغي شد – پاپ!
يكي دندانهاي يك كروكديل را معاينه كرد – پاپ!
يكي هم آنقدر معطل كرد كه بادش در رفت – ووش!
هشت بادكنك كه كسي نمي خريد،
آزاد بودن پرواز كنند و در هوا معلق باشند.
آزاد بودند هر موقع خواستند بتركند!
 
  • Like
واکنش ها: cute

canopus

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
راديو

هر چه داشتم ، بخشيدم و تنها شدم .
عزيزم ، تو مرا مجبور كردي كه يكي از ترانه هاي غمگين راديو را به طور مرتب بشنوم .
هرچه موج راديو را عوض مي كنم ، باز همان ترانه را مي شنوم .
كاش مدت زيادي بهترين ترانه نباشد .
براي اينكه اگر مرتب آن را پخش كنند ، تاب تحمّل ندارم .
اين ترانه غمگين از حال و روز و روزگار ما حكايت مي كند .
و خواننده همچنان آن را مي خواند :
(عشقم را نثار تو كردم ... اما نپذيرفتي .
زندگيم را وقف تو كردم اما در كنارم نماندي ،
كاش روزي آن را به من برگرداني .)
گاهي عاطل و باطل مي نشينم و خيال مي بافم و باران را تماشا مي كنم.
يا يكي از مجله هاي قديمي ات را كه يادم رفته دور بيندازم ، ورق مي زنم
كمي مي خوابم يا در اتاق راه مي روم .
خيلي بيشتر از قبل سيگار مي كشم .
به كسي كه زماني مي شناختم تلفن مي زنم
تنها براي اينكه از شر راديو خلاص شوم ،
براي اينكه اگر مرتب آن را پخش كنند ، تاب تحمّل ندارم .
نمي خواهم آن را بشنوم .
ما خواننده همچنان آن را مي خواند :
(عشقم را نثار تو كردم ... اما نپذيرفتي .
زندگيم را وقف تو كردم اما در كنارم نماندي ،
كاش روزي آن را به من برگرداني
عشقم را نثار تو كردم ... اما نپذيرفتي .
عشقم را به تو هديه كردم آن را دور انداختي ،
كاش روزي آن را به من برگرداني ...)
 

canopus

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
باد عجيب

امروز عجب باد عجيبي اومد.
عجب هاي و هوي غريبي مي كرد.
مثل يك پيرزن نگران كه يه عالمه حرف براي گفتن داره ...
امروز عجب باد عجيبي اومد.
امروز عجب باد عجيبي اومد.
خنك و شفاف از آسمونِ خاكستريِ تيره.
كلاه منو نبرد ولي سرمو برد.
امروز عجب باد عجيبي اومد.
 
  • Like
واکنش ها: cute

canopus

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
جريمه كتاب


چيكار كنم؟

چيكار كنم؟

چهل و دو ساله كه اين كتابو امانت گرفتم!

سالها از تاريخ تحويلش مي گذره.

قبول دارم كه اشتباه از من بوده،

اما از كجا بيارم اينهمه جريمه بدم؟!

به نظر شما چيكار كنم؟

برش گردونم يا دوباره قايمش كنم؟
 

canopus

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
عروسك سخنگو

يك عروسك قشنگ دارم

كه فقط بلد است بگويد آره يا نه

اما من كه پاك قاطي كردم

هربار كه از او مي پرسم

"عروسك قشنگم مرا دوست داري؟"

گاهي مي گويد"آره"

گاهي مي گويد"نه"

بالاخره من نفهميدم "آره يا نه"؟!
 

canopus

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اگر


اگر من به جاي پا چرخ داشتم

و عوض چشم دو تا گل سرخ زيبا.

اونوقت مي تونستم در مسابقه زيباترين گل،

برنده جايزه اول بشم.
 
  • Like
واکنش ها: cute

canopus

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اگه يه قاليچه پرنده داشته باشي
كه بتونه تو رو همه جا ببره ...
به اسپانيا، استراليا، يا آفريقا ...
فقط كافي باشه كه بهش بگي كجا بره.
اونوقت چيكار مي كني؟
پروازش مي دي و خودت سوار بر اون پرواز مي كني؟
ازش مي خواي كه تو رو به جاهايي ببره كه هيچوقت نديدي؟
يا اينكه نه؟ چند تا پرده همرنگ اون مي خري
و روي زمين اتاقت مي اندازيش ... ؟
 
بالا