هدف‌گذاری را فراموش کنید

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
[h=1]هدف‌گذاری را فراموش کنید[/h]مترجم: فریبا ولیزاده
منبع: Entrepreneur
همه ما همواره آرزوی دستیابی به اهدافی را در سر می‌پرورانیم. کسب‌و‌کاری موفق، تشکیل خانواده‌ای خوب، نوشتن پر تیراژترین کتاب دنیا، کسب قهرمانی در رشته‌ای ورزشی و مواردی دیگر. دستیابی به این آرزوها اغلب با در نظر گرفتن اهدافی عملی و خاص آغاز می‌شود. اما برای انجام کارها به‌خصوص در حوزه‌های مورد علاقه و دلخواه همیشه راه‌های بهتری وجود دارد. این نکته شامل تفاوت بین اهداف و سیستم‌ها است. اجازه دهید بیشتر توضیح دهم.

تفاوت‌های هدف و سیستم
- اگر یک مربی هستید، هدف شما قهرمانی است. سیستم شما فرآیندی است که تیم شما بر اساس آن تمرین روزانه انجام می‌دهد.
- اگر یک نویسنده هستید، هدف شما نوشتن یک کتاب است. سیستم شما روندی است که در طول هفته بر اساس آن اقدام به نوشتن می‌کنید.
- اگر یک کارآفرین هستید هدف شما برپایی یک کسب‌و‌کار یک میلیون دلاری و سیستم شامل فرآیند فروش و بازاریابی است.
یک سوال جالب تر؛ اگر به‌طور کامل اهدافتان را فراموش کرده و بر سیستم تمرکز کنید، آیا باز هم به نتیجه خواهید رسید؟
برای مثال اگر مربی یک تیم بسکتبال هستید از هدف قهرمانی چشم‌پوشی کرده و تمرکز خود را صرفا بر برنامه تمرین بازیکنان تیم متوجه سازید. این روش نتیجه‌ای در بر خواهد داشت؟ به نظر من بله.
برای مثال به محاسبه تعداد لغات مقاله‌هایی که در سال جاری نوشته‌ام پرداختم. در طول 12 ماه گذشته حدود 115 هزار واژه نوشته‌ام. یک کتاب به‌طور معمول شامل حدود 50000 تا 60000 واژه است. بر این اساس من امسال دو کتاب نوشته‌ام. با ادامه این روند پس از 11 ماه متوالی حدود 115 هزار واژه نوشته‌ام. در واقع من بر سیستم و فرآیند انجام کار تمرکز داشته‌ام و در نهایت به نتیجه و هدف مورد نظر هم دست یافته‌ام.
بهتر است به چند دلیل دیگر كه در ادامه مي‌خوانيم به تمرکز بر سیستم نیز بپردازیم.
1. هدف‌گذاری از میزان نشاط شما می‌کاهد.
وقتی بر اساس هدفی فعالیت می‌کنید در واقع نظرتان این است که «من هنوز قادر به انجام این کار نیستم و در صورت دستیابی به هدفم، به این توانایی دست خواهم یافت.» مشکل چنین طرز فکری این است که شما شادابی و نشاط را منوط به دستیابی به هدفی خاص می‌دانید. «هروقت به هدفم برسم خوشحال خواهم بود، هروقت به هدفم دست پیدا کنم به موفقیت خواهم رسید.»
راه‌حل: تمرکز و تعهد به فرآیند نه هدف.
هدف‌گذاری بار سنگینی را بر دوش شما می‌نهد. تصور کنید هدف من نوشتن دو کتاب در طول یکسال بود. حتی نوشتن این جمله روی کاغذ اضطراب خاصی را ایجاد می‌کند. اما واقعیت این است که بسیاری از ما بارها این کار را انجام می‌دهیم. با تحمل استرس‌های فراوان تلاش می‌کنیم وزن کم کنیم یا در کسب‌وکار خود به موفقیت برسیم یا حتی رمانی پرتیراژ بنویسیم. به جای این روش می‌توانید با تمرکز بر روند انجام کارها و داشتن برنامه‌ای روزانه اضطراب هدف‌گذاری را از خود دور کنید. با تمرکز بر عمل به‌جای عملکرد از لحظه بهره برده و در عین حال به رشد و موفقیت مورد نظر هم دست پیدا می‌کنید.
2. اهداف در نقطه مقابل فرآیندهای بلندمدت است.
احتمالا بر این باور باشید که هدف‌گذاری در بلندمدت عاملی برای ایجاد انگیزش در شما خواهد بود. ولی این نکته همیشه صحت ندارد. در نظر بگیرید ورزشکاری در حال تمرین برای مسابقه ماراتن است. بسیاری از ورزشکاران ماه‌ها به تمرین و ورزش می‌پردازند، اما به محض اتمام مسابقه تمرین را فراموش می‌کنند. هدف موفقیت در دو ماراتن بوده و آنان به این هدف دست یافته‌اند. این هدف دیگر عاملی انگیزشی برایشان محسوب نمی‌شود. وقتی تمام تمرکز شما بر دستیابی به هدفی خاص معطوف است، پس از تحقق هدف چه چیزی محرک شما خواهد بود؟
راه‌حل: حذف نیاز به نتایج فوری
بر اثر تمرین‌های مداوم پس از چند روز در مچ پای خود دردی احساس کردم که نشان از خستگی پس از تمرینات طولانی بود. چند دقیقه‌ای به امکان ادامه تمریناتم و محدودیت‌هایی که شاید ایجاد شود فکر کردم. در چنین شرایطی، داشتن ذهنیتی هدف محور شما را مجبور به ادامه تمرین و رسیدن به هدف خواهد کرد و به این ترتیب، عدم ادامه تمرینات و دست نیافتن به هدف تعیین شده شما را با احساس شکست روبه‌رو خواهد کرد.در صورت داشتن ذهنیت سیستم محور مشکلی در ادامه تمرینات نخواهید داشت. تفکر سیستم محور رسیدن به شماره یا رقمی خاص نیست، بلکه عبارت است از تعهد نسبت به فرآیند‌ها و ادامه تمرینات. در صورت انجام مداوم تمرین عملکرد بهبود پیدا خواهد کرد به همین علت تمرکز بر روند فعالیت بهتر از هدف‌گذاری است. هدف عبارت است از: نتایج کوتاه‌مدت درحالی‌که سیستم شامل فرآیندهای بلندمدت است. بدیهی است در نهایت فرآیند، پیروز میدان است.
3. هدف نشان می‌دهد که شما می‌توانید بر روند اموری که هیچ کنترلی بر آن ندارید نظارت داشته باشید.
آینده قابل پیش‌بینی نیست. اما در هر هدف‌گذاری، اغلب در تلاش برای عملی کردن آن هستیم. همواره به دنبال برنامه‌ریزی برای تحقق هدف هستیم، اقدام به پیش‌بینی زمان مورد نیاز برای تحقق هدف می‌کنیم در صورتی که از وقایع و اتفاقاتی که در طول مسیر این فرآیند رخ خواهد داد هیچ اطلاعی نداریم.
راه‌حل: ایجاد حلقه‌های بازخورد
هر جمعه 15 دقیقه صرف تکمیل جدول یا فرمی کنید که شامل مهم‌ترین و بحرانی‌ترین معیارهای کسب‌و‌کارتان است. به این ترتیب بازخوردی از نحوه فعالیت هر هفته در دسترس است.حلقه‌های بازخورد لازمه ایجاد سیستم‌های خوب هستند، زیرا به شما این امکان را می‌دهند که بسیاری از جوانب را به راحتی بسنجید. پیش‌بینی وقایع آتی را فراموش کنید و سیستمی تهیه کنید که در صورت نیاز به ایجاد تغییرات، هشدارهای لازم را به شما بدهد.
 

reza119

عضو جدید
این روش و یا سیستم باعث می شود انسان خود را همواره درمسیر اهداف ببیند و هر لحظه پیشرفت را حس کند هر جزء را مزه مزه کند.

فکر کنم نه تنها برای برنامه کلی ما خوب است برای انجام کار های متعارف هم خوب است

مثلا شما می باید یک کار وقتگیری را انجام بدهید فکر کردن فقط به کل کار ممکن است آدم را بی رغبت کند و کسل شویم و اما اگر هر لحظه از کار را یک کار مستقل حساب کنید اون وقت همیشه درحال پیشرفت هستید

مثلا یک نقشه از خطوط زیادی تشکیل می شود هر خط را یک کار مستقل حساب گنیم اون وقت به چند خوبی می رسیم
1- به پایان کار
2- امکان ایجاد تغییرات جدید ، تغییراتی که قبلا برنامه ریزی نکرده بودیم و سرانجام رشد کیفیت نقشه

3- کمتر خسته شدن
 
آخرین ویرایش:
بالا