مديريت و مديريت شهري

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مفاهيم مديريت
در واقع علم مدیریت عبارتست از دستیابی به هدف سازمانی از طریق هدایت و رهبری و همکاری با افراد. مدیریت عبارتست از بوجود آوردن و حفظ شرایطی که در آن افراد بتوانند در جهت تحقق هدفهای معین و از پیش تعیین شد به شکل موثر و کارآمد فعالیت کنند .
وظايفي كه برعهده مدير گذاشته شده است نيز عبارتند از : برنامه ريزي ، سازماندهي، نظارت و انگيزش.
برنامه ريزي شامل تعيين اهداف و مقاصد سازمان و تكميل كردن نقشه هاي كاري است كه اين ، نشانگر طريق رسيدن به اين اهداف و مقاصد است. برنامه ها نشان می دهند که هدفها چگونه باید تحقق یابند. زماني كه برنامه ها تهيه شدند ، سازماندهي داراي معنا و مفهوم مي گردد. سازماندهي شامل گردآوري منابع ، مردم و وسايل است به شيوه مؤثرتري براي رسيدن به اهداف. بنابراین سازماندهی شامل ترکیب و یگانه سازی منابع است . با بوجود آمدن برنامه ریزی و سازماندهی انگیزش اهمیت پیدا می کند . انگیزش در تعیین سطح عملکرد کارکنان نقش مهمی بر عهده دارد . عملکرد آنها به نوبه خود تعیین می کند که حصول هدفهای سازمان تا چه اندازه اثر بخش خواهد بود.
وظيفه مهم ديگري كه بر عهده مديريت مي باشد ، نظارت است. در تعريف نظارت نيز گفته شده كه نظارت عبارتست از توجه به نتایج کار و پیگیری برای مقایسه فعالیتهای انجام شده با برنامه ها و اعمال اصلاحات مقتضی در مواردی که از انتظارات ، انحرافی صورت گرفته است . نظارت در بردارنده نقد نتايج و پيگیري كارهاست. ارتباط و وابستگي وظايف مدير به يكديگر ، اين موضوع را نفي نمي كند كه گاهي ممكن است يك يا تعدادي از آنها اهميت ويژه با بيشتري داشته باشند.


عوامل توافق بر این است که حداقل سه حوزه مهارتی در بحث مدیریت ضروری است .
الف- فنی : توانایی به کارگیری دانش ، تخصص ، روشها ، فنون و ابزار که لازمه ی وظایف خاص است و از طریق تجربه و تحصیل کسب می شود.
ب- مهارت انسانی : توانایی قدرت و تشخیص کنار آمدن با مردم و انجام دادن کار بوسیله آنها که شامل درک و فهم ، انگیزش و به کار بردن رهبری موثر است .
ج- مهارت ادراکی : توانایی فهمیدن پیچیدگی ها و مشکلات سرتاسر سازمان و تشخیص اینکه در کجا فعالیت خود شخصی با سازمان جور در می آید . این آگاهی موجب می شود که فرد بجای اینکه فقط بر مبنای هدفها و نیازهای گروه نزدیک و بلافصل خود عمل می کند، اقدامات خود را بر مبنای هدفهای کل سازمان استوار می سازد. به نظر می رسد که برای مدیریت اثر بخش ، مهارت فنی کمتر ولی به مهارت ادراکی بیشتر نیازمند است. موفقيت و شكست هر سازماني در دستيابي به اهداف و انجام وظايفش ، متكي بر مديريت است كه يكي از مهمترين نقشها را به عهده دارد.

مفاهیم مدیریت شهری
اگر شهر، همچون سازماني در نظر گرفته شود ، لازم است كه در رأس آن عنصري براي برنامه ريزي آينده و اداره امور كنوني قرار گيرد. اين عنصر را مي توان مديريت شهري ناميد. مسائل بسياري در شهرها وجود دارند كه براي حل آنها وجود مديريت شهري ، الزامي قلمداد مي شود.
واژه مدیریت شهری برای اولین بار در سال 1986 از سوی سازمان بین المللی برنامه مدیریت شهری که از طرف بانک جهانی مرکز سازمان ملل، برای اسکان بشر و برنامه توسعه سازمان ملل حمایت می شود ، جهت بهبود مدیریت رشد شهرها در کشورهای در حال توسعه مطرح گردید . در واقع مطرح شدن چنین برداشتی از مدیریت ، از نتایج حرکت شیوه مدیریت متمرکز به سمت مدیریت نسبتاً محلی تر در جهت هدایت توسعه شهری بوسیله سازمانهای محلی می باشد . مدیریت شهری شامل برنامه ها ، اقدامات و سیاستهایی است که به منظور حصول اطمینان از مطابقت رشد جمعیت با دسترسی به امکانات زیر بنایی ، مسکن و اشتغال انجام می پذیرد، در حالی که این اقدامات به همان قدر وابسته به اقدامات بخش خصوصی است لیکن در نهایت تحت تاثیر سیاستها و کارکرد هایی قرار دارند که تنها حکومتها می توانند آنها را انجام دهند .
به طور کلی مدیریت شهری به عنوان الگویی برای مدیریت و توسعه سکونتگاه های شهری مطرح می شود. هسته فعالیتهای بین المللی در مورد مدیریت شهر « برنامه ي مدیریت شهری » است که بوسیله برنامه توسعه سازمان ملل و بانک جهانی بنیان نهاده شده است .
در كنار مفهوم مديريت شهري ، مفاهيم مشابه ديگري مانند مديريت شهرداري و يا مديريت حكومت محلي نيز مطرح است كه بسياري اوقات به جاي يكديگر به كار برده مي شوند. اما معمولاً مديريت شهري ، به عنوان زير مجموعه اي از حكومت محلي تعريف تلقي شده و به آنها شهرداري گفته شده است.
قبل از پرداختن به مباحث دیگر بهتر است چند نکته را در باب مدیریت شهری متذکر شویم .
اول: باید الگویی از مدیریت شهری خوب و قابل تطبیق با شهرها در هر اندازه کوچک و بزرگ ارائه شود.
دوم: واژه شهرداری هم به حوزه مورد عمل شهرداری و هم به مجموعه اداری شهرداری اشاره دارد و هم بازیگران فعال در امور شهری نظیر شرکتهای خصوصی و بالاخره همه کسانی که در شهر زندگی می کنند و در نقشهای شهری – اجتماعی شرکت می جویند را شامل می شود.
سوم: مدیریت شهری هم به وظایف روزمره و هم به برنامه ریزی ها دراز مدت مربوط می شود از سوی دیگر، شهرداری به تصمیم گیری، جستجوی راههایی برای توافق ، توسعه همه جانبه ناحیه شهری به عنوان یک هویت فیزیکی ، توسعه فعالیت های اقتصادی و اجتماعی که رفاه و بهبود وضعیت همه ساکنان شهر را بدنبال دارد می پردازد. مدیریت شهری ابزاری است که بوسیله آن حکومت می تواند توسعه مشارکتی و پایدار بوجود آورد.

تبیین و تشريح مفهوم سیستم مدیریت شهری
منظور کلی از سیستم مدیریت شهری عبارتست از یک سازمان گسترده متشکل از عناصر و اجزای رسمی و غیر رسمی موثر و ذیربط در ابعاد مختلف اجتماعی اقتصادی و کالبدی حیات شهری با هدف اداره ، کنترل توسعه جانبه و پایدار شهر مربوط.
با استفاده از تعاریف مدیریت شهری ، اجزای اساسی تشکیل دهنده سیستم مدیریت شهری را می توان به شرح موارد زیر تعیین کرد و در پژوهشهای کاربردی به کار گرفت .
- داده های سیستم مدیریت شهری خواسته های دولت و شهروندان هستند و ستاده های آن که در طی فرایندی از برنامه ریزی طرح و اجرا بدست می آید ، توسعه کمیت و کیفیت زندگی شهری است .
- هدف کلی سیستم مدیریت شهری تامین و ایجاد زمینه و محیط مناسب برای زندگی راحت ، امن و کارآمد شهروندان به تناسب ویژگیهای اجتماعی و اقتصادی است .
- محیط های اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و اداری نیز تاثیر بسیار زیادی در کارایی سیستم مدیریت شهری و چگونگی عملکرد آن دارد . لذا باید هماهنگیهای لازم با عوامل محیطی را داشته باشد .
- سیستم مدیریت شهری مسئول اداره و هدایت تمامي فضاهای جغرافیایی و عملکردهای شهری است و به این لحاظ تمامي عناصر و سازمانهای ذیربط و تمامي محدوده شهر را تحت کنترل دارد .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وظايف مدير شهر
شهردار يا مدير شهر در اداره نظام شهري بايد سه جنبه را در نظر داشته باشد:
1- فرماندهي ، به معني برنامه ريزي كارهايي كه در شهرداري بايد انجام شود و صدور دستورهاي لازم براي انجام آنها.
2- هماهنگ كردن وظايف و كارهاي قسمت هاي مختلف شهرداري به طوري كه از تداخل وظايف و ايجاد موانع جلوگيري شود.
3- نظارت در انجام كارها به اين معني كه اطمينان حاصل شود اعضاي سازمان شهرداري الگويي را كه براي آنها معين شده ، اجرا مي نمايند و كار دستگاهها طبق برنامه پيش مي رود.
اين سه وظيفه هسته مركزي كار مديريت شهرداري را تشكيل مي دهند و شهردار بايد بداند كه انجام اين وظايف تنها با بهره گيري از ياري و همكاري همه كاركنان شهرداري ميسر است.


تنوع وظايف
از زماني كه شهرها پا گرفتند ، وظيفه تأمين نيازمنديهاي عمومي شهر مانند نظافت محيط و تأمين آب و روشنايي بر عهده مديريت شهري قرار گرفت، ليكن اكنون وظايف مديريت شهري بسيار گسترده تر شده است.
شهرداري ها كه روزگاري براي نظافت شهر و تهيه ارزاق و كم يا بيش مواردي از اين قبيل پايه گذاري شدند، اكنون عرصه فعاليتهايشان چندان وسيع شده است كه تقريباً شامل تمام عواملي كه براي زندگي شهري و رفاه شهروندان در اين زندگي لازم است مي شود.
با توجه به تعاریف گوناگون از واژه مدیریت شهری ، از وظایف مدیریت شهر نیز تقسیم بندی های متفاوتی وجود دارد که در بعضی از این تقسیم بندی ها نیز هم پوشانی وجود دارد .
وظایف مدیریت شهری را در چهار مورد زیر بررسي كرد .
1- فراهم ساختن امکانات زیر بنایی مورد نیاز جهت عملکرد موثر شهر
2- فراهم ساختن خدمات به منظور توسعه منابع انسانی ، بهبود تولید و افزایش سطح زندگی ساکنین شهری
3- تنظیم آن دسته از فعالیتهای بخش خصوصی که بر رفاه جامعه و نیز سلامت و ایمنی جمعیت شهری تاثیر گذار است
4- فراهم ساختن امکانات و خدماتی که از فعالیتهای تولیدی حمایت نموده و موجب عملکرد موثر بخش خصوصی می شود.
از سوی دیگر اتحادیه بین المللی حکومتهای محلی وظایف مدیریت شهری را در 4 گروه دسته بندی نموده است :
1- ارائه خدمات
2- حمایت عمومی
3- توسعه اقتصادی
4- برنامه ریزی استراتژیک


وظايف كنوني مديريت شهري
در مجموع ، وظايف كنوني مديريت شهري (صرف نظر از تنوع و اختلاف در نظامهاي اجتماعي و سياسي گوناگون) به شرح زير است :
1- برنامه ريزي شهري ، شامل وضع ضوابط و مقررات در تهيه نقشه هاي توسعه شهري ، نوسازي و بهسازي شهر، مخصوصاً فعاليتهاي مربوط به بخشهاي متفاوت شهر در قالب ضوابط حوزه بندي.
2- وظايف عمراني ، شامل ساخت خيابانها و راههاي جديد ، تعمير و نگهداري خيابانها و راه هاي موجود، ساخت پلهاي درون شهري و ...
3- وظايف خدماتي ، مانند آب ، برق ، فاضلاب ، گاز و حمل و نقل عمومي.
4- تأمين بهداشت شهري ، شامل جمع آوري و دفع زباله ، نظافت شهري ، ايجاد كشتارگاه ، نظارت بر تهيه و عرضه مواد غذايي .
5- خدمات اجتماعي ، مانند ساخت نوانخانه ها ، بيمارستانها، مهدهاي كودك، آسايشگاههاي سالمندان.
6- وظايف ايمني ، شامل مبارزه با آتش سوزي و حوادث، اعم از مترقبه يا غيرمترقبه و سرپرستي نيروي پليس
7- وظايف فرهنگي ، شامل ايجاد كتابخانه ، تأسيس انجمنهاي فرهنگي ، بايگاني (آرشيو) نوار و فيلم ، موزه ها ، نمايشگاه ها ، تئاترها ، سينماها، كنسرتها ، جشنواره هاي فرهنگي و هنري.
8- ارتقاي محيط زيست شهري ، شامل ساخت پاركهاي درون شهري ، تأمين فضاي سبز.
9- وظايف نظارتي ، مانند نظارت بر امور ساختماني و شهرسازي.


نگرش مردم به وظايف مديريت شهري در ايران
اكنون در ميان وظايف شهرداري هاي كشور ، وظايف عمراني و خدماتي شهرداري مانند آسفالت كوچه ها و خيابانها و نظافت شهر ، رونق بيشتري دارد و در ساير زمينه ها مانند امور آموزشي، فرهنگي ، انتظامي (در مجموع اموري كه در بيشتر شهرهاي جهان بر عهده شهرداريهاست) ، شهرداريهاي كشور وظيفه اي به عهده ندارند. مشاهدات و يافته ها نيز نشان مي دهند كه شهروندان وظايف عمراني و خدماتي شهرداري را به عنوان وظايف اصلي آن مي شناسند.
در پاسخ به اين پرسش كه « به نظر شما وظايف شهرداري چيست ؟ » پاسخ گويان وظايف اصلي شهرداري را اين گونه بيان كرده بودند :
1- تنظيف شهر (68 درصد پاسخ گويان)
2- زيباسازي و ايجاد فضاي سبز (27 درصد پاسخ گويان)
3- آسفالت كوچه ها و خيابانها (14 درصد پاسخ گويان)
روشن است كه آشنايي مردم با وظايف شهرداري چندان زياد نيست.

ضرورت بازنگري در وظايف مديريت شهري
ضرورتهايي را كه در بازنگري مديريت شهري كنوني و وظايف آن در سطح جهاني الزامي كرده اند به شرح زير شمرده مي شوند :
1- وجود شكاف در برنامه ريزي و فعاليت ميان سازمانهاي محلي و دولت مركزي مسئول مديريت شهري ، تقسيم اختيارات و وظايف شهري به صورت جدا از هم در ميان وزارتخانه هاي كشوري و شهرداريها.
2- وجود شكاف در برنامه ريزي و فعاليتها و ناهماهنگي ميان بخش هاي مختلف يك شهرداري واحد به منظور تدوين طرحها و اتخاذ سياستهاي مشترك.
3- شهرداريها و سازمانهاي محلي مسئول مديريت شهري ، سازمانهايي هستند با كارايي ضعيف ، ساختار تشكيلاتي انعطاف ناپذير و وابسته.
4- نداشتن حضور و مشاركت مردم به طور مستقيم و غير مستقيم در اداره امور شهري.
5- نبود كافي براي شهرداريها و وابستگي زياد به دولت مركزي جهت تأمين اين بودجه.
6- شكاف ميان سازمانهاي مسئول ارائه خدمات و سازمانهايي كه توسعة خدمات را برعهده دارند.


اهداف سیستم مدیریت شهری
براي سيستم مديريت شهري مي توان اهداف زير را بر شمرد.
1- ارتقاء شرایط کار و زندگی همه جمعیت شهر و توجه اساسی به گروههای کم درآمد شهری
2- حفاظت از محیط فیزیکی شهر و جلوگیری از توسعه بی نظم و سرسام آور شهر
3- تشویق توسعه اقتصادی اجتماعی شهر
4- توسعه پایدار زیست محیطی شهر
5- بررسی نیازها در سطح کلان شهری و منابع و اولویت های شهری به منظور برنامه ریزی هماهنگ
6- تدوین و تهیه برنامه و تشکیلات برنامه ریزی هماهنگ و متمرکز در سطح منطقه
7- ایجاد هماهنگی بین برنامه ریزی فیزیکی ، کالبدی با جنبه های برنامه ریزی اقتصادی اجتماعی
8- اقدام به توسعه شهری و برنامه ریزی توسعه شهری از جنبه های اقتصادی ، اجتماعی فیزیکی
9- تشویق مشارکت و همکاری مردم در امر تدوین و اجرای برنامه های عمرانی وتوسعه شهری به طور مستقیم
10- نگهداری و به هنگام سازی سیستم اطلاعاتی متمرکز و جامع
11- ارائه و رفع کمبودهای فوری خدمات ضروری و روزمره شهری
12- واگذاری خدمات عمومی شهری به مقیاس وسیع و همه جانبه به مدیریت شهر و تمرکز زدایی خدمات
13- تنظیم فعالیت های بخش خصوصی که در رفاه جامعه و امنیت جامعه شهری موثر است و هماهنگی آن با بخش دولتی.


وظایف و اهداف نوین مدیریت شهری
امروزه مدیریت شهری با 4 نوع وظیفه می تواند مشخص شود
1- مدیریت و بهبود سرمایه گذاری زیر بنایی
2- ارائه و توزیع خدمات اجتماعی و تاسیسات
3- ارتقاء رشد اجتماعی و بهبود شرایط زندگی مردم
4- برنامه ریزی استراتژیک
برای رسیدن به اهداف فوق ساختار تشکیلاتی غیر متمرکز برای سازمانها و حکومتهای محلی لازم و ضروری است. همچنین این نقش نوین ، توسعه منابع جدید ، آموزش و تعلیم بین دولتهای محلی و حکومت مرکزی را می طلبد . مدیریت نوین شهری به معنای مدیریت با پویایی بیشتر ،خود کفایی موثر و فعال تر است . اصول تمرکز زدایی شهرداریها با عهده دار بودن اجرای برنامه های استراتژیک و مدیریت آن، آخرین تصمیم گیرنده در امور شهری خواهند بود.


نكات اساسي براي انجام وظايف جديد مديريت شهري
1- مديريت واحد شهري ؛ يعني تقويت نقش شهرداران به عنوان مدير و هماهنگ كننده عمران شهر و مرجع اصلي هماهنگ كننده اداره امور شهر.
2- واگذاري تصدي همراه با حاكميت در سطح محلي ؛ يعني مسئوليت بايد همراه با اختيارات مربوط ، به شهرداري واگذار گردد. شهرداري بايد داراي اختيارات متناسب با امور محدود تصدي باشد.
3- عهده داري وظايف همراه با اعتبارت و منابع جديد ؛ يعني واگذاري وظايف از ساير وزارتخانه ها به شهرداري كه بايد به همراه اعتبارات آنها باشد. به تدريج و در ميان مدت براي تصدي وظايف جديد ، منابع درآمدي جديد ، چون واگذاري مالياتهاي محلي به شهرداريها پيش بيني شود.
4- واگذاري وظايف همراه با امكانات ، نيروي انساني و سازمان ؛ يعني واگذاري وظايف نبايد منجر به انحلال سازمانهاي اجرايي موجود شود، بلكه با حفظ ارتباط تخصصي و فني سازمانهاي مذكور با وزارتخانه هاي مربوطه ، مجموعه سازمان به همراه نيروي انساني و امكانات مربوط به شهرداري ملحق شوند.
5- واگذاري وظايف به تناسب اندازه و توان شهرداري ؛ يعني در واگذاري وظايف جديد بايد به تفاوت بين شهرداريهاي بزرگ ، متوسط و كوچك توجه شود و متناسب با قابليتها و امكانات ، رده هاي عملكردي جمعيتي ، تصدي وظايف جديد پيشنهاد گردد.
6- واگذاري وظايف پس از آزمون ؛ يعني تقبل وظايف جديد از طرف شهرداريها بايد به طور تدريجي و مرحله اي انجام شود. بدين ترتيب كه ابتدا در چند شهر به صورتي آزمايشي انجام گيرد و پس از شناخت نقاط ضعف و قوت به ساير شهرداريها تعميم داده شود.
7- در چنين نظامي ، انجام امور منطقه اي و محلي بر عهده سازمانها يا انجمنهايي است كه ساكنان آن منطقه و محل انتخاب مي كنند .
8- مطابق با حدودي كه قوانين كشور مشخص كرده ، هر تشكيلات منطقه اي و محلي ، سازماندهي ، بودجه ، وظايف و مقررات خاص خود دارد.
9- مرجع تصويب مقررات اداري منطقه و محل و تصميمات مربوط به ساكنان ، انجمنهاي رسمي و قانوني هستند.
10- در نظام سياسي نامتمركز ، سازمانهاي منطقه اي و محلي تابع نظامهاي محلي هستند، اما حكومت مركزي بر آنها و افرادشان نظارت دارد.
11- در اين نظام ، مردم در تصميم گيري و برنامه ريزيها مشاركت دارند.
12- انتخاب مقامات و رؤسا در سطوح ملي، منطقه اي و محلي بر عهده مردم است.
با توجه به معايبي كه نظام سياسي متمركز در زمينه كندي كارها و بي توجهي به خواست ساكنين محلي و منطقه اي دارد ، مي توان هدف نهايي نظام سياسي نامتمركز را حل و رفع مشكلات منطقه اي و محلي و تأمين خواستها و انتظارات ساكنين آنها در زمان كمتر و با سرعت بيشتر دانست
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خصوصیات مدیریت شهری
مديريت شهري بايد داراي خصوصيات زير باشد.
1- سیستم مدیریت شهری واجد صفات لازم برای یک سیستم از نوع سیستمهای باز و بسیار پیچیده انسانی و اجتماعی است که با عناصر و روابط بسیار متعدد مواجه است . لذا ضروری است تا تمام این عناصر در چارچوب همین روابط سیستماتیک قرار گرفته و جایگاه و نقش و وظایف آنها در هماهنگی با نیازهای همین چارچوب باشد.
2- مدیریت شهری از پیچیدگی های بسیار برخوردار است و از نوع سازمانهایی محسوب می شود که به علت گستردگی و تنوع درونی و محیطی زیاد با درجه بالایی از نامعلومیها و عدم قطعیت مواجه است.
3- چارچوب سازمانی مدیریت شهری از عوامل بسیار موثر در کارایی آن به شمار می آید و می تواند عامل موفقیت و یا شکست آن باشد .
4- چارچوب سازمانی مدیریت شهری ، تمامي سازمان هاي مدیریت شهری را تحت پوشش قرار می دهد و از تمامي پتانسیهای رسمی و غیر رسمی ، اداری ، سیاسی و اجتماعی و اقتصادی شهر به طور هماهنگ استفاده می کند و شهرداری به عنوان هسته مرکزی و اصلی این چارچوب محسوب می شود .

مديريت شهري به مثابه يك نظام (System)
براي درك بهتر مديريت شهري مي توان آن را به يك نظام تشبيه كرد. « نظام عبارت است از ، تركيبي از اجزاي قسمتهاي مختلف يك مجموعه كه به يكديگر وابسته اند و تقابل ميان آنها به شكل خاصي سازمان يافته است.» مديريت شهري نيز از قسمت هاي مختلفي چون معاونت ها و سازمان ها يا داده هاي وابسته تشكيل شده كه با يكديگر در قالب ساختاري واحد ، روابط متقابل دارند. اين ارتباط ممكن است ضعيف يا قوي باشد. نظام مديريت شهري مانند هر نظام ديگري ورودي ها و خروجي هايي دارد كه نمايش ساده آن در نمودار شماره 2-2 نشان داده شده است.
نظام مديريت شهري از نظر رده بندي نظامها ، در رده نظامهاي اجتماعي قرار مي گيرد ، زيرا متشكل از تعداد زيادي افراد بوده ، دراي ساخت سلسله مراتبي و تقسيم كار دقيق است.
اگرچه قسمتهاي گوناگون مديريت شهري هر يك در كار خود استقلالي نسبي دارند ، براي تحقق اهداف نظام بايد با يكديگر هماهنگي داشته باشند. انجام اين وظيفه مهم بر عهده مدير نظام يا شهردار است.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

ویژگیهای مدیریت شهری کارآمد و بهینه
براي ايجاد مدیریت شهری مطلوب ویژگیهای زير ضروري به نظر مي رسد.
1- صلاحیت مدیریت و حسن تدبیر در اداره امور شهر
2- وجود امکانات و اختیارات مناسب در زمینه های مالی و اداری و بهره برداری بهینه از امکانات بالقوه و بالفعل شهر در زمینه های مختلف اقتصادی- اجتماعی و کالبدی
3- داشتن اهداف ، خط و مشی ها و برنامه های مشخص جهت اداره امور شهر.
4- وجود روحیه مشارکت پذیری در افراد جامعه و لزوم احساس مسئولیت و تعلق نسبت به امور شهر
مجموعه این عوامل و نیازها ضروری است تا یک مدیریت کارآمد در شهر ایجاد شود.
این عوامل را می توان در سه زمینه ، روش مدیریت شهری ، ویژگیهای سازمانی مدیریت شهری و ویژگیهای محیطی مناسب مدیریت شهری ارائه کرد .

روش مدیریت شهری
در روش شناسی ، برای رسیدن به مدیریت شهری موفق و مطلوب بايد موارد زیر را مد نظر قرار داد .
الف- اتخاذ دیدگاه سیستمی
مهمترین شرط روش شناسانه موفقیت سیستم ، اتخاذ دیدگاه و رویکرد سیستمی و کلی نگری به عوامل توسط مديريت شهری و برقراری ارتباط نظام یافته به عوامل توسعه شهری است
ب- بهره گیری از مفاهیم و روشهای تجزیه و تحلیل سیستمی
برای رسیدن به یک مدیریت کارآمد و مطلوب بايد از روشهای تجزيه وتحلیل سیستم حداکثر بهره را برد.

ویژگیهای سازمانی مدیریت شهری
برای رسیدن به مدیریت شهری بهینه بايد اصول زیر را مد نظر قرار داد .
الف- لزوم پوشش کامل همه امور شهری
این پوشش باید به گونه ای باشد که تمام سازمانها و ادارات موثر و مسئول شهر در قالب یک سیستم هدفمند و هماهنگ عمل کرده و به ایفای مسئولیت هایشان بپردازند . در چنین شرایطی هماهنگیها و روابط بین سازمانی از اهمیت و جایگاه ویژه برخوردار هستند.
ب- شمول مدیریت شهری بر برنامه ریزی شهری
مطابق با اصول علمی مدیریت ، برنامه ریزی شهری جزء وظایف و عناصر اصلی سیستم مدیریت شهری محسوب می شود ، بر این اساس برنامه ریزی فیزیکی و اقتصادی- اجتماعی یک شهر باید تحت نظارت و هدایت سیستم مذکور باشد .
ج) قابلیت انطباق چهارچوب سازمانی با ماهیت چند عملکردی مدیریت شهری
چارچوب سازمانی باید به نحوی طراحی شود که تمام عناصر و وظایف سیستم ، از امور بسیار روزمره جزئی گرفته، تا برنامه ریزی ها و سیاستگذاری های بسیار دراز مدت و کلان مورد توجه جدی و کافی قرار گیرد .
د) لزوم طراحی چهارچوب سازمانی و تشکیلاتی چون سطحی جهت سیستم مدیریت شهری

ویژگیها و شرایط محیطی مدیریت شهری
برای رسیدن به مدیریت شهری مطلوب ، باید اصول و موارد زیر در نظر گرفته شود.
الف) لزوم هماهنگی با سطح توسعه یافتگی و ارتباط متقابل با توسعه انسانی سیستم مدیریت شهری که در این مورد باید ابزاری برای توسعه انسانی پایدار و مشارکتی شهر و کشور طراحی و تدوین شود
ب) لزوم حضور عناصر منتخب مردم در سیستم
ارتباط مستقیم مدیریت شهری با شهروندان و خواسته های آنان و نیز جایگاه آن به عنوان یکی از عناصر محلی ایجاب می کند که عناصر تصمیم گیری و سیاست گذاری آن بوسیله شهروندان انتخاب شوند.
ج) لزوم تعیین دقیق جایگاه سیستم مدیریت شهری در نظام سیاسی و اداری کلان جامعه
- تحریک و تجهیز منابع برای تامین مالی اداره خدمات شهری
- بهبود مدیریت مالی منابع مذکور
- سازماندهی نهادهای شهرداری برای ایجاد کارایی و مسئولیت پذیری بیشتر در ارائه خدمات شهری
- شناسایی محیط و کلیت سیستم مدیریت شهری در ایران


انعطاف پذيري مديريت شهري
آنچه امروزه در هدايت نظام مديريت شهري اهميت بسيار دارد ، توانايي اين نظام در انعطاف پذيري (Flexibility) دروني است.
در شرايط كنوني ، با توجه به متغيرهاي بسيار و محيط ناهمگن و متنوعي كه نظام مديريت شهري در آن قرار دارد، اين نظام بايد به روش باز عمل كند و ساختارهاي خشك و غير قابل انعطاف را از خود دور سازد؛ زيرا اين نظام بايد بتواند خود را با محيط اطرافش سازگار كند و ضمن حفظ كليت خود ، به تبادل پويا با آن بپردازد.
نكته مهم در اين زمينه بهر گيري نظام مديريت شهري از فرصتهاي زماني است كه امكان سازگاري آن را براي كارايي بهتر در زمان مطلوب فراهم مي آورد.


مديريت شهري مستقل
با توجه به گسترش شهرنشيني ، پيچيده شدن چگونگي اداره امور شهري و تخصصي شدن امور ، اين ضرورت پيش آمده است كه مديريت شهري در هر منطقه مستقل باشد. امروزه در بسياري از شهرهاي بزرگ جهان، كليه امور مربوط به شهر ، سواي مسائل نظامي و ديپلماتيك بر عهده مديريت شهري منتخب مردم است كه استقلال و اختيارات كامل و كافي دارد.
بررسي كوتاه از روشهاي مديريت در شهرهاي بزرگ دنيا ، اعم از شهرهاي كشورهاي دنياي سرمايه داري و يا سوسياليستي ، حاكي از آن است كه اكثراً مديريتي مقتدر ، مستقل و مردمي بر اين شهرها حكومت مي كند. بررسي چارتهاي سازماني نشان مي دهد كه مديريت شهرها حتي در شهرهاي كوچك نيز براي اداره شهر از هيچ نهاد يا فرد دستوري نمي پذيرد. به عبارتي يا بايد شهر را در جهت خواسته هاي شهروندان ساخت و يا اينكه خواسته هاي شخصي يا نهادي را اعمال نمود
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رابطه مدیریت شهری با بخشهای سه گانه دولتی ، خصوصی و مردمی

قبل از هر چیز بايد نوع و روابط کاری شهرداری به عنوان عنصر اصلی مدیریت شهری را مورد بررسی قرار گيرد. شهرداری به تبع مسئولیتها و وظایف قانونی خوش با سه بخش دولتی ، خصوصی و مردمی روابط خاص دارد ، که با بررسی و شناخت این روابط ما را به درک کاملتری از اختیارات وظایف این نهاد می رساند.

رابطه مدیریت شهري با بخش دولتی
تاسیس شهرداری منوط به اجازه ی دولت است و از این رو نقطه آغاز رابطه دولت با شهرداری از همین جا آغاز می گردد . شهرداری به موجب وظایف گسترده ای که بر عهده دارد، با اغلب سازمانهای دولتی در ارتباط است . سازمانهای دولتی شامل وزارت کشور ، استانداری ها ، سازمان مديريت و يرنامه ريزي، سازمان اداری و استخدامی و وزارت مسکن و شهرسازی به نوعی بر عملکرد شهرداری موثر می باشد. بخشی از این رابطه ناشی از اشتراک وظایف یا نزدیکی وظایف است بخش دیگر ناشی از اشتراک عرصه های کالبدی فعالیت است به عنوان مثال می توان به اشتراک عرصه عمل شرکت آب و فاضلاب در مورد خیابان اشاره کرد . نیاز به اطلاعات سومین عاملی است که موجب ارتباط بین شهر داری ها و سازمانهای دولتی می گردد . به عنوان مثال به مکاتبات شهرداری با اداره ثبت اسناد می توان اشاره کرد.

رابطه مدیریت شهری با بخش خصوصی
بخش خصوصی از جهاتی با شهرداری ارتباط پیدا می کند از سویی بخش خصوصی بیشترین سهم را در تامین درآمد شهرداری بر عهده دارد و شهرداری از طریق اخذ عوارض از فعالیتهای مختلف بخش خصوصی هزینه های خود را تامین می کند از سوی دیگر شهرداری ها برای انجام پاره ای از وظایف خود را از توان بخش خصوصی مردمی جوید وانجام تمام یا بخشی از پروژه های عمرانی یا خدمات عمومی خود را معمولا به صورت پیمانی و يا اماني به بخش خصوصی واگذار می کند . بعد از اعلام سیاستهای خصوصی سازی در برنامه آزاد سازی اقتصادی ، تحول چشم گیری در زمینه خصوصی سازی بوجود نیامد ، فقط عرصه پیمانهای با بخش خصوصی ، از اقدامات عمومی به عرصه خدمات شهری گسترش یافت و در شهرها نگهداری از فضای سبز و جمع آوری زباله به پیمانکار خصوصی واگذار گردید. اگر بخش خصوصی را مراد از مشاغل خصوصی در سطح شهر ذکر کنیم ، باید گفت که از دیرباز این بخش نقش قابل توجهی در تامین درآمدهای مالی شهرداری ها ، از طریق پرداخت عوارض داشته و دارند . اما اگر به مفهوم خصوصی سازی به معنای خاص آن به شیوه واگذاری مالکیت ، مدیریت و بهره برداری باشد ، بدلیل فراهم نشدن بستر لازم و زیر ساخت های قانونی و حقوقی در نظام برنامه ریزی کشور در بخش عمران شهری ، هنوز موانع و مشکلات زیادی وجود دارد .

رابطه مدیریت شهری با بخش مردمی
امروزه در کشور ما این مقوله در رابطه با ساختار و مدیریت شهر به واسطه شورای شهر شکل می گیرد . از آنجا که فعالیت شهرداری به طور مستقیم بر زندگی شهروندان موثر است و هر تقسیم مدیریت شهری از زندگی تمامی یا عده ای از مردم شهر را به نحوی تحت تاثیر قرار می دهد، شناخت رابطه مدیریت شهری با بخش مردمی از اهمیت خاصی برخوردار است .
اینکه مردم تا چه حد در تصمیماتی که در مورد شهر گرفته می شود موثر می باشند، تا چه اندازه بر اجرای این طرحها نظارت دارند و چگونه می توانند به شیوه ای اصولی و نهادینه شده این کنترل ، خواست ونظارت خویش را اعمال کنند، از جمله مباحثی است که در اینجا مورد بحث قرار می گیرد .
به موجب اصل 100 قانون اساسی کشور به موجب پیشبرد سریع برنامه های اجتماعی ، اقتصادی ، عمرانی ، بهداشتی ، فرهنگی ، آموزشی و سایر امور رفاهی از طریق همکاری مردم با توجه مقتضیات محلی اداره امور هر روستا ، بخش ، شهر ، شهرستان یا استان با نظارت شورایی صورت می گیرد که اعضای آن را همان مردم انتخاب می کنند . شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان و حدود وظایف و اختیارات و نحوه انتخاب و نظارت شوراهای مذکور و سلسله مراتب آنها را که باید با رعایت اصول وخدمات محلی و تمامیت ارضی و نظام جمهوری اسلامی ایران و تابعیت حکومت مرکز باشد را قانون تعیین می کنند .
به این ترتیب اولین اقدامها در جهت تمرکز زدایی و ایجاد اختیارات بیشتر به جوامع محلی در راستای مشارکت مردمی با تدوین این قانون برداشته می شود . مردم با شرکت در انتخابات نمایندگانی که حامل خواست و نظرات آنان بوده و حاصل برایندی از تمایلات مردم محل سکونت خود هستند، انتخاب نموده و با تفویض اختیاراتی که قانونگذار به نمایندگان داده است، بر پیشبرد امور رفاهی ساکنین شهر توسط سازمانهای دولتی اظهار نظر می کنند. جالب توجه است که یکی از مهمترین وظایف شورای شهر بر اساس ماده ای قانون وظایف شوراها ، انتخاب شهردار است.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سير تاريخي مديريت شهري در ايران

در دوران مادها ، شهرها بيشتر كاركردي نظامي و سياسي داشتند . در آن دوران ساختار اقتصادي – اجتماعي كشور چندان تكامل پيدا نكرده بود، تا رونق بازرگاني و توليد صنايع دستي را كه هر دو به زندگي شهري شكل مي دهند ،‌ سبب گردد .
پس از شكست هخامنشيان به دست اسكندر مقدوني و ايجاد حكومت سلوكيان ، سياست پادشاه جديد بر ايجاد شهرهاي نو و توسعه شهرنشيني قرار گرفت . اين روزگار نمايانگر تجربه بزرگ تاريخي در بنيان گذاري شهرهايي است كه حكومت خود فرمان ( به سبك شهرهاي يوناني ) دارند و در اين زمان است كه شهرنشيني در ايران شتاب مي گيرد .
در روزگار سلوكيان ، شهرها از نظر حقوقي تابع مستقيم فرمانهاي شاه بودند و هنگام بروز اختلاف ميان آنها و مقامهاي اداري ساتراپي ،‌نمايندگان شهر به پادشاه مراجعه مي كردند اما بيشتر پادشاهان سلوكي از دخالت مستقيم در امور داخلي شهرها اجتناب مي كردند زيرا امور داخلي شهرها توسط شوراي شهر اداره مي شد . شهروندان از آزادي عقيده برخوردار بودند و در شهرهايي كه جمعيت آن تركيبي از اقوام گوناگون بود، هر گروه سنتها و آداب خود را به جاي مي آورد.
درباره جزئيات شيوه اداره شهرها در دوران سلوكيان ، اطلاعات زيادي وجود ندارد . پيگولو سكايا در اين زمينه مي نويسد : از شيوه اداره پوليسي شهرهاي ايران در مقياس وسيع نمي توان سخن به ميان آورد . آگاهي پيرامون مراكز هلنيستي اين كشور به قدري ناچيز است كه گاه جز نام ، چيزي از آن بر جا نمانده است .
در روزگار پارتيان ، سياست اداره شهرها بر تابعيت پادشاه قرار داشت . شهرهايي كه به شيوه پوليسي اداره مي شدند گرفتار تضادهاي دروني و مبارزه شديد طبقاتي بودند كه بيشتر با توسل و مراجعه به شاه ، اختلافشان را حل و فصل مي كردند . شاه نيز هيچ گاه فرصت را براي مداخله و اعمال قدرت در شهرها از دست نمي داد.
در روزگار ساسانيان همه شهرها زير فرمان و قدرت شاهان قرار داشتند . اين نكته كه شهرها رفته رفته به تابعيت شاهان در آمدند و زمينه براي مداخله شاهان در امور شهرها فراهم آمد ، خود واقعيتي است . در اين دوران شهرهاي بزرگ و مهم كه روستاهاي پهناوري داشتند، از جنبه اداري در رديف شهرستانها قرار مي گرفتند و راس آنها حاكمي موسوم به شهراب ( شهردار ) اداره امور را بر عهده داشت .
در آغاز پادشاهي ساسانيان – خاصه در قرن ششم – شهرهاي بسياري پديد آمد . شهرهاي كهن نيز گسترش و رونق فراوان يافتند . در واقع رونق بازرگاني و صنعت ، گسترش شاه راههاي دادوستد و بازرگاني و رشد شهرهاي وابسته به دستگاه اداري پادشاهي ، از ميان رفتن نهادهاي يوناني شهر ، افزايش دخالت دستگاه اداري در زندگي شهري و امور اصناف و بازرگانان و فعاليتهاي اقتصادي آنان ، از مهمترين ويژگيهاي دوره ساسانيان است . با فروپاشي تشكيلات سياسي ساسانيان ، شيوه اداره شهرهاي كشور نيز دست خوش تغييرات بسياري گرديد و قوانين اسلامي وارد زندگي شهري ايران شد . در دوران اسلامي – عده اي از ماموران محلي و دولتي – امور اجتماعي ، اقتصادي و انتظامي هر شهر را اداره مي كردند و هر يك از آنها وظايف ، تكاليف و مسئوليتهاي ويژه اي داشتند . تشكيلات مديريت شهرها و تعداد مسئولان و تكاليف هر يك از آنها در همه دوره ها يكسان نبود و در هر دوره ، حتي در مناطق گوناگون با يكديگر تفاوت داشت . در اين دوران مقام و موقعيت حاكم شهر را حكومت مركزي معين مي كرد . در مركز ايالات والي و حكام حكومت مي كردند و در شهرهاي كوچكتر كه مركز اداري ولايات و نواحي و بخشهاي كوچكتر بودند ، حكومتهاي ايالاتي حاكماني بر آنها مي گماردند .
در مجموع ، تشكيلات مديريت شهري در اين دوران را مي توان به چهار گروه زير تقسيم كرد :
الف : امور اداري ، سياسي و امنيتي شهر و منطقه تحت نفوذ آن ، كه بر عهده حاكم يا امير شهر بود .
ب : امور اجتماعي ، اقتصادي و خدماتي كه بر عهده رئيس شهر ، كلانتر و كدخدايان محله ها بود.
پ : امور انتظامي شهر كه به عهده عسس و داروغه بود .
ت: امور قضايي كه مسئوليت آن با قضات بود .
مشروطيت سرآغاز تحولات جديد و ورود به دوران نوسازي ايران است. مديريت شهري به شكل نو نيز در ايران ، به دوران پس از مشروطيت تعلق دارد . قانون اساسي كشور كه در آن دوران با الهام از قوانين اساسي كشورهاي فرانسه و بلژيك نگاشته شده بود ، در زمينه مديريت و اداره شهرها نيز ساختاري را معرفي مي كرد كه برگرفته از مديريت شهري اروپايي بود . طبق قانون بلديه ( مصوب سال 1286 خورشيدي ) اداره امور هر شهر به عهده انجمن بلديه گذارده شد و اين انجمن موظف به اجراي خواستها و انتظارات مردم شهر نشين بود .
در آن روزگار وظايف شهرداريها بسيار ساده بود و از محدوده امور خدماتي و رفاهي فراتر نمي رفت . براي نمونه ، نظافت شهر ، پيشگيري از شيوع بيماريهاي مسري ، تأمين ارزاق نظارت بر قيمت كالاهاي ضروري ( مانند نان و گوشت ) ، ساخت خيابان و برخي تاسيسات زير بنايي از جمله وظايفي بود كه شهرداريها عهده دار آن بودند . شهر تهران نخستين شهر كشور بود كه در سال 1286 براساس قانون بلديه – صاحب تشكيلات بلديه شد.
دوران حكومت رضا شاه از بسياري جهات پايه گذار تغييراتي چند در ساختار اقتصادي – اجتماعي جامعه ايران گرديد .مديريت شهري نيز از تحولات ، بويژه تمركز گرايي شديد ، نصيب نبود . در سال 1309 با لغو قانون بلديه (مصوب سال 1286) و تصويب قانون جديد شهرداري ها ، به طور رسمي نظارت و هدايت شهرداريها برعهده وزارت كشور گذاشته شد . با توجه به اينكه در قانون جديد بر وابستگي شهرداريها از نظر مالي ، اداري و اجرايي به دولت تاكيد شده بود ، جاي چنداني براي استقلال عمل و خودكفايي آنها باقي نمانده بود .
در سال 1328 بار ديگر قانون جديدي به نام قانون تشكيل شهرداريها و انجمن شهرها و قصبات مشتمل بر 50 ماده از تصويب مجلس شوراي ملي گذشت . تفاوت اساسي اين قانون با قانون سال 1309 در آن بود كه اختيارات تازه اي به انجمنهاي شهر داد و به شرايط تعيين شهردار و حقوق و مزاياي او پرداخت . براساس ماده 29 قانون جديد ، انجمن شهر ، سه نفر از اهالي محل ، كاركنان دولت يا شهرداران منصوب وزارت كشور را به عنوان شهردار انتخاب يا نامزد كرده ، آنها را به وزارت كشور پيشنهاد مي كند تا وزارت كشور از ميان آنها يك تن را به طور رسمي به عنوان شهردار برگزيده و منصوب كند . حقوق شهردار را نيز انجمن شهر تعيين مي كرد . پس از به قدرت رسيدن دكتر محمد مصدق ، در لايحه الحاقي به قانون شهرداري سال 1328 – كه مشتمل بر 90 ماده بود ، اختيارات انجمنهاي شهر افزايش يافت و اين لايحه در سال 1331 به تصويب مجلس شوراي ملي رسيد .
با كودتاي 28 مرداد در سال 1332 و تحكيم پايه هاي حكومت مركزي ، سياست تمركز گرايانه دولت در مديريت شهرها نيز موثر افتاد و با تغييراتي كه در قانون سال 1334 با عنوان قانون شهرداريها ( سال 1334 ) صورت گرفت ، از اختيارات انجمن شهر در زمينه انتخاب شهرداران كاسته شد و گزينش شهرداران ، زير نفوذ و اختيار وزارت كشور در آمد . در سال 1345 آخرين تغيير عمده در قانون شهرداريها صورت گرفت . موضوعات افزوده شده به قانون شهرداري ، درباره چگونگي انتخابات انجمن شهر ، روش ثبت نام براي شركت در انتخابات و چگونگي انحلال انجمن شهر بود . همچنين در اين قانون از اختيارات وزارت كشور به عنوان تنها مرجع داراي صلاحيت براي انحلال انجمن هاي شهر كاسته شد . انتخاب شهردار نيز بر عهده انجمن شهر گذاشته شد تا بلافاصله پس از رسميت يافتن ، يك نفر را بعنوان شهردار به وزارت كشور معرفي كند .
در اين دوران نيز مديريت شهري انتخابي پا نگرفت و با وجود تلاش براي تشكيل انجمنهاي شهر در سطح شهرهاي كشور ، اين تجربه به سبب ناآشنايي مردم و كارگزاران دولتي با روشهاي مردم سالارانه به شكست گراييد .
پس از پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1357 و تغيير بنيادين نظام سياسي كشور ، قانون اساسي جديد بر اداره شورايي كشور در سطح كشوري ، استاني ، شهري و روستايي تاكيد ورزيد ، چنان كه يك فصل از قانون اساسي به شوراها اختصاص يافته است و مطابق اصل 100 قانون اساسي براي پيش برد سريع برنامه هاي اجتماعي اقتصادي ، عمراني ، بهداشتي ، فرهنگي ، آموزشي و ساير امور رفاهي از طريق همكاري مردم با توجه به مقتضيات محلي ، اداره امور هر روستا ، بخش ، شهر ، شهرستان يا استان با نظارت شورايي به نام شوراي ده ، بخش ، شهر ، شهرستان يا استان صورت مي گيرد كه اعضاي آن را مردم همان محل انتخاب مي كنند .
در سطح شهرها ، شوراي اسلامي شهر جايگزين انجمن شهر شد و وظايفي كه بر عهده اين انجمن بود بر عهده شوراي اسلامي شهر گذاشته شد . مسائل و مشكلات ناشي از جنگ تحميلي هشت ساله مانع برگزاري انتخابات شوراهاي اسلامي شهر گرديد .
با اين حال ، اين شوراها پا نگرفتند تا اين كه پس از انتخاب سيد محمد خاتمي به عنوان رئيس جمهوري ، وزارت كشور با تصميمي قاطعانه و به رغم مشكلات بسياري كه فراروي داشت ، انتخابات شوراهاي اسلامي شهر و روستا را در هفتم اسفند ماه سال 1377برگزار كرد و اولين نمايندگان شوراها در اين زمان آغاز به كار كردند .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سطوح مديريت شهري در ايران

سطوح مديريت شهري ايران را مي توان بر اساس عملكرد ويا بر اساس حوزه فعاليت آنها تقسيم بندي كرد.

بر اساس عملكرد و نقش سازمانها
وزارتخانه ها
کلیه وزاتخانه های موجود دارای ماهیت و عملکرد بخشی بوده و کلیه امور تحت نظارت و مرتبط با خود را اداره می کنند و این وزارتخانه ها برای پوشش دادن امور مربوطه خود در سطح کشور اقدام به ایجاد سلسله مراتب جغرافیایی منطبق با نظام تقسیمات سیاسی می کرده اند. کلیه این واحدهای تابعه تحت نظر یک واحد مرکزی به انجام وظایف و اجرای مصوبات و دستورات می پردازند. در این نظام جریان تصمیم گیری و هدایت به صورت یک طرف و از بالابه پایین برقرار است و واحدهای پایین دست عموماً از قدرت تصمیم گیری و حتی پاره اي از مواقع از قدرت تصمیم سازی برخوردار نیستند.

سازمانهای هماهنگ کننده
برای تعدیل و هماهنگ سازی عملکردهای بخشهای وزارتخانه های مختلف و ایجاد هماهنگی های بخشی ، سازمانهای هماهنگ کننده با ماهیت و عملکرد میان بخش وجود دارند که از نظر سازمان در حد معاونت و رئیس جمهوری مطرح هستند مهمترین این سازمانها و وزارتخانه ها عبارتند از سازمان مسکن و شهر سازی ، سازمان مدیریت و برنامه ریزی و وزارت کشور . در وضعیت موجود این سازمانها تمرکز گرایی زیادی دارند و تقریبا ، تمام تصمیم گیری های اصلی آنها در مرکز انجام می گیرد . وظایف هماهنگ کنندگی این سازمانها بیشتر ماهیت بخشی داشته و کمتر جنبه های هماهنگی فضایی و مکانی دارد .

شهرداری ها
شهرداری ها به عنوان مهمترین عنصر در سیستم مدیریت شهری از جایگاه و خاصی درنظام سازمانهای اداری کشور برخوردارند که آنها را از دو گروه قبلی ممتاز می کند . به این معنا که شهرداری ها به لحاظ طبقه بندی های حقوقی و اداری جز موسسات عمومی محسوب می شوند در این مفهوم شهرداری یک نهاد عمومی ، اما غیر دولتی است که اقتدار و رسمیت آن ناشی از رای نمایندگان مردم است. با این حال در ایران هیچ گاه به طور کامل از استقلال کامل برخوردار نبوده و همیشه به درجات مختلف تحت نفوذ دولت قرار داشته اند.
در نمودار زير ارثباط بخشهاي مديريت شهري را با همديگر مشاهده مي نماييد.


بر اساس حوزه فعاليت
با توجه به ارتباطات و تأثيرهايي كه سازمانهاي كشوري و استاني بر مديريت شهري اعمال مي كنند ، مي توان براي مديريت شهري در ايران سه سطح قائل شد : يك سطح كلان ، ديگري سطح منطقه اي و سومي سطح محلي.

سطح كلان مديريت شهري
در اين سطح ، وزارتخانه ها، سازمانها و دستگاههايي قرار مي گيرند كه حيطه اختيار و عمل آنها كل كشور است و توانايي تصميم گيري براي مديريت شهري را دارند. مهمترين اين نهادها عبارتند از :

وزارت كشور
در رأس وزارتخانه ها و سازمانهاي مؤثر بر مديريت شهري و شهرداريها ، وزرات كشور قرار دارد كه قديمي ترين وزارتخانه كشور است و پيشينه آن به عهد ناصرالدين شاه باز مي گردد. انتخاب شهرداران در شهرهايي با جمعيت بيشتر از دويست هزار نفر كه شهرهاي مهم كشور محسوب مي شوند ، با وزير كشور است.
در اين وزارتخانه ، معاونت هماهنگي امور عمراني متشكل از اداره كل امور شوراهاي اسلامي شهر و شهرداريها ، دفتر فني ، دفتر مطالعات و هماهنگي امور ايمني و بازسازي ، دفتر برنامه ريزي عمراني و دبيرخانه شوراي عالي هماهنگي ترافيك شهرهاي كشور ، عهده دار انجام وظايف وزارت كشور در رابطه با شهرداريها هستند .
معاونت هماهنگي امور عمراني ، به ميزان زيادي ، وظايفي ر ا كه بر عهده سازمان شهرداريها گذاشته شده بود ، پيش مي برد .

وزارت مسكن و شهرسازي
وزارت مسكن و شهرسازي بيشتر به شهرسازي و تأمين مسكن مي پردازد . ارتباط وزارت مسكن و شهرسازي با مديريت شهري در حيطه مديريت و نظارت بر طرحهاي جامع است . برخي از وظايف اين وزارتخانه كه پيوندي بيشتر با مديريت شهري دارد ، عبارت است از :
- تهيه معيارها و ضوابط و آيين نامه هاي شهر سازي .
- نظارت بر اجراي مراحل گوناگون طرحهاي تفصيلي شهري .
- اجراي طرحهاي عمران شهري

شوراي عالي شهر سازي و معماري
براساس ماده 97 و ماده الحاقي به قانون شهرداري كه در سال 1347 به تصويب هيئت وزيران رسيد ، براي رسيدگي و پيش برد اقدامات شهرسازي و هماهنگ كردن برنامه ها ، شوراي عالي شهرسازي و معماري ايران در وزارت مسكن و شهر سازي تشكيل شده است . اعضاي كنوني اين شورا عبارتند از : وزير مسكن و شهرسازي ، وزير كشور ، وزير امور اقتصادي و دارايي ، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي ، وزير نيرو ، وزير بهداشت و درمان و آموزش پزشكي ، وزير كشاورزي ، رئيس سازمان برنامه و بودجه ، وزير دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح ، رئيس سازمان حفاظت محيط زيست .

سطح منطقه اي مديريت شهري
با توجه به تقسيم بندي استاني كشور ، مديريت شهري در اين سطح نيز قابل بررسي است . در سطح منطقه اي يا استاني ، سازمان مستقل مديريت شهري وجود ندارد . بلكه سازمانهاي موجود ، شعبه هاي استاني وزارتخانه ها و سازمانهاي كشوري محسوب مي شوند .

استانداري
استاندار ، بالاترين مقام اداري موثر بر مديريت شهري در سطح استان است . انتخاب شهرداران شهرهايي با جمعيت كمتر از دويست هزار نفر با استاندارد است . استانداري از فرمانداريها و بخشداريها تشكيل شده و مسائل مربوط به مديريت شهري را بيشتر از طريق معاونت امور عمراني پي گيري مي كند . اين معاونت كه مي توان آن را تشكيلات استاني معاونت هماهنگي امور عمراني وزارت كشور دانست ، نقش رابط ميان وزارت كشور با شهرداريها را به عهده دارد .
وزارت مسكن و شهر سازي و ديگر وزارتخانه ها و سازمانهاي كشوري ، هر يك در سطح استان ها ، ادارات و شعبه هايي دارند .

سطح محلي
در سطح محلي يا سطح شهرها ، به جز شهرداري كه عمده ترين نقش را در مديريت شهري بر عهده دارد ، سازمانها و گروههاي ديگر اعم از رسمي و غير رسمي نيز سهيم اند . عناصر رسمي تصميم گيري مديريت شهري در شهرها به ميزان زيادي يكسان هستند اين عناصر عبارتند از :

شهرداري
شهرداري در سطح محلي از عناصر اصلي تصميم گيري به شمار مي رود و مهمترين نقش را در مديريت شهري ( در سطح شهر ) بر عهده دارد . در سالهاي اخير ، بسياري از تصميمهايي كه مراجع مختلف درباره شهر گرفته اند ، ارتباط مستقيم با خواسته ها و تصميمات شهرداري داشته است . البته ميزان اين تاثيرگذاري بر حسب شرايط و قدرت شهرداران متفاوت است .

- شوراي اسلامي شهر
طبق قانون اساسي و قانون شوراهاي اسلامي ، نقش اصلي در مديريت شهري بر عهده شوراهاي اسلامي شهر كه نمايندگانش از طرف مردم انتخاب شده اند و تعيين كننده شهردار مي باشند ، گذاشته شده است . همه برنامه ها و تصميمهاي شهرداري بايد با هماهنگي و نظارت اين شوراها انجام پذيرد . طبق قانون شوراهاي اسلامي ، شوراي شهر به منظور پيش برد برنامه هاي اجتماعي ، اقتصادي ، عمراني ، بهداشتي ، فرهنگي ، آموزشي و ديگر امور رفاهي با همكاري مردم و نظارت بر امور شهر تشكيل مي شود .

فرمانداري
فرمانداري به سبب نظارت عاليه اي كه بر كليه امور شهرستان دارد ، از عناصر مهم در تصميم گيري و هدايت مديريت شهري به شمار مي آيد . در حال حاضر وابستگي زياد شهرداريها به وزارت كشور اين وابستگي را تقويت مي كند .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
منابع

 ابراهیمی مجرد، محسن . (1377) . " سیستم مدیریت و فرآیند تصمیم گیری شوراهای اسلامی شهرها". فصلنامه ی پژوهش، شماره ی 2. تهران، ناشر جهاد دانشگاهی.
 رضويان ، محمد تقي. (1378). " جزوه درسي مباني مديريت شهري" . تهران، دانشگاه آزاد
 سعيد نيا، احمد. (1383 ). " كتاب سبز راهنماي مديريت شهري، مديريت شهري". تهران ، انتشارات سازمان شهرداريهاي كشور.
 صادقي كوه يخي، ابراهيم. (1381). " الگوي پيشنهادي مديريت شهري، مطالعه موردي شهر يزد". پايان نامه
 طاهري، ابوالقاسم.(1367). " اداره امور شهرداري ها". تهران ، نشر قومس.
 مركز مطالعات و برنامه ريزي شهري. (1993). " بهبود مديريت شهري". ترجمه رضوان نويد سعيدي. تهران ، انتشارات سازمان شهرداریهای کشور.
 مزینی، منوچهر. (1378) . " بررسی ساختار مدیریت شهری در ایران". تهران ، مرکز مطالعات برنامه ریزی شهری.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بررسی عوامل مؤثر بر عملکرد مجموعه مدیریت شهری

بررسیهای تاریخی نشان می دهد که سابقه مدنیت و شهر نشینی در ایران یکی از طولانی ترین سوابق شهر نشینی در جهان است و این بیانگر قدمت دانش و تجربه مدیریت شهری در سرزمین کهن ایران است .

اما با وجود چنین سابقه درخشانی ، متأسفانه تصویر وضع موجود سیستم مدیریت شهری در ایران ، تصویر مغشوش و نامتعادل بوده که علیرغم تغییرات حاصله در مقتضیات زندگی امروزی ، پیچیده شدن مسائل شهری و گسترش حیطه وظایف و مسئولیت شهرداریها ، هنوز هم قانون مصوب ۱۳۳۴ ( علیرغم اصلاحات و افاضات متعدد ) به عنوان قانون اصلی در شهر وظایف شهرداریها تلقی می گردد .
امروزه شهرداری در ایران به جای آنکه سازمانی فرا بخشی باشد ( همچنان که در کشورهای متمدن مرسوم است ) تبدیل به سازمانی شده که با از دست دادن تدریجی بخشی از وظایف و اختیارات خود ، وظایف بدون متولی و یا وظایفی را که اصطلاحاً بر زمین مانده اند را بر عهده گرفته و توافقی را هم در خصوص محدودۀ وظایف مذکور با سازمانهای ذیربط دولتی حاصل نیامده است و از سوی دیگر روز به روز توقعات عمومی و حتی انتظارات مسئولان دولتی از شهرداری رو به افزایش است که در جامعه مدنی ، نهادهایی که موجودیت خود را از آراء و تمایلات مردم کسب می کنند .

در حقیقت باید به نمایندگی از مردم ، نقش مؤثری در اداره امور محلی ایفا نمایند و به واسطه وجود شورای شهر ، مردمی و غیر دولتی بودن مهمترین ویژگی شهر داری ها به شمار می رود اما به دلایل فراوان سیستم مدیریت شهری و شهرداریها در ایران تا کنون انتظارات به حق مردم را محقق نساخته است .

برخی از عوامل مؤثر در ضعف عملکرد شهرداریها به شرح ذیل است :
۱) نامشخص بودن جایگاه اصلی شهرداریها به عنوان سازمانی مردمی و فرابخشی در نظام مدیریت شهری ، بدلیل وجود ابهاماتی در نحوۀ تعامل ، هماهنگی و ارتباط آن با سازمانها و ادارات متعلق به نظام اداری مرکزی .
۲) عدم تطابق بین وظایف و مسئولیتهای متنوع شهرداریها با مجموعه امکانات و اختیارات قانونی آنها .
۳) عدم تطابق بین ساختار سازمانی و شرح وظایف شهرداریها با پدیده ها ، مشکلات و مقتضیات زندگی مدرن امروزی .
۴) یکسان بودن شهر وظایف شهر داریها در سراسر کشور بدون توجه به تنوع و تفاوت اساسی بین مردم جوامع گوناگون شهری در ایران .

با عنایت به موارد فوق و با استناد به قانون شرح وظایف و اختیارات شورای شهر ، جایگاه و موقعیت نمایندگان مردم نیز در مجموعه مدیریت شهری ، مبهم و مغشوش بوده و حیطه و عمق وظایف این شورا در نظام مدیریت شهری کاملاً روشن و شفاف نیست و در چنین شرایطی ، از طرفی افزایش سطح انتشارات و توقعات مردم از نمایندگان خود در شورای شهر به دلیل عدم آگاهی کامل نسبت به حیطه وظایف و اختیارات قانونی آنها و از طرف دیگر وجود عناصر و نهادهای متعدد مؤثر در مدیریت شهری که خرج از کنترل و دسترس نمایندگان مردم هستند ، موجب بروز نارضایتی و دلسردی در بین مردم شده است .
لذا در این نوشتار با بررسی و تبیین اختیارات و مسئولیتهای قانونی مجموعه عناصر مؤثر در مدیریت شهری مانند شهرداری ، شورای شهر ، وزارت کشور ، مسکن و شهر سازی و ... سعی شده است با تنویر افکار عمومی ، مردم شریف کرمانشاه را در ارزیابی عملکرد واقعی مدیران جامعه و نمایندگان خود یاری دهیم .

● عناصر مؤثر در مدیریت شهری :
الف ) شهرداری:
شهرداری به عنوان مهمترین عنصر مدیریت شهری ، از جایگاه خاصی در نظام سازمانهایاداری کشور برخوردار است . شهرداری به احاظ حقوقی و اداری ، جزء مؤسسه های عمومی محسوب می شود .
با این مفهوم شهرداری یک نهاد عمومی اما غیر دولتی است که اقتدار و رسمیت آن ناشی از رأی مردم یا نمایندگان مردم است و در قلمرو وظایف خود بایستی دارای استقلال عمل باشد .
اما با این حال در ایران هیچگاه شهرداریها به طور کامل از این استقلال قانونی برخوردار نبوده و علاوه بر آن قوانین موجود ( از جمله ماده ۵۳ قانون تشکیلات شورای اسلامی ) موجب شده شهرداریها به شدت تحت کنترل و نظارت وزارت کشور و سازمانها و مقامات محلی تابع آن مانند استاندار و فرماندار باشند و وجود چنین روابط و دیدگاهی نسبت به شهرداری، اصلی ترین عامل در نقض اختیارات و مسئولیتهای آن است .

ب) عناصر مؤثردر مدیریت شهری در سطح ملی و منطقه ای:در کشورهایی با ساختار حکومتی تمرکزگرا مانند ایران ، دولت مرکزی در اداره امور محلی نقش گسترده ای رابصورت مستقیم و غیر مستقیم ایفا می کند و در این راه بخش عمده ای از امور محلی را به صورت متمرکز در اختیار سازمانهای تابعه اش قرار می دهد و در این چار چوب عناصر ملی مؤثر در مدیریت شهری عبارتند از :

۱) وزارت کشور :
مهمترین عنصر ملی مؤثر در مدیریت شهری و شهر داری های ایران وزارت کشور است و یکی از علل عدم استقلال شهرداری ها در نوع ارتباط آنها با وزارت کشور است و شهر داریها در ایران از بدو تأسیس به عنوان شعبه های تابعۀ وزارت کشور محسوب گردیده و علاوه بر مقامات این وزارت خانه مانند وزیر کشور ، معاون هماهنگی امور عمرانی ، دفتر فنبی و اداره کل شهرداریهای وزارت کشور ، تابع استانداری به عنوان مؤثرترین سازمان در مدیریت شهری در سطح منطقه ای بوده است .
وظایف وزارت کشور در قبال شهرداری ها بر اساس قوانین و آئین نامه ها ، بسیار گسترده و متنوع است که برخی از مهمترین آنها عبارتند از :
▪ نظارت بر اجرای کلیه قوانین ، آئین نامه ها و مقررات مربوط به شهرداریها .
▪ تعیین نیازمندیهای اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی منطقه ای و محلی و تشخیص اولویت آنها .
▪ تصویب برنامه های عمرانی و نو سازی شهر داریها .
▪ تهیه و تنظیم معیارها ، ضوابط و استاندارهای فنی و عمرانی .
▪ تصویب محدوده خدماتی شهرداریها و حریم شهرها.
▪ صدور حکم انتصاب شهروندان (شهرهای کمتر از .../..۲ نفر توسط استاندار و شهرهای بزرگتر توسط وزیر کشور )
▪ تصویب دستورالعملهای مربوط به امور مالی و معاملات شهرداریها .
▪ صدور اجازه شروع وصول عوارض نوسازی و وصول عوارض متمرکز و توزیع آن بین شهرداریها .
▪ تخصیص اعتبارات و کمکهای بلاعوض دولت به شهرداریها .
▪ تصویب سازمانهای اداری شهرداریها و تهیه مقررات استخدامی .
▪ انتخابات شوراهای شهر و اعمال نظارت قانونی بر امور کلیه شوراها .

۲) وزارت مسکن و شهر سازی :
رابطه وزارت مسکن و شهر سازی و سازمان مسکن و شهر سازی بعنوان سازمان محلی آن را ، با شهر داری با محورهای زیر می توان بررسی نمود :
▪ پیشنهاد و تهیه طرح توسعه شهری و نظارت بر حسن اجرای برنامه های مصوب توسعه شهری توسط شهرداری که در صورت بروز اختلاف نظر بین سازمان مسکن و شهر سازی و شهرداری در خصوص طرح مصوب ، نظریه کمیسیون ماده ۵ استان و در حالت وجود مغایرت های اساسی نظریه شورای عالی شهر سازی و معماری ملاک عمل است .
▪ اجرای پروژه های عمرانی دولتی یا اعتبارات ملی در شهرها .
▪ تهیه و اجرای طرح های آماده سازی زمین با هدف توسعه شهرها مطابق نامه های مصوب .
▪ تهیه، تصویب و ابلاق معیارها ، ضوابط و آئین نامه های شهر سازی .

۳) سازمان مدیریت و برنامه ریزی :
شهرداری ارتباطی غیر مستقیم و از طریق وزارت کشور و استانداری با این سازمان داشته و ارتباط بودجه ای آن مشتمل بر بودجه های عمران شهری ، کمک های بلاعوض و اعطای وام می باشد .

ج) عناصر محلی مؤثر بر مدیریت شهری :
مدیریت شهری در سطح ملی را می توان به عنوان مجموعه ای از عناصر رسمی و غیر رسمی تعریف کرد که اداره امور شهر را به عهده داشته و یا در آن مؤثرند ، این عناصر با اختیارات و ابزارهایی که در اختیار دارند در سیاستها و برنامه های اجرایی نظام مدیریت شهری نفوذ کرده و سعی در انجام وظایف خود و یا مطابقت آنها با خواسته های خود را دارند .

۱) شورای اسلامی شهر :
مهمترین نهاد محلی که بر اساس اصل صدم قانون اساسی حق دخالت در اداره امور شهر و نظارت بر حسن انجام وظایف مدران محلی را دارد ، شورای اسلامی شهر است که اعضای آن به عنوان نمایندگان افکار عمومی با رأی مستقیم مردم انتخاب می شوند .
مطابق « قانون تشکیلات وظایف و انتخابات شورای اسلامی کشور و انتخابات شهرداران » مصوب ۱/۳ /۱۳۷۵ شرح وظایف ۲۹ گانه شورای شهر در ماده ۷۱ تعیین شده است که با توجه به آن به نظر می رسد مؤثرترین عامل در مدیریت شهری ، بایستی شورای شهر باشد .
اما در طول دوره اول شوراها ، ثابت شد که قانون مذکور کافی نبوده و ضمانت های اجرایی لازم برای انجام وظایف شورای شهر در آن وجود ندارد .
▪ در ذیل برخی از وظایف شورای شهر آمده است :
ـ انتخاب شهردار به مدت ۴ سال ( حکم انتصاب به وسیله وزیر کشور یا استاندار صادر می گردد)
ـ تصویب آئین نامه های پیشنهادی شهرداری ( با رعایت دستور العملهای وزارت کشور )
ـ تصویب اساسنامه مؤسسه ها و شرکت های وابسته به شهرداری ( با تأئید موافقت وزارت کشور )
ـ تصویب بودجه ، اصلاح و متمم بودجه و تفریغ بوجه سالانه شهرداری و شرکت های وابسته به آن .
ـ تصویب لوایح و برقرای یا لغوعوارض شهر و تغییر نوع و میزان آن ( با در نظر گرفتن سیاستهای دولت که از سوی وزارت کشور اعلام می شود )
ـ تصویب نرخ خدمات ارائه شده توسط شهرداری و سازمانهای وابسته .
ـ وضع مقررات و نظارت بر حفر مجاری و مسیرهای تأسیسات شهری .
ـ تصویب نرخ کرایه وسائط نقلیه درون شهری .
ـ نظارت بر اجرای طرحهای مربوط به ایجاد و توسعه معابر ، خیابانها و میادین و فضای سبز و تأسیسات عمومی شهر .
ـ تصویب نامگذاری معابر ، خیابانها ، کوچه ها ...
ـ بررسی و شناخت کمبودها ، نیازها و نارسائی های حوزه انتخابیه و تهیه طرحها و پیشنهادات اصلاحی و ارائه به مقامات مسئول ذیربط .
ـ همکاری با شهرداری جهت تصویب طرح حدود شهر با تأیید وزارت کشور و مسکن و شهرسازی .
همانطوری که مشاهده می شود وظایف شورا اکثراً به نهاد شهرداری محدود شده و قدرت و اختیارات لازم جهت تصمیم گیری و سیاستگذاری بر تمام عناصر و سازمانهای مؤثر در مدیریت شهری را ندارد .

● ادامه عناصر محلی مؤثر بر مدیریت شهری :
از دیگر عناصر رسمی محلی می توان از شورای اداری شهرستان ، شورای تأمین شهرستان و ادارات آب و فاضلاب ، برق و گاز و مخابرات و فرمانداری نام برد اما علاوه بر عناصر و عوامل رسمی ، سیستم مدیریت شهری متأثر از عوامل و سازمانهای غیر رسمی مانند جریانها و جناحهای سیاسی و کانون های قدرت شهری نمایندگان مجلس شورای اسلامی ، سرمایه داران و صاحبان عوامل اقتصادی ، ائمه جمعه مجامع و گروه های متخصص ذیربط در عمران شهری مانند نظام مهندسی و ... نیز هست .

● نتیجه گیری :
همانگونه که ملاحظه می شود ، عوامل فراوانی در مدیریت شهری و عملکرد شهری مؤثرند که بدیهی است با وجود این همه مراکز تصمیم گیری و سیاست گذاری ، نمی توان ارزیابی دقیقی از عملکرد شهرداری یا شورای شهر ارائه نمود و مشخص می شود که تحت این شایط بهبود نسبی ساختارهای شهری در کرمانشاه درطی سالهای اخیر با چه مشقات و تلاش خستگی ناپذیری توأم بوده است .


تهیه و تنظیم : مهندس علی خزایی کارشناس تأسیسات شهری و ساختمان
آرش رضائی
 

Similar threads

بالا