مشاعرۀ سنّتی

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
کاش پرندگان هر روز در فراز اسمانی
پر میگشودن که تو به انجا تعلق داری

یار اگر اشاره ای به قلب چاک من کنی
به ناز چشم سیاه تو جان شیرین فدا کنم

 

some1

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو را دوست داشتنی یافتم
اما حیف تا خواستم به سویت بیایم
رفتی

یا که در شب صورتش تاریکو پر معنیست....​
بازم بعد از یه مدت طبع شعر ما گل کرد...​
امروزم همش به کار گذشت و چیزی نفهمیدیم از این زندگی ....​
روزا میانو میرن و پشت سرشونم نگاه نمی کنن....​
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
یا که در شب صورتش تاریکو پر معنیست....​
بازم بعد از یه مدت طبع شعر ما گل کرد...
امروزم همش به کار گذشت و چیزی نفهمیدیم از این زندگی ....
روزا میانو میرن و پشت سرشونم نگاه نمی کنن....​

نگو میخواهی بروی اخر من
چه کنم در نبود گلهای باغچه نیز خشک میشوند
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
نگران لحظه ای هستم
که هر روز بدون حضورت بگذرد
کاش میشد همیشه زمان در همان لحظات با هم بودمانمان
متوقف میشد

دل دوراني من اين همه بيهوده نگرد
خانه دوست همين جاست اگر بگذارند
غضب آلود نگاهم مي کنند اين مردم
دل من مال شماهاست اگر بگذارند

 

901010

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل دوراني من اين همه بيهوده نگرد
خانه دوست همين جاست اگر بگذارند
غضب آلود نگاهم مي کنند اين مردم
دل من مال شماهاست اگر بگذارند


دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
درخت شعر من خشک است و در باغم نمي آيي


بيا شايد بيفتد رعشه بر اندام تنهايي



 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکسان گذشت در سیهی صبح و شام ما
لبخند آفتاب ندیده است بام ما

امــــشب ای ناز چه دلتنگ نگاهـــت شده ام

باز ای مـــونس من چشم به راهــت شده ام

برق چشمان تو امـــشب به سکــــوتم خندید

چون که دیوانه ی آن چهره ی ماهت شده ام
 

bahar_cve

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
من نمي گويم که منع نرگس غماز کن
بنده ي چشمت شوم تا ميتواني
ناز کن



نگه دگر بسوی من چه میکنی
چو در بر رقیب من نشسته ای
به حیرتم که بعد از ان فریب ها
تو هم پی فریب من نشسته ای

عزیزم فروغ
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیرگاهی ست که چون من همه را
رنگ خاموشی در طرح لب است...
جنبشی نیست در این خاموشی
دست ها،پاها در قیر شب است...
تا باز شناختم از اين پاي ز دست
اين چرخ فرو مايه مرا دست ببست
افسوس که در حساب خواهند نهاد
عمري که مرا بي
مي و معشوقه گذشت

 

it_solver

عضو جدید
یکم جاتو عوض کن که شاید بهتر منو دیدی
خودتو جای من فرض کن شاید حالمو فهمیدی
بذار محدود بشم با تو به چیزایی که دوست دارم
من از هرچیزی غیر از تو به حد مرگ بیزارم​
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا