بنظر شما انسان چه دلیلی داشته که برای خود خدا را بیافریند؟

hossein.torabi

عضو جدید
دروووووووووووود

توتم و تابو ، این است علت خداسازی انسان برای خود(به کتاب توتم و تابو اثر زیگموند فروید)

از کسانیکه احساسی و بدون مطالعه جواب دادن خواهش میکنم علم فلسفه رو با احساسات و عواطف قاطی نکنن و احساسی جواب ندن...
 

JavadMessi

مدیر بازنشسته
دروووووووووووود

توتم و تابو ، این است علت خداسازی انسان برای خود(به کتاب توتم و تابو اثر زیگموند فروید)

از کسانیکه احساسی و بدون مطالعه جواب دادن خواهش میکنم علم فلسفه رو با احساسات و عواطف قاطی نکنن و احساسی جواب ندن...
الان اين پست شما فلسفي بود؟؟؟
دوست عزيز اگه بنا به آوردن جملات مشاهير(ياد يكي افتادم:دي) باشه كه بنده خودم با توجه به وجود گوگل علامه دهر ميشم!!
 

M . S . A

عضو جدید
دروووووووووووود

توتم و تابو ، این است علت خداسازی انسان برای خود(به کتاب توتم و تابو اثر زیگموند فروید)

از کسانیکه احساسی و بدون مطالعه جواب دادن خواهش میکنم علم فلسفه رو با احساسات و عواطف قاطی نکنن و احساسی جواب ندن...

سوال اساسی اینجاست من که با توجه به رشتم باید واحدایه فلسفرم بگذرونم چرا به این نتیجه رسیدم اون چیزی که شما بهش میگی فلسفه با اون چیزی که واقعا بهش میگن فلسفه تا این حد متفاوته ! قدم اول برای ورود به فلسفه اینه که شما باید اون ذهنیته عامیانه در مورد فلسفه رو بندازی دور !
 

M . S . A

عضو جدید
بالاخره صفاتو جواب بدم یا نه ؟

وقتی شما می گید صفات انسانیه در حد عالی تر
با توجه به فرض شما جلو میریم:

خداوند از روح خودش در انسان دمیده پس اگر از صفات اون روح اولیه هر چند به صورت ضعیفتر در انسان وجود داشته باشه چیز عجیبی نیست !
 

Lady Neo

عضو جدید
درود به همه دوستان .

میخواستم بپرسم که بنظر شما چرا انسان خدا را آفرید؟

چرا این همه مذاهب مختلف با خداهای مختلف ساخته است؟

چرا باید آزاد بودنش را با ساخت مذهب های گوناگون تعویض میکرد؟



خدا و مذهب مولود «ترس» ذاتی بشر در درک مفاهیم ناشناخته ای مثل مرگ و رازهای جهان پیرامونش بوده. بشر خدا رو ساخت که ترس رو پس بزنه.

و البته میلی که به جاودانگی داشته هم به نظر من خیلی موثر بوده؛ چه بهتر که خودش رو دلخوش به توهم وجود دنیای پس از مرگ بکنه تا اینکه به این مسئله ایمان بیاره که تنهاست و این تنهایی تا پیری ادامه پیدا می کنه و بعد اون هم مثل هر موجود دیگه ای از صحنه جهان محو میشه.

در اصل خدا و مذهب یکجور امید و تکیه گاه هستن.

و در این دنیا برای بدست آوردن هر چیزی باید یه قیمتی رو بپردازی که قیمت پذیرش دین هم برای بشر محدود شدن هرچه بیشتر و بیشتر در ازای دریافت حس آرامش هست. برو از هر کی می خوای بپرس وقتی دچار مشکل میشه آخرین راه چاره اش چیه؟ میگه دعا. میگه خدا.

به نظر من وقتی حس آزادی واقعی به بشر دست میده که به این مسئله ایمان بیاره که چاره هر دردی فقط و فقط اراده خودش هست و بس. نه یه قدرت برتر خیالی. ختم کلام اینکه به قول حلاج: اناالحق!;)
 

Lady Neo

عضو جدید
عجز در درک و باور مرگ، حرص برای جاودانگی، توهم مهم بودن و اشرف بودن و.........
همه باعث شده خدایانی مختلف و با نام ها و ویژگی های متفاوت در بعضی مناطق شکل بگیرن و بعضی جاها اصلا شکل نگیرن.



گزینه تشکر برای من غیر فعاله. لذا:

سپاس فراوان.
 

Niaz_Z

عضو جدید
خدا و مذهب مولود «ترس» ذاتی بشر در درک مفاهیم ناشناخته ای مثل مرگ و رازهای جهان پیرامونش بوده. بشر خدا رو ساخت که ترس رو پس بزنه.

و البته میلی که به جاودانگی داشته هم به نظر من خیلی موثر بوده؛ چه بهتر که خودش رو دلخوش به توهم وجود دنیای پس از مرگ بکنه تا اینکه به این مسئله ایمان بیاره که تنهاست و این تنهایی تا پیری ادامه پیدا می کنه و بعد اون هم مثل هر موجود دیگه ای از صحنه جهان محو میشه.

در اصل خدا و مذهب یکجور امید و تکیه گاه هستن.

و در این دنیا برای بدست آوردن هر چیزی باید یه قیمتی رو بپردازی که قیمت پذیرش دین هم برای بشر محدود شدن هرچه بیشتر و بیشتر در ازای دریافت حس آرامش هست. برو از هر کی می خوای بپرس وقتی دچار مشکل میشه آخرین راه چاره اش چیه؟ میگه دعا. میگه خدا.

به نظر من وقتی حس آزادی واقعی به بشر دست میده که به این مسئله ایمان بیاره که چاره هر دردی فقط و فقط اراده خودش هست و بس. نه یه قدرت برتر خیالی. ختم کلام اینکه به قول حلاج: اناالحق!;)

100 در 100 موافقم! نمیدونید چقدر لذت بردم از این پاسخ! ;)
 

EECi

مدیر بازنشسته
خدا و مذهب مولود «ترس» ذاتی بشر در درک مفاهیم ناشناخته ای مثل مرگ و رازهای جهان پیرامونش بوده. بشر خدا رو ساخت که ترس رو پس بزنه.

و البته میلی که به جاودانگی داشته هم به نظر من خیلی موثر بوده؛ چه بهتر که خودش رو دلخوش به توهم وجود دنیای پس از مرگ بکنه تا اینکه به این مسئله ایمان بیاره که تنهاست و این تنهایی تا پیری ادامه پیدا می کنه و بعد اون هم مثل هر موجود دیگه ای از صحنه جهان محو میشه.

در اصل خدا و مذهب یکجور امید و تکیه گاه هستن.

و در این دنیا برای بدست آوردن هر چیزی باید یه قیمتی رو بپردازی که قیمت پذیرش دین هم برای بشر محدود شدن هرچه بیشتر و بیشتر در ازای دریافت حس آرامش هست. برو از هر کی می خوای بپرس وقتی دچار مشکل میشه آخرین راه چاره اش چیه؟ میگه دعا. میگه خدا.

به نظر من وقتی حس آزادی واقعی به بشر دست میده که به این مسئله ایمان بیاره که چاره هر دردی فقط و فقط اراده خودش هست و بس. نه یه قدرت برتر خیالی. ختم کلام اینکه به قول حلاج: اناالحق!;)

این فرضیه ای که مطرح می کنید چندان درست نیست و نشان می دهد درک درستی از اسلام ندارید . شاید راسل و دورانت و دیگران به سبب دین تحریف شده و ضعیف شده از مبانی الهی مسیحیت ، تصمیم درستی گرفته باشند ولی مطمئنا اگر با مبانی اسلام اشنا بودند اینچنین نمی گفتند و متعاقبا شما نیز جنین تصور نمی کردید

شما فرض می کنید ما انسان های معتقد بخدا بخاطر ترس و جهل به دین پناه بردیم ، در حالیکه ما خدا را در نظم ، قانون و علم و روشنایی جستجو می کنیم نه در جهل و نادانیمان .
ترس از مرگ را علتی بر دینداری قرار دادید ، من قبول دارم یکی از نتایج دینداری رسیدن به ارامش است ولی هدف دین چیز هایی والاتر از این حرف هاست و این امیدواری فقط بخش کوچکی از دینداری می باشد و نه علت اصلی دینداری

اگر به سخن حلاج پی می بردید می فهمیدید که اراده حلاج در راستای اراده الهی است و به این سبب حلاج فرمودند : اناالحق
حلاج مراحل کبر و غرور به اندک دانسته های خود را طی کرده بود و به مرحله عین الیقین رسید

پاینده باشید:gol:
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
ببخشید انسان خدا رو آفریده یا خدا انسانو؟؟؟:surprised:
 

Unline

عضو جدید
همیشه میان آنچه می پنداریم و آنچه هست تفاوت هایی وجود داشته - چرا که ذهن انسان نامحدود است و شناختش نسبت به محیط و وقایع پیرامون دائما در حال رشد ... حالا هدف من از بیان این مورد چیست ؟ اینکه بین خدایی که برای خود ساخته ایم و خدایی که اعتقاد داریم مارا ساخته است و خدا و ... تفاوت های بسیاری وجود دارد - خدایی که ما تعریفش می کنیم دائما با سوال مواجه می شود - آیا هست - آیا نیست - که هست - چه هست - کجاست و ... و خوب - اصل موضوع هست و بوده و خواهد بود - شاید بهتر باشد اصلا از افعال وابسته به زمان استفاده نکنیم = چرا که انها هم مخلوق اند - در حقیقت در افعال نمی گنجد - یا باید بگوییم هست یا نیست یا امثالهم که خوب به مکان محدودش می کنیم - خود به خود - یا باید بگوییم بوده و خواهد بود که ناخودآگاه به زمان محدودش می کنیم - در صورتی که تعاریف ما مطابق با درک ماست و درک ما محدود و رو به رشد - ممکن است نظری که امروز درباره ی خدا داریم - با نظر 2000 سال پیش و نظر 2000 سال بعد تفاوت کند - پس این خداییست که ما ساختیم - نه آنکه ما - محیط ما و حتی فکر ما را ساخته

خوب یک مقدار ملموس تر اگر بخواهیم بیان کنیم - اصلا بشر چرا به فکر خداوند افتاد ؟ چه چیزی ما را به او پیوند داد ؟ جدای از بحث ذاتی این موضوع - چیزی که باعث پیوند ما و خدا می شود - و اینکه خدایی در ذهن خود خلق کنیم - عدم توانایی ما در توضیح مسائل - حل مسائل - و رویارویی با مسائل مختلف است

اگر به گذشته برگردید - تقریبا در تمام ادیان - خدا واحد نبوده - رعد و برق خدا داشته - باران خدا داشته - در زمان کسوف مردم معتقد بودند که گرگ آسمان می آید و خورشید را می بلعد - به نوعی برای آنها این یکی از خدایان بوده که کارش بلعیدن خورشید بوده - چرا ؟ چون هنوز خداوند کپلر و گالیله و ... را نازل نکرده بود تا پاسخی برای این سوالات پیدا کنند

کپلر آمد و این خدا را نابود کرد - دیگری آمد و خدای باد را به چالش کشید و ... رفته رفته از تعداد خدایان کاسته شد - بشر بی وفاست - هرجا که توضیحی قانع کننده پیدا کند - خدا را نابود می کند - هر جا بتواند چیزی را تعریف کند - دیگر خدایی به آن نسبت نمی دهد - در حال حاضر هم خداوند درون ذهن ما چیست ؟ خدایی که ما را آفریده است - چون ما توضیحی دقیق برای تعریف خود نداریم - به ناچار به خدا متوسل می شویم - خدایی که جهان را آفریده است - جهانی که هنوز نمیدانیم چیست - خدایی که بهشت و جهنم را خلق کرده - که ما هیچ تعریفی از آنها نداریم و ناچاریم واژه ای به نام خدا را واسطه کنیم

منتها - به نظر من یک دلیل احساسی وجود دارد - که می گوید خدا هست - خدایی متفاوت با آنچه می پنداریم - در تعاریف جای نمی گیرد ولی به طرز عجیبی ملموس است - گویی کاملا می دانیم که چیست

ذهن ما نا محدود است - و چون نا محدود است همیشه به شناختش افزوده می شود - و اگر چیزی بی نهایت باشد - همیشه با این ذهن کشف می گردد و باز مورد سوال قرار می گیرد و کشف می شود و ...

در نهایت احساس می کنم - یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم ! این شناخت هیچوقت کامل نمیشود - چون اگر قرار بود کامل شود - محدود بود - اگر هم محدود بود - بحثش مدت ها پیش تمام شده بود

شاید اگر می پذیرفتیم که خدا - خداست - دیگر به دنبالش نمی رفتیم - زیرا نه می دانیم باید به دنبال که بگردیم - در کجا بگردیم - تا کی بگردیم و نه هیچ !



بابت پاسخ "بی نتیجه" ام هم عذر خواهی می کنم - ماهیت خدا این را ایجاب می کند

موفق باشید
 
آخرین ویرایش:

lalecarbon

عضو جدید
سلام
یک نکته اهمیت داره و اون هم اینه که قرآن خداوند, فصل الخطاب همه ی مباحث اینگونه هست.
چون پروفسور هاوکینگ هم این مطالب رو به گونه ای مطرح کرده و دانشمندان زیادی دارن روش کار می کنن مثل پروژه ذره خدا.
موفق باشید
 

abolfaZZzl

عضو جدید
کاربر ممتاز
درود به همه دوستان .

میخواستم بپرسم که بنظر شما چرا انسان خدا را آفرید؟

چرا این همه مذاهب مختلف با خداهای مختلف ساخته است؟

چرا باید آزاد بودنش را با ساخت مذهب های گوناگون تعویض میکرد؟

خط اولت درسته.ممنون.
خط دومت غلطه،کلا برعکس گفتی.خدا انسان رو خلق کرد و بهش گفت من خداای توام پس مرا پرستش کن،چون خیر تو در پرستش من است.
خط سومت تا حدودی درسته تا حدودی نه چون مذاهبی رو خدا به انسانها داد که البته همشون در راستای اسلامند ولی مذاهبی رو هم خود انسانها خلق کردن که با دستور شیطان بوده.
خط چهارمت هم غلطه.وجود مذهب هیچ منافاتی با آزادیه انسان نداره.البته معنای آزادی حقیقی رو درک نکردین وگرنه این سوال براتون بی معنی بود.
 

mavi-mavi

عضو جدید
چرا انسان خدارا آفرید!!!!!!!!!!!ینی انسان خدا را آفرید!!!سوال!!
 

mavi-mavi

عضو جدید
کلا این سوالات برعکسه.اصلا معنایی نداره.شما اصل آفرینش انسان رو میدونین؟؟

همه یه خدایه واحد داریم الله سبحان.اوناییم که مذاهب مختلف رو بوجود آوردن خواسته ها ودستورات شیطانی هس.اسغفرالله.
 

EECi

مدیر بازنشسته
همیشه میان آنچه می پنداریم و آنچه هست تفاوت هایی وجود داشته - چرا که ذهن انسان نامحدود است و شناختش نسبت به محیط و وقایع پیرامون دائما در حال رشد ... حالا هدف من از بیان این مورد چیست ؟ اینکه بین خدایی که برای خود ساخته ایم و خدایی که اعتقاد داریم مارا ساخته است و خدا و ... تفاوت های بسیاری وجود دارد - خدایی که ما تعریفش می کنیم دائما با سوال مواجه می شود - آیا هست - آیا نیست - که هست - چه هست - کجاست و ... و خوب - اصل موضوع هست و بوده و خواهد بود - شاید بهتر باشد اصلا از افعال وابسته به زمان استفاده نکنیم = چرا که انها هم مخلوق اند - در حقیقت در افعال نمی گنجد - یا باید بگوییم هست یا نیست یا امثالهم که خوب به مکان محدودش می کنیم - خود به خود - یا باید بگوییم بوده و خواهد بود که ناخودآگاه به زمان محدودش می کنیم - در صورتی که تعاریف ما مطابق با درک ماست و درک ما محدود و رو به رشد - ممکن است نظری که امروز درباره ی خدا داریم - با نظر 2000 سال پیش و نظر 2000 سال بعد تفاوت کند - پس این خداییست که ما ساختیم - نه آنکه ما - محیط ما و حتی فکر ما را ساخته

خوب یک مقدار ملموس تر اگر بخواهیم بیان کنیم - اصلا بشر چرا به فکر خداوند افتاد ؟ چه چیزی ما را به او پیوند داد ؟ جدای از بحث ذاتی این موضوع - چیزی که باعث پیوند ما و خدا می شود - و اینکه خدایی در ذهن خود خلق کنیم - عدم توانایی ما در توضیح مسائل - حل مسائل - و رویارویی با مسائل مختلف است

اگر به گذشته برگردید - تقریبا در تمام ادیان - خدا واحد نبوده - رعد و برق خدا داشته - باران خدا داشته - در زمان کسوف مردم معتقد بودند که گرگ آسمان می آید و خورشید را می بلعد - به نوعی برای آنها این یکی از خدایان بوده که کارش بلعیدن خورشید بوده - چرا ؟ چون هنوز خداوند کپلر و گالیله و ... را نازل نکرده بود تا پاسخی برای این سوالات پیدا کنند

کپلر آمد و این خدا را نابود کرد - دیگری آمد و خدای باد را به چالش کشید و ... رفته رفته از تعداد خدایان کاسته شد - بشر بی وفاست - هرجا که توضیحی قانع کننده پیدا کند - خدا را نابود می کند - هر جا بتواند چیزی را تعریف کند - دیگر خدایی به آن نسبت نمی دهد - در حال حاضر هم خداوند درون ذهن ما چیست ؟ خدایی که ما را آفریده است - چون ما توضیحی دقیق برای تعریف خود نداریم - به ناچار به خدا متوسل می شویم - خدایی که جهان را آفریده است - جهانی که هنوز نمیدانیم چیست - خدایی که بهشت و جهنم را خلق کرده - که ما هیچ تعریفی از آنها نداریم و ناچاریم واژه ای به نام خدا را واسطه کنیم

منتها - به نظر من یک دلیل احساسی وجود دارد - که می گوید خدا هست - خدایی متفاوت با آنچه می پنداریم - در تعاریف جای نمی گیرد ولی به طرز عجیبی ملموس است - گویی کاملا می دانیم که چیست

ذهن ما نا محدود است - و چون نا محدود است همیشه به شناختش افزوده می شود - و اگر چیزی بی نهایت باشد - همیشه با این ذهن کشف می گردد و باز مورد سوال قرار می گیرد و کشف می شود و ...

در نهایت احساس می کنم - یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم ! این شناخت هیچوقت کامل نمیشود - چون اگر قرار بود کامل شود - محدود بود - اگر هم محدود بود - بحثش مدت ها پیش تمام شده بود

شاید اگر می پذیرفتیم که خدا - خداست - دیگر به دنبالش نمی رفتیم - زیرا نه می دانیم باید به دنبال که بگردیم - در کجا بگردیم - تا کی بگردیم و نه هیچ !



بابت پاسخ "بی نتیجه" ام هم عذر خواهی می کنم - ماهیت خدا این را ایجاب می کند

موفق باشید
خداوند یک ذات نا محدود است

به نظر من پیامبران اصلی ترین اندیشمندانی بودند که به سبب ریاضت فراوان به درک درستی از خداوند رسیدند
و از همان ابتدا ماهیت معقول تری از واقعیت خدا ارائه دادند
در حقیقت کوپلر و سایر دانشمندان علوم تجربی همان واقعیت خدای معرفی شده توسط پیامبران الهی را اثبات کردند


سوالی که اینجا مطرح می شود این است:
ایا راهی که برای شناخت خدا طی می کنیم درست است؟ آیا می شود با تکیه بر علوم تجربی به شناخت خدا پی برد؟

به نظر بنده پیامبران و البته قران کریم سال ها پیش به این سوال پاسخ داده
برای خدا شناسی خود را بشناسید
و لازمه خودشناسی انجام فرمایشات خداست

او راه را به ما نشان داده ولی ما کار را برای خودمان سخت می کنیم ....

:gol:
 

P.Guardiola

اخراجی موقت
خداوند یک ذات نا محدود است

به نظر من پیامبران اصلی ترین اندیشمندانی بودند که به سبب ریاضت فراوان به درک درستی از خداوند رسیدند
و از همان ابتدا ماهیت معقول تری از واقعیت خدا ارائه دادند
در حقیقت کوپلر و سایر دانشمندان علوم تجربی همان واقعیت خدای معرفی شده توسط پیامبران الهی را اثبات کردند


سوالی که اینجا مطرح می شود این است:
ایا راهی که برای شناخت خدا طی می کنیم درست است؟ آیا می شود با تکیه بر علوم تجربی به شناخت خدا پی برد؟

به نظر بنده پیامبران و البته قران کریم سال ها پیش به این سوال پاسخ داده
برای خدا شناسی خود را بشناسید
و لازمه خودشناسی انجام فرمایشات خداست

او راه را به ما نشان داده ولی ما کار را برای خودمان سخت می کنیم ....

در اینکه خداوند یک ذات نامحدود هست باهاتون هم عقیده هستم.
اما اینکه میگین آنچه معرفی شده به واقعیت خدا نزدیک هست روی چه حسابیه؟

روی همون ادعای ادیان = واقعیت !!!

وقتی میتونی بگی به واقعیت نزدیکه که واقعیت توی مشتت باشه نه اینکه همه استدلال ها و استنتاج ها تولید مغز آدم باشه.
تمامی انچه در صفات خدا از سوی انسان معرفی شده، صفات انسانی هست در سطحی بالاتر.

مثلا:

انسان دیده زیبایی رو دوست داره، نتیجه گرفته خدا زیباست.
انسان دیده از آتش بیشتر هراس داره، نتیجه گرفته خدا مخالفش رو تو آتش جزقاله میکنه.
انسان دیده با کسی لج بیوفته بهش توهین میکنه، خدایش اومده به ابولهب هرچی دلش خواسته گفته و تهدیدش کرده !!!!

این چیزهایی که شما میگی واقعیت فقط یکسری قیاس خیلی ساده است.
 

EECi

مدیر بازنشسته
در اینکه خداوند یک ذات نامحدود هست باهاتون هم عقیده هستم.
اما اینکه میگین آنچه معرفی شده به واقعیت خدا نزدیک هست روی چه حسابیه؟

روی همون ادعای ادیان = واقعیت !!!

وقتی میتونی بگی به واقعیت نزدیکه که واقعیت توی مشتت باشه نه اینکه همه استدلال ها و استنتاج ها تولید مغز آدم باشه.
تمامی انچه در صفات خدا از سوی انسان معرفی شده، صفات انسانی هست در سطحی بالاتر.

مثلا:

انسان دیده زیبایی رو دوست داره، نتیجه گرفته خدا زیباست.
انسان دیده از آتش بیشتر هراس داره، نتیجه گرفته خدا مخالفش رو تو آتش جزقاله میکنه.
انسان دیده با کسی لج بیوفته بهش توهین میکنه، خدایش اومده به ابولهب هرچی دلش خواسته گفته و تهدیدش کرده !!!!

این چیزهایی که شما میگی واقعیت فقط یکسری قیاس خیلی ساده است.
ابزار شما برای سنجش واقعیت چیه؟

اگر به تمسخر های مستقیم و غیر مستقیمتان پایان بدید باهاتون بحث می کنم
وگرنه بنده رو معاف بفرمایید چون بحث به شیوه فعلی شما از توان و حوصلم خارج هست

موفق باشید
 

P.Guardiola

اخراجی موقت
ابزار شما برای سنجش واقعیت چیه؟

اگر به تمسخر های مستقیم و غیر مستقیمتان پایان بدید باهاتون بحث می کنم
وگرنه بنده رو معاف بفرمایید چون بحث به شیوه فعلی شما از توان و حوصلم خارج هست

موفق باشید

اولا دقیقا بفرمایید کدوم بخش از حرفام تمسخر بود تا براشون سند ارائه بدم.
در این بحث جدی من هم علاقه ای به تمسخر ندارم، پس حرف متفاوت ولی بی پرده رو به معنای تمسخر تعبیر نفرمایید.

برای خداوند هیچ ابزاری برای سنجش واقعیتش وجود نداره چون راهی برای احاطه به او نیست.
پس همه چیز در حد توصیفات ذهنی انسان قابلیت سند گذاری دارن.

من هم نگفتم این توصیفات قابل قبل یا مردود هست، گفتم فقط در حد تخیلات انسان مستند هستند و هیچ الزامی برای انطباقش با واقعیتی که از آن بی خبریم نیست.
صحبت از واقعیت کردن جز در مواردی که بر اونها احاطه داریم صحبت باطلی هست.
 

Unline

عضو جدید
درست است

منتها لذت شناخت وقتی حاصل می شود که با سختی همراه شود و به دل نشیند

اینکه چشم و گوش خود را ببندیم و عقل را در بست در اختیار آنچه شنیده ایم قرار دهیم و بی هیچ تحقیقی همه چیز را بپذیریم اصلا زیبا نیست

به طور خلاصه ادیان راه درست را نشان می دهند ولی بدون برهان علمی و علم سعی دارد همه چیز را به سوال بکشد - منتها پاسخی که می گیرد همیشه کامل نیست

وضعیت مشابه 2 دانشجوست - یکی درس می خواند و زحمت می کشد و در پایان نمره ی 18 دریافت می کند و دیگری بدون هیچ زحمتی با داشتن پاسخ سوالات امتحا 20 می گیرد - کسی که درس را فهمیده اوست که 18 گرفته - کسی که زندگی را فهمیده اوست که زیاد فکر کرده - داشتن پاسخ سوالات بدون تفکر و طوطی وار هیچ فایده ای ندارد

من خودم کسی را که روزی 1 دقیقه با خدایش به زبان خویش و از اعماق قلب صحبت می کند را بیشتر می پسندم تا کسی که سالانه هزاران دعا را برای "ثواب" یا "صواب" یا بهشت و جهنم می خواند و نه معنای آن دعا ها را می داند - نه می داند بهشت کجاست - نه از جهنم تعریف درستی دارد و ... نه خدایش زیباست

در خانه سگی داشتیم و من همیشه در هنگام کودکی آن را می شستم و با خود می گفتم : " فکر کنم دیگر نجس نباشد "

الان هم پاسخ مناسبی برایش پیدا نکرده ام - افکاری که از کودکی به ما دیکته شده اند و باید تا ابد به همان صورت در ذهن باقی بمانند زیبا نیستند - از ذهن باید کار کشید

نیوتون هم اندیشمند بزرگی بود - منتها سعی می کرد همه چیز را با علم اثبات کند و وقتی از تعریف علمی موضوعی عاجز می ماند می فرمود : این را خداوند کنترل می کند

اگر همه ی ما اینطور بودیم و حداقل قبل از اینکه همه چیز را مستقیما خواست خدا بدانیم - تمام و کمال درباره اش فکر می کردیم - زندگیمان رنگ زیباتری داشت - خدا هم متفکران را دوست دارد

وگرنه هر کودکی می تواند با یاد گرفتن این جمله که " همه چیز کار خداست " بدون حتی اندکی تلاش و تکاپو زندگی را به پایان برد - خداوند بی نهایت است - تا ما بی نهایت درباره اش فکر کنیم

اگر نهایت داشت - نه خدایی بود - نه فکری می ماند - آنهایی که به آموزه بسنده کرده و دیگر درباره اش فکر نمی کنند - فکر می کنند او را شناخته اند - او را محدود کردند - پس خدا را نشناخته اند0

به هر حال از بحث دور نشویم - جای خوشحالیست که وجود خداوند را به هر نحوی یا تعریفی قبول داریم - این یعنی مغز ما پذیرفته که جای خدا را نمی توان با هیچ تعریفی پر کرد

و در پایان - سخنی از ولتر که فرمود :

If God Did Not Exist - It Would Be Necessary To Invent Him

 

EECi

مدیر بازنشسته
درست است

منتها لذت شناخت وقتی حاصل می شود که با سختی همراه شود و به دل نشیند

اینکه چشم و گوش خود را ببندیم و عقل را در بست در اختیار آنچه شنیده ایم قرار دهیم و بی هیچ تحقیقی همه چیز را بپذیریم اصلا زیبا نیست

به طور خلاصه ادیان راه درست را نشان می دهند ولی بدون برهان علمی و علم سعی دارد همه چیز را به سوال بکشد - منتها پاسخی که می گیرد همیشه کامل نیست

وضعیت مشابه 2 دانشجوست - یکی درس می خواند و زحمت می کشد و در پایان نمره ی 18 دریافت می کند و دیگری بدون هیچ زحمتی با داشتن پاسخ سوالات امتحا 20 می گیرد - کسی که درس را فهمیده اوست که 18 گرفته - کسی که زندگی را فهمیده اوست که زیاد فکر کرده - داشتن پاسخ سوالات بدون تفکر و طوطی وار هیچ فایده ای ندارد

من خودم کسی را که روزی 1 دقیقه با خدایش به زبان خویش و از اعماق قلب صحبت می کند را بیشتر می پسندم تا کسی که سالانه هزاران دعا را برای "ثواب" یا "صواب" یا بهشت و جهنم می خواند و نه معنای آن دعا ها را می داند - نه می داند بهشت کجاست - نه از جهنم تعریف درستی دارد و ... نه خدایش زیباست

در خانه سگی داشتیم و من همیشه در هنگام کودکی آن را می شستم و با خود می گفتم : " فکر کنم دیگر نجس نباشد "

الان هم پاسخ مناسبی برایش پیدا نکرده ام - افکاری که از کودکی به ما دیکته شده اند و باید تا ابد به همان صورت در ذهن باقی بمانند زیبا نیستند - از ذهن باید کار کشید

نیوتون هم اندیشمند بزرگی بود - منتها سعی می کرد همه چیز را با علم اثبات کند و وقتی از تعریف علمی موضوعی عاجز می ماند می فرمود : این را خداوند کنترل می کند

اگر همه ی ما اینطور بودیم و حداقل قبل از اینکه همه چیز را مستقیما خواست خدا بدانیم - تمام و کمال درباره اش فکر می کردیم - زندگیمان رنگ زیباتری داشت - خدا هم متفکران را دوست دارد

وگرنه هر کودکی می تواند با یاد گرفتن این جمله که " همه چیز کار خداست " بدون حتی اندکی تلاش و تکاپو زندگی را به پایان برد - خداوند بی نهایت است - تا ما بی نهایت درباره اش فکر کنیم

اگر نهایت داشت - نه خدایی بود - نه فکری می ماند - آنهایی که به آموزه بسنده کرده و دیگر درباره اش فکر نمی کنند - فکر می کنند او را شناخته اند - او را محدود کردند - پس خدا را نشناخته اند0

به هر حال از بحث دور نشویم - جای خوشحالیست که وجود خداوند را به هر نحوی یا تعریفی قبول داریم - این یعنی مغز ما پذیرفته که جای خدا را نمی توان با هیچ تعریفی پر کرد

و در پایان - سخنی از ولتر که فرمود :

If God Did Not Exist - It Would Be Necessary To Invent Him


دین دو ایراد بهش همیشه وارده که اگر اونها رو کنار بگذاریم لطیف ترین هدیه به بشریت هست
یکی :
1- رفتار معتقدین به اون که نباید به حساب دین گذاشته بشه
2-خرافات

دین ، هیچ وقت بدون برهان ما را وادار به کاری نکرده
بگذارید ما بصورت اختصاصی در مورد دین اسلام صحبت کنیم

در ایات قران بارها اشاره شده که در نشانه های خدا و آیاتش تدبر کنید ، از طرفی این سوال همیشه در ذهن بشر درباره آیات مختلف وجود داشته که چرا ؟ در این هنگام پاسخ قران معمولا از دو حالت خارج نیست. یا دلیلش را می گوید یا این جمله که خدا داناتر است.

ایا این جمله :"خدا داناتر است" مشکلی در مسیر تدبر ایجاد می کرد؟ ایا مفهوم این جمله این هست که دیگر تدبر نکنید؟
مسلما با توجه به ابزار قرانی میگوییم خیر

چون قران در ایاتی دیگر فرموده که تناقصی در ایاتش وجود ندارد . با همین استدلال منطقی و ساده می توانیم قبول کنیم که جمله "خدا داناتر است" تناقضی با تدبر انسان ندارد.
این جملات بیشتر یک راهی برای درک توکل بخدا توسط انسان بوده
که از خود او کمک بخواهد و به سایر اصل هایش عمل کند تا پاسخ سوالاتش را بگیرد

مقایسه دو دانشجو و این مثالی که برگزیدید به نظر من مقایسه باطلیست. چون عرصه زندگی یک عرصه تک بعدی نیست .
تلاش این دو دانشجو در عرصه زندگی می تواند نمره های 20 زیادی داشته باشد که به دلیل تلاش و تفکر زیاد بوده و این همان گفته خداست پس تا اینجا منافاتی نداریم. هر کس کم تقوا تر باشید نمره اش پایین تر است. معنی تقوا هم یک معنی جامع دارد( با توجه به خود ایات قران) که تعریف شیکش ( اما ناقص) می شود انسانیت!

دین فقط اصولی را برای شما می دهد که بتوانید راحتتر نمره 20 را کسب کنید و خدایی نکرده مردود نشوید
وقتی می گوید ارثیه زن نصف مرد است ، دانشجوی تنبل که فقط به دانسته های خود تکیه می کند ایراد میگیرد و این ایراد را به کل بسط می دهد و همه چی را تمام شده فرض می کند!

ولی دانشجوی زرنگتر تحقیق می کند و می بیند که باید احکام الهی رو پیوسته بررسی کند و چشمش به نفقه مرد به زن ( و نه بلعکس یعنی زن به مرد نفقه ای ندارد) و مهریه و سایر امتیازات میفتد و متوجه می شود در کل حق زن با مرد یکی است . چون در جامعه زندگی می کند و همه به هم پیوسته هستند
و مثال های دیگری که دین تکلیفشان را روشن کرده تا فرصت برای یادگیری فرای این مسائل پیش و پا افتاده بشر که از همان روز اول گریبانش را گرفته ، حداقل بعد از اسلام رهایی یابد و به سمت یادگیری علوم بالاتر حمله کند و لذت ببرد



این شک در معارف الهی برای همه وجود داشته ، برای من و شما و حتی پیامبرانی مثل حضرت موسی ع . ولی انسانی برنده خواهد بود که گرفتار تعصب در دانسته های اندک خود نشود و فراتر بیندیشد

به درستی سخن از تکرار طوطی وار ادعیه زدید . دعاهایی که اگر به درون مایه انها بنگریم سخنان زیبایی در انها می بینیم که همین معنا موجبات موفقیت در زندگی دنیوی و اخروی ماست.
ولی تکرار طوطی وار آن از نظر دین ثواب اندکی دارد ( و این اندک ثواب شاید همان حس ارامشیست که خواننده دعا به جهت باورش از رحمت عام خدا میگیرد)
در حالیکه مطالعه قران و ادعیه ای که از لابه لای ایاتش دریافت می شود اگر با علم به لغت و تفسیر و عنایت خدا باشد اثراتش غیر قابل باور خواهد بود

گفتم عنایت خدا ، شاید بگید این دیگه چیه؟! وقتی شما مراتب نزدیکی به خدا رو طی بکنید مثل نماز خواندن با حضور ذهن و اخلاص ، عنایت خاص خدا نسیبتان می شود. شاید این بحث برای الان زود باشد . اگر اعتقادی به این موضوع ندارید می توانید از ان رد شوید. اگر علتش را خواستید ان شالله بعد ها صحبت خواهیم کرد


نیوتون یکی از روش های مورد علاقه خداوند را پیش گرفته بود ، یعنی تفکر و تدبر در نشانه هایش. و شاید این حرفش همان مفهوم توکل بخدا را می رساند ( چون بازهم تلاش می کرد تا جواب سوالش را بداند و نمی ایستاد) براستی خداوند دانشمندان را دوست می داشت ( این رو خودش در قران گفته ) ولی در کنار این روش باید از روش های دیگری به غیر از علوم تجربی استفاده کرد . مثل عرفان و فلسفه ، فقه و.... تا دچار زود باوری نشویم

و افکاری که برای ما دیکته می شود... مثل قانونی که در کشور ها برای مردمانش دیکته می شود
برای مثال شما برای خودتان لازم میدونید که مالیات را پرداخت کنید چون نهایتا می دونید این به نفع خود شماست ولی خیلی ها این را نمی دانند چون فکر و مطالعه نکرده اند ! ولی مجبورا مالیات بدهند چون قانون به انها اجبار کرده
ولی ایا پرداخت مالیات نهایتا به ضررشان تمام می شود؟

البته قانون گذار ، هدف از مالیات را تشریح کرده که افراد علاقه مند می روند و میخوانند و می فهمند ولی باز عده ای نمی خوانند نمی فهمند شاید هم عمل نکنند
ولی نهایتا فقر فرهنگی و... که بخاطر عدم پرداخت مالیات و در نتیجه عدم ساخته شدن کارخانه ای ( برای مثال) بوجود امده با دزدی جوانی ( جوانی که بخاطر نبود شغل منحرف شده) از منزلش نمایان می شود !
با وجود این در دین اجباری وجود ندارد و هر کس بخواهد رشد پیدا می کند

سوالی از شما می پرسم
بر فرض مثال شما دوست خوبی دارید که برایتان خیلی خوبی ها کرده. روزی از شما میخواهد که از این خیابان نروید و دلیلش را هم به صورت گذرا می گوید : "خیابان امنی نیست ! اگر بپرسی خودت می فهمی" ایا شما به حرفش عمل نمی کنید ؟ شرط عقل چه چیزی رو میگه؟

و در مورد ادامه سخنانتان باز هم چنین است و حق با شماست . باور بدون دلیل یک کار غیر انسانی ( غیر شرعی) است . ولی ایا اشتباه معتقدین ،ایراد را به دین و خدا بر می گرداند؟


افرین بر شما . جای خدا را چیزی پر نمی کند چون خداست و نشانه هایش فراوان

ادامه بحث را بصورت خصوصی دنبال کنیم بهتره چون استارتر نباید از ما ناراضی بشن

:gol:
 

persian_land

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان ....
من دیدگاه خودم می گم.....اگه واقعا خدایی وجود نداره و خدا زاییده افکار آدم هاست .....من جلو اون آدم ها که این فکر در انسان تلقین کردن زانو میزنم ....چرا؟
چون خیلی از انسان ها از خدا می ترسند ....خیلی از انسانیت های درونی ما از کتب الهی گرفته شده .....دزدی و ربا و هزاران حکم مشترک دیگر در ادیان که الان در نظر ما مذموم و بد هستش از همون احکام نشات گرفته ....
پس این نظم جهانی به نوعی از تفکر در مورد خدا نشات گرفته ....
 

EECi

مدیر بازنشسته
اولا دقیقا بفرمایید کدوم بخش از حرفام تمسخر بود تا براشون سند ارائه بدم.
در این بحث جدی من هم علاقه ای به تمسخر ندارم، پس حرف متفاوت ولی بی پرده رو به معنای تمسخر تعبیر نفرمایید.

برای خداوند هیچ ابزاری برای سنجش واقعیتش وجود نداره چون راهی برای احاطه به او نیست.
پس همه چیز در حد توصیفات ذهنی انسان قابلیت سند گذاری دارن.

من هم نگفتم این توصیفات قابل قبل یا مردود هست، گفتم فقط در حد تخیلات انسان مستند هستند و هیچ الزامی برای انطباقش با واقعیتی که از آن بی خبریم نیست.
صحبت از واقعیت کردن جز در مواردی که بر اونها احاطه داریم صحبت باطلی هست.

تمسخر تعریف خودش را دارد و همه چیز هم مشخص و واضح است در پست قبلی شما . یکبار دیگر مطالعه بفرمایید متوجه خواهید شد

این بحث شما نیاز به پیش زمینه هایی دارد که ابتدا باید تکلیف انها مشخص شود
مثل ابزار سنجش انسان
چون تعریفی که از سنجش دارید یک بعدی است و من چنین فکر نمی کنم

موفق و موید باشید
ان شالله در فرصت های بعدی هم صحبت می شویم
 

P.Guardiola

اخراجی موقت
تمسخر تعریف خودش را دارد و همه چیز هم مشخص و واضح است در پست قبلی شما . یکبار دیگر مطالعه بفرمایید متوجه خواهید شد

این بحث شما نیاز به پیش زمینه هایی دارد که ابتدا باید تکلیف انها مشخص شود
مثل ابزار سنجش انسان
چون تعریفی که از سنجش دارید یک بعدی است و من چنین فکر نمی کنم

موفق و موید باشید
ان شالله در فرصت های بعدی هم صحبت می شویم

من هم عرض کردم دایره تعریفتون از تمسخر گسترده هست، هم در آتش سوزاندن و هم توهین به ابولهب از منظر یک خالق !!! در کتاب آسمانی شما هست.

اما در مورد پیش زمینه هایی که میفرمایید :

مهمترین ابزار سنجش انسان مغز است که این مغز هم شامل بعد احساسی میشه و هم بعد مادی.
اگر سنجه دیگری در دست شماست معرفی کنید.

یه شرطی میتونیم بگیم این سنجه تک بعدی هست، که بعدهای دیگرش در حد شعار و حرف نباشه، بلکه سایر ابعادش هم اثبات بشه.
مثل روح و ... که اونها هم محصول همین تخبلات آدمی هست و اکثر چیزهایی که زمانی به روح نسبت میدادن امروز به عنوان بخشی از قابلیت های مغز انسان معرفی میشه.
 

P.Guardiola

اخراجی موقت
دوستان ....
من دیدگاه خودم می گم.....اگه واقعا خدایی وجود نداره و خدا زاییده افکار آدم هاست .....من جلو اون آدم ها که این فکر در انسان تلقین کردن زانو میزنم ....چرا؟
چون خیلی از انسان ها از خدا می ترسند ....خیلی از انسانیت های درونی ما از کتب الهی گرفته شده .....دزدی و ربا و هزاران حکم مشترک دیگر در ادیان که الان در نظر ما مذموم و بد هستش از همون احکام نشات گرفته ....
پس این نظم جهانی به نوعی از تفکر در مورد خدا نشات گرفته ....

اعتقاد به خدا میتونه جذاب و مشکل گشا باشه، اما اعتقاد به خاص بودن نزد اون خدا و انتظار دخالتش در کارهای آدمیان نه !!!
در حد اعتماد به نفس و مدد درونی.

انسانیت های درونی ما از کتب به اصطلاح الهی گرفته نشدن !!! علم اخلاق ریشه عمیق تری از آنچه شما ادیان مینامی دارد.

اخلاق علمی هست که انسان ها با گذشت زمان و کسب تجربه بهش رسیدن نه به صورت آنی و وحیانی !!!!
مثلا آدم های قبیله دیدن که در صورت صداقت و راستی، آرامش قبیله بیشتر میشه و این شده ارزش.

اما طبق تفکرات شما آدم ها موجوداتی بد بودن که ادیان اومدن به اونها اخلاق و انسانیت یاد دادن در حالیکه این ادیان نقطه اشتراکاتشون بسیار ناچیزه.
و جز همین سه دین خاورمیانه ای بقیه جاهای دنیا هم اخلاق خاص خودشون رو داشتن.

از بودا در چین تا مکتب هندویسم و مایا و... که اونها هم بخش اخلاقی داشتن.

شما چرا فکر میکنی انسان عاجز از اختراع اخلاق و نیکی بوده؟
چه چیزی در انسان دیدی که فکر میکنی انسانی که روزی برهنه بود امروز به این تکنولوژی ها رسیده اما نمیتوانسته علوم آرام بخش روانی و انسانی رو تولید کنه؟
 

persian_land

عضو جدید
کاربر ممتاز
اعتقاد به خدا میتونه جذاب و مشکل گشا باشه، اما اعتقاد به خاص بودن نزد اون خدا و انتظار دخالتش در کارهای آدمیان نه !!!
در حد اعتماد به نفس و مدد درونی.

انسانیت های درونی ما از کتب به اصطلاح الهی گرفته نشدن !!! علم اخلاق ریشه عمیق تری از آنچه شما ادیان مینامی دارد.

اخلاق علمی هست که انسان ها با گذشت زمان و کسب تجربه بهش رسیدن نه به صورت آنی و وحیانی !!!!
مثلا آدم های قبیله دیدن که در صورت صداقت و راستی، آرامش قبیله بیشتر میشه و این شده ارزش.

اما طبق تفکرات شما آدم ها موجوداتی بد بودن که ادیان اومدن به اونها اخلاق و انسانیت یاد دادن در حالیکه این ادیان نقطه اشتراکاتشون بسیار ناچیزه.
و جز همین سه دین خاورمیانه ای بقیه جاهای دنیا هم اخلاق خاص خودشون رو داشتن.

از بودا در چین تا مکتب هندویسم و مایا و... که اونها هم بخش اخلاقی داشتن.

شما چرا فکر میکنی انسان عاجز از اختراع اخلاق و نیکی بوده؟
چه چیزی در انسان دیدی که فکر میکنی انسانی که روزی برهنه بود امروز به این تکنولوژی ها رسیده اما نمیتوانسته علوم آرام بخش روانی و انسانی رو تولید کنه؟
نه دوست من اشتباه شما در همینه .....در مبحث ما چیزی به نام فطرت وجود داره که شما قبولش نمی کنید من هم روی اون بحث نمی کنم .....
اما در مورد نوشته قرمز شده تون اینکه تمام همین ادیان معتقدند انسان ها با دین و نیکی آفریده شدند.....لابد می دونید که اولین مرد و اولین زن از لحاظ تمام ادیان آدم و حوا هستند پس درست یا غلط با دین و نیکی آفریده شدند.....
3 دین خاورمیانه ؟ ... اون زمان که آمریکایی وجود خارجی نداشت و کل اروپا زیر نظر روم بود ....پس پیامبری که میاد باید در اون حیطه باشه نه جایی که آدمی وجود نداشته .....
چرا فکر می کنید مکاتبی که گفتید جزو 124 هزار پیامبر نیستند و جداشون کردید؟
.....
اما در مورد سوالی که پرسیدید می تونم این جواب بدم ...من این انسان پابرهنه رو دیدم که نیازهاش به خوبی برطرف کرد ...اما نیازهایی که می دید و حس می کرد .... می تونی چند تا از اختراع های نوع بشر رو برای اخلاق بگی ؟ برای کشته نشدن همنوعان ......
من از همین انسان برهنه دیدم که در اوج قدرت چیکار می کنه و چطور همنوعش می کشه ....چطور بمب اتم میندازه رو سر یه عده بی گناه ..یکی نیروی هوایی رو می فرسته روی سر مردمش ...یکی به بهانه نسل برتر آدم ها رو می کشه ......حالا من یه سوال ازت می پرسم : چرا همین انسان های برهنه که به این تکنولوژی رسیدند و اعتقادی به وجود خالق ندارند از لحاظ اخلاقیات و علوم روانی مثل تکنولوژی پیشرفت نکردند؟ واضح تر بگم چرا بمب اتم می سازند؟ چرا سلاح می سازند و به کشورایی که دارای مرز مشترک دارای مناقشه هستند میدند؟ چرا ادیان کاذب می سازند؟ اگر خدایی وجود نداره شیطانی هم نیست پس چرا شیطان پرستی ایجاد می کنند؟ چرا اعدام می کنند و هزاران چیز دیگه ....
 

P.Guardiola

اخراجی موقت
نه دوست من اشتباه شما در همینه .....در مبحث ما چیزی به نام فطرت وجود داره که شما قبولش نمی کنید من هم روی اون بحث نمی کنم .....
اما در مورد نوشته قرمز شده تون اینکه تمام همین ادیان معتقدند انسان ها با دین و نیکی آفریده شدند.....لابد می دونید که اولین مرد و اولین زن از لحاظ تمام ادیان آدم و حوا هستن پس درست یا غلط با دین و نیکی آفریده شدند.....
3 دین خاورمیانه ؟ ... اون زمان که آمریکایی وجود خارجی نداشت و کل اروپا زیر نظر روم بود ....پس پیامبری که میاد باید در اون حیطه باشه نه جایی که آدمی وجود نداشته .....
چرا فکر می کنید مکاتبی که گفتید جزو 124 هزار پیامبر نیستند و جداشون کردید؟
.....
اما در مورد سوالی که پرسیدید می تونم این جواب بدم ...من این انسان پابرهنه رو دیدم که نیازهاش به خوبی برطرف کرد ...اما نیازهایی که می دید و حس می کرد .... می تونی چند تا از اختراع های نوع بشر رو برای اخلاق بگی ؟ برای کشته نشدن همنوعان ......
من از همین انسان برهنه دیدم که در اوج قدرت چیکار می کنه و چطور همنوعش می کشه ....چطور بمب اتم میندازه رو سر یه عده بی گناه ..یکی نیروی هوایی رو می فرسته روی سر مردمش ...یکی به بهانه نسل برتر آدم ها رو می کشه ......حالا من یه سوال ازت می پرسم : چرا همین انسان های برهنه که به این تکنولوژی رسیدند و اعتقادی به وجود خالق ندارند از لحاظ اخلاقیات و علوم روانی مثل تکنولوژی پیشرفت نکردند؟ واضح تر بگم چرا بمب اتم می سازند؟ چرا سلاح می سازند و به کشورایی که دارای مرز مشترک دارای مناقشه هستند میدند؟ چرا ادیان کاذب می سازند؟ اگر خدایی وجود نداره شیطانی هم نیست پس چرا شیطان پرستی ایجاد می کنند؟ چرا اعدام می کنند و هزاران چیز دیگه ....

از لحاظ تمام ادیان منظورتون همون یهودیت و مسیحیت و اسلامه؟
خوب اینا توی یک ناحیه محدود زمین بودن و از کپی کردن، اگر اعتقاد به ادم و حوا یا مشابهش توی زرتشت و بودا و هندو و باورهای سایر ملل دیده میشد حق با شما بود.
یک جوری از تمامی ادیان صحبت میکنید آدم فکر میکنه با چه محدوده گسترده ای از ادیان و در همه نقاط زمین طرف هست.


آمریکا وجود خارجی نداشته؟
دست بردار دوست من از تاریخ پرو و شیلی و آرژانتین و... گویا خبر ندارید.
یا از تاریخ استرالیا یا چین و ژاپن و....

شما گویا هرجا مردم غرب زودتر رفتن رو فکر کردین قبلش هم تاریخی نبوده.


امروز در کل دنیا بزرگترین کسانیکه آدم میکشند باورمندان به ماورالطبیعه هستند.
از صهیونیست های جنابتکار بگیرید تا تروریست های اسلامگرا و....


شیطان پرستی هم محصول توهم ماورالطبیعه هست.

کلا پرستش اسباب جنایته و هرچیزی رو بپرستی میتونی در راهش جنایت کنی.
 

persian_land

عضو جدید
کاربر ممتاز
از لحاظ تمام ادیان منظورتون همون یهودیت و مسیحیت و اسلامه؟
خوب اینا توی یک ناحیه محدود زمین بودن و از کپی کردن، اگر اعتقاد به ادم و حوا یا مشابهش توی زرتشت و بودا و هندو و باورهای سایر ملل دیده میشد حق با شما بود.
یک جوری از تمامی ادیان صحبت میکنید آدم فکر میکنه با چه محدوده گسترده ای از ادیان و در همه نقاط زمین طرف هست.


آمریکا وجود خارجی نداشته؟
دست بردار دوست من از تاریخ پرو و شیلی و آرژانتین و... گویا خبر ندارید.
یا از تاریخ استرالیا یا چین و ژاپن و....


شما گویا هرجا مردم غرب زودتر رفتن رو فکر کردین قبلش هم تاریخی نبوده.


امروز در کل دنیا بزرگترین کسانیکه آدم میکشند باورمندان به ماورالطبیعه هستند.
از صهیونیست های جنابتکار بگیرید تا تروریست های اسلامگرا و....


شیطان پرستی هم محصول توهم ماورالطبیعه هست.

کلا پرستش اسباب جنایته و هرچیزی رو بپرستی میتونی در راهش جنایت کنی.

من از تاریخ همه اون ها خبر دارم ....تمام این کشورهایی که گفتید حضور داشتند و دارند و بحث سر قاره آمریکا بود نه چین و ژاپن و ....
سوشیانت کیه بود؟ آیین هندی ها چیه ؟اصلا منظورت از ناحیه محدود میدونی کجاست ؟ عیسی کجا بود؟ محمد کجا بود ؟ موسی کجا بود؟ جمعیت اون زمان کره زمین چقدر بود ؟ شما که در مورد چین و ژاپن می فرمایید می تونید تاریخشون بیان کنید؟
در ضمن جواب سوال من این نبود.....انسان برهنه که تونسته تمام قله های علم رو بگیره چرا سر کوچکترین مسایل اخلاقی مشکل داره و نمی تونه این مشکلات رو برطرف کنه و در اون ها نیز موفق بشه ؟ من از انسان ها دیدم که چطور بی دین و با دین قصاوت به خرج می دن و هم می کشند ...شما بگو چرا اون پیشرفت رو نکردند ....تکنولوژی پیشرفت کرد اما اخلاقیات چرا همون که هست ؟
 

P.Guardiola

اخراجی موقت
من از تاریخ همه اون ها خبر دارم ....تمام این کشورهایی که گفتید حضور داشتند و دارند و بحث سر قاره آمریکا بود نه چین و ژاپن و ....
سوشیانت کیه بود؟ آیین هندی ها چیه ؟اصلا منظورت از ناحیه محدود میدونی کجاست ؟ عیسی کجا بود؟ محمد کجا بود ؟ موسی کجا بود؟ جمعیت اون زمان کره زمین چقدر بود ؟ شما که در مورد چین و ژاپن می فرمایید می تونید تاریخشون بیان کنید؟
در ضمن جواب سوال من این نبود.....انسان برهنه که تونسته تمام قله های علم رو بگیره چرا سر کوچکترین مسایل اخلاقی مشکل داره و نمی تونه این مشکلات رو برطرف کنه و در اون ها نیز موفق بشه ؟ من از انسان ها دیدم که چطور بی دین و با دین قصاوت به خرج می دن و هم می کشند ...شما بگو چرا اون پیشرفت رو نکردند ....تکنولوژی پیشرفت کرد اما اخلاقیات چرا همون که هست ؟

خوب از نظر شما تاریخ و تمدن در قاره آمریکا چند سال هست؟ :)

تاریخ هر کشوری رو بخوای توی ویکی پدیا با تمامی ریشه مذاهبشون هست، مراجعه کنید اشتراکات مذهبی اونارو بیارین.
من هرچه گشتم اشتراکی ندیدم.

سه پیامبر ادیان ابراهیمی محدود به خاورمیانه هستند، یعنی روم، شامات و عربستان.
جمعیت اونزمان کره زمین هم به نسبت امروزی بوده.

یعنی در جنوب آفریقا آدم بوده تا هندوستان و اندونزی و چین.
ولی از بدشانسی اینا خدای شما حتی یک اولوالعزم صاحب کتاب براشون نفرستاده و از طرفی جز اسامی یهودی نامی از پیامبری در سایر نقاط زمین در این سه کتاب نیست و اینهم جذاب تر هست که کتابی که آخرین کتاب یک خداست برای کل بشر !!! نامی جز پیامبران یهود را ندارد !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

اخلاقیات و علوم انسانی با تکامل انسان هم تکامل پیدا کردن در کنارش هم صفات منفی هم شاخ و برگ بیشتری گرفته.

یک زمانی برده داری مُد بود، در قرآن شما چیزی در مذمت گرفتن کنیز نبود، امروز کنیز داری و برده داری یک عمل ضد اخلاقیه، اما شما اگر از کتاب آسمانیت چیزی مخالف کنیز و برده گرفتن یافتی، بگو بشر قادر به تکامل اخلاق نیست.

از طرفی قدرت طلبی همیشه همراه آدم بوده و این جنایات که میگی از سوی حریص ها رخ داده، چون انسان هنوز نتونسته تربیت همه رو از کودکی زیر اخلاق بار بیاره.
 

پروانه شیرازی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آدم احتیاج های خودش رو با کسی در میان میگذارد که بتواند نیازهای او را حل کند و کمکش کند . اما ولی میدونیم که چیزی که خودمون ساختیمش چرا باز به امید کمک او هستیم؟

شما هم یک بار از خدای ما کمک بخواه ببین چیکار میکنه واست ...ببینید همین اندازه که انسان با خدای خودش که با این جلال و جبورتی که داره با این بزرگی ومکنتی ک داره صحبت میکنه یه آرامشه عجیب، خاص درونش بوجود میاد شماهم انکار نکن همه ی انسانها غریزی به سمت خدا کشیده میشن ... خودمونیم به منم نگو باخودت چن ساعت نه چن مین بشین فکر کن فکر نه فکری که تمرکز نداشته باشی فکری که تمام وجودتو درگیر کنه ببین خدارو قبول میکنی یا نه ... من بارها اینکارو کردم ناخداگاه اشکام ریختن روگونم و بازهم ناخداگاه سجده کردم گفتم خدایا ممنون که هستی و حرفامو گوش میکنی ............................خدایاااااا عاشقتم
 

Similar threads

بالا