[سبک معماری ایرانی]:معماری شیوه آذری

ho_b

عضو جدید
کاربر ممتاز

سبک آذری:
با ورود مغولان (ایلخانی) این شیوه معماری آغاز گردید و تا زمان صفویه ادامه داشته است. چون اولین بناها درتبریز احداث گردید به سبک آذری معروف است. دوره ی حکومت غازان خان را آغاز سبک آذری می دانند.

سبک آذری خود به دو شیوه قابل تفکیک می باشد:

الف: شیوه ی اول سبک آذری مربوط به دوره ی ایلخانی به مرکزیت تبریز با ویژگی های زیر:

1. ساخت بناهای سترگ و عظیم
2. توجه به تناسبات عمودی بنا
3. ساخت ایوان با پلان مستطیل شکل
4. تنوع در ایوان سازی
5. استفاده از تزئیناتی چون گچ بری، کاشی زرین فام و کاشی نقش برجسته.

ب: شیوه ی دوم سبک آذری مربوطبه دوره ی تیموری به مرکزیت سمرقند با ویژگی های زیر:

1. ساخت ساقه (گلوگاه) بین فضای گنبد و گنبد خانه.
2. ایجاد سطوح ناصاف در تمامی بنا.
3. استفاده ازتزئینات کاشی معرق (موزاییک کاری)

دوره ی تیموری اوج معماری سبک آذری می باشد.

از بناهای سبک آذری:

1. شنب غازان
2. ربع رشیدی
3. رصدخانه ی مراغه
4. ارگ علیشاه در تبریز
5. مدرسه و تکیه ی امیر چخماق
6. زندان اسکندر یا مدرسه ی ضیاییه در یزد
7. مسجد جامع ورامین
8. گنبد سلطانیه یا مقبره ی اولجایتو
9. حرم امام رضا (ع)
10. مقبره ی شیخ صفی الدین اردبیلی
11. مسجد کبود تبریز یا جهانشاه
12. مدرسه ی امامی اصفهانی
13. مسجد جامع یزد
14. مسجد گوهرشاد
15. مجموعه ی تاریخی سنگ بست
16. مقبره ی شاه نعمت الله ولی در ماهان کرمان
17. مدرسه ی غیاثیه خردگرد در خواف
18. مسجد جامع عتیق شیراز
19. بقعه هارونیه در توس
20. گور امیر تیمور درسمرقند
21. مزار شیخ احمد جام در تربت جام
22. مقبره ی سلطان بخت آغا دراصفهان
23. مسجد و مدرسه ی طلاکاری در سمرقند
24. مجموعه ی آرامگاه های شاهزند در سمرقند
25. مدرسه ی گوهرشاد در هرات
26. مسجد بی بی خاتون درسمرقند
27. مدرسه ی میر عرب در بخارا
28. کاروانسرای انجیره در جاده یزد – طبس
29. کاروانسرای چهار آباد درجاده ی نطنز – اصفهان
30. پل قافلانکوه
31. منار جنبان
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

hadi1525

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[سبک معماری ایرانی]:معماری شیوه آذری

سبک آذری

آذری، سبکی در معماری اسلامی ایران منسوب به آذربایجان، مشهور به سبک مغول یا ایرانی ـ مغول و مقارن با دوره حکومت ایلخانان بر ایران (۶۵۴-۷۳۶ق/۱۲۵۶-۱۳۳۶م) است. پژوهشگران تاریخ هنر و معماری، غالباً دوران ۱۴۰۰ ساله هنر و معماری ایران بعد از اسلام را به سلسله‎های مهم حکومتی نسبت داده و جز تنی چند از اینان چون زکی محمد حسن و ارنست کونل غالباً بی‎هیچ توضیحی از به کار بردن واژه سبک، که اصطلاحی است فنی، تن زده‎اند. تنها ویلبر در تعلیل این نکته نوشته: چون فرمانروایان این روزگاران فقط پشتیبان و فراهم‎کننده زمینه پیشرفت معماری بودند نه آفریننده آن، به جای به کار بردن واژه سبک، از عنوان سیاسی استفاده می‎شود.


گرچه او خود در جای جای کتابش تعبیرات سبک مغول، سبک ایلخانی و گاه سبک معماری دوره ایلخانی را به کار برده است. در میان این پژوهشگران محمدکریم پیرنیا، نخستین ‎بار در ۱۳۴۷ش در مقاله سبک ‎شناسی معماری ایران آگاهانه واژه سبک را به کار برده و به منظور به دست آوردن نامهایی منطقی و مناسب برای چند بنا که به یک سبک ساخته شده ولی نامهای مغولی، تیموری، قراقویونلو و نظایر آن گرفته، اصطلاحاتی نو در پژوهش تاریخ معماری ایران بعد از اسلام عرضه کرده است. وی به پیروی از سبک ‎شناسی شعر فارسی، سبکهای معماری را به زادگاههای آنها نسبت داده و نامهای خراسانی، رازی، آذری و اصفهانی را در معماری پیشنهاد کرده است. با توجه به مشخصات تاریخی، جغرافیایی، ویژگیهای معماری و بناهای بازمانده منسوب به سبک آذری می‎توان آن را بر معماری اسلامی ایران در دوره ایلخانی (مغول) منطبق ساخت. به نظر پیرنیا پس از استقرار هولاکو در مراغه (۶۵۷ق/۱۲۵۹م) معماری ایران جان تازه‎ای گرفت و سبک آذری در پی دگرگونی هایی که بر اثر اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی حکم بر جامعه، در سبک رازی (معماری دوره سلجوقی) پدید آمد، از مراغه آغاز شد و با نام سبک مغولی راه تبریز و سلطانیه را پیموده و به سراسر ایران و خارج ایران نفوذ کرد و روز به روز آراسته‎تر شد تا در اوج درخشش خود شاهکارهای روزگار فرزندان تیمور و به ویژه شاهرخ (۸۰۷-۸۵۰ق/۱۴۰۴-۱۴۴۶م) را پدید آورد. از این سخن پیرنیا و قراین دیگر در دو مقاله وی، چون ذکر مقبرۀ، شیخ‎صفی الدین اردبیلی و مسجد گوهرشاد و برخی دیگر از آثار دوره پس از ایلخانی آشکارا برمی‎آید که او سبک آذری را بر معماری دو دوره ایلخانی و تیموری منطبق می‎سازد. درحالیکه غالب پژوهشگران، هنر و معماری دو دوره مغول (ایلخانی) و تیموری را جدا از یکدیگر و به‎سان دو دوره مختلف به بحث کشیده‎اند. حتی کونل که از این دوره به عنوان، سبک ایرانی ـ مغول، گفت ‎وگو کرده، اشاره دارد که این دو دوره متوالی با فاصله زمانی کوتاه قابل تشخیص است. به عقیده وی در دوره نخست که مربوط به ایلخانان است عنصر مغولی بر کارهای هنری ایران تأثیر می‎گذارد و در دوره دوم که عنصر مغولی در فرهنگ ایران حل و هضم می‎شود سبک تیموری ارزش و اعتبار می‎یابد. اما به هر حال باید این واقعیت را در اینجا پذیرفت که گرچه دوره ایلخانی با مرگ ابوسعید آخرین پادشاه مقتدر این سلسله در ۷۳۶ق/۱۳۳۵م پایان می‎یابد، ولی چون مرگ او نه در فعالیت ساختمانی وقفه ایجاد کرد و نه در سبک معماری، ساختمانهای بقیه سده ۸ق/۱۴م را نیز می‎توان جزو این دوره و سبک به شمار آورد.

وجه تسمیه:
پیرنیا به وجه تسمیه این سبک تصریح نمی‎کند، ولی با توجه به این توضیحات می‎توان به علت این نامگذاری پی برد. این سبک با آمیزش و ترکیب و تلفیق معماری جنوب و سنتها و روشهایی که از روزگاران کهن، بومی آذربایجان شده بود پدید آمد و به حق نام آذری گرفت. اما وی روشن نمی‎سازد که این سبک کی و از سوی چه کسی و در کجا نام آذری گرفته و در کدام متن کهن یا نو به کار رفته است. البته توجه و اشاره به معماری بومی آذربایجان در نوشته‎های دیگر پژوهشگران بی‎سابقه نیست. پیش از پیرنیا، آندره گدار در گفت ‎وگو از مقابر مراغه، که در نیمۀ دوم قرن ۶ق/۱۲م (پیش از یورش مغول) ساخته شده‎اند تعبیر نوع ساختمان های آذربایجان و معماری آذربایجان را به کار برده است. همچنین وی در گفت ‎وگو از آرامگاه الجایتو (سلطان‎محمد خدابنده)، مهمترین اثر معماری عصر ایلخانان، به ابنیه پیشین آذربایجان و معماری قدیمی آذربایجانی، عنایت داشته است.

خاستگاه:
برخی از محققان چون عباس اقبال ماعتقاد دارند، روابط میان جهان اسلام و چین (مرکز حکومت خان مغول) که از روزگار هولاکو آغاز گردید، تاثیرات متقابلی در معماری جهان اسلام داشته است. یکی شکل گنبدها که در مقابر و مساجد کاملاً از معابد چینی و بودایی تقلید شده و دیگری رنگ آبی شفاف در کاشی‎کاری و پوشاندن خارج گنبدها از کاشیهای کبود براق. بخصوص بعضی از بناهایی که از عهد ایلخانان باقی مانده از دور هیات چادرها یعنی یورت های مخصوص اسلات را دارد. تاثیر شکل یورت ها در مقبره مشهور به دختر هولاکو واقع در مراغه از همه‎جا نمایان‎تر است. ارنست کونل نیز از سرازیر شدن سیل‎وار طرح هایی از شرق آسیا به ایران و کشورهای مجاور و تاثیر عنصر مغولی بر هنر ایران در روزگار ایلخانان سخن گفته است. ولی افزوده، ابداعات و تکامل گذشته آن، آن قدر نیرومند بود که در مقابل این خطر بتواند استقامت کند. در واقع نوع برج در ابنیه دوره سلجوقی به همان شکل باقی ماند. بطور مثال قبر دختران هلاکو در مراغه، درست همان سبکی را دارد که در مقابر نخجوان رعایت گردید. در برابر این نظرات، کارل دوری عقیده دارد که در معماری این دوره (ایلخانان) به‎طور کامل آنچه سلجوقیان به‎طور سنتی توسعه داده بودند، پذیرفته شد و طرح های مسجد و مدرسه سلجوقی بدون تغییر چشمگیری اجرا می‎گردید. آرامگاه مادر دختر هولاکو در مراغه شبیه به معماری آل سلجوق است. سخنان گدار با صراحتی بیشتر نظر پژوهشگرانی چون اقبال را مردود می‎سازد. وی شیوه ساختمان گنبد فوقانی گنبدهای دوپوشه را که از آغاز دوره مغول معمول گردید دنباله شیوه ساختمانی دوره ساسانیان معرفی می‎کند و می‎نویسد: این شیوه در دوره سلجوقیان نیز گاه به کار رفته و همچنان تا دوره مغول تداوم یافته است. وی حتی آشکارا مقبره سلطان ‎سنجر و بنای گنبددار سنگ بست و گنبد هارونیه را، که هر سه در خراسان و از دوره سلجوقی‎اند، به عنوان الگوهای گنبد سلطانیه و شنب غازان، دو اثر مهم معماری عصر ایلخانان، معرفی می‎کند. دونالد ویلبر، که درباره معماری اسلامی ایران در دوره ایلخانان کتابی مستقل و جامع تالیف کرده است، آثار ساختمانی این دوره را مرحله‎ای از تاریخ پیوسته معماری اسلامی ایران می‎داند که فُرمهای دوره‎های قبل و خصوصیات طرح و جزییات آنها را منعکس می‎سازد. به عقیده وی فرم های معماری بناهای تاریخی دوره سلجوقی، میراثی از روزگار ساسانیان است و ویژگی های معماری روزگار سلجوقیان و ویرانی های هراس‎انگیز مغولان را پشت ‎سر نهاد و همچنان به جای ماند و از این راه خصوصیات اساسی گنبد و ایوان برای همه دوره‎های بعد تثبیت شد. همچنین به نظر او، معماران دوره ایلخانی همه نقشه‎ها و مصالح و روش ساختمانی دوره سلجوقی را اقتباس کردند. به ویژه این سخن ویلبر نظر محققانی چون اقبال را درباره تاثیر شکل گنبدهای چینی بر گنبدهای دوره مغول (ایلخانی- آذری) یکسره باطل می‎سازد: گنبدهایی که در این دوره ساخته شده از لحاظ نسبت به سنت مستقیما به دوره ساسانیان، با واسطۀ دوره سلجوقی می‎رسد. پیرنیا برای رد نظر اقبال و هم نظران او با ارایه شواهدی از آثار بازمانده معماری به بررسی مساله پرداخته است. وی اولاً بناهای رَبع رشیدی، شنب غازان و دارالشفای یزد را مانند حلقه‎های مفقوده سلسله بناهای مراغه تا گنبد سلطانیه می‎داند و می‎نویسد: اگر این بناها به جای می‎ماند، سیر تحول و تکامل سبک رازی (معماری سلجوقی) به آذری آسان‎تر قابل مطالعه بود. همچنین گنبد مدرسه ضیائیه یزد را که به تصریح جامع جعفری در سال ۶۲۳ق/۱۲۲۶م ساخته شده و نیز گنبد جبلیه کرمان و هارونیه طوس را برهانی قاطع بر بی‎پایگی این نظر می‎داند. هرچند اصل سخن پیرنیا درست می‎نماید و پیش از او دیگر پژوهشگران نیز آن را آشکارا طرح و تایید کرده‎اند ولی پایه استدلال وی سست است، زیرا اولاً به خاک توده‎های به جای مانده از رَبع رشیدی، شنب غازان و دارالشفای یزد نمی‎توان استناد کرد، ثانیاً درست است که بنای مدرسه ضیائیه بنابر تصریح تاریخ یزد در سال ۶۳۱ق/۱۲۳۴م آغاز شده ولی ساختمان آن در سال ۷۰۵ق/۱۳۰۵م یا ۷۵۰ق/۱۳۴۹م به پایان رسیده است. به بیان روشن‎تر با توجه به تاریخ اتمام بنای مدرسه ضیائیه و گنبد آن که از آخرین اجزای ساخته شده یک بناست این اثر معماری متعلق به دوره ایلخانی (مغول) است نه پیش از آن.

ویژگی ها:
کونل در گفت ‎وگو از معماری سبک ایرانی مغول، مقابر را جدا از مساجد و مدارس و دیگر بناها بررسی کرده است. به نظر وی سبک مقابر برجی این دوره همان سبک دوره سلجوقی است ولی مقابر گنبد دار با گسترش و عظمت بیشتری که می‎یابند دستخوش تحول می‎شوند و به ویژه تاکید بر جنبه عمودی بنا و گنبد هلالی نوک‎دار که بر پایه ۸ ضلعی ساخته شده چشمگیر است. وی سبک مساجد این دوره را نیز دنباله سبکی می‎داند که در دوره سلجوقیان ابداع شد. با این تفاوت که طرح آنها در دوره ایلخانی با ایجاد ۴ ایوان، یک نمازخانه و شبستان عظیم متصل به آنها تکمیل گردید و گسترش بیشتری یافت.
دوری، نخستین نشانه ویژه معماری مغولی را در آرامگاه ها نشان می‎دهد: گنبد عظیم دولایه و محوطه‎ای کوچک برای مزار.
به نظر ویلبر معماری اسلامی ایران در طی یک دوره ۳۰۰ ساله (از سلجوقی تا ایلخانی) سیری منظم و تکاملی داشته است. معماری سلجوقی را می‎توان شکل ابتدایی سبک ایلخانی دانست. ظرافت عناصر ساختمانی یکی از عمده‎ترین ویژگی های معماری این دوره است. عناصر و جزییات ساختمانی مشترک با دوره سلجوقی در این سبک ظریف‎تر و آراسته‎تر و کالبد ساختمان ها سبک‎تر و نازک‎تر شده. سبک شدن کالبد بناها امکان ساختن پنجره‎های بزرگ‎تر و ایجاد تجانس میان دیوارهای درونی و بیرونی را فراهم ساخت. نتیجه طبیعی استفاده روزافزون از پنجره‎های بزرگ، روشن شدن داخل ساختمان ها بود و این ویژگی در بناهای ایلخانی (آذری) درست نقطه مقابل ساختمان های تاریک دوره سلجوقی است. دیگر ویژگی عمده این سبک تاکید بر ارتفاع بیشتر بناهاست.
روش هایی که آگاهانه در ایجاد عمودیت بیشتر به کار گرفته شده، گرچه همه نسبت به دوره پیش تازه نیست، ولی اگر با هم در نظر گرفته شود با فنون دوره سلجوقی تفاوت دارد:​

  1. افزودن ارتفاع اطاقها و تالارها نسبت به اندازه‎های افقی آنها.
  2. بلندتر و باریک‎تر ساختن ایوانها: از ویژگیهای این سبک ایوان بلند و باریک سردر است که یک جفت ستاره نیز در دو طرف آن، بلندی را بیشتر جلوه می‎دهد
  3. افزودن به بلندی ساختمانهای گنبددار: ملاحظات زیبایی‎شناسی موجب عنایت بیشتر به ارتفاع و طرح و آشکار ساختن گنبد شد. کوشش در جهت دستیابی به عظمت، ابهت و یافتن راه حل تازه برای مسایل ساختمانی در این دوره نمایان است. استفاده از گنبدهای دو پوشه دست سازندگان این نوع بناها را در بلندتر ساختن آنها باز کرد زیرا دیگر مشکلی در حفظ رابطه نسبی معین میان عرض و طول تالارها با ارتفاع آنها نداشتند فقط کافی بود تا هر اندازه که می‎خواهند و امکانات موجود به آنان اجازه می‎دهد به ارتفاع پوشه خارجی (فوقانی) گنبد بیفزایند. در این سبک نه تنها پوشش بیرونی گنبدها بلندتر از گنبدهای منفرد نخستین گردید، بلکه به بلندی استوانۀ گنبد نیز افزوده شد و بدین‎سان گنبد بطور کامل از دیوارهای پایین جدا و نمایان گشت. این شیوه کار، تکامل گنبد سازی را در این دوره نسبت به دوره سلجوقی که پایه گنبد در پس دیوارهای عظیم از چشمها پنهان می‎ماند، آشکارا نشان می‎دهد. روش ساختن نیم‎طاق ۸ گوش (گوشوار، فیل‎گوش) بر روی اطاق مکعب و بنای گنبد بر روی آن همچنان به پیروی از دوره سلجوقی ادامه یافت. جز اینکه محل ۸ گوش هرچه بیشتر بالا برده شد و در برخی از بناهای این عهد در این زمینه تکاملی رخ نمود و آن تبدیل ۸ گوش به ۱۶ گوش است که در دوره‎های بعد جای خود را به دایره می‎دهد.
  4. کوشش آگاهانه در ایجاد شباهت و تجانس میان طرح گنبدها، گنبدهای بیضی شکل نوک‎تیز و مقطع نوک‎تیز راهروها و قوسهای دیوارها در این سبک قابل تشخیص و ذکر است.
  5. عنایت به زیبایی و نیز تمایل به برجسته‎تر ساختن گنبد موجب پوشاندن گنبد با آجر یا سفال نیلی رنگ شد. هرچند این پدیده از سده ۲ق/۸م سابقه داشته است (همانجا).
  6. باریک جلوه‎دادن جزییات ساختمان: نیم ستونهای زاویه‎ای که وسیله موثر القای ارتفاع است ابعاد باریک دارند، دیوارهای ضخیم و حجیم که میراث معماری ساسانی بود و همچنان در عهد سلجوقی به کار می‎رفت باریک و متناسب با سنگینی بار آن گردیده است. همچنین برخی محرابها نیز باریک‎ترند.

ویژگی های تزیینات ساختمانی دوره آذری:
مقرنس‎کاری که از خصوصیات معمولی معماری سلجوقی بود، در دوره ایلخانان کامل‎تر و مفصل‎تر و متنوع‎تر شد. برخی از ویژگی های مقرنس‎کاری های این سبک در دوره سلجوقی دیده نمی‎شود. مقرنس‎کاری گچی معلق، رواج سفیدکاری تمام مقرنس، گرد آمدن همه مجموعه مقرنس در جاهای هرم شکل یا در مرکز و جلوگیری از پخش اثر تزیینی بر روی همه دستگاه مقرنس. این ویژگی ها در دوره تیموری به کمال خود رسید. دیگر ویژگی برجسته تزیینات معماری در این سبک مهارت فوق‎العاده‎ای در گچ‎کاری و به کار بردن آن به انواع گوناگون است. گچ به عنوان کمک و ماده الحاقی به ساختمان، توپی های ته‎آجری، روکشی مسطح، برجسته‎کاری بلند، تزیین گچی توپر و توخالی، گچ‎کاری وصله‎ای و گچ‎کاری رنگی تا آنجا که روکاری آجری در این دوره به تدریج منسوخ شد. پیرنیا با آنکه می‎نویسد که ویژگی های شیوه آذری معماری ایران چندان است که می‎توان کتاب ها درباره آن پرداخت، در بیان این ویژگی ها به این چند جمله بسنده کرده است. از ویژگی های این شیوه یکی قوس و پوشش معروف به کَلیل آذری است که در مجموعه مزار و خانقاه شیخ‎صفی در اردبیل و همچنین در گنبد خدابنده بیش از هر جای دیگر به چشم می‎خورد. به عقیده وی هرجا چنین قوسی باشد باید ردپای معماری آذربایجانی را جست‎وجو کرد. از نظر ایشان مشخصات دیگر این سبک عبارتند از ریزه‎کاری بنا با آجر و سنگ و خشت رژچین، پوشش لوله‎ای و کجاره‎ای ایوان ها، سادگی شکنج ها و فیل‎پوشهای (فیل‎گوشها، گوشوارها) زیر گنبد، تزیین داخل و خارج بنا با آجرکاری تزیینی پیش‎ساز و گره‎سازی و گچ‎بری پرکار و همچنین آرایش محراب ها و کتیبه‎های چشمگیر با قطعات کاشی و با نقش برجسته ، به کار بردن کاشی معرق و گاهی نقش و نگار زر و لاجورد و شنگرف در داخل بنا.

آثار بازمانده:
ویلبر فهرستی مشتمل بر بیش از ۱۰۰ اثر ساختمانی با توصیف موجز هر یک همراه با تصاویری از آنها عرضه کرده است. برخی از این آثار عبارتند از: شاه‎چراغ (شیراز)، امامزاده یحیی (ورامین)، میل‎رادکان (۸۸ مشهد)، پیر بکران (لنجان اصفهان)، غازانیه (تبریز)، رَبع رشیدی (تبریز)، جامع نطنز، آرامگاه شیخ عبدالصمد اصفهانی (نطنز)، آرامگاه محمد الجایتو (سلطانیه)، جامع علیشاه (تبریز)، هارونیه (طوس)، مسجد جامع ورامین، شبستان مقبره امام‎ رضا(ع)، مقبره حمداللّه مستوفی (قزوین)، مسجد جامع سمنان، سردر مسجد جامع اصفهان.
پیرنیا با توسّعی که در دامنه زمانی این سبک قایل است شاهکارهای بازمانده آن را چنین می‎شمرد: آرامگاه خدابنده، مسجد گوهرشاد، جامع ورامین، جامع یزد، جامع نطنز، مسجد خواجه نصیر مراغه و شمار بسیاری از امامزاده‎ها که در زمان صفویان به آرایش آنها افزوده‎اند.​
 

دانشجوي كامپيوتر

دستیار مدیر تالار هنر
کاربر ممتاز
معماری ایرانی: شیوه آذری

معماری ایرانی: شیوه آذری

برترین ها: شیوه آذری، سبکی در معماری ایرانیِ پس از اسلام است که به آذربایجان منسوب است. این شیوه، سبک مغول یا ایرانی - مغول نیز نامیده می‌شود و در دورهٔ حکومت ایلخانان بر ایران (۶۵۴-۷۳۶ق /۱۲۵۶ -۱۳۳۶م) رواج یافت.

محمدکریم پیرنیا در مقاله «سبک شناسی معماری ایران» (۱۳۴۷) سبک‌های معماری را به زادگاه‌های آنها نسبت داده و از «سبک آذری» نام می‌برد. این سبک را می‎توان بر معماری اسلامی ایرانی در دوره ایلخانان (مغول) منطبق ساخت. دونالد ویلبر «معماری سلجوقی» (شیوه رازی) را شکل ابتدایی «سبک ایلخانی» می‌داند و خود معماری سلجوقی را برگرفته از سبک پیش از اسلام معماری ساسانی می‌داند، به ویژه در شکل و نسبت‌های گنبدها.

پیرنیا می‌نویسد پس از اینکه هولاکو در سال ۶۵۷ق/۱۲۵۹م در مراغه مستقر شد، معماری ایرانی ترقی کرد و در پی دگرگونی‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در جامعه، سبک رازی (معماری دوره سلجوقی) نیز تغییر کرد و «سبک آذری» زاده شد. سبک آذری از مراغه آغاز شده و با نام «سبک مغولی» به تبریز و سلطانیه و سپس به سراسر ایران و خارج ایران رفت و روز به روز درخشان‌تر شد. در اوج سبک آذری، شاهکارهای معماری زمان جانشینان تیمور به ویژه شاهرخ (۸۰۷-۸۵۰ق/۱۴۰۴-۱۴۴۶م) بنا شدند. پیرنیا سبک آذری را بر معماری دو دوره ایلخانی و تیموری منطبق می‎سازد اما بیشتر پژوهشگران، هنر و معماریِ دو دوره مغول (ایلخانی) و تیموری را دو دوره مختلف جدا از یکدیگر دانسته‌اند

گنبد سلطانیه؛ سومین گنبد بزرگ دنیا

گنبد سلطانیه مقبرهٔ اُلجایتو است که در ۱۳۰۲ تا ۱۳۱۲ میلادی در شهر سلطانیه (پایتخت ایلخانیان) ساخته شد و از آثار مهم معماری ایرانی و اسلامی از شیوه معماری آذری به شمار می‌رود. گنبد سلطانیه در فهرست آثار میراث جهانی به ثبت رسیده‌است.



بزرگترین گنبد از حیص مصالح در دنیا با ارتفاع 48.5 و قطر دهانه ۲۵٫۵ است که در سال ۷۰۳ (ه. ق) به دستور الجایتو (سلطان محمد خدابنده) جهت انتقال پیکر حضرت علی (ع) امام اول شیعیان از نجف به سلطانیه ساخته شد. این بنا در مدت ۱۰ سال توسط ۳۰۰۰ نفر کارگر ساخته شد.

تزیینات و نحوهٔ ساخت این مقبره در واقع نقطهٔ عطفی در معماری آن دوران بوده به این شکل که سبکی جدید را در معماری به‌وجود آورده که از معماری سلجوقی منفک شده‌است.

این بنا شامل ۸ ایوان و ۸ مناره است که گفته می‌شود از ۸ در بهشت (ابواب البر یا درهای نیکی) الگو گرفته است. شامل دو دوره تزئینات است. دور اول تزئینات آجر وکاشی بوده است که به واسطه آجر و کاشی آیاتی از قرآن کریم کتاب آسمانی مسلمانان و ذکر نام خداوند و اسامی پیامبر اسلام و امام اول شیعیان و نام پادشاه نوشته شده است اما بعد از مدتی به دلیلی نامعلوم پادشاه (سلطان محمد خدابنده) دستور پوشانیدن تزئینات کاشی با اندود گچ را می‌دهد که مانند تزئینات کاشی به واسطه نقاشی روی گچ آیاتی از قرآن کریم کتاب آسمانی مسلمانان و ذکر نام خداوند و اسامی پیامبر اسلام و امام اول شیعیان و نام پادشاه نوشته شده است.

گنبد سلطانیه شامل سه بخش اصلی ورودی، تربت‌خانه و سردابه‌است.



پادشاه الجایتو پس از نومید شدن از انتقال پیکر حضرت علی (ع) از خاک نجف و کربلا به سلطانیه انتقال داد و در ساخت قسمتی از گنبد استفاده کرد که به تربتخانه مشهور است. پادشاه وصیت کرده بود که در سردابه دفن شود. الجایتو ۲ سال بعد از اتمام ساخت گنبد در سن ۳۴ سالگی بر اثر بیماری درگذشت.

سردابه محل دفن پادشاه است اما عده‌ای از مورخان اینگونه نوشته‌اند که پادشاه در محلی غیر از سردابه دفن شده است.

گفته می‌شود در ساخت گنبد بزرگ شهر فلورانس از این گنبد الگوبرداری شده‌است. بنای این گنبد که بعد از گنبدهای سانتاماریا دلفیوره و ایاصوفیه سومین گنبد بزرگ دنیاست.


ارگ تبریز؛ یکی از بلندترین دیوارهای تاریخی کشور

ارگ تبریز (علی‌شاه) نام یک بنای تاریخی در تبریز است. سبک معماری این بنا به شیوه آذری و معمار آن استاد فلکی تبریزی ذکر شده‌است.

این ارگ یکی از بلندترین دیوارهای تاریخی کشور و نماد شهر تبریز است. این ارگ در مرکز شهر تبریز، در ضلع جنوبی تقاطع خیابان امام خمینی و فردوسی قرار دارد و امروزه فضای پیرامون آن برای برگزاری نماز جمعه مورد استفاده قرار می‌گیرد و مصلای بزرگ تبریز در این مکان احداث شده‌است.



ارگ تبریز توسط خواجه تاج‌الدین علی‌شاه بنا شده‌است. این بنا براثر زمین‌لرزه و گذر زمان تا حدودی تخریب شده‌است. در محوطهٔ ارگ، آثار تاریخی ارزشمندی همچون «مدرسهٔ نجات» که به‌عنوان یکی از نخستین مدارس ایران به‌شمار می‌رفت و نیز «سالن تئاتر شیر و خورشید» قرار داشت که پس از شروع برنامهٔ تخریب و تبدیل ارگ تبریز به مصلای بزرگ تبریز از سال ۱۳۶۰ و در زمان امامت جمعهٔ آیت‌الله ملکوتی، بخش اعظمی از ارگ توسط جهاد سازندگی با بولدوزر و مواد منفجره ویران شده‌است.

ارگ تبریز و محوطهٔ باستانی آن در ۱۵ دی ۱۳۱۰ خورشیدی به شمارهٔ ۱۷۰ در فهرست آثار ملی ایران به‌ثبت رسیده‌است و نقشهٔ حریم استحفاظی قانونی و ظوابط حفاظتی آن در نشست ۲۹ خرداد ۱۳۵۷ شورای حفاظت آثار تاریخی ادارهٔ کل حفاظت آثار تاریخی مشخص و مورد تأیید اعضا قرار گرفته‌است.

امروزه تنها بخشی از دیوارهای عظیم و محراب بسیار بلند شبستان جنوبی این مسجد برجای مانده‌است که خود موید شکوه و آبادانی آن در گذشته‌است. دیوارهای موجود در حقیقت تشکیل‌دهندهٔ ایوان تاق‌پوش و حمال تاقی استوانه‌ای عظیمی بوده‌است که فضای به‌وجودآمده به‌عنوان شبستان و عنصبر اصلی مسجد علی‌شاه به‌شمار می‌رفته‌است. بقایای موجود بنا، حکایت از یک ایوان به‌عرض 30.15 متر و جرز و دیواهای کناری به ضخامت 10.40 متر و پی‌ها و فونداسیونی ژرف و حجیم متناسب سازه‌های فوقانی و ارتفاع احتمالی بنا تا خط آغاز طاق استوانه‌ای ۲۵ متر (البته دقت رد تناسب سازه‌های اثر ۳۶ متر صحیح به‌نظر می‌رسد) بوده‌است.


مسجد جامع ورامین

مسجد جامع ورامین یا مسجد جمعهٔ ورامین مسجدی قدیمی مربوط به دورهٔ ایلخانی است و یکی از قدیمی ترین ساختمان های شهر ورامین است. ساختن مسجد در دوره سلطان محمد خدابنده آغاز و در دوره پسرش به پایان رسیده است. گچبری های این بنا از زیباترین نمونه های گچ بری ایرانی هستند.

تهرنگ بنا میانسرای چهار ایوانی است. نیارش ساختمان دقیق است و آمودهای پایداری دارد. گنبد آن دو پوسته بوده که خود آن ریخته و آهیانه مانده است که گنبد ناری است. شبستان آن با تاق های آهنگ و جهاربخش پوشیده شده است.



در ایوان جلوی گنبد خانه، گونه ای تّرّمیه پَتکانه بسیار زیبا کار شده است. مدخل مسجد دروازه‌اى ورودى است که تشکيل ايوان را مى‌دهد که سرتاسر ضلع شمالى مسجد است و صحن مسجد حياطى مستطيل شکل است وسط آن حوضى است که شبيه حوض‌هاى وسط قلعه‌هاى مسکونى و رباط‌‌ها است. ايوان شبستان بلند و زيباى مسجد جامع داراى کتيبه‌هايى ارزشمند است کتيبه‌هاى سوره جمعه در متن و در حاشيه کتيبه‌هاى کوفى آن از نمونه‌هاى خوب کتيبه‌هاى گچبرى اين عصر است. انواع طرح‌هاى اسليمى و خط‌هاى عربى، کوفى و فارسى را دارا است.

در قسمت سر در اصل مسجد، در زير قوس اصلى سر در مسجد، همچنين دو ستون تزيينى که از دو طرف قوس تا بالا و راس آن ادامه پيدا کرده و در سر در حرم نيز زير قوس نيم گنبد کاشي‌کارى از پايه قوس تا راس آن از دو طرف به طور کامل و همانند سردر اصلى مسجد وجود دارد. بالاى محراب، تا گوشوارها هيچ کاشي‌کارى وجود ندارد. در قسمت پايين حرم در کتيبه 3 در ورودى به شبستان‌هاى شرقى و غربى که قبلا در مورد آنها صحبت کرديم نيز کاشي‌کارى زيبايى خودنمايى مى‌کند.


مسجد گوهرشاد؛ پربازدیدترین مسجد ایران

مسجد گوهرشاد در مشهد در جنوب آرامگاه علی بن موسی الرضا به ۸۲۱ ق/۱۴۱۸ م به دستور گوهرشادبیگم همسر شاهرخ ساخته شد. به دلیل ظرافت و زیبایی کاشی‌کاری و خط و اسلوب معماری مسجد گوهرشاد، این مسجد از شاهکارهای معماری ایرانی در دوره تیموری؛ و به دلیل موقوفات بسیار و مجاورت با آرامگاه علی بن موسی الرضا از مهم ترین و شلوغ ترین مسجدهای ایران به شمار می‌رود، به طوری که برخی آن را پُربازدیدترین مسجد در ایران می دانند.



بارها و در زمان‌های مختلف، بر اثر عوامل طبیعی و انسانی صدمات فراوانی متوجه مسجد گوهرشاد شده است؛ از جمله در زمین لرزه سال ۱۰۸۴، ایوان مقصوره صدماتی دید که بازسازی گشت و همچنین از جمله مرمت‌های دیگر مسجد پس از گلوله‌باران روس‌ها در سال ۱۳۳۰ هجری قمری بود که به صدمه دیدن گنبد و ایوان‌های مسجد منجر گردید که در سال ۱۳۳۹ قمری گنبد و ایوان مقصوره و ایوان‌های شرقی و غربی مسجد مرمت گردیدند. گنبد ایوان مقصوره، در سال ۱۳۳۹شمسی برای مرمت اساسی تخریب گشت و ساخت مجدد آن توسط معماران ایرانی و زیر نظر مهندس عباس آفرنده و با رعایت همان ویژگی‌های گذشته و حفظ مشخصات اصلی آغاز گردید و در سال ۱۳۴۱شمسی خاتمه یافت که در همان زمان نیز سنگ‌های ازاره داخل ایوان مقصوره تعویض گردید و کف ایوان با سنگ‌های مرمر مفروش گشت و در سال ۱۳۴۵شمسی دور ساقه گنبد با کاشی معرق کتیبه‌ای مزین گردید.

اسم گوهرشاد در دو جا با کاشی معرق نگاشته شده‌است: یکی در قسمت بالای در نقره‌ای که به دارالسیاده می‌رود و دیگری بر کتیبه ایوان مقصوره که به خط زیبای شاهزاده بایسنقر است.

در قسمت وسط نیز کتیبه‌ای به نام محمد رضا امامی وجود دارد. شیوه ساخت این مسجد به سبک چهار ایوانی است و در طی سال‌ها گنبد آن چهار بار تعمیر شده است. سبک معماری این بنا به شیوه تیموری و نام معمار آن استاد قوام‌الدین شیرازی ذکر گردیده‌است.

این مسجد در جنوب آرامگاه رضوی جای دارد و به رواق‌های دار السیاده و دار الحفاظِ آن پیوسته است. یک صحن به گستردگی ۲۸۰۰ متر مربع دارد و زیربنای آن ۹۴۰۰ متر مربع است. بنای مسجد دربرگیرندهٔ ۸ ایوان بزرگ و ۷ شبستان است. گنبدخانهٔ پشتِ ایوان مقصوره، با شبستان‌های یک طبقه، بخش‌های مختلف مسجد را به هم پیوند می‌دهد. ایوان جنوبی، ایوان مقصوره نام دارد و ایوان شمالی، معروف به ایوان دار السیاده است. ایوان شرقی، ایوان اعتکاف نامیده می‌شود و ایوان غربی، ایوان شیخ بهاء الدین نامگذاری شده است.

بر اساس متن کتیبهٔ به خط ثلث در ایوان جنوبی، این مسجد در سال ۸۲۱ ق /۱۴۱۸ م به دستور و کمک گوهرشاد، همسر شاهرخ تیموری ساخته شده است و در طی قرون، خرابی‌های زیادی بر آن وارد شده. بنای مسجد گوهرشاد - که به خاطر نام بانی آن به این نام خوانده می‌شود - تقریباً ۱۲ سال به‌طول انجامیده و معمار اصلی بنا به احتمال قوی قوام‌الدین شیرازی یکی از معروف ترین معماران دوره تیموری بوده‌است.



مسجد گوهرشاد مسجدی کلاسیک و به سبک مساجد چهار ایوانی ساخته شده‌است. ضحن مسجد تقریبا به شکل مربع و در اطراف آن چهار ایوان بزرگ تاریخی و در فواصل ایوان‌ها هفت شبستان وسیع و شش در ورودی و خروجی است.

طول صحن مسجد حدود 56.13 متر و عرض 51.18 متر و مجموعا حدود ۲۸۷۳ مترمربع مساحت دارد. ابوان‌های مجلل و مرتفع در اضلاع مسجد به قرینه یکدیگر ساخته شده است.

ایوان‌ها

ایوان مقصوه (جنوبی): مهم ترین ایوانِ مسجد. حدود ۵۰۰ مترمربع مساحت، ۳۷ متر طول و 5.25 متر ارتفاع، از مهم ترین ایوان‌های مسجدهای ایرانی که هنرهای گوناگون در آن به کار رفته است. کتیبهٔ بایسنقر (فرزند گوهرشاد) که از بهترین ثلث‌نویسان عهد تیموری بوده، در این ایوان است که تاریخ بنای مسجد بر کاشی معرق، در آن نوشته شده است. محراب مسجد در میانِ ایوان جای دارد که یک‌پارچه از سنگ مرمر ساخته شده است. کتیبه‌ای در میان مقرنس کاری‌های آن نیز وجود دارد. گنبد مسجد بر بالای این ایوان است.

یکی دیگر از اجزای ایوان منبری است که امروزه به نام «صاحب الزمان» خوانده می‌شود که از چوبِ گردو و گلابی ساخته شده و هنرهای منبت کاری در آن به کار رفته. سازندهٔ این منبر «محمد، نجّار خراسانی» هنرمند ناشناس عصر فتحعلی‌شاه قاجار می‌باشد. این منبر سال ۱۳۲۵ / ۱۹۴۶ میلادی به دستِ «حیدر نیکنام گلپایگانی» تعمیر شد.

گنبد و مناره‌ها

گنبد مسجد به بلندی ۴۱ متر بر بالای ایوان مقصوره جای دارد و سطح خارجی آن با آجر لعاب‌دار و یک کتیبه با خط کوفی تزئین شده است. در دو طرف این ایوان، دو مناره هر کدام به ارتفاع ۴۳ متر ساخته شده و دارای کتیبه‌هایی است. این مناره‌ها از روی زمین شروع می‌شوند و پیوسته به ایوان مقصوره بالا می‌روند و به شکل گلدسته در می‌آیند.

دور خارجی گنبد 61.85 متر است به دلیل مشکلاتی که برای آن به وجود آمد در سال ۱۳۴۱ برچیده شد و دوباره گنبد فعلی با مصالح جدید ساخته شد و تزئین شد.

مسجد گوهرشاد صحنی به وسعت ۲۸۰۰ مترمربع دارد و زیربنای آن ۹۴۰۰ متر مربع است.

منبر صاحب‌الزمان

در زاویه جنوبی ایوان مقصوره نزدیک به محراب منبر بلندی معروف به منبر صاحب‌الزمان قرار دارد. این منبر در سال ۱۲۴۳ هجری قمری به دستور فتحعلی شاه قاجار به دست محمد نجار از چوب گردو و گلابی ساخته شده‌است. از خصوصیات بار این منبر شیوه منبت‌کاری و قلم‌زنی آن و همچنین عدم استفاده از آهن و میخ در ساختش است. ساخت این منبر در سال ۱۳۲۵ آغاز شد که پس از ۵ سال متوقف گردید که بعدا توسط محمد نجار به اتمام رسید.

ارتفاع منبر از زمین تا عرشه (جای نشستن) 7.5 متر و دارای ۱۴ پله است و ابعاد عرشه 1.14 در 1.12 است.


برترین ها
 

Similar threads

بالا