وقتى که میگى
:
"دیگه برای همیشه فراموشش کردى"
و هیچ احتیاجى بهش ندارى و تمام بد و بیراه های دنیا رو نصیبش میکنى ...
دقیقا همون زمانیه که :
بیشتر از همیشه دلت براش تنگ شده......
گاهی دلم می خواهد خودم را بغل کنم!
ببرم بخوابانمش!
لحاف را بکشم رویش!
دست ببرم لای موهایش و نوازشش کنم!
حتی برایش لالایی بخوانم،
وسط گریه هایش بگویم:
غصه نخور خودم جان!
درست می شود!درست می شود!
اگر هم نشد به جهنم...
تمام می شود...
بالاخره تمام می شود...!!!
دلتنگی چه حس بدی است....
تنهایی چه حس بدی است
کاش...
پاره ای ابر میشدم
دلم مهربانی می بارید
کاش نگاهم شرار نور میشد
اشتی میدادش
و
که دوست داشتن چه کلام کاملی است
و
من...
چقدر دلم تنگ دوست داشتن است!