رفتی بی انکه لحظه ای به من و این دل که طاقت دوریت را ندارد فکر کنی کاش بجای اینکه تو را دوست داشتم کمی بیشتر حواسم به دلم بود تا دل به تو نده تا حال و روزم این نشه
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ساکنان دریا پس از مدتی صدای امواج را نمی شنوند[/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]چه تلخ است قصه عادت.....[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بس که بد دیدم ز یاران به ظاهر خوب خود[/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]بعد از این بر کودک دل سخت گیری می کنم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
[h=6]می گویند : شــــاد بنـــویس
نوشـــته هایت درد دارند!
و من یـــــــاد ِ مــــردی می افتم ،
که با سه تــــــارش ، گوشه ی خیابان شـــــاد میــــــزد . . . امــــا با چشمهای ِ خیــــــــس[/h]
[FONT="]چه رسم جالبیست[/FONT] ...!!! [FONT="]محبت را میگذارند پای احتیاجت ،صداقت را میگذارند پای سادگیت،سکوتت رامیگذارند پای نفهمیت ،نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت و وفاداریت را پای بی کسیت...انقدرتکرار میکنند که خودت باورت میشود که تنهایی و بی کس و محتاج[/FONT]...!
هر صبح، بر می خیزم تا دروازه های آسمان را به روی پنجره های بسته زندگی بگشایم؛
هنوز امید در صبح های زمین قدم می زند؛
هنوز بوی خوشبختی را می شود از گلوی گلدان ها بویید..
پس سلام بر صبح...
سلام بر روز...
و سلام بر دوست ...
سکوت کوچه مرا دیوانه میکند
اخر در این سکوت تمام خاطرات کهنه و قدیمی و تلخ به سراغم میاید
اخر تو را به یادم میاورد
کمی دور میشوم تا سکوت کوچه را از یادم برود
كاش می دانستی من سکوتم حرف است
حرف هایم حرف است خنده هایم خنده هایم حرف است
کاش می دانستی خوابهایم بغض است
روزهایم سرد است....به گمانم خورشید نیست در نزدیکی
کاش میدانستی...
سپیده بودی واسه من واسه شب وستاره هام
رفتی ولی موندی هنوز تو دفتر خاطره هام
هنوز توی اتاق من عطر تو رو حس میشه کرد
جای تو خالی و منم همه وجودم شده درد
حالا دیگه ترانه هام ترانه ی بی کسیه
حالا دیگه شبای من شبای دلواپسیه
نمی دونم چرا دلت از دل من جدا شده
رفتی و کار هر شبم گریه بی صدا شده
گریه بی صدا شده
کاشکی فقط یه روز بیای واسه یه لحظه دیدنت
منتظرن چشمای من منتظر رسیدنت
وقتی تو بودی آسمون برام پر از ستاره بود
اومدنت برای من یه فرصت دوباره بود
رفتی نمی دونم چرا دادی منو به بی کسی
هیشکی مثل من نمی شه یه روز به حرفم می رسی
یه روز میشه دل خودت بشه گرفتار کسی
هیشکی مثل من نمی شه یه روز به حرفم می رسی
یه روز به حرفم می رسی
من از اين فاصله ها،فاصله ها دلگيرم بي تو اينجا چه غريبانه شبي ميميرم دل من با همه ادمكاني كه بدنبال تواند قهر ميگردد و من با خود خود درگيرم ديرساليست كه ميخواهم از اينجا بروم ولي انگار كه با قلب زمين زنجيرم مثل اين است كه من با همه ي هق هق خود روي سجاده ي احساس تو جان ميگيرم ساعت گريه و غم هيچ نميخوابد ومن در الفباي زمان خسته ي اين تقديرم