سلااااااااااااااااااام وحید جانسلام دوستان.
امروز روز مهرگان هست.روزی که در تاریخ ایران از 7000 سال پیش اونو جشن میگرفتن و جشن مهرگان یکی از مهمترین جشنهای ما بوده.
روز مهربونی و محبت کردنه.
دوستون دارم .
سلااااااااااااااااااام وحید جان
خوبی؟ چه خبرا؟ اصن ما رو تحویل نمگیری! من فکر میکردم از زندان آزاد شدی دیگه همیشه میای اینجا ولی هیچ خبری ازت نبود. داشتیم از اطلاعتت استفاده میکردیما....
وحید جان منم اوضاعم داغونم تو ایم مدت اگه کاری هم کرده بودم همش کارگری بوده. هر جا رفتم به در بسته خوردم. لامصب الانم کارگری روز مزد هم گیر نمیاد میبینی!!! قبلا هم شکت های خصوصی مصاحبه الکی ردم کرن. باز من تو روستا زندگی میکنم پیشرفت خیلی سخته! چند جا آزمون رو قبول شدم تو معاینه پزشکی رد شدم! الانم منتظر دفتر چه پزشکی وزارت دفاع بیاد که به احتمال زیاد آنجاه هم پزشکی رد میشم. مخم هنگ کرده. دیگه هیچ راهه دیگه ای به ذهنم نمیرسه. کسی نیست یه مکی بهم بکنه. عجب زمون های شده به خدا. میخوام برم شرکت های خصوصی کارگری اگه مدرک لیسانس قبول کنن چون دیپلم میگیرن. دیگه باید برای آدم های استعمارگر کار کرد دیگهه...........
سلااااااااااااااااااام وحید جان
خوبی؟ چه خبرا؟ اصن ما رو تحویل نمگیری! من فکر میکردم از زندان آزاد شدی دیگه همیشه میای اینجا ولی هیچ خبری ازت نبود. داشتیم از اطلاعتت استفاده میکردیما....
وحید جان منم اوضاعم داغونم تو ایم مدت اگه کاری هم کرده بودم همش کارگری بوده. هر جا رفتم به در بسته خوردم. لامصب الانم کارگری روز مزد هم گیر نمیاد میبینی!!! قبلا هم شکت های خصوصی مصاحبه الکی ردم کرن. باز من تو روستا زندگی میکنم پیشرفت خیلی سخته! چند جا آزمون رو قبول شدم تو معاینه پزشکی رد شدم! الانم منتظر دفتر چه پزشکی وزارت دفاع بیاد که به احتمال زیاد آنجاه هم پزشکی رد میشم. مخم هنگ کرده. دیگه هیچ راهه دیگه ای به ذهنم نمیرسه. کسی نیست یه مکی بهم بکنه. عجب زمون های شده به خدا. میخوام برم شرکت های خصوصی کارگری اگه مدرک لیسانس قبول کنن چون دیپلم میگیرن. دیگه باید برای آدم های استعمارگر کار کرد دیگهه...........
سلام دوستان.
امروز روز مهرگان هست.روزی که در تاریخ ایران از 7000 سال پیش اونو جشن میگرفتن و جشن مهرگان یکی از مهمترین جشنهای ما بوده.
روز مهربونی و محبت کردنه.
دوستون دارم .
سلام کوکا.تحویل نمیگیری چیه؟؟؟من زمین خوردتم اصن!من کوچیکتم.سلااااااااااااااااااام وحید جان
خوبی؟ چه خبرا؟ اصن ما رو تحویل نمگیری! من فکر میکردم از زندان آزاد شدی دیگه همیشه میای اینجا ولی هیچ خبری ازت نبود. داشتیم از اطلاعتت استفاده میکردیما....
وحید جان منم اوضاعم داغونم تو ایم مدت اگه کاری هم کرده بودم همش کارگری بوده. هر جا رفتم به در بسته خوردم. لامصب الانم کارگری روز مزد هم گیر نمیاد میبینی!!! قبلا هم شکت های خصوصی مصاحبه الکی ردم کرن. باز من تو روستا زندگی میکنم پیشرفت خیلی سخته! چند جا آزمون رو قبول شدم تو معاینه پزشکی رد شدم! الانم منتظر دفتر چه پزشکی وزارت دفاع بیاد که به احتمال زیاد آنجاه هم پزشکی رد میشم. مخم هنگ کرده. دیگه هیچ راهه دیگه ای به ذهنم نمیرسه. کسی نیست یه مکی بهم بکنه. عجب زمون های شده به خدا. میخوام برم شرکت های خصوصی کارگری اگه مدرک لیسانس قبول کنن چون دیپلم میگیرن. دیگه باید برای آدم های استعمارگر کار کرد دیگهه...........
ممنون.اگه دوسش دارین شما بذارین امضاتون تا من یه چیز دیگه بذارم .امضاتون فوق العادس...منم روز مهرگانو به همه ایرانیا و بچه ها گل مهندسی شیمی تبریک میگم
خانم اتی این جمله که زیر کامنتات هست از کسیه؟
بابا مرد هم همون مردای قدیم... اون جایی که قرمز کردم رو قبول دارم. ولی تو این مدت هر جوری خواستم خودمو متقاعد کنم نمتونم. چون دقیقه به دقیه باید به خودم و ... فحش بکشم. آخه خیلی زحمت کشیدم. کله سرمایه زندگیم فقط درس بوده..اعصابم بهم میریزه. کارگری فایده نداره چون هیچ آینده ای نداره . میترسم آیندمو هم خراب کنم. وقتی اطرافمو میبینم که یه عده چطور الان سرکارن حرصم میگیره!!! آخر حرفمم هم اون جمله سبز خودته واقعا به این جمله اعتقاد دارم ولی سواله بزرگم اینه که چرا من؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟سلام کوکا.تحویل نمیگیری چیه؟؟؟من زمین خوردتم اصن!من کوچیکتم.
داداش نخندیا ولی توی شهر ما کارگری هست بیا همینجا باهم میریم .منکه دارم میرم خیلیم حال میده!!!! اصنم به این فکر نکن درس خوندی و ... کار عار نیست.
خودت میدونی من چقدر اوضام خراب بود و هرجا رفتم و هرکاری هم دنبالش بودم به در بسته خوردم و تموم درا بستس.دنیا و روزگار به کام عده ی خاصیه.خدا دیده ها.ما خدا زده ایم دیگه بنده هاش بهمون رحم نمیکنن!
سعی میکنم بیام ولی خب زیاد نمیام.چون حوصله ی خودمو هم ندارم.ولی بخاطر تو میام ازین به بعد .
میدونم چی میگی.بمنم خیلی فشار میاد!!ولی هرجا میرم میگم درس نخوندم و اینم عاقبت درس نخوندنه .بیخیال.میشینن یه ساعت راهنماییم میکنن که برو درس رو ادامه بده و برو دانشگاه. .باو آینده کجا بود؟؟؟مگه تو هنوز ازون فکرای آینده و زندگی و این چیزا داری؟؟؟داداش این چیزا همش توهم بودن و رویا.منکه قید زندگی و آینده و ازدواج و این چیزا رو زدم.همینطور هرکاری چیزی باشه میرم تا یه پولی ته جیبم باشه و بتونم خرج خودمو و لباسمو و چند روز مسافرت به شهرای نزدیک پیش دوستامو داشته باشم همین.زندگی و این چیزا دیگه از ما گذشته .بیخیالش بهش فکر نکن که پیرت میکنه.خیلیا توی زندگی به حقشون نمیرسن فکر کن تو هم ازون ادما بودی.منکه دیگه نه گلایه ای دارم نه هم برام چیزی مهمه.هرکسی سرنوشتی داره.ما هم سرنوشتمون اینجور بوده.یه کارگری برو یه پولی بذار توی جیبت و دو روز مسافرت برو و یه دست لباس بخر و دوباره برو کارگری تا دوباره همین پروسه تکرار شه .همینجور میگذره.بابا مرد هم همون مردای قدیم... اون جایی که قرمز کردم رو قبول دارم. ولی تو این مدت هر جوری خواستم خودمو متقاعد کنم نمتونم. چون دقیقه به دقیه باید به خودم و ... فحش بکشم. آخه خیلی زحمت کشیدم. کله سرمایه زندگیم فقط درس بوده..اعصابم بهم میریزه. کارگری فایده نداره چون هیچ آینده ای نداره . میترسم آیندمو هم خراب کنم. وقتی اطرافمو میبینم که یه عده چطور الان سرکارن حرصم میگیره!!!
من تورو نمیدونم ولی راجب خودم میتونم جواب سوالتو بدم!!!لابد لیاقتشو نداشتم!خدا میگه به هرکس به اندازه ی لیاقت و ظرفیتش نعمت میدم!!!خب دیگه اینم لیاقت ما بوده حتما.بیخیالش.منکه دیگه برنامه ای ندارم.همینجوری فقط میگذرونم.خیلی فکر کردم به هیچ نتیجه ای نرسیدم!!همه ی درا بستس.همشون.منتظر معجزه بودم که خدا یه کاری کنه.ولی خب خدا هم دیگه زورش نمیرسه.تا ببینیم چی میشه.رفتن سر کار و درآمد داشتن و تشکیل زندگی و این آرزوها واسه هرکسی نیست.من دوستم 3 سال از ما کوچیکتره و دوران دبیرستان که ما پیش دانشگاهی بودیم اون اول دبیرستان بود و از مدرسه به خاطر تنبلی و بی نظمی اخراجش کردن .الان کارمند شرکت نفت شهرمونه و بدون کنکور رفت دانشگاه آزاد یه کاردانی به زور گرفت .باو بیخیال.منم ازین چیزا زیاد دیدم و میدونم.قسمت و شانس و اقباله.واسه ما اینجوره.بابا مرد هم همون مردای قدیم... اون جایی که قرمز کردم رو قبول دارم. ولی تو این مدت هر جوری خواستم خودمو متقاعد کنم نمتونم. چون دقیقه به دقیه باید به خودم و ... فحش بکشم. آخه خیلی زحمت کشیدم. کله سرمایه زندگیم فقط درس بوده..اعصابم بهم میریزه. کارگری فایده نداره چون هیچ آینده ای نداره . میترسم آیندمو هم خراب کنم. وقتی اطرافمو میبینم که یه عده چطور الان سرکارن حرصم میگیره!!! آخر حرفمم هم اون جمله سبز خودته واقعا به این جمله اعتقاد دارم ولی سواله بزرگم اینه که چرا من؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خیلی سخته آدم خودشو گول بزنه. که بگه زندگیم خوبه ولی اصن هیچی خوب نیست.میدونم چی میگی.بمنم خیلی فشار میاد!!ولی هرجا میرم میگم درس نخوندم و اینم عاقبت درس نخوندنه .بیخیال.میشینن یه ساعت راهنماییم میکنن که برو درس رو ادامه بده و برو دانشگاه. .باو آینده کجا بود؟؟؟مگه تو هنوز ازون فکرای آینده و زندگی و این چیزا داری؟؟؟داداش این چیزا همش توهم بودن و رویا.منکه قید زندگی و آینده و ازدواج و این چیزا رو زدم.همینطور هرکاری چیزی باشه میرم تا یه پولی ته جیبم باشه و بتونم خرج خودمو و لباسمو و چند روز مسافرت به شهرای نزدیک پیش دوستامو داشته باشم همین.زندگی و این چیزا دیگه از ما گذشته .بیخیالش بهش فکر نکن که پیرت میکنه.خیلیا توی زندگی به حقشون نمیرسن فکر کن تو هم ازون ادما بودی.منکه دیگه نه گلایه ای دارم نه هم برام چیزی مهمه.هرکسی سرنوشتی داره.ما هم سرنوشتمون اینجور بوده.یه کارگری برو یه پولی بذار توی جیبت و دو روز مسافرت برو و یه دست لباس بخر و دوباره برو کارگری تا دوباره همین پروسه تکرار شه .همینجور میگذره.
خیلی سخته آدم خودشو گول بزنه. که بگه زندگیم خوبه ولی اصن هیچی خوب نیست.
بی خیال. آره حق با توست. دمت گرم. استفاده کردم
وحید جان یکم مشاوره های ازدواج بهمون بده. حداقل اینو یه انتخاب درست داشته باشیممیدونی داداش خیلی سخته توی این سن بعد از این همه درس و سختی بفهمی همه ی آرزوهات فقط خیالبافی بوده!!!
باید بتونی بدون آرزو زندگی کنی.سخته ولی خب مجبوریم.راه دیگه ای نداریم.به کسی هم نیگاه نکن و غبطه نخور.منکه دیگه کاری هم به کسی ندارم.توی خونه هم که هستم از اتاقمم بیرون نمیام و تنهایی توی اتاقم غذا میخورم.هیچوقتم نگو فلانی به فلان جا رسید و من ....!!!چون اون یه سرنوشت داشته و تو هم یه سرنوشت.باید بدون آرزو و در زمان حال زندگی کنی.بیخیال فردا.الانتو دریاب.5 روز کارگری کن و دو روز برو بگرد واسه خودت.همینجور تا همیشه.
میدونی داداش خیلی سخته توی این سن بعد از این همه درس و سختی بفهمی همه ی آرزوهات فقط خیالبافی بوده!!!
باید بتونی بدون آرزو زندگی کنی.سخته ولی خب مجبوریم.راه دیگه ای نداریم.به کسی هم نیگاه نکن و غبطه نخور.منکه دیگه کاری هم به کسی ندارم.توی خونه هم که هستم از اتاقمم بیرون نمیام و تنهایی توی اتاقم غذا میخورم.هیچوقتم نگو فلانی به فلان جا رسید و من ....!!!چون اون یه سرنوشت داشته و تو هم یه سرنوشت.باید بدون آرزو و در زمان حال زندگی کنی.بیخیال فردا.الانتو دریاب.5 روز کارگری کن و دو روز برو بگرد واسه خودت.همینجور تا همیشه.
مرسی ثنا جون من این ترانه رو خیلی دوست دارم برام تجدید خاطره شد
امیییییید!!!!خندم میاد ازین کلمه .سلام وحید
بابا تو با این حرفات اشکمونو درآوردی
اینقد ناامید نباش پسر
تو این جامعه هیچکس جای خودش اونجایی که باید باشه نیست مگر یه تعداد خیلی محدود
ماهام اگه بخوایم بگیم قصه امیر ارسلانه
آخه به یه مهندس شیمی چه بیاد توی یه دفتر زیارتی کار کنه آخه
سلام دوستای خوبم
اومدم یه سلام و عرض ادبی کنم.
دلم واسه همتون تنگ شده
ببخشید اگه خیلی دیر دیر میام
خواستم بدونید فراموشتون نکردم و هیچ وقتم نمی کنم فقط .........
ارزوم خوشبختی و عاقبت بخیری شماست.
واقعا میگم یکی از بهترین لحظات عمرم بودن با شماها اینجا بود که تونستم خیلی چیزا ازتون یاد بگیرم که تو زندگی بدردم خورد
دوستون دارم
شهرام59
میون قلبای امروزیه ما نمیدونم چرا نمیشه پل بست/
مثه دوماهیه افتاده بر خاک به دور از چشم دریا رفتیم از دست/
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
فهرست طرح های توجیهی و مطالعات امکان سنجی موجود در باشگاه مهندسان ایران | مهندسی شیمی | 7 | ||
تکمیل ویکی باشگاه مهندسان ایران | مهندسی شیمی | مهندسی شیمی | 1 |