تو باید شاکی باشی یا من؟؟!!

.mahshad.

عضو جدید

داشتم سجاده آماده می کردم برای نماز، همین که چادر مشکی ام را از سر برداشتم تا چادر نماز بر سر کنم گفت: این همه خودت را بقچه پیچ می کنی که چی؟

بر گشتم به سمت صدا، دختری را دیدم ک در گوشه ی نمازخانه نشسته بود.

پرسیدم: با منی؟

گفت: بله! با تو ام و همه ی بیچاره های مثل تو که گیر کرده اید توی افکار عهد عتیق! اذیت نمی شوی با این پارچه ی دراز دور و برت؟ خسته نمی شوی از رنگ همیشه سیاهش؟

تا آمدم حرف بزنم گفت: نگاه کن ببین چقدر زشت می شوی ، چرا مثل عزادارها سیاه می پوشی؟ و بعد فقط بلدید گیر بدهید به امثال من...

خندیدم و گفتم: چقدر دلت ﭘُر بود دوست من! هنوز اگر حرف دیگری مانده بگو.

خنده ام را که دید گفت: نه! حرف زدن با شماها فایده نداره.

گفتم: شاید حق با تو باشد عزیزم. پرسیدم ازدواج کردی؟ گفت: بله.

گفتم من چادر را دوست دارم. چادر؛ مهربانیست.

با سرزنش نگاهم کرد که یعنی تو هم مثل بقیه ای...

گفتم؛ چادر سر می کنم، به هزار و یک دلیل. یکی از دلایل چادر سر کردنم حفظ زندگی ِ توست.

با تعجب به چهره ام نگاه کرد.

پرسیدم با همسرت کجا آشنا شدی؟ گفت: فلان جا همدیگر را دیدیم، ایشان پیشنهاد ازدواج داد، من هم قبول کردم.

گفتم خوب؛ خدا قبل از دستور دادن به من که خودم را بپوشانم به مرد ها می گوید؛ غض بصر داشته باشید یعنی مراقب نگاهتان باشید. تکلیف من یک چیز است و تکلیف مردان یک چیز دیگر. این تکالیف مکمل هم اند، یعنی اگر مردی غض بصر نداشت و زل زد به من، پوشش من باید مانع و حافظ او باشد، و من اگر حجاب درست و حسابی نداشتم، غض ِ بصر مرد و کنترل نگاهش باید مانع و حافظ من باشد.

همسر تو، تو را "دید"، کشش ایجاد شد، و انتخابت کرد. کجا نوشته شده است که همسرت نمی تواند از تماشای زنانی غیر از تو لذت ببرد، وقتی مبنای انتخاب برای او نگاه است؟!

گفت: خوب... ما به هم تعهد دادیم.

گفتم: غریزه، منطق نمی شناسند، تعهد نمی شناسد. چه زندگی ها که به چشم خودم دیدم چطور با یک نگاه آلوده به باد فنا رفت.

من چادر سر می کنم، تا اگر روزی همسر تو به تکلیفش عمل نکرد، و نگاهش را کنترل نکرد، زندگی تو، به هم نریزد. همسرت نسبت به تو دلسرد نشود. محبت و توجه اش نسبت به تو که محرمش هستی کم نشود. من به خودم سخت می گیرم و در گرمای تابستان زیر چادری که بیشتر شبیه کوره است از گرما هلاک می شوم، زمستان ها زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش کلافه می شوم، بخاطر حفظ خانه و خانواده ی تو. من هم مثل تو زن هستم. تمایل به تحسین زیبایی هایم دارم. من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم. من روی تمام ِ این علاقه ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهم ِ خودم حافظ ِ گرمای زندگی تو باشم.

سکوت کرده بود.

گفتم؛ راستی... هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم دارد. حق من این نیست که زنان ِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و صد جور جراحی ِ زیبایی فک و بینی و کاشت گونه و لب و آنچه نگفتنیست، چشم های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند.

حالا بیا منصف باشیم. من باید از شکل پوشش و آرایش تو شاکی باشم یا شما از من؟

بعد از یک سکوت طولانی گفت؛ هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم ... راست می گویی...

 

.mahshad.

عضو جدید
خدایی منم تا حالا اینطوری به قضیه نگاه نکرده بودم.
خیلی جالب بود

اره واقعا وقتی ادم اینطوری به قضیه نگاه میکنه میفهمه که خودنمایی و جلوه فروشی یه لحظست ولی آثارش میتونه یه عمر باشه و زندگی بعضی ها رو خراب کنه بدون اینکه ادم خودش بفهمه.:(
 
آخرین ویرایش:

nice_Alice

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
عالی بود خوبو منطقی...

اماای کاش توججامعه ما اینقدری که روحجاب خانم ها تاکیددارن کمی هم رروی این بخش سرمایه گذاری میکردن"ایجادفرهنگ کنترل نگاه"

خدا قبل از دستور دادن به من که خودم را بپوشانم به مرد ها می گوید؛ غض بصر داشته باشید یعنی مراقب نگاهتان باشید.تکلیف من یک چیز است و تکلیف مردان یک چیز دیگر. این تکالیف مکمل هم اند، یعنی اگر مردی غض بصر نداشت و زل زد به من، پوشش من باید مانع و حافظ او باشد، و من اگر حجاب درست و حسابی نداشتم، غض ِ بصر مرد و کنترل نگاهش باید مانع و حافظ من باشد.

هرکانال تلویزیون رومیگیری انگاربحث دیگه ای ندارن مدام روی حجاب زن صحبت میکنن چندکارشناس مرد!که دورهم نشستن وباجزئیات! راجع به حجاب خانم ها اظهارنظرمیکنند!
هربار من رفتم حرم یابحث قبل نمازحجاب زن بود یابعدش!و روحانی پشت بلندگو باصدای بلندباجزئیات راجع به حجاب صرفا زن حرف میزد! جلوی اون همه مرد توی مکان عمومی والا من که خجالت میکشیدم اینقدرجزئی راجع به اندام خانم ها صحبت میکرد!
 

"ALPHA"

دستیار مدیر مهندسی کشاورزی , صنایع غذایی
کاربر ممتاز
در ادامه توضیح ناقص اون خانومه باید بگم که:
هر کسی بنا به منطقش باید از خانوما و آقایون متاهل دوری کنه مگر این که طرف طلاق گرفته باشه و یه مدت از پایان رابطه گذشته باشه ...

وقتی که می بینی دو نفر زن و شوهرن به زنش زل نزن یا برعکس وقتی می دونی مرده متاهله براش عشوه نیا...

حجاب فقط چادر نیست! ایمان فقط چادر نیست!
 

.mahshad.

عضو جدید
واقعا عالی بود ...
کاش هممون یکم به این مسائل فکر میکردیم و زندگی بقیه رو فدای خودخواهیامون نمی کردیم ...

واقعا کاش همیشه یکم به کارامون فک میکردیم.

وقتی میگفتن مانتوهای تنگ و بدن نما ،ارایش های زننده باعث جلب توجه میشه کاش درک میکردیم و جبهه نمیگرفتیم که بگیم طرف مقابلمون چشاشو ببنده چون ما دوس داریم زیبا باشیم!!!!
 

.mahshad.

عضو جدید
در ادامه توضیح ناقص اون خانومه باید بگم که:
هر کسی بنا به منطقش باید از خانوما و آقایون متاهل دوری کنه مگر این که طرف طلاق گرفته باشه و یه مدت از پایان رابطه گذشته باشه ...

وقتی که می بینی دو نفر زن و شوهرن به زنش زل نزن یا برعکس وقتی می دونی مرده متاهله براش عشوه نیا...

حجاب فقط چادر نیست! ایمان فقط چادر نیست!

سلام:gol:
دوست عزیز کسی نگفت حجاب فقط چادره!!
این متن اینو میگه که اگه یکی بود که به قول شما منطق نداشت و نتونست نگاه خودش رو کنترل کنه (بنده خدا) ما که منطق داریم جوری لباس بپوشیم که اون بی منطقه نگاهشم کنترل نکرد،نکنه!
یا اگه یه خانومه بازم از نظر شما بی منطقی بود که واسه نامحرمش عشوه گری کرد این مرده که اگه نگاهش رو کنترل کنه.دیگه عشوه گری اون خانوم به جایی نمیرسه!:smile:
یعنی اینا همش مکمل هم اند.
البته این بی منطقا از نظر من مریض اند.:smile:
 

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
داشتم سجاده آماده می کردم برای نماز، همین که چادر مشکی ام را از سر برداشتم تا چادر نماز بر سر کنم گفت: این همه خودت را بقچه پیچ می کنی که چی؟

بر گشتم به سمت صدا، دختری را دیدم ک در گوشه ی نمازخانه نشسته بود.

پرسیدم: با منی؟

گفت: بله! با تو ام و همه ی بیچاره های مثل تو که گیر کرده اید توی افکار عهد عتیق! اذیت نمی شوی با این پارچه ی دراز دور و برت؟ خسته نمی شوی از رنگ همیشه سیاهش؟

تا آمدم حرف بزنم گفت: نگاه کن ببین چقدر زشت می شوی ، چرا مثل عزادارها سیاه می پوشی؟ و بعد فقط بلدید گیر بدهید به امثال من...

خندیدم و گفتم: چقدر دلت ﭘُر بود دوست من! هنوز اگر حرف دیگری مانده بگو.

خنده ام را که دید گفت: نه! حرف زدن با شماها فایده نداره.

گفتم: شاید حق با تو باشد عزیزم. پرسیدم ازدواج کردی؟ گفت: بله.

گفتم من چادر را دوست دارم. چادر؛ مهربانیست.

با سرزنش نگاهم کرد که یعنی تو هم مثل بقیه ای...

گفتم؛ چادر سر می کنم، به هزار و یک دلیل. یکی از دلایل چادر سر کردنم حفظ زندگی ِ توست.

با تعجب به چهره ام نگاه کرد.

پرسیدم با همسرت کجا آشنا شدی؟ گفت: فلان جا همدیگر را دیدیم، ایشان پیشنهاد ازدواج داد، من هم قبول کردم.

گفتم خوب؛ خدا قبل از دستور دادن به من که خودم را بپوشانم به مرد ها می گوید؛ غض بصر داشته باشید یعنی مراقب نگاهتان باشید. تکلیف من یک چیز است و تکلیف مردان یک چیز دیگر. این تکالیف مکمل هم اند، یعنی اگر مردی غض بصر نداشت و زل زد به من، پوشش من باید مانع و حافظ او باشد، و من اگر حجاب درست و حسابی نداشتم، غض ِ بصر مرد و کنترل نگاهش باید مانع و حافظ من باشد.

همسر تو، تو را "دید"، کشش ایجاد شد، و انتخابت کرد. کجا نوشته شده است که همسرت نمی تواند از تماشای زنانی غیر از تو لذت ببرد، وقتی مبنای انتخاب برای او نگاه است؟!

گفت: خوب... ما به هم تعهد دادیم.

گفتم: غریزه، منطق نمی شناسند، تعهد نمی شناسد. چه زندگی ها که به چشم خودم دیدم چطور با یک نگاه آلوده به باد فنا رفت.

من چادر سر می کنم، تا اگر روزی همسر تو به تکلیفش عمل نکرد، و نگاهش را کنترل نکرد، زندگی تو، به هم نریزد. همسرت نسبت به تو دلسرد نشود. محبت و توجه اش نسبت به تو که محرمش هستی کم نشود. من به خودم سخت می گیرم و در گرمای تابستان زیر چادری که بیشتر شبیه کوره است از گرما هلاک می شوم، زمستان ها زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش کلافه می شوم، بخاطر حفظ خانه و خانواده ی تو. من هم مثل تو زن هستم. تمایل به تحسین زیبایی هایم دارم. من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم. من روی تمام ِ این علاقه ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهم ِ خودم حافظ ِ گرمای زندگی تو باشم.

سکوت کرده بود.

گفتم؛ راستی... هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم دارد. حق من این نیست که زنان ِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و صد جور جراحی ِ زیبایی فک و بینی و کاشت گونه و لب و آنچه نگفتنیست، چشم های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند.

حالا بیا منصف باشیم. من باید از شکل پوشش و آرایش تو شاکی باشم یا شما از من؟

بعد از یک سکوت طولانی گفت؛ هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم ... راست می گویی...
اگر اون آقا با نگاه به صورت خانوم تحریک شد چی ؟
پس روبنده را هم فراموش نکنید!

ضمنا نمی دونم تکلیف اون دسته خواهرانی که با دیدن سیمای برادران به گناه می یوفتن چیه!؟
البته نعوذ بالله یادم نبود زن اصلا حقی به نام غریزه ندارد چه جسارت ها :smile:
 

.mahshad.

عضو جدید
اگر اون آقا با نگاه به صورت خانوم تحریک شد چی ؟
پس روبنده را هم فراموش نکنید!

ضمنا نمی دونم تکلیف اون دسته خواهرانی که با دیدن سیمای برادران به گناه می یوفتن چیه!؟
البته نعوذ بالله یادم نبود زن اصلا حقی به نام غریزه ندارد چه جسارت ها :smile:

سلام:gol:
نمیدونم!واقعا یعنی ممکنه ادم با دیدن چهره ی یه نفر تحریک شه!؟!
فک نکنم ها!!:smile:
 

sea ray

عضو جدید
کاربر ممتاز
من چادر سر می کنم، تا اگر روزی همسر تو به تکلیفش عمل نکرد، و نگاهش را کنترل نکرد، زندگی تو، به هم نریزد. همسرت نسبت به تو دلسرد نشود. محبت و توجه اش نسبت به تو که محرمش هستی کم نشود.

چه از خود راضی !!!!
حالا مگه فقط تویی که چادر سر میکنی و باعث میشی اون مرتیکه منحرف نشه؟ این همه خانم خوشتیپتر و خوشگلتر از تو هست اونا رو نگاه میکنه:razz:
 

REYMOND00

کاربر بیش فعال
ای بابا!!!چه داستانا می سازن بعضیا!!!
اولا اینکه اگه قراره فردی با دیدن جنس مخالف(درحالی که همسر داری و متاهلی)تحریک بشه باید فاتحه ی اون زندگی رو خوند!!
دوم اینکه زن معترض داستان شما یکم خنگ نشون داده شده (دور از جونشون)...چون خود اسلام دقیقا گفته اگه قصد ازدواج داری باید نگاه کنی...مگه حدیث امام صادق رو نخوندین که می گه به خواستگاری زن که می رین خوب نگاهش کنین چون دارین بهای گذافی می پردازین(انگار داری جنس می خری!!:razz:)...پس این نگاه و پسندیدن همیشه هست حتی اگه مسلمون تیر باشی...بازم حدیث هست که می تونی زن رو با یه روپوش نازکی که بدنش معلوم باشه خوب نگاه کنی...پس نیاین این دلایل مضخرفو بیارین که دیده و چون بر پایه ی نگاهه معتبر نیست!!چرا که این زنای مثلا مسلمون تیر هستن که خودشونو از مردا جدا می دونن و این باعث می شه پسرا نشناسنشون و عمدتا هم فعالیت علمی خاصی انجام هم نمی دن و می رن جاهایی مثل جامعه الزهرا...پس اینجا واضح و مبرهنه که خانمای با روابط عمومی بالاتر تواناییهای بهتری دارن و بهتر هم اونا رو نشون می دن و شناخت طرف مقابلشون صرفا شناخت مادر و خواهر دامادی نیست!!!!یا دیدن یه چشم و دماغ !!و خود فرد طرف رو شناخته ...
و اصلا یکی از اصول ازدواج موفق اینه که طرف به دلت بشینه و از هر روانشناسی می تونین اینو بپرسین...!
این حرفا هم که زن باید حجاب داشته باشه که مرد به گناه نیفته تو مملکت ما فقط مردا رو پررو می کنه...نه چیز دیگه...
اگه طلاق تو قشر مذهبی کمتره فک نکنین بخاطر اینه که حجاب دارن!!نه خیر...چون
1)معمولا 3/4 دخترای این مدلی زیر 20 سال ازدواج کردن و چه بسا سالها هم از ازدواجشون گذشته...
2) مرد دیگه ای تو زندگیشون ندیدن و فک می کنن آقایی که باهاشون مزدوج شده فرشته ی عالمه(البته من منکر این نیستم که دین رو اخلاق آدما تاثیر داره و ممکنه روح رو واقعا لطیف کنه...اما نمی تونم از خلاها چشم پوشی کنم که با اونا سر زن رو شیره می مالن و هزار کار دیگه می کنن)
3)به طبع ازدواج زود زود هم بچه دار شدن و سرشون گرم شده...
4)کلا زیاد ارتباط اجتماعی ندارن و در متن جامعه نیستن و اگه باشن اصولا کارهای دولتیه که صرفا مختص این خانماس...اما اصل جامعه این نیست...
5)بخاطر ازدواج در سن پایین توقعی هم از زندگی ندارن....
6)اصولا ازدواج رو قسمت بزرگی از دین می دونن و کاملا از مثلا حقوقشون راضین...چون واقعا اطلاعی از حقوق واقعیشون ندارن معمولا...از حقوق انسان بودن...و مرد رو خدای زمینی می دونن و بخاطر همین اصولا مشکلی پیش نمیاد(چون نظام مرد سالار ما نافرمانی زن رو بر نمی تابه و در صورت این اتفاق مرد رو مختار به هر گونه عکس العملی می دونه...و خب اگه زن به نظام مرد سالار اعتراضی نداشته باشه و چه بسا لذت هم ببره پس چه مشکلی پیش میاد؟در دید مرد فرق هست بین زنی که مثلا روابط...رو راهی به سوی بهشت(حتی به اجبار یا خلاف میلش)!بدونه و زنی که انجام اون کار رو بدون اجازه و خواستش خلاف حقوق انسانیش بدونه...همینطور درباره ازدواج های n ام یا بیرون رفتن از خونه و حق طلاق و....و...و...)
7)اصولا چون شهرستان هستن و چشم و هم چشمی تهرانیا توشون نیست زندگی شون ساده تر می گذره و اذیت های الکی نمی شن...فشار اقتصادی ندارن و هزار چیز دیگه...
...بازم دلیل هست...می تونین خودتون فکر کنین...
بعدشم اون خانم چادری زرنگ باشه زندگی خودشو حفظ کنه:razz:چون مردای مقابل این زنا عجیب موجوداتین...
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
ای بابا!!!چه داستانا می سازن بعضیا!!!
اولا اینکه اگه قراره فردی با دیدن جنس مخالف(درحالی که همسر داری و متاهلی)تحریک بشه باید فاتحه ی اون زندگی رو خوند!!
دوم اینکه زن معترض داستان شما یکم خنگ نشون داده شده (دور از جونشون)...چون خود اسلام دقیقا گفته اگه قصد ازدواج داری باید نگاه کنی...مگه حدیث امام صادق رو نخوندین که می گه به خواستگاری زن که می رین خوب نگاهش کنین چون دارین بهای گذافی می پردازین(انگار داری جنس می خری!!:razz:)...پس این نگاه و پسندیدن همیشه هست حتی اگه مسلمون تیر باشی...بازم حدیث هست که می تونی زن رو با یه روپوش نازکی که بدنش معلوم باشه خوب نگاه کنی...پس نیاین این دلایل مضخرفو بیارین که دیده و چون بر پایه ی نگاهه معتبر نیست!!چرا که این زنای مثلا مسلمون تیر هستن که خودشونو از مردا جدا می دونن و این باعث می شه پسرا نشناسنشون و عمدتا هم فعالیت علمی خاصی انجام هم نمی دن و می رن جاهایی مثل جامعه الزهرا...پس اینجا واضح و مبرهنه که خانمای با روابط عمومی بالاتر تواناییهای بهتری دارن و بهتر هم اونا رو نشون می دن و شناخت طرف مقابلشون صرفا شناخت مادر و خواهر دامادی نیست!!!!یا دیدن یه چشم و دماغ !!و خود فرد طرف رو شناخته ...
و اصلا یکی از اصول ازدواج موفق اینه که طرف به دلت بشینه و از هر روانشناسی می تونین اینو بپرسین...!
این حرفا هم که زن باید حجاب داشته باشه که مرد به گناه نیفته تو مملکت ما فقط مردا رو پررو می کنه...نه چیز دیگه...
اگه طلاق تو قشر مذهبی کمتره فک نکنین بخاطر اینه که حجاب دارن!!نه خیر...چون
1)معمولا 3/4 دخترای این مدلی زیر 20 سال ازدواج کردن و چه بسا سالها هم از ازدواجشون گذشته...
2) مرد دیگه ای تو زندگیشون ندیدن و فک می کنن آقایی که باهاشون مزدوج شده فرشته ی عالمه(البته من منکر این نیستم که دین رو اخلاق آدما تاثیر داره و ممکنه روح رو واقعا لطیف کنه...اما نمی تونم از خلاها چشم پوشی کنم که با اونا سر زن رو شیره می مالن و هزار کار دیگه می کنن)
3)به طبع ازدواج زود زود هم بچه دار شدن و سرشون گرم شده...
4)کلا زیاد ارتباط اجتماعی ندارن و در متن جامعه نیستن و اگه باشن اصولا کارهای دولتیه که صرفا مختص این خانماس...اما اصل جامعه این نیست...
5)بخاطر ازدواج در سن پایین توقعی هم از زندگی ندارن....
6)اصولا ازدواج رو قسمت بزرگی از دین می دونن و کاملا از مثلا حقوقشون راضین...چون واقعا اطلاعی از حقوق واقعیشون ندارن معمولا...از حقوق انسان بودن...و مرد رو خدای زمینی می دونن و بخاطر همین اصولا مشکلی پیش نمیاد(چون نظام مرد سالار ما نافرمانی زن رو بر نمی تابه و در صورت این اتفاق مرد رو مختار به هر گونه عکس العملی می دونه...و خب اگه زن به نظام مرد سالار اعتراضی نداشته باشه و چه بسا لذت هم ببره پس چه مشکلی پیش میاد؟در دید مرد فرق هست بین زنی که مثلا روابط...رو راهی به سوی بهشت(حتی به اجبار یا خلاف میلش)!بدونه و زنی که انجام اون کار رو بدون اجازه و خواستش خلاف حقوق انسانیش بدونه...همینطور درباره ازدواج های n ام یا بیرون رفتن از خونه و حق طلاق و....و...و...)
7)اصولا چون شهرستان هستن و چشم و هم چشمی تهرانیا توشون نیست زندگی شون ساده تر می گذره و اذیت های الکی نمی شن...فشار اقتصادی ندارن و هزار چیز دیگه...
...بازم دلیل هست...می تونین خودتون فکر کنین...
بعدشم اون خانم چادری زرنگ باشه زندگی خودشو حفظ کنه:razz:چون مردای مقابل این زنا عجیب موجوداتین...
1- اسلام نگفته اگر قصد ازدواج داری، دوره بیفت توی خیابون و هر کسی رو دوست داشتی، دید بزن. با شرط و شروط، دو حکمی که گفتید قابل اجراست: 1- به شرط این که به قصد لذت نباشد، 2-به شرط اینکه احتمال دهد او را اختیار می کند و مانعی از ازدواج با او نیز وجود نداشته باشد.3- ا این نگاه کردن اطلاع تازه ای پیدا می کند. با این شرایط، نگاه به همسر آینده مجازهست. (نگاه به اندام و صورت زن برای ازدواج) بگذریم از این که سر همین پوشش نازک هم که گفتید، بحث و اشکال زیاده.
2- وقتی که کلمه اصولاً رو به کار می بریم، شنونده انتظار داره که صحبت ها و کلمات مستند و قابل استناد بشنوه. لطف می‌کنید، منبع رسمی شماره های 1 تا 7 رو بفرمایید؟ یا شاید خودتون نظرسنجی کردید و به این نتیجه رسیدید، لطف کنید جامعه آماری خودتون رو معرفی کنید. دیگه بالاخره اون عدد 3/4 که الکی سر و کله ش اون وسط پیدا نشده!
 

REYMOND00

کاربر بیش فعال
شما می تونی یه سر به جامعه الزهرای قم بزنی دوست من...آمارها مشخص می شه....به طور متوسط (دوره روزانه و معمولیش)سالی 30 نفر دختر سوم راهنمایی می گیره...شرط سنی هم بین 12-14 هست...تا سال آخرشون (لیسانس)که تو 20 سالگی تموم می شه از این 30 نفر حداکثر 12 نفر مجرد موندن که همونا هم بسیار تحت فشار برای ازدواج هستن و همون جامعه براشون فرت و فرت خواستگار(شیخ) می فرسته!!!و کمتر کلاسی هست که بیش از 14 -15 نفر آدم داشته باشه...چون کسایی که ازدواج می کنن اگه بخوان می تونن تو دوره های دیگه که کاراش سبکتره ادامه بدن...
موردای زیر 14 سال هم تا دلت بخواد هست...کلا شما به اونجا یه سر بزن تا اسلامو ببینی دوست من!
این نتایج مال اطلاعات 12 سال ورودی اونجاست...
 

آوای علم

مدیر تالار مشاوره
مدیر تالار

داشتم سجاده آماده می کردم برای نماز، همین که چادر مشکی ام را از سر برداشتم تا چادر نماز بر سر کنم گفت: این همه خودت را بقچه پیچ می کنی که چی؟

بر گشتم به سمت صدا، دختری را دیدم ک در گوشه ی نمازخانه نشسته بود.

پرسیدم: با منی؟

گفت: بله! با تو ام و همه ی بیچاره های مثل تو که گیر کرده اید توی افکار عهد عتیق! اذیت نمی شوی با این پارچه ی دراز دور و برت؟ خسته نمی شوی از رنگ همیشه سیاهش؟

تا آمدم حرف بزنم گفت: نگاه کن ببین چقدر زشت می شوی ، چرا مثل عزادارها سیاه می پوشی؟ و بعد فقط بلدید گیر بدهید به امثال من...

خندیدم و گفتم: چقدر دلت ﭘُر بود دوست من! هنوز اگر حرف دیگری مانده بگو.

خنده ام را که دید گفت: نه! حرف زدن با شماها فایده نداره.

گفتم: شاید حق با تو باشد عزیزم. پرسیدم ازدواج کردی؟ گفت: بله.

گفتم من چادر را دوست دارم. چادر؛ مهربانیست.

با سرزنش نگاهم کرد که یعنی تو هم مثل بقیه ای...

گفتم؛ چادر سر می کنم، به هزار و یک دلیل. یکی از دلایل چادر سر کردنم حفظ زندگی ِ توست.

با تعجب به چهره ام نگاه کرد.

پرسیدم با همسرت کجا آشنا شدی؟ گفت: فلان جا همدیگر را دیدیم، ایشان پیشنهاد ازدواج داد، من هم قبول کردم.

گفتم خوب؛ خدا قبل از دستور دادن به من که خودم را بپوشانم به مرد ها می گوید؛ غض بصر داشته باشید یعنی مراقب نگاهتان باشید. تکلیف من یک چیز است و تکلیف مردان یک چیز دیگر. این تکالیف مکمل هم اند، یعنی اگر مردی غض بصر نداشت و زل زد به من، پوشش من باید مانع و حافظ او باشد، و من اگر حجاب درست و حسابی نداشتم، غض ِ بصر مرد و کنترل نگاهش باید مانع و حافظ من باشد.

همسر تو، تو را "دید"، کشش ایجاد شد، و انتخابت کرد. کجا نوشته شده است که همسرت نمی تواند از تماشای زنانی غیر از تو لذت ببرد، وقتی مبنای انتخاب برای او نگاه است؟!

گفت: خوب... ما به هم تعهد دادیم.

گفتم: غریزه، منطق نمی شناسند، تعهد نمی شناسد. چه زندگی ها که به چشم خودم دیدم چطور با یک نگاه آلوده به باد فنا رفت.

من چادر سر می کنم، تا اگر روزی همسر تو به تکلیفش عمل نکرد، و نگاهش را کنترل نکرد، زندگی تو، به هم نریزد. همسرت نسبت به تو دلسرد نشود. محبت و توجه اش نسبت به تو که محرمش هستی کم نشود. من به خودم سخت می گیرم و در گرمای تابستان زیر چادری که بیشتر شبیه کوره است از گرما هلاک می شوم، زمستان ها زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش کلافه می شوم، بخاطر حفظ خانه و خانواده ی تو. من هم مثل تو زن هستم. تمایل به تحسین زیبایی هایم دارم. من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم. من روی تمام ِ این علاقه ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهم ِ خودم حافظ ِ گرمای زندگی تو باشم.

سکوت کرده بود.

گفتم؛ راستی... هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم دارد. حق من این نیست که زنان ِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و صد جور جراحی ِ زیبایی فک و بینی و کاشت گونه و لب و آنچه نگفتنیست، چشم های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند.

حالا بیا منصف باشیم. من باید از شکل پوشش و آرایش تو شاکی باشم یا شما از من؟

بعد از یک سکوت طولانی گفت؛ هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم ... راست می گویی...



ببخشید عقیدتون محترم


اما چرا یک تاپیک در این مضامین در مورد اقایون نمیزنند!

مثلا بخواید اسلام هم کامل اجرا کنید.... اسلام هم در مورد پوشش مرد گفته شده

چرا از اسلام اون چیزهایی که دوست دارید فقط برداشت میکنید

اگر قرار به رعایت همه باید رعایت کنند
در ضمن چشم هم باید براش حجاب گذاشت!
 

.mahshad.

عضو جدید
 

.mahshad.

عضو جدید
داشتم سجاده آماده می کردم برای نماز، همین که چادر مشکی ام را از سر برداشتم تا چادر نماز بر سر کنم گفت: این همه خودت را بقچه پیچ می کنی که چی؟

بر گشتم به سمت صدا، دختری را دیدم ک در گوشه ی نمازخانه نشسته بود.

پرسیدم: با منی؟

گفت: بله! با تو ام و همه ی بیچاره های مثل تو که گیر کرده اید توی افکار عهد عتیق! اذیت نمی شوی با این پارچه ی دراز دور و برت؟ خسته نمی شوی از رنگ همیشه سیاهش؟

تا آمدم حرف بزنم گفت: نگاه کن ببین چقدر زشت می شوی ، چرا مثل عزادارها سیاه می پوشی؟ و بعد فقط بلدید گیر بدهید به امثال من...

خندیدم و گفتم: چقدر دلت ﭘُر بود دوست من! هنوز اگر حرف دیگری مانده بگو.

خنده ام را که دید گفت: نه! حرف زدن با شماها فایده نداره.

گفتم: شاید حق با تو باشد عزیزم. پرسیدم ازدواج کردی؟ گفت: بله.

گفتم من چادر را دوست دارم. چادر؛ مهربانیست.

با سرزنش نگاهم کرد که یعنی تو هم مثل بقیه ای...

گفتم؛ چادر سر می کنم، به هزار و یک دلیل. یکی از دلایل چادر سر کردنم حفظ زندگی ِ توست.

با تعجب به چهره ام نگاه کرد.

پرسیدم با همسرت کجا آشنا شدی؟ گفت: فلان جا همدیگر را دیدیم، ایشان پیشنهاد ازدواج داد، من هم قبول کردم.

گفتم خوب؛ خدا قبل از دستور دادن به من که خودم را بپوشانم به مرد ها می گوید؛ غض بصر داشته باشید یعنی مراقب نگاهتان باشید. تکلیف من یک چیز است و تکلیف مردان یک چیز دیگر. این تکالیف مکمل هم اند، یعنی اگر مردی غض بصر نداشت و زل زد به من، پوشش من باید مانع و حافظ او باشد، و من اگر حجاب درست و حسابی نداشتم، غض ِ بصر مرد و کنترل نگاهش باید مانع و حافظ من باشد.

همسر تو، تو را "دید"، کشش ایجاد شد، و انتخابت کرد. کجا نوشته شده است که همسرت نمی تواند از تماشای زنانی غیر از تو لذت ببرد، وقتی مبنای انتخاب برای او نگاه است؟!

گفت: خوب... ما به هم تعهد دادیم.

گفتم: غریزه، منطق نمی شناسند، تعهد نمی شناسد. چه زندگی ها که به چشم خودم دیدم چطور با یک نگاه آلوده به باد فنا رفت.

من چادر سر می کنم، تا اگر روزی همسر تو به تکلیفش عمل نکرد، و نگاهش را کنترل نکرد، زندگی تو، به هم نریزد. همسرت نسبت به تو دلسرد نشود. محبت و توجه اش نسبت به تو که محرمش هستی کم نشود. من به خودم سخت می گیرم و در گرمای تابستان زیر چادری که بیشتر شبیه کوره است از گرما هلاک می شوم، زمستان ها زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش کلافه می شوم، بخاطر حفظ خانه و خانواده ی تو. من هم مثل تو زن هستم. تمایل به تحسین زیبایی هایم دارم. من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم. من روی تمام ِ این علاقه ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهم ِ خودم حافظ ِ گرمای زندگی تو باشم.

سکوت کرده بود.

گفتم؛ راستی... هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم دارد. حق من این نیست که زنان ِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و صد جور جراحی ِ زیبایی فک و بینی و کاشت گونه و لب و آنچه نگفتنیست، چشم های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند.

حالا بیا منصف باشیم. من باید از شکل پوشش و آرایش تو شاکی باشم یا شما از من؟

بعد از یک سکوت طولانی گفت؛ هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم ... راست می گویی...

ببخشید عقیدتون محترم


اما چرا یک تاپیک در این مضامین در مورد اقایون نمیزنند!

مثلا بخواید اسلام هم کامل اجرا کنید.... اسلام هم در مورد پوشش مرد گفته شده

چرا از اسلام اون چیزهایی که دوست دارید فقط برداشت میکنید

اگر قرار به رعایت همه باید رعایت کنند
در ضمن چشم هم باید براش حجاب گذاشت!


لطفا اون قسمت که آبی کردم رو بخونین این همون حرف شماست همه باید رعایت کنن.
فقط تکلیفاست که فرق دارن.:smile:
 

.mahshad.

عضو جدید
شما کل پست من بخونید

منظورم درکل پست بود

کل پستتون همینو مگه نمیگه که چرا فقط خانما باید پوشش داشته باشن و رعایت کنن؟
مگه نمیگین مردا هم باید رعایت کنن؟
مگه نمیگین اسلام درباره ی پوشش مردا هم گفته؟
خوب این تاپیکم همینو میگه دیگه!میگه تکالیف مکمل همن!هم زن هم مرد هر دو باید رعایت کنن.
 

آوای علم

مدیر تالار مشاوره
مدیر تالار
کل پستتون همینو مگه نمیگه که چرا فقط خانما باید پوشش داشته باشن و رعایت کنن؟
مگه نمیگین مردا هم باید رعایت کنن؟
مگه نمیگین اسلام درباره ی پوشش مردا هم گفته؟
خوب این تاپیکم همینو میگه دیگه!میگه تکالیف مکمل همن!هم زن هم مرد هر دو باید رعایت کنن.
همسر تو، تو را "دید"، کشش ایجاد شد، و انتخابت کرد. کجا نوشته شده است که همسرت نمی تواند از تماشای زنانی غیر از تو لذت ببرد، وقتی مبنای انتخاب برای او نگاه است؟!

گفت: خوب... ما به هم تعهد دادیم.

گفتم: غریزه، منطق نمی شناسند، تعهد نمی شناسد. چه زندگی ها که به چشم خودم دیدم چطور با یک نگاه آلوده به باد فنا رفت.

من چادر سر می کنم، تا اگر روزی همسر تو به تکلیفش عمل نکرد، و نگاهش را کنترل نکرد، زندگی تو، به هم نریزد. همسرت نسبت به تو دلسرد نشود. محبت و توجه اش نسبت به تو که محرمش هستی کم نشود. من به خودم سخت می گیرم و در گرمای تابستان زیر چادری که بیشتر شبیه کوره است از گرما هلاک می شوم، زمستان ها زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش کلافه می شوم، بخاطر حفظ خانه و خانواده ی تو. من هم مثل تو زن هستم. تمایل به تحسین زیبایی هایم دارم. من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم. من روی تمام ِ این علاقه ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهم ِ خودم حافظ ِ گرمای زندگی تو باشم.

سکوت کرده بود.

گفتم؛ راستی... هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم دارد. حق من این نیست که زنان ِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و صد جور جراحی ِ زیبایی فک و بینی و کاشت گونه و لب و آنچه نگفتنیست، چشم های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند.

حالا بیا منصف باشیم. من باید از شکل پوشش و آرایش تو شاکی باشم یا شما از من؟

بعد از یک سکوت طولانی گفت؛ هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم ... راست می گویی...

اما به نظر میاد اینجا فقط خانم ها محکوم میشن!
 

Similar threads

بالا