مامان منم میبری مدرسه ...................

محمدسرلک

عضو جدید
یادم میاد























:cry:دلم خیلی تنگه این روزا بزرگترین ارزوم اینه که یک بار دیه برگردم:cry:

 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار


سلام ممنون از دعوتتون :gol:

خیلی وقت بود که این عکس ها رو به چشم ندیده بودم گرچه همیشه در خاطرم هست

همه ی ما مدیون زحمتهای معلمان دلسوز وفداکاریم بخصوص معلمان محترم دبستان وصد البته پایه ی اول

اما با عوض شدن کتاب های دوره ابتدایی والدین وبیشتر مادران به فرزندان درس میدن بهتربگم؛درس میخونن
:D

 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
واااااااااای کاش نمیدیدم دلم لک زده واسه اون روزا ..همیشه تو خونه میگم وقتی یاد ابتدایی و مدرسه مهدیه میفتم یاد روزهای دوس داشتنی پپائیزی میفتم که وقتی بیدار میدی هوا گرگ و میش بود و باید بدو حاضر میشدی میرفتی سر کوچه تو ساختمون مغازه ای که الان سوپر مارکت شده وای میستادی تا آقای قاسمی..که آقاسمی صداش میکردیم بیاد(سرویسمون بود..الان پسرش سرویسه مدارسه)..و با بچه بازی میکردیم.همشونو یادمه..یکی از اون پسرا الان دیوار به دیوارمون شده اما نمیشه حتی یه سلام به یاد گذاشته کرد هر وقت میبینمش خاطراتم زنده میشه دلم یه جوری میشه
 

bittaa

عضو جدید
یادش بخیر
چه دوران زیبایی بود
چه زود بزرگ شدیم
چه دنیای قشنگی رو از دست دادیم...
 

Paydar91

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
یادش بخیر من اولین روز مدرسه گریه کردم
پ ن:گریه شادی بود خب... از بچکی طالب یادگیری علم بودم اصلا یه وضعی
 

hagir

عضو جدید
کاربر ممتاز
مامان : پاشو حمید اقا ..... اقا حمید دیر شد مدرسه ات مامان جون
حمید : میشه یکم دیگه بخوابم
مامان : پاشو پاشو دیر شد دیشب بهت گفتم زود بخواب بچه باید 9 شب بخوابه
بالاخره بیدار میشدیم تا اماده بشی مامانت میگفت بجنب بجنب
اخ چه روزای قشنگس یود زمستونا هنوز افتاب نیومده بود بیرون باید سر کوچه وایمیستادی تا سرویس بیاد هی دستتو ها هاها میکردی تا گرم بشه
یادش بخیر من تو سرویسمون که مینی بوس بود در باز کن بودم دم خونه ها که میرسیدیم بچها که میومدن در باز میکردم اسم راننده سرویسمون اقا بهزاد بود من ادومین نفر بودم که سوار سرویس میشدم تقریبا 17 سال پیش بود
اونروزا یادم نمیاد که دغدغه ذهنی داشته باشیم یا دنبال حق و حقوق ملی بوده باشیم یا ناراضی از این زمونه یادش بخیر ههههههههههههههه
بچه ها اسم معلم اول دبستانتونم بگید
خانم سعیدی
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
سلام به همگي دوستان و ممنون بابت دعوتتون
ميگن زندگي مثل يه جاده ميمنونه، رسيدن به مقصد مهمه، ولي نبايد با اصل قرار دادن مقصد از زيباييهاي مسير غافل بشيم
ان شاءاله همگي قدر لحظه هامونو بدونيم
يادش بخير...واقعا يادش بخير
بازم ممنون
موفق و سلامت باشيد
ياحق
 
من هنوزم کتابامو دارم...
گاهی بعد مدت ها تو وسایلم پیداشون میکنم، میشینم سرشون به یاد اون روزایی که یواشکی دور از چشم مامانم می بستمشون و میرفتم داستان میخوندم...بعدش مامانم بیدار میشد و دعوا!

گاهی هم میشینم غلط املایی هام رو میخونم و می خندم...حله به جای حوله و اشتماعی جای اجتماعی!:biggrin:
یادش واقعا بخیر...
 

mahshid-engineer

عضو جدید
وااااااااای خیلی عالی بود. بعضی از عکسا یادم نبود!:cry::w17:
تصمیم کبری
ریزعلی
.
.
.
.
عاشق اون شعرم.... باز باران با ترانه........
یاد بچگیم افتادم همیشه این شعرو میخوندم تو راه مدرسه:cry::w32:
 

LEGEND.MM

کاربر فعال تالار موبایل
کاربر ممتاز
این تاپیک رو موقعی که زدین دیدم خواستم بیام نظر بدم گفتم شاید چیزی که میخوام بگم جالب نباشه !
ولی الان که دعوت کردین نظرم رو میگم !

من با دیدن اینا فقط خاطرات بد و مزخرف واسم تداعی میشه ! دوران مدرسه ( ابتدایی و راهنمایی ) بدترین دوران زندگی من بود !

برعکس همه هیچوقت دوست ندارم برگردم به دوران بچگیم !
 

azera46

عضو جدید
اولین باری که تنهایی رفتم مدرسه رو یادمه ... 8سالم بود . اونروز مادرم مریض بود . تا وسط راه منو آورد . بهش گفتم تو برگرد من خودم میرم . وقتی رفتش ادامه مسیر رو در حالیکه گریه میکردم رفتم . دو سه بار زمین خوردم . یادش بخیر...
حیف که قدر مادرمون رو نمیدونیم ... حیف ...
 

shabnam...

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرسی خیلی باحال بود
اما من دبیرستانمو از بقیه دورانا بیشتر دوس دارم مخصوصا سوم دبیرستان!
 

Similar threads

بالا