گپ و گفتگوی خودمانی مهندسین مواد و متالورژی

Melted_Boy

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
حکایت دانشگاههای ایرانی

یک روز یه ایرانی برای تحصیل به کشور چین میره!
و توی اونجا رشته ی اژدها کشی رو می خونه و بعد از گرفتن مدرک به کشور
ایران بر می گرده!
وقتی میاد توی ایران میبینه برای این رشته ی که خونده بازار کار وجود نداره!
بعد از کلی مکافات ،دانشگاهی برای این رشته ایجاد می کنه و 100 نفر برای
این رشته پذیرش می کنن و بهشون آموزش میده!
این 100 نفر بعد از گرفتن مدرک لیسانس میرن توی جامعه و متوجه میشن که
بازار کاری برای این رشته وجود نداره!
این شخص بعد از کلی فکر کردن به این نتیجه میرسه که دوباره این 100 نفر
رو پذیرش کنن و مدرک فوق لیسانس رو بهشون بدن!
باز دوباره این 100 نفر بعد از گرفتن مدرک فوق لیسانس وارد جامعه شدن و
باز هم بازار کاری نبود!
مرد دوباره به فکر فرو رفت!
و بالاخره فکری به ذهنش رسید!
و برای این 100 نفر بازار کار ایجاد کرد!
این 100 نفر به عنوان استاد برای تدریس رشته ی اژدها کشی در دانشگاه ها
استخدام شدن!

و این داستان همچنان ادامه دارد........
نتیجه:
حکایت دانشگاه های ایران همینه!(تا حالا این طوری بهش فکر کرده بودی؟)
 

Melted_Boy

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
تاثیر گذارترین عکس سال آلمان


کاریکاتوریست آلمانی (اریش ازر) در یک کار هنری و در نوع خود ممتاز به کمبودهای انسان در زندگی اشاره کرده.
همینطور که در عکس ملاحظه میکنید انسان همیشه در حسرت زندگی دیگران هست و ….







































 

sonya.b

عضو جدید
حکایت دانشگاههای ایرانی

یک روز یه ایرانی برای تحصیل به کشور چین میره!
و توی اونجا رشته ی اژدها کشی رو می خونه و بعد از گرفتن مدرک به کشور
ایران بر می گرده!
وقتی میاد توی ایران میبینه برای این رشته ی که خونده بازار کار وجود نداره!
بعد از کلی مکافات ،دانشگاهی برای این رشته ایجاد می کنه و 100 نفر برای
این رشته پذیرش می کنن و بهشون آموزش میده!
این 100 نفر بعد از گرفتن مدرک لیسانس میرن توی جامعه و متوجه میشن که
بازار کاری برای این رشته وجود نداره!
این شخص بعد از کلی فکر کردن به این نتیجه میرسه که دوباره این 100 نفر
رو پذیرش کنن و مدرک فوق لیسانس رو بهشون بدن!
باز دوباره این 100 نفر بعد از گرفتن مدرک فوق لیسانس وارد جامعه شدن و
باز هم بازار کاری نبود!
مرد دوباره به فکر فرو رفت!
و بالاخره فکری به ذهنش رسید!
و برای این 100 نفر بازار کار ایجاد کرد!
این 100 نفر به عنوان استاد برای تدریس رشته ی اژدها کشی در دانشگاه ها
استخدام شدن!

و این داستان همچنان ادامه دارد........
نتیجه:
حکایت دانشگاه های ایران همینه!(تا حالا این طوری بهش فکر کرده بودی؟)

عالییییییییییییییی وضعیت دانشگاههای ایران دقیقا همین طوره
 

Hamid_MadNess

متخصص سرامیک
کاربر ممتاز
خانم مهندس کریسمس یه هفته ی قبل بود .
امشب سال جدید میلادی هست .

تبریک

سلام دوستان!
سوالی داشتم مگر نوروز باستانی ایران ما رو غربی ها به هم تبریک می گن که ما به هم کریسمس بیگانه رو به هم تبریک می گیم؟ سوال تو ذهنم!
 

namavar1989

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوستان!
سوالی داشتم مگر نوروز باستانی ایران ما رو غربی ها به هم تبریک می گن که ما به هم کریسمس بیگانه رو به هم تبریک می گیم؟ سوال تو ذهنم!
سلام.
البته معمولا كريسمس رو به احترام ميلاد حضرت مسيح كه براي ما هم محترم هست و تو همين ايامه تبريك ميگيم...
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
سلام.
البته معمولا كريسمس رو به احترام ميلاد حضرت مسيح كه براي ما هم محترم هست و تو همين ايامه تبريك ميگيم...

سلام به همگي
البته قابل ذكره كه در مورد تولد حضرت مسيح هم شك دارند، و اصلش از تولد ميترا گرفته شده كه در تاريخ ايران باستان اومده و به فرهنگ غربي ها در اون زمان رسوخ پيدا كرده!
اميدوارم دلامون هميشه بهاري باشه و هر روزمون عيد
ياحق
 
آخرین ویرایش:

مهندس2010

عضو جدید
32 درجه زیر صفریم :crying:

:w22::w22:
( سردترین شهر کشور )


ابراز همدردی کنید لطفاً ، تا دل گرم بشیم یخورده :D


سردترین شهر:surprised::eek:

ابراز همدردی نمیخواد مهندس....:d
ابراز شادمانی دارررره....:w40::w33:

خوووش به حااالتون...البته نه به خاطر سررمااا ها؟؟؟بخاااطر برفای قشنگ قشنگی که اااووومده....

کاش منم بووودم....دلم تنگ شده...:cry:

من شاهد درد های بینالوودم...من عاشق کوچه باغ نیشابوورم...

آرزو می کنم غم های دلت برن زیر اولین برف زمستونی

و دلت سفید و همیشه بدون غم بمونه . . .

 

namavar1989

عضو جدید
کاربر ممتاز
32 درجه زیر صفریم :crying:

:w22::w22:
( سردترین شهر کشور )


ابراز همدردی کنید لطفاً ، تا دل گرم بشیم یخورده :D
ما اينجا سوز داريم ، هواي سرد داريم تازه وارونگي دما و آلودگي هم داريم ولي يه ذره برف نميبينيم. معيار سنجش رنگ سفيدمونم از كار افتاده...:cry::surprised:
حالا مهندس كي بيشتر به همدردي و دلگرمي نياز داره ؟؟؟؟:(
 

Ho$$ein

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
ما اينجا سوز داريم ، هواي سرد داريم تازه وارونگي دما و آلودگي هم داريم ولي يه ذره برف نميبينيم. معيار سنجش رنگ سفيدمونم از كار افتاده...:cry::surprised:
حالا مهندس كي بيشتر به همدردي و دلگرمي نياز داره ؟؟؟؟:(

:(

شما خانوم مهندس تشریف ببرید داخل فریزرتون و دما رو بزنید 30 درجه زیر صفر . این میشه احساس همدردی .

حالامن باید چیکار کنم که همدردی باشما باشه ؟
 

namavar1989

عضو جدید
کاربر ممتاز
:(

شما خانوم مهندس تشریف ببرید داخل فریزرتون و دما رو بزنید 30 درجه زیر صفر . این میشه احساس همدردی .

حالامن باید چیکار کنم که همدردی باشما باشه ؟
:eek:
من نميدونم والا تو اين آلودگي چطوري ميشه باهامون احساس همدردي بكنين. ولي جدا دارم فكر ميكنم 30 درجه زير صفر خيلي سرده ها !!! :confused:
 

mercedes.m

عضو جدید
:eek:
من نميدونم والا تو اين آلودگي چطوري ميشه باهامون احساس همدردي بكنين. ولي جدا دارم فكر ميكنم 30 درجه زير صفر خيلي سرده ها !!! :confused:

اگه 9 درجه دیگه ام بهش اضافه بشه یه ظرف توشو روغن بزنی بعد آب بریزی بزاری بیرون یخ میزنه
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
:eek:
من نميدونم والا تو اين آلودگي چطوري ميشه باهامون احساس همدردي بكنين. ولي جدا دارم فكر ميكنم 30 درجه زير صفر خيلي سرده ها !!! :confused:
اين چيزيه كه ديگه داريم باهاش زندگي ميكنيم خانم مهندس:(
بايد از اين شهر رفت
اگه شرايطتتون جور بود ميگفتم براي ارشد بريد يه شهر خوش آب و هوا، مثلا شيراز;)اونجا برادر دكتر جوادپور هم هستن، استفاده ميكردين:)
32 درجه زیر صفریم :crying:

:w22::w22:
( سردترین شهر کشور )


ابراز همدردی کنید لطفاً ، تا دل گرم بشیم یخورده :D
ابراز همدرديــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي;)
حالا واقعا 32 درجه است؟!تو خبر ديدم، دماي قزاقستان رسيده به 50 درجه زير صفر و توي خونه ها يخ زده بود!ولي تو ايران خيل جالبه به 32 درجه برميخورم!!!چون فريزمون 32 درجه نميره، براي همدردي، يه كيلو يخ ميخورم وجودم يخ بزنه، خوبه؟:redface:
:(

شما خانوم مهندس تشریف ببرید داخل فریزرتون و دما رو بزنید 30 درجه زیر صفر . این میشه احساس همدردی .

حالامن باید چیکار کنم که همدردی باشما باشه ؟

اگه به فكر دوستان عزيزم نبودم، الان بهت ميگفتم براي ابراز همدردي با ما، يه لوله اگزوز بذار جلوي صورتت و نفس بكش، بعد ببين ما چي ميكشيم:(حالا اينكار و نكنيا، جون دوستان برامون ارزشمندتره;) :redface:
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
فبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (سوره الرحمان)
پس کدام یک از نعمات پروردگارتان را انکار می کنید؟
در روایات اسلامی آمده که کفار مکه از پیامبر اسلام (ص) تقاضا کردند برای صدق دعوی خود ماه را به دو نیم بشکافد و به او قول دادند که اگر چنین نماید به دین اسلام و صدق گفتار او ایمان خواهند آورد... آن شب آسمان صاف و ماه به صورت کامل (بدر) بود، پیامبر (ص) از خداوند خواست تا آنچه را که کفار مکه از او خواسته اند به آنها نشان بدهد تا ایمان بیاورند... خداوند دعای پیامبرش را اجابت کرد... و سپس ماه به دو نیم شکافته شد، نیمی در کوه صفا و نیم دیگر در کوه قیقعان در مقابل آن قرار گرفت.

کفار مکه که در حال مشاهده این واقعه بودند گفتند که محمد (ص) ما را سحر کرده است، سپس گفتند اگر او ما را سحر کرده باشد نمی تواند همه مردم را سحر کند، ابوجهل گفت: "صبر کنید تا یکی از اهل بادیه بیاید و از او سئوال کنیم که آیا انشقاق ماه را دیده است یا نه، اگر تایید کرد ایمان می آوریم و اگر نه معلوم می شود که محمد (ص) چشمان ما را سحر کرده است."

بالاخره یکی از اهالی بادیه به مکه آمد و این خبر را تصدیق کرد و آنگاه ابو جهل و مشرکان گفتند: "این سحر مستمر است" و آنگاه این آیات مبارک نازل شد ... "اقتربت الساعه وانشق القمر ..." باری این موضوع پایان یافت و مشرکان ایمان نیاوردند.

در یکی از نشستهای دکتر زغلول النجار در یکی از دانشگاههای انگلیس، وی در خصوص معجزه شق القمر در صدر اسلام به دست پیامبر (ص) به عنوان یکی از معجزات پیامبر (ص) که توسط ناسا به اثبات رسیده است صحبت می کرد. در این میان یکی از حاضران که به اسلام خیلی توجه و اهتمام داشت به نام "داوود موسی بیتکوک " که در حال حاضر نیز رئیس حزب اسلامی بریتانیاست ماجرای مسلمان شدن خود را اینگونه نقل کرد:

"هنگامی که می خواستم در مورد اسلام تحقیق کنم یکی از دوستانم ترجمه ای از قران کریم به زبان انگلیسی را به من هدیه کرد و من نیز بطور اتفاقی آن را باز کردم و اتفاقا سوره قمر آمد. سپس شروع به خواندن کردم ....و ماه شکافته شد... وقتی به این جمله رسیدم از خود پرسیدم آیا واقعا ماه شکافته شده است؟؟! سپس با ناباوری کتاب را بسته و به کناری گذاشتم و از تحقیق در باره اسلام هم منصرف شدم و دیگر سراغ آن کتاب هم نرفتم.

روزی در مقابل تلویزیون نشسته بودم و طبق معمول برنامه اي را مشاهده می کردم، برنامه ای بود که در آن مجری با سه نفر از دانشمندان ناسا متخصص در علوم فضایی مصاحبه داشت. موضوع برنامه جنگ ستارگان و صرف میلیاردها دلار در این راه و اعتراض به این موضوع بود. مجری با بیان اینکه صدها میلیون نفر در سراسر جهان از گرسنگی رنج می برند، دانشمندان را مورد انتقاد قرار داده بود و آنان هم با بیان مفید بودن این تحقیقات در مجلات کشاورزی و صنعت و غیره از این طرحها دفاع می کردند...

مجری سپس سئوال دیگری را طرح می کند با این مضمون که "شما در یکی از سفرهای خود به ماه حوالی 100 میلیارد دلار هزینه کردید و تنها خواسته اید که پرچم آمریکا را بر روی ماه نصب کنید... آیا این عاقلانه است؟؟!" در جواب این گوینده دانشمند آمریکایی لب به سخن گشوده و می گوید که: "در آن سفر، هدف ما مطالعه ترکیب داخلی ماه بوده که بدانیم چه تشابهاتی با زمین دارد و در این زمینه به موضوع عجیبی برخورد کردیم که عبارت بود از یک کمر بندی از سنگها و صخره های تغییر شکل یافته که سطح کره ماه را به طرف عمق و به طرف سطح دیگر آن پوشانده بود و هنگامی که این اطلاعات را به زمین شناسان منتقل کردیم مایه شگفتی آنان شده و گفتند چنین چیزی امکان ندارد مگر آنکه ماه در مرحله ای از حیات خود به دو نیم تقسیم شده و سپس دوباره جمع شده باشد و به شکل اول بازگشته باشد و این نوار از صخره های تغییر شکل یافته نتیجه برخورد دو نیمه ماه در لحظه جمع شدن و به هم پیوستن دو نیمه آن می باشد."

داوود موسی بیتکوک سپس می گوید:

"با شنیدن این مطلب از جای خود پریدم و گفتم این معجزه ای است که در 1400 سال قبل به دست پیامبر اسلام در قلب صحرا اتفاق افتاده و از عجایب روزگار این است که آمریکا باید میلیاردها دلار خرج کنند تا آن را برای مسلمانان اثبات نمایند! بی شک این دین حق و حقیقت است..."

به این ترتیب سوره قمر سبب اسلام آوردن این شخص شد، پس از آنکه عاملی برای دوری او از اسلام شده بود و این خود از دیگر معجزات اسلام است.​







 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
ضرب المثل هاي شيرازي

اُرسی پَسَک پیشک ندار/ رسیده به کفش پاشنه دار/
چه کنم به کار کردگار؟/ خدا دونه خجیجه/ رسیده به ئی دریجه

(طعنه به آدم تازه به دوران رسیده ای که کم ظرفیت است)

بنا به استخاره شد، تز بی ی آقُ پاره شد


(کسی که به دلیل ظاهراً موجهی از کاری که از او خواسته شده سرباز زند)

پاش سریده
(عاشق شده)

ترتیزک کاشتم قَتُقِ نونم بشه، نَم دُنُسّم قاتل جونم میشه
(از کسی که به گردنش حق داشتم و منتظر خیر بودم زیان دیدم)

جود بازی در وردن
(خسیس بازی در آوردن)

چونَش چُیده
(جرأت ندارد)

حیا رِ خورده آبِ رو رِ قی کرده
(شرم و آبرو را کنار گذاشته)


روغن ریخته رِ نذر شاه چراغ می کنه

(چیزی را می بخشد که از ارزش افتاده است)

زَنگُلی پُی تابوت
(فرزند مرد پیر)

دمت بیگیر بوگو گل پودنک
( حرف اضافی نزن )

سوادش پورمک زده
(نظیر: سوادش نم کشیده)

شپش از دسّش نمی یفته
(خیلی خسیس و ممسک است)

عامو نادی اسم خودته به ما نهادی؟
(آنچه را به ما نسبت دادی لایق خودت است)

قِر که بالُی قِر که پنا بر خدا/ قِر بی بی چِندر که پنا بر خدا
(طعنه زدن پا به سن گذاشته ای که بیش از حد انتظار به قر و فر خود می پردازد)

کاشکی بارِش رفته بودی
(بار رفتن= مرده به دنیا آمدن، نفرین است)

گُل هُم هُم
(چیز کمیاب)

مولچه چی چی یه که کله پاچَش چی چی باشه؟!
(وقتی کسی از چیزی کم ارزش انتظار زیادی داشته باشد)

نوکری که داشتی بندره/ از گشنگی سلندره
(من نوکر تو نیستم، به من فرمان نده)

هم نذر حسین، هم شوم شوُ بچا
(با یک تیر دو نشان زدن)

سورولو
(وقتی که کسی می خواهد به کسی دیگر بگوید:حالا دیدی؟)

:D:d:d:d

 

namavar1989

عضو جدید
کاربر ممتاز
ضرب المثل هاي شيرازي

اُرسی پَسَک پیشک ندار/ رسیده به کفش پاشنه دار/
چه کنم به کار کردگار؟/ خدا دونه خجیجه/ رسیده به ئی دریجه

(طعنه به آدم تازه به دوران رسیده ای که کم ظرفیت است)

بنا به استخاره شد، تز بی ی آقُ پاره شد


(کسی که به دلیل ظاهراً موجهی از کاری که از او خواسته شده سرباز زند)

پاش سریده
(عاشق شده)

ترتیزک کاشتم قَتُقِ نونم بشه، نَم دُنُسّم قاتل جونم میشه
(از کسی که به گردنش حق داشتم و منتظر خیر بودم زیان دیدم)

جود بازی در وردن
(خسیس بازی در آوردن)

چونَش چُیده
(جرأت ندارد)

حیا رِ خورده آبِ رو رِ قی کرده
(شرم و آبرو را کنار گذاشته)


روغن ریخته رِ نذر شاه چراغ می کنه

(چیزی را می بخشد که از ارزش افتاده است)

زَنگُلی پُی تابوت
(فرزند مرد پیر)

دمت بیگیر بوگو گل پودنک
( حرف اضافی نزن )

سوادش پورمک زده
(نظیر: سوادش نم کشیده)

شپش از دسّش نمی یفته
(خیلی خسیس و ممسک است)

عامو نادی اسم خودته به ما نهادی؟
(آنچه را به ما نسبت دادی لایق خودت است)

قِر که بالُی قِر که پنا بر خدا/ قِر بی بی چِندر که پنا بر خدا
(طعنه زدن پا به سن گذاشته ای که بیش از حد انتظار به قر و فر خود می پردازد)

کاشکی بارِش رفته بودی
(بار رفتن= مرده به دنیا آمدن، نفرین است)

گُل هُم هُم
(چیز کمیاب)

مولچه چی چی یه که کله پاچَش چی چی باشه؟!
(وقتی کسی از چیزی کم ارزش انتظار زیادی داشته باشد)

نوکری که داشتی بندره/ از گشنگی سلندره
(من نوکر تو نیستم، به من فرمان نده)

هم نذر حسین، هم شوم شوُ بچا
(با یک تیر دو نشان زدن)

سورولو
(وقتی که کسی می خواهد به کسی دیگر بگوید:حالا دیدی؟)

:D:d:d:d

چقدر جالب بودن...;)
من لهجه هاي شيرين همه شهر ها خصوصاً شيراز رو خيلي دوست دارم .... البته خوندنش يه كم سخت بود...:)
 

namavar1989

عضو جدید
کاربر ممتاز
اين چيزيه كه ديگه داريم باهاش زندگي ميكنيم خانم مهندس:(
بايد از اين شهر رفت
اگه شرايطتتون جور بود ميگفتم براي ارشد بريد يه شهر خوش آب و هوا، مثلا شيراز;)اونجا برادر دكتر جوادپور هم هستن، استفاده ميكردين:)

ابراز همدرديــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي;)
حالا واقعا 32 درجه است؟!تو خبر ديدم، دماي قزاقستان رسيده به 50 درجه زير صفر و توي خونه ها يخ زده بود!ولي تو ايران خيل جالبه به 32 درجه برميخورم!!!چون فريزمون 32 درجه نميره، براي همدردي، يه كيلو يخ ميخورم وجودم يخ بزنه، خوبه؟:redface:


اگه به فكر دوستان عزيزم نبودم، الان بهت ميگفتم براي ابراز همدردي با ما، يه لوله اگزوز بذار جلوي صورتت و نفس بكش، بعد ببين ما چي ميكشيم:(حالا اينكار و نكنيا، جون دوستان برامون ارزشمندتره;) :redface:
خيلي دوست دارم برم شيراز رو ببينم تا حالا قسمت نشده...:(
آقاي مهندس از اين پيشنهاداي خطرناك ندين .... آدم وحشت ميكنه... البته هرچند فرقي با هواي الان تهران نداره ... :surprised::cry:
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
خيلي دوست دارم برم شيراز رو ببينم تا حالا قسمت نشده...:(
آقاي مهندس از اين پيشنهاداي خطرناك ندين .... آدم وحشت ميكنه... البته هرچند فرقي با هواي الان تهران نداره ... :surprised::cry:
من هم نرفتم متاسفانه
خيلي دوست دارم برم
ان شاءاله بار بخوره همه بچه هاي باشگاه با هم بريم شيراز، مراحم دوستان شيرازيم بشيم،‌نه؟http://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/wink.gif:D
اي بابا، كار از اين كارا گذشته!!!ديگه فرقي با مثال من نداره كه! واقعا اگه شرايطشو داشتم از تهران و حومه تهران ميرفتم!:razz:
چقدر جالب بودن...;)
من لهجه هاي شيرين همه شهر ها خصوصاً شيراز رو خيلي دوست دارم .... البته خوندنش يه كم سخت بود...:)
بله، البته به دوستان شيرازي بر نخوره ها، اصلا حق ندارن بهشون بر بخوره ها:)
خوشبختانه اين سعادت رو داشتم كه در طي دوران زندگيم، چه زماني كه تو دانشگاه بين الملل بودم و چه دوران سربازي و چه الان، با انواع و اقسام مليت و مذهب و لهجه و زبان و غيره آشنا شدم؛ از آفريقايي و ژاپني و چيني و عرب و كرد و لر و ترك و جنوبي و شمالي و غيره! ميون همه اينها هم خيلي از لهجه شيرازي خوشم مياد;)
البته همه ايران سراي من است
به اميد موفقيت و سربلندي ايراني جماعت
التماس دعا
ياحق
 

namavar1989

عضو جدید
کاربر ممتاز
تمام یاس هایت را به شام از کربلا بردم/چو برگشتم برایت یک چمن نیلوفر آوردم
مسافر از برای یار سوغات آورد اما/من از شام بلا داغ سه ساله دختر آوردم..





السلام علیکم یااباصالح المهدى (عج) السلام علیک یاامین الله فى ارض و حجته على عباده (یاصاحب الزمان آجرک الله)اربعین حسینی بر شما وعاشقان حسین تسلیت...!!!


 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار


كاروان مي آيد از شهر دمشق
بر سر خاك شه سلطان عشق

كاروان با خود رباب آورده است
بهر اصغر شير و آب آورده است

كاروان آمد ولي اكبر نداشت
ام ليلا شبه پيغمبر نداشت

كاروان آمد ولي شاهي نبود
بر بني هاشم دگر ماهي نبود




:cry::cry::cry:
اربعين حسيني بر امام عصرمان و شما دوستان عزيز و خانواده محترمتان تسليت باد
:gol:
:gol::gol:
:gol::gol::gol:




التماس دعا

:gol:ياحق
 

Melted_Boy

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
ضرب المثل هاي شيرازي

اُرسی پَسَک پیشک ندار/ رسیده به کفش پاشنه دار/
چه کنم به کار کردگار؟/ خدا دونه خجیجه/ رسیده به ئی دریجه

(طعنه به آدم تازه به دوران رسیده ای که کم ظرفیت است)

بنا به استخاره شد، تز بی ی آقُ پاره شد


(کسی که به دلیل ظاهراً موجهی از کاری که از او خواسته شده سرباز زند)

پاش سریده
(عاشق شده)

ترتیزک کاشتم قَتُقِ نونم بشه، نَم دُنُسّم قاتل جونم میشه
(از کسی که به گردنش حق داشتم و منتظر خیر بودم زیان دیدم)

جود بازی در وردن
(خسیس بازی در آوردن)

چونَش چُیده
(جرأت ندارد)

حیا رِ خورده آبِ رو رِ قی کرده
(شرم و آبرو را کنار گذاشته)


روغن ریخته رِ نذر شاه چراغ می کنه

(چیزی را می بخشد که از ارزش افتاده است)

زَنگُلی پُی تابوت
(فرزند مرد پیر)

دمت بیگیر بوگو گل پودنک
( حرف اضافی نزن )

سوادش پورمک زده
(نظیر: سوادش نم کشیده)

شپش از دسّش نمی یفته
(خیلی خسیس و ممسک است)

عامو نادی اسم خودته به ما نهادی؟
(آنچه را به ما نسبت دادی لایق خودت است)

قِر که بالُی قِر که پنا بر خدا/ قِر بی بی چِندر که پنا بر خدا
(طعنه زدن پا به سن گذاشته ای که بیش از حد انتظار به قر و فر خود می پردازد)

کاشکی بارِش رفته بودی
(بار رفتن= مرده به دنیا آمدن، نفرین است)

گُل هُم هُم
(چیز کمیاب)

مولچه چی چی یه که کله پاچَش چی چی باشه؟!
(وقتی کسی از چیزی کم ارزش انتظار زیادی داشته باشد)

نوکری که داشتی بندره/ از گشنگی سلندره
(من نوکر تو نیستم، به من فرمان نده)

هم نذر حسین، هم شوم شوُ بچا
(با یک تیر دو نشان زدن)

سورولو
(وقتی که کسی می خواهد به کسی دیگر بگوید:حالا دیدی؟)

:D:d:d:d


آمو مشتی پَ چی فِک کِردی....!!!!!!!!!!!!
ضرب المثلات خیلی خوب بود!!!! خودمم خوندنش برام بعضیاش سخت بود!!!


چقدر جالب بودن...;)
من لهجه هاي شيرين همه شهر ها خصوصاً شيراز رو خيلي دوست دارم .... البته خوندنش يه كم سخت بود...:)

ای بابا شکسته نفسی نفرمائید دوستان...!!!!!!
سورولووو.........!!!!!!!!!

خيلي دوست دارم برم شيراز رو ببينم تا حالا قسمت نشده...:(
آقاي مهندس از اين پيشنهاداي خطرناك ندين .... آدم وحشت ميكنه... البته هرچند فرقي با هواي الان تهران نداره ... :surprised::cry:

آقا ما که گفتیم تشریف بیارین!!!!!!
شماها گوش ندادین...!!!!!
چطور ما هی فرت و فرت میتونیم بیایم تهران، اونوقت شما دوستان نمیتونید بیاین شیراز؟؟؟!!!!!
اونوقت به ما میگن شیرازی........!!!!!!!!!!


من هم نرفتم متاسفانه
خيلي دوست دارم برم
ان شاءاله بار بخوره همه بچه هاي باشگاه با هم بريم شيراز، مراحم دوستان شيرازيم بشيم،‌نه؟;):D
اي بابا، كار از اين كارا گذشته!!!ديگه فرقي با مثال من نداره كه! واقعا اگه شرايطشو داشتم از تهران و حومه تهران ميرفتم!:razz:

بله، البته به دوستان شيرازي بر نخوره ها، اصلا حق ندارن بهشون بر بخوره ها:)
خوشبختانه اين سعادت رو داشتم كه در طي دوران زندگيم، چه زماني كه تو دانشگاه بين الملل بودم و چه دوران سربازي و چه الان، با انواع و اقسام مليت و مذهب و لهجه و زبان و غيره آشنا شدم؛ از آفريقايي و ژاپني و چيني و عرب و كرد و لر و ترك و جنوبي و شمالي و غيره! ميون همه اينها هم خيلي از لهجه شيرازي خوشم مياد;)
البته همه ايران سراي من است
به اميد موفقيت و سربلندي ايراني جماعت
التماس دعا
ياحق

سورولووووووو!!!!!!!!!
بابا تو هم که دست شیرازیهارو از پشت بستی......!!!!!!!!
بابا بیاین این حرفا چییه!!!!!
 

sonya.b

عضو جدید
خيلي دوست دارم برم شيراز رو ببينم تا حالا قسمت نشده...:(
آقاي مهندس از اين پيشنهاداي خطرناك ندين .... آدم وحشت ميكنه... البته هرچند فرقي با هواي الان تهران نداره ... :surprised::cry:

خوب حتما تشريف بياريد شيراز!!! پشيمون نميشيد بس كه شهرمون با صفاست!!!:D

من هم نرفتم متاسفانه
خيلي دوست دارم برم
ان شاءاله بار بخوره همه بچه هاي باشگاه با هم بريم شيراز، مراحم دوستان شيرازيم بشيم،‌نه؟;):D
اي بابا، كار از اين كارا گذشته!!!ديگه فرقي با مثال من نداره كه! واقعا اگه شرايطشو داشتم از تهران و حومه تهران ميرفتم!:razz:

بله، البته به دوستان شيرازي بر نخوره ها، اصلا حق ندارن بهشون بر بخوره ها:)
خوشبختانه اين سعادت رو داشتم كه در طي دوران زندگيم، چه زماني كه تو دانشگاه بين الملل بودم و چه دوران سربازي و چه الان، با انواع و اقسام مليت و مذهب و لهجه و زبان و غيره آشنا شدم؛ از آفريقايي و ژاپني و چيني و عرب و كرد و لر و ترك و جنوبي و شمالي و غيره! ميون همه اينها هم خيلي از لهجه شيرازي خوشم مياد;)
البته همه ايران سراي من است
به اميد موفقيت و سربلندي ايراني جماعت
التماس دعا
ياحق

خيلي خوب ميشه كه با همه بچه هاي باشگاه بيايد شيراز تا ببينيد چقدر شيرازيا خوبن!!!:)دي)
چقدر جلو خودمون نوشابه باز كردما!!!
 

namavar1989

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوب حتما تشريف بياريد شيراز!!! پشيمون نميشيد بس كه شهرمون با صفاست!!!:D



خيلي خوب ميشه كه با همه بچه هاي باشگاه بيايد شيراز تا ببينيد چقدر شيرازيا خوبن!!!:)دي)
چقدر جلو خودمون نوشابه باز كردما!!!
در اين كه شيرازيا خوبن و شيراز خيلي با صفاست كه كسي شك نداره...:)
نياز به اثبات نيست ولي ان شاالله حتما مزاحمتون ميشيم... :D
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
با توجه به استقبال از لهجه شيرين شيرازي متن زير رو هم داريم

تقديم به همه مادران عزيز و فداكار كه تمام دنيا زير پاهاشون كمه، همون بهشت لياقتشونه
:gol:

او که هر جُو مـن باشم پشت و پنــــــامه، ننه مه**** او که عشقش تــــو دلُم قـــدّ خـــــــدامه، ننمه

او که اَی باکیـــم بشــــــه قـــــرار و آروم نداره****میشینه بالوی ســـــــرُم، فکـــــــــر دوامه، ننه مه

او که من هر چی بخوام واسم تدارک می بینه **** نَمی پُرسَتــــــم ازُم، بَــــرِی کجـــــــــامه، ننه مه

او که هر موقع نگاهُم می کنــــــــه با یی نظر ****می خونه هــــر بد و خـــــوبــــــی تو نگامه، ننه مه

او که اَی دیر بُکُنــم اَی همه نصف شب بشه****می شینه گوشــــه ی اتاق و چیش برامه، ننه مه

او که اَی از رو جــــــوونی به او پرخاش بکنم**** اِنگـو که تشنه ی حـــــــــــــرف نابجامه، ننه مه

او که با همـــــه ی بدیم ازُم شکــــایت نداره **** به کسی نَمیگــــــه که محتــــاج وفامه، ننه مه

او که مـن تو زندگیم هر چـی دارم از او دارم****بخدا بعــــد خــــــــدا او هــــم خدامه، ننه مه

 
آخرین ویرایش:

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
اينقدر اين حسين آقا در مورد سرما گفت كه همش سرما و برف مياد تو ذهنم:D

اميدوارم اينجوري نشيد:confused:(هر چند خودم عاشق برفمو اينجوري بيشتر دوست دارم:d)

ماشينم كو؟!!!!!










 
بالا