دل نامه یا نامه دل

وضعیت
موضوع بسته شده است.

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بر لبانم غنچه لبخند پژمرده است
نغمه ام دلگیر و افسرده است
نه سرودی؛ نه سروری
نه هماوازی نه شوری
زندگی گویی ز دنیا رخت بر بسته است.
یا که خاک مرده روی شهر پاشیده است.
این چه آیینی؟ چه قانونی؟ چه تدبیری است؟
من از این آرامش سنگین و صامت عاصیم دیگر
من از این آهنگ یکسان و مکرر عاصیم دیگر
من سرودی تازه می خواهم
جنبشی؛ شوری؛ نشاطی، نغمه ای، فریادهایی تازه می جویم
من به هر آیین و مسلک کو، کسی را از تلاشش باز دارد یاغیم دیگر
من تو را در سینه امید دیرینسال خواهم کشت
من امید تازه می خواهم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عشقبازی به همین آسانی است…

که گلی با چشمی
بلبلی با گوشی
…رنگ زیبای خزان با روحی
…نیش زنبور عسل با نوشی
کارهمواره باران با دشت
برف با قله کوه
رود با ریشه بید
باد با شاخه و برگ
ابر عابر با ماه
چشمه ای با آهو،برکه ای با مهتاب
و نسیمی با زلف
دو کبوتر با هم
وشب و روز و طبیعت با ما

عشقبازی به همین آسانی است
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پاي به پيش و دل به پس با چه دلي سفر كنم پا به جلو نميرود ره ز چه پشت سر
كنم
خلقت من از ازل يك خلقت ناجور بود
من كه خود راضي به اين
خلقت نبودم زور بود
دردوداغ و زاري و دوري و زجر اينهمه نزديك من ولي سعادت دور
بود
اين طبيعت يك زمان چشم خوشي بر من نداشت تف به چشم تنگ او چشم طبيعت كور
بود
نور اميد مرا از كلبه ام دزديده اند ورنه اين كلبه سراسر چلچراغ ونور
بود



 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
هر نظر که از این گذر میگذری حواست جمع باشد اینجا دلی میتپد به عشق تو کمی در حین گذر به پایین پایت هم نگاهی بیانداز
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حـکـایـت مـا آدمــــ هـا ...

حـکـایـت کـفشــاییـه کـه ...

اگـه جـُـفت نبـاشـن ...

هـر کـدومــشـون ...

هـر چـــقدر شـیـک بـاشـن …

هـر چــقدر هـمــــ نـو بـاشـن ...

تـا هـمیـشــه ...

لــنـــگه بـه لــنـــگه انـد ...


کــــــــــــــ ـــ ــــاش ...

خـدا وقــتـی آدمــــ هـا رو مـی آفـــرید ...

جـُـفت هــرکـَـس رو بـاهــاش مـی آفـــرید ...

تـا ایــن هـــمه آدمــای لــنـــگه بـه لــنــگه زیـر ایــن ســـــقـف هـا ...

بـه اجـــــــبـــــــار خــودشــون رو جـُـفت نــشـون نــمــی دادن ...

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
دلت که اسیر دیگریست
نگاهت مال دیگریست
دستانت مال دیگریست
اینها همان حرفهای توست به من
در حالی که من تنها تو را میخواهم
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هرجایِ دنیایی دلم اونجاست


من کعبه مو دورِ تو میسازم

من پشت کردم به همه دنیا

تا رو به تو سجاده بندازم



هرروز حِسِت تازه تر میشه

غرقِ تو میشم بلکه دریا شم

بیزارم از اینکه تمامِ عمر

از رویِ عادت ، عاشقت باشم



گاهی پرستیدن ، عبادت نیست

با اینکه سر رو مهر میذاری

گاهی برای دیدن عشقت

باید سر از رو مهر برداری



یک عمر هر دردی به من دادی

حس میکنم عینِ نیازم بود

جایی که افتادم به پای تو

زیباترین جایِ نمازم بود



هر جای دنیایی دلم اونجاست

من کعبه مو دور تو میسازم

من پشت کردم به همه دنیا

تا رو به تو سجاده بندازم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
دلم گاهی اشک میخواهد اما دیگر از اشکهای بی صدای خود خسته ام
دلم گاهی اغوشی میخواهد تا در ان ارام بگریم اما جز اغوش خودم هیچ اغوشی نیست
دلم گاهی دستانی میخواهد تا ارام دستانم را بگیرد و حالم را بپرسد وقتی به او میگویم خوبم لبخندی بزند و بگوید میدانم دروغ میگویی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می خواهم که رها شوم

منی که پرواز را آرزومند بودم

اینک به وسعت پرواز شک دارم

به نهایت آسمان به بلندای قله های وحشی.

اینک ترا کم دارم به حضور بی رحمانه شب.

ترا کم دارم به انتهای فصل سرد غربت.

منی که هزاران بار دعاگوی این زمین بودم

اینک به اعتماد این سرزمین شک دارم.

فریاد که فریادم در گلو خفه شده

و من به تمام دردهای این دل شک دارم.

کوچکم ناچیزم در برابر عظمت تو

ولی من به عظمت تو نیز شک دارم.

به امید بودنت زندگی کردم و نفس کشیدم

ولی اینک بی تو به زنده بودنم هم شک دارم.

آری با وجود تمام بودنها هنوز ترا کم دارم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حالا دگر در دست من نامی ز تو نیست

روزها، شبها دگر یادی ز تو نیست

خاموش خاموشم اگر،

این دل پر از حرف نگفته است

یک کاغذ و یک تکه ابر نا نوشته است

بنویس بر روی دلم حرف نگفته

بازآ و بیدارم کن از این رویای خفته
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی به زنده بودنم شک میکنم وقتهایی که نیستی شک دارم هنوز زنده ام یا نه
گاهی صدایت را میشنوم ولی تو که کنارم نیستی
 

♥@SH!M♥

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دیگر حسابش را ندارمکلمه به کلمه ی رویاهایم را حفظم ..ولیفکرکردن به توهربار برایم تازگی داردازمن دورییاشاید همین نزدیکی ها ...فقط ای کاشجواب تنهایی ام بودی !!!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
دلت نگیرد این رسم روزگار هست گاهی کسی تمام تنهایت را پر میکند که حتی ارزش تو را ندارد
گاهی دلت میخواهد برایش گریه کنی اما بهتر هست کمی بخندی اخر به زودی انکه برای توست کنارت خواهد امد
گاهی انقدر به خاطره هایت نزدیک شو تا خاطرهایت خودشان ارام از تو دور شوند
 

...SPARTACUS

عضو جدید
کاربر ممتاز
چقدر خوبه
بعضی از آدما
بدونن
که اگر چیزی
رو به روشون نمیاری ،

" از ســادگی نیست" ،

شاید دیگه
اونقدر واست
مــهم نیستن
که روشون حســـــــــــــــاس باشی!!!http://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/new/53.gif
 

*moonlight girl*

عضو جدید
کاربر ممتاز
از انسانها غمی به دل نگیرزیرا خود نیز غمگینند!
زیرا با آنکه تنهایند ولی از خود میگریزند!
زیرا به خود و به عشق خود و به حقیقت خود شک دارند.
پس دوستشان بدار حتی اگر دوستت نداشته باشند
 

...SPARTACUS

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر چی که بشه هر جا که باشی
حتی اگه ازم نگی. ننویسی

صدام نکنی
نگام نکنی
حتی اگه بری
حتی اگه نباشی
حتی اگه نباشم
دوست دارم...
دوست دارم.....
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=times new roman,times,serif]گاهــی کسـی رو دوســت داری ، نمی فهمـــــــــــد...

گاهــی کسـی تو را دوست دارد ، نمی فهمـــــــــی...

گاهی هر دو هم را دوست دارید ، نمی فهمنــــــــد!!!
[/FONT]
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
لعنت به من که همه عاشقانه هایت را به خودم گرفتم .
برای خودم از تو بتی ساختم که حالا بعد از رفتنت
هر کار میکنم دلم باورش نمیشود ...
کاسه چه کنم دستم گرفته ام گم شده ام در تمام خاطراتی که براتو هیچ بود ولی برای من یه دنیا
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قانون تو تنهایی من است و تنهایی من قانون عشق
عشق ارمغان دلدادگیست و این سرنوشت سادگیست.
چه قانون عجیبی! چه ارمغان نجیبی و چه سرنوشت تلخ و غریبی!
که هر بار ستاره هایزندگیت را با دستهای خود راهی آسمان پر ستاره کنی
و خود در تنهایی وسکوت
http://www.asheghaneha.ir/tag/%d8%b3%da%a9%d9%88%d8%aa با چشمهای خیس از غرور پیوند ستاره ها را به نظاره نشینی
و خاموش و بی صدا به شادی ستاره های از تو گشته جدا دل خوش کنی
و باز هم تو بمانی و تنهایی و دوری
 

sogand.sogand

عضو جدید
وقتی داری بالا میری مهربان باش و فروتن،
چون وقتی که داری سقوط میکنی از کنار همین آدمها رد میشی!!!:gol:
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو جایی که هیشکی
، واسه هیشکی نیستو ، همه دل پریشن!

دلم تنگه تنگه ، واسه خاطراتت ، که کهنه
نمیشن

دلم تنگه تنگه
برای یه لحظه ،کناره تو بودن​
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فـصـل
امـتـحـانات ...

مــن
جـز مـرور رنگ چشـــمــانت...

و
خـط کشـیــدن زیــر دلتنگــی هــایم...

هــیــچ
درســـی نـدارم....!
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خانه دل اما ، جای بکریست هنوز ،



پر سبزینه و ریحان و غزل
،



پر تکرار گیاهان نمو ،



پر ابیات ملون شده در خمره عشق ،



پر انوار خدا.



داخل خانه دل ؛
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سیاه پوشیده بود، به جنگل آمد .. استوار بودم و تنومند!

من را انتخاب کرد ... دستی به تنه‌ام کشید تبرش را در آورد و زد .. زد ..

محکم و محکم‌تر ... به خود می‌بالیدم، دیگر نمی‌خواستم درخت باشم،

آینده‌ی خوبی در انتظارم بود!

سوزش تبرهایش بیشتر می‌شد که [FONT=arial, helvetica, sans-serif]ناگهان چشمش به درخت دیگری افتاد، [/FONT]

او تنومندتر بود ... مرا رها کرد با زخم‌هایم، او را برد ...

و من که نه دیگر درخت بودم، نه تخته‌سیاه مدرسه‌ای،

نه عصای پیرمردی ...[FONT=arial, helvetica, sans-serif] خشک شدم ...[/FONT]






بازی با احساسات مثل داستان تبر و درخت می‌مونه ..


ای تبر به دست ، تا مطمئن نشدی تبر نزن! ای انسان،

تا مطمئن نشدی، احساس نریز ...

زخمی می‌شود ... در آرزوی تخته‌سیاه شدن، خشک می‌شود!!!
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا