معماری با مصالحی از جنس دل

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هـنــــــــــوز تـکه ای از تـــــــــــو در مـــــــن اسـت . . . .


کـه گـاهـی



لعـنــــــــــــتي بـــــــــــد جـور . . . .


دلتـــــــــــنگت مـــــــــــی شـود
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

.
.
.

سهم من از تو

دلتنگیِ بی پایانیست

که روزها دیوانه ام می کند

شب ها شاعر...

 

حنا جون

عضو جدید
حالم عوض میشه حرف تو که باشه........................
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

یه لحظـه گـوش کـن خـــدا ؛

جـدی میگــم . . .

نه بچـه بـازیِ نـه ادا و اطــوار ،

تو این دنــیا . .

حــالِ خــیلی هـا اصـلا خـوب نیـست !

یـه دسـتی بـه زندگیـشون بکـش
لــــــــــــــــــــــــ ــــطــفا".
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کسی شاید نمیفهمد.......کسی شاید نمیداند
کسی شاید نمیگیرد مرا از دست تنهایی.
تو میخوانی فقط شعری و زیر لب آهسته میگویی:
... ... عجب احساس زیبایی...!
.
.
.
تو هم شاید نمیدانی...!!



 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حرفهای ما هنوز ناتمام...
تا نگاه می کنی:
وقت رفتن است
بازهم همان حکایت همیشگی !
پیش از آنکه با خبر شوی
لحظه ی عظیمت تو ناگزیر می شود
آی...
ناگهان
چقدر زود
دیر می شود!
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
براي دلم، گاهي مادري مهربان ميشوم، دست نوازش بر سرش ميكشم، ميگويم: «غصه نخور، ميگذرد …»
براي دلم، گاهي پدر ميشوم، خشمگين ميگويم: «بس كن ديگر بزرگ شدي …»
گاهي هم دوستي ميشوم مهربان، دستش را ميگيرم، ميبرمش به باغ رويا …

دلم ، از دست من خسته است ...

 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
شکســ ــته ام ، باختـــ ــه ام ، دیگـــــــر چیـزی جز خــ ـ ـ ـود را یدکــــــ نمی کشــــــم ، میدانـــــــم ! اما **عشـــــق ** که تقصیـــــری ندارد ، به هـــــر حالتـــــــی که باشم هنــــــوز ستـــــــایشش می کنــــــم . » رهـــــ آ «
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
خــُـــدایــــــا نــام بــنــدگـانــَتــــ را دوبـــاره چـــِکــــ کــُن !

نـــام مـــَن ایـــُوبـــ نیــسـتـــــ ...!
 

mahsa jo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتي از دوست داشتن كسی مطمئن نيستي حق نداری

دستاشو بگيري كه به دستات عادتش بدی ...

وقتي كسي رو سهم خودت نميدوني حق نداری

پيچ و تاب بدنش رو زير و رو كنی ...

وقتي موندنی نيستي حق نداری

از آينده های خوش باهاش حرف بزنی و براش رويا بسازی...

وقتی دلت به بودنش شك داره حق نداری

بهش بگی عشقم...

وقتي هميشه دنبال يه حرفی،بحثی،سندی،

بهانه ای كه تركش كنی

حق نداری ادعای دوست داشتن كنی...

وقتي به اعتماد كسي تكيه گاه شدی ... حق نداری

زمينش بزنی ...

اگه همه اين كارو كردي فارغ از جنسييتت مـــــردی...

عشق،دوست داشتن...

گرفتن دستی كه نه گير ديروز باشه نه توی غصه فردا...

تمام تلاشش بخشيدن

خوشي های امروز به تو باشه و ساختن بهتر فردا...
 

mahsa jo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز

مـن خـوبـم !

عـاشـق نـيـسـتـم !

فـقـط گـاهـي بـه يـادش مـي افـتـم ،

دلـم تـنـگ مـيـشـود . .

ايـن كـه عـشـق نـيـسـت

هـسـت ؟​
 

muhammad-k

کاربر بیش فعال
..

..

میدونی بن بست زندگی کجاست؟جایی که نه حق خواستن داری نه توانایی فراموش کردن........
 

muhammad-k

کاربر بیش فعال
..

..

لعنت به همه ضرب المثل های جهان که هر وقت لازم شان داری برعکس از آب در می آیندمثلا همین حالا که من تو را می خواهم وطبق معمول خواستن نتوانستن است..
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
بلندای اسمان
را میبینی
اینجا
در زیر
همین
اسمان
قدم میزنیم
هر کسی
به هر شکل و لهجه و لباسی
اما هرگز
کسی
کسی را خوب
نخواهد
فهمید
اخر همه
حواسشان
فقط به
یک چیز هست
اینکه چگونه
سختیها و مشکلات خود را
برطرف بکنند
از هر روشی هم استفاده میکنند
اما
در حوالی من
مردم نزدیکی من
احساس را میفهمند
دوست داشتن را درک میکنند
دل تنگی را حس میکنند
و تلخی روزهای نبودن را حس میکنند
اینجا کسی بخاطر رسیدن به خواسته هایش با کسی سخن نمیگوید
بلکه
دوستی و مروت حرمت دارد
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تنم از حادثه خسته دلم ازغصه شکسته

یه مسافر غریبم راهی یک راه دورم

ناجی شکسته بالم که تو این تنها نشستی

ای که واسه خاطر من دل مردم رو شکستی
پر بغض و گریه بودم تو رسیدی تا بخندم

واسه پیدا کردن تو دل به جاده ها می بندم
راهی یه کوله راهم , کوله بار عشق رو بستم
دیگه از خودم بریدم , دیگه از آیینه خواستم
تویی کعبه ی وجودم دور چشمه ی تو گشتم

نکن از دلم گلایه باید از تو میگذشتم ...
می خوام این عشق قشنگو از نگاهت پس بگیرم

نمی خوام مثل پرنده توی یک قفس بمیرم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
لبخند بزن
نگران نباش
سالهاست
با خودم و دل خود که
در ان
یک نفر هست
کنار امده ام
سالهاست بی انکه
حضور داشته باشد
زندگیش کردم
اما همیشه
یاد گرفتم
عشق را به همه
بدهم
و اشکی را
بزدایم
تا مبادا قلبی درد بکشد
اما خودم
دردهایم
را تنها
به دوش کشیدم
تا کسی
دردهایم را
نفهمد
حال هر کس
به همان اندازه دردهایم را
میداند که
میتوانم نشان دهم
اما عمق دردهایم
را فقط خدا میداند و بس
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگر كسی مرا خواست ،
بگویید رفته باران‌ها را, تماشا كند .
و اگر اصرار كرد ،
بگویی...د برای دیدن توفان‌ها رفته است .
و اگر باز هم سماجت كرد ،
بگویید رفته است تا دیگر
باز نگردد...

 
بالا