اشعار و نوشته هاي عاشقانه

F@tima s332

عضو جدید
کاربر ممتاز
آن روز هـا را یـادت هـسـت... کِـه تـنـهـا مـرحـم دردهـایـم بـودی...؟!!!

بـه کُـدامـیـن روزهـا فـِکـر کـُنـم...
اِی مـُجـرمِ قـلـبـ شِـکـسـتِـه من...!!!
 

یارانراد

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
گاه
ادمی تنهاتر ازان است که سکوتش می گوید
دیشب تنهایی ام
تا نوک مدادت
امده بود
اگر می نوشتی ام
اگرمی نوشتی ام
گاه
تنهایی تنهاتر از ان است که دیده می شود


 

V A N D A

عضو جدید
کاربر ممتاز
ديدی غزلی سرود؟
عاشق شده بود.
انگار خودش نبود
عاشق شده بود.
افتاد.شکست . زير باران پوسيد
آدم که نکشته بود .
عاشق شده بود
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو سکوت می‌کنی
فریاد زمانم را نمی‌شنوی
یک روز من سکوت خواهم کرد
تو آن روز
برای اولین بار
مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید ...


حسین پناهی
 

mehryas

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتـی یه زن ســیگار کشید
یعنــی دیگه گریه جواب نمیده
و وقتی مــردی اشک ریخت
بدون کار از ســیگار کشیدن گذشته . . .
 

mehryas

عضو جدید
کاربر ممتاز
بعضــــــی ها گـــریه نمی کنند !
اما …
از چشـــــم هایشان معلوم است ؛
که اشکــــی به بزرگی یک سکــــوت ،
گــــوشه ی چشمشان به کمیــــــن نشسته …
 
  • Like
واکنش ها: noom

mehryas

عضو جدید
کاربر ممتاز
شانه های عاشقان گرتکیه گاه اشکهاست پس چرابرشانه ام اشکی نمیریزدکسی...
 

mehryas

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم کار دست است, خودم بافتمش, تارش راازسکوت, پودش راازتنهايي, همين است که خريدارندارد!
 

F@tima s332

عضو جدید
کاربر ممتاز
هنگام غروب با دل گرفته ام كنار پنجره مي روم .چشمانم را مي بندم و پرنده ي خيالم را پرواز مي دهم تا از اين شلوغي و هياهو به دشت سبز چشمانت پرواز كند .آنجا كه شقايق ها با نسيم مي رقصند .رها مي شوم مثل نسيم .مثل شقايق .من و اين گل هاي شقايق درد مشترك داريم.هر دو در اين دشت تنهاييم .نمي خواهم ولي دور مي شوم از دشت .از تو و شقايق هاي تنها .چقدر دلم گرفته .
:gol:
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

انگاره های من همه ترد شده اند

در دستان مهربان تو و شکسته اند

وقتی تو هستی

عجیب دلم قرص میشود به همه چی

چرا گاهی چنان از شکستن ناامیدم

وقتی تو هستی

که باز با مهربانی

همه تکه های مرا دانه دانه بهم بچسبانی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای همیشه سبز

افسانه ی چشمهای تو اسطوره ی ازل بوده است.

اما من مشتاق یك جرعه از ابدی ترین رودخانه ی چشمان توام .از تو سر شارم.

سرشار از چیزی كه هنوز نمی دانم چیست!

سرشار از كسی كه همیشه نخواهم دانست كیست...

با من بگو افقهای دلتنگی تو كدام سوست؟

وقتی تو دلتنگ می شوی نماز می خوانی ؟

یا خودت را در كوچه پس كوچه های كاهگل گم می كنی؟

می دیدمت كه با درختان حرف می زنی

و گاه بی آنكه خود بدانی روی خاك می افتی

و پیشانی سپیدت را بر خاك می گذاری....

زیبای من

من تمام حالاتت را ، شبهایت را ، روزهایت را ، خنده ها

و گریه هایت را و تو را با تمام هستی می ستایم.

ای حیران خستگیها:اگر چه دوری...

اما تو را در افكارم به آغوش می كشم و هستی ام را فدایت می كنم.

ای ستایش كننده ی خالق هستی من!

من نیز خالق هستی تو را می ستایم.

تو در روز خورشید قلب منی و درشب ستاره ی امیدم هستی .

مرا دریاب كه باورت كرده ام و بخوان تا با طنین صدای دلنشینت

خوشبختی را در كنارم حس كنم.مر ا به در گاهت میهمان كن. در كنج اتاقم نشسته ام .

آنگونه كه گنگ و خاموشم میپندارند در كنج اتاقم تنها اندیشه ام نگاه همیشه پر راز توست .

در كنج اتاقم كه نشسته ام تنها رویایم دیدار دوباره توست به زمان می اندیشم ، به ثانیه ها ،

كه آیا دوباره فرصتی هست برای از تو تازه شدن؟

نمی دانم چگونه آمدی ، نمی دانم چگونه در شبهای تنهایی من رقم خوردی

نمی دانم كه تا چه زمانی روشنی بخش شبهای تنهایی منی نمی دانم .نمی دانم .

نمی دانم شبی كه آمدی دروازه های دلم را با هزار چفت و بست ، مهرش كرده بودم

تا دیگر هیچ كس به آن راه نیابد شبی كه آمدی و اولین سلام را به من هدیه كردی یادت هست ؟

نمی دانستم كه در برابر عشق هیچ چفت و بستی مانع نیست

ناخواسته به قلبم پا گذاشتی و چنان محكم قدم برداشتی كه دروازه

های قلبم به سجودت نشستند
 

mehryas

عضو جدید
کاربر ممتاز
رفتن گاهی به معنی ِ پشت ِ پا زدن به همه چیز نیست
رفتن گاهی یعنی پشت ِ سر ِ من بیا؛
از همین راهی که دارم می روم
هم پای من شو
رفتن گاهی یعنی
بــــــیــــــــــآ....
 

mehryas

عضو جدید
کاربر ممتاز
اولین عشق كسی بودن شاید خیلی خوب باشد...
اما آخرین عشق كسی بودن ماورای تصور است...!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


سر به روي شانه هاي مهربانت مي گذارم

عقده دل ميگشايد گريه بي اختيارم

سر به روي شانه هاي مهربانت مي گذارم

عقده دل مي گشايد گريه بي اختيارم

از غم نا مردمي ها؛ بغضها در سينه دارم

شانه هايت را براي گريه كردن دوست دارم

شانه هايت را براي گريه كردن دوست دارم

بي تو بودن را براي با تو بودن دوست دارم

خالي از خودخواهي من برتر از آلايش تو

من تو رو بالا تر از هر برتر از من دوست دارم

شانه هايت را براي گريه كردن دوست دارم

عشق صد ها چهره دارد چشم تو آيينه دارش

عشق را در چهره آيينه ديدن دوست دارم

در خموشي چشم ما را قصه ها و گفتگوهاست

من تو رو در جذيه محراب ديدن دوست دارم

من تو را بالاتر از هر برتر از من دوست دارم

شانه هايت را براي گريه كردن دوست دارم

بي تو بودن را براي با تو بودن دوست دارم

در هواي ديدنت يك عمر در چله نشستم

چله را در مقدم عشقت شكستن دوست دارم

بغض سرگردون ابرم ؛ قله آرامشم

شانه هايت را براي گريه كردن دوست دارم

من تو رو بالاتر از هر برتر از من دوست دارم

شانه هايت را براي گريه كردن دوست دارم

بي تو بودن را براي با تو بودن دوست دارم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

صبوری را خوب به من آموختی...خدای مهربانم...


و هرچه که از سوی توست ای مهربان من ! ... می دانم که خوب است....

چون تو می خواهی من را و روح و جانم را تعالی بخشی....

و من به هر آنچه که تو برای من می خواهی آری می گویم

و از صمیم قلب پذیرا هستم...

چون ایمان دارم..

و یقینی بس ژرف...

که تو همیشه بهترین ها و ناب ترین ها را به من هدیه کرده ای...

سپاس تو را ای مهربانترین مهربانان و ای قدرتمند متعال

مهران پیرستانی
 

mehryas

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگه بهتون آرامش میده

اگه میتونه
غافلگیرتون کنه

اگه دوست دارین سربه سرش بذارید که بهتون بگه
دیوونه

اگه بهش میگید رفتم ، که
نــــــرو گفتنش رو بشنوید

اگه
مهربونه

اگه
ماهه

اگه
خوبه

اگه دست هاشو
دوست دارید

بهش بگید .. خب؟ .. بهش بگید ..
دیر میشه ..
 

mehryas

عضو جدید
کاربر ممتاز
هَمیشِـﮧ دِلتَنگے بـِﮧ خاطِرِ نَبودَنِ

شَخصے نیست

گاهے بـِﮧ عِلَتِ حُضورِ کَسے

دَر کِنارَت اَست کِـﮧ

حَواسَش بـِﮧ نِگاهِ عاشِقِ

تُو نیست.....!

 
  • Like
واکنش ها: noom

یارانراد

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بی تو
خوب من .محاله
 

کمال همت

عضو جدید
رفتم نشستم کنارش گفتم : برای چی نمیری گـُلات رو بفروشی ؟؟؟ گفت : بفروشم که چی ؟ تا دیروز می فروختم که با پولش آبجیمو ببرم دکتر ، دیشب حالش بد شد و مُرد ... با گریه گفت : تو می خواستی گـُل بخری ؟؟؟ گفتم : بخرم که چی ؟ تا دیروز می خریدم برای عشقم ، امروز فهمیدم باید فراموشش کنم ...! اشکاشو که پاک کرد ، یه گـل بهم داد و گفت : بگیر باید از نو شروع کرد ، تو بدون عشقت ، من بدون خواهرم ...!!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فرقـے نمـے کند !!

بگویم و بدانـے ...!

یا ...

نگویم و بدانـے..!

فاصله دورت نمی کند ...!!!

در خوب ترین جاﮮ جهان جا دارﮮ ...!

جایـے که دست هیچ کسـے به تو نمـے رسد.:

دلــــــــــــــم.....!!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

نمیدانم تو هم احساس خواهی کرد چو من درد هجران را؟

نمیدانم تو هم شبها بیاد آن شب دیدار

چراغان میکنی از اختران اشک دامان را؟

نمیدانم ترا شبها اگر خوابیست

میبینی مرا در ابر رویاها ، که میگریم !

نمیدانم گرامی داشتی آن عهد و پیمان را !؟

نمیدانم ترا هم از درنگ خسته تقویم بی زاریست !

نمیدانم به خاطر داری ان ساعات که میگفتی و میگفتم :

فراموشت نخواهم کرد تا جاوید جاوید
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بازدوستت دارمِ من



تو را یک قدم به عقب کشید …



ولی مهربان



پشتت دیوار است… !!



دیگر جایی برای قدم بعدی نیست



پس دوستت دارم
 

Similar threads

بالا