همســفر آفتــــــــــاب------------------- ویژه نامه وفات حضرت خدیجه (س)... التماس دعا

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا خدیجه الکبری (س)






وفات جان گذار همسر با وفای رسول خدا صلی الله علیه و


آله ، یاور و حامی مصطفی، همراه خاتم الانبیاء، نماد ایمان

و تقوا، همسر عصاره هستی، سمبل صلابت و استواری،

افتخار بانوان گیتی، بزرگ بانوی اسلام، حضرت خدیجه کبری

بر تمام مسلمانان جهان،

به ویژه بانوان ایران اسلامی تسلیت باد.

-----التماس دعا------
 

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
در گوشه انزواي آن درّه غم گرفته، روزهاي در كنار محمد بودن را مرور مي‌كند.
زني كه روزي در اوج ثروت و فخر و شكوه بود و كنيزكان بي‌شماري صف در صف به دورش مي‌چرخيدند.

خديجه، آري خديجه! دختر خويلد؛ زني از ثروتمندان قريش و بازرگانان ايشان، كه مرداني را اجير مي‌كرد و آنها را با مال خويش به تجارت مي‌فرستاد.(1)

اين روزها در شعب، همه‌چيز در كنار هم بيداد مي‌كند؛ قحطي و سوزش عطش،‌ اشك‌هاي كودكان بي‌تاب، پيرمردان بي‌رمق و چشمان بيمار ابوطالب.

به افق خيره مي‌ماند. سكوت مي‌كند؛ سكوتي كه حتي از گوهر صبر هم گران‌بهاتراست؛ از جنس خالص عشق است. او حالا ثروتمندترين زن روي زمين است؛ چرا كه گوهري چون محمد ص دارد. همه مال و مكنتش، شكوه و شهرتش، در برابر وسعت عشق محمد، آن‌قدر حقير است كه براي از دست دادنشان حتي خم به ابرو نمي‌آورد.

اين پيامبر خدا آن‌قدر فراتر از دوست داشتن است كه عشق همسري را راحت مي‌شود پيش پايش خرج كرد؛ مردي در نهايت فقر و در ملكوت عرش.


 

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
آینه دار آفتاب

بال های سنگین فرشته وحی بر دوش محمد صلی الله علیه و آله فرود می آمد، تاب و توانش می زدود و اضطراب و خستگی اش می فزود، پس آن گاه تو با حضورت، حریری گسترده می شدی بر شقایق زارِ سرخ التهاب های روان او.

از همان روز که آخرین روایت گر بی انتهایی، آینه دار آفتاب شد، تو نخستین بودی در دفتر ایمان آوردگان و دل دادگان.

آن گاه که جاهلان و تیره اندیشان، از شنیدن نام «زن» ابرو در هم می کشیدند و تلخی می کردند، تو با آن همه دور اندیشی و بزرگواری و توانگری و تدبیر، واژه «زن» را در سطرهای کتاب ذهنیت مردمان نشاندی.

گاه می اندیشم جز رود روان هم نشینی با تو، خنکا و طراوت کدام باران بهاری می توانست غبار ملال و سایه بی پناهی را از شیشه نازک احساس محمد صلی الله علیه و آله فراری دهد؟

شعب ابوطالب، هنوز از خاطره حماسه تو سرشار است؛ همان کارزار ایمان آوردگان با صخره زار سترگ مصیبت ها و محرومیت ها را می گویم. آنجا و در آن دریای توفانی و موج های بیم و گرداب های تاریک تنهایی، تو در شط خروشان و خشمگین ایستاده مردان، ملازم و همدم پیامبر خدا شدی.

اگر نبود رویش پروانه های شادمان و زیبای حضور تو، چه بسا سوره کوثر از فرود در دیار اندوهگین اعراب، سر باز می زد.

حالا که رفته ای، این رفتار نورانی و لرزان ستارگان است که در یکدست بی روزن شب، با محمد صلی الله علیه و آله هم کلامی می کند.

 

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
صداي بسته شدن درها مي‌آيد؛ درهايي كه يكي‌يكي بسته مي‌شوند و زناني كه ازلاي درز پنجره‌ها، دزدانه فاطمه را مي‌پايند. خديجه 65 ساله، سه سال قبل از هجرت، در ماه رمضان وفات كرد، غم از دست دادن او مصيبتي شده كه بر شانه‌هاي محمد سنگيني مي‌كند. او اميد دارد خداوند در اين روزهاي طاقت‌فرسا خيري عظيم نصيبش كند؛ «وَ لَعَلَّ الله اَنْ يَجْعَلَ في الْكُرهِ خيراً كثيراً»

فاطمه، محزون و بي‌قرار است: «پدر! مادرم كجاست؟ مادرم كجاست؟»
و جبرئيل عليه السلام ، غم‌خوار روزهاي سخت محمد نازل مي‌شود: «به فاطمه بگو خداي متعال براي مادرت در بهشت، خانه‌اي از درّ و گوهر بنا كرده كه رنج و داد و بيداد در آن نيست».

عشق! عشقي در تمام ذره‌هاي وجود، عشقي فراتر، صميمي‌تر و زيباتر از همسر بودن، حسي شبيه به قدم برداشتن روي ابرها كه در لحظه اوج مصيبت از دست دادن خديجه، محمد را در خويش فرو برده است و در كنج قبرستان ابوطالب، آسمان دلش را براي او تا پايان عمر دلگير و ابري ساخته است.
 

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز

خدیجه کبری علیهاالسلام نمونه ای از پاک ترین و والا مقام ترین زنان صدر اسلام است و جایگاه و منزلت خاصی نزد امامان معصوم دارد. در حدیث شریفی از پیغمبر صلی الله علیه و آله منقول است که فرمود:

در شب معراج پس از آنکه خواستم از سدرة المنتهی برگردم، با جبرئیل خداحافظی کردم و گفتم: آیا حاجتی داری؟ گفت: «حاجت من به شما این است که وقتی برگشتید، سلامم را به خدیجه برسانید».

از این سخن، عظمت شأن این بانوی بزرگ معلوم می گردد که جبرئیل امین، بزرگ ترین ملک مقرب الهی برای او سلام و تهیّت می فرستد.

تجلیل پیامبر از خدیجه

خدیجه علیهاالسلام از شمار چهار زن برگزیده است که پیامبر از آنها نام می برد و او را زنان با فضیلت اهل بهشت برمی شمارد.

پیامبر در تجلیل از مقام همسر گرامی اش این گونه می فرماید: «او هنگامی به من ایمان آورد که تمام مردم کافر بودند، زمانی مرا تصدیق کرد که همگان تکذیبم می کردند،

در دورانی ثروت خود را در اختیار من گذاشت که دیگران مرا محروم کردند، و هنگامی که زنان به من توجهی نداشتند، به همسری من درآمد و خداوند از او فرزندانی به من بخشید».
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

حضرت خدیجه مادر ام ابیها

مقدمه
خدیجه این بانوى آگاه و پاك‏سرشت، و این دلباخته‏ى فضیلت و معنویت، كه اعتقاد به حق و حقیقت و تمایل به فضایل و كمالات، از خصایص ذاتى او بود، از همان دوران جوانى نیز یكى از مشهورترین زنان حجاز و عرب به شمار مى‏رفت. وى كه نخستین زن تاجر عرب و یكى از بزرگترین شخصیت‌هاى تجارى حجاز بود، حتى پیش از ازدواج با پیامبر نیز، از شهرتى شایسته برخوردار بود. چنان كه نام وى نه تنها در تاریخ اسلام، بلكه در تاریخ اعراب و قبائل عرب و در آثار و نوشته‏هاى مورخین غیراسلامى نیز، به عظمت و تجلیل، یاد شده است.

خدیجه در كار تجارت خود نیز، بر اساس همان خصوصیات و خصلت‌هاى برجسته‏ى انسانیش، گام برمى‏داشت. هرگز تجارت را به عنوان وسیله‏اى براى كسب درآمدهاى سرشار، به هر طریق و به هر شكل كه باشد، نگاه نمى‏كرد. هرگز در پى سودجویى و منفعت طلبى‏هاى شخصى و بى‏رویه نبود. از این رو همواره سعى داشت كه تجارت خود را به دور از آلودگى‏ها، و عارى از درآمدهاى ناصحیح، انجام دهد، و از عوایدى كه از راه‌هایى چون احتكار و كم‏فروشى و گران‏فروشى و رباخوارى و نظایر آن به ‌دست مى‏آید، مصون دارد. بر این اساس خدیجه هرگز تجارت خود را، به این گناهان نابخشودنى آلوده نكرد، و داد و ستدهایش را جز از راه‌هاى مشروع و اصولى انجام نداد.
همین خصوصیات انسانى، و روش و رفتار معقول و منطقى باعث شده بود كه اطمینان و اعتماد گروه‌ها و طبقات مختلف مردم، به او جلب شود و راه پیشرفت و ترقى از راه‌هاى مشروع و افزایش درآمدهاى حلال، براى او هموار گردد. تا جایى كه درباره‏ى موفقیت‌هاى تجارى او، و ثروت سرشارى كه از این راه فرادست آورده بود، در تواریخ و متون مختلف نوشته‏اند: «هزاران شتر در دست خدمه و كاركنان خدیجه بود كه در اطراف كشورهایى چون مصر، شام و حبشه در راه تجارت، مشغول رفت و آمد و داد و ستد و نقل و انتقال كالاهاى تجارى بودند.» (1)

با این كه حضرت رسول، پس از وفات خدیجه با برخى از زنان دیگر مانند عایشه، صفیه، ام‏سلمه، و ... هم وصلت نموده، ولى در تمام مدتى كه همسران دیگرى در خانه داشت، باز از خدیجه به شایستگى یاد مى‏كرد، نام او را با احترام مى‏برد و همواره خاطره‏ى او را گرامى و عزیز مى‏داشت چنان كه درباره‏اش مى‏فرمود: «هرگز خداوند متعال بهتر از او را بر من نصیب نفرموده است. او روزى كه من نیاز به كمك داشتم، به یارى‏ام آمد و دستم را با مهر و عطوفت گرفت؛ روزى به من ایمان آورد كه جهانیان نسبت به من كفر مى‏ورزیدند، و روزى مرا تصدیق كرد كه جهانیان تكذیبم مى‏كردند، خداوند از او به من اولاد عنایت كرد.»
 

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدیجه پاک و برگزیده…

و اذ قالت الملائکه یا مریم ان الله اصطفیک و طهرک و اصطفیک علی نساء العالمین
آنسان که ملائکه گفتند : ای مریم خداوند شما را پاک گردانید و برگزید و نیز بر تمام زنان جهان هستی برتری داد )سوره آل عمران آیه ۴۲(مخاطب قرآن در این برتری کمال و پاکی حضرت مریم صلوات الله علیها می باشد لکن با توجه به اینکه مفسرانی چون قرطبی طبرسی ابن کثیر و آلوسی بغدادی در ذیل تفسیر این آیه با استناد به کلامی از رسول الله صلی الله علیه و آله که فرمودند : فضلت خدیجه علی نساء امتی کما فضلت مریم علی نساء العالمین یعنی خدیجه بر زنان امتم برتری یافت همانگونه که مریم بر زنان جهان برتری داشت و نیز در کلام دیگری که حضرت علی علیه السلام فرمودند که از رسول الله صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمودند : خیر نسائها مریم بنت عمران و خدیجه بنت خویلد (تفسیر ابن کثیر ج ۱ ص ۳۲۳ ) یعنی بهترین زنان مریم دختر عمران و خدیجه دختر خویلد هستند گویای این واقعیت است که مصداق دیگر این آیه حضرت خدیجه صلوات الله علیها نیز می باشند.


بر استواری این ادعا احادیثی است که مفسران در ذیل تفسیر این آیه گزارش کرده اند و در آنها نام مبارک این بانوی کم نظیر جهان هستی بیان شده است چنانچه قرطبی می نویسد : ظاهر قرآن و احادیث اقتضا می کند که حضرت مریم از تمام زنان برتر و پس از آن فاطمه و سپس خدیجه و بعد آسیه باشد (تفسیر جامع الاحکام ج ۴ ص ۵۹ )
این سخن مفهوم کلامی است که از رسول الله علیه و آله گزارش شده است
نقش حضرت خدیجه در بی نیازی رسول الله از نظر مالی و…
ووجدک عائلا” فاغنی (سوره ضحی)
و تو را فقیر الی الله یافت و سپس بی نیاز کرد
درتفسیر فرات کوفی با استناد به کلامی از ابن عباس خدیجه را عامل غنای رسول الله دانسته است .عن ابن عباس رضی الله عنه : ووجدک ضالا” عن النبوه “فهدی” الی النبوه “ووجدک عائلا” فاغنی” بخدیجه. (تفسیر فرات کوفی حدیث ۷۳۰)
اگرچه برخی از مفسران (زمخشری در کشاف ج ۴/۷۶۸ و علامه طباطبائی در المیزان ج ۲۰/۳۱۱ ) بی نیازی را اقتصادی دانسته اند لکن کلی بودن آیه و کلام امام رضا (ع) (در تفسیر صافی ج ۴/۳۴۲ و کنز الدقایق ج ۱۴/۳۲۱) که فرمودند : خداوند با مستجاب نمودن دعای حضرت ایشان را بی نیاز نمودند .می توان خدیجه (س) را عاملی بشری انسانی و مادی برای فراهم نمودن بستربی نیاز معنوی و مادی حضرت دانست .
و بر استواری این نتیجه کلام قرطبی است در تفسیر این آیه که می نویسد:شما را بواسطه خدیجه رضی الله عنها بی نیاز نمود.(تفسیر الجامع الاحکام ج ۲۰/۷۲)
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
[h=1]عصمت آفتاب

[/h]نم‏نم باران لب‏هاى ترك خورده صحرا را به بازى گرفته بود. سالیانى بود كه صحرا ردپاى باران مى‏جست و كمتر مى‏یافت. بوى خاك تازه احساس رویش را تداعى مى‏كرد. زن بر درگاه ایستاده بود؛ با چشمانى شعله‏ور و مشعلى در دست. چشمانش آرام آرام كوه را صعود مى‏كرد. و نرم نرمك اشك، ساحل گونه‏هایش را شستشو مى‏داد. خیره به راهى دور!
ماهى بود كه سالى بر او گذشته بود و ماه بر آسمان خانه‏اش رخ ننموده بود.
*«بار خدایا طاقتم از كف بشد و دلدارم را نیامده دیدم. یا به دیدنش یعقوب چشمم را روشنى‏بخش و یا به خواب كهفى از این انتظار برهانم.»
و باز او نیامده بود.
گویى صحرا صحرا از عرب تهى است و دریا دریا اندوه چون جزیره‏اى او را در میان گرفته است. نمى‏داند كه پیشانى نبشته‏اش كتاب خواهد شد به بلنداى تاریخ كه آدمیان جمله تفسیرش نتوانند.
* «چهل سال بر آسمان كوفتم تا ماه بر آید، خورشیدم نصیب شد و عصمت آفتابم بخشیدى. بار خدایا خورشید نیمه شبم ـ در گوش كدامین كوه سرود صبح زمزمه مى‏كند. الهى دیگر بار دیدگانم را زائر نگاه مهربانش كن تا ضریح چشمانش را بوسه دهد و غبار تنش را توتیاى دیده كند. بار خدایا امینم را به من بازگردان كه من ـ سرور زنان عرب ـ بسیار كوشیدم تا محبوب را كنیزى باشم.»
وَهمى سراپاى زن را فرا گرفته بود. به انتظار مشت بر دیوار مى‏كوبید و دندان بر دندان مى‏سایید.
*«بارالها! مى‏دانى كه ثروتم همه لحظه‏اى تبسمش را فدیه‏اى است. و طمطراق بزرگان قبیله‏ام به پاى افزارش نمى‏ارزد.»
شب چون دایه‏اى مهربان مكه را در آغوش مى‏فشرد و نسیمى خنك گونه‏هاى خدیجه را نوازش مى‏كرد. ماه مكه در محاق بود و شهر تیرگى را چون لحافى كهنه بر سر كشیده بود آوایى نبود جز صداى آهنگین قلبى كه ترانه انتظار زمزمه مى‏كرد.
* ایستاده بود چون ستاره‏اى كه مسافران را راه بنماید و شوى باز نگشته بود، چون معشوقكان سرخوش از جوانى كه خود عاشق‌ترند، جام طاقتش لبریز گشته بود.
نه، عادت همیشه اوست، خلوت گزیده است و خلوتش به طول انجامیده باز خواهد گشت و چون همیشه روشنایى خانه‏ام خواهد بود. مسیح چشما! چشمانم را به تماشاى ید بیضایت میهمان كن.
اى كوهها كه بس گران ایستاده‏اید مباد كه امانت به خیانت ضایع كنید.
اى صخره سترگ كه در برابرم ایستاده‏اى مباد شرمگینت بینم.
* باز به سوى درگاه شد و شوى نیافت همچنان راه مى‏پیمود ـ بى‏مقصد و مقصود. طول و عرض خانه صحرایى كه انتهایش نبود. گویى هاجر صفا و مروه به هروله مى‏پیماید.
* پاسى از شب گذشته و زمزم چشمش خشكیده بود. دیگر بار ترسى شفاف دست بر شقیقه‏هایش نهاد و پرندگان خواب از اندوه مژگانش پر كشیدند تا پیغام زن به شوى رسانند.
* خورشید در میانه حرا! آرى خورشید بود اما از جنسى دیگر. بر خویش مى‏لرزید و مى‏پیچید و مى‏گفت: «خواندن نمى‏توانم.»

* محمّد بخوان! بخوان به نام ساقه امید در پهندشت یأس.
جبرئیل مى‏خواند و محمد نیز.
* «محمد ما تو را فرستاده خویش خواندیم پس خلق را به سوى ما بخوان.»
(شبى نیز محمد به جبرئیل مى‏فرمود پیش آى و جبرئیل مى‏فرمود: «آمدن نمى‏توانم و آن شب ـ شب معراج بود.»
* كوه بر گام‌هاى پیامبر بوسه مى‏زد و پیامبر با امانتى بزرگ به سوى خانه مى‏آمد.
* خستگى جان خدیجه را تصرف كرده بود. خواب مى‏دیدى كه خورشید به میهمانى‏اش آمده است و جامه‏اى از جنس آفتاب هدیه‏اش مى‏كند. ناگهان آسمان در خود پیچید و ابرهاى تیره خانه را محاصره كردند. خدیجه فریاد كشید و از جاى جست.
* «چه ابرهاى سهمگینى! دلهره به خانه آمده بود.»
دستى آرام بر كوبه در كوبید.
خدیجه از جاى بجست و به درگاه شد.
* «شب غریبى است. دیگر گونه كوبیدنى و دیگر گونه آمدنى».
در گشود و شوى در درگاه یافت! پریشان و شوریده! شوریده‏تر از قبایل عرب به وقت نبرد.
محمد در هاله‏اى از نور به خانه شد. خدیجه از هیبتش بر خود مى‏لرزید.
* «غریب آشناى همیشه‏ام! نه آمدنت چون همیشه است! ابراهیم مهربانى من! بُت سكوت بشكن و به توحید سخن آشنایم كن. آیا هاجر روزهاى پسینه‏ات خواهم بود؟»
* «غریب واقعه‏اى است مرا كه از آن در شگفت خواهى شد چنان كه خود بس شگفت یافتمش. مرا امانتى است كه چون به كوهها سپرده شود متلاشى شوند. آیا مرا تصدیق خواهى كرد؟»
* پیش از آن كه به همسریت برگزینم. آنگاه كه خط سبز جوانى پشت لب نداشتى و تجارب اموالم مى‏نمودى تصدیقت مى‏نمودم. آن زمان كه تو هیچ نداشتى و من همه چیز، تسلیمت شدم. اكنون كه دیگر گونه روزى است. حال قصّه بازگو.
* من برگزیده خداوندم تا زمینیان را به رستگارى بشارت دهم.
و خدیجه اوّل بانویى است كه تصدیقم نمود. همو كه خار از پایم مى‏كشید و دردهایم را تسكین بود. همو كه سه سال ثروتش قوت مؤمنانم شد و جانش سایبان دردهایم. او كه خیر كثیرى به یادگار گذاشت و سیب سعادت در دامن هستى به جاى نهاد.
*خدیجه! چشم بگشا غروب تو را صبر نتوانم. هنوز راه بس دراز است و یاران بس اندك.
* خدیجه! بانوى صبر! زبان بگشاى كه فاطمه سكوتت را به سوگ نشسته است. برخیز كه فرشتگان سلامت مى‏گویند.
و خدیجه آرام سر بر بالش نور نهاده بود.
فرشتگان به تشییع عشق آمده بودند و بر جنازه‏اش نماز مى‏بردند.
* فاطمه! دختركم! برخیز و در آغوش پدر بیاساى كه تو را نوبتى دیگر است.
و پیامبر در سوگ خدیجه بس گریست.
 

mary69

عضو جدید
کاربر ممتاز


مادر سلام حال غریبت چگونه است؟

مادر بگو که رنج مصیبت چگونه است؟


حالی غریب داری و در فکر رفتنی
دردی به سینه داری و حرفی نمی زنی

داری برای رفتن خود چانه می زنی
موی مرا به گریه چرا شانه می زنی

با دانه های اشک تو افطار میکنم
همسایه را ز داغ تو بیدار میکنم

همسایه ها برای تو پرپر نمی زنند
داری تو میروی و به تو سر نمی زنند

مادر بگو که مکه چه آورده بر سرت
که قد خمیده میروی از پیش دخترت

مادر ! پدر غروب تو را گریه میکند
و خاطرات خوب تو را گریه میکند

بخشیده ای تمام خودت را به آفتاب
و زنده شد به مهر تو مادر ابوتراب

چیزی نمانده است که دیگر فدا کنی
باید برای رفتن زهرا دعا کنی

حالا که پر کشیدن تو گشته باورم
آیا کفن برای تو مانده است مادرم؟

هی تشنه میشوی و مرا میزنی صدا
و هی سلام می دهی امشب به کربلا

گریه گرفت و مکه دوباره در آب رفت
مادر دوباره وضو گرفت و دوباره به خواب رفت

مادر؛ پدر تشهد خود را تمام کرد
و جبرئیل آمد و بر تو سلام کرد

مادر جواب فاطمه را لااقل بده
یا لا اقل به دختر خود هم اجل بده

چشم و چراغ خانه ی خورشید الامان
رنگین کمان بیت نبوت نرو ...بمان

اینجا که مکه است مدینه چگونه است
جریان میخ و آن در و سینه چگونه است


اینجا بهانه نیست مدینه بهانه است
آنجا جواب گریه من تازیانه است

مکه اگر چه طعنه ی زخم زبان زدند
اینجا به دست های علی ریسمان زدند

مکه اگرچه در به روی خویش بسته اند
اما مدینه پهلوی من را شکسته اند

 

mary69

عضو جدید
کاربر ممتاز


اي ز صد هاجرت درود و سلام
كرده مريم به محضر تو قيام



همسر مصطفي درود، درود
مادر فاطمه سلام، سلام



همتت وقف مكتب توحيد
ثروتت پشتوانة اسلام



هم سلام تو را رسانده خدا
هم به تو فخر كرده خير الانام



پانهادي فراتر از مريم
در جلال و كمال و قدر و مقام



از سر عالمي كشيدي دست
با رسول خدا شدي همگام



دخترت كوثر رسول خدا
پسرانت به جن و انس امام



با ادب بايد از تو گفتن مدح
با وضو بايد از تو بردن نام



چشم دين بر جمال تو روشن
دل احمد به وصل تو آرام



مؤمنين را يگانه مامي تو
مادر يازده امامي تو



تو به اسلام مادري كردي
تو به توحيد ياوري كردي



عصمت از دامنت چنان جوشيد
كه به مريم برابري كردي



با محمد ، محمدي گشتي
بر پيمبر، پيمبري كردي



بين طوفان و موج حادثه ها
فلك دين را تو لنگري كردي



تويي آن شير زن كه مردانه
ايستادي و حيدري كردي



تا كني دلبري زپيغمبر
اول از خلق دل، بري كردي



با محمد ز هست و بود جهان
دست شستي و همسري كردي



دخت طاها ام ابيها را
اين تو بودي كه مادري كردي



مشرق يازده ستاره شدي
بلكه خورشيد پروري كردي



صلوات خدا به اولادت
جان عالم فداي دامادت



تو صدف، فاطمه است گوهر تو
گوهر تو نه بلكه كوثر تو



بود بر ياري رسول خدا
كوه و صحرا و خانه سنگر تو



هستي ات را به مصطفي دادي
هست خود بر تو داد داور تو



خالق لم يزل سلام تو را
مي فرستاد بهر شوهر تو



پيشتر از شب ولادت خود
هم كلام تو بود دختر تو



يار احمد شدي چه بهتر از اين
كه خدا گشت يار و ياور تو



به محمد زدند سنگ ولي
بود دردش درون پيكر تو



گشت دُر يتيم عبدالله
از دو عالم يگانه گوهر تو



تك و تنها شدي، زنان قريش
ايستادند در برابر تو



غم مخور گر زنان مكه دگر
ننهادند رو به محضر تو



«اين دغل دوستان كه مي بيني
مگسانند دور شيريني»



سخنانم اگر چه گوهر بود
وصف تو از سخن فراتر بود



برتو در ياري رسول خدا
نه غم جان نه بيم از سربود



بر محمد وجود همچو تويي
مثل زهرا براي حيدر بود



در هجوم تمام حادثه ها
دست هايت رسول پرور بود



بود يك ركن مصطفي حيدر
همسري تو ركن ديگر بود



حَرَمت قلب دخترت زهرا
كفنت جامة پيمبر بود



كفن ديگرت زجبراييل
خلعت ذات حي داور بود



پدر و مادرم فدايت باد
كه جهادت جهاد اكبر بود



افتخار ائمه بر زهرا
فخر زهرا به چون تو مادر بود



خوانده اي با محمد از آغاز
پيشتر از نزول وحي نماز



تو گل از باغ معرفت چيدي
در رسول خدا، خدا ديدي



آنچه ناديده بود چشم كسي
ديدي و گل شدي و خنديدي



شهد اقرء زدست پيغمبر
وحي نازل نگشته نوشيدي



با محمد نماز مي خواندي
در كنار علي درخشيدي



سجدة آفتاب بر خاكت
ماه احمد شدي و تابيدي



در بهشت نبوت و توحيد
مام ام الائمه گرديدي



نخل طوباي آرزوي نبي
باغ سبز هميشه جاويدي



هر كجا بر نبي جسارت شد
مثل شير خدا خروشيدي



سال شد بر رسول عام الحزن
تا تو صورت به خاك پوشيدي



شهر مكه است شهر غربت تو
اشك "ميثم" نثار تربت تو

 
آخرین ویرایش:

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پيامبر(ص) مي‌فرمايند: «خديجه اولين زني بود كه به من ايمان آورد و در زماني كه همه مرا ترك كردند او ياري ام كرد» و باز پيامبر مي فرمايند كه: «خداوند از هيچ زني به من فرزند نداد و فقط از خديجه به من فرزند داد»

پيامبر(ص) در حدث ديگري در مورد حضرت خديجه فرمودند كه «چهار نفر از زنان هستند كه بهترين زنان بهشت هستند ؛ حضرت خديجه، حضرت فاطمه، حضرت مريم و آسيه زن فرعون».
 

Esmaeilpoor

عضو جدید
زیارت مجازی مزار حضرت خدیجه (س)

زیارت مجازی مزار حضرت خدیجه (س)




اَلسَّلامُ عَلَيْکِ يا اُمَّ الْمُؤْمِنِينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْکِ يا زَوْجَةَ سَيّـِدِ الْمُرْسَلِينِ، َ
السَّلامُ عَلَيْکِ يا اُمَّ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَيِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِينَ،
اَلسَّلامُ عَلَيْکِ يا أَوَّلَ الْمُؤْمِناتِ، اَ
لسَّلامُ عَلَيْکِ يا مَنْ أَنْفَقَتْ مالَها فِي نُصْرَةِ سَيِّدِ الاَْنْبِياءِ، وَنَصَرَتْهُ مَااسْتَطاعَتْ وَدافَعَتْ عَنْهُ الاَْعْداءَ،
اَلسَّلامُ عَلَيْکِ يا مَنْ سَلَّمَ عَلَيْها جَبْرَئِيلُ، وَبلَّغَهَا
السَّلامَ مِنَ اللهِ الْجَلِيلِ، فَهَنِيئاً لَکِ بِما أَوْلاکِ اللهُ مِنْ فَضْل، وَالسَّلامُ عَلَيْکِ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ
 

پیوست ها

  • makke_hz_khadijah_360.rar
    2.1 مگایابت · بازدیدها: 0

مسروری

عضو جدید
کاربر ممتاز
سیره و سیمای حضرت خدیجه (سلام الله علیها)

الف: شناسنامه خدیجه
حضرت خدیجه پانزده سال قبل از عام الفیل وشصت وهشت سال قبل ازهجرت نبوی در شهر مکه دیده به جهان گشود وپس ازشصت وپنج سال زندگی با شرافت وفضیلت سرانجام در تاریخ دهم رمضان سال دهم بعثت و سه سال قبل ازهجرت رسول خدا به مدینه به لقاءالله پیوست .
نام او خدیجه ،و کنیه اش «ام هند» نام پدرش « خویلد ابن اسد » ونام مادرش « فاطمه دخترزائدة بن الاصم»می باشد.1
پدر ومادر خدیجه با چند واسطه به « لویّ بن غالب» می رسد که جدّ اعلای پیامبر خداست و مادرمادر خدیجه «هاله» دختر عبدمناف از اجداد پیامبر اسلام است. بنابراین خدیجه هم از طرف پدر وهم از سوی مادرش با پیامبر اسلام هم نسب می باشد. 2


ب: ازدواج خدیجه
خدیجه به وسیله قرابت فامیلی با رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم ) از یک طرف و ملاحظه اخلاق حمیده او در بازرگانی ازطرف دیگر ، وشنیدن اخباررسالت از علمای یهود ونصاری ازسوی سوم ، عاشق دلباخته معنوی پیامبر بود و گاهی در این را ه گریه می کرد ! و در شب هایی خواب به چشم اوفرو نمی رفت . ولذا مشکل خود را با پسر عمویش که عالم برجسته نصارا بود در میان گذاشت، او دعایی نوشت ، وخدیجه آن را زیر بالشش گذاشت و شبانه در عالم خواب پیامبر را دید ، وآینده برایش روشن شد ، و چون چشم برگشود دیگربه خواب نرفت و سرانجام کنیزش نفیسه دختر ــــ وبه قولی خواهرش را به سراغ پیامبر فرستاد و رسماً در خواست ازدواج کرد.3

خدیجه با تلاش پیگیروتمهید مقدمات عاقلانه ، به ویژه با تدبیر پسر عمویش، ورقة بن نوفل ، سرانجام به مقصود خود رسید ، و فرزندان هاشم را که ستارگان حجاز بودند به خانه خود جذب کرد ، آنان در حالی که رسول خدا را با تمام عزت واحترام در میان گرفته بودند ، برای اجرای عقد به حضور خدیجه رسیدند ، و خطبه عقد با یک برنامه جالب اجراشد وپس از مراسم ، یادگار عبدالله در کنار عمویش ابوطالب عازم خانه پیشین گشت ، ولی خدیجه همراه با مهرومحبت ویژه دامن محمد را گرفت و گفت « سیدی !إلی بیتک فبیتی بیتک و أنا جاریتک !؛ای مولایم ! بیا به خانه خودت ، خانه من خانه تواست ، و من نیز کنیز تو هستم .»4

خدیجه به این طریق زندگی مشترک خود را با آن حضرت شروع کرد .


درعصرجاهلیت که وجود زن پاکدامن بسیار کم بود، وبسیاری اززنان به انحراف های عصر جاهلی آلوده بودند، حضرت خدیجه به خاطر قداست و پاکی در همه ابعاد ، به عنوان « طاهره» [پاک سرشت وپاک روش]خوانده می شد

ج : القاب خدیجه قبل از اسلام

القاب خدیجه (سلام الله علیها ) قبل از اسلام بسیار بوده است که کتابهای بسیاری در مورد آن سخن رانده اند و از جمله القاب عبارتند از:

1.حضرت خدیجه (سلام الله علیها )قبل از ولادت ، درکتاب آسمانی انجیل که بر حضرت عیسی نازل شد به عنوان ـ بانوی مبارکه و همدم مریم در بهشت » یاد شده است ، در آنجا که در توصیف پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله ) خطاب به عیسی چنین آمده:

(نسله من مبارکة ، وهی مونس أمک فی الجنة)5
«نسل او از مبارکه (بانوی پربرکت) است که همدم مادرت مریم در بهشت می باشد »

2.درعصرجاهلیت که وجود زن پاکدامن بسیار کم بود، وبسیاری اززنان به انحراف های عصر جاهلی آلوده بودند، حضرت خدیجه به خاطر قداست و پاکی در همه ابعاد ، به عنوان « طاهره» [پاک سرشت وپاک روش]خوانده می شد.

3 . ونیز شخصیت خدیجه در همان عصر آن چنان چشمگیر و مورد احترام خاص وعام بود که اورا با عنوان «سیده نسوان» [سرور زنان ] می خواندند
.6
 

مسروری

عضو جدید
کاربر ممتاز
فصل دوم : فضایل خدیجه درقرآن و روایات



الف: ایمان و فداکاری خدیجه

خدیجه زنی با فضیلت ودارای کمالات علمی و معنوی بود ، ودر اثر معاشرت با پسر عمویش که عالمی دانا و دانشمند بود وبه رسالت پیامبر خدا در آینده ایمان داشت. می دانست که رسول خدا به پیامبری خواهد رسید.
خدیجه ازعلمای دیگر یهود ونصارا نیز سخنانی در تأیید نبوت پیامبر شنیده بود، وازهمه مهم تر در سفر بازرگانی آن حضرت به سرزمین شام ازطریق غلامش« میسره» که همراه کاروان بود، اطلاعات زیادی از کرامات و معجزات آن بزرگوار شنیده وبر عشق وایمانش افزوده بود. لذا با ورقة بن نوفل رازدل گشود وخواهان وصلت با پیامبر شد .
همه اینها حاکی ازایمان خدیجه به رسالت پیامبر بود که سالها قبل ازبعثت آن حضرت اتفاق افتاده ، لذا پس از مبعوث شدن به رسالت الهی نخستین شخصی که به وی ایمان آورد خدیجه بود.7
امیر مؤمنان در «خطبه قاصعه»می فرمایند : روزی که رسول خدا به پیامبری رسید،نور اسلام به هیچ خانه ای وارد نشد جز به خانه پیامبر وخدیجه که من سومین نفرآنان بودم که نور وحی و رسالت را می دیدم و عطر نبوت را استشمام می کردم .8
خدیجه ازنظر ایمان وعقیده به جایی رسیده بودکه خدا وپیامبر و ملائکه اورا دوست داشتند ،وبر ایمان اومباهات می کردند ، واو را افضل زنان پیامبر و جزء برترین زنان عالم و جهان معرفی می نمودند !
خدیجه زنی است که پیامبر خدا در حق او می گوید :ای خدیجه!خداوند متعال هر روز به وجود توچندین بار به ملائکه اش مباهات می کند .9
آری !خدیجه زنی بود که در اثر ایمان و فداکاری به جایی رسید که خداوند به اوسلام رساند . اونه تنها این همه ناملایمات را تحمل کرد،بلکه تمام تلخی های سیاسی واجتماعی آن روز را که قلب نازنین پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلم ) را مجروح می ساخت ترمیم نمود ، و وی رادر ادامه سیرالهی اش یاری داد، ومایه آرامش شوهر گشت!

ب:خدیجه در قرآن

حضرت خدیجه نخستین ام المؤمنین است که در قرآن مجید به عنوان یکی از زنان پیامبر مورد توجه است، وبه طور شخصی نیز در سوره «ضحی» آیه هشتم به نام واوصاف او اشاره گردیده است.
قبلا خاطر نشان گردید که حضرت خدیجه قبل ازازدواج با پیامبر ثروتمند ترین شخص جزیرة العرب بود، وحدود هشتاد هزار شتر داشت و کاروانهای تجارتی اوشب و روز در طائف ویمن وشام ومصر وسایر بلاد در حرکت بودند، برده های بسیار داشت، که به تجارت اشتغال داشتند.

حضرت خدیجه پس از ازدواج با پیامبر همه اموالش را قبل از اسلام وبعد از آن ، در اختیار پیامبر گذاشت ، تا آن حضرت هرگونه که خواست آن اموال را در راه خدا به مصرف برساند، به گونه ای که پیامبر که فقیربود بی نیاز شد ، وخداوند درمقام بیان نعمتهای خود به پیامبر اکرم از جمله می فرماید:10«و وجدک عائلا فأغنی ؛ خداوند تو را فقیر یافت و بی نیاز نمود»11
این که نام وی درآدرس مذکور درقرآن مجید مورد عنایت قرار گرفته ، در تفسیرهای عامه و خاصه ودر روایات اهل بیت آمده است، و تصریح کرده اند که مراد از « بی نیازساختن پیامبر » مال و بخشش خدیجه بود که همه را در طبق اخلاص گذاشته وبرای پیشرفت دین مبین اسلام دراختیار پیامبر قرار داد.12


ج:خدیجه در روایات

در روایت اسلامی از طریق شیعه واهل تسنن نقل شده، اززبان پیامبر وامامان معصوم در شأن ومقام ارجمند ام المؤمنین حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) سخن فراوان با تعبیرات گوناگون به میان آمده است .
دراینجا نظرشما را به نمونه هایی ازآن گفتار جلب می کنم .
1. پیامبر (صلی الله علیه و آله )فرمود: جبرئیل نزد من آمد و گفت : ای رسول خدا!این خدیجه است ، هرگاه نزد تو آمد، براواز سوی پروردگارش واز طرف من ، سلام برسان:
«وبشرها ببیت فی الجنة من قصب لاصخب ولانصب »
«و او را به خانه ای از یک قطعه (اززبرجد ) در بهشت که در آن رنج ونا آرامی نیست ، مژده بده »13
2.پیامبر اکرم درتفسیر (آیه 27مطففین ) «عیناً یشرب بها المقربون ؛ همان چشمه بهشتی که مقربان از آن می نوشند»
فرمود:
«المقربون السابقون؛رسول الله ، وعلی بن ابیطالب و الائمة، وفاطمه بنت محمد ؛»
«از مردان بسیاری به حد کمال رسیدند ، واز زنان به درجه آخر کمال نرسیدند مگر چهار زن که عبارتند از : آسیه ،مریم ، خدیجه ، فاطمه »14
3.امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:
«سادات نساء العالمین اربع: خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد وآسیه بنت مزاحم ومریم بنت عمران ؛ »
« سرور بانوان دو جهان چهار بانو است که عبارتند از :خدیجه ، فاطمه ، آسیه و مریم »15
پیام این روایات این است که به رازهای عظمت مقام این بانوی ارجمند پی ببریم ، وشایستگی های اورا بشناسیم، واز او درمسیر تکامل به عنوان برترین الگو، پیروی کنیم .

د:خدیجه همسر رسول خدا در دنیا و آخرت

پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم ) فرمود:
«اشتاقت الجنة إلی أربع من النساء : مریم بنت عمران و آسیة بنت مزاحم زوجة فرعون وهی زوجة النبی ،فی الجنة »
«و خدیجه بنت خویلد زوجة النبی فی الدنیا وآلاخرة وفاطمه بنت محمد »16
بهشت مشتاق چهار زن است : 1ـ مریم دختر عمران 2ـ آسیه دختر مزاحم ـ همسر فرعون ، که همسر پیامبر در بهشت است . 3ـ خدیجه دختر خویلد همسر رسول خدا در دنیا وآخرت 4ـ فاطمه دختر محمد (صل الله علیه واله وسلم)

هـ :خدیجه درآئینه معراج پیامبر

طبق پاره ای ازنقل ها ، معراج پیامبر از خانه خدیجه (علیها سلام )آغاز شد و باز گشت آن نیز در خانه خدیجه روی داد.
روایت شده : امام باقر (علیه السلام ) فرمود: «جبرئیل مرکب براق را شبانه کنار درخانه خدیجه آورد و در آن خانه به محضر رسول خدا رسید ،آن حضرت را از خانه بیرون آورد و بر مرکب براق سوار نموده واز مکه به سوی بیت المقدس سیر داد...»
مطابق پاره ای از شواهد وقراین ، پیامبر هنگام مراجعت ازمعراج نیز در خانه خدیجه فرود آمد .17
برای اینکه به مقام درخشان حضرت خدیجه دررابطه با مسأله معراج پیامبر بیشترپی ببریم نظرشمارا به روایت زیر جلب می کنم .
سلام خدا بر خدیجه : ابوسعید خدری می گوید: رسول خدافرمود: وقتی که در شب معراج ، جبرئیل مرا به سوی آسمانها برد و سیر داد،هنگام مراجعت به جبرئیل گفتم : «آیا حاجتی داری؟» جبرئیل گفت: « حاجت من این است که سلام خدا و سلام مرابه خدیجه برسانی »پیامبر (صلی الله علیه وآله) وقتی که به زمین رسید ، سلام خدا و جبرئیل را به خدیجه ابلاغ کرد. خدیجه گفت «ان الله هو السلام ، وفیه السلام ، الیه السلام ، وعلی جبرئیل السلام ؛ همانا ذات پاک خدا سلام است، واز او است سلام ، وسلام به سوی او باز گردد و برجبرئیل سلام باد.»18
این مطلب بیانگر اوج مقام حضرت خدیجه در پیشگاه خدااست.

و:آوردن کفن از سوی خدابرای خدیجه

در کتاب «الخصائص الفاطمیه» نقل شده : طبق روایت مشهور هنگامی که حضرت خدیجه رحلت کرد، فرشتگان رحمت از جانب خداوند کفن مخصوصی برای خدیجه نزد رسول خدا آوردند واین علاوه بر اینکه مایه برکت برای خدیجه بود،مایه تسلی خاطررسول خدا گردید. وبه این عنوان تقدیر وتجلیل جالبی از طرف خداوند؟ حضرت خدیجه به عمل آمد.
پیامبر اکرم پیکر مطهرحضرت خدیجه را با آن کفن پوشانید.سپس جنازه او را با همراهان به سوی قبرستان معلی بردند تا در کنار مادرش حضرت آمنه به خاک بسپارند . درآنجا قبری برای حضرت خدیجه آماده کردند، رسول خدا درمیان آن قبر رفت و خوابید ، سپس بیرون آمد وآن گوهر پاک را در آنجا به خاک سپرد.19

خدایا!به عظمت مقام خدیجه (علیها السلام ) ما را ازشیوه زندگی سراسر درخشان اوبهره مند فرما ، و از شفاعتش در قیامت مسرور گردان .
 

مسروری

عضو جدید
کاربر ممتاز
منبع

محقق:عطیه تحقیقی

تهیه: گروه دین و اندیشه_شکوری
___________
پی نوشتها:
1- علی اکبر ، بابا زاده ، سیمای زنان در قرآن ، قم ، انتشارات لوح محفوظ،چاپ دوم ،1378،ص23
2- ر.ک ،شیخ عباس ،قمی ،سفینه البحار ، ج1،ص379
3 - رک:محمد تقی ، مجلسی: بحار الانوار ، بیروت ، مؤسسه الوفاء ،1404هجری قمری ، ج16، ص23
4 - رک:عباس ، قمی : سفینة البحار ،ج1،ص379
5 - رک : محمدتقی ،مجلسی: همان، ص352،ج21(استفاده ازCDجامع الاحادیث)
6- رک:ذبیح الله ،محلاّتی: ریاحین الشریعه ، تهران،دارالکتب الاسالمیة ، ج2،ص207،بی نا
7 - علی اکبر ، بابا زاده : سیمای زنان درقرآ« ، ص27
8 - رک:نهج البلاغه فیض الاسلام ، ص811
9- رک :علی اکبر ،بابا زاده ، تحلیل سیده فاطمه زهرا ، قم ، انتشارات دانش وادب ، چاپ ششم، 1382،ص37
10 - رک:محمد، محمدی اشتهاردی ،ص171،همان
11 - سوره ضحی (93)، آیه 812 - علی اکبر، بابا زاده : سیمای زنان در قرآن ، ص23
13 - رک: محمدتقی ، مجلسی :همان ، ج16،ص8
14- محمد، محمدی اشتهاردی : ص189
15 - رک:عبدالحمید ، معتزلی: شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدیدمعتزلی ، قم بی نا ، 1404،هجری قمری،ج10،ص266
16 - رک: محمدتقی ، مجلسی:همان، ج43،ص53،54،(استفاده از CDجامع الاحادیث)
17 - رک:محمدتقی مجلسی،همان،ج43،ص216
18 - رک: محمدتقی مجلسی ، همان ج16،ص7
19- محمد، محمدی اشتهاردی ، 264
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حضرت خديجه (س) مادر امت

هنگامي که حضرت خديجه مريض شد، رسول خدا (ص) عظمت و بزرگي او را ستود و به آن حضرت فرمود: اي خديجه خداي تعالي تو را با مريم دختر عمران و آسيه دختر مزاحم برابري داده است.
به گزارش
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،
بنا به نقل برخي از کتاب هاي تاريخي، امروز دهم رمضان سالروز درگذشت بزرگ بانوي اسلام، همسر گرامي پيامبر(ص) و مادر امت اسلامي است.

وفات آن حضرت حدود ۳ سال پيش از هجرت در مکه و با فاصله اي نه چندان زياد از رحلت عموي پيامبر(ص)حضرت ابوطالب اتفاق افتاد.حضرت خديجه(س) اولين همسر پيامبر اسلام(ص)و نخستين زني است که اسلام آورد و به همراه آن حضرت نماز گزارد.

او از زنان ثروتمند و از خانواده هاي اصيل مکه بود که از طرف پدر با رسول خدا(ص) عموزاده و نسب هر دو به قصي بن کلاب از اجداد پيامبر(ص) مي رسيد.



ازدواج با پيامبر(ص)

در آن زمان مردم مکه بيشتر از راه تجارت امرار معاش مي کردند و در تابستان و زمستان به تناسب به سفر تجاري شام و حبشه و يمن و... مي رفتند. خديجه(س) نيز مانند بسياري ديگر، در امر تجارت بود و کاروان تجاري او را کارگزارانش به سرزمين هاي شام، مصر و حبشه و ... مي بردند.

وقتي آوازه درستي، امانت داري و خوش خلقي پيامبر(ص)را شنيد، در پي مذاکراتي با ابوطالب عموي پيامبر(ص) آن حضرت را براي تصدي کارهاي تجارتي خود انتخاب کرد و از آن پس پيامبر(ص) کارهاي تجارتي خديجه را به انجام مي رساند.

البته چنان که آيت ا...جعفر سبحاني در فروغ ابديت نوشته است، پيامبر(ص)کارگر حضرت خديجه در امر تجارت نبود، بلکه حضور پيامبر(ص) در کاروان تجارتي خديجه (س) به صورت شراکت در تجارت بود و حالت قراردادي داشت به همين خاطر سفر تجارتي آن حضرت به شام سود سرشاري نصيب پيامبر(ص) کرد و علاوه بر آن کارداني و دلاوري پيامبر(ص) را براي خديجه (س) به اثبات رساند.

به ويژه آن که پيامبر(ص) پيش تر هم با عموي بزرگوار خود ابوطالب (ع) به چنين سفر تجارتي رفته بود و از موانع و مشکلات اين سفر تجاري آگاهي داشت. ميسره غلام خديجه(س) که در اين سفر پيامبر(ص) را همراهي مي کرد، پس از بازگشت به مکه ، عظمت و معنويت پيامبر(ص) را که به چشم خود ديده بود، براي خديجه (س) تعريف و جريان راهب را براي او چنين توصيف کرد و گفت: در محلي به نام «بصري» پيامبر(ص) براي استراحت زير سايه درختي نشست.

در اين هنگام، چشم راهبي که در صومعه خود نشسته بود، به محمد امين(ص) افتاد و آمد از من نام او را پرسيد. سپس گفت: «اين مرد که زير سايه اين درخت نشسته است، همان پيامبري است که در تورات و انجيل درباره او بشارت هاي فراواني خوانده ام».به هر حال با سودي که از اين سفر نصيب پيامبر(ص) شد، عموي پيامبر(ص) نيز ۲ اسب و ۲ شتر در اختيار آن حضرت گذارد تا به شغل بازرگاني ادامه دهد. پيامبر(ص) نيز پولي را که از تجارت به دست آورده در اختيار عمويش گذاشت تا همسري براي او انتخاب کند.

در چنين شرايطي پيامبر(ص) تصميم گرفت ازدواج کند که قرعه به نام خديجه افتاد، بانويي که پيشنهاد ازدواج رجال متنفذ و ثروتمند قريش را رد کرده بود، اما اين بار خود اين بانو پيشنهاد ازدواج را مطرح کرد. «فروغ ابديت» در اين باره مي نويسد: قدر مسلم اين است که پيشنهاد ازدواج ابتدا از طرف خود خديجه (س) بوده است.

چنان که ابن هشام نقل مي کند: خديجه، شخصا تمايل خود را اظهار کرد و گفت: عموزاده! من بر اثر خويشي که ميان من و تو برقرار است و آن عظمت و عزتي که ميان قوم خود داري و امانت و حسن خلق و راست گويي که از تو مشهود است، جدا مايلم با تو ازدواج کنم.«امين» قريش در پاسخ فرمود که لازم است عموهاي خود را از اين امر آگاه کند و با مشورت آنان اين کار را انجام دهد.

البته بيش تر مورخان اين امر را به گونه اي ديگرنقل کرده و نوشته اند:پيشنهاد ازدواج توسط خانمي به نام نفيسه به وکالت از سوي خديجه مطرح شد و او واسطه اين ازدواج بود، به هر حال رسول گرامي اسلام(ص) با عموي بزرگوار خود ابوطالب مشورت کرد و به دنبال آن مجلس باشکوهي متشکل از شخصيت هاي بزرگ قريش برگزار شد و ابوطالب از طرف پيامبر(ص) و ورقة بن نوفل از جانب خديجه(س) خطبه اي ايراد کردند و عقد ازدواج با مهريه ۴۰۰ دينار ميان آنان جاري شد، در حالي که به نوشته بسياري از مورخان خديجه ۴۰ سال و پيامبر(ص)۲۵ سال داشتند و حدود ۲۵ سال نيز با هم زندگي کردند.اين ازدواج در حالي صورت گرفت که انگيزه خديجه از آن، جهات معنوي و شخصيت ممتاز پيامبر(ص) بود.

چنان که وقتي ميسره غلامش، داستان راهب را براي او تعريف کرد، خديجه گفت: ميسره! کافي است علاقه مرا به محمد دو چندان کردي. برو من، تو و همسرت را آزاد کردم و ۲۰۰ درهم، ۲ اسب و لباس گرانبهايي در اختيارت مي گذارم.

سپس آن چه را از «ميسره» شنيده بود. براي «ورقة بن نوفل» داناي عرب و از بستگانش نقل کرد و گفت: صاحب اين کرامات پيامبر است. اين ويژگي ها در زماني که خديجه نيز (س) زني پاک دامن و عفيف بود و پيوسته دنبال شوهري متقي و پرهيزگار مي گشت، سبب شد تا زمينه اين پيوند فراهم شود و خديجه به افتخار همسري پيامبر (ص) نائل آيد.


نخستين بانوي اسلام


خديجه (س) همان ارادت و نگرشي که به پيامبر (ص) پيش از ازدواج پيدا کرده بود، پس از ازدواج نيز داشت و تمام ثروت و اعتبار خود را در اختيار پيامبر (ص) قرار داد و از اين رو آن هنگام هم که فرشته وحي در غار حرا بر پيامبر (ص) نازل شد و فرمان رسالت را به آن حضرت ابلاغ کرد، نخستين بانويي بود که به آن حضرت ايمان آورد و اولين نماز جماعت را به امامت پيامبر (ص) و حضرت علي (ع) به جاي آورد.

آيت ا... سبحاني به نقل از ابن اثير و بسياري از مورخان از شخصي به نام «عفيف کندي» نقل مي کند که گفت: در روزگار جاهليت وارد مکه شدم و ميزبانم عباس بن عبدالمطلب بود و ما دو نفري در کنار کعبه بوديم. ناگهان ديدم مردي آمد، در برابر کعبه ايستاد و سپس پسري را ديدم که آمد در طرف راست او ايستاد.

چيزي نگذشت زني را ديدم که آمد و در پشت سر آن ها قرار گرفت و من مي ديدم که اين دو نفر به پيروي از آن مرد، رکوع و سجود مي کردند. جريان را از عباس پرسيدم، گفت: آن مرد محمدبن عبدا... است و آن پسر، عموزاده اش و زني که پشت سر آن هاست، همسر «محمد» است. همراهي حضرت خديجه (س) با پيامبر (ص) در دوران بعثت از دوران پرافتخار عمر آن حضرت است.

اين همراهي چنان بود که پيامبر (ص) همواره از آن حضرت ياد مي کرد. نقل شده است که عايشه گفت: «من بر همسري از همسران رسول خدا (ص) حسادت نورزيدم جز بر «خديجه» که او را درک نکردم و پيامبر (ص) از خانه بيرون نمي آمد مگر اين که از خديجه به نيکي ياد مي کرد. روزي پيامبر (ص) از او ياد کرد، حسودي کردم و گفتم: خديجه جز يک زن پير نبود، خدا بهتر از آن را نصيبت کرده است، در اين موقع خشم وجود پيامبر (ص) را فرا گرفت و فرمود: نه، سوگند به خدا، خدا به جاي او بهترش را به من نداده است.

زيرا او به من ايمان آورد، موقعي که مردم نپذيرفتند، مرا تصديق کرد، در حالي که مردم مرا تکذيب کردند، مرا با مالش کمک کرد، در صورتي که مردم مرا محروم کردند، خدا از او به من اولادي داد و از ديگر همسرانم محروم کرد»


مادر فاطمه (س)


يکي از فضايل خديجه (س) آن است که مادر فاطمه زهرا (س) کوثر نبوت است او که از پستان خود زهرا (س) را شير داد و در دامن خود تربيت کرد، فرزندي که دودمان پاک پيامبر (ص) از نسل او امتداد يافت و وصايت و خلافت به حق پيامبر (ص) در فرزندان او قرار گرفت.آري حضرت خديجه دوران سخت مکه را پيش از هجرت پيامبر به مدينه، با مرگ خود به پايان برد و در سال دهم هجري يعني سه سال پيش از هجرت و اندکي پس از درگذشت ابوطالب جان به جان آفرين تسليم کرد و در «قبرستان حجون» مکه به خاک سپرده شد.

هنگامي که حضرت خديجه مريض شد، رسول خدا (ص) عظمت و بزرگي او را ستود و به آن حضرت فرمود: اي خديجه خداي تعالي تو را با مريم دختر عمران و آسيه دختر مزاحم برابري داده است.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به ياد او که يادش پيامبر رحمت را خرسند مي کرد

خديجه(س) براى محمد امين(ص) دلارامى مهربان بود، که حتى بعد از مرگش، ياد و خاطرات او پيامبر رحمت(ص) را خرسند مى کرد. خديجه (س) ثروت خويش را بدون کوچک ترين منت و تفاخرى، فروتنانه در اختيار شوى خويش گذارد.





به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، محمد(ص) با بدنى لرزان از سنگينى نخستين دريافتش از وحى، از حرا به سوى زنى روانه شد که پس از خدا پناهگاهى مطمئن براى او بود. محمد(ص) به سوى ابوطالب(ع) که چون کوهى استوار بود نرفت.

بلکه به يک زن پناه آورد. آرى! در آن شرايط سخت فقط خديجه(س) مى توانست به او آرامش دهد. چرا که مصداق کاملى از (لتسکنوا اليها) بود. محمد(ص) که تازه بار سنگين وحى را به دوش گرفته بود، رو به سوى خديجه کرد و فرمود: زملونى! دثرونى! مرا پوششى ده. در اين هنگام پوشش خديجه که مظهر آشکارى از (هن لباس لکم) بود، پيام آور تازه خداوند را آرامشى وصف ناپذير بخشيد.

خديجه(س) براى محمد امين(ص) دلارامى مهربان بود، که حتى بعد از مرگش، ياد و خاطرات او پيامبر رحمت(ص) را خرسند مى کرد. خديجه (س) ثروت خويش را بدون کوچک ترين منت و تفاخرى، فروتنانه در اختيار شوى خويش گذارد.

خديجه هيچ گاه از انتخاب خويش احساس و اظهار پشيمانى نکرد و هميشه خود را در ضمن شويش قرار مي داد و هيچ گاه اعلام استقلال و خودمختارى نکرد. چشم گفتن و اطاعت هميشگى و بى چون و چرا، سيره و خلق او بود. چراکه نمايشى آشکار از آيه (فالصالحات قانتات) بود. او هيچ گاه راز محمد(ص) را با کسى بازگو نکرد.

از اين رو تفسيرى شد از آيت (حافظات للغيب). پيوسته از شوهرش دفاع کرد و شويش را بر خانواده و فاميل خويش برترى بخشيد. او مادرى را بر تجارت و اشتغال هاى کاذب ديگر برگزيد. از اين رو شايسته بر سر نهادن تاج زرينى چون فاطمه (س) شد.

خديجه خشن و بى عشق نبود. هنگامى که برق نگاهش به نگاه شوهرش محمد(ص) پيوند مى خورد، گويا دو درياى مهر به هم پيوسته بود، و آيت(مرج البحرين يلتقيان) را در فضا طنين انداز مي کرد. خديجه همه دل و قلبش را به شوهرش بخشيد و کسى را جز او در دلش ساکن نساخت.

خديجه هيچ گاه فقر شوهرش را به رخ او نکشيد. او اصلا واژه اى به نام «گله و شکايت» را نمى شناخت و با «توقع» کاملا بيگانه بود. اخم کردن و ترشرويى را هيچ وقت تجربه نکرد. لجبازى از او فرسنگ ها راه فاصله داشت.

او چهره متبسم خود را با غبار خشم و قهر نمى پوشانيد. با عفاف و پاکدامنى پيمانى ناگسستنى داشت. حيا و شرم چهره اش را زيباتر کرده بود. بندگى و تسليم در برابر حق، خلعت و لباس فاخرى بر اندام او پوشانيده بود. خديجه حريم مديريت شويش محمد(ص) را محترم مى شمرد و کلام او را بر رأى خويش بر مى گزيد. خديجه دخترش فاطمه (س) را شيفته پدر تربيت کرد.

ام ابيها فاطمه زهرا (س) شوهردارى و خانواده گرايى را به خوبى از مادر فرا گرفت. دفاع از حريم شوهر درسى بود که ايشان از مادر خويش آموخت. خديجه (س) اسلام و باورهاى دينى را بر همه چيز برتر مى دانست.

او نيازمندان را هماره بر سفره خويش نشانيد و لقمه دهانش را بر يتيمان چشانيد. ناگفته نماند که اين همه عشق و دلدادگى از نگاه مردى چون محمد (ص) هيچ گاه پوشيده نماند. پيامبر (ص) نيز شوهرى قدرشناس بود. همواره زبان به تحسين و ستايش همسرش مى گشود. حتى پس از درگذشت همسر، از ياد او غافل نمى شد و مهر او را از دل نبرد.

گاهى چنان پيرزنى را اکرام و احترام مى کرد، که شگفتى ديگران را موجب مى شد، وقتى اين همه احترام به پيرزنى بى نام و نشان را مى ديدند، علتش را جويا مى شدند، در پاسخ مى فرمود اين پيرزن در جوانى دوست خديجه بود و به خانه ما مى آمد.سيد مهدي واعظ موسوي
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش ها: s_aa

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وفات حضرت خدیجه (س) همسر با وفای پیامبر اسلام (ص) بنا به روایتی (10 بعثت)


حضرت خدیجهٔ کبری (س) که از زنان نامدار و ثروتمند قریش بود پانزده سال قبل از بعثت با پیامبر اسلام (ص) ازدواج کرد. این بانوی بزرگوار اولین فردی بود که به رسالت پیامبر ایمان آورد و با تمام توان و ثروت خود به یاری دین اسلام برخاست. وجود حضرت خدیجه برای پیامبر اسلام به قدری اهمیت داشت که پیامبر اکرم (ص) رحلت این بانوی بزرگ را مصیبتی عظیم خواند و سال رحلت حضرت خدیجه و حامی بزرگ دیگر خود یعنی حضرت ابوطالب را عام الحزن یعنی سال اندوه نامید، زیرا ابوطالب عموی پیامبر نیز در همان سال وفات یافته بود.


پیامبر اکرم (ص)، حتی سال‌ها پس از رحلت آن بانوی بزرگوار، از ایشان به خوبی و نیکی یاد می‌کرد و او را ستایش می‌نمود. آن حضرت در جواب کسی که به پیغمبر گفت: خداوند، بهتر از خدیجه را به تو عوض داده است، فرمود: «سوگند به خدا که خداوند، مرا بهتر از او عوض نداده است. او به من ایمان آورد، هنگامی که مردم کفر ورزیدند و مرا تصدیق کرد، آنگاه که مردم مرا تکذیب کردند و با مال خود مرا یاری نمود، آنگاه که مردم، مرا محروم ساختند و پروردگار، مرا تنها از میان زنان، از او به ولادت فرزند روزی داد.» ام المؤمنین خدیجه (س) به هنگام وفات 65 سال داشت.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حضرت خدیجه (س) هنگام وفات چه وصیتی به رسول خدا کرد؟

جبرئیل درحالی که کفن از بهشت همراه داشت، نازل شد و عرض کرد: یا رسول الله، خداوند به تو سلام می رساند و می فرماید:خدیجه اموالش را در راه ما صرف کرد و ما سزاوارتریم که کفنش را به عهده بگیریم.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،حضرت خدیجه (س) سه سال قبل از هجرت بیمار شد. پیغمبر (ص) به عیادت وی رفت و فرمود: ای خدیجه، اما علمت ان الله قد زوجنی معک فی الجنه: آیا می دانی که خداوند تو را دربهشت نیز همسرم ساخته است!؟

آنگاه از خدیجه دل جویی و تفقد کرد؛ او را وعده بهشت داد ودرجات عالی بهشت را به شکرانه خدمات او توصیف فرمود.

چون بیماری خدیجه شدت یافت، عرض کرد: یا رسول الله! چند وصیت دارم: من در حق تو کوتاهی کردم، مرا عفو کن.

پیامبر (ص) فرمود: هرگز از تو تقصیری ندیدم و نهایت تلاش خود را به کار بردی. در خانه ام بسیار خسته شدی و اموالت را درراه خدا مصرف کردی.

عرض کرد: یا رسول الله! وصیت دوم من این است که مواظب این دختر باشید؛ و به فاطمه زهرا (س) اشاره کرد. چون او بعد ازمن یتیم و غریب خواهد شد. پس مبادا کسی از زنان قریش به اوآزار برساند. مبادا کسی به صورتش سیلی بزند. مبادا کسی بر اوفریاد بکشد. مبادا کسی با او برخورد غیر ملایم و زننده ای داشته باشد.

اما وصیت سوم را شرم می کنم برایت بگویم. آن را به فاطمه عرض می کنم تا او برایت بازگو کند. سپس فاطمه را فراخواند و به وی فرمود: نور چشمم! به پدرت رسول الله بگو: مادرم می گوید: من از قبر در هراسم؛ از تو می خواهم مرا درلباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتی، کفن کنی.

پس فاطمه زهرا (س) از اتاق بیرون آمد و مطلب را به پیامبر (ص) عرض کرد. پیامبر اکرم (ص) آن پیراهن را برای خدیجه فرستاد و او بسیار خوشحال شد. هنگام وفات حضرت خدیجه، پیامبراکرم (ص) غسل و کفن وی را به عهده گرفت.

ناگهان جبرئیل درحالی که کفن از بهشت همراه داشت، نازل شد و عرض کرد: یا رسول الله، خداوند به تو سلام می رساند و می فرماید: ایشان اموالش را در راه ما صرف کرد و ما سزاوارتریم که کفنش را به عهده بگیریم.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تصاویر/ محل دفن حضرت خديجه (سلام الله عليها)

قبرستان ابوطالب در مکه محل دفن یگانه فرزانه قریش ،حضرت خدیجه کبری یار با وفای زندگی پیامبر(ص) را اینجا ببینید.









برای دیدن عکس در اندازه اصلی اینجا کلیک کنید . اندازه اصلی 609x456 پیکسل میباشد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در سوک ام‌المؤمنین خدیجه کبری(س)؛

بانوی ثروتمندی که در تنگدستی درگذشت

مادر مؤمنان، حضرت خدیجه که درود خدا بر او باد ثروتمندترین زن سرزمین خود بود و اعراب بر او به‌خاطر ثروت و قدرتش نام "ملکه بطحاء" نهاده بودند اما این بانوی گرامی از شدت عشق به پیامبر اسلام(ص)، تمام ثروت خود را در راه ترویج دین خاتم خرج کرد و سرانجام در "عام الحزن" در تنگدستی و گرسنگی درگذشت.
حضرت خدیجه(س) پانزده سال قبل از عام الفیل و شصت وهشت سال قبل از هجرت نبوی در شهر مکه دیده به جهان گشود. نام او خدیجه و کنیه‌اش "ام هند" بود و نام پدرش "خویلد ابن اسد" و نام مادرش "فاطمه دختر زائدة بن الاصم". پدر و مادر خدیجه با چند واسطه به "لویّ بن غالب" می رسد که جدّ اعلای پیامبر خداست و مادر مادر خدیجه "هاله" دختر عبدمناف از اجداد پیامبر اسلام است. بنابراین خدیجه هم از طرف پدر و هم از سوی مادرش با پیامبر اسلام هم‌نسب است.

***ماجرای ازدواج خدیجه

خدیجه به وسیله قرابت فامیلی با رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) از یک طرف و ملاحظه اخلاق حمیده او در بازرگانی از طرف دیگر، وشنیدن اخبار رسالت از علمای یهود و نصاری ازسوی سوم، عاشق دلباخته معنوی پیامبر بود و گاهی در این راه گریه می کرد و در شب هایی خواب به چشم او فرو نمی رفت. خدیجه(س) مشکل خود را با پسرعمویش که عالم برجسته نصارا بود در میان گذاشت؛ او دعایی نوشت و خدیجه آن را زیر بالشش نهاد و شبانه در عالم خواب پیامبر(ص) را دید و آینده برایش روشن شد. چون چشم برگشود دیگر به خواب نرفت و سرانجام کنیزش نفیسه، خواهرش را به سراغ محمد(ص) فرستاد و رسماً از او خواستگاری کرد.

خدیجه با تلاش پیگیر و تمهید مقدمات عاقلانه، به ویژه با تدبیر پسر عمویش، ورقة بن نوفل، سرانجام به مقصود خود رسید و فرزندان هاشم را که ستارگان حجاز بودند به خانه خود جذب کرد. آنان در حالی که رسول خدا را با تمام عزت و احترام در میان گرفته بودند، برای اجرای عقد به حضور خدیجه رسیدند، و خطبه عقد با یک برنامه جالب اجراشد و پس از مراسم، یادگار عبدالله در کنار عمویش ابوطالب عازم خانه پیشین گشت، ولی خدیجه همراه با مهر و محبت ویژه دامن محمد را گرفت و گفت "سیدی !إلی بیتک فبیتی بیتک و أنا جاریتک! ای مولایم! بیا به خانه خودت، خانه من خانه تواست، و من نیز کنیز تو هستم."


***مقام خدیجه(س) در بهشت


از فضیلت‏های حضرت خدیجه علیهاالسلام ، مقامی است در بهشت که از سوی خداوند به ایشان وعده داده شده است. پیامبراکرم (ص) نیز بارها این مسئله را به خدیجه بشارت می‌‏داد و می‏‌فرمود: در بهشت، خانه‏‌ای داری که در آن رنج و سختی نمی‏بینی. امام صادق علیه‏ السلام نیز می‏‌فرماید: هنگامی که خدیجه وفات یافت، فاطمه خردسال بی‏تابی می‏‌کرد و گرد پدرش می‏‌گشت و سراغ مادر را از او می‏‌گرفت. پیامبر از این حالت دخت کوچکش بیشتر محزون می‌‏شد و دنبال راهی بود تا او را آرام کند. فاطمه همچنان بی‏تابی می‌‏کرد تا اینکه جبرئیل بر پیامبر نازل شد و فرمود "به فاطمه سلام برسان و بگو مادرت در بهشت خانه‌‏ای کنار آسیه، همسر فرعون و مریم، دختر عمران نشسته است." هنگامی که فاطمه این سخن را شنید، آرام گرفت و دیگر بی‏تابی نکرد.


***منزلت حضرت خدیجه(س) نزد پیامبر(ص)

پیامبر پس از خدیجه تا آخر عمر خدیجه را فراموش نکرد و هر از چند گاهی از او تقدیر و تمجید می‏‌کرد. عایشه گفته است: «رسول خدا (ص) از خانه بیرون نمی‌‏رفت مگر این که به نوعی از خدیجه یاد می‌‏کرد و از وی به نیکی ستایش می‌‏نمود. روزی او را به یاد آورد. رشک و حسد وجودم را فرا گرفت. گفتم آیا او بیش از یک پیرزن بود؟ خداوند زن بهتری به تو عطا فرموده است. پیغمبر خشمگین شد. آن گاه فرمود "سوگند به خدا، پروردگار بهتر از او را به من نداد. او به من ایمان آورد در هنگامی که مردمان به من کفر می‌‏ورزیدند. و از او به من فرزندانی عطا کرد در حالی که مرا از فرزندانِ دیگر زنان محروم نمود". عایشه گفت "با خود گفتم دیگر هرگز خدیجه را به بدی یاد نخواهم کرد."


***فرزندان خدیجه

از حضرت خدیجه چهار فرزند متولد شدند. پسرى به نام قاسم به دنیا آمد كه طاهر و طیب لقب داشت، و كنیه‏ "ابوالقاسم" براى پیامبر اسلام، از نام همین فرزند عزیز گرفته شده است. قاسم دوران نوزادى و شیرخوارگى را مدتى طى كرد و حتى تا مرحله‏ پاگشودن و به راه افتادن هم زنده بود. اما هنوز از شیر گرفته نشده بود كه بنا بر تقدیر الهى از دنیا چشم پوشید و به سراى باقى شتافت.

غیر از این فرزند پسر، خدیجه داراى سه دختر نیز شد كه اسامى آنان زینب و ام‏‌كلثوم و فاطمه علیهن‌السلام بود. آرى شخصیت والایى همچون خدیجه است كه در دامان پاكش، پاكدامن‌‏ترین و پاكیزه گوهرترین بانوى جهان هستى، یعنى حضرت فاطمه زهرا سلام ‏اللَّه‏ علیها، پرورانده مى‏‌شود. آن خورشید تابانى كه بنا بر اراده و مشیت الهى، از میان تمام فرزندان پیامبر، براى پدر بزرگوارش باقى می‌ماند، تا براى مادرى انوار الهى و سادات جهان، انتخاب شود، و در دامان گهربارش فرزندان همچون ائمه‏ معصومین علیهم السلام را پرورش دهد كه خود، مشعل‌داران ارشاد و هدایت جهانیان باشند... آرى فاطمه سلام الله علیها این چنین مادرى داشت كه «خدیجه» نامور گشته بود...

آرى، چون خدیجه علیهاالسلام به ازدواج رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله درآمد زنان مكه رابطه خود را با خدیجه علیهاالسلام قطع كردند و دیگر به خانه‏ او نمى‌‏آمدند. و در هنگام ملاقات به او سلام نمى‌‏كردند. رفت و آمد دیگران به خانه خدیجه علیهاالسلام را مراقبت كرده، مانع رفتن آنان به خانه او مى‏شدند. زنان مكه، خدیجه را تنها گذاردند، دیگر با او دوستى نمى‏كردند. خدیجه علیهاالسلام از این موضوع غمگین و ناراحت بوده و وحشت او را فراگرفته بود.

این ترك رفت و آمد و محاصره‏ روحى خدیجه با مبعوث شدن پیامبر صلى اللَّه علیه و آله به رسالت شدیدتر شد. در این زمان چون رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله را دشمن خود مى‏‌دانستند هرگونه ارتباطى را با خدیجه علیهاالسلام كه حامى اصلى رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله بود قطع كردند و خدیجه علیهاالسلام را در آن شرایط سخت تنهاى تنها گذاردند.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
***سخنان دانشمندان درباره خدیجه(س)

دانشمند عرب (سنیه قراعد): تاریخ در مقابل عظمت ام المومنین خدیجه(ع) سر فرود می آورد، و در برابرش متواضعانه دست بسته می ایستد، نمی داند نام این بانو را در كدام شناسنامه بزرگان ثبت نماید.»

سلیمان كتانی، نویسنده عرب: خدیجه ثروتش را به محمد بخشید. ولی این احساس را نداشت كه می بخشد، بلكه این احساس را داشت كه از او هدایت را كه بر همه گنجهای سراسر جهان برتری دارد، كسب می نماید، او احساس میكرد محبت و دوستی را به حضرت محمد (ص) اهدا می كند، ولی در عوض همه ابعاد سعادت را از او كسب می كند.»

عالم بزرگ شیخ حرعاملی:
شیخ حرعاملی صاحب كتاب وسایل الشیعه شعری در وصف او سروده است:


زوجته خدیجه و فضلها
ابان عند قولها و فعلها

بنت خویلد الفتی المكرم

الماجد الموید المعظم

لها من الجنة بیت من قصب

لاصخب فیه ولالها نصب

و هذه مورة لفظ الخبر

عن النبی المصطفی المطهر

"همسر پیامبر، خدیجه كه فضل و برتری او از گفتار و رفتارش آشكار است، دختر خویلد آن جوانمرد بزرگوار، و ارجمند تأییدشده و بلندمقام برای خدیجه و در بهشت خانه ای از یك قطعه گوهر بلورین آماده شده است كه در ناآرامی و رنج نیست. این موضوع عین سخن پیامبر برگزیده پاك خدا است كه خدیجه در بهشت دارای چنین خانه ای است."


بنت الشاملی نویسنده عرب: آیا دیگری غیر از خدیجه را می شناسید كه با عشقی آتشین، و مهر و ایمانی استوار بی آن كه اندك تردیدی به دل راه دهد یا ذره ای از باورش به بزرگداشت همیشگی خدا و پیغمبر بكاهد، دعوت دین را از غار حرا پذیرا شود».(33)

زبیر بن بکّار گفته است: خدیجه، در عصر جاهلیّت «طاهره» خوانده می‏‌شد.

هشام بن محمّد: رسول خدا خدیجه را دوست داشت و به او احترام می‏گذارد و در بعضی کارها با او مشورت می‏کرد. او وزیر صدق و راستی بود و نخستین زنی است که به پیامبر ایمان آورد و پیامبر تا وقتی‏که خدیجه زنده بود، هرگز همسر دیگری برنگزید. تمام فرزندانش بجز ابراهیم از خدیجه بودند.


***غروب غمبار تنها غمگسار پيامبر صلى الله عليه وآله

25 سال تمام حضرت خديجه ستاره پرفروغ دودمان رسالت بود، نگاه هاى جاذب وغم زدايش تنها مايه تسلّى پيامبر رحمت در محيط خانه بود ولى هزار افسوس كه با ارتحال جانگدازش غم و اندوه فراوانى به وسعت درياها و سنگينى كوه ها بر دل پيامبر فرو ريخت. اين حادثه جانگداز و فاجعه توان فرسا، در دهم رمضان دهمين سال بعثت، سه سال پيش از هجرت اتفاق افتاد. در حجون دفن شد، پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در قبر او وارد شد و به دست مبارك خود او را در قبر گذاشت. در آن هنگام هنوز نماز ميّت تشريع نشده بود. وفات حضرت خديجه سه ماه بعد از وفات حضرت ابوطالب اتفاق افتاد و پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به شدت محزون شد. فاصله اين دو حادثه غمبار را از سه روز تا سه ماه گفته اند. پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله آن سال را «عام الحُزن»؛ سال غم و اندوه نام نهاد و در واقع يك سال اعلام عزاى عمومى نمود.



آثار برجای‌مانده از بارگاه حضرت خدیجه(س) پس از تخریب به دست وهابیون آل‌سعود



***وصيت‌هاى حضرت خديجه سلام الله عليها

حضرت خديجه در آخرين لحظات زندگى وصايايى به شرح زير به پيامبر اكرم نمود:
1. براى او دعاى خير كند.
2. او را با دست خود در خاك قرار دهد.
3. پيش از دفن در قبر او وارد شود.
4. عبايى را كه به هنگام نزول وحى بردوش داشت، روى كفن او قرار دهد.


*** ماجرای آوردن کفن از سوی خدا برای خدیجه(س)

در کتاب «الخصائص الفاطمیه» نقل شده طبق روایت مشهور هنگامی که حضرت خدیجه رحلت کرد، فرشتگان رحمت از جانب خداوند کفن مخصوصی برای خدیجه نزد رسول خدا آوردند و این علاوه بر اینکه مایه برکت برای خدیجه بود، مایه تسلی خاطر رسول خدا گردید و به این ترتیب، تقدیر و تجلیل جالبی از طرف خداوند برای حضرت خدیجه به عمل آمد.

پیامبر اکرم پیکر مطهر حضرت خدیجه را با آن کفن پوشانید.سپس جنازه او را با همراهان به سوی قبرستان معلی بردند تا در کنار مادرش حضرت آمنه به خاک بسپارند. در آنجا قبری برای حضرت خدیجه آماده کردند، رسول خدا درمیان آن قبر رفت و خوابید، سپس بیرون آمد وآن گوهر پاک را در آنجا به خاک سپرد.



***کتاب‌شناسی حضرت خدیجه سلام الله علیها




الف- کتب فارسی

نام : حضرت خديجه اسطوره ايثار و مقاومت
درباره نويسنده : محمد محمدي اشتهاردی
درباره اثر : نبوي تهران 1377

***
نام : فروغ آسمان حجاز خديجه
درباره نويسنده : علي كرمي فريدوني
درباره اثر : حاذق قم 1382

***
نام : جلوه هايي از فروغ آسمان حجاز حضرت خديجه
درباره نويسنده علي کرمي فريدوني
درباره اثر : دليل ما قم 1383

***
نام : في رحاب رسول الله و اهل بيته (ع) - ام المومنين الكبري خديجه بنت خويلد
درباره نويسنده هاشم الموسوي
درباره اثر : فرهنگ مشرق زمين تهران 1383

***

نام : خديجه
درباره نويسنده علي محمد علي دخيل ترجمه فيروز حريرچي
درباره اثر : اميركبير تهران1363


ب- کتب عربی
نام : خديجه ام المومنين
درباره نويسنده : عبدالحميد الزهراوي
درباره اثر : المكتب الاسلامي بيروت

***
نام : ام المومنين خديجه بنت خويلد
درباره نويسنده : ابراهيم محمد حسن الجمل
درباره اثر : دار الفضيله قاهره

***
نام : دثريني ... يا خديجه
درباره نويسنده : سلوي بالحاج صالح – العايب
درباره اثر : دار الطليعه بيروت 1999

***
نام : خديجه ام المومنين
درباره نويسنده : عبدالمنعم محمد عمر
درباره اثر : الهيئه المصريه العامه قاهره

***
نام : صحابيات حول الرسول - خديجه ام المومنين
درباره نويسنده : زهير مصطفي يازجي
درباره اثر : اين كتاب در زمينه سيره نبوي است دارالقلم حلب

***
نام : خديجه بنت خويلد
درباره نويسنده : علي محمد علي دخيل
درباره اثر : موسسه اهل البيت بيروت 1980

***
نام : مثلهن الاعلي السيده خديجه
درباره نويسنده : عبدالله العلايلي
درباره اثر : اين كتاب در زمينه سيره نبوي است دارالجديد قاهره 1992

***
نام : سيره ام المومنين السيده خديجه
درباره نويسنده : واصف احمد فاضل كابلي
درباره اثر : دار الكابلي جده 1998

***
نام : السيده خديجه
درباره نويسنده : عبدالحميد محمود طهماز
درباره اثر : دارالقلم دمشق 1410
 
  • Like
واکنش ها: s_aa

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
خديجه (س) در قرآن

خديجه (س) در قرآن

خديجه پاك و برگزيده...

و اذ قالت الملائكه يا مريم ان الله اصطفيك و طهرك و اصطفيك علي نساء العالمين

آنسان كه ملائكه گفتند : اي مريم خداوند شما را پاك گردانيد و برگزيد و نيز بر تمام زنان جهان هستي برتري داد سوره آل عمران آيه 42

مخاطب قرآن در اين برتري كمال و پاكي حضرت مريم صلوات الله عليها مي باشد لكن با توجه به اينكه مفسراني چون قرطبي طبرسي ابن كثير و آلوسي بغدادي در ذيل تفسير اين آيه با استناد به كلامي از رسول الله صلي الله عليه و آله كه فرمودند : فضلت خديجه علي نساء امتي كما فضلت مريم علي نساء العالمين يعني خديجه بر زنان امتم برتري يافت همانگونه كه مريم بر زنان جهان برتري داشت و نيز در كلام ديگري كه حضرت علي عليه السلام فرمودند كه از رسول الله صلي الله عليه و آله شنيدم كه مي فرمودند :

خير نسائها مريم بنت عمران و خديجه بنت خويلد (تفسير ابن كثير ج 1 ص 323 ) يعني بهترين زنان مريم دختر عمران و خديجه دختر خويلد هستند گوياي اين واقعيت است كه مصداق ديگر اين آيه حضرت خديجه صلوات الله عليها نيز مي باشند

بر استواري اين ادعا احاديثي است كه مفسران در ذيل تفسير اين آيه گزارش كرده اند و در آنها نام مبارك اين بانوي كم نظير جهان هستي بيان شده است چنانچه قرطبي مي نويسد : ظاهر قرآن و احاديث اقتضا مي كند كه حضرت مريم از تمام زنان برتر و پس از آن فاطمه و سپس خديجه و بعد آسيه باشد تفسير جامع الاحكام ج 4 ص 59 اين سخن مفهوم كلامي است كه از رسول الله عليه و آله گزارش شده است بنگريد خديجه در سنت را
اميد آنكه با انس و ارتباط و توسل به حضرت خديجه صلوات الله عليها اين واقعيت در باور ما مسلمانان جاي گيرد.

نقش حضرت خديجه در بي نيازي رسول الله از نظر مالي و...

ووجدك عائلا" فاغني
و تو را فقير الي الله يافت و سپس بي نياز كرد سوره ضحي آيه 8

درتفسير فرات كوفي با استناد به كلامي از ابن عباس خديجه را عامل غناي رسول الله دانسته است .عن ابن عباس رضي الله عنه : ووجدك ضالا" عن النبوه "فهدي" الي النبوه "ووجدك عائلا" فاغني" بخديجه.تفسير فرات كوفي حديث 730


اگرچه برخي از مفسران (زمخشري در كشاف ج 4/768 و علامه طباطبائي در الميزان ج 20/311 ) بي نيازي را اقتصادي دانسته اند لكن كلي بودن آيه و كلام امام رضا (ع) (در تفسير صافي ج 4/342 و كنز الدقايق ج 14/321) كه فرمودند : خداوند با مستجاب نمودن دعاي حضرت ايشان را بي نياز نمودند .مي توان خديجه (س) را عاملي بشري انساني و مادي براي فراهم نمودن بستربي نياز معنوي و مادي حضرت دانست .

و بر استواري اين نتيجه كلام قرطبي است در تفسير اين آيه كه مي نويسد:شما را بواسطه خديجه رضي الله عنها بي نياز نمود.
(تفسير الجامع الاحكام ج 20/72)

منبع:سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید آوینی

 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
حضرت خدیجه سلام ا...علیها، اولین زن مسلمان در اسلام

حضرت خدیجه سلام ا...علیها، اولین زن مسلمان در اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

«وَ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماماً»[1]

آنها کسانی هستند که می گویند: «پروردگارا از همسران و فرزندان ما، مایه روشنی چشم ما قرار ده و ما را پیشوای پرهیزگاران بنما!».

مقدمه

دهم ماه رمضان یادآور بانوی آفتاب، یار دیرین بهترین خلقت است. یکی از زنان پر فضیلت، با تقوا و نمونه صدر اسلام وجود مقدس حضرت خدیجه سلام الله علیها می باشد؛ همان زنی که تمام داراییش را در راه اسلام، قرآن و پیامبر صرف نمود. حضرت خدیجه سلام الله علیها کسی بود که وقتی تمام مردم پیامبر را تنها گذاشتند او یار و مددکار و پشتیبان حضرتش بود؛ و با پیامبر اسلام ازدواج نمود و ثمره این ازدواج بانویی به نام فاطمه زهرا سلام الله علیها که خداوند نسل پیامبر و خیر کثیر و کوثر را در نهاد او قرار داد.

تفسیر

حاکم حسکانی از قرآن پژوهان نامدار اهل تسنن در این مورد آورده است که پیامبر گرامی در تفسیر این آیه فرمود:

پس از نازل شدن این آیات از فرشته وحی پرسیدم: منظور از «ازواجنا» کیست؟ پاسخ داد: خدیجه علیها السلام است؛ و «ذریاتنا» فاطمه علیها السلام و دو نور دیده اش حسن و حسین علیهماالسلام هستند و در جمله «و اجعلنا للمتقین اماما» منظور حضرت علی علیه السلام است.[2]مرحوم «فیض کاشانی» در تاویل همین آیه می نویسد: «منظور از آن، مقام والای رسالت، قرآن شریف و یار و مشاور پر اخلاص پیامبر خدیجه علیها السلام است که نسل سزاوار صلی الله علیه و آله از او است.[3]و تفسیر علی بن ابراهیم قمی نیز بر آن است که منظور از واژه «ازواجنا» در آیه مورد بحث حضرت خدیجه علیها السلام است.[4]یکی از آن چهار زن برگزیده که در روایات به آنها اشاره شده است، و بر زنان دیگر برتری دارد، و از سابقون وجود مقدس، منور و مکرم ام المؤمنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها یار و مشاور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می باشند.
غروب همسر آفتاب

سرانجام چراغ عمر حضرت خدیجه(س) با آن همه فداکاری و از خودگذشتگی، در ماه رمضان سال دهم بعثت ـ همان سالی که وفات حضرت ابوطالب(ع) بود ـ ه خاموشی گرایید. هنگامی که روح بلند و ملکوتی امّ المؤمنین حضرت خدیجه(س) به بهشت برین صعود کرد، پیامبر اکرم(ص) بدن ایشان را غسل داد، حنوط کرد و هنگامی که خواست در همان ردای مخصوص کفن کند، جبرییل نازل شد و عرض کرد: «ای رسول خدا! خداوند متعال بر تو سلام و درود می فرستد و تو را با بهترین و گرامی ترین احترام ها مخصوص می گرداند و می گوید: ای حبیب ما! خدیجه ای که تمامی دارایی اش را در راه ما بذل کرد، کفن او را ما عنایت می کنیم. سپس جبرئیل کفنی تقدیم، و عرض کرد: «ای رسول خدا! این کفن از بهشت است و خداوند آن را به خدیجه هدیه نموده است». پیامبر(ص) ابتدا خدیجه(س) را با ردای مبارکش کفن کرد و سپس کفنی را که جبرئیل آورده بود روی آن قرار داد؛ از این رو حضرت خدیجه(س) با دو کفن، دفن شد. سپس پیکر مطهر حضرت خدیجه(س) را از خانه تشییع کردند و او را در منطقة «حجون» به خاک سپردند. پیامبر(ص) خود وارد قبر شد و ایشان را دفن کرد.[5] سال دهم بعثت را «عام الحزن» نامیدند؛ زیرا پیامبر(ص) در این سال دو یار و پشتیبان خود، ابوطالب و خدیجه را از دست داد. شیخ طوسی به نقل از امام جعفر صادق(ع) آورده است: زمانی که حضرت خدیجه(س) وفات کرد، حضرت زهرا(س) ناراحتی می کرد و به دور پدرش می گشت و می گفت: ای پدر! مادرم کجاست؟ پس جبرئیل نازل شد و عرض کرد: پروردگارت امر کرده که به فاطمه سلام برسانی و به او بگویی که مادرت در خانه ای از لؤلؤ است، در غرفه ای از طلا و یاقوت قرمز کنار آسیه و مریم بنت عمران. پس فاطمه(س) فرمود: ان الله سلام و منه سلام و الیه سلام.[6]

تکریم پیامبر(ص) از حضرت خدیجه(س)

حضرت خدیجه(س) در طول 25 سال زندگی سرشار از محبت و احترام با پیامبر(ص)، همیشه مورد توجه و اکرام حضرت قرار می گرفت. این مسئله حتی بعد از رحلت او نیز ادامه داشت و پیامبر(ص) علاقة خود را به او حتی بعد از مرگش، ابراز می داشت. زهری نقل می کند: «رسول خدا(ص) فرمود: سپاس خدا را که با خمیر غذایم داد(اطعامم کرد) و بر من لباس حریر پوشاند و خدیجه را همسرم قرار داد و من عاشق او بودم.[7]



پی نوشت ها
[1] فرقان/ 74.
[2] حسکانی، شواهد التنزیل، ج 1، ص 416-حسینى استرآبادى، تأویل الآیات الطاهره، ج 1، ص 385-تفسیر علی بن ابراهیم قمی، ج 2، ص 117.
[3] علم الیقین فی اصول الدین، ج 2، ص 986
[4] تفسیر علی بن ابراهیم قمی، ج2، ذیل ایه 74 سوره فرقان.
[5] طبقات الکبری، ج 8، ص 15.
[6] امالی، طوسی، ص 175.
[7] المستدرک، حاکم نیشابوری، ج 3، ص 182.
منبع:حوزه نت
 
بالا