دل نوشته های دلتنگی

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته

کاربر ممتاز

• Jan 19, 2013

• #121

میگفتند:

سختی ها نمک زندگــــــی است

امّا چرا کسی نفهمید

"نمــــــک" برای من که خاطراتم زخمی است

شور نیست

مزه "درد" میدهد

 

mina12345

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jan 19, 2013

• #122

من دخترم
و منزجر از دوپاهای زمینی
همیشه از خود می پرسم:
چرا نام هیچ مرد ناکامی را "بیوه" نمی گذارند؟
چرا همیشه وحشتی از بازگشت باید شانه هایم را بلرزاند؟
چرا محکومم به متانت؟
چرا قدرت افشان شدن موهایم را باید سرکوب کنم؟
چرا دوستت دارم را تا وقتی "زن" نشده ام باید پشت دندان هایم پنهان کنم؟!
می گریزم
قانون های مهمل را برای شکستن گذاشته اند..
می خواهم جار بزنم..
روی مرز بکارت بایستم و زن را داد بزنم.
جیغ بکشم واژه ی مردانگی را!
من می توانم
همیشه توانسته ام
مهم نیست
بیهوده پنداری مرا.
من مردی نمی بینم
مهم این است

 

باران 686

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jan 19, 2013

• #123

چه کسی میگوید :
که گرانی شده است؟
دوره ارزانی است
دل ربودن ارزان
دل شکستن ارزان
آبرو قیمت یک تکه نان
و دروغ از همه چیز ارزانتر
قیمت عشق چقدر کم شده است
و
چه تخفیف بزرگی خورده قیمت هر انسان......

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jan 20, 2013

• #124

می دانم

در عبور این دقایق پر گریه

که سکوت حرف اول را می زند

هیچ کس

تنهایی ام، خلوتم را باور ندارد

و من مات مانده ام

چرا حرف های مرا باور نمی کنند

چرا هیچ کس گمشده ی مرا نمی شناسد

من میان این همه هیچ

در ازدحام این همه بیگانگی

تو را چطور ، چگونه گم کرده ام!

نمیدانم.......

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jan 20, 2013

• #125

همدم وهمراز هميشگي ام!كاش بهار را به دلم راه مي دادي ودريچه قلبم را به روي شكوفه اي بهاري مي گشودي ومانع تركيدن بغضم مي شدي كاش غم را از نگاهم مي خواندي و از تبسم تلخ لبهايم راز دروني ام را بر ملا مي ساختي.اي كاش همچون گذشته شانه هايت مرهم هق هق گريه هاي بي پايانم بود وسينه پاكت صندوقچه رازهاي درونم اي كاش چادر شب دوباره بر شهر گسترده مي شد و خواب همه چشم ها را بر مي گذاشت تا هيچ كس شاهد گريه هاي من بر شانه هاي تو نباشد

 

MARIA RED

عضو جدید

کاربر ممتاز

• Jan 20, 2013

• #126

باران که میبارد،

تمام کوچه های شهر،

پر از فریاد من است که میگویم:

من تنها نیستم . . .

تنها منتظرم، تنها!

 

MARIA RED

عضو جدید

کاربر ممتاز

• Jan 20, 2013

• #127

مخاطب خاص

مخاطب خاص

بــــاز تــــــــــــو را

بی خـــــواب شده ام

تــــــــــــــــــــــــ ــو که میدانی

بی خوابی چه دردی دارد هـــــــــر شـــــــــب...

 

MARIA RED

عضو جدید

کاربر ممتاز

• Jan 20, 2013

• #128

دلـتنگی‌ هایـم را​

زیـر دوش حمّــام می‌بَـرم،​

بُـغـضـم را
…
میـان شُـرشُـر آبِ داغ می‌تـرکـانـم،​

تا همـه فـکـر کننـد​

قرمـزیِ چشمـانـم​

از دم کـردنِ حمّـام است!!!!!!

​

 

MARIA RED

عضو جدید

کاربر ممتاز

• Jan 20, 2013

• #129

مخاطب خاص

مخاطب خاص

درد بزرگیــــــــــــــــــــ ـست

جاـي خالــــــــــــــــــــــ ـــــي ات؛

دردي کــــه

در کلماتــــــــم

نمـي گنجــــــــــــــــــــــ ـد...........!​

 

MARIA RED

عضو جدید

کاربر ممتاز

• Jan 20, 2013

• #130

هنوز هم دلم تنگــــ میشود برایــــ لحنــــ حرفــــ زدنتــــ و

برایــــ تکیهــــ کلامـــ هایتـــ کهـــ نمیدانستیــ فقطـ تکیهــ کلامــ تو نبود ،

منــــ بهـــ آنهـــا تکیهـــ دادهـــ بودمــــــ

 

MARIA RED

عضو جدید

کاربر ممتاز

• Jan 20, 2013

• #131

مخاطب خاص

مخاطب خاص

دیگر خــــــــــاطره ها

کفاف تنهایــــــــــــــــی هایم را نمیدهند

بیــــــــــــــ ــــــــــــــ ـــــــــــــــــــا.....​

 

MARIA RED

عضو جدید

کاربر ممتاز

• Jan 20, 2013

• #132

گاه دلتنـــــــگ می شوم دلتنـگتر از تمام دلتنگـــــــــی ها​

حسرت ها را می شمارم​

و باختن ها​

وصدای شکستن را​

... نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردم​

وکدام خواهش را نشنیدم​

وبه کدام دلتنگی خندیدم​

که چنین دلتنگــــــــــــــــم​

​

 

MARIA RED

عضو جدید

کاربر ممتاز

• Jan 20, 2013

• #133

حـــرف مـــن

حســـــــــــــابِ همــــه ی

روزهــــــــــــــايی رفتــــــــــــــــه ی

عمـــــــــری استــــــ که

پـــــــــــای تـــو

گذشتـــــــــــ......​

 

MARIA RED

عضو جدید

کاربر ممتاز

• Jan 20, 2013

• #134

ای کــاش یا بـــــــــــودی ،
​

یـــــا از اول نبودی !!!
​

ایـــــن که هســـتی
​

و کنــــارم نیســــتی ...
​

" دیـــــــــوانه ام میکنــــــــــد "
​

بفــــــهم بی انصــــــاف . . . !​

 

MARIA RED

عضو جدید

کاربر ممتاز

• Jan 20, 2013

• #135

بی انصاف با کدام لالایی وجدانت را خوابانده ای

که اینچنین بیخیال ما شدی

 

B

"Baran"

عضو جدید

• Jan 20, 2013

• #136

تمامی هستی ام عاشق است

جز زبان تلخ و سردم.

به همه میگوییم دیگر دوستش ندارم.

فراموشش کرده ام

آینده و زندگی اش برایم اهمیت ندارد

اما تو که می دانی دل و زبانم یکی نیست!!!

زبانم محافظه کارانه رفتار میکند و دلم صادقانه..



پرگرد

بیش از این

تیشه فراق را به احساسات شکننده من فرود نیاور

احساسات من هر چقدر هم در مقابل این تلنگر های خصمانه دوام بیاورند

باز هم آسیب می بینند

پس با حضور مهربانت ترفندی را اتخاذ کن تا حرف دل و زبانم با هم در آمیزند و یکی شوند....

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jan 20, 2013

• #137

خیلی سخته بغض داشته باشی اما نخوای کسی بفهمه ......
خیلی سخته عزیز ترین کست ازت بخواد فراموشش کنی..
خیلی سخته سالگرد اشنایی با عشقت رو بدون حضور خودش جشن بگیری ...
خیلی سخته که روز تولدت همه بهت تبریک بگن جز اونی که فکر میکنی بخاطرش زنده ای....
خیلی سخته که غرورت رو بخاطر یه نفر بشکنی بعد بفهمی که دوستت نداره...
خیلی سخته همه چیزت رو بخاطر یه نفر از دست بدی بعد اون بگه دیگه نمی خوامت...

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jan 20, 2013

• #138

گر کليد قلبی را نداری قفلش نکن
به چشمان کسی نگاه نکن اگر دروغ خواهی گفت
به کسی سلام نکن اگر خداحافظی در پيش است
دست کسی را نگير اگر رها خواهی کرد
به کسی نگو دوستت دارم اگر ديگری در فکرت است.

 

product man

عضو جدید

• Jan 20, 2013

• #139

با سلام خدمت همه دوستان عزیز و میهن پرست ، با وجود کلی کار و گرفتاری و مشغله شرکت اومدم و خودم و رسوندم به باشگاه تا این روز را که مصادف هست با سالروز به دنیا آمدن شخصیتی بزرگ و آرمانی که تمام عمر خویش را صرف ایران و ایرانی کرد و زبان شیرین و دلکش پارسی را در دل وجان ما ایرانیان زنده نگاه داشته است را اعلام ، ما در قبال چنین شخصیتی به تاریخ مدیونیم و این دین بزرگ بر گردن تمام پارسی زبانان تا ابد باقی خواهد ماند...............


زنده باد هر ایرانی پارسی زبانی که به ایرانی بودنش افتخار می کند و مهمتر از آن ایرانیانی که نام و یاد اسطوره های پیشین خویش را زنده نگاه داشته و برای آرمانهایشان جان بر کف خواهند بود.........
جای افسوس دارد که در تقویم ما ایرانیان چنین روزی را با رنگ سفید بر کاغذ سفید نوشته اند ....... افسوس

دوستان عزیز هر کس شعر یا نوشته ای از فردوسی پاکزاد را به یاد دارد می تواند در این تاپیک به ثبت رساند وخود را در بزرگداشت تنها شاعر آزادیخواه و سرکش تاریخ ما ایرانیان سهیم گرداند ............

هر کجا می رومیم می گویند ؛ سیاسی نگویید ، سیاسی ننویسید ، سیاسی فکر نکنید و سیاسی ......................
آخ ای سیاست ................. همه چیز ما رو گرفتی ................
این هم از درد ما ........

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jan 21, 2013

• #140

هیــــچ جـــوره نمـــی تــونم​

فــرامـــوشت کنــم , ​

مگــه اینکــه معجــزه بشـــه ... ... ... ... ​

درست مثـــل داشتنتت​

کــه نیـــــاز بــه معجـــزه داره........!!!​

.​

.​

.

.
.
.
​

هــزار بـار آمـدم خطــت بزنم از قلبم....

خود خودت را...

یــادت را...

اسمــت را...

امــا...

فقط قلبــم پر شد از خط خطی های عاشقانـه...!!!​

.
.
.
.
.
.
​

کـاش مـیـدانـسـتـی ؟ ...

چـه لـذتـی دارد

وقـتـی مـی شـود خـیـانـت کـرد و نـکـرد !​

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jan 21, 2013

• #141

يافته هايت را با باخته هايت مقايسه کن و بدان اگر خدا را
يافته باشی...
دیگر هرچه باخته ای مهم نيست !

 

ESPEranza

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jan 21, 2013

• #142

همیشه اونی که میتونه آرومت کنه داغونت میکنه ...

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jan 21, 2013

• #143

خداوندا نمی دانم

در این دنیای وانفسا

کدامین تکیه گه را تکیه گاه خویشتن سازم


نمیدانم


نمی دانم خداوندا


در این وادی که عالم سر خوش است و دلخوش است و جای خوش دارد.


کدامین حالت و حال و دل عالم نصیب خویشتن سازم​

نمی دانم خداوندا


به جان لاله های پاک و والایت نمی دانم


دگر سیرم خداوندا.


دگر گیجم خداوندا


خداوندا تو راهم ده.



پناهم ده .
​

امیدم ده خداوندا .

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jan 21, 2013

• #144

همه روز روزه بودن همه شب نماز کردن
همه ساله حج نمودن سفر حجاز کردن

زمدینه تا به کعبه سرو پا برهنه رفتن
دولب از برای لبیک به وظیفه باز کردن

به مساجدو معابد همه اعتکاف جستن
ز ملاهی و مناهی همه احتراز کردن

شب جمعه ها نخفتن به خدای راز گفتن
ز وجود بی نیازش طلب نیاز کردن

به خدا که هیچکس را ثمر آنقدر نباشد
که به روی ناامیدی در بسته باز کردن

«شیخ بهایی

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jan 21, 2013

• #145

کوله بارم بر دوش، سفری باید رفت،

سفری بی همراه،

گم شدن تا ته تنهایی محض،

یار تنهایی من با من گفت:

هر کجا لرزیدی،

از سفرترسیدی،

تو بگو، از ته دل

من خدا را دارم...

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,

کاربر ممتاز

• Jan 21, 2013

• #146

درد دارد وقتی میبینی
ادمها به هم رحم نمیکنند
احساسات هم را مسخره میکنند
اگر از رازت خبر دار شوند تو را رسوا میکنند تا جایت را پر کنند
نمیدانم چرا ما ادمها جای مهر و محبت و دوست داشتن
تنفر را به هم هدیه میدهیم

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jan 21, 2013

• #147

عـاشــق روزهــــــــــــایـــی هَـــستـــــم که مهـــــربـــان میـــــشـــوی . . .

حتـــی اگـــــــــــر نفـــهـــــــــــمَـم چـــــــرا !!!

مــن از تــــکرار ِ نـــام ِ تــو در قـــلـــب ِ خــویــــش هـــزار شــــــعر میسازم

تــو بـه ایـــن دســت سازه هـــای ِ مــن نخـند عشق را صادقانه بـــــاور کــــن ...​

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,

کاربر ممتاز

• Jan 21, 2013

• #148

گاهی مینویسم از غم
اما کسی نمیداند مینویسم
تا ارام گیرد قلبم
کسی نمیداند
در حین نوشتن بعضی از این دست نوشته اشک ریختم

 

RZGH

عضو جدید

کاربر ممتاز

• Jan 21, 2013

• #149

 

AndanaEnd

عضو جدید

• Jan 21, 2013

• #150

زندگی یعنی همین درد ها .................
یک زمانی سوپر استار سینما بود عکسش روی در و دیوار شهر و اکنون ببینید روزگار با او چه بی رحمانه تا کرده که ................
زندگی یعنی درد ....
برای سلامتیش دعا کنیم ........دعا کنیم
ما هم درد داریم ...............خدایا ما چقدر ضعیفیم که خود را دردمند می دانیم ............