مشاعرۀ سنّتی

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوش می آمد و رخساره بر افروخته بود
تا کجا باز دل غم زده ای سوخته بود

دلـم رو گرفتـم زیـر نور خورشیـد


هیچیـی توش نبـود


جز یــِ عشق رویایی

کــ از بحثــ های بی دلیل افسردگی گرفته بــود


افسرده از بــ سلامتــ ها .. بی اهمیتی ها .. و جوابــ های سرد
 

vajiheh.kh

عضو جدید
دلـم رو گرفتـم زیـر نور خورشیـد


هیچیـی توش نبـود


جز یــِ عشق رویایی

کــ از بحثــ های بی دلیل افسردگی گرفته بــود


افسرده از بــ سلامتــ ها .. بی اهمیتی ها .. و جوابــ های سرد
دنیای مرموزی ست ما باید بدانیم
که هیچکس اینجا برای هیچکس نیست
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تمام سایه ها را می کشم بر روزن مهتاب
حضورم را ز چشم شهر حاشا می کنم هر شب
به سلامتی پدر و مادرم که وقت غصه هام همیشه آغوشی باز داشتن
و تکه کلام همیشگیشون این بود ، تا من هستم غصه اش را نخور....................



 

samira93

عضو جدید
به سلامتی پدر و مادرم که وقت غصه هام همیشه آغوشی باز داشتن
و تکه کلام همیشگیشون این بود ، تا من هستم غصه اش را نخور....................


رنگین سخنان در سخن خویش نهان اند, از نکهت خود نیست به هر حالجدا گل
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رنگین سخنان در سخن خویش نهان اند, از نکهت خود نیست به هر حالجدا گل
لب باز مگیر یک زمان از لب جام

تا بستانی کام جهان از لب جام


در جام جهان چو تلخ و شیرین به هم است

این از لب یار خواه و آن از لب جام


 

erfan_23

عضو جدید
لب باز مگیر یک زمان از لب جام

تا بستانی کام جهان از لب جام


در جام جهان چو تلخ و شیرین به هم است

این از لب یار خواه و آن از لب جام

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو/یادم از کشته خویش امد و هنگام درو
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو/یادم از کشته خویش امد و هنگام درو
و اگر همسفر من گردی
من تو را خواهم برد تا فراسوی خیال
تا بدانجا که تو باشی و من و عشق و خدا!!!
تو نوشتی از من:
من که تنها بودم با تو شاعر گشتم
با تو گریه کردم
با تو خندیدم و رفتم تا عشق
 

eghlimaa

عضو جدید
کاربر ممتاز
و اگر همسفر من گردی
من تو را خواهم برد تا فراسوی خیال
تا بدانجا که تو باشی و من و عشق و خدا!!!
تو نوشتی از من:
من که تنها بودم با تو شاعر گشتم
با تو گریه کردم
با تو خندیدم و رفتم تا عشق


قفس تنگ فلک،جای پر افشانی نیست
یوسفی نیست در این مصر که زندانی نیست
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قفس تنگ فلک،جای پر افشانی نیست
یوسفی نیست در این مصر که زندانی نیست
تو میروی و انگار آسمان میداند
سکوت شبهای بی ستاره من ترانه میخواند
تو میروی و دلم را غروب میگیرد
تمام اشکهایم تو را بهانه میگیرد
به پای گریه های یک نگاه می نالد

پرنده ای برای چشم های تو میخواند
تو میروی و دلم را سکوت میگیرد
دلم برای نگاه تو هنوز هم میمیرد
دلم به پای خیال تو هنوز هم میسوزد
برای غنچه های غم شکوفه می چیند
تو میروی بدست یاد و زمانه می ماند
زمانه هم چه خوب غم به غم می بافد
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
قفس تنگ فلک،جای پر افشانی نیست
یوسفی نیست در این مصر که زندانی نیست

تک سوار دلم اگر باشی می مانم

اگر بگویی اوج می گیرم اگر بمانی قربانی بودنت می شوم

تو فقط

بیا

بگو

بمان

جان دادنش با من...

 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو میروی و انگار آسمان میداند
سکوت شبهای بی ستاره من ترانه میخواند
تو میروی و دلم را غروب میگیرد
تمام اشکهایم تو را بهانه میگیرد
به پای گریه های یک نگاه می نالد

پرنده ای برای چشم های تو میخواند
تو میروی و دلم را سکوت میگیرد
دلم برای نگاه تو هنوز هم میمیرد
دلم به پای خیال تو هنوز هم میسوزد
برای غنچه های غم شکوفه می چیند
تو میروی بدست یاد و زمانه می ماند
زمانه هم چه خوب غم به غم می بافد
درویش کوچه های تنهائی ام ... کاسه گداییمرا سکه نگاه تو کافی است

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
درویش کوچه های تنهائی ام ... کاسه گداییمرا سکه نگاه تو کافی است

سلاممممممممممممممم خوبی
تا با شنیدن آن سرشار از شادی شوم
دریچه ی نگاهت را به روی من مبند مگذار تا نگاههای محبت آمیزت انتها یابد
بگذار تا با دلی سیر به تماشایت نشینم و از عمق نگاهت سیراب شوم
ای رویای دیرینه ی من بگذار روییدن نرگس را در نگاهت ببینم
بگذار باران عشقت بر من ببارد تا من در زیر این باران زیبا خود را سیراب نمایم
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا