کام نگاه

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• May 9, 2012

• #241

باید از عشق بسازم غزلی قابل تو
غزلی ناب و صمیمانه به وزن دل تو
دلی از جنس بهار است که تقدیم تو باد
سبز باشی و دلت خانه ی پاییز مباد .

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• May 9, 2012

• #242

آمدن را که صرف می کنم

فقط می شود یک فعل

..... بیا ..... بیا

..... بیا ..... بیا

..... بیا ..... بیا

خیال نکن که "تو" برایم همه کسی

نه!!

"من" شناسه تمام افعال انتظارم​

 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی

کاربر ممتاز

• May 9, 2012

• #243

خدایـــــــــــــا . . .
چرا تا زنده ایم
روانمان را شـــــــــاد نمی کنی ؟ !
همیکنه مردیم . . .
شادروانمان می کنی ؟ !

 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی

کاربر ممتاز

• May 9, 2012

• #244

طَرحِ چِشمانِ قَشَنگَت دَر اُتاقَم نَقش بَستــِـــﮧ​

شِعر مــــے گُویَم بـِــﮧ یادَت دَر قَفَسِ غَمگین و خَستـِـــﮧ​

مَن چـِـــﮧ تَنها و غَریبَم بــــے تو دَر دَریایِ هَستــــے​

ساحِلَم شو غَرق گَشتَم بـــــے تو دَر شَبهاےِ مَستــــے​

​

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• May 13, 2012

• #245

نمی دانی چقدر آرزو دارم که یکبار با آن چشم هایت،

به خاطر من

به من نگاه کنی

یک گلدان گِلی شوم که نقش چشمهایت روی آن کشیده شده

می روم زیر خاک که

هزار سال دیگر

برسم به دست آدمی

که بدون ترس

بتواند بگوید

"دوستت دارم...!"

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• May 13, 2012

• #246

---

تو میآیی
من مریض میشوم
تو میروی
من مریض میشوم
تو میایستی
... من مریض میشوم
آخر چگونه این جنون را به تصویر بکشم ؟
با کدامین کلام ؟
با کدامین طرح ؟
من بیمار شدهام
و نامش را عشق گذاشتهام
و لحظه هایم را زیر چرخ احساس
فلج میکنم​

__________________

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• May 13, 2012

• #247

عبـور مےکـنـم هـر روزاز

کنارِ نــيمکتـ هـاے ِ خالـيِ

پارکـ ـ طورے کهـ

انگارکسے درنیمکتــ هاے

آخـريـن انـتظـارم را مےکـشد ...

وبـهـ آن جـا کـهـ مے رسم

بـايـد وانـمـود کـنم کـهـ

بـاز هــم ديــر رسيـده ام!!

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• May 13, 2012

• #248

" من رویای باران را دیدم
یک باغ زیبا را در دل یک کویر خشک
با درد بیدار شدم
من عشقی را دیدم که مثل باد از روی دستانم می خزید
من رویای آتش را دیدم
که به اسب های وحشی می ماند
که از وحشیانه تاختن خسته نمی شدند
من یک زن را دیدم
...... که سایه ی او در جلد یک مرد ظاهر شد و می رقصید
رز صحرایی من
سایه اش راز سختی را نوید می داد
آن رز صحرایی
شیرینی خود را در بوسه ای تلخ که امیدی با آن نبود بر لبانم چشاند "

 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی

کاربر ممتاز

• May 13, 2012

• #249

​

جاـے خآلیَتــــ رآ ،טּـَفَسِ عمیـ ق مے ڪِشَـґ ...

عَطرَت اَز تو بآوَفـــــآ تــَر اَست !

 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی

کاربر ممتاز

• May 13, 2012

• #250

به این دهانــِ خُشکــ دیگَر عآدت کرده اَمـــ

سالهـای زیادی است که بُـزاقَش را نگاه می دارم

به اُمید روزی که وقتی تو را می بینمـــ ،

پیش کشی درخور برایت داشته باشمـــ

تـُـفـــــــ به تـــــــو!!!

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• May 14, 2012

• #251

چيزيم نيست خرد و خميرم فقط همين

کم مانده است بي تو بميرم فقط همين

از هرچه هست و نيست گذشتم ولي هنوز

در عمق چشمهاي تو گيرم فقط همين

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• May 14, 2012

• #252

من از طنین صدای باد می لرزم​

و باد به دور تنهایی انگشتان من زوزه می کشد​

من از آواز گامهای رذالت در سیاهی می ترسم​

و باد فانوس مرا برده است​

من از میزگرد هستی شناسان در سوی بن بست این کوچه ها می هراسم​

و باد به دور روزنه های هستی من دیوار کشیده است​

​

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• May 14, 2012

• #253

عجب ای دل عاشق تو ام حوصله داری

تو این سینه نشستی هزارتا گله داری
یه روز عاشق نوری یه روزی سوتو کوری
یه روز مثل حبابی یه روز سنگ صبوری
پر از شک و هراسی همیشه بی حواسی
پر از حرفیو خاموش یه قصه و فراموش
***********
پر از راز نگفته یه کوله بار بر دوش
یه بی طاقت خسته به انتظار نشسته
یه روز رفیق راهی سفر پای پیاده
به اندازه ی عشقی پر از حرفای ساده
واسه روزای رفته سفر قصه ی خوبه
چراغ روشن راه قشنگی غروبه

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• May 14, 2012

• #254

مـهـربـــــــــــــانـی تـا کی ؟ ...

بـگــــــــــــــذار سـخـت باشم و سـرد !

بــــــــاران کـه بـاریــد ...

چـتـر بـگـیــــــــــــرم و چـکـمـه

خـورشـیـد کـــــــــــه تـابـیـد ...

پـنـجـره ببـندم و تــــــــــــاریـک

اشـک کـه آمـد ...

دسـتـمــــــــــــــالـی بـردارم و خـشـک

دل کـه رفـت ...

نـیـشخـنـدی بـزنــــــــــــم و سـوت !!! ....

ولــــــــــی ...

آیا ، میشود اینگونه بـــــــــاشم ؟!! ...

 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی

کاربر ممتاز

• May 14, 2012

• #255

دِلـــَـــم

تَنــگ شُــده اَسـتـــ

بَــرای آغــوشـــی،کـــِه
...
هـــرگـــز مـــالِ مَــن نَخــواهــد شُـــد

هَـــرگِــــز ؛ هـَـــرگـِــز​

 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی

کاربر ممتاز

• May 14, 2012

• #256

[h=2]

[/h] بـــاران نبــار

حواست نیست ؟

مـَن نه چتــر دارم

نــه یــار . . .

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• May 14, 2012

• #257

هر چی فکر میکنم میبینم

تنها کسی که هیچ وقت بهم دروغ نگفته

حسم بوده ...​

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• May 14, 2012

• #258

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]گفته اند:​

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]روز محشر با کسی که دوستش داری محشور خواهی شد!​

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]یعنی ما با هم![/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]چقدر برای تموم شدن دنیا بی تابم...[/FONT]​

[/FONT][/FONT]
__________________

​

​

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• May 14, 2012

• #259

حس لطیفی دارد این لفافه های عشقبازانه
بوسه را معنا کن
بر آغوشم بگستر
خیز گیر
بدر سایه ی سیاه فاصله را
این چموش رام نا شدنی
بی قرار بوسه نیست
تورا میخواهد
و تمام تورا !​

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• May 14, 2012

• #260

باز در چهره خاموش خيال
خنده زد چشم گناه آموزت
باز من ماندم و در غربت دل
حسرت بوسه هستي سوزت

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• May 14, 2012

• #261

وَ دوستــ داشتن تـــــو
که نیستی وَ نخواهی بود برایم
رویایی خواهد شد دوستــ داشتنی...!!!

​

 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی

کاربر ممتاز

• May 14, 2012

• #262

چگونه به تاول پاهای خسته ام بگویم که تمام مسیر طی شده اشتباه است؟؟؟؟؟

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• May 14, 2012

• #263

قرار ما هر جای دنیا که باران شدیدتر بود

نزدیک خدا

آسمان هفتم در همسایگی ملکوت

اوج الهام وفراموشی حس

آنجا که مطمئن میشوی!

بی دغدغه

تو برای منی و من برای تو...


​

__________________

تمام من
دارد تو می شود
باور میکنی ...​

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• May 14, 2012

• #264

نه آبی دریا در چشمانش نشسته

نه سیاهی شب

معشوق من

یک آدم معمولیست

با یک جفت چشم معمولی

و من دوستش دارم ...

 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی

کاربر ممتاز

• May 14, 2012

• #265

_ آ
_ غوش

دو بخش است
شبيه دست هاي گشوده ي من !...​

 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی

کاربر ممتاز

• May 14, 2012

• #266

بگذار لب‌هایت برای بوسیدن باشند.

تـو
چشمانت به اندازه‌ کافی
​

حرف برای گفتن دارند …!

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• May 15, 2012

• #267

دوبـــــــــاره
از خوابــــ پریده امــــ
نفســـ هایم به شـماره افتاده انــــد
و اشک می ریزم
خــــــوابت را دیده ام
دوبــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــاره
منـــــــــــ !
دوبــــــــــــــــــــــ ــــــــــــ ــــــــاره
تـــــــــو!
دوبــــــــــــــــــــــ ــــــــــ ــــــــــاره
آغوشـــــــــتـ !
هرم نفـــــــــــس هایتـــــــــ
هنوز گرم اســـــــــــتـ
ناگهانـــــ
صـــــــــــدای مــــَـــــــردانه ای زیر گوشمـــــــــــ میپرســـــــد:
بــــــــــاز هــــــــــــــم کابوسـ دیدی عزیزم ؟
و من خیره در چشمانش فقط آرام اشک می ریزم ...​

 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی

کاربر ممتاز

• May 15, 2012

• #268

نـه فـقـط از تـو اگـر دل بـكنـم می میرم
​

سایـه ات نـیـز بـیـفـتـد به تنـم می میرم
بین جـان من و پیراهن من فرقی نیـست
هـر یکی را کـه بـرایـت بـکـنـم می میرم
بـرق چـشمـان تـو از دور مـرا می گـیـرد
مـن اگـر دسـت بـه زلفـت بزنم می میرم

​

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• May 15, 2012

• #269

فاصله هارا بگذار برای خودشان
تا میتوانند قد علم کنند،
چه باک..
ما از ورای تمام حصار ها
بازهم عاشقانه میگوییم...

 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی

کاربر ممتاز

• May 15, 2012

• #270

شــــب هـــا

بـه وقـــت خوابــــ

از طــــرف منــــ

... وجـــدانت را ببـــوســ

اگــر بیـــدار شد بپـــرســ

چـــطور مــےتواند شــب هـا

بـه ایـــن راحـــتی بـــخوابد ​