فریب در ازدواج

Elaheh.1

عضو جدید
فریب در ازدواج
فریب در ازدواج و حق فسخ برای طرف مقابل



کم نیستند کسانیکه معتقدند ازدواج مثل یک هندونه دربسته اس !! بلاتشبیه هندونه رو باید بری و بخری و وزنشو تحمل کنی و برداری بیاریش خونه و چاقو رو بیاری و یه شکاف محکم بندازی رو بدنه اش تازه معلوم میشه که ایا قرمز و شیرینه یانه ازبس سفیده و کال و بیمزه اس که باید قیدشو بزنی ...

عروس خانم تا همین چندروز پیش سرسفره عقد فکر میکرد داره به یه پزشک بعله میگه ! غافل ازینکه داماد یه ادم آس وپاسیه که دیپلمشو بادوسال مردودی گرفته !!
شاه دوماد هم که فکر میکرد پدر عروس خانم تاجر سرشناسه حالا مونده پیش 4 تا دوست و فامیل چجوری بگه که پدرزنش بخاطر ورشکستگی 6 ماهه که زندانه !
امروزه يكي از مشكلات ميان زوج‌هاي جوان كه به واسطه‌ي آن كانون‌هاي خانوادگي از هم مي‌پاشد، نبود صداقت و فريب خوردن يكي از طرفين يا اصطلاحا فريب در ازدواج است .

طبق ماده‌ي 648 قانون مجازات اسلامي فريب در ازدواج جرم محسوب شده و فريب دهنده به مجازات خواهد رسيد.
طبق پرونده‌هاي موجود در دادگاه‌ها، بيشتر فريب‌هايي كه از جانب آقايان صورت گرفته، تحصيلات عالي، شغل مناسب و يا حتي ادعاي فرزندي يكي از خانواده‌هاي معروف بوده است و در مقابل فريب‌هايي كه از جانب خانم‌ها صورت گرفته اكثرا مبتني بر پنهان كردن ازدواج در گذشته است كه با آشكار شدن اين موارد، فريب خورده شكايت خود را تحت عنوان فريب در ازدواج به دادگاه ارائه مي‌دهد.

در بحث نكاح با عنواني به نام فريب در ازدواج يا تدليس مواجهيم. بر مبناي ماده 438 قانون مدني تدليس عبارت از عملياتي است كه زن يا مرد يا شخص ثالثي انجام داده و موجب فريب در امر ازدواج شود.

ايجاد حق فسخ براي فريب خورده ازدواج

بر اساس ماده 1128 قانون مدني اگر براي يكي از طرفين صفت خاصي شرط شده و بعد از عقد مشخص شود كه طرف مذكور فاقد وصف شده، بوده براي طرف مقابل حق فسخ خواهد بود. خواه وصف مذكور در عقد آمده باشد و يا عقد متقابلا بر آن بنا شده باشد.
اول اينكه صفت خاص شرط شده داراي نفع، فايده‌اي عقلايي و مشروع باشد. دوم اينكه بايد صفتي باشد كه موجب ترغيب فرد شود يعني فرد با اتكا به اين صفت، با شخص ازدواج كند حال مي‌تواند اوصاف ظاهري باشد و يا درباره‌ي شخصيت مادي و معنوي فرد صورت گيرد.

روشن است که فسخ ازدواج با طلاق فرق مي‌كند، در قانون مدني حق طلاق با مرد است و قانونگذار براي اينكه اين حق خيلي به صورت وسيع استفاده نشود و گاهي مورد سوءاستفاده قرار نگيرد، حق فسخ را ايجاد كرده است؛ يكي از موارد فسخ، فريب در ازدواج است كه در صورت تدليس طرف فريب خورده بدون اين كه بخواهد به سراغ طلاق رود نكاح را فسخ مي‌كند.

مجازات فريب در ازدواج
دو راهكار موجود است. فرد فريب خورده يا مي‌تواند از طريق كيفري شكايت كند كه در اين صورت 6 ماه الي 2 سال حبس تعيين مي‌شود يا مي‌تواند اقدام حقوقي كرده تقاضاي حق فسخ كند. فسخ ازدواج تشريفات خاص طلاق را ندارد و فريب خورده مي‌تواند به راحتي طلاق را فسخ كند.

دادگاه در صدور حكم مجازات مجاز است كه ميزان حبس را بر ميزان حداقل يا حداكثر تعيين كند ولي همين دادگاه مي‌تواند به لحاظ جهات مخففه يعني با توجه به اين‌كه فرد فريب دهنده جوان بوده و داراي سوء‌سابقه نيست، جريمه را حتي تا ميزان 50 هزار تومان تخفيف دهد يعني كاملا بستگي به دادگاه دارد كه ميزان حبس و مجازات را به چه حدي تعيين كند.

فريب شايع در خانم‌ها اين است كه خانم سابقه ازدواج داشته اما كتمان مي‌كند يا شناسنامه المثني مي‌گيرد يا به نوعي خود را ازدواج نكرده معرفي مي‌كند. البته دادگاه به اين مسائل توجه چنداني ندارد و مجازات آنها را بالا تعيين نمي‌كند، معمولا براي اين گونه موارد حبس تعيين نكرده و فقط جريمه‌ي مالي براي آنها در نظر مي‌گيرد.

فريب زياد اما شكايات كم

در درصد زيادي از ازدواج‌ها فريب صورت مي‌گيرد اما تعداد كمي از آنها منجر به شكايت مي‌شود. معمولا دختر‌ها و پسرها متوجه نيستند دروغي كه قبل از ازدواج گفته شده فريب در ازدواج است و مي‌توانند طلاق بگيرند، علت آن هم نداشتن اطلاعات كافي است.
بيشتر پرونده‌هاي فريب در ازدواج درتهران است در شهرستان‌ها معمولا افراد، يكديگر را مي‌شناسند و به ندرت فريبي بدان معنا صورت مي‌گيرد.
 

Elaheh.1

عضو جدید
چه كنيم ؟؟!!
بر اساس ماده 647 قانون مجازات اسلامي فريب در ازدواج جرم محسوب شده و فريب دهنده به مجازات خواهد رسيد .از طرف ديگر زماني كه دختري قبل از عروسي و بعد از عقد اقدام به طلاق كند ميتواند با گرفتن شناسنامه جديد ازدواج قبلي و اسم شوهر قبلي را از شناسنامه خود بصورت كامل پاك كند و اين رويه معمول قضائي كشور است .

حال سوال اينجاست كه پاك كردن اسم شوهر قبلي و ازدواج قبلي اصولاً براي چه منظوري صورت ميگيرد .

تصور كنيد دختري عقد ميكند و بعد از عقد مهريه خود را به اجرا ميگذارد و دو سال در دادگاههاي مختلف بدنبال گرفتن مهريه است و در نهايت شوهر خود را راهي زندان ميكند و شوهر با دادن مهريه و يا قسط بندي آن حاضر به طلاق توافقي ميشود .

حال شما به خواستگاري دختري ميرويد و در عين حال ممكن است بعد از مدتها آشنايي و رفت و آمد كم كم به شما بگويند دختر خواستگارهاي زيادي داشته( وكيل و دكتر و مهندس ) و يكي از اين خواستگارها مدتي هم نامزد كرده است و در نهايت بهم خورده است و شما با توجه به اين موضوع و تصور اينكه بهر حال رابطه و زوجيت دائمي (و متعاقباً طلاق)بين طرفين نبوده حاضر به ازدواج ميشويد و پاي سفره عقد مينشينيد .

اما بعد از مدتي با گذشت يكي دو ماه در حالي كه عروسي نكرده ايد احساس ميكنيد اين همسر منتخب شما خيلي چيزها ميداند و مثلا ميگويد مردها همه مثل هم هستند! و يا چيزهاي ديگر كه از يك زن با تجربه ميتوان انتظار داشت .

خب كم كم ممكن است فكر كنيد قبلا با كسي دوست بوده و همينطور به مرور زمان شك قوي ميشود تا اينكه يك روز يك عكس و يا صحبت يكي از زنهاي فاميل و يا يك تلفن ناشناس خيلي چيزها را مشخص ميكند .

بله خانم شوهر داشته و بعد از دو سال مهريه كشي و طلاق كشي زندگي به جدايي كشيده شده در عين حال شناسنامه همسر شما هم مثل همه دخترهايي كه هنوز ازدواج نكرده اند سفيد بوده .

خب چه احساسي به شما دست ميدهد ؟

تمام قسمتهاي اين داستان تخيلي نبود . قسمتي از زندگي يكي از ... من بود كه اخيراً زن خود را طلاق داده و البته ايشان بخاطر مهريه زندان هم رفت و با پرداخت قسمتي از مهريه (500 سكه طلا) موفق به طلاق همسرشان شدند .

البته اگر بخواهيد فكر كنيد كه اين عمل آن خانم نسبتاً محترم خلاف قانون و جرم بوده و بر اساس ماده 647 بايد مجازات شود و يا بخاطر تدليس در نكاح عقد بايد فسخ شود شما زياد بيراه نگفته ايد ولي اين اقدامات آن دوست عزيز هرگز به نتيجه مثبتي منجر نشده است چون اثبات اين امور كار ساده اي نيست .

چگونه ميشود ثابت كرد كه شما اطلاع نداشته ايد .
شما مدعي هستيد پس بايد ثابت كنيد نميدانستيد .
طرف شما اگر منكر موضوع باشد ميتواند قسم بخورد و مساله ختم ميشود .

البته مشكلات جامعه و جوانان ما به موضوع فريب در ازدواج خلاصه نميشود .اختلاط فرهنگي زياد شده مردمي كه در كوچه وخيابان ميبينيم در ظاهر به هم شايد نزديك هم باشند و لي از درون زندگيهاي شخصي با هم فاصله زيادي دارند .عده اي فريب را با زرنگي اشتباه ميگيرند و تصور ميكنند با اين روش موفقيت را بدست ميآورند ولي چطور بار كج ميخواهد به منزل برسد ؟! جواني كه معتاد و بيكار است چطور با جا زدن خود بعنوان يك تاجر موفق ميتواند آينده روشني براي خود متصور باشد .چطور دختري با پنهان بيماريهاي خود ميتواند فكر كند طرف مقابلش او را خوشبخت خواهد كرد ؟.

متاسفانه آدمهايي كه در اجتماع ميبينيم گاهاً در بدو آشنايي به اين مسائل فكر نميكنند و فكر ميكنند عقد صورت ميگيرد و بعد از عقد ديگر مشكلات تمام است ، حتي گاهي مهريه را ترمز اختلافات بعدي ميكنند ولي آيا واقعاً مهريه در اين مواقع تاثيري دارد؟

و البته اين شناخت و آشنائي هيچ رابطه اي با روابط احساسي و گشتن در پارك ندارد.

اينكه شما فرد مورد نظر خود را در خانواده او بشناسيد و تحت نظر و توجه داشته باشيد بسيار كار آمد تر از آن است كه از بقال محله و يا همسايه اي كه هنوز اسم افراد خانواده را بدرستي نميداند اطلاعات بگيريد چه برسد به اينكه اصلا تحقيق هم نكنيد .

اگر ازدواج كرديد و درستكاري و امانتداري و صداقت طرف مقابلتان را امتحان نكرديد و از آن مطمئن نشديد بيشترين خطر بهم خوردن زندگي مشترك را خودتان به زندگي خودتان آورده ايد
قوانين در بسياري موارد راه حل مشكلات شما را فراهم نميكند پس بايد دقت داشته باشيد در جايي كه عاقبت آن نا مشخص است پاي نگذاريد و اگر خواستيد در زندگي مشترك قدم بگذاريد درصد اطمينان آنرا از قبل بالا ببريد نه اينكه از روي شانس به اميد خوشبختي باشيد.


نمونه اي از فريب در ازدواج

هنوز خيليها نميدانند زن موقع ازدواج طبق قانون از دادن آزمايش خون معاف است

خبر از روزنامه ايران :

مرد، وقتى فهميد همسرش مبتلا به بيمارى ايدز است به دادگاه خانواده مراجعه و درخواست فسخ نكاح كرد.
وقتى درخواست اين مرد به جايى نرسيد و همسرش متوجه شد كه فسخ نكاح شامل بيمارى ايدز نمى‌شود به دادگاه خانواده مراجعه و مهريه‌اش را طلب كرد.
«ايران» نوشت، چندى پيش مردى جوان به شعبه 11 دادگاه خانواده كرج مراجعه و به قاضى خان‌محمدى گفت: مدتى پيش در حالى كه در دانشگاه درس مى‌خواندم، با دخترى آشنا شدم و از آنجا كه اين دختر چهره‌اى زيبا داشت به او علاقه زيادى پيدا كردم. به اصرار خانواده‌ام تصميم گرفتم تا در مورد او و خانواده‌اش تحقيق كنم.
وى اضافه كرد: در اين تحقيقات متوجه شدم كه او به مواد مخدر معتاد است و از سالها پيش والدينش از هم جدا شده‌اند و او در شرايط خانوادگى نابسامانى به سر مى‌برد با اين حال فكر كردم حيف است كه او با اين زيبايى نابود شود و تصميم گرفتم مشكلاتى را كه او داشت از ديد خانواده‌ام پنهان كرده و به او كه كسى را نداشت كمك كنم. اين بود كه تمايلم را براى ازدواج با او اعلام كردم و به او گفتم پس از ازدواج با من بايد اعتيادش را ترك كند. وقتى او اين شرط مرا پذيرفت در يك مراسم خيلى ساده او را به عقد خودم درآوردم و طبق خواسته خودش،‌ تعداد پانصد سكه بهار آزادى به عنوان مهريه برايش در نظر گرفتم.
اين پسر جوان اضافه كرد: فكر مى‌كردم با اين كار، او به زندگى اميد پيدا كرده و راحت‌تر اعتيادش را ترك مى‌كند ولى بعد از پنج ماه بر اثر يك مسئله و اختلاف خانوادگى پى بردم تمام آنچه را كه فكر مى‌كرده‌ام اشتباه بوده است.
وى با ناراحتى اضافه كرد: پنج ماه از مراسم ازدواجمان مى‌گذشت كه يك روز به خانه مادر همسرم براى ميهمانى رفتيم. نمى‌دانم سر چه مسئله‌اى بود كه ميان همسرم و مادرش بگومگو شد و وقتى كارشان بالا گرفت مادرش با طعنه به او گفت تو بيمار هستى و همسرم بعد از شنيدن اين حرف ديگر ساكت شد من كه به اين مسئله مشكوك شده بودم دست به تحقيق زدم تا ببينم همسرم داراى چه بيمارى و مشكلى است. در همين تحقيقات بود كه متوجه شدم او سوابق متعدد كيفرى دارد و چند بار نيز توسط اداره مبارزه با مفاسد اجتماعى كرج دستگير شده است.
وى گفت: وقتى اين را متوجه شدم به همسرم گفتم بايد آزمايش خون بدهد تا من متوجه حقيقتى شوم كه از من پنهان كرده است. بعد از آزمايش خون بود كه فهميدم او به ايدز مبتلا شده است. از لحظه‌اى كه اين مسئله را متوجه شده‌ام ترس عجيبى وجودم را گرفته است و من اكنون به دادگاه مراجعه كرده تا به علت خطرناك بودن اين بيمارى و خطر جانى كه براى من دارد درخواست فسخ نكاح كنم. به دستور قاضى خان‌محمدى پس از انجام تحقيقات لازم از آنجا كه بيمارى ايدز از موارد فسخ نكاح نيست و اين بيمارى در قانون ذكر از موارد فسخ نكاح شمرده نشده است به علت خلأ قانونى مرد نتوانست فسخ نكاح را ثابت كند.
زن جوان، وقتى دريافت شوهرش موفق به فسخ نكاح نشده است با مراجعه به شعبه 11 دادگاه خانواده مهريه‌اش را اجرا گذاشت. خان‌محمدى با اين درخواست از مراجع تقليد درخواست كرد تا در اين زمينه فتوا صادر كنند. پس از اينكه از سوى مراجع تقليد اعلام شد زنى حتى با داشتن بيمارى مى‌تواند مهريه‌اش را دريافت كند، مرد جوان محكوم به پرداخت مهريه پانصد سكه بهار آزادى به همسرش شد.
 

suniya2012

عضو جدید
حال شما به خواستگاري دختري ميرويد و در عين حال ممكن است بعد از مدتها آشنايي و رفت و آمد كم كم به شما بگويند دختر خواستگارهاي زيادي داشته( وكيل و دكتر و مهندس ) و يكي از اين خواستگارها مدتي هم نامزد كرده است و در نهايت بهم خورده است و شما با توجه به اين موضوع و تصور اينكه بهر حال رابطه و زوجيت دائمي (و متعاقباً طلاق)بين طرفين نبوده حاضر به ازدواج ميشويد و پاي سفره عقد مينشينيد .

اما بعد از مدتي با گذشت يكي دو ماه در حالي كه عروسي نكرده ايد احساس ميكنيد اين همسر منتخب شما خيلي چيزها ميداند و مثلا ميگويد مردها همه مثل هم هستند! و يا چيزهاي ديگر كه از يك زن با تجربه ميتوان انتظار داشت .

خب كم كم ممكن است فكر كنيد قبلا با كسي دوست بوده و همينطور به مرور زمان شك قوي ميشود تا اينكه يك روز يك عكس و يا صحبت يكي از زنهاي فاميل و يا يك تلفن ناشناس خيلي چيزها را مشخص ميكند .

بله خانم شوهر داشته و بعد از دو سال مهريه كشي و طلاق كشي زندگي به جدايي كشيده شده در عين حال شناسنامه همسر شما هم مثل همه دخترهايي كه هنوز ازدواج نكرده اند سفيد بوده .




عاقا یعنی چی ؟!!! الان که همه همه چی میدونن!!! من خودم صد دفعه گفتم مردا مثل همن!!!!!!!!مجردم بخدا!!!!
 

Similar threads

بالا