اخبار و پژوهش های روانشناسی

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2]چرا رفتار سالمندان همانند کودکان است[/h]

مشتاقی ، روانشناس در گفتگو با خبرنگار کلينيک باشگاه خبرنگاران گفت: انسان ها دارای پنجم بعد جسمی، ادراکی ، رانی ف عاطفی، اجتماعی هستند .

وی افزود: کودکان در محیط اطرافشان با دیگران تنگاتنگ رفتار می کنند و حالت تک بعدی دارند و ابعاد شکل رفتارشان با دیگران فرق می کند.

وی تصریح کرد: سالمندان هم نیز در ارتباط با اطرافیانش تک بعدی رفتار می کند و این تک بعدی را در قالب بعد جسمی اعمال می کند.وی عنوان کرد: سالمندان وقتی گذشته خود را مرور می کنند و فرآیند عملکردشان را ارزیابی می کنند ابراز ناراحتی می کنند.


وی خاطر نشان کرد: مرور خاطرات و ابراز ناراحتی به سالمند احساس ناراحتی دست می دهد و حالت دفاعی به خود می گیرد.وی در خصوص رفتار سالمندان افزود: این رفتار بیشتر در سالمندانی اتفاق می افتد تا دوره بزرگسالی و قبل از کهنسالی راضی نیستند و کسانی هستند که در این دوره محبت کافی و در حد انتظار و توقع خودشان ندیده اند.

وی خاطر نشان کرد: سالمندان که همانند کودکان برخورد می کنند باید در دوره جوانی و یا قبل از کهنسالی ابعاد رشد عاطفی و اجتماعی را پرورش دهیم تا بدانیم چگونه با دیگران ارتباط برقرار کنیم و خوشبینی را در خود پرورش دهیم.

وی در نهایت افزود: در صورت نداشتن دوره جوانی و میانسالی در حد انتظار، نداشتن ارتباط با اطرافیان با پنج بعد انسانی، عملکرد در دوره سالمندی در حد دوره کودکی می رسد.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2]وقتی تیتر اخبار منفی است، مردم بیشتر پرخوری می‌کنند[/h]
نتایج یک مطالعه جدید نشان داده است گرایش به پرخوری با شنیدن اخبار بد و منفی و داشتن مشکلات مالی بیشتر می‌شود.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا ؛ پزشکان بر اساس نتایج این مطالعه پیشنهاد می‌کنند که برای کاهش مصرف کالری روزانه تا حد امکان از شنیدن اخبار بد دوری کنید.

در این مطالعه معلوم شد شرکت کنندگانی که هر روز تعداد زیادی اخبار و نقل قول‌های منفی می‌شنوند، حدود 40 درصد بیشتر از افرادی که اخبار خنثی می‌شنوند، غذا می‌خورند.

جزئیات این مطالعه در مجله «علوم روانشناسی» منتشر شده است.

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مردان در پایتخت بیشتر می‌میرند یا زنان؟

یک آسیب شناس اجتماعی با بیان اینکه مردها ۳۰ درصد بیشتر از زنها در پایتخت می‌میرند گفت: امروزه شوکهای مرگ آور به خاطر زندگی شهری در تهران، آلودگی های محیطی و برخی بحرانهای اقتصادی رخ می دهد.

به گزارش زن فردا، دکتر مجید ابهری اظهار داشت: در بین انواع مرگهایی که توسط سازمان بهشت زهرا گزارش می شود سه نکته قابل توجه است اول اینکه: مردها ۳۰ درصد بیشتر از زنها در
پایتخت می میرند و دوم اینکه از ابتدای سال تا کنون ۱۹ نفر بر اثر سوء تغذیه جان خود را از دست داده و تنها ۱۵ نفر بر اثر مرگ طبیعی فوت شده اند.

وی ادامه داد: در میان ۴۰ هزار فوت شده پایتخت فقط ۱۵ نفر به مرگ طبیعی مرده اند که نکته مهمتر در مورد این نمونه از مرگها شوکهای مرگ‌آور است.


به گفته این آسیب شناس اجتماعی، در گذشته مرگ بر اساس دق یا دق مرگ نوعی از مرگ بود که به خاطر فشار روحی و فکری اتفاق می افتاد اما امروزه شوکهای مرگ آور به خاطر زندگی شهری در تهران، آلودگی های محیطی و برخی بحرانهای اقتصادی رخ می دهد. هر مرگی که با عنوان شوک هم اکنون رخ می دهد در واقع همان دق مرگ است.

ابهری تاکید کرد: از ابتدای سال تا کنون ۲۰۱ نفر به علت شوک، ۴۸۳ نفر بر اثر شوک ستپیک و ۳۰۰ نفر به دنبال شوک کاردیوژیک در پایتخت فوت کرده اند که مهمترین دلایل این مرگ ها مشکلات و زندگی سخت شهری و اضطراب است.

وی با بیان اینکه تعجب آور است که تنها ۷ نفر به دلیل بیماری اعصاب جان خود را از دست داده اند، تصریح کرد: لازم است کارشناسان و صاحبنظران در زمینه پزشکی و روانپزشکی در مورد علل مرگ های اینگونه و روش های پیشگیری و کاهش مطالعه کرده و نتیجه را به مردم اطلاع دهند.



منبع: مهر
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
استرس نوجوانی، عامل تشدیدکننده اختلالات روانی در سنین بزگسالی

متخصصان علوم پزشکی جان هاپکینز در یک مطالعه جدید تاکید کردند استرس درون نوجوانی خطر ابتلا به اختلالات روانی جدی در سنین بالاتر را تشدید می‌کند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا ؛ این متخصصان با آزمایش روی موش‌ها دریافته‌اند که بین افزایش سطح هورمون استرس در دوران نوجوانی و بروز تغییرات ژنتیکی که منجر به افزایش خطر ابتلا به اختلالات شدید روانی می‌شوند، ارتباط وجود دارد.

به گفته کارشناسان مغز و اعصاب، سن نوجوانی مرحله حیاتی و مهمی به لحاظ رشد مغزی است و افزایش ترشح هورمون استرس می‌تواند تاثیر سوء روی روند رشد مغزی داشته باشد.

متخصصان می‌گویند شناخت این رابطه می‌تواند در آینده کاربردهای بسیاری در امر پیشگیری و درمان بیماری‌های جدی روانی نظیر شیزوفرنی، افسردگی و سایر اختلالات روانی داشته باشد.

دکتر آکرا ساوا، استاد روانپزشکی و علوم رفتاری در دانشکده پزشکی دانشگاه جان هاپکینز که سرپرستی این مطالعه را عهده‌دار بوده خاطرنشان ساخت: در آزمایشات اخیر مکانیزمی را شناسایی کرده‌ایم که نشان می‌دهد عوامل محیطی مانند هورمونهای استرس چطور می‌توانند روی فیزیولوژی مغز تاثیر بگذارند و احتمال بروز بیماری روانی را تشدید کنند.

جزئیات بیشتر این یافته در مجله ساینس منتشر شده است
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2]دیدن خوابهای آشفته از علائم اضطراب است[/h]
به گزارش پارس به نقل از مهر، دکتر سید سعید صدر با بیان این مطلب اظهار داشت: اضطراب امروز تقریباً گرفتاری همه افراد جامعه است و بیشتر مراجعان به روانپزشک‌ها، بیمارانی هستند که از اضطراب رنج می‌برند و اضطراب گاهی فرد را از زندگی سیر می‌کند.

وی افزود: ممکن است افراد به خاطر گرفتاریهایی که در زندگی دارند، دچار اضطراب شوند که این موضوع بیمارگونه نیست، اما اگر همین اضطراب منجر به اختلال در عملکرد انسان شود و مثلا باعث اختلال در خواب و اشتها شود یا اگر فردی حوصله دیگران را نداشته باشد، این اضطراب بیماری است و نیازمند درمان است.

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تصریح کرد: کسی که دچار اضطراب می‌شود به طور دائم دستهایش را به هم می‌مالد، در جایی که نشسته آرام نیست، پایش را حرکت می‌دهد، نسبت به آینده نگران است، خواب‌های آشفته می‌بیند و اعتماد به نفس کمی‌ دارد.

اطرافیان با دیدن چهره فرد مضطرب متوجه بیماری او می‌شوند.
صدر خاطرنشان کرد: اضطراب یکی از ناتوان‌کننده‌ترین اتفاقاتی است که از نظر روحی برای یک فرد اتفاق می‌افتد و باید برای درمان آن راه تسکینی پیدا کرد مراجعه به روانپزشک می‌تواند در یافتن راه‌های تسکین کمک کند.


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
واكنش زنان و مردان نسبت به استرس كاملا متفاوت است

روانشناسان در يك پژوهش جديد دريافته‌اند كه زنان و مردان وقتي تحت استرس قرار مي‌گيرند به شيوه‌اي متفاوت عمل مي‌كنند.

بر اساس اين تحقيق، زنان وقتي تحت استرس باشند در ارتباطات اجتماعي شركت كرده و سعي مي‌كنند با ديگران دوست و صميمي شوند. در حالي كه مردان در شرايط استرس درست مقابل اين رفتار را انجام مي‌دهند و ضد اجتماعي مي‌شوند.

اين گروه از روانشناسان دانشگاه كاليفرنياي جنوبي به سرپرستي مارا ماتر نشان دادند كه مردان و زنان در شرايط استرس و تنش به دو شيوه مخالف يكديگر عمل مي‌كنند.

پيش از اين دانشمندان اظهار مي‌كردند؛ افراد وقتي تحت استرس ناگهاني قرار مي‌گيرند مثلا وقتي در آستانه ارائه يك سخنراني هستند يا مي‌جنگند و يا مي‌گريزند. اما اكنون روانشناسان دريافته‌اند كه اين سناريو فقط در مورد مردان كاربرد دارد. چون زنان در اين شرايط روابط اجتماعي‌تر و دوستانه‌تري را پي مي‌گيرند؛ در حالي كه مردان به رفتارهاي ضد اجتماعي گرايش پيدا مي‌كنند.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زنان از چاقي هراس دارند


نتايج يك تحقيق جديد نشان داد: زنان در هر صورت از چاقي هراس دارند، موضوعي كه هرگز مردها را نگران نمي‌كند.

به گفته پژوهشگران؛ مغز زنها به محض مشاهده زني كه اضافه وزن دارد، دچار واكنش منفي مي‌شود و احساسات ناخوشايند، نارضايتي و حتي عدم اعتماد به نفس را در آنها تشديد مي‌كند.

محققان با انتشار گزارش جديدي در نشريه اكسپرس، خاطرنشان كردند: هرچند اين پديده در زنان مبتلا به بي‌اشتهايي عصبي شايع است، اما هم چنين زنان سالمي را هم كه همواره نگران وزن و شكل ظاهري خود هستند، تحت تاثير قرار مي‌دهد.

بر اساس اين تحقيق كه در مجله تفاوت‌هاي شخصيتي و فردي به چاپ رسيده، زنان براي اينكه ظاهر قراردادي و كليشه‌اي‌تري داشته باشند، بيشتر خود را در فشار مي‌گذارند.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
افراد افسرده بيشتر سيگار مي‌كشند، كمتر ترك مي‌كنند!

بر اساس يك تحقيق مشخص شد كه رابطه ميان افسردگي و كشيدن سيگار آن قدر عميق است كه هر چه افسردگي روحي و رواني فرد بيشتر باشد، احتمال ترك كمتر است!

«لورا آي . پرات» يكي از كارشناسان و محققان مركز تحقيقات دانشگاه كاليفرنيا در آمريكا معتقد است؛ طي سه سال تحقيق بر روي افراد 20 سال و بالاتر به اين نتيجه دست يافتيم كه هر قدر ميزان افسردگي روحي و رواني فرد بيشتر باشد، وي بيشتر سيگار مي‌كشد و احتمال ترك در اين افراد بسيار كمتر است؛ چرا كه رابطه بسيار تنگاتنگي ميان اين دو عامل وجود دارد.

وي خاطرنشان كرد: فرد افسرده نيازمند وابستگي به يك شي و يا عامل است و اين وابستگي و اعتماد كاذب به ماده مخدر ويا سيگار در اين افراد بيشتر از ديگران است.

همچنين مردان بيشتر از زنان تمايل به كشيدن سيگار دارند، اما اگر فاكتور افسردگي را دخيل كنيم، زنان افسرده بيشتر از مردان تمايل به كشيدن سيگار دارند؛ به طوري كه 48 درصد از زنان و 40 درصد از مردان با افسردگي شديد تمايل به كشيدن سيگار دارند، در حالي كه در حالت عادي زنان 17 درصد و مردان 25 درصد تمايل به كشيدن سيگار دارند. همچنين بيش از نيمي از سيگاري‌هاي افسرده در هر پنج دقيقه يك سيگار روشن مي‌كنند؛ در حالي كه تنها 30 درصد از سيگاري‌هاي معمولي در هر پنج تا 10 دقيقه اقدام به سيگار كشيدن مي‌كنند.در اين ميان سيگاري‌هاي افسرده دو برابر بيشتر از سيگاري‌هاي عادي اقدام به كشيدن سيگار مي‌كنند؛ به طوري كه سيگاري‌هاي افسرده بيش از يك پاكت سيگار در روز مي‌كشند.

به گزارش ايسنا، در هر گروه سني افراد افسرده كمتر تمايل به ترك سيگار دارند و حتي مصرف روزانه خود را بنا به شدت افسردگي روحي خودشان تغيير مي‌دهند. همچنين افراد افسرده بيش از سايرين تمايل به كشيدن سيگار و امتحان كردن آن دارند.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حسادت واقعا زنان را کور می کند!

محققان دانشگاه دلور به تازگی دریافته اند حس حسادت که از توانایی تضعیف پر اعتماد به نفس ترین افراد دنیا نیز برخوردار است واقعا افراد را کور می کند.

طی مطالعه ای بر روی گروهی از زوجهای داوطلب، دانشمندان دریافتند برانگیختن حس حسادت در میان افراد مختلف تاثیر بسیار شدیدتری بر روی زنان حسود می گذارد.

در این آزمایش زوجها در کنار یکدیگر و پشت رایانه های مجزایی که توسط یک پرده از هم جدا شده بود قرار گرفتند. زنان داوطلب باید از میان یکسری از تصاویر مرتبط با طبیعت و معماری تعدادی تصویر را انتخاب می کردند و در عین حال باید از تصاویر آزار دهنده و ناخوشایندی که در میان این تصاویر قرار داشتند نیز چشم پوشی می کردند.

در این میان آزمایش کنندگان با برانگیختن حس حسادت زنان داوطلب نسبت به همسران خود دریافتند زنانی که از حس حسادت شدید برخوردارند، نسبت به برانگیختگی این احساس بیشتر آزرده شده و در نتیجه تصاویر ناخوشایند موجود در آزمایش تاثیر بیشتری بر روی آنها گذاشته و توانایی خود را در دیدن و انتخاب تصاویری که مورد نظر محققان بود از دست می دادند.

بر اساس نتایج به دست آمده محققان دانشگاه دلور اعلام کردند به نظر می آید مغز در سازماندهی اطلاعات ویژه احساسی عملکردی عجیب دارد و از این رو زمانی که داوطلبان در هنگام دریافت سیگنالهای حسادت تصاویر آزار دهنده را بر روی نمایشگر رایانه مشاهده می کردند چشم پوشی از آنها برایشان امری سخت و غیر ممکن بود.

بر اساس گزارش لایو ساینس، محققان باور دارند زمانی که محرکهای احساسی به وجود می آیند توجه فرد را به سوی خود جلب می کنند و در نتیجه تمرکز فرد بر روی دیگر رویدادهایی که در همان لحظه در حال رخ دادن هستند، مختل خواهد شد. این رویداد برای افرادی که به اضطراب مبتلا هستند تاثیرات شدیدتری به جا خواهد گذاشت و با افزایش شدید سطح اضطراب و تشویش، تمرکز و نیروی بینایی این افراد را به شدت مختل خواهد کرد.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ساختار مغزی مربوط به توجه و تمرکز در کودکان با علائم بیش فعالی/ کمبود توجه




مطالعه جدیدی که توسط پژوهشگران موسسه کریگر در بالتیمور انجام شده است نشان می‌دهد کودکان سنین پیش دبستانی که علائم بیش فعالی/ کمبود توجه را بروز می‌دهند در مقایسه با جمعیت بهنجار، ساختار مغزی مربوط به توجه و تمرکز کوچک‌تری دارند. این یافته‌ها می‌تواند به درمان این اختلال رفتاری رایج در مراحل اولیه کمک کند.


در این مطالعه با استفاده از MRI ساختار مغزی سیزده کودک پیش دبستانی دارای نشانگان بیش فعالی/ کمبود توجه (شامل کمبود توجه و تکانشگری) و سیزده کودک عادی بررسی شد. اسکن‌ها نشان داد که در کودکان مبتلا به بیش فعالی/ کمبود توجه اندازه هسته دمدار به طرز معناداری کوچک‌تر از کودکان عادی است. علاوه بر این، اندازه کوچک‌تر هسته دمدار با ابراز بیشتر نشانه‌های بیش فعالی/ کمبود توجه همبستگی داشت.
شناسایی و درمان مشکلات کمبود توجه و بیش فعالی در سال‌های قبل از دبستان از تأثیر‌های سوء این اختلال در بلند مدت می‌کاهد.
نتایج این مطالعه در نشریه Clinical neuropsychologist منتشر شده است.



منبع:
برگرفته از سایت انجمن روانشناسی آمریکا
&
iranpa.org
 

♫ ♫ (。◕‿◕。) ♫ ♫

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنش در خانواده باعث چاقی دختر بچه‌ها می‌شود

تنش در خانواده باعث چاقی دختر بچه‌ها می‌شود

تحقیقات جدید در آمریکا نشان می‌دهد که وجود بحران و تنش مداوم در کانون خانواده احتمال چاقی دختربچه ها را افزایش می‌دهد.


دختر بچه هایی که در خانه های پرتنش زندگی می کنند، بیشتر در معرض چاقی در سن پنج سالگی نسبت به هم سن و سالان خود قرار دارند که از خانه های آرام و بدون تنش زندگی می‌کنند.
اما پژوهشگران در تحقیقات خود ارتباطی بین وزن پسربچه‌ها و اوضاع دشوار و پرتنش خانوادگی نیافتند.
پژوهشگران پرونده های 1600 کودک را پیش از ورود به مدرسه مورد بررسی قرار دادند که برخی از آنها درخانواده های کم درآمد یا از مادارن دچار آسیب اجتماعی بدنیا آمده بودند.
پژوهشگران وقتی کودکان به یک سالگی و سه سالگی رسیدند؛ پرسش هایی از مادران آنها درباره 6 منبع استرس و فشار شامل خشونت خانوادگی، افسردگی، اعتیاد، عدم امنیت خانگی و غذایی و وضعیت پدران پرسیدند.
این پژوهشگران وزن و طول کودکان را در سن 5 سالگی اندازه گیری کردند و روشن شد که 17 درصد آنها مبتلا به چاقی هستند.
در این تحقیقات همچنین مشخص شد دختربچه های یکساله یا سه ساله ای که ماداران آنها از دو نوع استرس و فشار رنج می‌برند؛ دو برابر بیشتر در معرض ابتلا به چاقی در سن پنج سالگی قرار داشتند.
پژوهشگر شکیرا سوگلیا مسئول این تحقیقات گفت: وقتی دختربچه های پنج ساله مبتلا به چاقی را می‌بینید چه بسا علت بروز این وضعیت چیزی فراتر از خوردن زیاد یا کم تحرکی باشد. ممکن است مسائل دیگری در محیط خانوادگی وجود داشته باشد که برای بهبود سلامت کودک باید آن را بررسی و اصلاح کرد.
 

♫ ♫ (。◕‿◕。) ♫ ♫

عضو جدید
کاربر ممتاز
ناخن جویدن نشانه اختلالات اضطرابی شایع در كودكان است.

ناخن جویدن نشانه اختلالات اضطرابی شایع در كودكان است.

ناخن جویدن نشانه اضطراب شایع در كودكان است و این موضوع در بین اقشار مختلف و رده های مختلف سنی رواج دارد.


با اشاره به اینكه جویدن ناخن اختلال اضطرابی شایع در كودكان چهار سال و بالاتر مشاهده می شود، افزود: این نوع اختلال حتی در بین نوجوانان و بزرگسالان نیز به وفور مشاهده می شود.

وی، با بیان اینكه ناخن جویدن یك نوع رفتار در بین كودكان و نوجوانان است، اظهار كرد: ناخن جویدن در كودكان به دلیل واكنش به استرس های محیطی و بیرونی رخ می دهد.
این دانشیار دانشگاه علوم پزشكی و خدمات بهداشتی و درمانی استان زنجان، افزود: در خانواده های پرتنش و پدر و مادرانی كه اختلافات خانوادگی زیادی دارند نیز ناخن جویدن، به اشكال متعدد مشاهده می شود.
وی، با اشاره به اینكه در برخی موارد ناخن جویدن به صورت عادت در كودكان مشاهده می شود، خاطر نشان كرد: از جمله پیامدهای خوشایندی كه كودك برای رسیدن به آن، به این عمل دست می زند، كاهش یافتن فشارهای عصبی و تنش های روزانه است.
قریشی، با بیان اینكه كودك سعی می كند به كمك این عمل با هیجانات و بحران های عاطفی درونی خود مقابله كند خاطر نشان كرد: در واقع این عمل، برای رهایی از تنش و استرس و دست یابی به آرامش است.
وی، اظهار كرد: بسیاری از كودكان و نوجوانان برای ترك این عادت، تلاش فراوانی می كنند ولی غالباً كوشش و تلاش آنها بی نتیجه می ماند.
این متخصص روانپزشكی افزود: كودكی كه تحت فشارهای محیطی از قبیل انتظارات نامعقول والدین، انضباط شدید، بازخواست های پی در پی قرار می گیرد، از آنجایی كه توان مقابله با آن ها را ندارد، دچار اضطراب می شود.
وی، با بیان اینكه ناخن جویدن از اختلالاتی است كه خانواده ها كمتر به آن توجه دارند، افزود: در برخی موارد این نوع اختلال در تعدادی از فرزندان یك خانواده نیز مشاهده شده است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

♫ ♫ (。◕‿◕。) ♫ ♫

عضو جدید
کاربر ممتاز
مصرف غذاهای فوری با ابتلاء به افسردگی ارتباط دارد

مصرف غذاهای فوری با ابتلاء به افسردگی ارتباط دارد

یك مطالعه كه به تازگی منتشر شده است نشان می دهد كه مصرف غذاهای تجاری پخته مانند كیك یزدی، شیرینی های صبحانه و غذاهای فوری مانند همبرگر، هات داگ و پیتزا با ابتلاء به افسردگی ارتباط دارد.


نتایج این مطالعه كه به تازگی و به ریاست دانشمندان دانشگاه 'لاس پالماس دو گارن كاناریا' و دانشگاه 'گرانادا' انجام شده نشان می دهد كه مصرف كنندگان غذاهای فوری در مقایسه با آنهایی كه این نوع غذاها را به مقدار كم مصرف می كنند و یا اصلا مصرف نمی كنند 51 درصد بیشتر احتمال دارد به افسردگی مبتلا شوند.

علاوه بر این، یك ارتباط علت و معلولی در این خصوص مشاهده شد. به بیان دیگر این بدان معنی است كه هر چه مقدار بیشتری غذای آماده مصرف كنید خطر ابتلاء به افسردگی بیشتر می شود.
این مطالعه نشان می دهد افرادی كه بیشترین غذاهای آماده و غذاهای پخته شده تجاری را مصرف می كنند بیشتر احتمال دارد كه مجرد باشند و فعالیت فیزیكی كمی و عادات غذایی ضعیفی داشته باشد كه می تواند شامل مصرف كم میوه، خشكبار، ماهی، سبزیجات و روغن زیتون باشد.
سیگار كشیدن و كار كردن بیش از 45 ساعت در هفته از دیگر ویژگیهای رایج این گروه از افراد است.
حتی مصرف مقادیر كم این نوع مواد غذایی احتمالا به طور قابل توجهی با ابتلاء به افسردگی ارتباط دارد.
در این مطالعه هشت هزار و 964 شركت كننده كه افسردگی نداشتند و یا داروهای ضد افسردگی مصرف نمی كردند مورد بررسی قرار گرفتند.
این افراد برای شش ماه مورد ارزیابی قرار گرفتند و در این مدت 493 مورد ابتلاء به افسردگی و یا آغاز مصرف داروهای ضد افسردگی تشخیص داده شد.

 

Rozmina

عضو جدید
کلسترول خونتان را با خوش بینی کنترل کنید!!!

کلسترول خونتان را با خوش بینی کنترل کنید!!!

پژوهشگران دانشگاه هاروارد اظهار کردند: خوش بینی در زندگی باعث افزایش میزان کلسترول مفید (HDL) و کاهش کلسترول مضر(LDL) در خون می‌شود.
کلسترول مفید حاوی لیپوپروتئین است که باعث محافظت از قلب و کاهش کلسترول مضر در خون می‌شود.
به گزارش ایسنا، تحقیقات نشان می‌دهد، مثبت اندیشی باعث کاهش تریگلیسیرید در خون و افزایش انرژی در بدن می‌شود.
افزایش اسیدهای چرب در خون خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی عروقی را افزایش می‌دهد.

براساس آزمایش‌ها، به ازای افزایش هر 5 امتیاز در نمودارهای اندازه‌گیری میزان خوش‌بینی در زندگی، میزان کلسترول مفید، یک میلی گرم در هر دسی لیتر، افزایش می‌یابد.
پژوهشگران هنوز علت اصلی رابطه میان خوش بینی در زندگی و کاهش چربی خون را به درستی کشف نکرده‌اند، اما بررسی‌های اولیه نشان می‌دهد افراد خوش بین، بیش از دیگران مراقب رژیم غذایی خود هستند.

منبع: سلامت > تحقیقات- همشهری آنلاین
 

Sogol1681

مدیر تالار روانشناسی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
افسردگی بر مهارت رانندگی تاثير منفی دارد...

افسردگی بر مهارت رانندگی تاثير منفی دارد...

نتيجه يک تحقيق در آمريکا نشان می‌دهد داروهای ضدافسردگی بر مهارت رانندگی اشخاص تاثير منفی دارد.

محققان دانشگاه داکوتای شمالی با استفاده از دستگاه شبيه‌ساز، مهارت‌های ۶۰ نفر را در هدايت خودرو بررسی کردند. تمرکز و سرعت واکنش اين افراد هم از موارد تحقيق بود.

به گزارش اين محققان، نتيجه آزمايش‌ها در افرادی که داروهای ضدافسردگی مصرف می‌کردند، ضعيف‌تر از ديگران بود.

اما به گفته محققان هنوز به طور کامل مشخص نيست که کاهش مهارت مصرف‌کنندگان داروهای ضدافسردگی به خاطر تاثير مستقيم داروهاست يا به خاطر شرايط ناشی از ابتلای به افسردگی. به گفته پاسخ به اين سوال نياز به تحقيق بيشتر دارد.

نتيجه اين تحقيق در گردهمايی سالانه انجمن روان‌شناسی آمريکا ارائه می‌شود.

کاهش مهارت‌ها محققان افراد مورد مطالعه را به سه گروه تقسيم کردند. اعضای گروه اول از داروهای ضدافسردگی استفاده نمی‌کردند، گروه دوم مقادير کمی از اين داروها را مصرف می‌کردند و گروه سوم مصرف‌کننده دز بالای اين داروها بودند.

دستگاه شبيه‌ساز شرايط مشابهی را با رانندگی در شهر مانند واکنش به چراغ ترمز خودروی جلو، علايم رانندگی و چراغ قرمز ايجاد می‌کرد.

محققان در آزمايش‌های خود متوجه اختلاف فاحش عملکرد گروه اول با گروه سوم شدند.

به گفته آنها در حالی که متوسط امتياز رانندگی گروه اول ۶۹ امتياز و برای گروه دوم ۶۵ امتياز بود، اين رقم برای گروه سوم ۵۴ امتياز بود.

محققان می‌گويند برای مشخص شدن علت کاهش مهارت رانندگی مصرف‌کنندگان دز بالای داروی ضدافسردگی به مطالعات بيشتری نياز است.

دکتر هالی دانويتز، سرپرست محققان دانشگاه داکوتای شمالی در اين باره گفت: «به طور واضح کار بيشتری بر روی اين موضوع بايد انجام شود. نياز به مطالعه گسترده‌تری هست. ولی به طور مشخص به نظر می‌رسد ارتباطی وجود دارد.»

به گفته دکتر دانويتز بيمارانی که داروهای ضدافسردگی مصرف می‌کنند بايد هنگام رانندگی يا انجام کارهايی که به تمرکز و دقت احتياج دارد، احتياط کنند.

ravanyar.com
 

S i s i l

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1] یافته‌های جدید پژوهشگران ایرانی درباره میزان درک کودکان از خطرات ترافیکی
[/h]
» سرویس: علمي و فناوري - پژوهشي
کد خبر: 92040804060
شنبه ۸ تیر ۱۳۹۲ - ۱۰:۳۲



تحقیقات یک پژوهشگر دانشگاهی با رد برخی یافته‌های پیشین در مورد میزان توانایی درک خطرات ترافیکی توسط کودکان، نتایج جدیدی در این باره را مطرح می‌کند.

به گزارش سرویس پژوهشی ایسنا در ایران کودکان زیر 10 سال بیش از هر گروه سنی دیگر دچار سوانح ترافیکی منجر به مصدومیت شدید یا فوت می‌شوند و در این میان، عبور از خیابان از پرخطرترین فعالیت‌های کودکان است.

اساسا، یکی از دلایلی که برای نرخ بالای تصادف کودکان کوچکتر نسبت به کودکان بزرگتر مطرح می‌شود این است که عبور از خیابان شامل مجموعه‌ای از مهارت‌های شناختی پیچیده است. یادگیری عبور از خیابان، مستلزم مهارت‌هایی چون انتخاب مکانی ایمن برای عبور، شناسایی جهت حرکت خودروها، تخمین سرعت آن‌ها، فاصله آن‌ها تا محل عبور، قضاوت در مورد وسعت خیابان و ترکیب این اطلاعات برای تصمیم گیری صحیح است.

همچنین برای کودک لازم است تا معانی علائم و نشانه‌های خیابانی را بشناسد و بتواند در مقابل عوامل توجه برگردان متعدد موجود در خیابان مقاومت کند.

تحقیقات حاضر بر این عقیده‌اند که کودکان تا سن 11 سالگی قادر به بهره‌گیری موثر از مهارت‌های مذکور نیستند. کودکان زیر 9 سال ضعیف‌ترین تخمین‌ها را می‌زنند و توجهشان به راحتی بر اثر عوامل مزاحم برگردانده می‌شود. بنابراین آن‌ها برای مواجه شدن با خطرات ترافیکی به‌طور کامل تجهیز شده نیستند. این امر حتی برای کودکان 10 تا 14 ساله نیز صادق است، چرا که نرخ حوادث ترافیکی دراین دسته نسبت به بزرگسالان همچنان بالا است.

آیا می‌توان به کودکان مهارت‌های ایمنی را آموزش داد؟

دیدگاه‌های سنتی رشد بر این اعتقاد بودند که رشد شناختی و ادراکی کودکان در مسیر مشخص و از قبل تعیین شده صورت می‌گیرد. بدین ترتیب فرض می‌شود توانایی‌های شناختی و ادراکی لازم برای مواجهه با ترافیک کودکان را نمی‌توان بهبود بخشید و تغییرات اساسی در توانمندی‌های شناختی لازم برای رفتار ایمن در ترافیک در حدود سن هفت سالگی رخ می‌دهد. در این راستا، تحقیقات گسترده‌ای در زمینه رفتار کودکان عابر در کشور سوئد انجام شده و در نهایت چنین نتیجه‌گیری شد که مطابقت دادن کامل کودکان با محیط ترافیکی غیرممکن است و آن‌ها از نظر زیستی قادر به مواجه شدن با سختی‌های محیط نیستند؛ لذا پیشنهاد دور نگه داشتن کودکان از ترافیک داده شد.

محققان بعدی همچنان بر محدودیت‌های شناختی کودکان تاکید و مطرح کردند که آموزش راهبردهای مربوط به عابران پیاده باید با سطح پایین مهارت‌های کودکان مطابقت کند. به همین دلیل بسیاری از آموزش‌های ایمنی ترافیکی بر آموزش یک سری قواعد، مانند قبل از عبور از خیابان «اول به سمت چپ، سپس به سمت راست نگاه کن» تکیه کردند.

اشکال وارد بر این شیوه آموزشی مبتنی بر قواعد، این است که بسیار انعطاف ناپذیر است و به فرد امکان نمی‌دهد تا رفتارش را با محیط‌های متنوع ترافیکی، به طور کارآمدی منطبق کند. به عنوان مثال، کودک ممکن است از این قاعده زمانی که در پشت یک اتومبیل پارک شده قرار گرفته و دید او توسط اتومبیل محدود شده، استفاده کند.

آمار حوادث ترافیکی در ایران هم نیز نشان می‌دهد تصادفات در این مکان‌ها یعنی میدان و تقاطع بیش از مکان‌های دیگر رخ می‌دهند. همچنین تحقیقی که در زمینه رشد درک خطر در ایران انجام شد، نشان داد که کودکان 5 و 7 ساله در شناسایی مکان‌های عبور ایمن و خطرناک بسیار ضعیف هستند. کودکان برای قضاوت در مورد ایمن یا ناایمن بودن مکان عبور بیشتر بر حضور یا عدم حضور اتومبیل در خیابان تکیه می‌کنند. کاربرد چنین قضاوتی در مکان‌هایی که دید محدود است، پیامدهای خطرزایی را ممکن است برای کودک به دنبال داشته باشد. بر پایه این شواهد، ضرورت بهبود این جنبه از رفتار ترافیک کودکان ایرانی از طریق آموزش مشخص می‌شود.

باتوجه به اهمیت موضوعات ذکر شده، تحقیقی در کشور که بر روی 60 کودک شش تا هفت ساله و 20 کودک 9 ساله انجام شده، به بررسی «اثر آموزش بر افزایش مهارت کودکان پیش دبستانی در تکلیف شناسایی مکان‌های ایمن و ناایمن و تعیین اینکه کدام نوع آموزش اثر بخش‌تر است؟ » پرداخته است.

نتایج این پژوهش نشان داد: توانایی کودکان به‌طور چشمگیری بر اثر آموزش افزایش یافت. به‌طوریکه آموزش‌ها، توانایی کودکان شش تا هفت سال را به سطح توانایی کودکان 9 ساله رساند.

طبق این تحقیق، افزایش سطح توانایی کودکان شش تا هفت ساله به خصوص در نتیجه آموزش از طریق مدل رومیزی بود. آموزش از طریق مدل رومیزی توانست هم قدرت قضاوت کودکان و هم قدرت استدلال آن‌ها را در مورد اینکه «کجا برای عبور مناسب‌تر است و کجا خطرناک‌تر» و هم قدرت استدلال آن‌ها را در مورد این‌که «چرا یک مکان خطرناک‌تر از مکان دیگر برای عبور از خیابان است» افزایش دهد و به سطح این توانای‌ها در کودکان 9 ساله برساند.

براساس یافته‌های این پژوهش،‌آموزش از طریق داستان‌ تنها توانست قدرت استدلال کودکان را بالا ببرد و به سطح 9 ساله‌ها برساند اما نتوانست درک کودکان را در شناسایی مکان‌های ایمن و ناایمن بالا ببرد. کودکان بعد از چهار جلسه آموزش و شنیدن داستان‌های مربوط و مشارکت و نظر دادن در مورد آن‌ها در تشخیص این که میدان، پیچ کور و انتهای خیابان شیب دار، محل‌های خطرناکی برای عبور هستند، همچنان در سطح کودکان گروه کنترل (که هیچ آموزشی را دریافت نکردند) بودند. اما آن‌ها بعد از این جلسات خیلی بهتر از کودکان گروه کنترل و در سطح کودکان 9 ساله توانستند عوامل خطری که در یک مکان عبور هست را بفهمند. یعنی آن‌ها به اندازه کودکان 9 ساله متوجه شدند که باید هنگام عبور ببینند و دیده شوند و بر چند طرفه بودن برخی خیابان‌ها توجه کنند. این توانایی آن‌ها در حد توانایی کودکان بود که از طریق مدل رومیزی آموزش یافته بودند.

نتایج تحقیق فوق حاکیست: اثربخشی متفاوت دو نوع آموزش مدل رومیزی و داستان بر یک جنبه از رفتار ایمنی کودکان در ترافیک در مقابل این ادعا که کتاب‌های داستانی، می‌توانند رفتار ایمنی کودکان در ترافیک را بالا ببرند، قرار می‌گیرد.

در تحقیق حاضر، به‌طور علمی مشخص شد که آموزش از طریق مدل رومیزی می‌تواند اثربخش‌تر باشد؛ چراکه از طریق آن می‌توان زمینه‌ای را فراهم کرد تا کودکان خود بتوانند اصول حاکم بر یک انتخاب صحیح هنگام عبور از خیابان را کشف و تمرین کنند و درک مفهومی خود را بهبود ببخشند.

آموزش از طریق داستان نیز چنین زمینه‌ای را فراهم کرد؛ چراکه تلاش می‌شد از طریق داستان‌ها و تصاویر به کودکان چنین مفاهیمی انتقال داده شود و فقط به انتقال یکسری از بایدها و نبایدها بسنده نشد و در نتیجه آن، قدرت استدلال کودکان بالا رفت.

نتایج تحقیق این عقیده را که رشد مسیر مشخصی را طی می کند و نمی‌توان توانایی‌های شناختی و ادراکی لازم برای مواجه شدن با ترافیک کودکان را بهبود بخشید، رد کرد. همچنین نظر آن دسته از محققان ایمنی در خیابان مبنی بر این که ما می‌توانیم سرعت رشد مهارت کودکان پیش دبستانی را در شناسایی مکان‌های ایمن و ناایمن عبور از خیابان افزایش دهیم و آن‌ها را به سطح 9 ساله‌ها نزدیک کنیم را حمایت نکرد.

تحقیق فوق تاکید می‌کند: البته این زمانی میسر می‌شود که مهارت‌های لازم برای تسریع رشد، به طور مشخصی تعریف شده باشند و از طریق مناسبی آموزش داده شوند.

این پژوهش که توسط زهرا طبیبی و همکارانش در دانشگاه فردوسی مشهد انجام شده، با اشاره به اینکه برنامه‌های آموزشی محدودی در زمینه ایمنی ترافیک وجود دارند که از طرق کتب داستانی و آموزشی و تلویزیونی برای کودکان ارائه می‌شوند، تاکید کرده است: از آنجاکه کتاب‌های آموزشی، ارزان‌ترین و قابل دسترس‌ترین برای همه کودکان هستند، لازم است انتشار چنین منبع آموزشی گسترش بیشتری یابد. پیش از آن، البته ضروری است محتوای آن‌ها بیش از آن که مبتنی بر افزایش آگاهی کودکان از خطرات ترافیکی باشد، سعی بر انتقال مفاهیم اصلی خطر شود. البته تکیه بر این منبع به تنهایی برای ارتقای سطح توانایی کودکان کافی نیست.

بنابر نتایج تحقیق حاضر، برنامه‌های آموزشی مکملی را باید تدارک دید که به کودکان فرصت دهد تا مهارت‌های مواجهه با خطرات را در موقعیت‌های آزمایشی تجربه کنند. این موقعیت‌های آزمایشی را می‌توان با مدل‌های رومیزی که کم هزینه، بی خطر که برای کودکان جذاب است فراهم کرد. آموزش در محیط واقعی ترافیک، هزینه‌بر و خطرناک بوده، مستلزم همکاری نیروهای گوناگون است. همچنین طراحی و ساخت شهرک‌های ترافیکی پرهزینه‌تر، زمان‌برتر و محدودتر است و در شرایط فعلی کشور، همگانی کردن آموزش در شهرک‌های ترافیکی، امری امکان ناپذیر است. اما مدل‌های رومیزی را به راحتی می توان طراحی کرده و پس از ساخت، در همه مدارس به کار برد.

انتهای پیام
 

S i s i l

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1] عمر «بله عزیزم» مردان چقدر است؟
[/h]
» سرویس: علمي و فناوري - پژوهشي
کد خبر: 92040904627
یکشنبه ۹ تیر ۱۳۹۲ - ۰۰:۴۳



پژوهش جدید محققان دانشگاه آریزونا نشان داده که تنها موافقت با زنان برای اجتناب از بروز کشمکش کارایی ندارد.

به گزارش سرویس پژوهشی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، محققان شیوه‌های ارتباطی 44 زوج را با تمرکز بر تفاوت‌های میان جنسیت ها ارزیابی کردند.

آنها دریافتند که زنان بر این عقیده اند که ابراز موافقت همسرشان با گفتن «بله عزیزم» یا «اوهوم» ریاکارانه است که باعث بدتر شدن شرایط می‌شود.

پژوهش موسسه تحلیل‌های کشمکش خلاق در سال 2011 که بر روی بیش از 900 مرد انجام شده بود نشان داد که 68 درصد آنها ترجیح می‌دهند برای آرام کردن همسر خود «بله عزیزم» بگویند.

میل وارنر که رهبری این پژوهش را برعهده داشته اظهار کرد که این رفتار پرخاشگرانه منفعلانه به جز ریاکارانه بودن، گیج‌کننده است.

وی افزود: همسر یک فرد پرخاشگر منفعل می‌تواند در بهترین حالت 20 تا 30 سال از زندگی خود را برای رمزگشایی این پیام دوپهلوی دیوانه‌کننده تلاش کند. در عین حال، در تلاش برای این رمزگشایی، شریک بیگناه ممکن است با اتهام دیوانگی، پرخاشگر و زیاده‌خواه بودن روبرو شود.

در حقیقت محققان این پژوهش می‌گویند که زنان که با اظهارات شریک خود متقاعد نشده‌اند تا زمان دستیابی به یک راه‌حل رضایت‌بخش دوطرفه به غر و لند ادامه خواهند داد.

ادبیات روانشناسی اجتماعی در مورد تعاون می‌گوید که زنان به طور کلی به همکاری بیشتر تمایل دارند، در حالیکه مردان اغلب از تعارض اجتناب می‌کنند.

این پژوهش در مجله Social and Personal Relationships منتشر شده است.

انتهای پیام
 

S i s i l

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1] کدام معلمان در شناسایی دانش‌آموزان مبتلا به اختلالات روانی بهتر عمل می‌کنند؟
[/h]
» سرویس: علمي و فناوري - علمي
کد خبر: 92041005725
دوشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۲ - ۱۱:۱۹



نتایج یک پژوهش نشان داد: معلمان آموزش دیده از پتانسیل قابل توجهی برای شناسایی و ارجاع دانش‌آموزان نیازمند خدمات سلامت روانی برخوردارند و از این رو، برنامه‌ریزی برای ارتقای سطح دانش، نگرش و توسعه مشارکت معلمان در بهداشت روانی مدارس، ضروری است.

به گزارش سرویس پژوهشی ایسنا، اختلالات عاطفی و روان‌شناختی از عوامل مهم و رو به تزاید ابتلا، ناتوانی و کاهش کیفیت زندگی در تمام جوامع هستند. طبق تخمین سازمان جهانی بهداشت از هر چهار نفر یکی یا به عبارت دیگر 25 درصد جمعیت جهان از اختلالات روانی، رفتاری و عصبی رنج می‌برند.

برخلاف تصور عمومی، ناخوشی‌های روانی عاطفی مشکل شایع‌تر یا محدود به جمعیت بالغ و بزرگسال کشورها نیست. کودکان و نوجوانان بیش از سایر جمعیت آسیب‌پذیر، اما بسیار کمتر از بزرگسالان از حمایت و مراقبت‌های لازم برخوردارند. تقریبا 21 درصد از کودکان و نوجوانان طی یک سال، علایم و نشانه‌های اختلال روانشناختی را طبق معیارهای DSM-IV تجربه می‌کنند، اما کمتر از 20 درصد آنان از خدمات سلامت روانی بهره‌مند می‌شوند. این وضعیت در کشورهای در حال توسعه نیز نگران‌کننده و احتمالا در برخی مناطق وخیم‌تر است.

علاوه بر کودکانی که طبق معیارهای DSM-IV اختلال روانشناختی قابل تشخیص دارند، تعداد زیادی کودک در معرض خطر آسیب‌های آینده یا به خاطر مشکل رفتاری، فشار عاطفی یا روانی نیازمند یاری وجود دارند، اما هنوز به مرحله‌ای نرسیده‌اند که معیارهای مذکور در مورد آنها صدق کند. این در حالی است که در جمعیت‌های کم‌درآمد، درصد کودکانی که در معرض خطر مشکلات روانی قرار دارند، بیش از 50 درصد است.

در ایران بررسی‌های همه‌گیرشناسی متعددی به صورت پراکنده در مناطق مختلف و بیشتر در جمعیت دانش‌آموزی انجام گرفته است. به عنوان نمونه میزان شیوع اختلالات سلوکی و هیجانی در دانش‌آموزان دبستانی شهر شیراز 17.8 درصد، میزان شیوع اختلالات رفتاری در دانش‌آموزان شهر یاسوج، در دختران 24.4 درصد و در پسران 29.6 درصد گزارش شده و به نقل از منابعی، رقم 39 درصد برای دانش آموزان مبتلا به مشکلات عاطفی رفتاری در ایران ذکر شده است.

پیشگیری از ابتلای کودکان و نوجوانان به اختلالات روانی، اهمیت بسیار دارد. بنابراین در تمام جوامع، به ویژه ممالک درحال توسعه، به رویکردهای فعال‌تر، موثرتر و جامع‌تر ارایه خدمات بهداشت روانی نیاز است تا همه قشرهای جامعه، به ویژه کودکان و نوجوانان در محیط‌های طبیعی خود مثل مدارس و محل‌های کار از این خدمات برخوردار شوند.

دلایل بسیاری وجود دارد که سازمان‌دهی خدمات سلامت روانی در مدارس، راهبرد اساسی برای ارتقای سلامت دانش‌آموزان و در نهایت کل جامعه است. در واقع، مدرسه فرصتی بی‌همتا و جایگاهی اساسی برای بهبود زندگی و ارتقای سلامت روانی کودکان و نوجوانان است و برای بسیاری از کودکان و نوجوانان، مدارس ‌عمده‌ترین کانال برای دریافت خدمات بهداشت روانی هستند و برای بسیاری از آنان، مدرسه تنها منبع مراقبت محسوب می‌شود.

عواقب بی‌توجهی یا توجه ناکافی به سلامت روان در نظام آموزشی مدارس را می‌توان در روی آوردن جوانان به مصرف سیگار و مواد، خشونت، ترک تحصیل، شکست تحصیلی، خودکشی و ... مشاهده کرد.

برای اینکه مدارس وضعیت یادگیری و سلامت دانش‌آموزان را بهبود دهند، باید ضمن بازنگری، اصلاح و سازمان‌دهی مجدد برنامه‌های خود با شناسایی منابع و تعریف مجدد نقش‌ها شرایط لازم را برای توسعه سلامت روانی دانش‌آموزان فراهم کنند. همچنین زیرساخت‌هایی را برای مشارکت و همکاری لازم بین عوامل مدرسه، خانواده‌ها و منابع جامعه بنا گذارند. در این رویکرد، شناخت موقعیت و پتانسیل‌های ارزشمند معلمان و بهره گرفتن از آنها عامل مهم بلکه ضروری در اثربخشی برنامه‌های تربیتی و بهداشتی است. تماس طولانی و موقعیت نافذ روان شناختی، به معلم کمک می‌کند تا در فعالیت‌های بهداشت روانی مدارس به نحو موثری ایفای نقش کنند. در نتیجه معلم بیش از هر متخصص دیگر مدرسه، در موقعیت شناسایی دانش‌آموزان، ارتباط روزانه، با آنها و ایجاد یک رابطه مبتنی بر اعتماد و احترام متقابل قرار دارد و در واقع در خط اول تماس دانش‌آموزان با برنامه‌های بهداشت و مشاوره روانشناختی مدرسه است.

چنین موقعیت ممتازی به معلم امکان می‌دهد که در فعالیت‌های بهداشت روانی مدارس به نحو موثری ایفای نقش کند. دو نقش مهم در این زمینه آموزش بهداشت روانی و شناسایی و ارجاع دانش‌آموزان مشکل‌دار است.

با توجه به واقعیت‌های مذکور و براساس تحلیلی از وضعیت و منابع موجود، یک پژوهش در کشور به ارزیابی تاثیر مداخله آموزشی بر آگاهی، نگرش و عملکرد معلمان در زمینه بهداشت روانی دانش‌آموزان پرداخته است.

این پژوهش از نوع مداخله‌ای (تجربی) است و جمعیت مورد مطالعه در آن آموزگاران پایه چهارم شاغل در دبستان‌های دولتی شهر خرم‌آباد بوده‌اند.

نمونه‌های این پژوهش، شامل دو گروه مورد و شاهد بودند و در هر گروه 32 آموزگار بودند که به روش خوشه‌ای دو مرحله‌ای با انتخاب تصادفی ساده انتخاب شدند.

یافته‌های پژوهش درباره ارقام مربوط به آگاهی معلمان در زمینه سلامت روانی دانش‌آ‌موزان قبل از مداخله آموزشی حاکیست: آگاهی معلمان در حد ضعیفی قرار دارد. هر چند در این مرحله معلمان زن در مقایسه با مردان از سطح آگاهی بالاتری برخوردار بودند (میانه آگاهی در زنان 4 و در مردان 2 بود).

همچنین براساس این تحقیق که توسط محمد حسین کاوه و همکارانش انجام شده، معلمان دارای مدرک دیپلم در مقایسه با معلمانی که تحصیلات بالاتر داشتند، از آگاهی ضعیف‌تری در این زمیهنه برخوردار بودند. البته پایین بودن سطح آگاهی معلمان با موقعیت کلیدی آنان در زمینه بهداشت روانی مدارس و آنچه از آنان انتظار می‌رود، سازگار نیست. از این رو آموزش برای توانمند ساختن معلمان جهت ایفای موثر نقش، ضروری است.

از طرفی یافته‌های پژوهش موثر بودن کارگاه آموزشی را بر ارتقای آگاهی معلمان مورد تایید قرار داده‌اند. همچنین افزایش آگاهی معلمان در گروه مداخله بسیار قابل توجه نشان داد؛ در حالی که در گروه شاهد تغییر بارزی رخ نداده است. میانه آگاهی قبل از مداخله آموزشی در هر دو گروه مورد و شاهد 4 بود، اما این شاخص پس از مداخله آموزشی در گروه مورد به 16 افزایش یافته است، در حالی که در گروه شاهد با افزایشی بسیار اندک به 4.5 رسیده است.

این پژوهش نشان داد: زنان در مقایسه با مردان از وضعیت مطلوب‌تری در زمینه آگاهی از بهداشت روانی دانش‌آموزان برخوردارند. به عبارت دیگر مقدار افزایش آگاهی در زنان به‌طور قابل توجهی بیش از مردان است.

در این تحقیق، مقایسه آگاهی معلمان در گروه مورد بر حسب مدرک تحصیلی آنها، تفاوت معناداری را نشان نداد. محتوای آموزشی انتخاب و سازمان‌دهی شده، شیوه تدریس کارگاهی و مشارکت دادن مخاطبان در فعالیت‌های یادگیری که مورد خواست پژوهشگران بوده را می‌توان دلایلی برای این یافته ذکر کرد. به طور کلی شیوه‌های فعال و تعاملی تدریس تا حد زیادی تفاوت‌های فردی در یادگیری رفع می‌کند.

همچنین در این مطالعه معلوم شد که مداخله آموزشی می‌تواند عملکرد یا رفتار بهداشتی را بهبود بخشد. بطوریکه فراوانی دانش‌آموزان مشکل‌دار شناسایی و ارجاع شده توسط معلمان به مرکز مشاور به طور بارزی پس از مداخله آموزش افزایش یافت. این وضعیت حتی اگر آمار ارایه شده توسط معلمان قبل از مداخله نیز واقعی و نه برخاسته از حسی عامیانه بوده باشد، بهبود قابل توجهی را نشان می‌دهد. در مقایسه با عملکرد معلمان در گروه شاهد، می‌توان ادعا کرد که مداخله آموزشی طراحی شده در این مطالعه توانسته است عملکرد افراد در گروه مورد را ارتقاء دهد.

در این مطالعه غربالگری جامع دانش‌آموزان به لحاظ اختلالات روانی عاطفی یا رفتاری صورت نگرفته است. با این وجود مشاهدات به نفع این قضاوت بودند که معلمان زن در مقایسه با معلمان مرد از عملکرد نسبتا بهتری در شناسایی و ارجاع دانش‌آموزان مشکل‌دار برخوردار بودند.

یافته‌ها همچنین نشان دادند که عملکرد معلمان با مدرک تحصیلی آنها ارتباط دارد،‌ به‌طوریکه فراوانی دانش‌آموزان ارجاع شده توسط آنان و نیز تایید شده توسط روان‌شناس در معلمان با تحصیلات عالی بیشتر از افراد دیپلمه بوده است. در واقع چنانکه انتظار می‌رود توانایی معلمان با تحصیلات عالی در درک و کاربرد آموخته‌ها بیشتر از آنهایی است که از تحصیلات کمتر برخوردارند.

یافته‌های حاکی از آن است که فراوانی موارد تایید شده توسط روان‌شناس همبستگی مثبت و معناداری با آگاهی معلمان ارجاع کننده پس از مداخله آموزشی داشت. از این نکته نتیجه گرفته می‌شود که کارگاه آموزشی به مهارت آنان در شناسایی صحیح دانش‌آموزان مشکل‌دار کمک کرده است.

این پژوهش پیشنهاد کرده است توسعه دانش، نگرش و مهارت‌های لازم در تمام معلمان برای ایفای نقش موثر در ارایه خدمات سلامت روانی در مدارس، کارگاه‌های آموزشی مناسب طرح‌ریزی و اجرا شود. همچنین پژوهش‌های بیشتری با استفاده از نظریه‌های مختلف (توصیفی، تغییر و سازمانی) برای تحلیل مشارکت معلمان در بهداشت روانی مدارس و طرح‌ریزی و ارزشیابی مداخلات مناسب پیشنهاد شده است.

انتهای پیام
 

S i s i l

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1] حقایق هشداردهنده درباره رفتارهای پرخطر موتورسواران
[/h]
» سرویس: علمي و فناوري - پژوهشي
کد خبر: 92041106386
سه‌شنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۲ - ۱۰:۳۹



نتایج یک تحقیق در کشور به حقایق هشداردهنده‌ای درباره نحوه و میزان بروز رفتارهای پرخطر موتورسواران دست یافته است.

به گزارش سرویس پژوهشی ایسنا، سالانه در سراسر دنیا 1.2 میلیون نفر در اثر حوادث کشنده در معابر جان خود را از دست می‌دهند و 20 تا 50 میلیون نفر هم دچار معلولیت می‌شوند.

در این بین، مرگ‌های ناشی از حوادث ترافیکی در ایران، 25.8 به ازای هر 100هزار نفر جمعیت است؛ حال آن‌که این رقم در دنیا 19.9 و در کشور‌های کم درآمد یا درآمد متوسط 20.7 به ازای هر 100 هزار نفر جمعیت است.

بیش از 60 درصد قربانیان حوادث ترافیکی موتورسوارند

در ایران موتورسواران بیشترین نسبت حادثه‌دیدگان را در خیابان‌های داخل شهر و روستا که حدود 61 درصد می‌شود، به خود اختصاص می‌دهند. بنابراین به نظر محققان، موتورسواران از گروه‌های آسیب‌پذیر در حوادث ترافیکی بوده و باید در اولویت ملاحظات و مطالعات قرار گیرند.

تحقیقات نشان داده است اکثر تصادفات عبور و مرور به علت رفتارهای نادرست رخ می‌دهد اما با این حال متخصصان آموزش سلامت با حوزه پیشگیری از آسیب‌های غیرعمدی تماس زیادی نداشته‌اند و عوامل اصلاح‌کننده‌ی الگوهای رفتاری پرخطر و آسیب‌زا ناشناخته مانده است.

با توجه به اهمیت آموزش و اصلاح الگو‌های پرخطر ترافیکی، تحقیقی یک ساله در کشور بر روی تعدادی از موتورسواران شامل موتورسوار و ترک سوار با میانگین سنی 26 سال که 41 درصد آنها نیز مجرد بودند، به طریق مشاهده و ثبت رفتار و نیز مصاحبه و بحث گروهی انجام شده است.

پنج عامل تاثیر‌گذار بر رفتار پرخطر موتورسواران

یافته‌های این تحقیق که توسط فرشته زمانی و همکارانش انجام شده است، نشان داد: عوامل فردی، عوامل اجتماعی فرهنگی، وضعیت موتورسیکلت، سوء‌استفاده از تجهیزات ایمنی و عوامل محیطی از علل رفتار مخاطره‌آمیز موتورسواران هستند.

اعتیاد به مواد مخدر و الکل

براساس یافته‌های این تحقیق، در بین عوامل فردی، افزایش سن، متاهل شدن، بچه‌دار شدن، رفتارهای پرخطر موتورسواران را کاهش می‌دهد.

طبق یافته‌های تحقیق حاضر، در میان علل رفتارهای پرخطر موتورسواران، وضعیت سلامت موتورسوار نیز از علل تعیین‌کننده‌ به شمار می‌رود. یکی از مشارکت‌کنندگان در پژوهش اظهار کرده است: «کلاه نمی‌گذارد چون بیمار است. وقتی کلاه می‌گذارد نفسش می‌گیرد.» هم‌چنین نداشتن تعادل روانی، اعتیاد به مواد مخدر و الکل هم بر بروز رفتارهای پرخطر موتورسواران تاثیر‌گذار بوده است.

کم‌تجربگی

به عوامل فردی بروز رفتارهای پرخطر، طبق یافته‌های این تحقیق، نداشتن تجربه یا کم تجربگی را هم باید افزود؛ این‌که موتورسوار توانایی کنترل موتور را ندارد.

هم‌چنین یافته‌ها نشان داد: انگیزه‌ی استفاده از موتورسیکلت در بروز نوع رفتار مخاطره‌آمیز بی‌تاثیر نبوده است.

تجربیات بیان شده مشارکت‌کنندگان در این پژوهش نشانگر آن است که عوامل اجتماعی به‌عنوان یکی از عوامل اصلی در شکل‌گیری رفتار‌های مخاطره‌آمیز است و خود شامل پنج مضمون فرعی و شامل عملکرد پلیس، ارزان و در دسترس‌بودن آسان موتورسیکلت، نقص قوانین مالکیت و کاربردی موتورسیکلت، قوانین راهنمایی و رانندگی، فرهنگ ترافیک است.

بر اساس این پژوهش، عملکرد و نحوه‌ی برخورد پلیس از نظر مشارکت‌کنندگان بر اتخاذ رفتارهای مخاطره‌آمیز نقش دارد. هم‌چنین دسترسی آسان و بی‌ضابطه‌ به ویژه توسط نوجوانان به موتورسیکلت از عوامل مهمی بود که تقریبا اکثر مشارکت‌کنندگان به آن اشاره کرده‌اند. آنها اظهار کردند که مالکیت موتورسیلکت قانونمند نیست و اساسا جرائم موتورسواران به همین دلیل کمتر قابل پیگیری است.

تاثیر رفتار سایر رانندگان بر رفتار مخاطره‌آمیز موتورسواران

نحوه رانندگی و رفتار سایر سواران و عابران پیاده که تحت عنوان فرهنگ ترافیک استخراج شده است نیز رفتار موتورسواران را تحت تاثیر قرار می‌دهد. تجربه‌ی برخی از موتورسواران بیانگر این بود که سایر رانندگان نه تنها آنها را رعایت نمی‌کنند، بلکه عمدا عادت دارند که سر به سرشان بگذارند و آنها را اذیت کنند. اساسا فرهنگ رانندگی در جوانان و نوجوانان اکثر حاکی از الگوهای پرخطر است. آنها پرخاشگرند و در برابر سایر رانندگان کم تحمل بوده و سریع با آنها درگیر می‌شوند.

وضعیت موتورسیکلت

وضعیت موتورسیکلت که به عنوان عاملی برای بروز رفتار پرخطر طبق این پژوهش به شمار می‌رود، مضمونی است که خود نشأت گرفته از دو مضمون فرعی نوع موتورسیکلت و خرابی و نقص آن است. این را هم باید اضافه کرد که سرعت غیرمجاز نیز از طریق برخی از انواع موتورسیکلت‌ بیشتر صورت می‌گیرد.

تاثیر نوع تجهیزات ایمنی در استفاده یا عدم استفاده توسط موتورسواران

از دیدگاه مشارکت‌کنندگان تحقیق، تجهیزات ایمنی شامل تجهیزات مربوط به موتورسیکلت‌ها و تجهیزات ایمنی مربوط به موتورسوار (کلاه و لباس ایمنی) است که از دیدگاه پاسخ‌دهندگان، نوع و کیفیت تجهیزات ایمنی در استفاده یا عدم استفاده موتورسواران تاثیر داشته است.

عوامل محیطی موثر در رفتار مخاطره‌آمیز

تجربیات مشارکت‌کنندگان تحقیق بیانگر آن است که عوامل محیطی نیز بر رفتارهای مخاطره‌آمیز موتورسواران نقش دارد. این مضمون خود شامل چهار مضمون فرعی نوع و ساختار راه‌ها، نبود مسیر ویژه موتورسواران، ایمنی راه‌ها و شرایط آب و هوایی است.

به اعتقاد پاسخ‌دهندگان، مسیر ویژه عبور موتورسیکلت و تفاوت بین موتورسیکلت که دوچرخ دارد با وسائل دیگر، باعث شده که آنها هنگام حرکت از امنیت کافی برخوردار نباشند و ممکن است توسط سایر رانندگان دیده نشوند.

وضعیت راه‌ها مثل وجود موانع، روشنایی ناکافی، شیب و بارندگی هم، از جمله موارد ذکر شده است که در مجموع باعث اتخاذ رفتارهای مخاطره‌آمیز و در نهایت آسیب یا مرگ موتورسوار می‌شود.

یافته‌های به دست آمده از ادراک موتورسواران، خانواده‌ها و پلیس، اشاره به عوامل مفیدی برای برنامه‌ریزی اقدامات پیشگیری و تغییر رفتار دارد. در ابتدا ممکن است یافته‌های فوق، توجه ارتقاء‌دهندگان سلامت را به این مساله جلب کند که حتی هنگامی که رفتار پرخطر موتوسوار موجب بروز آسیب می‌شود، با تمرکز بر رفتار و مداخله‌ی آموزشی بدون مداخله در سایر عوامل، عدم موفقیت برنامه‌های پیشگیری اجتناب‌ناپذیر است. بنابراین باورهای قبلی مبنی بر این‌که کاربران جاده را همیشه مسوول بروز حوادث جاده‌ای محسوب می‌کنند، قابل تجدیدنظر هستند چون با این دیدگاه عوامل دیگری غیر از رفتار که احتمالا در بروز حادثه نقش دارند، نادیده گرفته می‌شوند.

این تحقیق یادآور می‌شود که امروزه این عقیده به‌طور وسیعی رایج شده است که چون رفتارهای ناسالم انسان عامل 90 درصد از حوادث جاده‌ای هستند، برای رفع این مشکل، باید کاربران جاده را تشویق به اتخاذ رفتارهای ایمن کرد. به عبارتی می‌توان استنباط کرد که هم دیدگاه قبلی و هم دیدگاه‌های اخیر، فرد و رفتار او را محور اصلی بروز یا عدم بروز آسیب‌های ناشی از تصادفات جاده‌ای به‌شمار می‌آورند. هرچند رفتار انسان، عامل مهمی در بروز حوادث و آسیب‌های جاده‌ای است، اما یافته‌های این مطالعه نشانگر آن هستند که رفتارهای مخاطره‌آمیز موتورسواران خود تحت تاثیر سایر عوامل قرار دارند.

برای جوانان، این وسیله دوچرخ قوی اغلب اولین تجربه‌ی واقعی استقلال و مسوولیت‌ فردی و اجتماعی است که نشان‌دهنده‌ی بزرگ‌شدن و رشد فرد است. نوجوانان با رانندگی موتورسیکلت می‌خواهند نقش بزرگسالان را ایفا کنند، اما بیش از آنها رفتارهای پرخطر و تصادف را تجربه می‌کنند. موتورسواران از رانندگان اتومبیل جوان‌تر هستند و بیشتر نسبت به سرعت زیاد، سبقت و عبور از شکاف‌های باریک‌ در ترافیک مبادرت می‌کنند.

در این تحقیق در ادامه با تاکید بر تاثیر وضعیت موتورسیکلت بر بروز حوادث، به مطالعاتی در این زمینه اشاره می‌کند. از جمله مطالعه‌ای در کالیفرنیا نشان داده است که خطر آسیب، با ساختار موتورسیکلت‌ ارتباطی ندارد، اما با اندازه آن ارتباط دارد.

نتایج یک بررسی هم نشان داده که افزایش میزان مرگ به ازای هر مایل مسافرت با موتورسیکلت به دو دلیل مطرح است؛ یکی آنکه نوبودن موتورسیکلت باعث افزایش استفاده و در معرض قرار گرفتن می‌شود؛ دیگری بی‌تجربه بودن موتورسوار است.

به گزارش ایسنا، این تحقیق همچنین به نتایج یک مطالعه‌ی دیگر می‌پردازد که نشان داده است: عمر موتورسیکلت با شدت تصادف ارتباط دارد. در هر یک از این مطالعات، وضعیت موتورسیکلت از نظر ویژگی‌های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. شاید بیشترین تشابه یافته‌های فوق با یافته‌های مطالعه حاضر، عمر موتورسیکلت باشد که تقریبا نزدیک با مفهوم نقص و خرابی موتورسیکلت و احتمالا بسیار مرتبط با عمر این وسیله است.

تجهیزات ایمنی، مضمون دیگری است که در این مطالعه به دست آمد. نوع و کیفیت این تجهیزات، در استفاده از آنها نقش دارد. یک تحقیق در تهران با بررسی بر روی موتورسواران حادثه دیده شهر به این نتیجه رسیده است که گرم‌بودن کلاه ایمنی، موجب کاهش استفاده از آن در دو فصل بهار و تابستان می‌شود و تنها 8.6 درصد از کل موتورسواران مورد مطالعه، هنگام تصادف کلاه ایمنی داشته‌اند.

لزوم اختصاص مسیر ویژه موتورسواران

تجربیات مشارکت‌کنندگان حاکی از تفاوت رانندگی موتورسیکلت با رانندگی سایر وسائل نقلیه و لزوم مسیر ویژه بود. تحقیقات نیز نشان داده است که تعداد زیادی از موتوسواران از نحوه‌ی رانندگی در بین انواع وسائل رانندگی درک درستی ندارند. درک آنها این است که موتورسیکلت وسیله‌ای سودمند برای سریع به مقصد رسیدن است و با همین انگیزه از آن استفاده می‌کنند.

تحقیق فوق یادآور می‌شود: موتورسیکلت و رانندگی آن به‌طور آشکاری با اتومبیل متفاوت است. این وسیله ممکن است، به خاطر اندازه کوچکی که دارد درست دیده نشود. موتورسوار باید سعی کند در وضعیتی قرار گیرد که توسط دیگران دیده شود. او بیشتر از دستانش باید استفاده کند، بیشتر در معرض عوامل محیطی قرار می‌گیرد و تفاوت‌های زیاد دیگری وجود دارد که رفتارهای متفاوتی را ایجاب می‌کند.

نویسندگان این پژوهش معتقدند که با تمرکز بر روی عوامل خطر مهم، در هر یک از ابعاد رفتارهای مخاطره‌آمیز، می‌توان بروز این رفتارها و نهایتا آسیب‌های ناشی از آن را در موتورسواران کاهش داد، چراکه تصادف موتوری برخلاف عقیده جاری، فقط برحسب شانس و اتفاق روی نمی‌دهند، بلکه پدیده‌هایی قابل پیشگیری هستند، چون علل و زمینه‌های آن متفاوت است، فنون کنترل آنها نیز باهم متفاوت است.

انتهای پیام
 

S i s i l

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1] کدام الگوی فراغتی دل جوانان کشور را بیشتر برده است؟
[/h]
» سرویس: علمي و فناوري - پژوهشي
کد خبر: 92041609451
یکشنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۲ - ۱۰:۰۱



نتایج یک پژوهش تفصیلی درباره اوقات فراغت جوانان، به مسائل مهمی اشاره و بر لزوم رفع نابرابری‌های اجتماعی در این زمینه تاکید می‌کند.

به گزارش سرویس پژوهشی ایسنا، فراغت بخشی از گفتمان روزمره مردم است. مردم به راحتی درباره فراغت صحبت می‌کنند و در مورد معنای آن اشتراک نظر دارند. از این رو فراغت تعریفی اجتماعی و نمادین دارد و براساس نظام فرهنگی که فرد درآن قرار دارد، تعریف می‌شود.

اوقات فراغت، امروزه عرصه اجتماعی نوینی است که در بستر مدرنیته، تغییرات فرهنگی اجتماعی معاصر و رشد فرهنگ مصرف‌گرایی معنا و اهمیت یافته است. فراگیر شدن عناصر نوسازی به ویژه فرایند صنعتی شدن، موجب از هم‌گسیختگی و پاره پارگی فزاینده زندگی روزانه افراد شده و در نتیجه تفکیک فزاینده‌ای بین ساعات کاری و غیرکاری بوجود آمده است. از این رو در جوامع جدید امکان فراغت بیشتری برای افراد فراهم شده است و اوقات فراغت به عرصه‌ای رو به گسترش همراه با تنوع روزافزونی تبدیل شده است تا جایی که از تمدن فراغت صحبت به میان می‌آید.

با توجه به گسترش الگوها و رفتارهای فراغتی در دوران معاصر و اهمیت یافتن آن در زندگی اجتماعی، جامعه شناسی اوقات فراغت نیز به عنوان یکی از حوزه‌های نوین در جامعه‌شناسی ظهور پیدا کرد. مطالعه فراغت به عنوان امری اجتماعی و فرهنگی و بررسی تمایزات آن برحسب الگوهای مختلف نابرابری اجتماعی از زمینه‌های مهم مطالعاتی جامعه شناسی فراغت محسوب می‌شود. زیرا اشکال مختلف نابرابری اجتماعی نظیر نابرابری‌های طبقاتی، فضایی و جنسیتی، فعالیت‌ها و رفتارهای فراغتی افراد را به شدت تحت الشعاع خود قرار داده‌اند. به علاوه در جامعه و فرهنگ مصرفی مدرن، فراغت و نحوه گذران آن نیز خود نمادی از نابرابری و تمایز اجتماعی محسوب می‌شود.

جامعه‌شناسی، نابرابری اجتماعی را وضعیتی توصیف کرده که در چارچوب آن افراد، خانواده‌ها و گروه‌ها در جامعه، دسترسی متفاوتی به فرصت‌ها و موقعیت‌های ساختار اجتماعی دارند. در زمان معاصر با توجه به رواج فرهنگ مصرف‌گرایی، مبنای نابرابری و قشربندی اجتماعی از روابط مبتنی بر ابزار تولید به سمت روابط مبتنی بر ابزار مصرف حرکت کرده است؛ از این رو، همان طور که پیر بوردیو (1984) بیان می‌کند امروزه تمایزهای اجتماعی را می‌توان در مجموعه متنوعی از ا عمال اجتماعی، از جمله اعمالی که مربوط به فراغت می‌شوند مانند تعطیلات، ورزش‌ها، مطالعه، موسیقی، سینما و سایر امور ذوقی مشاهده کرد. بر این اساس یکی از نمودهای بارز نابرابری اجتماعی، نابرابری در اوقات فراغت و سبک زندگی است.

با توجه به اهمیت روزافزون مطالعه تمایزهای اجتماعی در حوزه فراغت و همچنین ساختار جوان جمعیتی ایران، پژوهشی در کشور به بررسی الگوها و رفتارهای فراغتی جوانان 15 تا 29 سال کشور و نیز اشکال مختلف نابرابری اجتماعی در این زمینه پرداخته و این موضوع را مورد بررسی قرار داده که الگوها و رفتارهای فراغتی جوانان در ایران چگونه بوده و اشکال مختلف نابرابری اجتماعی به چه نحو در آن‌ها نمود پیدا می‌کنند؟

تحقیق فوق بر روی 9 هزار و 490 جوان 15 تا 29 سال کشور انجام شده که 49 درصد آن‌ها را مردان جوان و 51 درصد را زنان جوان تشکیل داده‌اند. 59 درصد نمونه‌های این پژوهش، ساکن در شهر و 41 درصد ساکن در روستا بوده‌اند. به لحاظ تحصیلات 4.3 درصد بی سواد، 20 درصد تحصیلات ابتدایی، 43 درصد تحصیلات راهنمایی یا متوسطه و 33 درصد تحصیلات دیپلم و بالاتر داشته‌اند. همچنین بیش از نیمی از پاسخگویان از خانواده‌های طبقه متوسط به لحاظ اقتصادی و اجتماعی بوده‌اند. از نظر وضعیت تاهل نیز، 65 درصد مجرد و 35 درصد متاهل بوده‌اند. همچنین در تعلق قومی زبانی، 45.6 درصد فارس، 24.8 درصد ترک، 9.6 درصد لر، 6.4 درصد کرد، 4.3 درصد مازندرانی، 3.4 درصد عرب ، 2.8 درصد گیلک، 2.4 درصد بلوچ و 0.6 درصد ترکمن بوده‌اند.

بیشترین مشارکت جوانان در کدام الگوی فراغتی است؟

نتایج بررسی الگوها و رفتارهای فراغتی جوانان در یک سال قبل از انجام این پژوهش نشان داد: مسافرت و اردو با 47.3 درصد، فعالیت‌های ورزشی با 30.6 درصد، فعالیت‌ هنری با 19.7 درصد، بازدید از موزه و نمایشگاه با 16.8 درصد، فعالیت و عضویت در گروه‌های اجتماعی با 15.2 درصد، تماشای مسابقات ورزشی با 14 درصد، تماشای تئاتر و نمایش با 8.7 درصد و شرکت در کنسرت موسیقی با 5.9 درصد به ترتیب بیشترین و کمترین مشارکت جوانان در فعالیت‌های فراغتی بوده است.

عضویت تنها 15 درصدی گروه‌های جوانان در فعالیت‌هاو گروه‌های اجتماعی

گرایش به دیگران و اجتماع، وجه مهمی از حیات انسانی است که در برابر نیازهای مادی و اقتصادی، برقراری ارتباط با دیگران را به‌عنوان هدف رابطه مدنظر دارد و آنچه را از آن به‌عنوان اجتماع جامعه‌ای یاد می‌شود، قوام می‌بخشد. این نوع فعالیت را که محور آن تعامل و رابطه با دیگران است فعالیت اجتماعی می‌نامند. در این پژوهش، فعالیت و عضویت جوانان در گروه‌های اجتماعی نظیر بسیج، هیات امنای مساجد، انجمن‌های علمی و فرهنگی، سازمان‌های غیر دولتی مورد بررسی قرار گرفت و براساس نتایج، تنها 15.2 درصد جوانان نمونه در اوقات فراغت خود به عضویت و فعالیت در گروه‌های اجتماعی پرداخته‌اند.

حضور 30 درصدی جوانان در فعالیت‌های ورزشی

ورزش، به عنوان پدیده‌ای اجتماعی و فرهنگی در سال‌های اخیر در جامعه شناسی از اهمیت چشمگیری برخوردار بوده است زیرا یکی از جنبه‌های مهم ورزش، اجتماعی کردن و فرهنگ‌پذیر کردن افراد است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که 30.6 درصد جوانان در اوقات فراغت خود در یک سال قبل از بررسی، در یکی از فعالیت‌های ورزشی یا آموزش‌های وابسته به آن مشارکت داشته‌اند. فعالیت ورزشی عمده جوانان در اوقات فراغت، فوتبال با سهم 41.2 درصد بوده است و پس از فوتبال، جوانان به ترتیب به ورزش‌های همگانی (14.3 درصد) ، بدن سازی و پرورش اندام (13 درصد)، والیبال (8 درصد)، ورزش‌های رزمی (6.4 درصد)، شنا (3.1 درصد)، کشتی (2.7 درصد)، بسکتبال (2.6 درصد)، کوهنوردی (2.4 درصد) ،بدمینتون (یک درصد) و سایر ورزش‌ها (5.3 درصد) پرداخته‌اند.

همچنین 14 درصد جوانان در طول یک سال قبل از بررسی، حداقل یک بار به تماشای مسابقات ورزشی در محل برگزاری مسابقه (استادیوم، ورزشگاه، فضای سبز ، زمین بازی و ...) رفته‌اند؛ از این رو ورزش بخشی از اوقات فراغت جوانان را شکل می‌دهد؛ اعم از اینکه در آن مشارکت فعال داشته یا فقط ناظر و تماشاچی بوده‌اند.

سهم 19 درصدی هنر در اوقات فراغت جوانان

یافته‌ها نشان می‌دهد که تنها 19.7درصد جوانان در اوقات فراغت خود، در یکی از فعالیت‌های هنری یا آموزش‌های وابسته به آن در یک سال قبل از بررسی مشارکت داشته‌اند. علاوه بر این، توزیع نوع فعالیت هنری نشان می‌دهد که فعالیت هنری عمده جوانان، صنایع دستی بوده است به طوری که حدود 62 درصد جوانان دارای این رفتار فراغتی، در این زمینه فعالیت داشته‌اند. همچنین نقاشی (12 درصد)، خوش نویسی (5.6 درصد)، موسیقی (4.9 درصد)، طراحی (1.5 درصد) و سایر فعالیت‌های هنری (14.4 درصد) در زمره فعالیت‌های هنری مورد توجه جوانان در گذران اوقات فراغتشان بوده است.

یافته‌های این پژوهش در زمینه بازدید از اماکن و شرکت در برنامه‌های فرهنگی در اوقاعت فراغت نشان داد که 16.8 درصد جوانان در یک سال قبل از بررسی از موزه‌ها و نمایشگاه‌های آثار هنری، تاریخی، صنعتی و یا نمایشگاه‌های کتاب بازدید کرده‌اند. همچنین 8.7 درصد جوانان در یک سال قبل از بررسی به تماشای تئاتر و نمایش رفته‌اند و 5.9 درصد نیز به شنیدن موسیقی در کنسرت‌های موسیقی پرداخته‌اند.

جایگاه اولویت‌دار اردو و مسافرت در رفتار فراغتی جوانان

بدون تردید، یکی از مهمترین فعالیت‌های فرهنگی فراغتی که می‌تواند به شکل خانوادگی و معمولا در ایام معینی از سال صورت گیرد، مسافرت است. در این زمینه یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد 47.3 درصد جوانان در یک سال قبل از بررسی حداقل یک بار در اردوها و تورها شرکت داشته‌اند یا به مسافرت رفته‌اند. از بین این افراد 44.5 درصد یک بار، 23.5 درصد دو بار و 32 درصد سه بار و بیشتر به اردو و مسافرت رفته‌اند.

سهم مهم دید و بازدید در تمایلات فراغتی جوانان

این پژوهش در ادامه به بررسی کلی رفتارهای فراغتی جوانان در یک ماه قبل از انجام تحقیق در قالب مقوله‌هایی نظیر شرکت در مراسم و مناسک مذهبی، مهمانی و دیدار اقوام، رفتن به سینما ، بازی و سرگرمی، تفریح در پارک و گردش در طبیعت پرداخته است.

بررسی میزان حضور و مشارکت جوانان در این مقوله‌های فراغتی نشان داد: دید و بازدید، مراسم مذهبی، رفتن به پارک و طبیعت، بازی و سرگرمی و سینما بیشترین و کمترین سهم را در رفتارهای فراغتی جوانان داشته‌اند.

نگاهی تحلیلی به رفتارهای فراغتی جوانان

یکی از ابعاد وجودی انسان، گرایش به امور مقدس است که او را به فعالیت دینی و مذهبی می‌کشاند. حول همین نوع فعالیت، شبکه‌ای از روابط در جامعه پدید می‌آید که از آن می توان به اجتماع دینی یاد کرد.

در این زمینه یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که 40.4 درصد جوانان بخشی از اوقات فراغت خود را به شرکت در مراسم مذهبی اختصاص داده‌اند و به طور متوسط تقریبا چهار مرتبه در ماه در این مراسم شرکت داشته‌اند.

صله ارحام از شیوه‌های عادی و کم‌خرج گذران اوقات فراغت

همچنین شاخص حضور جوانان در مراسم مهمانی، دیدار اقوام، دوستان و آشنایان نشان می‌دهد که 79.2 درصد جوانان مورد بررسی در یک ماه قبل از بررسی تحقیق حاضر، حداقل یک بار در مراسم مهمانی اقوام و دوستان، جشن‌های عروسی، تولد، مراسم عزا و ... حضور داشته‌اند. متوسط شرکت افراد در این مراسم 5.6 بار در ماه بوده است. از این رو می‌توان گفت که دیدار اقوام و دوستان، در جریان زندگی خانوادگی قرار گرفتن و به جا آوردن صله ارحام از شیوه‌های عادی، متداول و کم خرج گذران اوقات فراغت در بین جوانان است.

بازی و سرگرمی، زمینه‌ساز تقویت همکاری گروهی

بازی و سرگرمی، زمینه‌ساز تقویت همکاری گروهی، زیربنای تشکیل گروه‌های اجتماعی و تبدیل «من» به «ما» است. عامل بازی همواره در فرایند فرهنگ فعال بوده و بسیاری از صورت‌های زندگی اجتماعی را ایجاد کرده است.

در این تحقیق، بازی و سرگرمی به عنوان یک مقوله اجتماعی فرهنگی در بین جوانان مورد بررسی قرار گرفت که نتایج نشان داد: تنها 16.1 درصد جوانان در یک ماه قبل از بررسی تحقیق، به بازی و فعالیت‌های سرگرم‌کننده مانند بازی‌های کامپیوتری و ... در منزل یا مراکز تفریحی پرداخته‌اند.

تفریح در پارک و گردش در طبیعت

تفریح در پارک و گردش در طبیعت از جمله فعالیت‌های فراغتی جوانان است. در این زمینه، حدود 21 درصد جوانان گفته‌اند که برای گذران اوقات فراغت در یک ماه قبل از انجام این تحقیق، به تفریح و گردش در پارک و طبیعت پرداخته‌اند.

تلویزیون پرمصرف‌ترین کالای فرهنگی در فراغت

رفتار فراغتی جوانان در یک هفته قبل از انجام این تحقیق و عمدتا در قالب مصرف کالاهای فرهنگی هم مورد بررسی قرار گرفته است.

مصرف کالاهای فرهنگی، مقوله‌ای فراغتی است که عمدتا با توسعه صنعت فرهنگ مرتبط است.

پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش بوده که چه نسبت از جوانان و با چه نسبت از زمان در اوقات فراغت خود به مصرف کالاهای فرهنگی پرداخته‌اند؟

نتایج بررسی در این بخش نشان می‌دهد که سهولت دسترسی به رسانه تلویزیون، برد و گستردگی آن، کمبود سایر امکانات فراغتی یا هزینه بر بودن آن‌ها موجب شده است که در میان کالاهای فرهنگی، تلویزیون پرمصرف‌ترین رسانه در بین جوانان باشد. به طوری که هر جوان به طور متوسط، در هر هفته 18 ساعت از اوقات فراغت خود را به تماشای تلویزیونی اختصاص می‌دهد؛ به عبارتی در صورت امید به زندگی 70 سال و تداوم این میزان تماشا، از عمر 70 ساله افراد، تقریبا 7.5 سال صرف تماشای تلویزیون می‌شود.

پس از تلویزیون، در مرتبه‌های بعدی استفاده از ویدئو، سی دی و ضبط صوت به مدت سه ساعت و 43 دقیقه، مطالعه کتاب به مدت یک ساعت و 45 دقیقه، مطالعه روزنامه و مجلات به مدت یک ساعت و نیم، گوش دادن به رادیو به مدت یک ساعت و 27 دقیقه در هفته قرار دارد.

میزان مصرف تماشای تلویزیون

طبق این تحقیق، در میان کالاهای فرهنگی، تلویزیون پرطرفدارترین رسانه بوده است؛ به طوری که 92.8 درصد جوانان مورد بررسی اظهار کرده‌اند که از بینندگان برنامه‌های تلویزینی در یک هفته قبل از انجام تحقیق بوده‌اند و حتی اکثر آن‌ها (85 درصد) بیش از هفت ساعت در یک هفته قبل از انجام پژوهش، به تماشای تلویزیون پرداخته‌اند. یعنی به طور متوسط هر جوان روزانه دو ساعت و 34 دقیقه از اوقات فراغت خود را به تماشای تلویزیون اختصاص می‌دهد.

پژوهش فوق تاکید می‌کند که تنوع برنامه‌های تلویزیونی از یک سو و دسترسی آسان و ارزان به آن نسبت به سایر کالاهای فراغتی از سوی دیگر بر اهمیت این رسانه در گذران اوقات فراغت جوانان افزوده است.

سهم رادیو در پر کردن اوقات فراغت جوانان

یافته‌های این تحقیق نشان می‌دهد که 75.3درصد جوانان در یک هفته قبل از انجام تحقیق، اصلا از رادیو استفاه نکرده‌اند. 12.4 درصد کمتر از سه ساعت و نیم، 7.1 درصد، سه ساعت و نیم تا هفت ساعت و 5.2 درصد بیش از هفت ساعت در هفته از مخاطبان رادیو بوده‌اند. یعنی به طور متوسط هر جوان روزانه 12 دقیقه از اوقات فراغت خود را به گوش دادن به رادیو اختصاص می‌دهد.

سهم ضبط صوت، سی.دی و ویدئو در اوقات فراغت روزانه

یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که 51.8 درصد جوانان در یک هفته قبل از بررسی از ضبط صوت، سی.دی و ویدئو اصلا استفاده نکرده‌اند. 17.9 درصد کمتر از سه ساعت، 14.2 درصد سه ساعت و نیم تا هفت ساعت و 16 درصد بیش از هفت ساعت در هفته در اوقات فراغتشان از این کالاهای فرهنگی استفاده کرده‌اند. به طور متوسط، هر جوان روزانه 32 دقیقه از اوقات فراغت خود را به استفاده از ضبط صوت، سی.دی و ویدئو اختصاص می‌دهد.

غربت کتاب در بین جوانان ایرانی

این پژوهش با اشاره به اینکه مطالعه کتاب به عنوان یکی از مهمترین و موثرترین کالاهای فرهنگی محسوب می‌شود نشان می‌دهد که 66.5 درصد جوانان با سواد در این تحقیق، در یک هفته قبل از بررسی، هیچگونه مطالعه آزاد کتاب نداشته‌اند. 18.7 درصد کمتر از سه ساعت و نیم، 9 درصد حدود سه و نیم تا هفت ساعت و 5.8 درصد بیش از هفت ساعت در هفته قبل از بررسی به مطالعه آزاد کتاب پرداخته‌اند. به‌طور متوسط جوانان با سواد مورد بررسی روزانه 15 دقیقه از اوقات فراغت خود را به مطالعه آزاد کتاب اختصاص می‌دهند.

سهم 13 دقیقه‌ای مجلات و روزنامه‌ها در اوقات فراغت جوانان

در میان رسانه‌های نوشتاری، مجلات که تنوع زیادی از نظر موضوع، دوره انتشار، مخاطبان و ... دارند از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند. یافته‌ها در این زمینه نشان می‌دهد که حدود 59.8 درصد جوانان با سواد در یک هفته قبل از انجام تحقیق، هیچ مجله‌ای مطالعه نکرده‌اند، 27.6 درصد کمتر از سه و نیم ساعت، 9.6 درصد، سه و نیم تا هفت ساعت و 3.1 درصد بیش از هفت ساعت در هفته قبل از تحقیق به مطالعه آزاد روزنامه و مجله پرداخته‌اند؛ به طور متوسط هر جوان با سواد روزانه 13 دقیقه از اوقات فراغت خود را به مطالعه آزاد روزنامه و مجله اختصاص می‌دهد.

نابرابری اجتماعی در الگوها و رفتارهای فراغتی جوانان

این پژوهش در ادامه به بررسی ابعاد و اشکال مختلف نابرابری اجتماعی در الگوها و رفتارهای فراغتی جوانان در قالب نابرابری‌های جنسیتی، طبقاتی، فضایی و قومی پرداخته است.

یافته‌های مطالعه حاضر بیانگر وجود نابرابری جنسیتی در الگوها و رفتارهای فراغتی جوانان در کشور است. این نابرابر‌ی‌ها و تفاوت‌ها در برخی از مقوله‌های فراغتی، محسوس‌تر است. در حوزه‌های فراغتی که عمدتا محدود به فضای درون خانه هستند نظیر فعالیت‌های هنری، تماشای تلویزیون و مطالعه آزاد کتاب، حضور و مشارکت زنان بیشتر از مردان بوده است. در مقابل، رفتار فراغتی مردان در حوزه‌های فراغتی که عمدتا مستلزم حضور در فضای عمومی جامعه و خروج از خانه است، نظیر فعالیت‌های ورزشی، عضویت و فعالیت در گروه‌های اجتماعی، انجام بازی و سرگرمی، گردش در پارک و طبیعت، رفتن به سینما، شرکت در کنسرت موسیقی، مطالعه روزنامه و مجله، استفاده از ویدئو و ضبط صوت بیشتر از زنان بوده است.

محسوس‌ترین نابرابری‌های زنان و مردان در کدام فرصت فراغتی است؟

محسوس‌ترین تفاوت و نابرابری جنسیتی رفتار فراغتی مردان و زنان جوان در فعالیت‌های هنری و ورزشی دیده می‌شود. به طوری که زنان 4.5 برابر بیشتر از مردان به انجام فعالیت‌های هنری به ویژه صنایع دستی در اوقات فراغت خود می‌پردازند و در مقابل سه برابر کمتر از مردان در انجام فعالیت‌های ورزشی،‌گذران اوقات فراغت دارند. بنابراین مردان جوان بیشتر از زنان جوان در ورزش‌ها و بازی‌های اجتماعی رقابتی مانند فوتبال و ورزش‌های رزمی شرکت می‌کنند، در صورتی که زنان در اوقات فراغت خود بیشتر در فعالیت‌های خانگی سنتی و صنایع دستی درگیر می‌شوند.

وجود برخی محدودیت برای حضور زنان در فضاهای باز ورزشی، کمبود امکانات ورزشی برای بانوان و جامعه‌پذیری نقش‌های جنسیتی مرتبط با ورزش از دلایل حضور کمرنگ زنان در عرصه‌های ورزشی است. از این رو براساس یافته‌های تحقیق حاضر می‌توان گفت که ورزش، فعالیتی بیشتر مردانه و هنر، فعالیتی بیشتر زنانه محسوب می‌شود.

تفاوت بارز جوانان طبقات مختلف اجتماعی در اوقات فراغت

این پژوهش که توسط رسول صادقی و همکاران انجام شده، در ادامه به بررسی رفتار فراغتی جوانان با توجه به طبقه آنها در جامعه پرداخته و در همین زمینه به مطالعات دیگر انجام شده، اشاره می‌کند که حاکیست افراد دارای درآمد و طبقه بالاتر، سطح مشارکت بالاتری را در فعالیت‌های فراغتی نسبت به افراد دارای درآمد و طبقه پایین دارند.

یافته‌ها و نتایج این تحقیق هم ماهیت متمایز و متفاوت الگوها و رفتارهای فراغتی جوانان را بر حسب پایگاه طبقاتی افراد نشان می‌دهد.

در تمام مقوله‌های فراغتی، به غیر از عضویت و فعالیت در گروه‌های اجتماعی، تفاوت‌های معنی دار آماری در میان سطوح پایگاه طبقاتی افراد وجود دارد. بطوریکه جوانان متعلق به طبقه اجتماعی بالا نسبت به طبقات اجتماعی متوسط و به ویژه طبقه پایین در اوقات فراغت خود بیشتر به فعالیت‌های ورزشی و هنری، بازدید از اماکن و برنامه‌های فرهنگی، مراسم مهمانی، بازی و سرگرمی، رفتن به پارک و گردش در طبیعت، مطالعه آزاد کتاب، مجله و روزنامه، استفاده از ویدئو و ضبط صوت می‌پردازند. در مقابل، جوانان منتسب به طبقه بالا کمتر از سایر طبقات به شرکت در مراسم و مناسک مذهبیٍ، تماشای تلویزیون و گوش دادن به رادیو می‌پردازند.

بدین ترتیب، عضویت و مشارکت در فعالیت‌های فراغتی ارتباط معنی‌داری با پایگاه اقتصادی اجتماعی افراد دارد و نابرابری طبقاتی در رفتارها و فعالیت‌های فراغتی جوانان، به ویژه فعالیت‌های فراغتی هزینه‌بر، نمود عینی پیدا می‌کند؛ بنابراین می‌توان گفت که طبقات مختلف جامعه هم دسترسی متفاوتی به منابع و فعالیت‌های فراغتی دارند و هم الگوها و سبک‌های فراغتی متفاوتی را دنبال می‌کنند.

نابرابری فضایی حاکم در فراغت جوانان شهر و روستا

یافته‌های تحقیق حاضر بیانگر ماهیت متمایز و متفاوت رفتارها و الگوهای فراغتی جوانان شهری و روستایی در ایران است. به طوری که رفتار فراغتی جوانان شهری و روستایی به غیر از تماشای برنامه های تلویزیونی در سایر حوزه‌های فراغتی تفاوت معناداری داشته است. جوانان روستایی در اوقات فراغت خود تنها در گوش دادن به رادیو نسبت به جوانان شهری پیشقدم بوده‌اند و در سایر رفتارهای فراغتی از جوانان شهری عقب‌ترند. جوانان شهری در اوقات فراغت خود حدود چهار برابر بیشتر از جوانان روستایی به بازدید از کانون‌ها و برنامه‌های فرهنگی پرداخته‌اند(اصولا چنین مراکزی در نقاط روستایی وجود ندارد) همچنین جوانان شهری بیش از دو برابر جوانان روستایی در اوقات فراغت خود به ورزش و تماشای مسابقات ورزشی، بازی و سرگرمی، گردش در طبیعت و پارک به قصد تفریح، مطالعه آزاد کتاب، مجله و روزنامه می‌پردازند.

از این رو، یافته‌های تحقیق بیانگر نابرابری فضایی در اکثر الگوها و فعالیت‌های فراغتی جوانان شهری و روستایی است و این تفاوت‌ها و نابرابری‌ها به ویژه در زمینه‌هایی که نیازمند وجود کانون‌ها، منابع و امکانات فراغتی است، بسیار محسوس‌تر است.

تفاوت الگوهای فراغتی جوانان قومیت‌های مختلف کشور

این پژوهش تاکید می‌کند که مطالعه نژاد و قومیت یک حوزه مهم در تحقیقات اوقات فراغت است؛ زیرا درک تفاوت‌های فرهنگی در رفتار فراغتی و معنای آن یک نیاز ضروری تحقیقاتی است.

در این زمینه، یافته‌های تحقیق حاضر بیانگر وجود نوسانات قومی محسوس در الگوها و رفتارهای فراغتی جوانان است.

جوانان متعلق به گروه قومی زبانی فارس بیشتر از سایر گروه‌های قومی، در اوقات فراغت خود به شرکت در برنامه‌ها و بازدید از اماکن فرهنگی نظیر تماشای تئاتر، شرکت در کنسرت موسیقی، بازدید از موزه‌ها و مطالعه آزاد کتاب می‌پردازند. همچنین جوانان ترک بیشتر از سایر گروه‌های قومی در اوقات فراغتشان در کنسرت‌های موسیقی شرکت داشته‌اند.

یافته‌های تحقیق نشان می‌دهد: جوانان لر بیشتر از سایر گروه‌های قومی، در اوقات فراغت خود به فعالیت و عضویت در گروه‌های اجتماعی و گوش دادن به رادیو می‌پردازند. در همین حال، جوانان کرد بیشتر از سایر گروه‌های قومی در اوقات فراغت خود به مسافرت و شرکت در اردوها پرداخته و همچنین از ویدئو، سی.دی و ضبط صوت استفاده کرده‌اند.

جوانان عرب هم بیشتر از سایر گروه‌های قومی در اوقات فراغت خود به مطالعه مجله و روزنامه، رفتن به پارک، سینما و مراسم مهمانی پرداخته‌اند. در این بین، جوانان مازندرانی بیشتر از سایر گروه‌های قومی در اوقات فراغت خود به شرکت در مراسم و مناسک مذهبی، انجام فعالیت‌های ورزشی و تماشای تلویزیون پرداخته‌اند. جوانان گروه قومی گیلکی نیز بیشتر از سایر گروه‌های قومی در اوقات فراغتشان به بازی و سرگرمی پرداخته‌اند. جوانان گروه قومی ترکمن بیشتر از سایر گروه‌های قوم در اوقات فراغت خود به انجام فعالیت‌های هنری و تماشای مسابقات ورزشی در محل برگزاری مسابقه پرداخته‌اند.

کم‌درآمدها بسیار کمتر برای تفریح خود هزینه می‌کنند

این پژوهش تاکید می‌کند علاوه بر نابرابری جنسیتی، نابرابری فضایی (تفاوت‌های روستا - شهری) در اکثر الگوها و فعالیت‌های فراغتی جوانان مشاهده شده است. این تفاوت‌ها و نابرابری‌ها به ویژه در زمینه‌هایی که نیازمند وجود کانون‌ها و امکانات فراغتی است بسیار محسوس‌تر است.

همچنین نتایج مطالعه نشان می‌دهد که اوقات فراغت مبنایی طبقاتی دارد و تفکیک و قشربندی طبقاتی در عرصه اوقات فراغت، همچون عرصه‌های دیگر، می‌تواند عامل تفاوتی و نایکسان‌گر باشد. بین افراد طبقات پایین و بالا در مورد استفاده از فراغت به ویژه در زمینه‌هایی چون تفریح و سرگرمی، ذائقه فرهنگی و روابط اجتماعی، تفاوت‌هایی وجود دارد و افراد قشر کم‌درآمد بسیار کمتر از سایر طبقات برای تفریح خود هزینه می‌کنند. بنابراین، به تناسب اینکه جوانان به کدام قشر و طبقه تعلق دارند، دارای امکانات متفاوتی برای اوقات فراغت‌اند. البته در این زمینه روحیه و روانشناسی طبقاتی و قشری و جامعه پذیری متفاوت آن ها نیز می‌تواند الگوی فراغتی جوانان را تحت تاثیر قرار دهد.

انتهای پیام
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به گزارش مهر، بررسی آمار طلاق در کشور نشان می دهد طی ده گذشته روند صعودی به خود گرفته است. به طوری که به اعتقاد کارشناسان آمار طلاق در ایران به زلزله ای خاموش تبدیل شده است که هر روز در حال تکان دادن جامعه می باشد. بر اساس آمار اعلام شده از سوی سازمان ثبت احوال همچنان تهران رکورددار طلاق در کشور است به طوریکه روزانه 90 زوج در تهران از یکدیگر جدا می شوند.از سوی دیگر روند طلاق در ایران در حالی نگران کننده است که در مقایسه با دیگر کشورها در وضعیت بهتری قرار دارد. مشکلات جنسی، فقر مهارت های ارتباطی و خیانت از مهمترین دلایل طلاق در ایران است که تاکنون فقط به این دلایل اشاره شده و هیچ راهکاری از سوی دستگاههای مسوول برای کاهش آمار طلاق ارائه نشده است.جلال یونسی، عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در این باره معتقد است : متاسفانه میزان طلاق در جامعه ما بالاست . برای طلاق همواره 5 تا 6 عامل را بر می شمارند که یکی از آنها جزئی نگری و ریزبینی و دیگران را با خط کش خود سنجیدن است. نتایج بررسی که سال 90 بر روی هزار پرونده طلاق در دادگاه های جنوب شرق و شمال غرب تهران صورت گرفته، فقر مهارت های ارتباطی علت 40 تا 45 درصد طلاق هاست. دومین علت عدم تناسب خصوصیات شخصیتی دختر و پسر است. به طور مثال مرد برون گرا نمی تواند با زن درون گرا زندگی خوبی داشته باشد. سومین علت، اختلافات بالینی افسردگی، اضطراب و وسواس هاست. چهارمین علت مباحث اقتصادی است. مشکلات جنسی هم نقش مهمی در طلاق ها دارد. از سوی دیگر رفتارهای پرخطر مانند اعتیاد و دخالت های والدین از دیگر عوامل طلاق است.کارشناسان در این زمینه اعتقاد دارند، استفاده از مشاوره های قبل از ازدواج می تواند نقش مهمی در کاهش آمار طلاق داشته باشد. در این جلسات به ریزبینی و باریک بینی زنان و مردان توجه می شود.رشد 6 درصدی طلاق در ایرانبررسی پرونده های طلاق در کشور نشان می دهد امسال با رشدی 6 درصدی همراه بوده است به طوری که در 6 ماهه نخست امسال 70 هزار و 841 طلاق در کشور به ثبت رسید.در طی سال های 1383 تا 1390 نیز در مجموع 868 هزار و 312 زوج در ایران از هم جدا شدند.
سالجمع طلاق صورت گرفتهشهریروستایی
1383738826340610476
1384842417002314218
1385940397880115238
1386998528412015732
13871105109349617014
138812574710654819199
1389137200----------------
1390142841-------------------
طی هشت ماهه نخست امسال نیز 22 هزار و 128 واقعه طلاق در تهران به ثبت رسیده است. بررسی این آمار نشان می دهد 20 هزار و 897 زوجی که از هم جدا شدند، در یک تا دو سال اول زندگی مشترک بودند. همچنین 30 تا 34 سال سن طلاق برای مردان و 25 تا 29 سال نیز بیشترین طلاق هایی بوده که برای زنان رخ داده است. در مجموع میانگین سنی طلاق در مردان 36 سال و در زنان 32 سال اعلام شده است.همچنین بر اثر این آمار بیشترین طلاق ها در یک سال اول زندگی زوج ها رخ می دهد.60 درصد طلاق ها به خاطر ناتوانی جنسیدکتر مجید ابهری، آسیب شناس اجتماعی هم در این رابطه می گوید: طی سالهای اخیر با توجه به تغییر سبک زندگی و گرایش به مصرف زدگی دلایل اصلی طلاق در کشور تغییر یافته است. فاصله گرفتن از سبک زندگی اسلامی- ایرانی، مشکلات اقتصادی و تورم که باعث ایجاد تنوع در خانواده ها می شود و عدم تفاهم بین زن و شوهر از مهمترین دلایل طلاق در کشور است.وی ادامه داد: 60 درصد طلاق ها در مسائل جنسی ریشه دارد. در این زمینه زوجین به دلیل چارچوب های فرهنگی- اجتماعی دلیل واقعی را بیان نمی کنند و بهانه های دیگر را پیش می کشند.این آسیب شناس اجتماعی خاطر نشان کرد دخالت اطرافیان ، انتخاب بر اساس معیار ظاهری و مادی، ضعف کنترل رفتارهای هیجانی و فقدان مدیریت رفتار زناشویی از دیگر عوامل طلاق در ایران است.وی با اشاره به نقش روابط زناشویی در طلاق در جامعه گفت: گسست روابط زناشویی به دلیل روابط فرا زناشویی ناشی از تضاد فرهنگی، اختلافات طبقاتی و عدم رعایت موازین اخلاقی یکی دیگر از عوامل طلاق در ایران است که طی چند سال اخیر تاثیر مهمی در جدایی زوجین داشته است.دکتر ابهری با اشاره به طلاق 85 درصد زوج ها در پنج سال اول زندگی شان تاکید کرد: این واقعیت بیانگر انتخاب نادرست و ضعف تفاهم می باشد چرا که ازدواج یعنی پیوند دو نفر از دو فرهنگ و دو دیدگاه متفاوت اجتماعی و برای جذب این دو دیدگاه حداقل پنج سال زمان لازم است. متاسفانه در کشور طلاق در مرحله عقد رو به افزایش است. در کنار طلاق قانونی و شرعی، طلاق های عاطفی و روانی در جامعه رو به افزایش است.وی ادامه داد: 35 درصد از زوج هایی که در 5 سال اول زندگی طلاق می گیرند دارای یک یا دو فرزند هستند و بر خلاف بعضی باورهای غلط که فرزند آوری را اصلاح کننده روابط زناشویی می دانند، وجود فرزند ضمانت دوام نیست.
کشورنرخ طلاق
فرانسه53/2
روسیه52/6
نروژ49/8
آلمان48/8
کانادا46/3
استرالیا41/2
ژاپن35/8
چین21/2
ترکیه20/3
اردن20/3
ایران16/3
کدام استان ها رکورد دار طلاق هستندرئیس مرکز مطالعات و پژوهشهای وزارت جوانان درباره علل اصلی طلاق در ایران نظر دیگری دارد. به اعتقاد او، فساد اخلاقی، اختلال روانی، ترک نفقه، اجرا گذاشتن مهریه، بیکاری و نداشتن شغل مناسب از مهمترین دلایل طلاق در میان زوجهای ایرانی است.محمدتقی حسن زاده ادامه داد: آخرین پژوهش های انجام شده در مورد گروهی از زوج های متقاضی طلاق به عنوان جامعه آماری، نشان می دهد که ارتباط ناسالم و فساد اخلاقی، مهمترین علت طلاق در میان جوانان ایرانی است. وی افزود: دلایل دیگری همچون اختلال روانی، ترک نفقه، اجراگذاشتن مهریه، بیکاری و نداشتن شغل مناسب به ترتیب در مقام های دیگر علل افزایش طلاق عنوان شده است. وی توضیح داد: استان های تهران، خراسان رضوی و فارس هم در ازدواج و هم در طلاق بالاترین آمار را به خود اختصاص داده اند. همچنین بیشترین درخواست های طلاق از سوی زنان ثبت شده است.به گفته این مقام مسوول، در 6 ماهه دوم سال 91، آمار طلاق رو به افزایش بوده و آمار ازدواج کاهش یافته است.حسن زاده با اشاره به طلاق های عاطفی که این روزها در میان زوج های ایرانی روند رو به رشدی دارد، گفت: آمار دقیقی از طلاق های عاطفی در میان زوج های ایرانی نداریم، اما یکی از مهمترین علل اینگونه رفتارها، تغییر در سبک زندگی و فردگرایی افراد به تقلید از فرهنگ غربی است.حال آنکه این افزایش آمار طلاق در جامعه و به تبع آن افزایش زندانیان مهریه باعث نگرانی کارشناسان در این حوزه شده است. کار به جایی رسید که رئیس قوه قضائیه با صدور بخشنامه ای اعلام کرد محکومان مهریه که اعسار آنها تائید شده است باید از زندان آزاد شوند.زلزله طلاقمحمدعلی اسفنانی ، سخنگوی کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس معتقد است که زلزله طلاق در جامعه در حال رخ دادن است.او ادامه داد: در صورت وقوع زلزله ای در جامعه رسانه ها و مسئولان به صورت گسترده به آن می پردازند اما در برابر زلزله طلاق در جامعه هیچ اقدام موثری انجام نمی شود. این زلزله قابل پیش بینی است و مسئولان جامعه باید در برابر آن هوشیارتر باشند.وی افزود: دستگاه های زیادی در این رابطه مسئول هستند و دستگاه قضا آخرین دستگاهی است که به اجبار وارد می شود. در این زمینه باید اقدامات پیشگیری مانند آموزش جوانان با مهارت های زندگی قبل از زندگی صورت گیرد.وی درخصوص بخشنامه رئیس دستگاه قضا برای آزادی زندانیان مهریه و تاثیر آن بر روی کاهش طلاق گفت : این موضوع در کاهش طلاق تاثیر زیادی ندارد و بیشترین تاثیر آن آزادی زندانیان مهریه است.البته می تواند باعث شود که برخی زنان که با زندانی کردن شوهر به دنبال متنبه کردن او یا دریافت مهریه هستند روش های منطقی را در پیش بگیرند.متاسفانه زندگی های ناپایدار در ایران بیشتر از 6 ماه دوام ندارند و اختلافات زود بروز می کند.با این وجود به نظر می رسد یکی از معضلات خاموشی که خانواده های ایرانی را هدف قرار داده است ، طلاق است که با ادامه این روند در آینده ای نزدیک با یک چالش بزرگ در حوزه خانواده روبرو خواهسم بود. در کنار پرداختند به موضوع جدایی زوج ها باید به سرنوشت بچه های طلاق هم توجه داشت. آمار پلیس حکایت از ورودبرخی از این کودکان به حوزه جرم دارد.

منبع اکادمی روانشناسی
 

S i s i l

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1] آموزش، چقدر در خودداری نوجوانان از مصرف موادمخدر موثر است؟
[/h]
» سرویس: علمي و فناوري - پژوهشي
کد خبر: 92042213128
شنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۲ - ۰۹:۲۹



نتایج یک پژوهش در کشور نشان می‌دهد مداخله آموزشی در افزایش میزان خودداری نوجوانان از مصرف مواد مخدر و پیش‌زمینه‌های آن مانند سیگار، موثر است.

به گزارش سرویس پژوهشی ایسنا، این پژوهش، سوء مصرف مواد را یکی از مشکلات بهداشتی، درمانی و اجتماعی جهان امروز توصیف و تاکید می‌کند که تمامی جوامع کم و بیش با این مشکل درگیری دارند.

ایران نیز به دلیل همسایگی با افغانستان که بزرگ‌ترین تولید‌کننده‌ی تریاک جهان است و به دیگر دلایل تاریخی و اجتماعی، یکی از قربانیان سوء‌مصرف مواد در جهان به‌شمار می‌رود. حال آن‌که طی بیست سال گذشته قربانیان زیادی برای مبارزه با این مشکل بزرگ داده و بخش عظیمی از سرمایه‌های ملی را صرف پیشگیری و غلبه بر این معضل کرده است.

این تحقیق به سابقه سیاست‌گذاری‌ها در ممنوعیت مصرف مواد مخدر اشاره می‌کند: مصرف مواد مخدر در کشور ما سابقه‌ای دیرینه دارد. از اولین احکام ممنوعیت مصرف تریاک که به 400 سال پیش بازمی‌گردد، روشن می‌شود که عوارض آن صدها سال است که توجه سیاستمداران را به خود جلب کرده است.

در طول قرن اخیر با ورود هروئین و مواد دیگر وضعیت مصرف مواد در کشور پیچیده شده و به موازات آن سیاست‌های متعددی برای کنترل مصرف و کاهش عوارض آن اتخاذ شده است. بدیهی است که در چنین شرایطی، تولید اطلاعات و دانش داخلی مورد نیاز می‌تواند نقش اساسی در بهبود سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی و انجام مداخلات ایفا کند.

طبق این تحقیق، در حال حاضر اطلاعاتی در دست است که نشان می‌دهد مصرف مواد در میان نوجوانان و جوانان افزایش چشمگیری یافته است. سوء‌مصرف مواد مخدر در بسیاری از افراد از سنین دبیرستان آغاز می‌شود، بنابراین یکی از مهم‌ترین راه‌های کاهش مصرف مواد مخدر در بزرگسالی کنترل آن در نوجوانی است.

از سویی دیگر، از نظر اکثر افرادی که با نوجوانان کار می‌کنند، مهم‌ترین خطری که این گروه را تهدید می‌کند، این است که آنها به‌عنوان واکنشی در قبال قرار‌ گرفتن مکرر در موقعیت‌های نامناسب از جمله احساس ناامنی، فشار، آشفتگی روانی، احساس حقارت، طرد‌شدگی و بیگانگی، تعارض با والدین و مشکلات روزمره، به مواد مخدر پناه می‌برند.

شمار بسیاری از نوجوانان آسیب‌پذیر گمان می‌کنند که می‌توانند صرفا به‌طور تفریحی یا برای کسب تجربه، موادمخدر را مصرف کنند، اما به زودی درمی‌یابند که مصرف این مواد به‌صورت تکیه‌گاه روانی آنها درمی‌آید و نمی‌توانند آن را کنار بگذارند. بنابراین به نظر می‌رسد «پیشگیری اولیه»، کارآمدترین روش برای پیشگیری از مصرف مواد مخدر و همچنین بروز و افزایش شیوع اعتیاد در جامعه است.

پژوهشگران تاکید می‌کنند که در این میان آموزش می‌تواند از موثرترین و به صرفه ترین رویکرد‌های پیشگیری اولیه باشد.

تحقیقات هم نشان داده است که موثرترین برنامه‌های آموزشی، مبتنی بر رویکرد‌های نظریه محورند که از الگو‌های تغییر رفتار ریشه گرفته‌اند. این الگو‌ها برای طراحان برنامه‌ها مفید هستند، چراکه جنبه‌های ویژه‌ای را برای مداخلات آموزشی پیشنهاد می‌کنند.

نظریات متعددی در زمینه نقش باورها و عقاید نوجوانان و جوانان در مورد عوارض مصرف تفننی به منزله عامل مهم برای شروع مصرف مواد مطرح شده است که فرضیات این نظریات بر انتظارات و برداشت‌های آنها درباره‌ی مواد مخدر و همچنین سایر عوامل نظیر صفات شخصیتی یا ارتباط با همسالانی است که ماده مخدر مصرف می‌کنند. این عوامل می‌تواند آثار خود را بر شناخت‌ها، ارزیابی‌ها و تصمیمات ایشان در مورد مواد مخدر بر جای گذارد.

پژوهش حاضر که توسط علیرضا حیدرنیا و همکاران وی انجام شده، با در نظر گرفتن سازه‌ی کنترلی «خودکارآمدی» که نظریه «شناخت اجتماعی» بر آن تاکید دارد، تاثیر مداخله مبتنی بر آن را برای پیشگیری از سوء‌مصرف مواد مخدر بررسی کرده و دو گروه 110 نفره از نوجوانان دانش‌آموز 15 تا 19 ساله تهرانی مقطع دوم و سوم دبیرستان (هر گروه 55 نفر) را در منطقه پنج آموزش و پرورش شهر تهران مورد مطالعه قرار داده است.

در این تحقیق میزان تاثیر برنامه و محتوای آموزشی بر نگرش نسبت به رفتار، هنجارهای انتزاعی (فشار‌های اجتماعی)، خودکارآمدی و قصد رفتاری دانش‌آموزان بررسی شد.

محتوای برنامه آموزشی عبارت بود از طراحی و تدوین کتابچه آموزشی (همراه با انجام مسابقه جدول با جوایز ویژه برای افزایش انگیزه)، برگزاری سه جلسه سخنرانی توأم با پرسش و پاسخ به مدت سه ساعت (همراه با نمایش تصویر و فیلم آموزشی)، برگزاری چهار جلسه‌ بحث گروهی و تمرین مهارت‌های فردی به مدت هفت ساعت و طراحی و نصب پوستر (در مجموع 10 ساعت).

در این بررسی، بلافاصله پس از انجام پیش آزمون و تحلیل نیازهای آموزشی، مداخله در گروه اصلی دانش‌آموزان، انجام و به فاصله سه ماه بعد، سنجش نهایی در دو گروه آموزش دیده و آموزش ندیده انجام شد.

پس از انجام پیش آزمون در دو گروه، شاخص‌های تاثیر‌گذار بر سوء‌مصرف مواد مخدر براساس نتایج مطالعات گذشته (شامل سن و مقطع تحصیلی، سواد پدر، شغل پدر، سابقه‌ی مردودی، سابقه‌ی مصرف سیگار و قلیان، وجود افراد مصرف‌کننده‌ی دخانیات و مواد مخدر در میان اعضای خانواده و دوستان نزدیک) و همچنین میزان متغیر‌ها در دو گروه باهم تطبیق داده شد.

نتایج این پژوهش در پایان نشان داد: ارتباط معنی‌داری بین بهره‌گیری از مداخله‌ی آموزشی و خودداری از سوء‌ مصرف مواد در گروه دانش‌آموزان تحت آموزش و آزمون وجود داشت.

نتایج به دست آمده نشان داد: عامل خود کنترلی اثر‌بخشی قابل توجهی برای ایجاد ایمن‌سازی روانی جهت خودداری از سوء‌ مصرف است و می‌توان از تنوری‌های مبتنی بر انگیزش ترس در پیشگیری از سوء‌ مصرف مواد مخدر استفاده کرد.

این پژوهش در ادامه به نتایج سایر مطالعات انجام شده در این زمینه نیز اشاره می‌کند که تاثیر آموزش برای پیشگیری از اعتیاد با استفاده از الگوی اعتقاد به سلامتی را نشان داده است.

این مطالعه بر روی 387 دانش‌آموز دختر و پسر پایه اول دبیرستان و با استفاده از روش‌های سخنرانی و پرسش و پاسخ و بحث و ایفای نقش همراه با وسائل کمک آموزشی مانند پوستر، پمفلت و فیلم ویدئویی انجام و باعث ایجاد اختلاف معنی‌دار قبل و بعد از آموزش در میانگین نمرات آگاهی و نگرش دانش‌آموزان شده است.

در مطالعه‌ای که دکتر الله‌وردی‌پور و همکارانش به‌منظور بررسی تاثیر برنامه‌ی آموزش پیشگیری و مهارت‌های مقاومت در برابر سوء‌مصرف مواد و ایجاد مصونیت رفتاری در دانش‌آموزان دبیرستان‌های منطقه 10 شهر تهران، در مواجهه با مواد مخدر انجام داده‌اند، مشخص شد اختلاف معنی‌داری در میانگین نمره آگاهی، نگرش، قصد رفتاری، مقاومت در برابر فشار دوستان و خود کنترلی بین دانش‌آموزان گروه‌های مداخله و شاهد وجود این تحقیق وجود داشته است.

نتهای پیام
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


بلوغ زودرس دختران، احتمال بروز افسردگی را افزایش می‌دهد
سلامت‌نیوز: یک فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان با اشاره به نقش بلوغ زودرس به عنوان یکی از عوامل بروز افسردگی در کودکان و نوجوانان تاکید کرد:«افسردگی در کودکان و نوجوانان معمولا با اختلالات دیگری همچون اضطراب ، فرار از خانه و یا خودکشی همراه است و به همین دلیل تشخیص زود هنگام آن اهمیت بسیاری دارد.»

دکتر رزیتا داوری آشتیانی در گفت و گو با خبرنگار سلامت نیوز گفت:«افسردگی در کودکان و نوجوانان مانند بقیه اختلالات روانپزشکی علت واحدی ندارد اما مجموعه ای از عوامل موجب بروز افسردگی در کودکان و نوجوانان می شود.»


عضو هیئت مدیره انجمن روانپزشکی کودک و نوجوان ایران ادامه داد:«یکی از علل بروز افسردگی در کودکان و نوجوانان علل ژنتیکی است و در خانواده ای که دچار بیماری های خلقی هستند احتمال ابتلای فرزندان به افسردگی بیشتر است.»


وی افزود:«محیط خانواده و پر استرس بودن محیط و تعارض مداوم والدین با یکدیگر، سوء رفتار فیزیکی و یا جنسی با کودک از طرف والدین و یا افراد غریبه، دخترانی که دچار بلوغ زودرس می شوند، فوت یکی از اعضای نزدیک خانواده از دیگر عوامل بروز افسردگی در کودکان و نوجوانان است.»


این عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تاکید کرد:«افسردگی در کودکان و نوجوانان معمولا با اختلالات دیگری همچون اضطراب ، فرار از خانه و یا خودکشی همراه است و به همین دلیل تشخیص زود هنگام آن اهمیت بسیاری دارد.»


وی خاطر نشان کرد:«در صورتی که کودک و یا نوجوانی دچار افسردگی ساده به تنهایی و بدون اختلالات دیگر روانپزشکی باشد حدود 6 ماه تا یکسال درمان وی زمان می برد و تا زمان بهبود علائم روان درمانی ادامه پیدا می کند اما در صورتی که افسردگی به همراه بیماری دوقطبی باشد برای درمان زمان طولانی تر نیاز است.»
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اسباب بازی های پرسر و صدا موجب آسیب شنوایی می شود
سلامت نیوز: مجاورت کودکان با اسباب بازی های پرسر و صدا، خطر کم شنوایی را دربر خواهد داشت.

محمد فرهادی، متخصص گوش و حلق و بینی در گفتگو با باشگاه خبرنگاران عنوان کرد: اسباب بازی ها تمام دنیای کودکان هستند که شوق و هیجان و انرژی را در آنها افزایش می دهد.

وی با بیان این مطلب ادامه داد: اما مجاورت کودکان با اسباب بازی های پرسر و صدا خطر کم شنوایی را در برخواهد داشت.

فرهادی تصریح کرد: والدین باید هنگام خرید اسباب بازی به صدای آنها توجه کنند و از خرید انواع اسباب بازی های پرسر و صدا بپرهیزند.

وی ادامه داد: زیرا سیستم شنوایی در اثر صداهای بسیار شدید در طولانی مدت دچار آسیب جدی می شود.

فرهادی در خصوص کاهش آسیب های شنوایی اظهار کرد: برای کاهش آسیب های شنوایی باید از قرار گرفتن در محیط های پر سر و صدا و استفاده از چنین وسایلی خودداری کنند.

وی خاطرنشان کرد: یک سوم اسباب بازی های پرسر و صدا و موزیکال صدایی بیش از 100 دسی بل دارند و این میزان صدا معادل یک اره برقی یا حرکت قطار است که صدمات شدیدی را به سیستم شنوایی کودکان وارد می کند.

::سلامت نیوز :سرویس خبری: سلامت:اسباب بازی های پرسر و صدا موجب آسیب شنوایی می شود
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
استرس اجتماعی در بی‌ثباتی اقتصادی
سلامت نیوز: بحث شوك قیمتی و افزایش قیمت‌ها علاوه بر تاثیرات مستقیمی كه روی سلامت افراد می‌گذارد، تاثیرات غیرمستقیمی نیز بر سلامت مردم وارد كرده است. به دو حوزه قابل تقسیم است: اول تغییر الگوی غذایی مردم و دوم آثار روانی تورم است. در حقیقت تورم و افزایش قیمت‌ها كه متاثر از عوامل مختلف است به دلیل اینكه شرایط بی‌ثبات اقتصادی را ایجاد می‌كند استرس‌زا هستند. از نظر پزشكی استرس‌ها بر دو نوع هستند یكی استرس حاد كه براساس حادثه اتفاق می‌افتد و دوم اینكه فرد دایم در حالت استرس قرار می‌گیرد كه استرس‌های مزمن هستند.


استرس‌های مزمن در حقیقت آثار سوئی را در وضعیت بافت‌ها وارد می‌كند و نشان داده شده كه استرس‌های اجتماعی معمولا از نوع استرس‌های مزمن هستند و این نوع استرس‌ها نوعی پیری زودرس را به دنبال می‌آورد و عواملی كه نشان‌دهنده پیری زودرس است را در انسان تشدید می‌كند. این عوامل شامل بیماری‌های قلبی و عروقی، فشارخون و بی‌نظمی ضربان قلب می‌شود. همچنین انواع سرطان‌ها و دیابت و بیماری‌های آلزایمر و پاركینسون كه مترادف با افزایش سن هستند در شرایط استرس‌های اجتماعی و اقتصادی زود‌تر بروز پیدا می‌كنند. اشخاصی كه در معرض استرس‌های مزمن قرار گرفته‌اند هم زود‌تر پیر می‌شوند و هم زندگی آنها از نظر بیماری افت می‌كند و باعث از كارافتادگی و مرگ و میر زود‌تر می‌شوند و هزینه‌های درمانی نیز افزایش پیدا می‌كند،یعنی افرادی كه در معرض مشكلات اجتماعی و اقتصادی قرار می‌گیرند در معرض بیماری‌هایی به دلیل استرس‌های حاد اجتماعی قرار می‌گیرند و هنگامی كه به پزشك مراجعه می‌كنند باید هزینه و نسخه دریافت كنند. وقتی بدن ما مستعد به دارو و بیماری شود، هزینه‌های مختلفی نیز متحمل می‌شود.


به عبارت دیگر، استرس اجتماعی و استرس مزمن یكی از مشكلاتی است كه در این شرایط بروز می‌كند و منجر به مشكلاتی در سیستم‌های گردش خون، متابولیك، كبدی، گوارش و بسیاری دیگر از اندام‌ها می‌شود. بروز قند خون، بیماری‌های قلبی و عروقی و سرطان در اثر استمرار استرس افزایش پیدا می‌كند و در این شرایط سطح سلامت افراد كاهش یافته و هزینه‌های مراجعه آنها به بخش درمان نیز افزایش می‌یابد:همان‌طور كه در سال‌های اخیر شاهد افزایش مراجعات به مراكز درمانی به دلیل بیماری روان تنی و استرس‌های اجتماعی بوده‌ایم.
از سوی دیگر، تورم و افزایش قیمت‌ها برای گروه‌های حقوق‌بگیر، فشارهای فراوانی ایجاد كرده و این موضوع منجر به ایجاد فضای استرس در جامعه شده و قدرت خرید افراد حقوق‌بگیر كاهش یافته و گذران زندگی برای آنها سخت‌تر شده ‌است.
همه اینها، آسیب‌ها و صدماتی است كه به حوزه سلامت به‌دنبال سیاست‌های اتخاذ شده خارج از حوزه بهداشت و درمان وارد می‌شود.
درحالی‌كه وظیفه دولت‌ها، كنترل تورم و افزایش قیمت‌ها است. امروزه آثار سوءتورم بر اقتصاد ملی چندان وسیع ارزیابی شده كه نهادهای بین‌المللی، هدف‌گذاری تورمی در این زمینه را توجیه می‌كنند.

بر این اساس، این نكته غیرقابل كتمان است كه ما مدیریت قوی و تكنولوژی بالا نداریم و در این شرایط تنها مزیت نسبی، نیروی كار و انرژی ارزان بود كه آن‌هم با هدفمندی یارانه‌ها از بین رفت. هزینه‌های بالای زندگی و هزینه‌های غیرقابل پیش‌بینی درمانی، هزینه‌هایی هستند كه مصرف‌كنندگان و اقشار ضعیف جامعه را به زیر خط فقر می‌كشاند، به‌طوری‌كه آقای دكتر لنكرانی وزیر سابق بهداشت و درمان طی پژوهشی برآورد كرده بود كه حدود یك تا دو‌درصد از جمعیت شهری كشور در اثر هزینه‌های كمرشكن درمان به زیر خط فقر می‌روند؛ پژوهشی كه قبل از اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها و بعد از آن براساس مطالعات كنونی ما، نشان از افزایش این‌درصد دارد و رقم یك تا دو‌درصد مردمی را كه بر اثر هزینه‌های درمانی به زیر خط فقر می‌روند، به سه تا چهار‌درصد افزایش داده است. همچنین آمار جمعیت دچار هزینه‌های بالای درمان در ابتدای برنامه‌های چهارم حدود 3/2‌درصد برآورد شده بود.


این ‌درصد كسانی هستند كه بیش از 40‌درصد از هزینه‌های كلی زندگی خود را خرج هزینه‌های درمانی می‌كنند. براین اساس در قانون برنامه چهارم، هدف‌گذاری شده بود كه میزان این‌درصد به «یك‌درصد» كاهش پیدا كند اما متاسفانه در طول سال‌های برنامه چهارم، این هدف نه‌تنها محقق نشد بلكه افزایش‌هایی نیز پیدا كرد و براساس محاسبات ما به 9 تا 13‌درصد رسیده است.

دكتر محمدرضا واعظ‌مهدوی پژوهشگر اقتصاد سلامت
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عشق مادر فیزیك مغز كودك را برای حافظه و یادگیری بهتر تغییر می دهد
محبت ورزی به کودک در اوان زندگی ممکن است به او کمک نمايد تا هیپوکامپ، منظقه ای مهم در مغز درگیر با یادگیری، حافظه و واکنش در برابر فشارهای عصبی، بزرگتر شود، این نتیجه گیری یك پژوهش تازه است.


پژوهش های حیوانی در گذشته نشان داد که پشتیبانی مادرانه در رشد هیپوکامپ، تولید سلول های مغزی، و توانایی مقابله با فشارها تاثیر مثبتی بر موش های جوان دارد. از طرف دیگر، مطالعه ها در مورد كودكان انسان ارتباطی میان تجربه های اوان كودكی و حجم آمیگدالا، كه به تنظیم پردازش و ثبت واكنش های احساسی كمك می كند، یافت. مطالعه های پر شماری نیز نشان داد كودكانی كه در یك محیط محبت آمیز پرورش می یابند از نظر آموزشی و احساسی، در مقایسه با دوستانشان كه در محیط بی محبتی زندگی می كنند،‌ عموما عملكرد بهتری دارند.


تصویربرداری های مغزی اكنون فاش ساخت كه عشق مادر حجم فیزیكی هیپوكامپ فرزند را تغییر می دهد. در این مطالعه، حجم هیپوكامپ كودكان مادران محبت ورز، در مقایسه با كودكانی كه مادران آنها كمتر محبت می كردند، 10 درصد بزرگتر بود. پ‍ژوهش ها چنین القا كرده است كه میان هیپوكامپ بزرگتر و حافظه بهتر پیوندی وجود دارد.


دكتر جان لوبی، پژوهشگر اصلی این مطالعه و یك روانپزشك در دانشكده پزشكی دانشگاه واشینگتن در سنت لوییس، میسوری، گفت:‌ "ما اكنون می توانیم با اطمینان بگوییم كه محیط روانی-اجتماعی تاثیر مادی (ملموسی) بر چگونگی رشد مغز انسان دارد. این یافته توان حركتی تازه ای به نظری می دهد كه می گوید پرورش محبت ورزانه كودكان در دوران ابتدایی زندگی آنها تاثیر مثبتی بر رشدشان دارد."
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مغز بیماران روانی شبیه‌سازی شد!
سلامت نیوز : این كار به ارائه امكانات جالبی به پزشكان خواهد پرداخت. آنها خواهند توانست از یك تكه پوست بیمار به ساخت سلولهای عصبی مشابه سلوهای موجود در مغز انسان پرداخته و از آنها برای بررسی اسرار عصبی شرایط بیمار استفاده كنند.

دانشمندان دانشگاه ادینبورگ كه در حوزه شبیه‌سازی پیشتاز محسوب می‌شوند، طی یك دستاورد علمی پیشرفته و مهم در مسیر درمانهای بهتر بیماری‌های روانی و عصبی، موفق به شبیه‌سازی بافت مغزی مبتلایان بیماری‌های روانی شدند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا دانشمندان مركز طب احیای دانشگاه ادینبورگ كه 16 سال پیش موفق به تولید گوسفند «دالی»، اولین گوسفند شبیه‌سازی شده جهان ‌شده بودند، اكنون در مجموعه‌ای از آزمایشات قابل توجه، موفق به ساخت بافت مغزی بیماران مبتلا به اسكیزوفرنی، افسردگی دو قطبی و دیگر بیماری‌های روانی شده‌اند.

این كار به ارائه امكانات جالبی به پزشكان خواهد پرداخت. آنها خواهند توانست از یك تكه پوست بیمار به ساخت سلولهای عصبی مشابه سلوهای موجود در مغز انسان پرداخته و از آنها برای بررسی اسرار عصبی شرایط بیمار استفاده كنند.

این محققان با استفاده از نمونه‌ پوست به ساخت سلولهای بنیادی پرداخته و سپس آنها را به شكل سلولهای مغز پرورش می‌دهند.

دانشمندان در حال حاضر بر روی طیفی از شرایط عصبی مانند ام‌اس، پاركینسون و بیماری نورون حركتی تمركز دارند. علاوه بر آن، كارهایی بر روی بیماری‌های اسكیزوفرنی و افسردگی دو قطبی در حال انجام است كه پروژه آخر توسط پروفسور «اندرو مكینتاش» از بیمارستان سلطنتی ادرینبورگ رهبری می‌شود.

به گفته مكینتاش، دانشمندان به ساخت گونه‌های مختلف سلولهای مغزی از نمونه‌های پوست بیماران اسكیزوفرنی و افسردگی دوقطبی پرداخته و سپس تاثیر داروهای استاندارد روانی مانند لیتیون را بر روی آنها بررسی خواهند كرد. در این حالت آنها خواهند توانست داروهای جدید را به آسانی بر روی این نمونه‌ها در آزمایشگاه به آزمایش گذاشته و تاثیرات آنها را بر روی سلولهای مغزی مشاهده كنند.

پیشتر، دانشمندان تنها پس از كالبدشكافی، قادر به بررسی بافت مغزی مبتلایان به بیماری‌های روانی بودند كه با مشكلاتی همچون فوت بیمار بر اثر مرگ مغزی مواجه بود.

فناوری مورد استفاده در این كار، یك شعبه جدید و مستقیم از علم مورد استفاده در تولید گوسفند دالی «استو دالی» است كه نشان داد سلولهای بزرگسال در حیوانات بسیار منعطف‌تر از آنچه تا آن زمان تصور می‌شد، هستند.

این دانش، راه را برای این تحقیقات هموار كرده و به دانشمندان اجازه داد تا سلول‌های بزرگسال را به سلول‌های بنیادی تبدیل كرده و سپس به انواع دیگر سلولها تغییر دهند
 

S i s i l

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1] توجه بیش از حد جوانان به ظاهر عامل بوجود آمدن نیازهای کاذب
[/h]
» سرویس: استان ها - خراسان شمالي
کد خبر: 92042716717
پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۲ - ۱۰:۵۱



یک جامعه شناس می‌گوید: توجه بیش از حد جوانان به ظاهر عامل بوجود آمدن نیازهای کاذب در آنان می‌شود.

عزیزالله رحیمی در گفت‌وگو با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه خراسان شمالی با بیان این مطلب اظهار کرد: بالا بودن مصرف لوازم آرایش در بین جوانان و در کشور ما یک پدیده اجتماعی عادی نیست، مشکل بزرگی است که نباید به آن ساده نگاه کرد.

وی ادامه داد: افزایش مصرف لوازم آرایش ثمره مطالعات کار شده و برنامه‌ریزی شده تولیدکنندگان این محصولات در جهت بوجود آوردن نیازهای کاذب در بین جوانان، عادی و هنجار نشان دادن استفاده از آن‌ها است.

رحیمی گفت: تولیدکنندگان این لوازم به دنبال آن هستند تا روز به روز دامنه مصرف این لوازم را به دلیل بالا بردن سودهای مادی و جلوگیری از بیکار شدن نیروهای کار خود گسترش دهند.

وی بیان کرد: تبلیغات ماهواره‌ای یکی از عواملی است که موجب شده تا مردم زودتر فریب خورده و بدون توجه به صحت و سقم و درستی این تبلیغات این لوازم را مصرف کنند.

رحیمی با بیان اینکه مردم به اندازه کافی آگاه نیستند، افزود: چه بسا تبلیغات خود ما نیز خواسته و ناخواسته در خدمت آنان قرار می‌گیرد که بعدها آثار زیان بار آن اعلام می‌شود.

وی انتقال سریع و راحت این محصولات به لحاظ کم حجم بودن و انتقال از طریق شبکه‌های مطمئن‌تر مثل داروخانه‌ها، را از ویژگی‌های این محصولات عنوان و اظهار کرد: هم اکنون غرفه این لوازم آرایش‌ها در داروخانه‌های سطح شهر از غرفه داروها بزرگ‌تر است.

رحیمی گفت: به سه دلیل گرایش جوانان به مصرف این لوازم بیشتر است که یکی از آن‌ها ناآگاهی افراد است.

وی ادامه داد: دومین علت آن است که جوانان برای جلب توجه، اهمیت بیشتری به ظاهر می‌دهند و از توانمندی درونی‌شان که برای بروز و ظهور نیاز به زحمت دارد، غافل هستند، که این مصرف بیش از حد سبب ایجاد نیازی کاذب در بین جوانان می‌شود.

رحیمی سومین علت را کمبود نهادهای مدنی دانست و گفت: نهادهای مدنی برای ابراز وجود و جذب انرژی احساسی و هیجانی جوانان کم است، و به اندازه نیاز جوانان نهادهای مدنی نداریم.

وی با بیان اینکه جوانان سرمایه مهارتی و فرهنگی جامعه هستند، ادامه داد: وجود این نهادها موجب رشد جوانان و ایجاد عرصه‌ای برای بروز و ظهور توانمندی‌های آنها می‌شود.

وی ادامه داد: زیبایی بد نیست اما افراط بد است، توجه به زیبایی در حدی خوب است که فرد از اصول و مهارت‌های اساسی خود باز نماند و توجه به نیازهایی پیدا نکند که یک نیاز کاذب است.



انتهای پیام
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نکاتی که به بیماران روانی نباید گفت - 1392/04/25


سلامت نیوز : سلامت جسمی و روانی افراد اهمیت فراوانی دارد اما در این میان توجه به بیماران روانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است ، در این راستا برخورد اطرافیان ،خانواده و کادر درمانی در بهبودی بیماران روانی تاثیر بسزایی دارد .در این مطلب شما را با نکاتی ظریف در مورد بیماری های رونی آشنا میکنیم.1-خودتان را مشغول کنید و ذهنتان را منحرف کنید
وقتی فرد بیماری روانی قابل توجهی دارد ، با کار کردن حواس فرد پرت خواهد شد ، اما باید توجه داشته باشیم که نادیده گرفتن موضوع باعث از بین رفتن بیماری نمی شود و آن را از بین نمی برد .
2- آیا شما می خواهید که بهتر شوید
این آزار دهنده ترین چیزی است که به یک بیمار می توان گفت ، زیرا این مفهوم را می رساند که فرد هیچ علاقه ای به سلامتی خود ندارد وتلاشی هم در جهت بهبودی خود نمی کند .
3-عقاید تان را تغییر دهید
هرچند تغییر در عقاید می تواند مفید باشد اما تغییر در عقاید نمی تواند در درمان بیماری هایی مثل اختلال بیش فعالی ، اختلال استرس پس از آسیب ، اختلال دو قطبی و یا اسکیزوفرنی مفید باشد . تغییر عقیده یک نفر کار آسانی نیست .
برای یک فرد که عملکرد بالایی دارد تغییر نگرش کار بسیار دشواری است چه برسد به کسی که بیماری روانی طاقت فرسایی دارد.4-توقف بر تمرکز بر چیزهای بد و فقط به شروع به زندگی فکر کنید
یکی از رایج ترین اشتباهات این است که به فرد بگویید از تمرکز کردن بر خود ، بر چیزهای بد ، بر گذشته خودداری کنند و فقط به شروع زندگی فکر کنند .
چرا نباید چنین چیزی بگوییم ؟
این می تواند موجب بدتر شدن احساس بد نسبت به خود بشود ، کشف این واقعیت که آنها نمی توانند کاری را انجام دهند ، علامت دیگری برای شکست آنهاست .
5-تو همه چیز داری پس باید خوب شوی
گاهی افراد همه چیزهای مورد نیاز برای بهبودی را در دسترس ندارند ،گاهی فقط یک کمک کوچک می تواند کمک زیادی به بهبودی فرد کند .
6-خودت باید ناراحتیت را تمام کنی ، این موضوع برای همه پیش نمی آید
افراد درجه ای از احساسات را تجربه می کنند ، برای مثال گاهی افراد احساس غمگینی می کنند . احساس اضطراب داشتن به معنای داشتن حمله وحشت زدگی نیست .
7-فقط برای آن دعا کنید
نماز برای بسیاری از افراد قدرت زیادی دارد . خود را در مرکزیت قرار دادن و احساس حمایت داشتن از مرکز قدرت بالاتر بسیار می تواند مفید باشد . این توصیه به تنهایی می تواند مشکل را به حداقل برساند . این گونه عقاید باعث می شود که افراد تمایل خود را برای درمان دارویی از دست می دهند یا به طور کلی تمایلی برای هر گونه درمانی ندارند .
چشم پوشی از بسیاری از درمان های پزشکی و روانی اثبات شده و حتی باعث می شود که افراد احساس می کنند التیام نیافته اند زیرا افراد به درمانها اعتقادی ندارند .8- چرا نمی توانی کار کنی؟
بدون شک تماشای این که افرادی که توانا هستند اما قادر به کار کردن نیستند بسیار سخت است . اما گفتن این جمله به که تو تنبل هستی به کسی که در حال تلاش است و از بیماری روانی رنج می برد بسیار مضر است .
منبع انجمن علمی روانشناسی بالینی
 

S i s i l

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1] اصلی‌ترین دغدغه دانشجویان چیست؟
[/h]
» سرویس: علمي و فناوري - پژوهشي
کد خبر: 92042917448
شنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۲ - ۱۱:۰۱



نتایج یک پژوهش نشان داد که دغدغه‌های مالی از جمله مهمترین مسائل دانشجویان دختر و پسر است که با موفقیت تحصیلی‌شان رابطه‌ی مستقیم دارد به این معنی که هرچه مسائل مالی و دغدغه‌های کاری آنها پررنگ‌تر شود، دچار افت تحصیلی بیشتری می‌شوند.

به گزارش خبرنگار پژوهشی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، ورود به دانشگاه، مقطعی بسیار حساس در زندگی نیروهای فعال و جوان هر کشوری است لذا پذیرش نقش دانشجویی با تغییرات زیادی در روابط اجتماعی و انسانی جوانان همراه است و انتظارات و نقش‌های جدیدی برای آ‌نها به همراه می‌آورد.

آشنا نبودن آنان با محیط دانشگاه و امکان وجود مشکلاتی از قبیل علاقه‌مند نبودن به رشته‌ی تحصیلی، ناسازگاری با سایر افراد در محیط زندگی و کافی نبودن امکانات رفاهی، اقتصادی و ... می‌تواند سبب بروز افت تحصیلی دانشجویان شود لذا لزوم شناخت، مطالعه و بررسی مشکلات و مسائل دانشجویان برای پیشگیری از بروز مسائل ضروری به‌نظر می‌رسد.

در این راستا پژوهشی در دانشگاه تهران انجام شده است که به بررسی آسیب‌های روانی و مشکلات رفتاری و رابطه‌ی آن با موفقیت تحصیلی ضمن مقایسه‌ی دانشجویان دختر و پسر پرداخته است.

این پژوهش به صورت کمی در میان 388 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران انجام شده است.

نتایج این پژوهش نشان دادکه از میان آسیب‌های روانی (افسردگی، پرخاشگری، ترس مرضی، اضطراب، شکایت جسمانی، وسواس، حساسیت در روابط متقابل، افکار پارانوئیدی و روان‌پریشی) بیشترین سهم متعلق به افسردگی و کمترین سهم نیز متعلق به ترس مرضی است.

نتایج این پژوهش همچنین تاکید کرد که دانشجویان دختر و پسر از لحاظ نوع و میزان آسیب روانی تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند و به طور کلی افسردگی در زنان و وسواس در مردان شایع‌تر از سایر موارد و ترس مرضی از سایر آسیب‌های روانی کمتر در هر دوگروه به چشم می‌خورد.

فرزندان مادران تحصیل‌کرده، بیشتر دچار آسیب‌های روانی می‌شوند!

نتایج این پژوهش نشان داد که میان تحصیلات و منزلت اجتماعی پدران و آسیب روانی فرزندان رابطه‌ی معناداری وجود دارد به این معنی که هر قدر که تحصیلات و موقعیت شغل پدران بهتر باشد آسیب‌های روانی آنان کمتر است و نکته جالب این است که عکس این قضیه درخصوص مادران تحصیل‌کرده صدق می‌کند به این معنی که مادرانی که تحصیلات و منزلت شغلی بالاتری داشتند فرزندانشان از آسیب روانی بیشتری رنج می‌برند.

مشکلات مالی عامل بروز آسیب‌های روانی

نتایج این پژوهش رابطه‌ی معناداری را میان درآمد افراد و آسیب‌های روانی آنها کشف کرد، یعنی دانشجویان (در این مورد به خصوص پسران) که در وضعیت اقتصادی نامناسب به سر می‌برند و در معرض ابتلا به آسیب روانی هستند و از سلامت روانی کمتری نسبت به کسانی که در موقعیت اقتصادی بهتری هستند، بهره‌مندند.
نتایج این پژوهش رابطه‌ی معناداری میان آسیب‌های روانی و موقعیت تحصیلی دانشجویان کشف نکرد.

کار، اصلی‌ترین دغدغه دانشجویان

نتایج این پژوهش حاکی از آن است که از میان مشکلات رفتاری دانشجویان (مشکلات شغلی، فرهنگ‌پذیری، عاطفی و تحصیلی) بیشترین سهم متعلق به مشکلات شغلی و کمترین سهم متعلق به مشکلات فرهنگ‌پذیری است و این درباره دانشجویان دختر و پسر یکسان هستند.

نتایج این پژوهش نشان داد که میان مشکلات رفتاری افراد و موقعیت تحصیلی آنها نیز رابطه‌ی معناداری وجود دارد به این معنی که دانشجویان هر قدر مشکلات رفتاری کمتری داشته باشند موقعیت تحصیلی بهتری خواهند داشت.

به‌نظر می‌رسد که دغدغه یافتن شغل، مشکلات ذهنی زیادی را برای دانشجویان ایجاد کرده است و از آنجاکه بیشترین سهم مشکلات رفتاری مربوط به مشکلات شغلی است در رابطه با دانشجویان شاغل می‌توان (تعارض نقش بین دانشجو و شاغل بودن) را عامل ایجاد استرس برای آنها و در نتیجه بروز و تاثیر منفی روی موقعیت تحصیلی‌شان معرفی کرد.

در مورد دانشجویان غیرشاغل نیز ابهام و نگرانی در مورد آینده شغلی می‌تواند از عوامل کاهش انگیزه، ایجاد ترس و فشار بر دانشجو باشد و تاثیر منفی روی موقعیت تحصیلی او بگذارد.

نتایج این پژوهش نشان داد که در میان بروز مشکلات رفتاری نیز تفاوتی میان دانشجویان دختر و پسر وجود ندارد و به‌طور کلی عامل جنسیت در بروز آسیب‌های روانی و مشکلات رفتاری خنثی است.

به گزارش ایسنا، این پژوهش حاصل پایان‌نامه‌ی کارشناسی ارشد سمیه جعفری آژیر با مشاوره دکتر هوشنگ نایبی و راهنمایی دکتر طیبه فردوسی است.

انتهای پیام
 

Similar threads

بالا