ثانیه های خاکستری...

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نيمکت کهنه باغ
خاطرات دورش را
در اولين بارش زمستانی
از ذهن پاک کرده است
خاطره شعرهايی را که هرگز نسروده بودم
خاطره آوازهايی را که هرگز نخوانده بودی
 

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
من گدایی نمیکنم محبتو
من نمیخوام یه عشق بی صداقتو
من نمیخوام واسه تو تحقیر بشم
من نمیخوام به جرم داشتن چشات از زندگی سیر بشم
من نمی خوام دست ترحم بکشی روی سرم
بهم بگی گریه نکن بدون که عاشقت منم
....
...
...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
پانیه ها
را میگذرانم
تنها
به این که
چرا
هنوز
بلند
نشده ام
چرا
نمیتوانم
برخیزم و ادامه بدهم
تنها
کمی
میخواهم
چشمانم را ببندم
و دیگر باز نکنم
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
بیا تا بریزیم…

تو استکانی چای برای من
من زندگی ام را به پای تو
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بی خیال است…
خیلی بی خیال…
همان کسی که…
تمام خیال من است…
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
سکــ ــوت ...

همیــ ـشه نشانـ ــه رضایـ ــت نیســ ـت !

شــ ـایـ ــد کسـ ــی دارد

خفــ ــه مـ ـی شــ ـــود

پشــ ــت یــ ـک بغــ ــض...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
شاید یک لبخند را بشود به سادگی
تقدیم کرد
اما وقتی
دیگر
فراموش کرده ای
لبخند چگونه هست
دیگر
اعتراض نکن
چرا
لبخندهایم
محو انقدر شده اند
که دیگر دیده نمیشوند
 

M@TI$A

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
كه مي گويد مايوس نباش
من اميدم را در ياس يافتم!!!
مهتابم را در شب
من عشقم را
در سال بد يافتم!!!
و درست ...
هنگامي كه داشتم خاكستر مي شدم ...
گر گرفتم!!!!
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
لحظه ها خمیازه میکشند .....
انگار توان حرکت ندارند .....
عقربه های ساعت را به جلو کشیدم
شاید
لحظه دیدارمان نزدیک تر شود ...
ولی افسوس
زمان، نامرد تر از این حرفاست ...
بهتاش تفرشی
 

nasim_shsh

عضو جدید
کاربر ممتاز
من
دهقان فداکاری شده ام،که تمام وجودش را به آتش کشیده روبرویت و
تو
قطاری که چشم دیدن مرا ندارد
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در پانیه ها که میگذرد
به این میاندیشم
چگونه
ادمها
را میشود
شناخت
کسانی که
از نام
دوستی
استفاده میکنند
کسانی که
از نام عشق استفاده
اخر کافی نیست
چقدر
ریا و تزویر میکنید
 

nasim_shsh

عضو جدید
کاربر ممتاز
آدمی را دیدم که با سایه خود درد و دل میکرد....
حالش را خوب میفهمم
اما
چه رنجی دارد او در روزهای بارانی!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
وقتی به تاریکی میروم
دلیلش این نیست
که تاریک را دوست دارم
اخر حتی نمیتوانم
به چشمانم نگاه کنم
چشمانی که
گاهی
بی دلیل هنوز هم
برای
کسی
سرخ میشود
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
كاش هميشه در كودكي مي مانديم
تا به جاي دلهايمان
سر زانوهايمان زخمي ميشد!...



 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
امشب بازهم پستچی پیر محله ی ما نیومد

یا باید خانه مان را عوض کنم

یا پستچی را

تو که هر روز برایم نامه می نویسی .... مگه نه ؟!!



 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
در جستجوی تو چشمانم از نفس افتاد ،

در کجای جغرافیای دلت ایستاده ام که خانه ام ابری است ،

همیشه دلتنگ توام ...


 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلِ سبــــــزم را گــــــ ــــ ـره زد ..

و رفتـــــــ ــــ ــ تا بـــــــه آرزوهـــایش برســــد ..


 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
دلم گاهی
برایش تنگ میشود
اما
هر بار
به خودم
یاداوری
میکنم
او
شاد هست و دارد
خوش میگذراند
و رفته
تا به
خواسته هایش برسد
تنها
تاریخ انقضایم سر رسیده بود
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلگیرم از تنهایی های مکرر . . .
از مردمانی که بودنشان را ادعا میکنند . . .
و از زمانه که محبت طلب کردم و هیچ نبود .. . .
نه دستی . . .نه دوستی . . .
و باز تنهایی...!!!
 

nasim_shsh

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه سنگین گذشت عصر بارانی ام...
گویی نوازش نمی کرد باران صورتم را...
گریه ام سکوتی بود تا حرف هایم در بستری از بغض بخوابند!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
چه حالی
پیدا
میکنم
گاهی
که به اینده
نگاه میکنم
میبینم
کم میاورم
نبودنت را
 

Melina666

عضو جدید
گـاهـی اوقـات . . .


هـمـه چـیـز دسـت بـه دسـت ِ هـم مـیـدن


تـا تـ ـو را غـرق در رویـاهـا و خـاطـراتـت کـنـن. . .


یـه آهـنـگ پـیـشـواز . . .


2 خـط شـعـر . . .


کـمـی هـوای بـهـاری . . .


یـک وجـب پـیـاده رو . . .


آهـنـگـی کـه دانـشـجـو خـونـه بـغـلـی گـوش مـیـدن . . .


2 کـلـمـه حـرف . . .


بـوی ِ یـه عَـطـر خـاص . . .


طـعـم ِ شـیـریـن ِ یـه خـوراکـی . . .


هـمـه و هـمـه کـافـیـه بـرای ایـنـکـه . . .


تـ ـو چـنـد سـاعـت وسـط اتـاقـت دراز بـکـشـی و خـیـره بـشـی بـه سـقـف


و صـدای بـارون بـشـه آرامـش دهـنـده تـریـن آهـنـگ ِ اون روزت !!!
 

nasim_shsh

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه اعتراف تلخیست!
من به جای خالیت بیش از خودت عادت کرده ام....
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گـاهـی اوقـات . . .


هـمـه چـیـز دسـت بـه دسـت ِ هـم مـیـدن


تـا تـ ـو را غـرق در رویـاهـا و خـاطـراتـت کـنـن. . .


یـه آهـنـگ پـیـشـواز . . .


2 خـط شـعـر . . .


کـمـی هـوای بـهـاری . . .


یـک وجـب پـیـاده رو . . .


آهـنـگـی کـه دانـشـجـو خـونـه بـغـلـی گـوش مـیـدن . . .


2 کـلـمـه حـرف . . .


بـوی ِ یـه عَـطـر خـاص . . .


طـعـم ِ شـیـریـن ِ یـه خـوراکـی . . .


هـمـه و هـمـه کـافـیـه بـرای ایـنـکـه . . .


تـ ـو چـنـد سـاعـت وسـط اتـاقـت دراز بـکـشـی و خـیـره بـشـی بـه سـقـف


و صـدای بـارون بـشـه آرامـش دهـنـده تـریـن آهـنـگ ِ اون روزت !!!


اری بعضی یادها و خاطرات
کاری
میکنند
که
در اخر
به نقطه ای از سقف اتاقت خیره شوی
و ارام اشک بریزی
و تنها
صدای
شرشر باران
همزمان
با ریزش
اشکهایت
ارامت
میکند
 

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
لبـــــــــــریز غزلهای عجیب است نگاهت

تلفیق شراب و شب و سیب است نگاهت

امشب عرق شرم به آیینه نشسته ست

ازبسکه نجیب است و نجیب است نگاهت

دشتی ست پر از شعر و غزل،برکه و باران


ماوای غزالان غــــــــــــــریب است نگاهت


گیسوی بلنــــــــــد تو شبیه شب یلداست

باجلوه ی مهتــــــــــاب رقیب است نگاهت

تو وسوسه انگــــــــــــــیزترین شعر خدایی

چون آیه ی آییــــــنه و سیب است نگاهت

هرچنــــــــــد یقین داشتم از لحظه ی آغاز

هـــــــرگز نسرودم که:فریب است نگاهت...

 
آخرین ویرایش:

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
یادت باشد

دلت که شکست ،
سرت را بگیری بالا


تلافی نکن ، فریاد نزن ، شرمگین نباش...



حواست باشد ؛

دل شکسته ، گوشه‌هایش تیز است.



مبادا که دل و دست آدمی را که روزی دلدارت بود زخمی کنی به کین،



مبادا که فراموش کنی روزی شادیش، آرزویت بود...


صبور باش
و ساکت.....


 
بالا