دل نامه یا نامه دل

وضعیت
موضوع بسته شده است.

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

مي نويسم تا بداني :


باران ابرها زود گذرند

و باران چشم عاشق ماندگار تر !

مي نويسم تا بداني :

رد پا فاني و رد عشق سوزنده تر از هر آتش !

مي نويسم تا بداني :

اسم ها تکراري ولي يادشان همواره قشنگ !

مي نويسم تا بداني :

دوستت دارم و تمام نوشته هايم بهانه ست

براي گفتن " دوستت دارم "هاي دلم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تمام جاده های جهان را به جستوجوی نگاه تو آمده ام، پیاده ،

حالا بگو در این تراکم تنهایی، میهمان

بی چراغ نمی خواهی ؟

در امتداد نگاه تو لحظه های انتظار شکسته می شود.....

.و بغض تنهایی من مغلوب وجود تو می شود.
 

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=6]بس که عصیان تو کردم به جهان خوار شدم
عاقبت بر عمل خویش گرفتار شدم
نامه جرم مرا روز جزا باز مکن
من به امید عطای تو گنهکار شدم[/h]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ارزان تـــ ــــر از آنچــ ـــه کــ ــــه فکـ ـــرش را میکــ ــــردی بـ ـــودی

فقــــطــ....

بــ ـــــرای مَــ ـــن گِـــ ـــران تمام شــ ـــدی

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بس که عصیان تو کردم به جهان خوار شدم
عاقبت بر عمل خویش گرفتار شدم
نامه جرم مرا روز جزا باز مکن
من به امید عطای تو گنهکار شدم

من
پرنده ی زخمی خون بالی را دوست دارم که خیس خیس...
خون بال خون بال...
زیر تازیانه ای باران می پرد..
تا شاید عادت قشنگ پریدن را از یاد نبرد
 

Paydar91

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
عقرب عاشق
دم به کله میکوبد و
شقیقه اش دو شقه میشود
بی آنکه بداند
حلقه آتش را خواب دیده است
عقرب عاشق.....

.
.
(حسین پناهی)
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
"من" بعد از "تو"........ به هیچ "او"یی اجازه "ما" شدن نداده ام........
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بس که عصیان تو کردم به جهان خوار شدم
عاقبت بر عمل خویش گرفتار شدم
نامه جرم مرا روز جزا باز مکن
من به امید عطای تو گنهکار شدم
دلم برای سکون و سکوت ،
دلم برای بودن های بی دلیل ،
ماندن های بی حساب ،
رفتن های ناگزیر تنگ میشود ...
دلم گاهی برای خودم ، گاهی برای تو تنگ میشود ...
دلم برای آن مرغک آزاد شده از قفس هم تنگ میشود ،
اما ؛
امــشب دلــم فــقط بــرای تــو تــنگ مــیشود...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
دلم همچون ابرها اسمان گرفته
دلم کمی باران میخواهد تا همچون باران ببارد اشکهای دل تنگیم
دلم میخواهد کمی کمتر دوستت میداشتم تا در نبودت کمتر اسیر غم شوم
دلم میخواهد دوباره نامم را صدا بزنی ان هم با میم مالکیت
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
وای از دست این تنهایی، وای از دست این دل بهانه گیر
وای از دست این لحظه های نفسگیر ،ای خدا بیا و دستهای سردم را بگیر
خسته ام ، باز هم دلم گرفته و دل شکسته ام
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلت را سپردی به من و وعده همیشگی دادی،
گفتی که با من همیشه چشمه زلال عشق در قلبت میجوشد؛
گفتی همیشه آرامی همیشه به امید بودنم زنده میمانی؛
مدتی است که روزها، سرد گذشته؛از سردی هوا، آب چشمه ی عشقت یخ بسته؛
رگهای قلبم بی آب است به یک کویر خشک رسیدن هم بهتر از باریدن باران است؛
فصل عشق تو، رو به خزان است با تو بودن مثل رفتن به سوی یک کلبه ی بی نام و نشان است؛
بی خیال، از عشق نگو برایم بهانه ات را بیاور که منتظر شنیدن آنم؛
تو هنوز کتاب عشق را نخوانده ای و آمده ای به سراغ صفحه آخرش،
هنوز باران عشق را ندیده ای و زیر آسمان آفتابی نشسته ای به انتظار باریدنش؛
اول بیا و بعد بگو میخواهی بروی تو هنوز نیامده داری میروی؛
اگر این است امروز تو ،وای به حال فردایت دیگر حوصله ندارم سر کنم با غمهایت؛
بارها رفتی و خودم آمدم به سراغت، اینبار دگر حتی نمینشینم چشم به راهت؛
باور اینکه تو از خوبها نیستی برایت بسی دشوار است اما این دست خودت نیست تو همینی؛
دیدنت حالم را خراب میکند ،زین پس به جای تو با تنهایی قرار میگذارم،
اینگونه قلبم با تنهایی روزهایش را فردا میکند؛
دلت به حالم نسوزد،اینک این حال من است که سوخته، چشمهای خیسم،
به انتهای جاده ای که تو را در آن ندارد چشم دوخته و میشمارد
ثانیه هایی که از رویاهایم فراری اند؛
به جای نفس آه میکشم و به جای غم حسرت میخورم ؛خاطره هایم را جا میگذارم
و دیگر جای قدمهایت پا نمیگذارم
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز

تو را گم کرده ام
انگار نیستی،نه صدایی از تو است و نه نگاهی
پس بگو چرا نمیکنی از من یادی
من برایت شده ام لحظه ای،گهگاهی

فکر نمیکنم از دوری ام آرامی
در حسرت منی و پریشانی

تو را گم کرده ام و در جستجوی توام ،تا تو را دوباره به قلبم برسانم ،
قلبم نفس میخواهد،باید قلبم را تا لحظه ی پیدا کردنت بی نفس بکشانم.
آنقدر دلم برایت پرپر زد که بی بال شد،
آنقدر گشتم و گشتم اینجا و آنجا که اینک خودم را نیز گم کرده ام.

بشنو صدایم را ،این آخرین نوای کسی است که بی تو بی صداست
ببین حالم را،این آخرین نفسهای کسی است که بی تو بی هواست

تو را گم کرده ام و تنهایی را پیدا،ای غم تو دیگر به سراغم نیا
نیستی و خیالت با من است،از خیال تو یادت در قلب من است،
از یادت ،دلتنگی به جا مانده و انتظار،بیش از این مرا بیقرار نگذار.

تو را گم کرده ام و آغوش سردم در حسرت گرمای وجودت مانده،
قلب عاشقم این قصه نیمه تمام را تا آخرش خوانده،
این خاطره هاست
که در خاطر پریشانم به جا مانده.
میخواهمت ای جواهر گمشده ام،

اگر بودی و میدیدی حالم را ،میفهمی که چرا دیوانه شده ام.
فاصله ی من و تو ، دورتر از آسمان و دریا است ،
من میبارم و تو فکرت پیش ساحل است هنوز هم باور نداری که قلبم عاشق است.

تو را گم کرده ام
و پیدایت میکنم،اگر تو را دیدم به اندازه تمام عمرم نگاهت میکنم

 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
سرخ میشوی وقتی می شنوی دوستت دارم

زرد میشوم وقتی می شنوم

دوستش داری....

چهارشنبه سوری راه انداخته ایم

سرخی تو از من زردی من از تو!

همیشه من می سوزم....و همیشه تو می پری....‬


حسین پناهی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
انقدر دلم هوایت را کرده که نمیدانم چه کنم
کاش کمی دلت هوایم را میکرد اینگونه تو نیز به سراغم میامدی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی گم میشوم در خاطرات دور
گاهی گم میشوم در دقایقی که نه من هستم و نه تو
گاهی گم میشوم در اتظاری که نمیدانم کی به پایان میرسد
گاهی گم میشوم در لحظاتی که تو حضور داشتی
گاهی گم میشوم در یاد تو
گاهی گم میشوم در غصه و اشک خود
گاهی گم میشوم در تنهایی انجا باز هم گاهی یادت هست اما در تنهایی فقط با خدای خود دردودل میکنم
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
روی تکه ای کاغذ عکس یک قلب رو کشید.

پرسید : میتونی بگی این چیه ؟

با تعجب گفتم : این شکل یک قلب و علامت عشقه !

کاغذ رو از وسط تا زد و گفت : عشق از دو گوش تشکیل شده ؛

میدونی یعنی چی ؟ نمیشه ادعای خداپرستی و عشق به خدا داشت ولی یک گوش ات به خدا باشه و گوش دیگرت به غیر خدا ...

کاغذ رو به دستم داد و رفت ...
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ای مــتــرســکـــــ !

آنقدر دستهایت را باز نکن

کسی تو را در آغوش نمیگیرد

ایــســتــادگــی هــمــیــشــه تــنــهــایــی مــیــاورد
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
وچقدرتازگی دارد برایم روزهایی که به امید آمدن کسی دلخوش نیستم

وشب هایی که ازنیامدنش دلگیر نمیشوم.......

بی کسی هم عالمی دارد
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
آنقدر برای تو بوده ام....

كه دیگر "من" برایم غریبه است...

اینگونه است كه وقتی می روی..

می میرم...

چون نه تو را دارم و نه خودم را....
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif] و دست منبسط نور روی شانه ی آن هاست....[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif] نه....وصل ممکن نیست..[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif] همیشه فاصله ای هست![/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif] اگرچه منحنی آب بالش خوبی است برای خواب دلاویز و ترد نیلوفر ،[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif] همیشه فاصله ای هست...[/FONT]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نگفتم "دوستت دارم" ، ولی دارم

تو را دیدم که خواندی

شعری از "نیما"

همان نیمای بازیگوش!

و شاید تا ابد هم

هیچ یاسی را نگردانم

نثار دست های زندگی سازت

و شاید تا ابد

من میزبان شعر خود باشم

نمیدانم تو میدانی :

تو را چون چشم

چون دل

چون تمام زندگانی دوست دارم

تو را چون شعر نیما دوست دارم

تو را چون اخر یک راز پر معنا

پرستش میکنم در خلوت احساس ناچیزم

در این احساس بی پایان من از تو


بدان من دوستت دارم

تو بارانی و من احساس باران

تو تنها ابر در این سرزمین هستی

که بویت میزند بر سقف قلبم چنگ

دلم میگیرد از هر انچه در این رنگ




 

fbarani67

عضو جدید
کاربر ممتاز
متاسفانه بعضی ها هستند که :
بی غذا ، دو ماه دوام می آورند ؛
بی آب ، دو هفته ؛
بی هوا ، چند دقیقه ؛
ولی
بی "وجـــدان" ، خـیلی...........................................................................................................

 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
همه ی زندگیمون درد

همه ی زندگیمون غم

جلوی آینه نشستم

وسط فکرای درهم

واسه چی ادامه میدم ؟

نمی دونم یا نمی گم

دیگه هیچ فرقی نداره

بغل ِ تو با جهنم

جلوی آینه نشستم

خوابم و بیدارم انگار

پشت سر کابوس رفتن

روبروم دیواره دیوار

پشت سر حلقه ی آتیش

روبروم یه حلقه ی دار

غم ِ اولین سلام و آخرین خدانگهدار

خسته ام ، یه تیکه سنگم

خالی ام ، یه تیکه چوبم

مثه یه قایق ِ متروک

توی دریای جنوبم

جلوی آینه نشستم

به نبودن مشت می کوبم

دارم از توو پاره می شم

به همه می گم که خوبم!

با تو سرتا پا گناهم

همه چی گندم و سیبه

هوا بدجور سرده انگار

دستای همه توو جیبه

باغمون گل داده اما

هر درختش یه صلیبه

ماهیه بیرون از آبم

حالم این روزا عجیبه

جلوی آینه نشستم

بی سوالم ، بی جوابم

نه چشام وا میشه از اشک

نه می تونم که بخوابم

مثه گنجشک توی طوفان

مثه فریاد زیر آبم

مثه آشفته ی موهات

مثه چشم تو خرابم

داشتی انگاری می ترکید

درد دنیا توو سرم بود

منو توو هوا رها کرد

هر کسی بال و پرم بود

روزای بدم که رفتن

وقت روز بدترم بود

این شبانه ، این ترانه

گریه های آخرم بود
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
هــمـه ی ِ قـراردادهــا را کـه روی

کـاغـذهـای بـی جـان نـمی نویسنـــــ....ــــد !

بــعـضی از عـهـدهــا را

روی قــلـب هـای هــم مـی نــویــسـیـم ...

.. حـواست به ایـن عـهـدهـای غـیـر کـاغـذی بـاشـد ...

شـکـسـتَنـشـان

یـک آدم را مـی شـکند !!
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز

من اگر راستش را بخواهی!

نمی دانم که از عاقبت این همه ترانه و نامه بی جواب!

می ترسم یا نه؟!

فقط می دانم که.....محتاجم!



محتاج سکوت ستاره!

محتاج لطافت صبح!

محتاج صبر خدا!

من محتاج ترانه های بی قفس ِ پر از کبوترم!
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برای بودن گاهی لازم است که نباشی!
شاید نبودنت ، بودنت را به خاطر آورد
اما دور نباش
دوری همیشه دلتنگی نمی آورد..........
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هیــــــــچ حرفی ..... در جهان ...


بی جواب نیست ....


اما ....


گاهی سکــــــــــــوت ....


گاهی نگــــــــاهی عاقل اندر سفـــــــیه ....



و گاهی هیــــــــچ ......


جواب یاوه گویی های تمام ابلهان ِمتوهم...


و حسودان عالم است...
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا