[عناصر معماری ایرانی]: مناره و میل

ne_sh67

عضو جدید
کاربر ممتاز

سلام و درود بر دوستان ِ عزیز معماری ..

این تاپیک را برای
" مناره و میل" افتتاح می کنیم ، و از این پس مطالب مرتبط را در اینجا قرار می دهیم .

موفق باشید...:gol:
.
.
.

قوانین این تاپیک :
1- لطفا ،در عنوان پست ِ خود ، نام ِ مکانی را که می خواهید ارائه و بررسی کنید ، بنویسید .
2- به خاطر احترام به قانون ِ نشر ، ذکر ِ منبع را فراموش نفرمایید .
3- عکسها را از سایتهای معتبر آپلود کنید، تا پست ها بعد از گذشت ِ زمان ، دچار مشکل نشوند .
4- لطفا جهت ِ حفظ ِ انسجام و تسلسل ، از دادن ِ پست های بی ارتباط با موضوع (اسپم) اکیدا خودداری نمائید .


فهرست مطالب:

برگی از تاریخ مناره#1 مناره؛ جلوه زیبای معماری مساجد#2
مناره؛ محلی برای خودنمایی معماری اسلامی#3
منار ساربان#4-#6
معماري نور الهي در مناره و تداعي آسمان در شمسه‌هاي مسجد #5
مناره باقوش خانه#6
مناره ‏هاى دردشت#6
منارجام#6منار مسعود #7
منار بهرام شاه#7
منار دولت آباد ولایت بلخ#7
منارهای مصلی هرات #8
منار علی#9
مناره مسجد پامنار#10
منار مسجد جمعه#11
منارمسجد جامع جورجیر#12
منار چهل دختران#13
مناره #14
مناره خسروگرد#14
مناره شمس تبریزی#14
مناره گسگر#14
مناره دوره سلجوقی در قم #14
مناره های کج#15
منار جام کهن
#16
تحقيقى پيرامون مناره #17
سیر تکاملی مناره در معماری ایرانی #18
میل #19
میل اژدها (برج نورآباد) #20
میل امام، املش #21
میل امامزاده عبدالله، قم #22
میل اخنجان (اخنگان)، مشهد #23
میل ایاز، تربت جام #24
میل تپه، ری #25
میل باراچین (پاراچین)، قزوین #26
میل رادكان، کردکوی #27
میل خسروگرد، سبزوار #28
میل خوئین، ایجرود #29
میل خرم آباد، تاکستان #30
میل سنگی چاهک، قم #31
میل صفر علی، قم #32
میل قاسم آباد، زابل #33
میل سنگی میم، قم #34
میل شهرستان، قم #35
میل استودانهای مرغاب، خرم بید #36
میل بابک، قم #37
میل سنگی علی آباد، قم #38
میل سنگی دره مقبول‌آباد، قم #39
میل گنبد کاووس #40
میل میلونه، نیمور#41
میل نادری، فهرج #42
میل‌ سنگی امامزاده جعفر راهجرد #43
میل نراق #44
میل کرات، تایباد #45

معماری درهمه دوران ازتاثیرگذارترین هنرهای این سرزمین بوده است. هنر اسلامی که به معنای فضلیت می باشد خاک ایران را به عرشستان هنر تبدیل کرده است. معماران ایران چه پیش از اسلام با تکنیک آنچنانی و چه پس ازاسلام با مفاهیم آسمانی فاصله خاک و افلاک را به هیچ رسانیده سنگ و آجر را ماه و ستاره کرده اند.بناها و عناصر معماری متعددی در این جاودانگی ازلی و ماندگی ابدی دخیل بوده اند. یکی از این عناصر که در هر دو دوره پیش و پس از اسلام نقشی چشمگیر و حضوری کم نظیر به عهده داشته میل یا مناره است.

برگی از تاریخ مناره :
منار یا مناره که چراغدان و چراغپایه نیز گفته شده در لغت به معنای کانون نور محل روشنایی و جای نار است. وجه تسمیه اینست که در دوران پیش از اسلام مناره یا میل راهنما را جهت راحتی مسافران می ساختند. این هادیان قافله ها و راهنمایان کاروانها را عموما" در کنار راهها و جاده ها ساخته در تاج آنها آتشی روشن کرده تا گمگشتگان با دیدن نور آنها درشب های تاریک یا روزهای مه گرفته راه را از بیراه بازشناخته به سمت شهر بیایند.
قدیمی ترین میل راهنمای موجود میل اژدهاست. بنایی هفت متری متعلق به اشکانیان در غرب نورآباد ممسنی که در بالای آن آتشدانی سنگی قرارداشته است.با ظهور اسلام مساجد گوی رنگ و سنگ را از سایر رقبا ربوده در فن و هنر بی همتا گشتند.در ابتدا مساجد فاقد مناره بوده موء ذنان در مکانی که دو عامل مرکزیت و ارتفاع را توءامان داشته اذان می گفتند به گونه ای که بلال حبشی اولین موءذن اسلام بر بام خانه دختر عمربن خطاب اذان می گفت.
تاریخ احداث اولین مناره جهان اسلام بر کسی معلوم نیست فقط به طور کلی می توان گفت در زمان خلافت امویان اعراب با الگو برداری از مناره های ایران پیش از اسلام به این بناها کاربری تازه ای داده جهت اذان گویی از مناره ها استفاده کردند.تاریخ ساخت اولین مناره ایران پس از اسلام بازهم نامشخص است. مناره مسجد شوش با بدنه ای استوانه ای و پلکان داخلی در قرن اول هجری و مناره مسجد تاریخانه دامغان با پایه چهارضلعی از خشت و گل در قرن دوم هجری از نخستین مناره های اسلامی ایران هستند. مناره هایی که با کاربرد جدیدشان یعنی اذان گویی از این به بعد گاهی گلدسته برخی اوقات نار و جاهایی نیز موءذنه نامیده شده اند.
در قرن سوم هجری ایران تولد اولین مناره آجری را جشن می گیرد. مناره منفرد قم با طرحی استوانه ای و پلکان مارپیچی داخلی جایی بین شهر قدیم قم (کمیدان) و شهر جدید اسلامی ساخته می شود تا صدای موء ذن به هر دو شهر برسد.اما بدون شک نشان طلایی معماری مناره در ایران برازنده سلجوقیان است. پادشاهی ملکشاه سلجوقی وسلطنت سلطان سنجرسلجوقی درکنار وزارت خواجه نظام الملک همراه با انتخاب اصفهان به پایتختی منجر به آبادانی این شهر و ساخت مناره های متعددی شد به گونه ای که اصفهان به شهر مناره ها شهرت یافت. مناره های این دوره بلند و کشیده اند با حداقل استفاده از آجر لعابدارو البته اجرکاری معجزه گونه که اثر انگشت مخصوص معماران سلجوقی درهمه بناهای این دوره تلقی می شود. منار علی یکی از نمونه ای ترین این آثار محسوب می شود. مناره ای حداقل پنجاه متری که امروزه با از بین رفتن طبقه سوم آن به چهل و هشت متر رسیده است. استفاده بی نظیر از نگاره های هندسی به صورت آجر کاری از این مناره در بین رقبایش چیزی دیگر ساخته است.
در همین دوران در سایر نقاط ایران مناره های زیادی ساخته شد. از سمنان و قم و کاشان تا بسطام و نایین وکرمان بذر مناره ها در زمین کاشته از رود وجود معماران سیراب شده سر به فلک کشیده اند.مناره های زوجی در اوایل قرن پنجم متولد شدند در قرن هفتم به تکامل و از قرن هشتم به تداول رسیدند. حرکتی استادانه و در خور ستایش. تقابل و تقارن مناره ها روحی جدید در کالبد ایوانها و سردرها دمیده نظر بازی و بصر نوازی آنها زیبایی مساجد و بقاع متبرکه را دو چندان کرد.در دوره مغول مناره ها ازپایین تا لب ایوان مخفی بوده بدنه از پشت ایوان سر بر می اورد. مناره های قوشخانه مسجد جامع اشترجان و مسجد جامع کرمان از آثار این دوره هستند. در عهد تیموری مناره ها مستقل از ایوان چسبیده یا جدا ازآن احداث شدند.در دوره صفوی همانند دوران پیش از تیموریان مناره ها از پایین مخفی شده در بالای ایوانها به ظهور می رسند. تزئینات لعابدار مناره ها را تسخیرکرده , مقرنس و اسلیمی صفوی مسیر آجرهای سلجوقی را ادامه می دهند.ازپایان کار صفویان تا شروع عهد قاجاریان مناره قابل توجهی در ایران ساخته نشد. در دوره قاجار مناره های مرتفع و کوتاه زیادی ساخته شده از نمونه های بلند می توان به مناره های حرم حضرت معصومه (س) وبارگاه حضرت عبدالعظیم (ع) واز نمونه های کوتاه به مناره های داخلی مدرسه شهید مطهری ومسجد امام خمینی تهران اشاره کرد.
ساختمان مناره :
مناره از سه بخش تشکیل می شود : 1- پایه 2- ساقه 3- تاج
1- پایه یا سکو: با توجه به ارتفاع زیاد ومساحت کم قاعده پایه مهمترین نقش را در مقاومت مناره داشته کوچکترین سستی در این قسمت یا زمین زیران منجر به فروریختن بنا می شود. بنابراین زمین را تا رسیدن به لایه های سخت حفر کرده با شفته وسنگ پر می کنند. سپس پایه یا سکو ساخته می شود. گاهی مناره ها را بدون پایه مستقیما" روی زمین می سازند که از نمونه های آن میتوان به منار علی و مناره مسجد برسیان اشاره کرد. پایه ها معمولا" یا مربع بوده مانند منار رهروان اصفهان و منار خسروگرد سبزوار یا کثیرالاضلاع بوده مانند منارهای سین و زیاد که بدنه استوانه ای در وسط سکو قرار می گیرد.
2- ساقه یا بدنه : از دوران پیش از اسلام می توان به میل اژدها یا نورآباد که ساقه ای چهار ضلعی داشته اشاره کرد. همچنین می توان از میل فیروزاباد متعلق به دوره ساسانی نام برد. ساقه ای چهار ضلعی با پلکانی بر بدنه خارجی به ارتفاع سی و سه متر (در حال حاضربیست و شش متر) که هر چه به سمت بالا می رود از پهنای آن کاسته می شود.بعد از اسلام ساقه استوانه ای تحفه مناره سازان شد و خود نیز بدل به برگ سبزنقاشی مقرنس کاران آجرکاران و کاشی کاران گشت. تا اوایل قرن پنجم مناره به صورت منفرد و مجزا از مجتمع مسجد ساخته می شد. گاهی مناره ای به مسجدی ساخته شده اضافه می شد و گاهی مسجدی در کنار مناره ای موجود احداث می گشت.


ساقه مناره های منفرد سه گونه است:
الف) ساقه های استوانه ای بسیار ساده با تزئینات ناچیزمانند مناره گلپایگان و خرم آباد و مناره مسجد جامع تفرش
ب) ساقه های استوانه ای با ارتفاع زیاد که به دلیل مساحت بیشتر قاعده نسبت به مقطع فوقانی حالتی مخروطی داشته ایستایی بیشتری دارند.
ج) مناره های منشوری که با استقبال معماران ایرانی مواجه نشده معدودی از آنها در ایران ساخته شد. دراین مناره ها مقطع ساقه چند ضلعی است که با صعود به بالا از مساحت آن کاسته می شود مانند مناره مسجد نائین.از حیث زیباشناسی با توجه به اهمیت قرینه سازی در معماری ایران مناره های زوجی چیزی بیشتراز یک شاهکار هستند و همانطور که دونالد ویلبر می گوید استادانه ترین و زیباترین راه اهمیت دادن به سردر بلند ساختن آن وقراردادن دو مناره در دو طرف آن بود.از دید فنی مناره های زوجی نقشی موثر در مقابله با نیروهای رانشی اتاق ایوان ایفا می کنند. نیروهای رانشی گنبد و ایوان به دو نیروی افقی و عمودی تبدیل می شوند. نیروی عمودی با نیروی عکس العمل زمین به وسیله پایه های قطور و نیروی افقی با عناصری مانند مناره که نیروی اضافی ایجاد می کند خنثی می گردد.هر ساقه یا بدنه دارای بخشهای زیراست:


2-1- دکل: با توجه به ساقه دکل چندضلعی یا استوانه ای است که پلکان مارپیچی به دور آن می چرخد وبالا می رود. دکل میلهای پیش از اسلام بسیار قطور بوده اند ولی در دوران اسلامی باریکتر و ظریفتر می شوند. دکلها معمولا از گچ سنگ و اجر ساخته شده و گاهی جهت استحکام بیشتر از سرب مذاب استفاده شده است.


2-2- پلکان: پلکان میل فیروزآباد خارج از بنا قرار دارد اما در مناره های اسلامی پلکان به صورت مارپیچی حول دکل می چرخد. جهت پلکان عموما برخلاف حرکت عقربه ساعت بوده و تاثیر قابل ملاحظه ای بر مقاومت بنا در برابر زلزله دارد. در سه مناره مسجد جامع یزد مناره سلجوقی گلپایگان و مناره کوتاه مدرسه خان شیراز استثنایی در پلکان وجود دارد. در این مناره ها دو پلکان وجود دارد. یکی جهت صعود و بالا رفتن و دیگری جهت پایین امدن به صورتی که هیچ ارتباطی بین این پلکانها نیست. در این حالت با در نظر گرفتن قد یک فرد متوسط القامه و با احتساب ارتفاع و فاصله خود راه پله ها دو پلکان به صورت مارپیچی و موازی هم ساخته می شوند.


2-3- نورگیرها:
الف) روزنه هایی کوچک به اندازه جای خالی یک یا چند آجر.
ب) پنجره هایی بزرگ که گاهی جهت اذان گویی نیز از آنها استفاده می شده است.
3- تاج: سومین و بالاترین بخش یک مناره تاج یا کلاهک است. ساقه در نقطه گلوگاه با افزایش مقطع عرضی باز شده به صورت دایره یا چند ضلعی در آمده نعلبکی مناره یا جایگاه موءذن را می سازد. دیواره مناره از نعلبکی یا کف تاج وسط تاج و سرپوش تاج گذشته تا حدود دو متر بالا تر از سقف تاج ادامه پیدا می کند.اطراف تاج با دیواری کوتاه یا نرده های مشبک فلزی وچوبی محصور می شود.


مناره معماری نور الهی راهنمایی و هدایت است. مناره ها ساخته شدند. چه برای راهنمایی ابدان گم شده در صحرا چه برای بیداری ارواح خواب مانده در سحرگاه. مناره جلوه ای کم نظیر از همزیستی هنرهاست. جایی که آجرکاری کاشی کاری نقوش اسلیمی مقرنس کاری و دهها هنر دیگر هوای هنرناب را در فضا می پراکنند.


پی نوشت :کتاب آثار ایران , آندره گدار
کتاب باستان شناسی ایران باستان , لوئی وندربرگ
کتاب تاثیر هنر ساسانی بر هنر اسلامی , عباس زمانی
کتاب معماری ایران دوره اسلامی , محمد یوسف کیانی


 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ne_sh67

عضو جدید
کاربر ممتاز
مناره؛ جلوه زیبای معماری مساجد


چکیده: در پیچ و خم معابر شهرها شاید کمتر به مناره ها که یکی از جلوه های زیبایی معماری است، توجه کرده باشیم. مناره ها با پیشینه ی تاریخی قبل از اسلام، عنصر قابل توجه معماری مساجد در دوران پس از اسلام است.
مناره ها، گلدسته ها یا ماذنه ها با الگوگیری از برج های ساسانی که در کنار معابد مورد استفاده قرار می گرفتند، از دیر باز نقش کاربردی داشته است. برج آتش فیروز آباد، برج نورآباد و با بنای زیگورات چغازنبیل از نمونه هایی است که در زمان احترام و تقدس به آتش مکمل معابد بودند و مجموعه ی فضاهای برج های معبد، یک فضای واحد شناخته می شد.
همچنان که در آن دوران آتش جایگاهی بر فراز این برج ها داشت، مسیحیان نیزاز برج ها استفاده کرده و ناقوس کلیسا را روی آنها طراحی می کردند. برج ها و مناره ها ازگذشته بسیار دور، علاوه بر موارد اشاره شده، نقش کلیدی هدایت و ره نمایی مسافران را نیز بر عهده داشتند. کاروانهایی که در روزگار گذشته، تنها راه ارتباطی شان، جاده ها و راه هایی از دشت ها و جنگل ها بود، از مناره های ره نما که به میل معروف بودند و می توانستند با قامت بلند خویش هدایت گر آنان باشند، استفاده می کردند. هنوز هم در گوشه و کناره جاده های قدیمی، بعضی از این میل ها باقی مانده است. معمولاً میلها بر فراز تپه ها و در کنار جاده های پر پیچ و خم با فاصله ای مناسب، جهت دید بهتر احداث می شدند. میل معروف نادری در شوری گز زاهدان یا میل خسروگرد در سبزوار از نمونه های آن است.
پس از پیدایش دین مبین اسلام برای فراخوانی مسلمین به ادای نمازهای یومیه نیاز به محل مرتفع و مخصوصی بود که آهنگ گوش نواز اذان به اطلاع همگان برسد.
همچنان که بلال، موذن پیغمبر اکرم بر بلندترین محل ممکن قرار می گرفت و اذان می گفت.
رفته رفته با توسعه اسلام در کشورهای متمدن از جمله ایران، در شهرهای مختلف مساجد احداث گردید و در کنار مساجد مناره های مرتفعی برای اعلام اذان ایجاد شد که این نیز کاربردی جدید برای مناره ها و یا به تعبیری ماذنه بوده است.

ایرانیان با ذوق و سلیقه سرشار، مساجد را از معماری ساده غربی خارج کرده و با استفاده از نوع بناهای ساسانی، با سبک و شیوه جدید احداث نمودند؛ به طوری که خلفای عباسی تعداد زیادی از این قبیل مساجد را در شهرهای مهم عربی بنا نهادند.
 

afsaneh_k

عضو جدید
مناره؛ محلی برای خودنمایی معماری اسلامی
با توجه به اینکه مناره از بخشهای اولیه و اصلی ساخت مسجد به شمار نمی رود، اما مسلمانان طی دورانهای مختلف و طی سالها سعی کردند با ساخت مناره هنر معماری اسلامی را به نمایش گذاشته و با رنگهای مختلف، زیبایی و تزئینات شایسته ای به مساجد بیفزایند.
در تاریخ و روایات آمده که حضرت محمد (ص) از بلال خواست مردم را به نماز فراخواند، پس بلال از بالاترین سطح مجاور مسجد شروع به اذان گفتن کرد.

اولین مناره جهان اسلام به وسیله زیاد بن ابیه از عاملان معاویه در شهر بصره در سال 45 هجری ساخته شد. از این رو ساخت مناره را به معاویه نسبت می دهند، اما همچنان میان مورخان اختلاف نظر وجود دارد . با توجه به اینکه ادیان دیگر اعم از مسیحیان و یهودیان برجها، کلیساها و معابدی داشتند که به سبک بیزانسیها تزئین می کردند، این مسئله عاملی شد تا مسلمانان نیز خواستار مناره شوند تا به واسطه آن هنر معماری اسلامی خود را به نمایش گذارند.
گفته می شود بر اساس این مسئله ولید بن عبدالملک خواست از این نوع برجها داشته باشد از این رو مسجد اموی دمشق را در سال 96 هجری ساخت و برای آن مناره هایی قرار داد. برای اولین بار در دمشق مناره به شکل برجی مربع شکل بنا شد و به آن "مئذنة" مشتق از اذان به عنوان مکانی که از آن اذان گفته می شود، ساخته شد.
در برخی از کشورهای اسلامی از مناره به عنوان جایی برای اشاعه نور و روشنایی استفاده می کردند. که بیشتر در شمال آفریقا بود چرا که مناره از کلمه آتش و نور گرفته شده است. حتی برخی از ساکنان مراکش نیز به جای کلمه مئذنه از عساس به معنای مراقبت و نگهداری استفاده می کردند و مانند برجهای دیده بانی در آن کار نگهبانی و حفاظت را انجام می دادند چرا که ارتفاع بالاتر از سطح زمین به بیننده اجازه می داد تا امکان دورتر را بدون مانع ببیند .
اما در عین حال، مناره های اسلامی که ساخته می شد از زیبایی خاصی برخوردار بودند . از قدیمی ترین مناره های باقی مانده از دوران اسلامی مناره عیسی در دانشگاه اموی دمشق است که برجی مربع شکل با نقشهای زیبا آراسته شد.
این مناره با سنگهای تراشیده شده تزیین شده است که با وجود حوادث روزگار و آتش سوزی دانشگاه بیشتر از یکبار همچنان باقی مانده است. ارتفاع این مناره 48 متر است، 5/37 آن به شکل برج مربع شکل است که سر آن به شکل مخروطی است. این مناره تنها مناره ای است که به مناره سامراء شباهت دارد، برای ساخت این مناره حدود سه سال از سال 234 تا 237 هجری زمان صرف شد که نظیر آن در کشورهای اسلامی وجود ندارد.
نقش مناره ها زمانی پررنگ می شد که نمایانگر هنر معماری اسلامی بود و مسلمانان از آن به عنوان ارائه هنر معماری خود بهره می بردند، از این رو سعی می کردند تا با رنگهای مختلف زیبا، با ادوات و وسایل مختلف آنها را تزیین کرده و به زیبایی مساجد بیفزایند.
بنابراین می توان گفت هر کشوری با توجه به رویکرد و نگاه خود به معماری در صدد بود تا معماری اسلامی را به نمایش بگذارد از این رو کشورهای اسلامی با توجه به هنر اصیل اسلامی خود و با توجه به فرهنگ و تمدن دیرینه ای که داشتند از این هنر بهره می بردند و با ادوات و وسایل خاص به تزئین آن اقدام می کردند. به طوری که در برخی از کشورهای اسلامی در بالای برخی از مناره ها هلال ماه وجود دارد که جهت قبله را نشان می دهد و این مسئله به ویژه در شهرهای بزرگ در مسائل اجتماعی آنها تأثیر به سزایی دارد. به طوری که می توان گفت وجود مناره در مساجد منجر به جذب نمازگزار و گردشگر می شود .
 

سـعید

مدیر بازنشسته
منار ساربان

منار ساربان

منار ساربان

منار ساربان در شمال محله جوباره (بخش یهودی‌نشین اصفهان) واقع شده‌است و از زیباترین منارهای عهد سلجوقی می‌باشد که دارای تزئینات آجری و کاشی کاری است و در قرن ششم هجری بنا شده‌است. مناره حدود ۵۴ متر بلندی دارد و از ارتفاعات درون و پیرامون شهر به خوبی مشاهده می‌شود و معرف سبک خالص معماری دوران سلجوقی شهر تاریخی اصفهان در مجموعه آثار تاریخی آن دوره‌است.
بخش اول آن آجر چینی ساده‌است. بخش‌های دوم و سوم آن دارای تزیینات عالی آجری می‏ باشد. بخش چهارم آن تاج اول مناره‌است که مقرنسهای آجری توأم با کاشی فیروزه ای دارد و بسیار جالب و پر حالت است. بخش پنجم آن تزیینات آجری است. بخش ششم آن تاج دوم مناره‌است و بخش هفتم آن تارک مناره است. در قاعده دو تاج این مناره دو کتیبه بسیار زیبا از بهترین رنگ فیروزه‌‏ای کاشی دیده و خوانده می‌‏شود.




منبع : آرمان شهر
 

سـعید

مدیر بازنشسته
منار دارالضیافه

منار دارالضیافه

منار دارالضیافه

.

دو مناره معروف به مناره‌های دارالضیافه که دارالضیاء نیز گفته می شوند در محله جوباره اصفهان واقع شده‌ و از بناهای قرن هشتم هجری‌ می باشند. کتیبه مناره‌ها فرو ریخته و نمی ‌توان سال قطعی ساختمان آن ها را دریافت. این دو مناره تزیینات کاشی کاری نیز دارند و چنان که از نام آن ها پیداست سر در مهمان سرای مشهوری بوده‌اند که به امیر، حکمران یا پادشاهی در قرن هشتم تعلق داشته است




منبع آرمان شهر
 

ادمک تنها

عضو جدید
معماري نور الهي در مناره و تداعي آسمان در شمسه‌هاي مسجد

معماري نور الهي در مناره و تداعي آسمان در شمسه‌هاي مسجد


معماري نور الهي در مناره و تداعي آسمان در شمسه‌هاي مسجد

از ميان نقشهاي هندسي , آنها که داراي ستاره (يا شمسه) اند , بيشتر تداعي کننده آسمان اند.شبکه دواير هم مرکز مدارگونه اي که زير نقش گره هاي ستاره اي است يارآور مدارات ستارگان است , و شعاعهاي هم فاصله شمسه ها همچون پرتوهائي است که در آسمان پر ستاره از ستارگان مي تابد.خطوط منتشر از مرکز ستاره هاي فرعي را تشکيل دهند , داراي هويت بصري مبهمي است.


باشگاه جواني برنا/ به منظور تشريح مراحل عمل عبادي بهتر آن است خصوصيات مسجد که شامل مناره , گنبد , حوض و وضوخانه است، ذکر شود.





مناره؛ معماري نور الهي



مناره :منار يا مناره که چراغدان و چراغ پايه نيز گفته شده , در لغت به معناي کانون نور , محل نور و جاي نار تعبير شده است. وجه تسميه مناره ها اين است که مناره ها چه براي راهنمايي عابدان گم گشته در صحرا و چه براي بيداري ارواح خواب مانده در سحرگاه ساخته شده است.مناره معماري نور الهي, راهنمايي و هدايت است.







نقش هاي هندسي گسترش پذير نمادي است از بعد باطني اسلام

گنبد : گنبد که اساس آن دايره است , تصوير يک کل نامحدود است که چون به تساوي تقسيم گردد , به چند ضلعي هاي منتظمي بدل مي شود.آن چند ضلعي ها هم ممکن است خود به چند ضلعي هاي ستاره گون تبديل و بر فرازش آيد و پيوسته در تناسبات هندسي کاملآ هماهنگي گسترده شوند.اين شيوه بدست آوردن همه تناسبات مهم از تقسيم کردن دايره به کمانهاي برابر چيزي جز روشي نمادين براي بيان توحيد نيست که همانا عقيده ماوراء الطبيعي وحدانيت الهي است که مبداء و معاد جمله کثرات است. انسان سنتي اين صور را, همچون تشخيص اعداد, جلوه کثرات صادره از خالق ادراک مي کند.نقش هاي هندسي بي نهايت گسترش پذير نمادي است از بعد باطني اسلام و اين مفهوم صوفيانه " کثرت پايان ناپذير خلقت, فيض وجود است که از احد صادر مي شود:کثرت در وحدت "و چون گنبد رو به آسمان کشيده شده , لذا درخت بهشتي ( طوبي ) مناسب ترين نقشمايه براي تزئين سطح داخلي آن بود.يک نمونه برجسته از اين نوع تزئين در قبه الصخره ديده مي شود و در آن درخت عالمگير پر نقش و نگاري که از ديدگاه اسلامي از بالا به پائين رشد مي کند , از نقطه اوج گنبد رو به پائين کشيده و سرتاسر فضاي داخلي گنبد را فروپوشانده و تا نقطه پائين ادامه يافته است.استفاده از درخت وارونه عجيب به نظر مي رسد ولي در اسلام اين دنيا همچون تصويري در آينه , رمز و نمادي از بهشت است. اصل برگشت پذيري در اسلام رخ مي دهد.









آينه آب؛ نماد مرکزيت

حوض : در مرکز هندسي صحن يا محوطه , حوضي وجود دارد که آب آن جاري و هميشه تازه است.اين حوض آينه آب است که در عين حال هم تصوير گنبد آسمان ( را که طاق واقعي پرستشگاه مثالي است ) و هم تصوير کاشي هاي هفت رنگ پوشانده نماها را در خود منعکس مي کند .از اين طريق اين آينه است که پرستشگاه مثال,ملاقات آسمان و زمين را تحقق مي بخشد.آينه آب در اينجا در حقيقت نماد و مظهر مرکزيت را در خود متجلي کرده است. باري اين نمود آينه در مرکز سازه پرستشگاه مثالي , در مرکز متافيزيکي که يک سلسله از فيلسوفان ايراني تعليم داده اند , نيز قرار دارد و برجسته ترين اين فيلسوفان در مقطعي از زمان در اصفهان مي زيسته اند.









اقليم هشت بهشت؛ انتقال تصوير از مرحله قوه و مجاز به فعل و واقعيت

پس جادارد که روي نمود اساسي آينه پافشاري کنيم.چهار جهت اصلي ( شمال , جنوب , شرق , غرب ) را چهار ايوان تعيين مي کند.اين جهت ها در امتداد افق قرار دارند.اما جهت و بعد عمودي را , از نقطه "نظير " يا "سمت القدم" تا "سمت الراس" , آينه نشان مي دهد.با توجه به اينکه در مرکز حوض نمي توان قرار گرفت, چه اتفاقي خواهد افتاد,اگر در محور يکي از چهار ايوان قرار بگيريم؟مي توانيم در عين حال هم ايوان و هم تصوير معکوس آن را در حوض مشاهده کنيم. اما اين تصوير معکوس نتيجه بالقوه ( مجازي ) است که در وهله نخست, انعکاس آن روي سطح صيقلي آب ايجاد شده است.حال اين موضوع تصوير معکوس را به سطح علم مراياي عرفاني منتقل کنيم.انتقال تصوير از مرحله قوه و مجاز به فعل و واقعيت, همان اصل تاويل است که براي متالهين مکتب سهروردي در حکم رسوخ به عالم مثال, "اقليم هشت بهشت" يا عالم برزخ بين عالم معقول و محسوسات است.







تجمل و نمايشگرائي , همچنان که محور زيباشناسي بصري در ساير وسايط هنر آن دوره است , عنصر اصلي نماينده سليقه معماري نيز هست.نماهاي بيش از اندازه وسيع موجب فزوني ميل به قالبي کردن اشکال معماري شد ; و با پيچيدگي هاي بصري اجزاي نقش که سطوح نما را جذاب و شورانگيز مي کرد , تجربه معماري را غني ساخت , و بر قدرت معماران در جلب توجه بينندگان افزود. تناقض هاي معمول بين رويه تزئيني بنا و سازه آن, در اينجا ماهرانه به گفتگوي پويايي تبديل شد که در آ‌ن سازه و تزئينات همديگر را از طريق تقسيمات هندسي تکميل مي کردند.نماهاي رنگارنگ به ديوارهاي لطيف رنگين و صفحات کم عمق عالم دو بعدي , لطفي پويا و بافتي غني بخشيد.







پوشاندن سرتاسر سطوح داخلي و خارجي بنا با نقش رنگين و کتيبه در قالب هاي مختلف, حال وهواي اين بناها را نه تنها به طرح بناه هاي خيالي تصوير شده در مينياتورهاي آن زمان, بلکه نوعي سليقه "نقاشانه" در معماري را منعکس مي کند. اين مجموعه از ديوارها و طاقهاي متوالي , پر زينت است که چون کلي واحد به ادراک در نمي آيد بلکه سطوح پيچيده پرکاري است که جداجدا حين حرکت در زمان و فضا دريافت مي شود. تلقي معماري چون تاثير و تاثر مهيج سازه و تزئينات و رنگ و حجم پردازي و بافت و نور , حاکي از جريانهاي ذهني ادراک بصري است.







نقش هاي ستاره و شمسه، تداعي کننده آسمان اند

از ميان نقشهاي هندسي , آنها که داراي ستاره (يا شمسه) اند , بيشتر تداعي کننده آسمان اند.شبکه دواير هم مرکز مدارگونه اي که زير نقش گره هاي ستاره اي است يارآور مدارات ستارگان است , و شعاعهاي هم فاصله شمسه ها همچون پرتوهائي است که در آسمان پر ستاره از ستارگان مي تابد.خطوط منتشر از مرکز ستاره هاي فرعي را تشکيل دهند , داراي هويت بصري مبهمي است.







بورکهارت در کتاب اصلي خود در زيبا شناسي , که در سال 1967.م با نام هنر مقدس در شرق و غرب از فرانسه به انگليسي ترجمه شد, زيباشناسي مابعدالطبيعي اديان اصلي جهان , از جمله اسلام , راتشريح کرده است.از ميان اولين مقالات وي درباره زيباشناسي اسلامي , شايد موثرترين آنها " ارزشهاي جاويدان در هنر اسلامي " 1967.م باشد که وحدت معنوي بي زمان سنت بصري اسلامي را بازگو مي کند و بر ماهيت عرفاني و متفکرانه و غير تاريخي نقوش هندسي اسلامي تاکيد مي ورزد : "نقوش هندسي دو شکل و نمونه دارد ;





يکي نقش هندسي يافته متشکل از کثيري از ستاره هاي هندسي است, که شعاع هاي آنها به نقشي در هم تنيده و بي نهايت مي پيوندند. اين جالبترين نمادي است که از تامل در " وحدت در کثرت و کثرت در وحدت " به ذهن انسان ژرف انديش مي رسد....





شکل دوم آن چيزي است که معمولآ نقوش هندسه اسلامي"عربانه "مي خوانند و مرکب است از نگاره هاي گياهي, که به قصد محو همه شباهتها به طبيعت و رعايت محض قواعد ضرباهنگ به صورت گرافيک در آمده است , هر خط در امتداد خود پيچ و تاب مي خورد و هر سطح قرينه اي دارد.عربانه هم موزون است و هم رياضي وار است و هم خوش آهنگ و اين براي روح اسلام که مايل به تعادل عشق و عقل است , بيشترين اهميت را دارد...."در چنين شيوه هايي هر چه در هنر فارغ از زمان است و هنري مقدس همچون هنر اسلامي همواره شامل عنصري بي زمان است , معقول مي افتد. وي در ادامه مي افزايد : آفت اصلي که بايد از آن احتراز کرد اين ذهنيت عالمانه است که به همه آثار هنري از قرون گذشته چون پديده هايي صرفآ تاريخي نظر مي کنند که به گذشته تعلق دارد و ارتباط آن با زندگي امروز بسي ناچيز است....بايد پرسيد در هنر اجداد ما چه چيزي بي زمان است.اگر اين را تشخيص دهيم خواهيم توانست از اين در ساختار دائمي زندگي عصر خود استفاده کنيم.







با اين همه ميراث متقدمان و تتجربه به جاي مانده از آنها توام با تنوع و تجربه‌هاي سنتي در استفاده از فرم و فضا به ويژه در معماري مساجد، قرن‌هاست که به کمال رسيده و به بلوغ هنري و ماندگاري فني دست يافته است.







هنر مجرد در شاهکاري که نظم قابل فهم و آرامش فکري را مي رساند

تبلور اين امر را مي‌توان در بناي کوچک زيبا و ظريفي همچون مسجد "شيخ‌ لطف‌الله" اصفهان که در اوج زيبايي، ادراک علمي و استادي مسلم است، به وضوح مشاهده کرد.







ويل دورانت مورخ مشهور و معاصر آمريکايي در باره اين شاهکار بي‌مانند توصيف جالبي دارد. او در تاريخ تمدن خود و در آغاز عصر خرد مي‌نويسد: بيش از همه داخل مسجد داراي زيبايي شگفت‌انگيزي است که شامل نقوش اسليمي، اشکال هندسي، چنبره‌ايي با طرح کامل و يک شکل است. در اين جا هنر مجرد (آبستره) را مي‌بينيم ولي با منطق و سبک و اهميتي که هرج و مرج مبهوت‌کننده‌اي را به عقل عرضه نمي‌کند، بلکه نظم قابل فهم و آرامش فکري را مي‌رساند.





پروفسرو پوپ، ايران‌شناس و مستشرق معروف معاصر در کتاب خود «بررسي هنر ايران» مي‌نويسد: "کوچک‌ترن نقطه ضفعي در اين بنا ديده نمي‌شود. اندازه‌ها بسيار مناسب اند، نقشه آن بسيار قوي و زيبا و به طور خلاصه توافقي است بين يک دنيا شور و هيجان و يک سکوت و آرامش باشکوه که نماينده ذوق سرشار زيبايي‌شناسي است و منبعي جز ايمان مذهبي و الهام آسماني نمي‌تواند داشته باشد."





برگرفته از مقاله مهدي عباسي (عضو انجمن مفاخر معماري ايران)، کتاب اصفهان تصوير بهشت، کتاب سنت معماري ايران نوشته پروفسور حسين نصر و هندسه و تزيين اسلامي نوشته مهرداد قيومي








www.kolbehhhh.blogfa.com
 

marali_64

عضو جدید
معرفی برخی مناره ها :
اصفهان
مناره باقوشخانه
شايد ساختمان مزبور با مناره‏ها مرتبط باشد و در زمان سنجر ساخته شده باشد و تقريباً از نظر تاريخ بنا مربوط بهحدود قرن ششم مى ‏گردد.
از كتيبه زير مقرنس هاى بالاى مناره كه به خط ثلث سفيدمعرق بر زمينه كاشى لاجوردى رنگ است فقطه جمله (و من دخله( باقى مانده كه در وقايعقسمتى از آيه:
ان اول بيت وضع للناس الذى ببكة مباركا و هدى اللعاغلمين فيه آياتبينات مقام ابرايهم و من دخله كان آمنا مى ‏باشد.
به نظر نگارنده اين آيه دلالتدارد كه محل مزبور مشتمل بر مسجدى بوده و در اثر مروز زمان از ميان رفته است.
درداخل مرنس هاى مناره ‏ها هر سوسن يا طاس شامل يك كلمه است و كلمات موجود به خط ثلثسفيد معرق بر زمينه كاش لاجوردى چنين است:
«محمد» «على» «وفاطمه» «والحسن» «والحسين»
پوشش تزييناتى مناره ‏ها مزبور به خط بنائى فيروزه ‏اى بر زمينهشطرنجى آجرى در هفت رديف به شرح زير است:
رديف اول كلمه (الله(، رديف دوم تكراركلمه« اكبر»، رديف سوم تكرار كلمه (الله(، رديف چهارم تكرار كلمه «محمد»، رديف پنجمتكرار كلمه «و على»، رديف ششم تكرار كلمه «و حسن»، رديف هفتم تكرار كلمه «و حسين» اين مناره زير شماره 272 به ثبت تاريخى رسيده است.

منارهساربان


اين مناره هم در محله جوباره در ميانفضائى وسيع واقع شده و از مناره ‏هاى بسيار زيباى عهد سلاجقه در اصفهاناست.
مؤلف دانشمند گنجينه آثار تارخى اصفهان راجع به اين مناره چنين نوشتهاست:
اين مناره كه يكى از زيبارتين مناره ‏هاى عهد سلاجقه در اصفهان است درانتهاى شمالى محله جوباره ناحيه يهودى نشين اصفهان نزديك مناره چهل دختران در گوشهيك ميدان كوچكى كه يقيناً در زمان ساختمان آن محل مسجد كوچيك در پاى مناره بوده استواقع شده.
ارتفاع اين مناره در حدود 48 متر است و محيط قاعده آن 14 متر مى‏ باشدو از پائين به بالا داراى هفت قسمت متمايز است:
قسمت اول آن آجر چينى ساده است. قسمت دوم و سوم آن داراى تزيينات عالى آجرى مى‏ باشد. قسمت چهارم آن تاج اول منارهاست كه مقرنس هاى آجرى توأم با كاشى فيروزه ‏اى دارد و بسيار جالب و پر حالت است. قسمت پنجم آن تزيينات آجرى است. قسمت ششم آن تاج دوم مناره است و قسمت هفتم آن تاركمناره است.
در قاعده دو تاج اين مناره دو كتيبه بسيار زيبا از بهترين رنگ فيروزه‏اى كاشى ديده و خوانده مى ‏شود. مناره مزبور كه از ارتفاع اوليه آن اندكى كاستهشده است در حال حاضر به سمت مغرب متمايل شده و اين تمايل از دور و نزديك كاملاًنمايان است. سال ساختمان اين مناره در كتيبه ‏هاى فعلى آن موجود نيست لذا به طورقطع نمى ‏توان زمان ساختمان آن را معلوم كرد. پرفسور پوپ سال ساختمان اين مناره رااواخر قرن پنجم هجرى مى‏ داند و آقاى مايرون به منت سميث ساختمان آن را بين سالهاى 550تا 688 هجرى تخمين زده است. كتيبه فوقانى مقرنس هاى تارك اين مناره به خط كوفىفيروزه اى بر جسته بر زمينه آجرى به شرح زير است:
«لا اله الا الله صادقا مخلصامحمد رسول الله »
كتيبه زير مقرنس ها به خط كوفى فيروزه ‏اى بر جسته بر زمينهآجرى به شرح زير است:
«بسم الله الرحمن الرحيم و من احسن قولا ممن دعا الى اللهو عمل صالحاً و قال اننى من السلمين»
كتيبه وسط اين مناره به خط بنائى فيروزه اىبر زمينه آجرى تكرارى نام هاى: (محمد) و (ابوبكر) و (عمر) و (عثمان) و (على).
درنصف تحتانى مناره مزبور و در اشكال مربع به خط بنانى فرو رفته بر زمينه شطرنجى و بهطور درهم و بر هم عبارات زير تكرار شده است:
(لا اله الا هو) (و هو بكل شى‏ءعليم) (و هو السمعى البصير).
در تاريخچه اصفهان نوشته شده كه مناره ساربان بهمناره مسجد على شباهت دارد و ارتفاع آن 44/2 متر و مدخل پلكان در ارتفاع 7 مترى تنهمناره واقع شده و تعداد پلكانش 135 است و پهناى پلكانهاى 68 سانتيمتر است.
و نيزگفته است كه ساختمان مناره متعلق به عهد سلجوقيان و بنا به گفته گدار فرانسوى مربوطبه سالهاى 525 تا 550 هجرى است.
كتيبه‏ هاى مناره را چنين بيان كرده كه از سهكتيبه كوفى تزيين يافته است:
1- كتيبه يكم با كاشى آبى عبارت: لا اله اللهصادقاً مخلصاً محمد رسول الله بر آن منقوش است.
2- كتيبه دوم شامل آيه 33 سورهفصلت قرآن است.
3- كتيبه سوم به خط كوفى چهار گوش با آجر تراش بر روى كاشى آبىشامل اسامى: محمد (ص) و خلفاى راشدين است.
اين مناره كمى به سمت مغرب تمايل پيداكرده و زير مناره كه خالى و به جاى زير زمين از آن استفاده مى‏ كردند در سال يكهزارو سيصد و بيست و چار شمسى به طرز خوبى بسته و پر شده است.
پس مى ‏توان گفت كهمناره ساربان ارتفاعش بين 44/2 متر تا حدود 48 متر و محيط قاعده آن 14 متر و داراى 135 پلكان و سه كتيبه كوفى مى‏ باشد و تاريخ ساختمان قرن پنجم و ششم بودهاست.
در كتاب نصف جهان فى تعريف الاصفهان چنين گفته:
و در محله جويباره همچند مناره دارد يكى از آنها را مناره ساربان مى ‏نامند و از همه اين منارها منارساربان بلندتر و خوش نماتر ساخته شده و معتبرتر است و به خاطر فقير چنان مى ‏رسد كهاين منار را نام منار سارويه بوده و در آن محل واقع بوده است، اسم آن محل متروك ومهجور شده و كسى نام سارويه ندانسته است، آن را ساروان خيال كرده و با آن ناماشتهار يافته باشد و الله اعلم.
اما وجه تسميه منار ساربان به نظر مى‏ رسد گفتهنصف جهان درست باشد و ساختمان سارويه كه شرح آن در مبانى معدومةالاثر بيان گرديدهدر همين محله بوده و هنگامى كه خمارتكين تصرفاتى در آن بنا كرد احتمال دارد اينمناره را هم او ساخته باشد و مناره به نام محل اشتهار داشته و كم بكم سارويه بهساروان و ساروان به ساربان تغيير وضع داده است.
اين مناره زير شماره 232 به ثبتتاريخى رسيده است.



مناره ‏هاى دردشت

مناره ‏ها كه سر آنها افتاده وصل به ساختنمانى بوده كه واحدى از مدرسه ومسجدى از زمان ال مظفر را تشكيل مى‏ داده و پس از خرابى مسجد و مدرسه تبديل بهكاروانسرا گرديده و در زمان حاضر كاروانسرا هم خانه شده است.
در جوار اين دومناره مقبره‏اى است كه گنبد خشتى و بسيار زياد و مرتفع دارد و در آن سنگ قبرى استكه از آن نام صاحب قبر معلوم مى ‏گردد.
مؤلف تاريخچه ابنيه تاريخى اصفهان راجعبه اين دو مناره چنين نوشته است:
در محله در دشت دو مناره قديمى كاشيكارى مغولىوجود دارد كه قسمتى از سر آنها خراب شده و مى ‏گويند هر كس قصد خرابى اين دو منارهرا نموده از بين رفته است و مربوط به دوره دوم سلجوقى است.
اين دو مناره طرفينسر در مدرسه‏ اى بوده كه در زمان شاه ابواسحاق مسجدى وجود داشسته و خراب شده وبعدها به كاروانسرا و حاليه اراضى آن تبديل به چند خانه مسكونى گرديده و اين دومنارهبه حالت مخروبه ‏اى هنزو باقى است. در جنب اين دو مناره مقبره‏اى است كه گنبدخشتى بسيار زيبا و بلندى دارد. در اين بنا سنگ قبر عالى است كه اين عبارات بر روىآن خوانده مى ‏شود:

«هذه الصخرة المقدسة انشاتها الخاتون العظمى سلطان بختآغا ابنةالامير خسرو شاه ادام الله توفيقها لنفسها بعد وفاتها فى رمضان سنة ثلث وخمسين ...
و منظور دختر كيخسرو اينجو مى‏ باشد كه در سال 759 ه وفات يافته،شوهرش شاه محمود و برادر شوهرش شاه شجاع نام داشته كه در جنگ دو برادر رشادت هاىزياد به خرج داد و عاقبت شاه محمود او را در حال مستى در سال 769 ه بكشت. گويند اينسنگ را قبل از فوت خود نقش كرده بوده است. در كنار اين كتبيه اطاق كوچكى موجود استكه به زير نقب يا دخمه ‏اى راه دارد.
نام سلطان بخت آغا و يا آغا سلطان در كتيبهايوان جنوبى به خط نستعليق و در سر درب مسجد جامع رو به كوچه ساوجيان به خط كوفىمعرق به سال 760 ه موجود است.
در گفته‏ هاى مؤلف تاريخچه ابنيه تاريخ اصفهان دواشتباه ديده مى ‏شود: يكى اين كه در عبارت سنگ قبر بجادى ادام الله اشتباهاً ادامهالله نوشته ‏اند در صوترى كه عبارت سنگ قبر همان ادام الله است. دوم اين كه بانوسلطان آقا بانى تزيينات ايوان جنوبى مسجد جامع عتيق اصفهان را كه در قرن دهم مى‏زيسته با سلطان بخت آغا دختر كيخسرو و يا خسرو شاه كه در قرن هشتم بوده است اشتباهكرده ‏اند.
مؤلف گنجينه آثار تاريخى اصفهان درباره مناره ‏هاى مزبور بحثىمحققانه كرده كه قسمتى از آن به شرح زير نقل مى ‏گردد:
دو مناره در دشت بر فرازسر در بلندى به ارتفاع حدود پانزده متر كه از عظمت ديرين ان حكايت مى‏ كند قراردراند. ارتفاع باقى مانده ‏هاى دو مناره در دشت از سطح پشت بام آن بيش از 8 مترنيست و حكايت از بناى مفصل و وسيعى مى ‏كند كه در عقب مناره ‏ها و سر در مجلل آنواقع مى ‏شده است. از ترتيب استقرار ساختمان هاى بعد از سر در به علت تغييرات زيادىكه در وضع اين ناحيه داده شده اطلاعاتى در دست نيست و از ساختمان وسيع آن غير ازفضاى مختصرى كه در عقب سر در واقع است چيزى باقى نمانده ولى به طورى كه معمرين ساكندر اطراف اين بناى تاريخى براى نگارنده نقل كرده ‏اند تا يك قرن پيش هم اطاق هاىويرانه اطراف مدرسه در دشت كه مناره ‏ها و سر در فعلى مدخل آن محسوب مى ‏شده باقىبوده است و تدريجاً ضميمه خانه ‏هاى اطراف شده و تا يك قرن پيش به صورت (تكيه) محلىبراى اجتماع مردم محله در دشت بوده است.
در اطراف گردنه گنبد آرامگاه سلطان بختآغا نيز آثارى مشاهده مى ‏شود كه اتصال بقعه در به بناهاى ديگر در اطراف آن مى‏رساند و چنين استبناط مى ‏شود كه باقى مانده اثارى از يك مجموعه ساختمانى مفصال ووسيع بوده است كه به احتمال قوى بانى ساختمان آن خود سلطان بخت آغا و يا شوهر اوسلطان محمود آل مظفر بوده است.
بقعه فعلى از طرف ضلع شمالى راهى به داخل مدرسهداشته است كه فعلاً مسدود مى‏ باشد و ترتيب ساختمان در مجاورت سر در و راه داشتن آنبه مدرسه باز مؤيد اين مطلب است كه ساختمان مناره ‏ها و سر در فعلى مدرسه نيز ازاقدامات خود سلطان بخت آغا بوده است و بقعه اختصاصى آرامگاه وى نيز در زمان حياتخود او ساخته شده و كليه اين اقدامات ساختمانى با فراغت تمام صورت گرفته است حتىسلطان بخت آغا به موجب الواح موجود بر سنگ قبر نفيس او سنگ مزبور را در زمان حياتخود در سال 735 هجرى و شانزده سال قبل از آنكه كشته شود دستور تهيه و تزيين ان راداده است و بعد از قتلش در بقعه اختصاصى خود مدفون شده و سنگ مزبور نيز بر آرامگاهاو قرار داده شده است. با علاقه زيادى كه محمود شاه ال مظفر به اين زن داشته است وتأثر و تحسر شديدى كه پس از قتل او اركان زندگى او را فرا گرفتنه و تا آخر عمر اورا سخت نادم و پشيمان نموده است و علاقه خود شاه محمود آل مظفر به عمران و ساختمانكه آثار دوره او نيز در صفه عمر در مسجد جمعه اصفهان و در امامزاده اسماعيل موجوداست مى ‏توان احتمال داد كه اگر ملكه زيبا و زيبا پرست او خود بانى ساختمان بناىمزبور نبوده است يقيناً در تشويق پادشاه وقت به انجام اين قبيل امور مشوق مؤثرىبوده و نقش مهمى داشته است و با تنوجه به جنگ هاى متعدد و لشكر كشى ‏هاى دائمى اينسلطان و جنگ و ستيزهاى دائمى بين او بردران و رقيبانش كه او را واردار مى ‏كرده ازپاى تخت خود اصفهان خارج شود مى ‏توان به احتمال قريب به يقين گفت كه سرپرستى ونظارت در عمليات ساختمانى دوره حكومت او با زن رشد و لايق او سلطان بخت آغا بودهاست.

منارجام

منارجام در ۱۲ کیلومتری شمال شرق ولسوالی شهرک د رقریه موسوم به جامجاییکه از کنار آن دریایی خروشان هریرود میگذرد . منارجام یکی ازساختمان های عظیموپرشکوه است که در عهد سلطان غیاث الدین غوری در سال ۱۱۶۵۱۲۰۲میلادی اعمارشدهویکی از منظره دیدنی واثر تاریخی در افغانستان و دومین مناره از لحاظ ارتفاع درجهانمیباشد. این مناره از لحاظ عظمت معماری تزئینات عالی ونوشته های کوفی خود بعد ازمنارقطب دهلی که دارای ۷۳ متر ارتفاع بوده در زمره عجایت هفتگانه جهان محسوبمیگردد.
این مناراز لحاظ قدامت تاریخی نسبت به منار قطب ومناربخارا برتری داردمورخین و نویسنده های داخلی وخارجی منارجام را از دید گاه های مختلف و متفاوتی بهبررسی گرفته اند


شکل و ساختمانمنار جام
منارجام بالای تهدابهشت ضعلی در چهار طبقه ساخته شده واز پایین به بالا قط آن کم شده میرود وشکل هرم رابخود میگیرد وطرز پوشش آن گنبدی میباشد مواد ساختمانی آن خشت پخته ((اژند)) بامرکبات چونه وگچ تشکیل میدهد از تیراکوتوا کاشی نیز در آن کار گرفته شده است. هکذا همین خشت پخه وسیله ای بوجود آوردن منبت کاری و نقوش آن شده تمام منار با نقشهای رنگارنگ و مقبول و با تناسب پوشانیده شده حصه زیرین آنرا فیته های جدا گانهاحاطه کرده که مورد توجه واقع میگردد. و بیشتر در آن نقوش هندسی بکار رفته و دربعضی حصص آن دیزاین های نباتی نیز مجسم گردیده است تناسب این بنا از لحاظ ظاهریبسیار موزون است نقوش که در آن بکار رفته به منار شکل فانتازی میبخشد و نظر به ایناصول دو باره استحکا م آن سنجش خوب صورت گرفته . اضافه از هشت قرن زلزله ها و انواععوازض جوی بالای منار تأثیر وارد نکرده و به حال خود باقی مانده این گونه سنجش بربیننده تأثیری بس بزرگ وارد میکند.

ارتفاع منار
در رابطه به ارتفاع منار جام در نوشته های دانشمنداناختلاف نظر اندک به ملاحظه میرسد کالینه پوکا چینکوا مولف تاریخ صنایع افغانستانارتفاع منار تاریخی جام را شصت متر مینگارد در حالیکه آقای کهزاد بلندی آنرا هفتادمتر نگاشته است . اما آقایان غلام جیلانی داوری و عزیزاحمد پنجشیری ارتفاع منار جامرا شصت و سه متر سی سانتی مینگارد . از نظر نگارنده محاسبه داوری و پنچشیری دقیقمیباشد زیرا هردوی شان علاوه از تحقیق و تحریز مقالات دراین مورد منار مذکور را ازنزدیک مشاهده نموده اند

نقش و تزئین در منار جام
نقش وتزئین در منارجام در مجموع خیلی عالی و آرامش بخش بوده نفاست کار وساختمان آن که از پارچه های کوچک خشت ساخته شده و بروی کچ وضع گردیده نمای خیلیجالب ودیدنی بوجود آورده است . د رمنارغور تزئینات کاملا پیچیده و ازهم متفاوتمیباشد این اختلاف به زیبایی منارافزوده و شامل دیزاین های هندسی از مواد چونسفالهای شفاف گچ وخشت میباشد .
منارجام از قاعده تا نیمه و بالایی آن یعنی جایکهیک دسته گلهای مدال مانند قسمت زیرین دیزاین را از کمربند های کتیبه کوفی جد میسازدامتداد دارد . در گل وستوح هموار خشت کندن کاری شده تاقله منار میرسد در این بناترکیب خطوط هندسی خیلی متنوع وهمیشه خوانا است که دلالت به خوبی وقوت تزئین دراینبنا را مینمایدکه هنگام تابیدن آفتاب فضای بسیار خوبی راایجاد میکند. در این نوعشکل تزئینی رسم ها به شکل بافت خور ده و غربالی است و این شکل تزئینی که خیلی همآهنگ است در اکثر آبدات دوره اسلامی افغانستان به مشاهدهمیرسد.

تناظر نیمه علیاییمنار خیلی متباین بوده مفهوم عمومی را در بردارد یعنی شکل عمومی را نمایش میدهد . طرز تزئین و آرایش قاعده از نگاه تنوع و قشنگی با تمام جزئیاتش بررسی شده میتواندکتیبه کوفی این رنگ کاشی که در قسمت فوقانی حصه اول منار کار شده در زمینه یک نوعرنگ خشت که به تمام منار حاکمیت دارد جلب توجه نموده و زیبایی آبده را کامل میسازددر قسمت های دومی وسومی منار نیز نیز تزئینات هندسی جالبی با خطوط کوفی کارشده استقسمت آخری یا فوقانی به شکل یک موذنه ساخته شده که پایه های موذنه توسط یک گنبد نیمکروی پوشانیده شده است . د رقسمت تحتانی تمام تزئینات به هشت حصه عمودی مستطیل نماتقسیم بندی شده که مستطیل ها نیز به قسمت های کوچکتری در محدوده های هندسی تقسیمشده اطراف تمام این واحد های بزرگ و کوچک توسط یک حاشیه خطی مشتمل از آیات قرآنی «سوره مریم» احاطه گردیده است . کهآن از نگاه رسم الخط که به ذات خود بهترین تزئین را نیز القا می نماید و در ضمنچوکات وحاشیه تزئینات دیگر ی را نیز تشکیل میدهد . از راس منار که با رواق هایشکسته وهلالی مزین شده تا نبشته های ضخیم آن با کاشی آبی رنگ نوشته شده که یک کتیبهبه خط کوفی برجسته و عریض به نظر میرسد (تصویر)
زیرا کمر بند ددوم میان کمربند مزین مروارید نشان دو کمربند از کتبه ثبت شده کوفی با برجستگی بیشتر جلب نظر میکند . این گونه نظم وروش درتزئین از زمان سامانیان نیز وجود داشته تاق شکسته تاق هلالی یا کمان هیا نعل یک کمربند دارای نقاش های مانند با تزئینات کلیدی هندسی قرار گرفته بالای آن برگ وگل هاینوک تیز به شیوه نائینی دیده میشود برنده سوم بسیار جالب است و در آن کتله های وجوددارد که شکل دسته را اختیار کرده بالای آن یک کمربند پهن از گل وبرگ در داخل سهطبقه قرار گرفته که بر یک شکل سه برگه استوار بوده و با دو حاشیه مروارید بندی شکلقدیم آراسته است کتیبه مجلل و زیبایی کاشی بر فراز یک کمربند اعمار شده که در میانهبا دریچه هال یوصل میشود پیچیده گی های هندسی با اشکال سه برگه و ترسیم خطوطچاربرگه وسه برگه در دورادور شبکه های آن دیده میشود . به استثنای مطالب ذکر شده بهاین نتیجه میرسیم که منارجام از دیدگاه ساختمان عالی معماری دیزاین تزئینات استحکاموپایداری یک اثر بی نظیر و پر ارج بوده از عنایم معماری کشور محسوبمیشود.



کتبه ها و رسم الخط درمنارجام
طوریکه قبلا تذکر رفتمنارجام دارای هشت ضلع بوده اضلاع آن در مجموع صفحه را تشکیل میدهد که در آن نوشتهها به نظر میرسد مثلا در هشت روی قسمت پایین منار نوشته طویل مشاهده میگردد. که متننوشته به شکل مدور با کاشی آغاز میگردد. نوشته در صفحه (۱-۲ ) به وضاحت تشخیص نمیگردد.اما د رصفحه سه و پنج آغاز متن به نظرمی آید این متن از جز نزدهم قرآن کریم ازسوره حضرت مریم انتخاب گردیده مجموعأ ۹۷۶ کلمه میباشد به صفحه ۱۳ به ۳۱ صفحه چهارآیه و چهل سه صفحه ۵ آیه ۵۴ صفحه ۶ آیه ۷۷ صفحه ۸ آیه ۹۲ صفحه درج میباشد. حک وثبتآیات قران کریم به روی کتیبه ها بستگی باهدف و انگیزه ساختمان مناردارد.
  • کتیبه اول: متن این کتیبه از بالا به پایین با کلمه طیبه وشهادتآغاز می یابد. «اشهد ان الا اله الا الله ، محمد رسول الله»
  • کتبه دوم: در این کتیبه آیه از قران عظیم الشان «نصرمن الله فتحالقریب و بشرالمومنین یا ایهاالذین آمنوا....» به دنباله آیه ۶۱ سوره ۱۳ سه کلمهآیه مبارکه آمده است «ای کسانیکه گرویده اید» که همین سبک را در کتیبه های ابنیهفاطمیان هم میتوان دید. و این روش از آن فرا تر میرود .
  • کتیبه سوم: نبشته کوفی که در قسمت علیای آن ثبت گردیده عبارت استاز: (السلطان المعظم غیاث الدنیا والدین ابولفتح محمد بن سام ))
نبشته مر کز این کتیبه از کاشیاست و در آن همان القاب و عناوین حک و ثبت گردیده که رسمأ به آن مخاطب بود .
  • کتیبه چارم: این کتیبه دقیقأ در زیر اولین برنده قرار دارد. که ازخشت لعابدار رنگ تراشیده شده با زمینه گلابی جلوه نمایی میکند.
این کتیبه اسم شخص را آشکارمیسازد که مسئولیت ایجاد منار را به عهده داشته است. (۱۰۰ص۲۸) نبشته مرکزی اینکتیبه از کاشی است و در آن همان القاب و عناوین حک وثبت گردیده که رسمأ به آن مخاطببود . الف (( السلطان المعظم شاهنشاه الاعظم عیاث الدین والدین معزالاسلام والمسلمین ابولفتح بن سام . )) ب: (( قسیم امیرالمومنین خلد الله ملکه ))
  • کتیبه پنجم: این کتیبه به خط نسخ کنده شده ودر قسمت متن دراز رخبعد از نوشته قبلی در زیرآغاز سطر دوم موقعیت دارد سه کلمه اول آن خوب خوانا نیست ودر آن امضای کسی دیده میشود که این تزئینات را در منار انجام داده و جالب تر ازهمهامضای معماران نیز به نظرمیخورد. (عمل علی بن ........) باید متذکرشد که خط نسخوکوفی برابر روی منار ثبت گردیده اگر به دیتیل منار جام که در تصویر نشان داده شدهدقیق شویم تما م افتاده گی ها و نوشته ها به اطراف تزئینات ۸ صفحه منار دیده میشود.
  • کتیبه ششم: این نبشته در قسمت زیربنا موقعیت دارد تا اندازهافتادگی دارد که تنها دو کلمه آن خوانا میباشد آن نوشته ها با سبک زیبای هنر کوفیبافت خورده واز نوع خط برجسته است و به چهار شکل حک گردیده و به سمت راست و چپ برویهررویه طوری گره خروده که قلبی را به وجود آورده و چنین خوانده میشود. که عبارتمابعد آن همان (( غیاث الدین محمد )) خواهد بود این کلمات بروی ۸ حک شده در ایننوشته ها برعلاوه اینکه۸ مطالب را ارایه نموده منحیث وسیله تزئین نیز بکاررفته درمجموع نوشته ها برای ارایه تاریخ بنایی ثبت میشود.
((سامویل فلوری )) تذکر داده که در آنجا انسجام وانتظامدر نظر بوه است و لازم افتاده که رعایت شود مثلا میم در زیر همین نوشته آز آن تجاوزنمی کند. د رحقیقت در نبشته های بسیار کهن (میم ) بروی سطر میان دو سطر به شکل پلقراردارد واین قوس های قاعده میباشد اینگونه (میم ) که برقاعده بصورت خوابیده درسطر قرار گرفته در نبشته های کوفی فارس در قرن های پنجم تایازدهم مروج بوده درمقابل (را ) دنباله (ن) آن دایم بسوی بالا راست گردیده است همچنان شکل (ع) میان آنکه باز است و دسته چپ آن بسیار بلند است نیز قابل تذکر میباشد که در افغانستان درکتیبه های مقابر از زمان نخستین امیران ناصر غزنه یعنی سبکتگین به بعد پدید آمدهاست .
طرز ترتیب گل و برگ د رمنار جام زیبایی را تبارز میدهد واز عدم توازن و بیتناسبی مانع گردیده به عقیده من در منار جام د رمجموع از دو نوع خط کوفی مروج قرنششم هجری که عمدتأ د رقسمت وسط منار با کاشی فیروزه یی کار شده ونوشته های قسمتپایینی منار که عمومأ حاشیه صفحات تزئین شده را تشکیل میدهد به معقلی ساده میباشدکه خط بنایی هم گفته میشود. منارهای مسعود وبهرام شاه:
اگر به هنرمعماری غزنه از لحاظ تاریخی نظر افگنیمتاثیر شیوه های معماری بیگانه را در آن به وفرت یافت میتوانیم هدف از بیگانهدراینجا تأثیر شیوه های هندی خراسان وسیستان میباشد که به نوعی از آنها در هنر معماریغزنه تبارز یافته است. مهندسی دوره غزنویان عبارت بود از انکشاف سبک جدید سبک وروشد رمعماری به زود ترین فرصت د رتمام قلمرو امپر اطوری مقتدر غزنه رایج شده (۹۱ص۷۹) طور مثال در ابدات عصر غزنوویان خصوصأ درتمامی صور در امتداد رو یکار آنها با یکسلسه کمان های نعل مانند دو طرف مزین بود ممکن است که د ردیتایل کمان های نعل مانندوسوراخهای کلید مانند شیوه ساختمانی سیستان دنباشده باشد یک تعداد از مورخینوهنرشناسان را عقیده بر آنست که هنر هندی بر معماری و شیوه های نقش و تزئین دورهغزنویان تأثیر فراوانی داشته . حتی تأثیرات هنرمحلی گندهارا نیز در معماری بهمشاهده رسیده .
اساس معماری غزنویان در خود منطقه گذاشته شده عناصر بیگانه نیزدر آن دخیل گردیده است. که شناخت دقیق آن ایجاب تحقیقات بیشتری را مینماید. (۸۹ص۹)
منارها تقریبأ به طرف شرق شهر غزنی واقع است و دارای هشت پهلو میباشد بهاندازه ای (۸۰ـ ۹۰) فت ارتفاع دارد . وطف بالای آن تا حدی خراب شده و قسمت تحتانیمنار ها نیز تاحدی خراب گردیده بود که توسط سنگ و ریگ قسمأبه اندازه یک متر از سطحزمین ترمیم گردیده و در داخل منار زینه مارپیج به بالا رفته که میتوان بخوبی رفتوآمد کرد. نزدیک به قسمت بالای منار ها کتیبه به خط کوفی که روی آن توسط گچ آسترگردیده به خط کوفی مطالب ذیل تحریر گردیده که تاکنون خراب نشده و به خوبی خواندهمیشود د رمناری که بطرف شهر نزدیک است نام علاوالدین ابو سعید مسعود بن ظفرالدولهابراهیم واز یکدیگر دورتر است نام بهرام شاه بن سلطان مسعود غزنوی خوانده و دانستهمیشود و اینها کسانی بودند که به عمران و آبادی علاقه زیادداشتند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

marali_64

عضو جدید
منار مسعود

منار مسعود

منارمسعود
منار مسعود که از خشتپخته به ارتفاع ۵۵ متر اعمار گردیده در دو مرتبه کارشده طوریکه مرتبه اول بالایستاره هشت ضلعی پلان شده قطر ستاره آهسته آهسته خرد شده میرود ارتفاع این مرتبه نصفارتفاع عمومی منار میباشد. منار مذکور طی سالهای ۱۱۱۴ ـ ۱۱۱۵ میلادی اعمار گردیدهاست .
منار مسعود مزین باعالی ترین مظاهر تزئین است و عناصر تزئینی آن عبارت انداز خشت پخته و خشت های مخصوص تزئینات آن زمان ((تیراکوتوا)) حکاکی شده و تا ارتفاع۲۵متر سطوح منار با چوکات های خاص مزین با این تزئینات میباشد که چوکات ها و سطوحفوق به وسیله خشت مخصوص تزئیناتی شکل خطوط تکراری از هم جدا گردیده اند کتیبه هایاین بنا به خط نسخ از خشت مخصوص وگچ در نصف کنار هر سطح به ملاحظه میرسد ( ۲۴ص۱۱۰)
مرتبه بالای منار که قسمت کمی از طول آن باقی مانده ودیگر قسمت آن خرابشده مسدود بوده و هشت پله عمومی اطراف سطح این استوانه را با دهانه های ((کلیدمانند )) بالای هر پله که شکل رواق را بخود گرفته مزین ساخته است . در بالای اینمنار محراب کوچکی مزین با تزینات بوده د رتزینات سطوح از توتههای خشت مخصوص وخشتهای حک شده استفاده به عمل آمده واز گچ صرف در تزئینات داخلی منار استفاده گردیدهبخاطریکه گچ در مقابل باران مقاومت ندارد.ولی بعضأ کناره های شکسته عناصر تزئیناتیوقسمت های تزئین شده با گچ احیا گردیده است قسمت بالای منار مسعود در اثر شکستگیدرسال ۱۹۱۰ میلادی اندکی آسیب به آن رسیده که دوباره ترمیم گردیده .

منار بهرامشاه
در تزئین خارجی خودداارای عین خصوصیت منار مسعود سوم است . (تصویر) ولی بسیار ساده به نظر میخورد یکیاز دلایل یک تعداد محققین آنرامنسوب به عصر سلطان محمود غزنوی میدانند همین ساده گیمناراست کهاز نظر باستانشناسان محل یهم هب منار محمود شباهت دارد و غوری ها حیناحیا مجدد و ترمیم اینمنار بع ی تزئینات را به آن علاوه کرده اند گرچه رنگ آمیزیکنار آن مشابه است به رنگ آمیزی های قصر مسعود ولی راویان میگویند. این هم الهامیاست که از دوره غوری ها این منار در سالهای (۱۹۶۵ـ ۱۹۵۰) مورد ترمیم و احیا مجدد ازطرف باستانشناسان قرار گرفت (۳۰ص۴۷) تهداب هردو منار از اثر برف و باران ورطوبتتخریب گردیده بود که با سنگ کاری اصلاح و از تخریب آن جلوگیری به عملآمد.
منار دولت آباد ولایتبلخ
این منار دایروی که ازسطح زمین به بالاقطر آن کم شده میرود توام با مسجد در ولسوالی دولت آباد ولایت بلخدر سال ۱۱۰۸ میلادی در عهد فرمانروایی غزنویان به امر سنجر ابن الملک شاه حکمرانایالتی بلخ که خسر مسعود سوم بود اعمار گردیده است. (تصویر) این ساختمان که تنهامنار آن باقی مانده بنام مسجد و منار حضرت صالح شناخته شده است. صحن مسجد به اندازهدو جریب زمین را احاطه کرده در آن منار بزرگی از خشت پخته وگچ تعمیر گردیده که بهاندازه (۲۵) متر ارتفاع دارد قطر دور منار مذکور هجده متر تخمین شده د رداخل منارمانند هرمنار دیگر چون منارجام ومنار مسعود سوم و بهرام شاه با اصول مهندسی عالیزینه وسط منار با روشندان ها روشن گردیده زینه مذکور دارای ۶۴ پته میباشد. که بهسهولت میتوان به آن رفت و آمد کرد. در دورادور منار دو کمربنداز خشت پخته ساخته شدهکه درآن یک سلسله نوشته ها به نظر میرسد. در قسمت روش نوشتن آن باید گفت که ابتدادر گل به طریقه که کوزه گران آنرا آماده می سازند آماده و بروی یک سطح هموار ومطالب مورد نظر بروی آن نوشته میشود بعدأ توسط کارد تیز این نوشته ها برش میگرددوغرض پخته شدن آنرادر داش میگذارند.
زمانیکه کاملا پخته شد آنرا در جای مورد نظرآن میگذاشتند. در بحث گذشته این رساله زیر نام ((تیرکوتوا)) شیوه مزبور را مفصلاتوضیح نمودیم که اکثرأ در آبدات عصر غزنوی ها غوری ها تاحدی تیموری ها به کاررفتهاستفاده از این شیوه تزئین با بوجود آمدن کاشی و به کار برد آن در تزئین آبدات کمترشده درکمربند فوقانی منا مذکور اسم مبارکه (الله ) «ج» به یک ترتیب خاص در دورادورمنار مذکور به همان ریختگی پخته شده و نصب گردیده است در زیر این کمربند فیته ایتزئین به شیوه لانه زنبوری ویا دانه های مروارید پایین تر از آن الی کمربند وسطیتزئیناتی است که به واسطه خشت مطابق شیوه معماری عصر غزنویان ایجاد شده در وسط مناربازهم فیته تزئینی به شیوه تزئینی پیچی و پایین تر از آن تزئینات دایروی شکل که دروسط دایره با گذاشتن دو چهار ضلعی یکی بالای دیگر بشکل ستاره نمایان میسازد . ودرقسمت پایین این تزئینات عبارت ذیل نوشته شده که مشکل خوانده میشود.
(بسم اللهالرحمن الرحیم ) یا ایهاالذین آمنو نوری الصلوه من یوم الجمعه فاتبعو الی ذکر الله ) بنأ هذا المنار امیر الاجل السید معتمد الدوله فخرالامه ) با صجد الامه لا یوجعفر محمد جلاالدین محمد الغازی ) چون تاریخ منار مذکور تحریر نیست وشاید نوشته آناز هم پاشیده وریخته باشد . به اساس تحقیقاتی که جناب سیدمحمد صدیق د رمورد انجامداده سال احداث این منار را سال (۷۶۱) تعیین فرموده اند. تاریخ متذکره درست واضحنگردیده که کدام سنهاست اگر (۷۶۱) میلادی باشد بسیار به عقب رفته زیرا این منار درزمان مسعود سوم یعنی عصر غزنویان اعمارشده اگر این سنه (۷۶۱) هجری قمری یا شمسیباشد. بازهم مصادف به عصر غزنویان نمیباشد به نظر نویسنده این اثر چون محمود غزنویدر سال ۳۸۸ هـ مطابق ۹۹۸ میلادی جلوس نموده بنأ سال ۱۱۰۸ میلادی تا حدی به واقعیتنزدیک میباشد . مرحو احمد علی کهزاد د ررابطه به اعمار این چنین ابراز نظرنموده: «در رابطه به احداث این آبده گفته میتوانیم که ابونصر پارسا ۸۵۶ ـ مطابق ۱۴۲۵ میلادی پیرمرد سالخورده شده بودتزئینات منار دولت آباد ولایت بلخ با پلستر صاف وعالی تکمیل گردیدهدر مقایسه به استعمال عناصر تزئینی و اشکال هندسی منار مذکور شباهت به کمان بستدارد اما در تخنیک رویه کاری تزئینات از هم متفاوت است معمار این بنا محمد بن علینجاران عثمان ابن ابو بکر بود.
 

marali_64

عضو جدید
منارهای مصلی هرات

منارهای مصلی هرات

منارهای مصلی هرات
مورخین را حدث وگمان بر آنست که تعمیرااول را د رمصلی شاهرخ میرزا ساخته و تعمیر دوم را سلطان حسین بایقرا بنا کرده است . در آنجا علی شیر نوایی نیز شفاخانه یی بنام (( درالشفا )) و مدرسه ای بنام (اخلاصیه) وخانقاهی بنام (اخلاصیه)تأسیس کرده بود. به قول هراتیان ۶۸ سال قبل از سال ۱۳۶۴ به منار مصلی در دو جانب نهر انجیل برپا و استوار بود.و لی رفته رفته به مرور سالها سه منار ویران گردیده که عرض بدنه آن به اندازه قد انسان بوده است ((نویسنده این مطلب یکی از منارهای غلطیده هرات را در موزیم کابل دیده بودیم فعلا در مصلی که قسمتی از آن شامل باغ بهزاد شده شش منار قسمأ مخروبه باقی مانده است که ازآن جمله چهار منار در ساحل راست نهر انجیل یعنی بیرون باغ بهزاد موقعیت دارد. در غرب این منار امضای سلطان حسین میرزا مدفون است قبه او در چقری خوض مانند پهلوی قبر کسی دیگر افتاده د رزیرمناره های با حشمت هیچ نمودی به مشاهده نمی ر سد اگر آخند محمد علی عظار نمیبود برای ما دشوار بود که به وجود قبر سلطان حسین میرزا در اینجا پی ببریم .
به اساس نظریات مورخین و محققین منارهای مصلی از بقایای چهار گوشه عمارات مدرسه سلطان حسین بوده کاشی ها و نقاشی های بسیار مرغوب آن هربیننده را به حیرت می آورد کاثرأ متفق بهاین نظر اندکه کار های نقاشی این منارها کار بانی مکتب هنری هرات کمال الدین بهزاد است. ((عبدالقادر نامی راجع به تاریخ ختم تعمیر این مدرسه که تاریخ منار ها نیز میباشد چنین گفته:
الگو:این عمارت که خیره گشت ازوالگو:سال تاریخ نام بانی اوســـــت
از مصرع فوق تاریخ ۸۹۸ هـ . ق . (۱۴۹۲- ۱۴۹۳) استخراج میگردد. دومنار دیگر که در داخل باغ بهزاد مانده است یکی ازآنها متصل به مسجد جامع گوهرشاد بوده که در آغاز تعمیرش از تمام مارهای موجود مرتفع تر بوده است . ساختمان این مدرسه در سال ۸۶۱ هـ . ش (۱۴۵۶- ۱۴۵۷) میلادی به اتمام رسیده لیکن ملکه گوهرشاد قبل از ختم آن وفات یافته وکار باقی مانده آنرا در عهد سلطان حسین میرزا تکمیل کرده اند.
این منار با کاشی کاری های بسیار مرغوب گل برگ ها نقوش و خوط کوفب طراحی بسیار زیبا آراسته شده است . چهار منار که باقی مانده منا رمدرسه در سال ۸۴۱هـ . ق و ۱۴۳۸ میلادی بنا شده است محفوط می باشد کاشی کاری و نقش آن بی نظیر است قابل ذکر است باغ بهزاد را به از درختان سبز سوزنی برگ (ناجو) صنوبر وسرو دوگنبد یعنی مقبره امیر علی شیر نوایی وگنبد با شکوه گوهرشاد نیز زینت داده است.
__________________
 

juju_memar

عضو جدید
منار های اصفهان

منار های اصفهان

1- اصفهان، محله گلبهار، منار علی
این منار جالب ترین منار اصفهان است. در حال حاضر این منار جز مسجد علی است ولی دلاواله و شاردن هر دو آن را متعلق به مقبره هارون ولایت که در همان نزدیکی است و خیابان باریکی میان آنها فاصله انداخته، دانسته اند. چون منار اکنون در محوطه مسجد علی محصور شده و مدخل آن نه تنها در مسجد قرار گرفته بلکه آن را با دیواری مسدود کرده اند.
توصیف منار: گرچه قسمت خارجی میله منار را از نزدیکی زمین به جز از یک نقطه نمی توان بررسی کرد اما این منار، بدون پایه و منفرد بوده است. این منار دارای سه بخش و یا به عبارتی دیگر مطبقی متشکل از سه منار است که از پایین به بالا به تدریج نازکتر و کوتاهتر می شوند. هر یک از دو میله کوتاهتر قرنیزی دارد به شکل تاج که بی شباهت به سر ستون های مصری نیست. ارتفاع منار در وضع حاضر تا قرنیز اول 35/40 متر است و بخش میانی تقریبا هفت متر که با 5/0 متری که از قسمت فوقانی منار برجای مانده ارتفاع منار جمعا حدود 85/47 متر می شود ولی ارتفاع اولیه منار را در اصل باید بیش از 50 متر دانست. قطر خارجی منار در سطح زمین حدود شش متر و ضخامت دیوار آن 45/1 متر است. میله مدور مرکزی منار 6/1 متر قطر دارد. نحوه ساختمان پلکان معمولی است. قطر منار در انتهای طبقه اول (زیر قرنیز)، 86/2 متر و در قسمت قرنیز 85/3 متر است. ضخامت دیوار منار در اینجا به 58 سانتی متر و قطر میله مرکزی منار به 32 سانتی متر محدود شده است. بخش دوم منار با قطری برابر با 41/2 متر، ضخامت دیوار 38 سانتی متر و قطر میله میانی 32 سانتی متر شروع می شود. جالب ترین قسمت منار قرنیز مقعر پایینی است. برای ساخت آن تمامی 93 سانتی متر ارتفاع قرنیز به اضافه 50 سانتیمتر تاج قرنیز را از آجرهای پهنی ساخته اند که به طریق راسته (عمودی) و شعاعی و به صورت برآمده کار گذاشته اند. این آجرچینی که در آن از ملات گچ استفاده شده قرنیز مذکور را به صورت ای محکم و یکپارچه در آورده است. این نحوه آجرچینی (قطار بندی) باید عکس مقرنس کاری در نظر آورد تا بتوان به اختلاف آنها پی برد. بر این قرنیز، سکویی از چوب وجود داشته و بی تردید وضع قرنیز بالایی نیز به همین شکل بوده است. به جز قسمتی که اشاره شد بقیه ساختمان سالم است.
تزیینات منار: در بالای قسمت مرتفع منار که آجرچینی آن ساده است کتیبه ای وجود دارد به نسخ قائم الزاویه که با آجرهای معرق ساخته شده است. حدود دو سومهایی که بعدا ساخته شده پوشانده است. در بالای این کتیبه، منطقه ای به بلندای حدود سه متر به گونه ای آجرچینی شده که کوربندهای متقاطع آن با زوایای 45 درجه نقوشی به شکل خطوط نسخ قائم الزاویه ساخته اند نظیر آنچه در منار غار دیدیم. در بالای این قسمت بخش بلندتری قرار دارد که نقوش هندسی در هم پیچیده به شکل ستاره های شش و هشت پر به عرض هشت سانتی متر را که (روی کار) و بر سطحی ساده حک شده به نمایش گذاشته است (و این شیوه ای است نوین). بالاتر از این قسمت منطقه بلندتری وجود دارد که با آجرهای معرق پیش ساخته احداث شده و واحدهای آن به طور افقی و به گونه ای قرار گرفته اند که مارپیچ های درهمی را به نمایش گذاشته اند و کوربندهای پهن آنها لوزی هایی را تشکیل داده اند که در گردش خود لوزی های کوچکتری را به وجود آورده اند. این گونه آجرچینی گونه دیگری از همان نوع آجرچینی است که در منار مسجد سین وجود دارد. زیر قرنیز دو کتیبه به شکل گردنبند به خط نسخ قائم الزاویه دیده می شود که با کاشی معرق ساخته شده و اصلا از کاشی هایی بوده لعابدار به رنگ آبی فیروزه ای. ولی غالب آنها نظیر کاشی های چهارچوب کتیبه فرو ریخته است. در میان تاج قرنیز هم قطعاتی از کاشی با همان نوع لعاب وجود دارد که ادامه حروف کتیبه است. این کاشی ها بهتر از کاشی های کتیبه حفظ شده است. در وسط میله منار بخش ساده ای است که گلدسته ای که از میان رفته در آنجا وجود داشته است. بالای آن نقوشی از آجر معرق به شکل لوزی، کتیبه ای به خط نسخ قائم الزاویه به شکل گردنبند و قرنیزی با آجرهای کوچک که در خرندهای برجسته قطار بندی شده است. در اینجا مجددا آثاری از کاشی کاری به چشم می خورد.
تعیین تاریخ مناره: تا زمانی که کاشی هایی با لعاب فیروزه ای در منار مسجد سین کشف نشده بود، وجود رنگ در منار علی دلیلی علیه تعلق آن به عصر سلجوقی به شمار می آمد. ولی استفاده بیش از حد از آجرهای معرق پیش ساخته به صورت لوحه و سپس به کارگیری آنها برای پوشش و نمای دیوار با توجه به این که احتمالا فقط قسمت بالای هر لوحه به دیوار متصل می شد نشانگر انحطاط این روش بوده است. کتیبه های نواری شکل به خط نسخ قائم الزاویه در نزدیکی بام بنا روشی است که غالبا در ابنیه مغولی دیده شده، ولی در منار غار نمونه هایی از آن وجود داشت که به 515 هجری تعلق دارد. چنانچه تاریخ منار سین را سر آغاز نمونه بناهایی فرض کنیم که در آنها کاشی های فیروزه ای دیده شده، با توجه به تاریخ ترک استفاده از این روش احتمالا منار علی متعلق به ربع دوم یا سوم قرن ششم هجری باید باشد با این تذکر احتیاطی که نیز محتمل است به قرن هفتم یا اوایل قرن هشتم هجری تعلق داشته باشد.
 

juju_memar

عضو جدید
مناره مسجد پامنار
در مسجد کوچکی که نقشه آن فاقد هر نوع ارزشی است تزیینات دیواری پرکاری از عهد مغول برجای مانده که روی گچ بری های سلجوقی را پوشانده و روزی باید آنها را زدود. این مسجد دارای مناره ای است که در قسمت پایین آن، جایی که هم سطح با سقف مسجد است بقایای کتیبه ای جالب توجه به خط کوفی و از آجر تراشیده دیده می شود. حروف این کتیبه کاملا ساده ولی بسیار خوش نقش است. این حروف در میان تزینات زیبایی از گل و گیاه جلوه بیشتری یافته است.
کلمه (الله) و تاریخ 461 ه (9 – 1068 م) در آن خوانده می شود.
بنابراین منار مذکور از لحاظ قدمت دومین منار ایران است که تا این زمان شناخته شده، با توجه به این که قدیمی ترین آنها منار مسجد میدان ساوه (453 ه) است. پس از این دو به ترتیب منار مسجد جمعه کاشان (466 هجری)، منار مسجد برسیان (491 هجری) و منار چهل دختران در اصفهان (501 هجری) و جز اینها ... قرار دارند.
آندره گدار
 

_memol_

عضو جدید
1- برسیان، منار مسجد جمعه
متعلق به 491 هجری (به استناد کتیبه)
این منار یکی از قدیمی ترین مناره های موجود را برای تاریخ ایران و از نظر قدمت سومین بنا در میان بناهای تاریخی برجای مانده و دارای تاریخ اصفهان است.
توصیف منار: تک مناری است به شکل ستونی مدور که با آجر و ملات گچ ساخته شده. این منار فاقد سکو یا پایه است. قطر آن در سطح زمین 75/5 و در بالای منار 2/4 متر و بلندای آن 55/34 متر است. احتمالا یک متر از نوک منار خراب شده است. ضخامت دیوار در پایه 8/1 متر و در بالا 03/1 متر است. تنها پلکان آن که به شکل مارپیچ بالا می رود درست از سطح زمین و از داخل مسجدی که بعدها ساخته شده شروع می شود. مسیر دورانی پلکان منار (به خلاف حرکت عقربه های ساعت) حول دایره ای سات که قطر آن در پایین 82/0 متر و در بالا 72/0 متراست. روشنایی پلکان این مناره، نظیر همه مناره ها از روزنه های باریک عمودی که به طرف داخل وسیع تر می گردد تامین می شود. طاق پلکان با آجرهایی که خرند بالایی کمی از خرند پایینی جلوتر آمده ساخته شده و نه به صورت ناودانی، طاقی که به شکل بادبزنی حول ستون مرکزی گردش می کند و بالا می رود. این گونه طاق معمول و رایج است. لبه پله ها از چوبی به ضخامت یک آجر است که از یک طرف به ستون میانی و از طرف دیگر به ضخامت دیوار منار فرو می رود. این نحوه ساختمان نیز معمول است. در نوک منار اثری از سکو دیده نمی شود. ساختمان این منار بسیار عالی انجام پذیرفته است.
تزیینات بنا: نمای خارجی این منار شبیه مناره های قرن پنجم و ششم هجری خراسان و عراق که از چندین قسمت تشکیل شده نیست. در اینجا پایه منار هم سطح بقیه آن است، قسمت اصلی منار ارتفاع زیاد دارد و در بالا قرنیزی مضاعف دیده می شود. به همراه تاجی با پیش آمدگی مختصر. اثری از کاشیکاری وجود ندارد. در حواشی بخش اصلی منار نقوش لوزی و گرد به طور متناوب دیده می شود و این رایج ترین نقوش تزیینی در عهد سلجوقیان است، روشی که تا عصر مغول باقی ماند.صنعت آجر چینی تزیینی منار که به هزار باف معروف است مرکب از دسته آجرهایی است که از جهت باریک و از هر دو سو (عمودی و افقی) به صورت مارپیچ کار گذاشته شده اند و نقوشی به شکل لوزی های نزدیک به مربع می سازند با زاویه 45 درجه. بر زمینه هریک از این لوزی ها نقش صلیب یونانی در محدوده ای از آجرهای عمودی به چشم می خورد. همچنین در قسمتی که دسته آجرهای مارپیچ به صورت یک در میان با هم تلاقی می کنند نقشی به شکل صلیب آنها را از هم جدا می کند. باریک شدن تدریجی منار (از پایین به بالا)، کوچکتر شدن نامحسوس اندازه نقوش لوزی شکل را موجب شده و این امر برجستگی بیشتری به منظره منار بخشیده است. این نقوش کاملا عمودی نیستند بلکه حرکتی دورانی در جهت حرکت عقربه های ساعت دارند. در زیر گردنبند کتیبه اصلی که به خط کوفی و از آجر تراشیده و به صورت معرق ساخته شده، منطقه کوچکی دیده می شود که حاوی نقوشی پیچیده است.چیدن آجرها به صورت مضاعف در بالا و پایین نوار کتیبه و تاج منار کاری است که در منطقه اصفهان به ندرت دیده شده. آجرچینی این منار یکی از بهترین نمونه های صنعت آجر چینی سلجوقی در قرن پنجم هجری است.
 

_memol_

عضو جدید
1- اصفهان، مسجد جامع جورجیر
متعلق به سال های میان 366 تا 385 هجری که در حال حاضر اثری از آن باقی نمانده.
این بنا توسط، ما فروخی در سال 421 هجری به عنوان مسجد جامع جدیدتر و کوچکتر معرفی شده است. او می گوید این جامع را صاحب بن عباد بر زمینی بهتر و با استحکام بیشتر نسبت به جامع عتیق ساخته است. این مسجد به لحاظ رفعت، زیبایی و تزیینات منارش که حدود صد گز بلندی داشت در میان معماران سراسر عالم شهرت داشت. ظاهرا مسجد و منار هر دو از خشت خام ساخته شده بودند. احتمالا این مسجد بر محل فعلی مسجد حکیم قرار داشته. مقدسی در سال 375 هجری مسجد جامعی را توصیف کرده که ستون های گردی داشته و در ضلع جنوبی آن منار رفیعی به ارتفاع 70 گز وجود داشته که همگی از گل ساخته شده بودند.
 

juju_memar

عضو جدید
1- اصفهان، محله جوباره، منار چهل دختران
متعلق به 501 هجری (به استناد کتیبه)
این منار از لحاظ قدمت دومین منار دارای تاریخ است که تاکنون در ایران شناخته شده. منار دارای کتیبه ای است قدیمی به خط نسخ و یک نمای تازه با پنجره ای وسیع که در ارتفاعی برابر با دو، سوم ارتفاع منار قرار دارد.این منار در شمال شرقی پیرامون شهر، حدود صد متری داخل بلوار کمربندی که اخیرا ساخته شده برپا گردیده .
توصیف منار: بنایی که در گذشته در کنار این منار قرار داشته (و پروفسور هرتسفلد معتقد است که یک مدرسه علوم دینی بوده) به طور کامل از میان رفته است. در سمت شمال سطح زمین را به قدری پایین برده اند که حدود سه متر و نیم از پی منار که از سنگ لاشه و ملات آهک سیاه (آهک و خاکستر) ساخته شده نمایان شده است. زیر بنای منار چهار گوش و فقط گوشه جنوبی آن مدور شده. روی این زیر بنا پایه ای آجری به ارتفاع پنج متر ساخته شده که مدخل پلکان در آن قرار دارد. این پایه توسط سطوح مختلف به شکل هشت گوش نامنظمی در آمده است. در طرف شرق دیوار آجری با اهمیتی که از شمال شرقی به جنوب غربی کشیده شده، هم طراز با ارتفاع پایه منار به آن می پیوندد و در ضلع جنوب غربی یک دیوار کوچکتر و کوتاهتر قرار دارد. این منار رفیع که از آجر ساخته شده میله ای است مدور به ارتفاع 24 متر که با پایه جمعا 29 متر ارتفاع دارد و به نظر می رسد یک متر دیگر از ارتفاع آن از قسمت بالا از میان رفته است. قطر منار در ابتدا 9/2 متر و ضخامت دیواره در اینجا 55 سانتیمتر و قطر ستون هشت ضلعی مرکزی 55 سانتی متر است. در قسمت بالای منار میله منار 33/2 متر قطر دارد، ضخامت دیواره 55 سانتی متر و قطر هشت ضلعی مرکزی 33 سانتی متر است. آثاری از سکوی بالایی دیده نمی شود. وضع پلکان عادی است و ملاتی که به کار رفته گچ است . ساختمان منار سالم و بدون عیب است.
تزیینات: اضلاع جنوبی و جنوب غربی پایه منار با الواحی از آجر چینی تزیینی آذین شده اند، یکی با آجر چینی ساده، دو دیگر به صورت برجسته و چهارمی که در نوک ضلع جنوب شرقی است با صنعت آجر چینی معرق. لوح اخیر کتیبه ای به خط کوفی را در شش خط به نمایش گذاشته که مطالب آن به تاریخ 501 هجری ختم می شود. میله منار شامل هفت قسمت است. اولین و پایین ترین بخش حاشیه ای است مزین به نقوش لوزی شکل که منار برسیان را تداعی می کند. قسمت دوم که با آجر چینی معرق تزیین شده نقوشی به شکل مثلث های متساوی الاضلاع را که به طور وارونه در کنار هم قرار گرفته اند به نمایش گذاشته است. زمینه هر یک از این مثلث ها نقشی سه ترکی است. سومین قسمت در ضلع جنوب – جنوب شرقی، لوحی است حاوی کتیبه ای به خط نسخ در سطر پنجم (سطر چهارم از میان رفته است) که به طور برجسته با آجر بر زمینه ای هموار نقش شده است. بقیه نقاط این بخش متشکل از شبکه ای است از اشکال هشت ضلعی و ستاره های شش پر. قسمت چهارم که نوار کم عرضی است شامل نقوشی است برجسته. در بالای این قسمت بخش پنجم یا قسمت اصلی منار قرار دارد که سوای کوربندی های پهنی که سایه روشن های عمودی ایجاد کرده فاقد تزیینات است.
در اینجا رو به سمت قبله، پنجره ای که گفته شد تعبیه شده است. دهانه مستطیل آن با سر طاق چوبی و در دو طرف آن ستون های کوچک مدور با سرستون های مسطح، طاقچه ای کم عمق را بر دوش دارند. نمای این طاقچه از پهلو به شکل طاقی است با سرطاق جناغی در چارچوبی مستطیل. بخش ششم به شکل گردنبندی است متشکل از خطوط کوفی شبیه به گل و برگ که چارچوب نواری شکل آن را حاشیه هایی با خطوط زیگزاگ احاطه کرده است. حاشیه پایینی مزین به ستارههایی است شش پر. هفتمین و بالاترین قسمت به شکل تاجی است با برآمدگی مختصر که تاج مستطیل شکل برجسته ای را به نمایش گذاشته. هیچ گونه کاشی کاری در ساختمان مناره دیده نمی شود
 

sahar-architect

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
[h=1]خطر پايه‌هاي مناره دارالضيافه راتهدید می کند.[/h]



مناره «دارالضيافه» از جمله آثار تاريخي ارزشمندي است كه در يكي از خيابان‌هاي اصلي شهر اصفهان (خيابان كمال) واقع شده است؛ اما متأسفانه پايه‌هاي اين اثر تاريخي بر اثر رطوبت نم كشيده است و شرايط مناسبي ندارد.
اداره كل ميراث فرهنگي و گردشگري اصفهان آبان‌ماه سال گذشته با فرستادن نامه‌اي به شهرداري ناحيه 3، دليل نم كشيدن پايه‌هاي اين مناره را وجود فضاي سبز در كنار اين اثر تاريخي و آبياري چمن دانست.

اداره كل ميراث فرهنگي و گردشگري اصفهان معتقد بود كه نم حاصل از آبياري چمن موجب شده است تا به مرور زمان، پايه‌هاي اين مناره نم بكشد و خطر ريزش و تخريب آن را تهديد كند.
معاون شهردار منطقه 3 اصفهان درباره نامه ميراث فرهنگي مبني بر نم كشيدن مناره‌هاي دارالضيافه به خبرنگار ايسنا در اصفهان، گفت: آبان‌ماه 1388، ميراث فرهنگي نامه‌اي را براي شهرداري منطقه 3 فرستاد كه در آن، به نم و رطوبت ايجادشده در مناره‌هاي دارالضيافه اشاره و عنوان شده بود كه آب‌رساني به فضاي سبز اطراف مناره، به آسيب روزافزون پايه‌ها و بدنه اين اثر منجر مي‌شود.
محمد حسيني اظهار كرد: شهرداري ناحيه 3 به‌دليل نگراني‌هايي كه در اين‌باره داشت، كارشناسان خود را به محل اعزام و پس از بررسي موضوع، آذرماه در نامه‌اي به سازمان ميراث فرهنگي اعلام كرد كه با توجه به اين‌كه محدوده فضاي سبز فاصله مناسبي از مناره‌هاي دارالضيافه دارد، اين رطوبت و آثار آن نمي‌تواند ناشي از آبياري فضاي سبز باشد.
او ادامه داد: در نامه‌اي كه به سازمان ميراث فرهنگي فرستاده شد، ما از كارشناسان ميراث فرهنگي خواستيم كه براي هم‌فكري درباره رفع مشكل مناره دارالضيافه به اين سازمان مراجعه كنند؛ اما پس از گذشت هشت‌ماه، هنوز هيچ پاسخي از سوي اين سازمان نگرفته‌ايم.
معاون شهردار منطقه 3 اصفهان بيان كرد: شهرداري اين منطقه آمادگي خود را براي همكاري با سازمان ميراث فرهنگي درباره مناره دارالضيافه اعلام كرده است و در صورت انجام كار كارشناسي ميراث فرهنگي، فضاي سبز اين منطقه را حذف خواهيم كرد.
حسيني تأكيد كرد: از گفت‌وگو با هر كارشناس ميراث فرهنگي كه در اين زمينه بتواند كارشناسان شهرداري منطقه 3 شهرداري را قانع كند، استقبال خواهيم كرد.
اداره كل ميراث فرهنگي و گردشگري استان اصفهان ششم آبان‌ماه 1388 در نامه‌اي كه تصويري از آن در اختيار ايسنا قرار گرفته است، خطاب به شهرداري منطقه 3 گفته بود، مناره دارالضيافه اصفهان تنها بخش به‌جا مانده از يك مهمان‌سراي مجلل در دوره ايلخانان مغول است كه به‌دليل آبياري فضاي سبز اطراف، آب به پايه‌ها و بدنه اين بناي تاريخي نفوذ كرده و آثار نم و رطوبت تا ارتفاع يك متري ساقه‌هاي دو مناره ديده مي‌شود.
اما اسفنديار حيدري‌پور ــ مديركل ميراث فرهنگي و گردشگري استان اصفهان ــ فرستادن نامه به شهرداري منطقه 3 اصفهان را رد كرد و به خبرنگار ايسنا گفت: من هيچ نامه‌اي را در اين‌باره امضا نكرده‌ام و نامه‌اي براي شهرداري منطقه 3 فرستاده نشده است.
در اين شرايط، با توجه به وسعت نم و رطوبت در پايه‌هاي اين مناره، رسيدگي هرچه سريع‌تر به وضعيت بحراني مناره دارالضيافه از سوي مسؤولان شهرداري منطقه 3 و اداره كل ميراث فرهنگي ضروري به‌نظر مي‌رسد.
در محله جوباره اصفهان، در ميانه‌هاي ضلع جنوبي خيابان كمال و در ابتداي كوچه‌اي به نام حاج كاظم دو مناره مدور به نام دارالضيافه قرار دارد كه تزيينات مقرنس‌كاري بسيار زيبايي دارد. سبك تزيينات اين دو مناره كه در فهرست آثار ملي ثبت شده است، به دوره مغول مي‌رسد. برخي مورخان مي‌گويند، اين دو مناره بقاياي يك مجموعه بزرگ است كه در قرن چهاردهم ميلادي و در زمان حكومت سلطان محمد خدابنده آباد بوده و به مسافران خدمات مي‌داده است.
ایسنا
گرد آوری: گروه گردشگری سایت تبیان زنجان
 

sahar-architect

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
منار دارالضیافه
اصفهان- خیایان کمال، محله جویباره،کوچه سلطان سنجر​
در محله قدیمی جوباره و در کناره خیابان کمال آثار سردر مجللی که بر فراز آن دو مناره دارالضیافه واقع شده ، مشاهده می شود .​
وجه تسمیه این مناره ها احتمالا به این علت است که سردر یک مهمانسرا در ورودی شهر بوده و به امیر یا حکمرانی تعلق داشته .​
امروزه از این مهمانسرا چیزی به جای نمانده است


 

V A N D A

عضو جدید
کاربر ممتاز

مناره یعنی جایگاه نور و روشنایی


از دیر باز مناره ها را برای راهنمایی و هدایت مسافران در بیابانها و یا در اول شهرها می ساختند و آتشی در بالای آن می افروختند. بعدها ساختمان مناره ها و نوع کاربری آنها تغییر کرد. مناره ها بناهایی بلند با پلان چهار ضلعی که پلکانی در بدنه بیرونی آنها بود ساخته می شد که بعدها پلان مناره ها تغییر شکل یافت و بصورت دایره و پله ها از خارج به داخل انتقال یافت.

اصولا مناره هادر ابتدا نشانه شهری بحساب می آمدند.بعد تبدیل به آتشکده شدند. نور و آتش در نزد ایرانیان مقدس و قابل احترام بود. بنابراین بالای مناره آتش می افروختند تا حافظ و نگهبان شهر باشد. همچنین معتقد بودند که الهه آتش حافظ و نگهبان جان و مال آنهاست.


ورود مناره به معماری مساجد

در ابتدا ،برای نشان دادن جایگاه مسجد از فاصله دور ،مناره را به ساختمان مسجد اضافه کردند البته با فاصله از مسجد .( مناره مسجد جامع ساوه که بیش از صد متر با مسجد فاصله دارد) .از قرن چهارم هجری در کنار ورودی مسجد مناره ساخته شدکه بعدها به ساختمان مسجد الحاق شد.(تک مناره)
با پیشرفت صنعت معماری و ساخت گنبدهای بزرگ برای مساجد، عاملی لازم بود تا نیروی رانش گنبد یا طاق های قوسی با دهانه های زیاد را مهار کند. بنابراین برای مهار این نیرو از دو منار با جرم زیاد در دو طرف سردر قوس دار مساجد یا دو طرف گنبد استفاده شد.
همچنین تقارن ، از نظر هنر معماری ، بر زیبایی بنا می افزوده است.


ورود مناره به ساختمان مساجد در دوران مختلف


(در زمان خلافت امویان اعراب با الگو برداری از مناره های ایران پیش از اسلام به این بناها کاربری تازه ای داده و جهت اذان گویی از آن استفاده کردند).
مناره ها، با الگوگیری از برج های ساسانی که در کنار معابد مورد استفاده قرار می گرفتند، از دیر باز نقش کاربردی داشته است برج آتش فیروز آباد، برج نورآباد و زیگورات چغازنبیل از نمونه هایی است که در زمان احترام و تقدس به آتش مکمل معابد بودند و مجموعه ی فضاهای برج های معبد، یک فضای واحد شناخته می شد.
همچنان که در آن دوران آتش جایگاهی بر فراز این برج ها داشت، مسیحیان نیزاز برج ها استفاده کرده و ناقوس کلیسا را روی آنها طراحی می کردند. برج ها و مناره ها ازگذشته بسیار دور، علاوه بر موارد اشاره شده، نقش کلیدی هدایت و ره نمایی مسافران را نیز بر عهده داشتند. کاروانهایی که در روزگار گذشته، تنها راه ارتباطی شان، جاده ها و راه هایی از دشت ها و جنگل ها بود، از مناره های ره نما که به میل معروف بودند و می توانستند با قامت بلند خویش هدایت گر آنان باشند، استفاده می کردند. هنوز هم در گوشه و کناره جاده های قدیمی، بعضی از این میل ها باقی مانده است. معمولاً میلها بر فراز تپه ها و در کنار جاده های پر پیچ و خم با فاصله ای مناسب، جهت دید بهتر احداث می شدند. میل معروف نادری در شوری گز زاهدان یا میل خسروگرد در سبزوار از نمونه های آن است.
رفته رفته با توسعه اسلام در کشورهای متمدن از جمله ایران، در شهرهای مختلف مساجد احداث گردید و در کنار مساجد مناره های مرتفعی برای اعلام اذان ایجاد شد که این نیز کاربردی جدید برای مناره ها بوده است.
ایرانیان با ذوق و سلیقه سرشار، مساجد را از معماری ساده عربی خارج کرده و با استفاده از نوع بناهای ساسانی، با سبک و شیوه جدید احداث نمودند.
با توجه به اینکه مناره از بخشهای اولیه و اصلی ساخت مسجد به شمار نمی رود، اما مسلمانان طی دورانهای مختلف و طی سالها سعی کردند با ساخت مناره هنر معماری اسلامی را به نمایش گذاشته و با رنگهای مختلف، زیبایی و تزئینات شایسته ای به مساجد بیفزایند.
نقش مناره ها زمانی پررنگ می شد که نمایانگر هنر معماری اسلامی بود و مسلمانان از آن به عنوان ارائه هنر معماری خود بهره می بردند، از این رو سعی می کردند تا با رنگهای مختلف زیبا، با ادوات و وسایل مختلف آنها را تزیین کرده و به زیبایی مساجد بیفزایند.
مناره مسجد شوش در قرن اول هجری و مناره مسجد تاری خانه دامغان با پایه چهارضلعی از خشت و گل در قرن دوم هجری از نخستین مناره های اسلامی ایران هستند.
در قرن سوم هجری، اولین مناره آجری که مناره ای منفرد بود با طراحی استوانه ای و پلکان مارپیچ داخلی در شهر قدیم قم ساخته شد.در زمان سلجوقیان ساخت مناره بسیار رونق گرفت و با استفاده از آجرهای لعابدار، زیبایی خاصی را به بنای مناره ها هدیه کردند.در این دوره مناره ها بلند و کشیده ساخته می شدند.
در همین دوران در سایر نقاط ایران مناره های زیادی ساخته شد. از سمنان و قم و کاشان تا بسطام و نایین وکرمان بذر مناره ها در زمین کاشته شد.
مناره های زوجی در اوایل قرن پنجم متولد شدند در قرن هفتم به تکامل و از قرن هشتم به تداول رسیدند .
در دوره مغول مناره ها ازپایین تا لب ایوان مخفی بوده بدنه از پشت ایوان سر بر می اورد. مناره های قوشخانه مسجد جامع اشترجان و مسجد جامع کرمان از آثار این دوره هستند.
در عهد تیموری مناره ها مستقل از ایوان چسبیده یا جدا ازآن احداث شدند.
در دوره صفوی همانند دوران پیش از تیموریان مناره ها از پایین مخفی شده در بالای ایوانها به ظهور می رسند. وتزئینات لعابدار مناره ها را تسخیرکرده , مقرنس و اسلیمی صفوی مسیر آجرهای سلجوقی را ادامه می دهند.ازپایان کار صفویان تا شروع عهد قاجاریان مناره قابل توجهی در ایران ساخته نشد. در دوره قاجار مناره های مرتفع و کوتاه زیادی ساخته شده از نمونه های بلند می توان به مناره های حرم حضرت معصومه (س) وبارگاه حضرت عبدالعظیم (ع) واز نمونه های کوتاه به مناره های داخلی مدرسه شهید مطهری ومسجد امام خمینی تهران اشاره کرد.
و اینچنین بود که مناره ها با پیشینه ی تاریخی قبل از اسلام، عنصر قابل توجه معماری مساجد در دوران پس از اسلام شدند.

منارها

قدیمی ترین مناره ها در ایران از همان قرون اولیه اسلام، در آناتولی از قرن پنجم هجری و در هندوستان از قرن هفتم هجری به بعد ساخته شدند. علی الظاهر، زینت دادن، منقوش کردن و رنگین کردن مناره ها از نیمه قرن سوم هجری به بعد مرسوم شد و آیات و احادیث نبوی در قالب تزیینات آجرکاری، گچ بری و کاشیهای رنگی بر مناره ها نقش بستند.

مناره ها از چهار جزء اصلی تشکیل شده اند:

· پایه : به صورت مربع، شش یا دوازده ضلعی.

· ساقه : به شکل استوانه یا مخروطی

· سرپوش : مربع و هشت گوش که مهمترین بخش مناره است.

· رأس : همان سایبان که به اشکال مختلف ساخته می شود.

هر چند که در سراسر جهان اسلام، مناره ها اغلب از همین اجزا تشکیل شده اند اما با تأثیر پذیری از شیوه معماری ملی هر منطقه، شکلی خاص به خود گرفتند. در شمال آفریقا مناره ها حجیم و چهارگوش، در مصر به صورت چند طبقه، در ایران و مناطق همجوار به شکل استوانه ای لاغر ولی رفیع با گلدسته هایی زیبا و بی همتا، در ترکیه عثمانی به گونه مدادی شکل با ردیفی از بالکنها و در صحرای آفریقا و حتی حاشیه خلیج فارس به شکل هرم ناقص ساخته شدند.


1- مناره خسروگرد

این‌ مناره‌ از آثار قرن‌ ششم‌ هجری‌ است‌، و حدود 38 متر بلندی‌ دارد. در بدنه‌ آجری‌ آن‌دو رشته‌ كتیبه‌ كوفی‌ و تزئینات‌ لوزی‌ تعبیه‌ شده‌اند. تاریخ‌ كتیبه‌ این‌ مناره‌ سال‌ 505 ه . ق‌ است‌ و در 10كیلومتری‌ غرب‌ سبزوار واقع‌ شده‌ است‌. این‌ بنا در شمار آثار تاریخی‌ ایران‌ به‌ ثبت‌ رسیده‌ است.


2 -مناره شمس تبریزی

این‌ مناره‌ در میان‌ باغ‌ مشجری‌ در جوار عمارت‌ مسكونی‌ شمس‌ الملوك‌ دنبلی‌ درشمال‌ شرقی‌ شهر خوی و در محله‌ای‌ به‌ همین‌ نام‌ قرار دارد. مناره‌ یادبود كسی‌ است‌ كه‌ گویا توانسته‌ بود در یك‌روز به‌ تعداد شاخ‌های‌ سطح‌ خارجی‌ مناره‌ قوچ‌ كوهی‌ شكار كند. برخی‌ از مورخین‌ معتقدند كه‌ این‌ مناره‌ را امیرشمس‌ الملوك‌ دنبلی‌ یكی‌ از مشاهیر سلسله‌ دنبلی‌ ساخته‌ است‌. برخی‌ دیگر آنرا كاخ‌ زمستانی‌ شاه‌ اسماعیل‌صفوی‌ می‌دانند و اعتقاد دارند كه‌ تزئینات‌ مناره‌ حاصل‌ شكار یك‌ روز شاه‌ اسماعیل‌ است.


3- مناره گسگر

این‌ مناره‌ در بخش‌ مركزی‌ شهرستان‌ صومعه‌سرا واقع‌ شده‌ و یادآور مناره‌های‌ عظیم‌دوره‌ سلجوقی‌ است‌. ارتفاع‌ مناره‌ ۲۹ متر و شكل‌ آن‌ مخروطی‌ است‌. بخش‌ بالایی‌ مناره‌ فرو ریخته‌ و كتیبه‌ای‌دال‌ بر تاریخ‌ بنا و بانی‌ آن‌ را ندارد. در قسمت‌ فوقانی‌ مناره‌ دو نوار آجركاری‌ آن‌ را زینت‌ داده‌ است‌.


مناره دوره سلجوقی در قم


قم ـ خبرگزاری مهر:
مسجد میدان کهنه قم متعلق به دوره سلجوقی و قاجاریه است، در کنار این مسجد مناره ای به ارتفاع 25 متر وجود دارد که سومین مناره جهان اسلام و اولین مناره احداثی در ایران است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

V A N D A

عضو جدید
کاربر ممتاز
مناره های کج !



«مسجد صاحب‌الامر یا مسجد شاه طهماسب یکی از مساجد قدیمی و کهن شهر تبریز است که در مرکز این شهر واقع شده‌است. این بنا توسط شاه تهماسب یکم ایجاد شده‌است و در آغاز متعلق به ‌وی بوده‌ است . بعدها با حملهٔ سپاهیان عثمانی به ‌ایران، مسجد صاحب‌الامر به ‌طور کلی ویران گردید . کاتب چلبی در کتاب "جهان‌نما" در این‌ باره می‌نویسد : " در قسمت شرقی میدان صاحب‌آباد متصل به‌ جامع سلطان‌حسن ، مسجد مزین دیگری وجود داشت که چون بنایش از شاه تهماسب بود ، عساکر عثمانی جابه‌جا خرابش کردند." پس از عقب‌نشینی عثمانیان، این مسجد توسط "میرزا محمد ابراهیم" وزیر آذربایجان در زمان شاه سلطان حسین مورد بازسازی قرار گرفت . ... این اثر در تاریخ 10مهر 1380 با شماره ثبت 4196 به‌ عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
مسجد صاحب‌الامر در اثر زمین‌ لرزهٔ سال 1193 هجری، خسارت فراوانی دید و در سال 1266 هجری، به ‌همت "میرزاعلی‌اکبرخان" (مترجم کنسولگری شوروی در تبریز) ، مورد مرمت قرار گرفت و "مدرسه اکبریه" در یکی از صحن‌های آن ایجاد گردید. این بنا دارای یک گنبد و دو مناره است که شکل گنبد و مناره‌ها با سایر مساجد تفاوت بسیاری دارد. از زمان شاه تهماسب یکم، تنها دو تاق مرمرین در این مسجد باقی مانده‌است که جنبهٔ تاریخی دارند. در کنار یکی از تاق‌ها، سنگ‌ نبشته‌ای مرمرین و در بالای تاق دیگری ، سورهٔ "الجن" نوشته شده‌است . امروزه موزه قرآن و کتابت در محل مسجد صاحب‌الامر ایجاد شده ‌است . » (دانشنامه آزاد ویکی پدیا)
نکته ای که بسیار جالب است مناره های این بنا می باشد که به دلیل سنگینی خم شده اند و در حال فرو ریختن می باشند . در ساخت اولیه این بنا وزن مناره ها به دلیل نبودن لحاظ نشده به همین دلیل بعد از اضافه کردن مناره ها به این بنا وزن زیادی به ساختار آن تحمیل شده و این مسئله موجب خم شدن مناره ها شده است . از نکات جالب دیگر در این مناره ها عدم انطباق فرم آجر چینی در مناره ها با دیگر قسمت های بنا می باشد همچنین در راه پله های موجود در داخل این مناره ها برای بالا رفتن نیاز به طناب یا نردبان است . و این منطقی نیست چون اگر مناره ها از ابتدا در بنا بودند در این صورت باید راه پله مارپیچی داخلی آن از پایین بنا مدخل ورودی داشت در حالی که ورود به این مناره ها از پشت بام مسجد و تنها با کمک گرفتن از یک نردبان و یا طناب میسر است . خودشان هم به این موضوع اعتراف کرده اند که ساختار مناره ها و گنبد با بنا های دیگر همخوانی ندارد . قرینه این مناره ها در تک مناره مقبره سید حمزه دیده می شود شاید سازندگان هر دو یک گروه بازسازی بوده اند .


منبع: سایت کنکاش در تاریخ


 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

V A N D A

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1]منار جام کهن سالترین برج آجری در جهان[/h]


بر اساس تخمين ها، دهكدهء جام در شصت و دو كيلو متري شمال شرق شهرک ولسوالي قرار دارد . در اسناد يونسكو گفته شده است كه اين منار به سال 1194 ميلادي در دوران سلطنت سلطان غياث الدين غوري 1163-1202 ساخته شده است و اما تا هنوز معلوم نيست كه تكميل منار چند سال طول کشیده است.

در شمارهء ششم نشريه انجمن حفظ ميراث هاي فرهنگي افغانستان – سپك- آمده است كه سازندهء منار معماري بوده است به نام علي كه نام او در دو جاي در منار ديده مي شود و به همين گونه در پاي منار نيز نام شاه غياث الدين به چشم مي خورد . در ميان بعضي از مردم ولايت غور يك چنين باور هاي وجود دارد كه سلطان غياث الدين ، علي را جهت ساختن چنين يادگاري از ثمرقند فرا خوانده بود .در شمارهء ششم نشریه در ارتباط به ساختمان دروني و نماي بيروني منار جام چنين تصويري ارايه شده است : (( از پاي تا سر منار، زينهء پيچا پيچي در دو كنارهء داخلي آن بالا رفته و به دالان بالايي مي رسد نماي بيروني منار با خشت هاي برجستهء فيروزه يي درخشان بر زمينهء گلابي و نوار نوشته سورهء نوزدهم قرآن مجيد آراسته شده است .)) در گزارش نشریه آمده است كه پژوهشگران در اين ارتباط كه آ يا منار جام بخشي از كدام مسجد و يا نمادي از پيروزي غوري ها بوده است هنوز به تحقيقات خويش ادامه مي دهند . اين در حاليست كه هنوز در اطراف منار نشانه يي از هيچ مسجد و مدرسهء مذهپي كشف نشده است. ظاهراً گمان ميرود كه ابنيه يي به اين شكوه و بزرگي ميبايستي در شهر بزرگي بنا ميشد نه در يك چنين درهء تنگي . اين پرسشي است كه از سال ها بدين سو ذهن كارشناسان عرصه باستان شناسي را به خود مشغول ساخته است . منارجام سده هاي درازي به گونهء يك زيبايي فراموش شده در خم دره يي خاموشانه ايستاده بود. شايد بتوان گفت كه از كشف آن بيش از پنجاه سال نميگذرد. چنان كه باستان شناسان روز هجدهم 1957 ميلادي را به نام روز كشف منار جام تلقي مي كنند.



.اشاره ها
* مير غلام محمد غبار در جلد اول افغانستان در مسير تاريخ آغاز سلطنت سلطان غياث الدين را 1162 و سال مرگ او را 1201ميلادي نوشته است .
* از يك نقطه نظر اين روايت شايد چندان از حقيقت به دور نباشد براي آنكه يك چنين هنر معماريي در سده دهم ميلادي در بخارا به اوج كمال خود رسيده بود .

منار جام از لحاظ قدمت تاریخ معماری آن نسبت به دو منار دیگر یعنی قطب منار دهلی و منار بخارا برتری دارد.

آندره ماریک، در بارهء منار جام می نگارد:
در همان نقطهء که آب قریهء جام با هریرود می پیوندد، در مینا محیطی از کوه های تیره رنگ، شبحی زرین یک برج مطنطن قد بر افراشته بود و در قسمت علیای آن کمر بند هایی از کاشی نیلگون نظر را جلب می نمود. درستی تناسب سه طبقهء آن در وقت ساختمان سنگینی برج را تحمل پذیر ساخته است. دور نمای برج بلا درنگ نمای قطب منار دهلی را بیاد می آورد که چند ماه قبل مشاهده کرده بودم. جدار طبقهء نخستین تماماّ از رویه های تزئینی پوشیده است که در دور آن نوشته ای بر سم الخط کوفی پیچیده است، آن آذین ها طوری مرتب گردیده است که آن را ساده به نظر می آورد، و چار کمربند بزرگ خط کوفی جهش عمودی منار را شکسته و بنا را بیشتر مجلل جلوه میدهد. قاعدهء برج هشت گوشه بوده و حاصل سه قنداق که بر روی هم قرار گرفته بشکل مخروطی است که اکنون ویران گردیده است، وقنداق سوم با فانوسی متوج گشته بود که گویی پوشی نداشته است.

همین قدر باید بگوئیم که اندازهء یک سوی قاعدهء هشت گوشه، سه و نیم متر میباشد، امروز بداخل منار از دریچهء کوچکی میتوان رفت که بسمت شمال قرار دارد . بر روی پله ها از یک طبقه طوری پائین می آئیم که بدور یک ستون مرکزی دور می خورد، چنان به نظر می آید که همین طبقه تا پائین راه می یافت که اکنون ریختگی مصالح ها وغیره آن را مسدود کرده است. همین خصوصیت است که هیچ دروازهء دیده نمیشود. گویا بر سنتی که بوده است راهی از زیر زمین از تحت دریا تا داخل قصر امتداد داشته است ( باید توجه کرد که منظور آندره ماریک از قصر در اینجا همان قصر فیروزکوه میباشد که وی به این عقیده است که محل فیروز کوه در همین جام موجود بوده است. ) که خرابه های آن تا حال هم آن طرف دریا نمایان است.

بر هشت روی قسمت سفلای منار، توشتهء طویلی ثبت گردیده ست. متن نوشته بلافاصله از قسمت زیرین وجه هموار بشکل مدور با کاشی آغاز می یابد و در قسمتهای 3 و 5 متن بشکل شروع به نظر میآید. این متن از جزء نوزدهم قرآن و از سورهء حضرت مریم انتخاب گردیده و مجموعاّ 976 کلمه میباشد .












منبع:سایت جام غور


 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
تحقيقى پيرامون مناره

تحقيقى پيرامون مناره

مسلمين مناره را از چه قومى اقتباس نموده اند؟
((كورت فريشلر)) مى نويسد:
((قتيبه بن مسلم بن مسلم(كه به گمان ايشان مبتكر مناره در مساجد است) در زمان خلافت وليد بن عبدالملك ساختن مناره در مساجد را از چينى ها آموخت... چينى ها در شهرهاى خود مناره هاى بلند مى ساختند و همواره ديدبانى بالاى منار, شهر را از نظر مى گذراند تا در هر لحظه كه حريقى به وجود مىآمد, زود جلوى حريق را بگيرند)).
بعد ايشان ضمن رد اين قول چنين آورده اند:
((قبل از اين كه هجرت (كه مبد تاريخ مسلمين است) صورت بگيرد, در ((قسطنطنيه)) كه امروز موسوم به ((استانبول)) است, عماراتى وجود داشت كه براى تزيين در آنها منارهاى كوچك(يا گلدسته) مى ساختند)).
بعد در تييد نظر خود مىآورند:
((چون مسلمانها با روميها يعنى روم صغير كه پايتخت آن ((قسطنطنيه)) بود, پيش از چينى ها تماس داشتند, (پس) مى توان گفت كه ساختن منار با گلدسته را از روم صغير فرا گرفتند)) 1.
استاد و محقق بزرگوار آقاى غفارى در اين خصوص چنين اظهار نظر نموده اند:
((منارات از علايم معابد مجوس و يا آتش پرستان مى باشد كه مسلمين بعد از فتح بلاد عجم(ايران) آنها را براى معابد خود اول بار در ((كوفه)) به كار بردند)) 2.
در جاى ديگر نگاشته اند:
((مسلمانان بعد از فتح بلاد عجم مناره را به تقليد و تبعيت از معابد و آتش كده هايى كه داراى مناره بودند, در مساجد ساختند)) 3.
مجله مسجد به نقل از يكى از مستشرقين در اين مورد نگاشته است:
((مذنه هايى كه در ايران و هند است, از روى شكل برجهايى ساخته شد كه براى ديدبانها و نگهبانان در هر شهرى مى ساخته اند)) 4.
بعضى ديگر درباره مناره نظرى ديگر دارند كه در جاى خود به بررسى آن خواهيم پرداخت.
خوانندگان گرامى اگر مقاله را تا به اين مبحث به دقت از نظر گذرانده باشند, بى ترديد متوجه نادرستى تمام نظرات خواهند بود, چه اين كه مناره قبل از ظهور اسلام هم در سرزمين هاى اسلامى و بلكه در دل عربستان يعنى مكه معظمه و يمن موجود بوده است. گذشته از اين ابتكار مناره را (به طور كلى فارغ از اين كه در مساجد و يا بناى خاصى به كار رود) به يمنى ها نسبت داده اند. اما اين كه ((كورت)) مى گويد: ((مسلمانان ساختن مناره يا گلدسته را از روم صغير فرا گرفتند)), به نظر مى رسد ايشان دچار اشتباه بزرگى شده باشند. آنچه ايشان از آن به عنوان مناره ياد مى كند, نه مناره, بلكه اسم دقيق آن را بايد گلدسته (به تعبير ما ايرانيان) ياد كرد و بين مناره و گلدسته فرق بسيار وجود دارد به همين خاطر ايشان همواره اصرار دارند كه از مناره به گلدسته تعبير بياورند چه اين كه متوجه شده اند كه مناره غير از گلدسته است. ما در مكالمات روزمره خود بسيارى از كلمات را كه در معنى تفاوت دارند, به خاطر قرابت و نزديكى كه بين معنى آنها احساس مى شود, غالبا مترادف به كار مى بريم مانند ((فقير)) و ((مسكين)) اما گاه به جاهاى حساسى مى رسيم كه اگر آنها را باز مترادف به كار ببريم, بى ترديد دچار اشتباهات جبران ناپذير بزرگى خواهيم شد.
ما هرچند در بسيارى از جاها مناره و گلدسته را مترادف هم به كار مى بريم, ولى بايد بدانيم اين دو, دو شكل و هيئت جدا از هم دارند اما به مناسبت اين كه هر دو معمولا در معابد و مقابر مقدسه به كار مى روند آنها را مترادف مىآورند, ولى گلدسته بناى عمودى و نسبتا كوچكى است كه در كشورهاى اسلامى معمولا سر آن را گرد و بيضوى مى سازند ولى در كشورهاى مسيحى سر آن را تيز و مانند يك مخروط مى سازند.
اما اين كه استاد غفارى مى گويند: مناره را از معابد مجوس گرفته اند, هيچ وجه تاريخى براى آن نمى توان تصور كرد چه اين كه مناره در طول تاريخ براى راهنمايى و ارائه طريق به كار برده مى شده است, نه براى معابد گمان مى رود آنچه باعث شده ايشان دچار اين اشتباه بشوند, ظاهر كلمه ((مناره)) است تا جايى كه نگارنده اطلاع دارد, آتش كده ها مناره نداشته اند.

آيا ساختن مناره براى مسجد ممنوع است؟
استاد غفارى در تعاليق خود بر تهذيب الاحكام نوشته اند:
((در اخبار از ساختن مناره براى مساجد منع شده است)) 5.
بعد ايشان براى اثبات مدعاى خود به دو حديث تمسك جسته اند.
تا جايى كه اين نگارنده اطلاع دارد, هيچ يك از علما چنين ادعايى را نكرده, بلكه بعضى از فقها اذان گفتن در مناره مرتفع را مكروه دانسته اند و در مقابل, بعضى ديگر اذان گفتن در مناره مرتفع را نه مكروه, بلكه مستحب دانسته اند. و تنها ساختن مناره مرتفع را مكروه دانسته اند:
صاحب جواهر در اين خصوص چنين نگاشته اند:
((سزاوار است كه موذن ايستاده در مكان مرتفع قرار گيرد چه اين كه عده اى از علما به اين مطلب تصريح كرده اند و بلكه در ((تذكره)) و ((نهايه)) گفته اند اين مطلب(ايستادن در مكان مرتفع) اجماعى است. به خاطر امر پيامبر(ص) به بلال كه در حال اذان بر ديوار روند)).
بعد دومين دليل خود را بر گفتن اذان در مكان بلند چنين مىآورند:
((لانه بلغ فى ذان و المناسب لاعتبار المناره فى المسجد و كراهه علوها على حائط المسجد مثلا لا ينافى استحباب الاذان فيها)).
(مكان مرتفع, رساتر در اذان و مناسب اعتبار مناره در مسجد است و فرض مكروه بودن بلندى آن از ديوار مسجد (منافاتى با گفتن اذان) در آن ندارد)) 6.
در استدلالهاى ايشان نكاتى قابل توجه است اول اين كه مى گويند:
اذان گفتن در مكان مرتفع مناسب اعتبار مناره در مسجد است. واضح است كه منظور ايشان از اعتبار, نه اعتبار عقلايى و يا متشرعه, بلكه منظور اعتبار شرعى و شارع مقدس است و چنين اعتبارى در جايى كه منعى و يا رادعى شرعى وجود داشته باشد, محلى از اعراب ندارد و مستند فتواى ايشان هم همان روايتى است كه فرمود: ((لا ترفع المناره الا مع سطح المسجد)) ((هيچ گاه مناره را بيشتر از سطح مسجد بالا مبريد)) 7.
بنابراين همين حديث شريف ضمن اعتبار مناره در مسجد از مناره بلندتر از سطح مسجد منع كرده است. در واقع امام على(ع) ضمن الغاى مناره مرتفع فرموده اند: ((ترفع المناره مع سطح المسجد)) و مناره هم سطح مسجد را اعتبار نموده اند.
اما آن دو حديثى كه ايشان آورده اند, اصلا ربطى به مناره ندارد آن دو حديث از اين قرارند:
((ان على بن ابى طالب(ع) بعد ما ورد الكوفه فرى مسجدا قد تشرف قال: كنه بيعه ان المساجد لا تشرف تبنى جما)) 8.
:على(ع) بعد از اين كه وارد كوفه شدند, مسجدى ديدند كه بسيار بلند ساخته شده بود. فرمود: مثل اينكه معبد نصارا است, همانا مساجد, بلند ساخته نمى شوند, بلكه به قدر قامت انسان بنا مى شوند.
و از ابن عباس نقل مى كند:
((امرنا ن نبنى المدائن شرفا و المساجد جما)) 9.
((امر شده ايم كه شهرها را بلند سازيم و مساجد را كوتاه)).
بنابراين حديث درباره چگونگى ساخت خود بناى مسجد وارد شده است و هيچ اشاره اى به مناره در آنها ديده نمى شود و روشن است كه معبد نصارا(كليسا) اصلا مناره ندارند, بلكه خصوصيت بارز آنها كه حديث هم به همين خصوصيت اشاره دارد, بلند و ارتفاع غير متعارف آنها است.

علل الحاق مناره به مسجد
پس از اين كه از تاريخ الحاق مناره به مسجد آگاه شديم, حالا نوبت به بحث اصلى يعنى علت الحاق مناره به مسجد مى رسد. به راستى مناره اى كه از قرون قبل از اسلام وجود داشت, چرا و به چه دليل به مساجد اسلامى ملحق شد؟ بالخصوص چنان كه از ادله تاريخى برمىآيد, اين الحاق در زمان خلافت على(ع) صورت گرفته است؟
گفتيم كه ابتد مناره را براى راهنمائى مسافران مى ساخته اند و در آن آتشى روشن مى كردند كه در شب از دور رهنماى مسافران به مقصد باشد, تا به اين وسيله مسافران راه را از بى راهه تشخيص دهند.
بنابراين فلسفه وجودى مناره را بايد در ارائت طريق به پويندگان راه معرفى كرد.
سوال اصلى اين است كه چرا و چگونه اين وسيله هدايت, به مساجد راه يافته مگر مناره با مسجد چه سنخيتى داشته كه در كنار هم و بلكه تا به قلب مساجد راه يافته است؟
بسيارى فلسفه وجودى قرار گفتن مناره در كنار مساجد را اعلام اذان از مكان بلند مى دانند و در اين باره به روايتى از پيامبر اكرم(ص) هم تمسك كرده اند, اما بايد بگوييم اين سخن هيچ دلالتى بر لزوم مناره در كنار مساجد ندارد, اگر چنين بود, بى گمان بام مساجد براى اين كار كفايت مى كرد و فلسفه اذان گفتن در مكان بلند را پاسخگو بود و بر فرض قبول اين نظر, چگونه با اين فلسفه, وجود جفت مناره هاى مقارن را كه در عالم تشيع معمول و مرسوم است, توجيه نماييم؟ اگر فلسفه وجودى قرار گرفتن مناره در كنار مسجد فقط اعلان اذان از نقطه بلند بود, يك مناره كفايت مى كرد و نيازى به وجود مناره دومى نبود, و حال اين كه مى بينيم از قديم چه در مساجد و چه در مقابر مقدسه اهل بيت(عليهم السلام) و امامزادگان و چه در سر درب ورودى مدارس دو مناره مقارن و همگون مى ساخته اند, و آنچه پذيرش اين فلسفه وجودى براى مناره ها را بيش از پيش از نظر دور مى دارد, و آن را با مشكل روبه رو مى سازد, وجود نگرش و برخورد متفاوت با مناره در عالم تشيع و عالم تسنن است. به اين بيان كه اهل تسنن در هركجاى عالم از قديم برخلاف شيعيان مساجد خود را تك مناره اى بنا نموده اند, اين نكته اى است كه ما را بيشتر به تمل و تعمق وا مى دارد كه لابد رمزى در كار است كه باعث اين دو نگرش شده و الا هر دو فرقه, معتقد به گفتن اذان در مكان بلند هستند !!!

دو مناره نماد, دو وسيله هدايت
مسجد اين سمبل منزلگه مقصود و خانه توحيد ناگزير از راهى است كه بدان منتهى شود چه هر رهى شايسته منزلگه توحيد نيست, رهى بايد و راهبرى كه بتواند رهروان را از توفانها و گردنه هاى صعب العبور برهاند و به سر منزل مقصود رساند.
و اين قرآن و عترتند كه همصدا و همقدم و دست در دست هم همه مردم را به منزلگه توحيد رهنمايند, قرآن و اهل بيت پيامبر(ص) همچو دو بال يك پرنده اند.
پرنده با دو بال پرنده است و مى تواند كه در آسمان لا يتناهى اوج گيرد و به منزلگه مقصود دست يازد و الا با يك بال نه پرنده است و نه رونده.
دو مناره يكى در راست و ديگرى در چپ مسجد يكى نماد و سمبل اعتقاد به قرآن و ديگرى سمبل و نماد اعتقاد به اهل بيت پيامبر(ص) است كه هر دو چراغ راه سالكان منزلگه توحيدند.
اما از آنجايى كه اهل تسنن, اهل بيت پيامبر(ص) را راهنمايان طريق توحيد نمى دانند و فقط قرآن را راهنماى طريق توحيد مى دانند, لذا منزلگه توحيد(مسجد) را مزين به يك چراغ هدايت مى كنند كه همانا سمبل و نماد ايمان به كتاب خدا به عنوان تنها راه هدايت به منزلگه سعادت و رستگارى باشد.
در واقع علت قرار گرفتن مناره در كنار مساجد نتيجه دو اعتقاد مختلف است كه بعد از پيامبر و بلكه در زمان حيات پيامبر بين پيروان رسول گرامى اسلام(ص) و ديگران (يعنى پيروان خلفا) رخ داد. دسته اول به پيروى از پيامبر اكرم(ص) مى گفتند براى وصول به حقيقت و تداوم اسلام, ايمان به كتاب خدا و اهل بيت پيامبر(ص) لازم است. ((انى تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتى لن يفترقا حتى يردا على الحوض)) و ((على مع القرآن و القران مع على)) 10. ولى دسته دوم به پيروى از خليفه دوم مى گفتند در وصول به منزلگه مقصود و مراد فقط اعتقاد به قرآن بس است و به چيزى ديگر به نام على و اولاد او(عليهم السلام) نيازى نيست ((حسبنا كتاب الله)) 11.
بنابراين مناره سمبل و نماد اعتقاد به راهنمايان و راهبران تداوم طريق توحيد و وصول به آنند.
حديث منقول از على(ع) بهترين شاهد بر همين مدعا است چه اين كه اگر فلسفه وجودى قرار گرفتن مناره در كنار مسجد اذان گفتن از مكان بلند بود, نمى بايست على(ع) دستور تخريب مناره هاى بلند را صادر كنند و بعد به نحو موكد بفرمايند: ((هيچ گاه مناره را بلندتر از سطح مسجد مسازيد)). و فقها هم بر طبق اين حديث فتوا به كراهت مناره بلندتر از سطح بام مسجد را داده اند 12.
آيا مى توان اثبات كرد كه از صدر اسلام مناره مساجد شيعى دوتا بوده است؟
تاريخ در اين خصوص ساكت است يعنى آنچه براى ما گزارش كرده است مثلا على(ع) فرمود: مناره مساجد را از سطح مسجد بلندتر نسازيد و گزارشهايى از اين قبيل. ديگر نقلى كه حاكى از اين باشد كه مساجد جفت مناره اى و يا تك مناره اى بوده اند, در دست نيست. اما از آنجايى كه وقتى ما به اطراف خود نگاه مى كنيم, مى بينيم مساجدى كه از قرون گذشته براى ما باقى مانده اند, در عالم تشيع همه جفت مناره اى, و در عالم تسنن همه تك مناره اى بوده اند. بنابراين به دست مىآوريم كه اين رسم از صدر اسلام نشت گرفته است به عبارت ديگر سنت معروف و مشهور اين زمان كاشف است از ثابت بودن آن در زمان هاى قبل.

دو نكته ضرورى
دو نكته كه در پايان لازم مى دانيم به آن اشاره اى كنيم, اين است:
نكته اول: درباره تشخيص درست پديده هاى تاريخى است, يعنى بايد قبل از هر مطلبى جنبه اوليه شكل گيرى و تكون پديده ها را كشف كنيم و به اين منظور بايد اسم اول و واقعى آنها را در طول تاريخ به دست آوريم. مثلا اگر بخواهيم به بررسى تاريخ ايران باستان در كتب اروپائى بپردازيم, بايد اولا اين نكته را بدانيم كه آنها از ايران به اسم ((پرس)) يا ((پرسيا)) ياد مى كرده اند و همين طور اگر بخواهيم به بررسى تاريخ استان كرمانشاه بپردازيم بايد بدانيم كه اسم اوليه اين استان ((دينور)) بوده و الا اگر تمام كتب تاريخى را به دنبال اين اسماى ثانويه زير و رو كنيم, به مطلبى دست نخواهيم يافت.
گاه در بررسى تاريخى اسم و صفت را باهم اشتباه مى گيريم چون صفت همواره بعد از گذشت ادوارى به خاطر عروض موقعيتهاى خاص پديد مىآيد.
درباره منازه هم بايد اول اسم اوليه و واقعى آن را بدانيم كه اين استوانه اى كه در چپ و راست مسجد قرار دارد, مذنه است يا گلدسته و يا صومعه؟ اگر به دست نياورديم كه اسم اوليه و اصلى آن مناره است و اسماى ديگر ثانويه و صفت براى مناره مى باشد, همان اشتباهى را مرتكب مى شويم كه ديگران مرتكب شده اند, چنانكه در اين باره گفته اند: فكر اين كه موذن در محل بلندى اذان بگويد, مسلمانان را بر اين داشت تا براى موذن جايگاه مخصوصى كه بلندتر از مسجد باشد, بسازند)) 13.
بعد در ادامه گفته: ((ناگفته نماند كه مذنه در آغاز صورت ساده اى داشت و تدريجا تكامل يافت يعنى در اول مذنه, ديوارى بلند يا برج مانند بود...)) 14.
و حال آن كه مناره قبل از ظهور اسلام و حتى قبل از ميلاد مسيح(ع) هم وجود داشته است, گذشته از آن كه ما اصلا چيزى به نام مذنه در كتب احاديث و سيره و تاريخ نداريم. بلكه بعد از الحاق مناره به مسجد چون در مناره اذان هم مى گفتند, به اين خاطر به آن مذنه هم مى گفتند اما در هر حال بايد بدانيم اسمائى مانند ((مذنه)) و ((گلدسته)) صفاتى هستند كه به مناسبتهائى بر مناره اطلاق مى شود.
نكته ديگر: درباره تفاوت مناره با برج است. اصولا برج يا مناره در تاريخ داراى دو هويت كاملا متفاوت از هم هستند.
برج و مناره از جنبه تاريخى دو پديده قديمى هستند كه تاريخ, سابقه آنها را به قبل از اسلام برمى گرداند, مناره با برج در شكل و كاربرد هر دو متفاوت هستند.
بر بالاى برج چند نگهبان و ديدبان براى نگهبانى و حراست قلعه و شهر مى ايستادند ولى بر بالاى مناره آتشى روشن مى كردند تا مسافران راه را در شب گم نكنند.
بر بالاى برجها ديواركى همراه با بريدگى هايى براى نگهبانان و ديدبانان وجود داشت برخلاف مناره كه چنين نبود.
برجها را بدون سايبان مى ساختند ولى در بالاى مناره براى حفاظت آتش از برف و باران سايبانى مى ساختند.
چون غرض از ساخت برج نگهبانى بود, لذا آن را به شكل اسطوانه اى با قطر بزرگ مى ساختند ولى مناره را اسطوانه اى با قطر كوچك و بلند مى ساختند. و كلا هويت شكلى برج و مناره را مى شود با تاج آنها مشخص نمود.
كلا هويت كاربردى مناره را مى شود در ارائت الطريق و برج را در مراقبت و حراست معرفى كرد.
بنابراين, اين سخن كه مسلمانان مناره را از روى شكل برج قلعه ها و شهرها ساختند, درست به نظر نمى رسد.
.
.
.
.
منابع :

1) كورت فريشلر, امام حسين و ايران, ترجمه ذبيح الله منصورى, انتشارات جاويدان, 1369, ص 547.
2) على اكبر غفارى, تعليقات بر تهذيب الاحكام شيخ طوسى, چاپ مكتبه الصدوق, ج2, ص كتاب الصلاه, باب اذان و اقامه, ص 307, ذيل حديث 1134.
3) على اكبر غفارى, همان, ج2, ص 63, ذيل حديث.
4) مجله مسجد, شماره پانزدهم, مرداد و شهريور 1373, ص 51. مقريزى بناى نخستين مناره را به معاويه نسبت داده است كه آن را به تقليد از برجهاى كليساهاى دمشق ساخته بود(تقى الدين احمد بن على بن عبدالقادر بن محمد معروف به مقريزى, الخطط المقريزيه, المساه بالمواعظ و الاعتبار بذكر الخطط و الاثار, ج3, منشورات دارالعرف لبنان, ص 191. ارنست كونل نوشته است: ((احمتال مى رود كه مسلمانان آن را به تقليد از برجهاى آژير بابل يا روم ساخته باشند(پروفسور ارنست كونل, هنر اسلامى, ترجمه مهندس هوشنگ طاهرى, انتشارات توس, چاپ سوم, 1368, ص 13).
5) على اكبر غفارى, تعليقات بر تهذيب الاحكام, مكتبه الصدوق, ج2, كتاب صلاه, ص 63, حديث 206.
6) محمد حسن, معروف به محقق نجفى, جواهرالكلام, دارالكتب الاسلاميه, 1365ش, ج9, مقدمه هفتم در اذان و اقامه, ص 62.
7) محمد بن على بن بابويه, من لا يحضره الفقيه, ج1, ص 239 ح 722, تهذيب الاحكام, مكتبه الصدوق, ج3, باب 13, ص 282, ح 710.
8) من لا يحضره الفقيه, ج1, ص 236 - تهذيب الاحكام, ج2, ص 307, مكتبه الصدوق - تعليقات غفارى, ذيل حديث 1134.
9) تهذيب الاحكام, مكتبه الصدوق, ج2, ص 63 - تعليقات غفارى, ذيل حديث 206, به نقل از ((النهايه)).
10) المولى حيدر على بن محمد الشروانى, ما روته العامه من مناقب هل البيت(عليهم السلام), مطبعه المنشورات الاسلاميه, شوال 1414هـ, تحقيق محمد حسون صفى, ص 174 - 168.
11) كنزالعمال, ج3, ص 138, شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد, ج2, ص 20 به نقل از المراجعات شرف الدين عاملى, ص 242, مطبوعات النجاح بالقاهره, چاپ بيستم, 1399هـ - 1979م.
12) محمد حسن نجفى, جواهر الكلام, دارالكتب الاسلاميه, 1365ش, ج9, ص 62, مقدمه هفتم در اذان و اقامه.
13) مجله مسجد, ص 81, شماره 15, مرداد و شهريور 73.
14) همان.
_____________________________________________

گردآورنده : على نجفى

منبع : سایت شارح
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
سیر تکاملی مناره در معماری ایرانی

سیر تکاملی مناره در معماری ایرانی

[h=1]سیر تکاملی مناره در معماری ایرانی[/h]

سمیرا اصغرپور سارویی*- مناره از مهم‌ترین عناصری است که جایگاه مهم و ویژه‌ای در معماری مساجد ایرانی در دوران اسلامی دارد. مخلصی در کتاب معماری ایران در دوره اسلامی مناره را این‌گونه معرفی می‌کند: «مناره یا منار به معنی جای نور و نار و در اصطلاح، بنایی بلند و گاهی اوقات باریک که در کنار مساجد و بقاع متبرکه جهت گفتن اذان یا به‌عنوان میل راهنما در کنار جاده‌ها، مساجد، کاروانسراها، مدارس و دارالضیافه‌ها احداث شده است. به علت روشن نمودن چراغ یا آتش برفراز آن جهت‌ راهنمایی در شب به مناره یا محل نور موسوم شده است. (مخلصی، 1379، 322)

بنابر فرهنگ نظام (منار-مناره: جای نور، برج مانندی که برای نشان دادن راه و سرحد سازند و نیز ستون یا برج مانندی که در مسجد سازند و موذن بر بالای آن اذان گوید. (داعی الاسلام، فرهنگ نظام، جلد 5)
دو اثر بازمانده از دوران اشکانی و ساسانی که بر شاهراه‌های استان فارس قرار داشته‌اند که معمولا بر فراز آنها آتش می‌افروخته‌اند و به این وسیله گم کرده‌های راه را متوجه مسیر می‌کرده‌اند. آتشدان سنگی بر فراز میل اژدها یا برج نورآباد ممسنی موید این امر است. شاید وجه تسمیه نورآباد هم بر این اساس بوده است. (نره ئی، 1387، 21 و 22)
مناره در اصطلاح کنونی بنایی است که جهت اذان گفتن به‌کار می‌رود، به همین جهت در دوره اسلامی مناره نام ماذنه نیز به خود گرفته است. ولی این نام مستلزم صعود موذن بر فراز آن نبوده است، بلکه موذن عموما در محل مناسب‌تری در مسجد اذان می‌گفته است. دکتر زکی محمددانشمند مصری معتقد است که مناره‌های ایران به واسطه ارتفاع برای اذان گفتن به‌کار نمی‌رفته‌اند و موذن بالای بام مسجد اذان می‌گفته است، در واقع این مناره‌ها برای زینت بنا به کار می‌رفته است.
مناره فیروز آباد ،دوره ساسانی

مناره‌ها در تاریخ پیش از اسلام
یقینا تاریخچه مناره به پیش از اسلام بر می‌گردد، اما متاسفانه از آثار و علائم مناره‌های قبل از اسلام تعداد اندکی در ایران باقی مانده است. در حال حاضر در کنار مناره‌های قبل از اسلام در ایران نشانه‌ای از ساختمان دیده نمی‌شود.
قدیمی‌ترین مناره یا برج راهنمای موجود میل نور آباد،معروف به میل اژدها متعلق به دوره اشکانیان در غرب نور آباد ممسنی فارس قرار گرفته است. این میل دارای حدود هفت متر بلندی بوده و قاعده و تمام بدنه آن با سنگ‌های سفید تراش منظم داده شده است. پلکان میل اژدها در درون برج قرار دارد و بر بالای آن آتشدان سنگی جای داشته است. (واندنبرگ، 1337،27)
از زمان ساسانیان نیز مناره‌ای با خصوصیات متفاوت با مناره فوق بر جای مانده است که اکنون در مرکز شهر باستانی فیروزآباد به‌صورت توده جسیمی از سنگ و گچ خودنمایی می‌کند. مناره به‌صورت چهار ضلعی ساخته شده با پلکانی که بر بدنه بیرونی مناره احداث شده بود به بالای آن نیز می‌رفته‌اند. ارتفاع مناره که در ابتدا بیش از 33 متر بوده است در حال حاضر 26 متر است. ابعاد مناره در پایین بیش از 11 متر است و هر قدر بدنه مناره بالاتر می‌رود از پهنای آن کاسته می‌شود. با آنکه ویرانی بسیار به بنا راه یافته است، امروزه پایه مرتفع و قطور آن در وسط ویرانه‌های فیروزآباد بر افراشته است و از مسافت دور جلب نظر کند. این بنا از این نظر که تنها مناره بر جای مانده از قبل از اسلام با تمام خصوصیات می‌باشد از نظر تاریخ معماری منحصر به فرد و دارای اهمیت بسیار است. (مصطفوی، 1343،101)
مناره‌ها در تاریخ پس از اسلام تا دوره قاجاریه
اگر گفته گیرشمن مبني بر اينكه مناره مسجد شوش در قرن اول هجری یعنی همزمان با مسجد جامع دمشق ساخته شده است درست باشد بدون تردید می‌توان گفت که این مناره جزو اولین مناره‌هایی است که در ایران بعد از اسلام به‌عنوان ماذنه در کنار مساجد جلوه‌گر شده است. مناره مسجد شوش دارای بدنه‌ای استوانه‌ای بوده است و پلکان از داخل داشته است. (زمانی، 2535،87)
قرن سوم هجری معماری ایران شاهد پیدایش اولین مناره آجری است، خصوصیات مهم این عنصر معماری این است که به‌صورت میل ساده و منفرد به‌عنوان میل راهنما و گاهی متصل به مسجد بوده است. (فیض، 1350، 17)
مناره میل اژدها ،دوره اشکانی

از مناره‌های به جای مانده از دوران قبل از اسلام با طرح‌های مربع چون مناره فیروزآباد ومناره نور آباد روبه‌رو هستیم لیکن بعد از اسلام مناره‌ها عموما به‌صورت مدور ساخته شده است و در بدو امر مناره‌ها در نقشه مساجد مستتر نبودند و همچون برج‌های مجزای فاقد محل در مجتمع مسجد عمل می‌کردند. به این ترتیب که از قرن اول تا پنجم هجری قمری مناره به صورت منفرد و گاه وصل به بنا و گاه با فاصله از بنا ساخته می‌شد یا احداث بنا و مسجد در اطراف آن در دوره‌های بعدصورت می‌گرفت. از نمونه اول یعنی مناره منفرد به مناره خسروجرد و مناره سلجوقی سمنان و از نمونه دوم، یعنی مناره متصل به بنا به مناره ارسلان جاذب، میل قاسم آباد در سیستان و بلوچستان و از نمونه سوم یعنی با فاصله از بنا به مناره مسجد میدان ساوه و مناره گلپایگان می‌توان اشاره کرد. (نره ئی، 1387،336)
مناره در معماری ایران پس از اسلام از مقام ویژه‌ای برخوردار است جنبه تزیینی آن در ایران به سرعت شدت گرفت، به گونه‌ای که محلی برای نمایش انواع هنرهای تزیینی از جمله آجرکاری و کاشی کاری شد. (فاضل، 1348،156)
ساختن مناره در زمان سلجوقیان در سطح بسیار گسترده‌ای توسعه و تکامل یافته که از اهمیت خاصی برخوردار است.در این دوره ایجاد مناره به‌صورت نشانی از مسجد و همچنین راهنمای کاروانیان به شهر، رواج فوق‌العاده‌ای داشت که در طرز بنای آنها نیز دگرگونی‌هایی پیدا شده است. (زمانی؛ 1351، 69)
در دوره مغول و تیموریان ایران دستخوش حوادث و ویرانی بسیار شد، اما بعد از مدتی با کمک وزرای لایق و مدبردراماکن مذهبی و مساجد مناره‌های بلند ساخته شد با این تفاوت که مناره‌های قرن هشتم به بعد عمدتا زوج بوده اند که بر فراز ایوان قرار داشته‌اند. بر عکس دوره مغول که مناره از قسمت پایین تا لب ایوان در بنای مسجد یا مقبره مخفی بود. بیشتر مناره‌های دوره تیموریان به صورت آشکار در کنار ایوان همراه آن یا جدا از آن احداث می‌شود و تزئینات این مناره‌ها به‌صورت کاشی کاری و معلقی بوده است. از مناره‌های دوره ایلخانی می‌توان به مناره‌های مسجد جامع مظفری کرمان، سلطان‌بخت آغااصفهان و از مناره‌های دوره تیموری به مناره‌های مسجد گوهرشاد اشاره کرد. (نره ئی،1387، 331)
مناره منفرد خسروجرد، دوره سلجوقی

مناره‌های ایران را می‌توان به دو دسته منفرد و زوجی تقسیم کرد. مناره‌های منفرد مناره‌هایی دارای بدنه بلند و کشیده هستند، مناره‌های استوانه‌ای از این دست اغلب دارای بدنه‌ای ساده با تزئینات اندک هستند، مناره گلپایگان از این دست است اما شکل دیگر از این مناره‌ها به صورت مخروطی شکل هستند که غالبا کشیده و به صورت مخروط ملایم و موزون هستند، به عبارت دیگر، سطح قاعده مناره در پایین از مقطع فوقانی آن بزرگ‌تر است و این امر باعث ایستایی بیشتر مناره می‌شود برای نمونه مناره‌های دامغان و سمنان، بسطام و ساربان در اصفهان را می‌توان مثال زد.درمورد دیگری از این مناره‌ها می‌توان به مناره‌های منشوری شکل اشاره کرد که طرحی چند ضلعی است که هرچه رو به بالا می‌رود از قطر قاعده آن کاسته می‌شود، مناره بلند و زیبای مسجد جامع نائین از آن جمله است.) (نره‌ئی،1387،30و31)
از زمان صفوی تا دوره قاجار معماری مناره رو به افول رفت. تعداد این مناره‌ها ناچیز و فقط مناره آجری ساده مسجد جامع بروجرد که از آثار زندیه است باقی مانده است که اطلاعات جامعی به ما نمی‌دهد. در دوره قاجار منار پامنار، حضرت شاه عبدالعظیم و حرم حضرت معصومه و مدرسه سپهسالار قدیم در اختیار است، اما بیشتر مناره‌ها کوتاه هستند.
مناره زوجی مسجد گوهر شاد،دوره تیموری

نتیجه‌گیری:
ساخت مناره‌ها در دوره پس از اسلام در ایران متاثر از میل‌ها و برج‌های راهنمای پیش از اسلام بوده است. حالت منفرد و مجزای مناره‌ها در دوران اولیه پس از اسلام و ادامه آن تا دوره سلجوقی مقارن با قرون پنجم و ششم هجری قمری از جمله (منار خسروجرد) ادامه سنت دیرین پیش از اسلام است که علاوه بر کارکرد میل راهنما نقش عبادی مساجد به عنوان جایگاه گفتن اذان را به عهده داشته است. به جرات می‌توان گفت احداث مناره در دوره سلجوقی به اوج تکامل خود می‌رسد و با گذشت زمان در این دوره و دوره‌های بعد تطوراتی به آن راه یافته و بر تزئینات بدنه آن علاوه بر آجرکاری، کتیبه و کاشی‌کاری افزوده شده است. مناره‌ها در قرن پنجم هجری قمری به بعد نقش تزئینی بنا به خود گرفته و بر نقشه مساجد اضافه شدند و از حالت منفرد به حالت زوجی درآمدند. در دوران تیموری مناره‌هایی با ارتفاع زیاد ساخته شدند و در دوران صفوی بدنه مناره‌ها به نقش‌ها و تزئینات بیشمار آراسته شد و از این دوره به بعد مناره‌ها سیر نزولی خود را سپری کردند. از دوران زندیه و افشاریه مناره‌های بسیار اندکی باقی مانده است و در دوره قاجار از ارتفاع مناره‌ها کاسته شد.لذا اوج تکامل معماری مناره‌ها را می‌توان مقارن با دوران سلجوقیان در ایران دانست.
*دانشجوی دکتری فلسفه هنر


منابع:
*حاتم، غلامعلی، معماری اسلامی ایران در دوره سلجوقیان، نشر جهاد دانشگاهی، تهران، چاپ اول، 1379
*داعی النظام، فرهنگ نظام، جلد پنجم
*زمانی،عباس، تاثیر هنر ساسانی در هنر اسلامی، نشر جهاد دانشگاهی، تهران، 2535
*فاضل، محمود، پیدایش مناره در اسلام، تهران، مجله هنر و مردم، شماره 77 و 78،8-1347
*فیض، عباس، گنجینه آثار قم،جلد دوم، قم، مهر 1350
* عمید، حسن، فرهنگ عمید،1337
*مخلصی، محمد علی، مجموعه مقالات متون و کتیبه‌های دوران اسلامی، تالیف پژوهشگران، نشر سازمان میراث فرهنگی، تهران، 1385
*مصطفوی، محمد تقی، اقلیم پارس، انجمن آثار ملی، تهران، 1343
*نره ئی، بابر، پژوهشی در مناره‌های دوره سلجوقی ایران از دیدگاه باستان‌شناسی، کارشناسی ارشد باستان‌شناسی، استاد راهنما دکتر جواد نیستانی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، خرداد 1387
*واندنبرگ، لویی، باستان‌شناسی ایران باستان، ترجمه عیسی بهنام، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران 133
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
میل

میل



میل که در قدیم به آن چراغدان و چراغپایه نیز گفته می‌شده در لغت به معنای کانون یا محل نور و روشنایی و جای نار است. در دوران پیش از اسلام مناره یا میل راهنما را جهت راحتی مسافران می‌ساختند. این هادیان قافله‌ها و راهنمایان کاروان‌ها را عموما" در کنار راه‌ها و جاده‌ها می‌ساختند و در تاج آنها آتشی روشن کرده تا گمگشتگان با دیدن نور آنها در شب‌های تاریک یا روزهای مه گرفته راه را از بی‌راه تشخیص دهند. مناره‌ها یا میل‌ها، از همان ابتدای ساخت‌شان بنایی مستقل بوده‌اند و ربطی به بنایی دیگر نداشته‌اند. از میل‌ها در دوران باستان برای پیام‌رسانی، پست و راهنمایی راه‌ها استفاده می‌شده؛ هر چند تزئین‌های عالی آ‌ن‌ها جای بحث دربارة کاربردشان را باز می‌گذارد. همچنین مناره یا میل، راهنما یا پیام‌رسانی است که با استفاده از پرتوهای نور، پیام‌های رمزی مثل تلگراف به مناطق دورتر فرستاده می‌شده.

منبع:irandeserts
 
آخرین ویرایش:

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
میل اژدها (برج نورآباد)

میل اژدها (برج نورآباد)

آتشکده میل اژدها یا برج نورآباد تنها اثر بازمانده از دوره اشكانیان در استان فارس، در هفت کیلومتری غرب شهر نورآباد ممسنی در شمال غربی استان فارس قرار دارد. این اثر که در دره‌ای فاقد آبادی در كنار كوه تنگ كله واقع است و به نام های دیمه‌میل، میل اژدها و میل آزاد نامیده می شود. این میل در کنار یکی از راه‌های مهم باستانی و در دامنه کوهی سنگلاخ و نسبتا سرسبز قرار دارد. میل اژدها یکی از معدود مناره‌هایي است كه از دوران‌ پیش از اسلام باقي مانده و در زمان اشکانیان ساخته شده است.


این اثر از لحاظ شكل و ظاهر مانند كعبه زردشت و برج زندان شهر پاسارگاد، چهارگوش است. بلندای برج بیش از هفت متر و پهنای هر ضلع آن در پایین چهار متر و در بالا 40/3 متر است و از سنگ رگه سفید به طول های مختلف ( برخی ۴۴ و برخی ۱۹ سانت) بسیار دقیق، منظم و با مهارت ساخته شده است.
در داخل قسمت بالایی برج ، پلكانی به بلندای ۱۰/۵ و پهنای ۵۹ سانتی متر وجود دارد. این قسمت در سمت جنوب و در ارتفاع سه متری واقع شده و چنین به نظر می رسد كه با نردبان به این قسمت می رسیدند و سپس از پلكان بالا می رفتند. در این برج آتش مقدس نگهداری می شد و از آنجا آتش را به سایر نقاط می بردند. آتشدانی نیز بر فراز برج وجود داشت." واندنبرگ" باستان شناس، برآن است كه برج نورآباد فقط به روی روحانیان باز بود و نیایش كنندگان ، تنها می توانستند آتش را ببینند. بنابراین آتشدان ها و آتشكده ها سرباز بودند. در دوره پهلوی دوم، میله فلزی از وسط قطعات سنگ های برج نور آباد گذراندند تا از فروپاشی آن جلوگیری شود.

به‌طور کلی میل‌ها در زمان اشکانیان و ساسانیان کاربرد فراوان داشته و بعدها در دوران اسلامی نیز این میلها را در مناره‌ها نیز می‌توان مشاهده کرد. از کاربردهای میل اژدها می‌توان در راهنمای کاروانان و اطلاع رسانی و دیده‌بانی وشاید آتشکده و... نام برد. این اثر تاریخی به شماره ۳۵۶ در فهرست آثار باستانی ملی ایران ثبت شده است.


منبع:irandeserts
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
میل امام، املش

میل امام، املش

این اثر در تاریخ ۲ آبان ۱۳۸۲ با شمارهٔ ثبت ۱۰۶۴۶ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. میل اُمام (meel omâm) که در میان مردم منطقه به برج امام و همچنین آتشکده ی دوران ساسانی معروف است، در فاصله یک کیلومتری شمال شرق روستای قدیمی و زیبای اُمام از توابع دهستان سمام بخش رانکوه شهرستان املش قرار دارد و دسترسی به آن از روستای سمام امکان پذیر است. میل امام بلندترین نقطه کوه سومان سرا، در ارتفاع 2000 متری سطح دریا قرار دارد.ستوده درباره ی این قلعه نوشته است: در مشرق آبادی اَمام در فاصله ایکه به خط مستقیم در حدود یک کیلومتر بر فراز قله ای سنگی و خاکی میله ایاز سنگ نتراشیده و گچ بنا شده است. شکل این میل، استوانه ای است که کمیروی مخروط قرار دارد و … روی سراسر بدنه ی خارجی را با گچ غربالی و درشتسفید کرده بودند تا از دور نمایان شود، این برج را باید جزء برج هایراهنما دانست. در فرهنگ جغرافیای ایران آمده است که در اطراف این میل بقایای ابنیه ی قدیمی از قبیل آجر و سفال مشاهده شده است، از این رو این برج، آتشکده و یا برج خبری بوده است. البته بعضی از ریش سپیدان محل هم معتقدند این محل در گذشته آتشکده بوده. از این نوع برج در اکثر نقاط کشور یافت می شود. بر بالای تپه طبیعی، بقایایی از میل امام به ارتفاع 670 سانتی متر دیده می شود(نزدیک به 7 متر) قطر پایه های آن بین 120 تا 140 سانتی متنر مربع متغیر است. قط محیط بنا در قسمت فوقانی کم تر است و در سمت غربی با توجه به شیب کوه ارتفاع بیشتری دارد. قطر داخلی برج 160 سانتی متر و ضخامت دیواره ی برج در قسمت فوقانی 114 سانتی متر است. در ورودی برج، سوراخ هایی تعبیه شده که احتمالا برای نصب تیر های چوبی سقف بوده است. در ارتفاع 350 سانتی متری در جهات شمالی – جنوبی، دیوار برج باریک تر شده و بر آمدگی سکومانندی دارد که احتمالا برای استقرار دیده بان بوده است. به نظر می رسد ارتفاع برج در گذشته بیش تر از 670 سانتی متر بوده و بخشی از آن تخریب شده است، بقایای آن در سطح تپه پراکنده است. در داخل این میل در ارتفاع 190 سانتی متری، تیر هایی موازی کف بنا نصب کرده بودند که بر اثر حفاری های غیر مجاز از بین رفته اند ولی جای بعضی از آن ها کاملا مشخص است. دیوار های خارجی بنا را با گچ سفید اندود کرده بودند تا بتوانند برای یافتن مسیر از میل به عنوان راهنما استفاده کنند. مصالح عمده ی این بنا سنگ لاشه، آجر، ساروج و گچ است. با توجه به موقعیت این برج و اشراف آن بر ارتفاعات منطقه و روستا های هم جوار، می توان گفت از این میل برای دیدبانی و راهنمایی مسافران استفاده می کردند و شاید اطلاق نام میل امام بر آن، همین دلیل بوده است. هم چنین این احتمال وجود دارد که در دوره های مختلف از این میل برای ارسال پیام با دود، آتش و … استفاده می شده است.

منبع:irandeserts
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
میل امامزاده عبدالله، قم

میل امامزاده عبدالله، قم

این اثر در تاریخ 25 اسفند ماه 1380 ش با شماره 5055 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. این میل در خارج از شهر قم در کنار جاده قدیم قم – اصفهان و حدود «روستای چشمه علی» بر روی ارتفاعات منطقه واقع شده است.

این میل متعلق به دوره سلجوقی است که شباهت زیادی به میل میم دارد. ارتفاع میل از سطح دشت 200 متر و نمای میل از سنگ لاشه و ملاط گچ می باشد. ارتفاع باقی مانده میل 40/6 ، قاعده آن 5/5 و پیرامون آن 27/17 متر است. شکل میل امامزاده عبدالله مخروطی است و در کنار میل جان پناهی ساخته شده بود که فقط دیواره های آن باقی مانده است.


منبع:irandeserts
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
میل اخنجان (اخنگان)، مشهد

میل اخنجان (اخنگان)، مشهد

این اثر در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۳۲۱ با شمارهٔ ثبت ۳۴۱ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. میل اخنگان یا اخنجان در فاصله 11 کیلومتری شرق شهر تابران توس در جوار روستایی به همین نام واقع است. این بنا برج مقبرهای است بر روی یک سکوی هشت ضلعی با نیم ستونهای الحاقی در نمای بیرونی که ارتفاع آن حدود 17 متر است. بر فراز بنا گنبدی مخروطی استوار گردیده که پوشش خارجی آن با شیوه خاصی تزيین شده است. فضای داخلی بنا فاقد نقش و نگار بوده و نمای بیرونی آن اعم از دیوار و نیم ستونها با کاشی آذین شده است. نقوش ستارهای شکل و چلیپايی نیز در آن دیده میشود. با وجود سنگ قبر در فضای داخلی بنا، هویت مدفون در آن مشخص نیست. برخی معتقدند آرامگاه متعلق به گوهرتاج خواهر گوهرشاد آغا است که البته دعوی صحیحی نیست. سبک معماری و تزيینات میل اخنگان مؤید انتساب آن به دوره تیموری است. بناي ميل روي سكوي كوتاه 8 گوشي قرار گرفته و ساقه استوانه‌اي آن 7/13 متر ارتفاع دارد و كلاهكي عرقچيني به بلندي 2/4 روي آن قراردارد. ساقه ميل از درون 8 گوش و از بيرون استوانه‌اي با 8 نيم ستون الحاقي و تزئيني است. بنا از آجر ساخته شده و با قطعات كاشي به شكل‌هاي مستطيل، چند ضلعي و ستاره چليپا با نقوش برجسته و متنوع به رنگ لاجوردي و فيروزه‌اي تزئين شده است. تاريخ ساخت بنا مشخص نيست اما شباهت زيادي به معماري مسجد جامع (861 هجري) و بناي امير چخماق يزد (830هجري) دارد


منبع:irandeserts
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
میل ایاز، تربت جام

میل ایاز، تربت جام

مناره يا ميل اياز، قسمتي از رباط ارسلان جاذب است و در محل سنگ بست در مسير تربت جام به مشهد در استان خراسان رضوي قرار دارد. اين بنا كه از قديمي ترين و مهم ترين آثار دوران غزنويان است به همت ارسلان جاذب والي و سپهسالار توس در زمان سلطان محمود غزنوي ساخته شده و پس از مرگ او -که در سال 419 يا 420 اتفاق افتاد- در اين بناي ساده زيبا و باعظمت دفن شد. ارسلان جاذب از ممدوحان فردوسي و از كساني بوده كه او را متمايل به گرايش هاي حماسي در ايران مي دانند. جالب است بدانيد که در زمان حيات او توس رو به پيشرفت و ترقي فرهنگي و سياسي گذاشت و از مراكز چهارگانه و پر اهميت خراسان شد.ميل اياز كه ظاهرا همتايي در طرف ديگر ساختمان داشته، در گذشته جزو رباط بزرگي بوده كه در سالهاي 389 تا421 هجري ساخته شده است. اين مناره داراي 40 متر بلندي و حدود 100 پله براي صعود و قطر آن در پايين حدود 5/5 متر و در بالا 5/2 متر است. اين دو مناره علاوه بر جنبه زيبايي و راهنمايي مسافران وظيفه جايگاه ديده‌باني را نيز انجام مي‌داده‌اند. گرداگرد فراز مناره نوشته‌اي از آجر با خط کوفي ديده مي‌شود و فضاي داخلي اين بنا با رنگهاي مختلف و نقوش هندسي، كتيبه كوفي و گچبري زينت يافته است و گوشواره اي مشبك پا كار گنبد، و آجر چيني خفته و راسته بنا، خط كوفي معقلي زير گنبد و تكرار كلمه محمود در آن از ويژگي هاي اين بنا است. مقبره ارسلان جاذب آجري و داراي نقش‌هايي با آجر و رنگ روشن و کتيبه‌اي بر گرداگرد سقف داخلي گنبد است. بالاي ديوار آن نيز کتيبه‌اي به خط کوفي و با رنگ آبي در زمينه کدار وجود دارد. اين بنا داراي گنبد کوتاه روي سافه‌اي 8 وجهي است. اين ساقه بر مکعبي با ارتفاع 10 متر استوار شده و در ميان رباط سنگ بست قرار دارد که اکنون ويرانه است اما در نزديکي آن رباط ديگري توسط امير عليشير نوايي ساخته شده که هنوز وجود دارد. رباط سنگ بست با نقشه مستطيل داراي برج هاي ديده باني و نگهباني است. نيم برجهايي براي تقويت ديوارهاي اصلي و مرتفع آن وجود دارد. سر در ورودي اين بنا شباهتي بسيار با كاروانسراي مهيار در اصفهان دارد. فضاي داخلي رباط در حياط مركزي مشتمل بر حجره ها و اتاقهاي ويژه اقامت كاروانيان و اصطبل است.


منبع:irandeserts
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
میل تپه، ری

میل تپه، ری

تپه میل که از آن آتشکده بهرام و آتشكده ری نیز نام برده می‌شود از آثار دوره ساسانیان در شهر ری است. گمان می‌رود که این بنا آتشگاه بهرام گور بوده باشد.
تپه میل (آتشکده بهرام) در جنوب شهرری در حدود ۱۲ کیلومتری جنوب شرقی شهر ری به سوی ورامین بر بلندای تپه‌ای پهناور در روستای قلعه‌نو بقایای کاخ یا آتشکده‌ای واقع است که به تپه میل مشهور گردیده و آن به سبب دو پایه بزرگ بنا می‌باشد که از دور شبیه به میل است.
جهت بنا به صورت شرقی و غربی است. در جبهه شرقی ایوانی با چهار ستون مدور بوده. بخشی از بنای آتشكده ری در زمان حمله اسكندر به ایران خراب شد و تنها قسمتی از بنای چهارطاقی و زیبای این آتشكده به صورت دو میل باقی ماند.[۱] بیشتر قسمت‌های غربی بنا از میان رفته، در بخش زیرین مجموعه یک راهروی کم ‌پهنا وجود دارد که سراسر طول بنا را طی می‌کند. بقایای معماری تپه معماری میل دارای ساختاری، تشکل از گل، خشت، لاشه سنگ، گچ و از نظر دیرینگی متعلق به دوره ساسانیان (حدود ۱۸۰۰ سال پیش) است و به آتشکده بهرام گور نیز معروف است.[۲]
آنچه از پوشش بنا در زمان حاضر بر جاست، یك جفت قوس هلالی با نقطه بیضی است، در راستای محور اصلی تالار، راهروی كم عرض تونل مانندی سراسر طول تالار را از زیر طی می كند كه از منتهی الیه غربی، راهروی هم عرض دیگری بر آن عمود می‌شود و ورودی اصلی راهروی زیرین در جبهه شرقی، زیر ایوان اصلی است.[۳]
نخستین بار در سال ‪ ۱۹۱۳‬میلادی «ژاک دومورگان» فرانسوی این آتشکده و سازه‌های پیرامون آن را مرمت کرد. این بنا در سال ‪ ۱۹۳۳‬توسط باستان‌شناس آمریکایی به نام اریک اشمیت مورد کاوش و حفاری قرار گرفت و اخیراً دکتر فیروزه شیبانی از ایران کار حفاری آن را پی‌گیری کرده‌است.[۴] در تاریخ طبرى آمده است ؛ به رى آتشگاهى بود که از آن قدیمى تر نبود . در برخى پا را فراتر گذاشته و احداث آن را به فریدون نسبت مى دهند . هر چند درستى آن مسلم نیست ولى متاخران رى را از زمان هاى دیرین و پیش از ظهور زرتشت شهرى مذهبى و مرکز مغان مى دانسته اند . جهت بنا به صورت شرقی و غربی است . در جبهه شرقی ایوانی با چهار ستون مدور بوده . بخشی از بنای آتشکده ری در زمان حمله اسکندر به ایران خراب شد و تنها قسمتی از بنای چهار طاقی و زیبای این آتشکده به صورت دو میل باقی ماند . بیشتر قسمت‌ های غربی بنا از میان رفته ، در بخش زیرین مجموعه یک راهروی کم ‌پهنا وجود دارد که سراسر طول بنا را طی می‌ کند . بقایای معماری از نظر دیرینگی متعلق به دوره ساسانیان ( حدود ۱۸۰۰ سال پیش ) است و به آتشکده بهرام گور نیز معروف است . شهرت تپه میل تپه میل با سنگ ، ساروج، خشت و گل ساخته شده ‌است. نیزار های اطراف تپه از وجود دریاچه ‌ای حکایت دارد که در گذشته در این محل وجود داشته ، ولی خشک شده‌ است . این تپه باستانى به احتمال بسیار زیاد ، به مناسبت دو پایه بزرگ موجود از بناى قدیمى آتشکده به تپه میل شهرت یافته است . تپه اى مرتفع که بلندى آن از سطح دشت اطراف حدود 18 متر است و تقریبا 35 متر پهنا و 17 متر درازا دارد . تپه اى کم ارتفاع و کوچک و پراکنده پیرامون محوطه را احاطه کرده اند به طورى که تپه میل در آنها اشراف دارد . هر چند به نظر مى رسد این تپه ها در ارتباط فیزیکى و کاربردى مستقیم با این اثر و احتمالا تاسیسات ساختمانى آن وابسته هستند . این مجموعه منطقه ‌ای به وسعت ۸۰۰ در ۹۰۰ متر را شامل می ‌شود . بر بالای تپه ، بنای اصلی آتشکده در راستای شرقی غربی برپاست ، طرح کلی بنا ، تالار ستون داری بوده با دو ردیف ستون چهار گوشه سه تایی که عملاً به ۳ بخش تقسیم شده است . یک بخش مرکزی عریض تر و دو بخش جانبی کم عرض تر ، ورودی اصلی تالار آتشکده در جبهه شرقی از طریق یک ایوان چهار ستونی مدور که پایه ‌های سر ستون های آنها در گوشه‌ های شمال شرقی و جنوب به شرق ایوان برپاست . آثار به دست آمده در سه گروه تپه میل ، رى و ویرانه ها و تپه هاى منفرد دسته بندى مى شوند . تزئینات گچى شامل نقش هاى گل و بوته ، دل ، مارپیچى و برگ هاى افشان ، قطعات پیه سوز هاى سفالى و تکه هاى برنزى و آهنى مهمترین یافته ها از این منطقه است . اولین نظریه اى که در مورد بقایاى بناى واقع بر روى تپه ذکر شده ، فرضیه آتشکده بودن آن است که قطعى تر به نظر مى رسد . آنچه از متن هاى تاریخى به دست آمده است حکایت از آن دارد که آتشکده باستانى رى در فاصله میان رى و سیروان واقع بوده است . مى گویند در زمان سلطنت انوشیروان ، وى هنگام عبور از حوالى آتشکده ، درون آن بت هایى مى بیند و دستور مى دهد تا آنها را بیرون بریزند و در آنجا آتشى بزرگ مى یابد . اگر بناى فوق را آتشکده ندانیم که به احتمال قریب به یقین این طور نیست ، بقایاى آتشکده بزرگ رى را باید در همین حوالى جستجو کرد . از طرف دیگر صحراى جنوب رى را از قدیم یزدان مى نامیدند و به مناسبت آتشکده اى که جایگاه پرستش یزدان بوده است . اما مرحوم پیرنیا معتقد است این بنا مهریز یا مهرآذین ( محل نیایش مهر ) بوده است . شاهزاده هاى ساسانى ری ، مذهب مهرى داشته اند و معبد بر آنان خارج شهر بوده است به مانند این اثر تاریخى که خارج از پهنه رى ساسانى است . به طور کلى طرح بنا مى تواند تا حدى با معابد مهرى قابل مقایسه باشد . ستایش مهر در غار هاى طبیعى صورت مى گرفته و در نزدیکى غار باید رودخانه اى باشد و گاهى اوقات مهراب هاى متنوع مى ساختند و سعى مى کردند نماز خانه سیماى غار مانند داشته باشد . اما غرض اصلى در ابنیه مهرى نشان دادن تیر است در حالى که مشغول گشتن گاو است . اما این نقوش تاکنون بین نقوش گچبرى تپه میل دیده نشده است . اما فرضیه کاخ بودن این بنا نیز وجود دارد . همانطور که قبلا ذکر شد ، بنا خارج از پهنه رى دوران ساسانى بوده است . لذا مى توان گفت کاخى بوده است جهت پذیرایى و استراحت در زمان شکار . این نوع کاخ در ایران دوران ساسانى متداول بوده است مثل کاخ سروستان فارس . گیرشمن در تاریخ ایران درباره بناى معابد در عهد ساسانیان با ذکر اینکه در ساخت این معابد تغییراتى صورت گرفته ، گفته است : « تالار مرکزى آتشکده مربع و محصور به چهار دالان است . » چهار طاقى در معابد و آتشکده ها قسمت اصلى بنا را تشکیل مى داده است . نمونه هایى که در فارس ، اصفهان و آذربایجان وجود دارد موید این نکته مى باشد . معمارى بنا طرح کلى بنا به صورت تالار ستوندارى است که یک قوس میانى و دو قوس در طرفین دارد . که از یک سو به قوس میانى باز مى شوند و از سوى دیگر با ورودى هاى کم عرض تر به راهروى باریکى راه مى یابند که این راهرو حالت رواق را براى قسمت هاى اصلى دارد . جهت بنا شرقى غربى است که در جبهه شرقى آن ایوانى چهار ستون مدور مى بینیم که در حال حاضر پایه هاى دو ستون آن بر پاست . جرز مربع شکل ، قوس هاى میانى مربع شکل و حدود 110 در 110 سانتى متر است . به طور واضح تر اگر دو نفر دست هایشان را از دو طرف به طرف هم دراز کنند مى توانند آن را در بغل گیرند . متاسفانه بیشتر قسمت هاى غربى از بین رفته است . در واقع در سمت غرب فقط آثار باقى مانده است که تا سطح بالاى سقف تونل وجود داشته و بقیه از میان رفته است . اما چگونه وارد این تونل مى شویم ؟ ورودى اصلى تونل در جبهه شرقى از زیر ایوان آتشکده مى گذرد . ورودى ایوان با قوس هلالی از دو سوى ورودى تونل سطح شیبدارى ایجاد شده تا به راحتى از کف ایوان اصلى بنا و متناسب با شیب تپه پایین بیاییم و در قسمت انتهایى آتشکده چیز خاصى مشخص نیست . زیرا این سطوح شیبدار یک سرى طاق نماست که ارتفاع آنها به تناسب شیب سقف از غرب به شرق کمتر مى شود . سنگ لاشه و آجر همراه با علامت مصالح اصلى بناى آتشکده را تشکیل مى دهد . ابتدا روى شالوده ( پی ) آجری ، سنگ لاشه و ملات کار شده و مجددا روى آن آجرچینى شده است که نحوه چیدن آجر ها در نوع خود جالب است . زیرا گاهى آجر ها را به صورت راسته کنار یکدیگر چیده اند و گاه روى آن آجر خفته ( خوابیده ) و قفل و بند به کار برده اند . دهانه طاق هلالى که در این قسمت بنا باقى مانده است با آجر اجرا و روى آن را سنگچین کرده اند . پوشش تالار آتشکده نیز در نوع خود جالب است . از آن جهت که در کاخ اشکانى هترا نیز شاهد این نوع پوشش هستیم که با سنگ اجرا شده است . لنگه طاق هایى پهن که بر روى پایه هاى آجرى و سنگى نبا شده است اما در کاخ هترا فاصله لنگه طاق ها کمتر بوده است . نکته جالب دیگر پوشش قوى گهواره اى است که در دوره پارت و ساسانى متداول بوده است و در کاخ پارتى آشور نظیر آن مشاهده مى گردد . اما شباهت دیگر معمارى بنا ستون هاى مدور و آجرى است که در معمارى پارتى و ساسانى متداول بوده و در دوره بعد از اسلام در بسیارى بنا ها از جمله مسجد تاریخى در دامغان شاهدش هستیم . به هر روى در مورد ویژگى هاى معمارى هر بنا از جمله آتشکده رى سخن بسیار است اما تا هر بنایى را از نزدیک نبینیم و در آن به تفحص نپردازیم هنر زیباى معمار و سازنده بنا را درک نخواهیم کرد . از نقاط بسیار جالب این آتشکده وجود سه دالان بزرگ در زیر این چهار طاقی هاست که در حال حاضر دوتای از آنها به تصمیم سازمان جهانی یونسکو مسدود شده و فقط دالان وسطی باز هست که مخصوص عبور بالاترین مقام مذهبی آتشکده یعنی موبد موبدان بوده که البته الان قابل عبور همگان است. تزئینات بنا مهمترین ویژگى تزیینى بنا گچبرى هایى است که بر روى دیوار هاى تالار اصلى نقش بسته است . امروز این تکه هاى گچبرى که جدا شده اند در نزدیکى بنا نگهدارى مى شود . اما این نقش هاى زیباى گچبرى به سه دسته تقسیم مى شوند : 1- طرح هاى هندسى که گاهى خود نیز نقش اصلى را در برمى گیرند و طرح هاى حاشیه اى شامل نقش هاى هندسى که این طرح ها بیشتر به عنوان قابسازى یا حاشیه براى نقش هاى اصلى به کار رفته است . ترکیب زیگزاگ هاى موازی ، با طرح هاى جناغى یا نوشته هاى مروارید مانند ، فضایى بسیار رویایى را به وجود آورده است . نقش هاى اصلى بیشتر شامل لوزى هاى متحدالمرکز است . آنها که طاق کسرى در تیسفون و یا کاخ ساسانى کیش را دیده اند با این نقوش ارتباط بهترى پیدا مى کنند . در ردیف هاى منظم خطوطى است که به صورت پله اى و گاهى مارپیچ به صورت نامحدود ادامه مى یابند و در فضا هاى باز بین آنها نقش گل و برگ کنگر مشاهده مى شود ، درست مثل یک خورشید گرد . 2- اما اوج هنر را باید در طرح هاى گیاهى که با الهام از طبیعت بر روى گچ نقش بسته است دید . این طرح ها که به صورت انتزاعى نشان داده شده مبتنى بر عادات و عقاید دینى آن زمان است . نقش هایى که خود به سه دسته تقسیم مى شوند : الف) درخت مو : از گیاهانى است که مى توان به صورت شاخه هایى که در دو سوى آن برگ و خوشه انگور است . با اندکى اختلاف به روى گچبرى ها کاخ ساسانى کیش مشاهده مى شود . ب) نقش جالب دیگر دایره اى است که در وسط آن یک گل رز است ، هشت پر و در اطراف آن حلقه هاى برگ غار ، که نشانه افتخار بوده است . ج) طرح شاخه برگدار و میوهدار: هر چند به خوبى شاخته نمىشود اما به نظر شبیه درخت کاج است ولى برگ آن که به وسیله دایرهاى محدود شده بیشتر به برگ بلوط شبیه است . 3- حیوانات نیز از نظر طراح گچبرى ها دور نمانده اند . آنچه در حال حاضر باقى است نقش یک ماهى است که بسیار طبیعى به نظر مى رسد . آنها که گرسنه باشند دلشان مى خواهد دستشان را دراز کنند و ماهى را بگیرند . بدن ماهى در حالت طبیعى با اندکى انحنا طرح ریزى شده و فلسه اى روى پوست به خوبى نمایش داده شده است . صرفنظر از عوامل طبیعى و متاثر از اقلیم یا حتى تغییرات آب و هوایى و بالاتر از آن زمین لرزه، متاسفانه فعالیت هاى کشاورزى و چراندن دام ها ، بردن سنگ ها و مصالح ساختمانی ، جویندگان گنج ، کاوش هاى غیر اصولى توسط قاچاقچیان اشیاى عتیقه و هزار بلاى دیگر ، از جمله بلاهایی است که در حق این تپه باستانى و آتشکده روا داشته اند . در کنار انسان ها ، جانداران نیز بیکار نشسته اند و در این وانفساى کمبود مسکن ، جاى جاى تنها بناى باقى مانده را محلى براى سکنى و لانه ساختن ، مورد استفاده قرار داده اند.
مشخصات
تپه میل با سنگ، ساروج، خشت و گل ساخته شده‌است. نیزارهای اطراف تپه از وجود دریاچه‌ای حکایت دارد که در گذشته در این محل وجود داشته، ولی خشک شده‌است. [۵]
بلندی تپه میل از سطح دشت اطراف ۱۸ متر است و حدود ۲۵ متر پهنا و ۲۰ متر درازا دارد. پیرامون این تپه بلند تپه‌های كم ارتفاع كوچكتر پراكنده شده كه مشرف بر آنها قرار گرفته است. این مجموعه منطقه‌ای به وسعت ۸۰۰ در ۹۰۰ متر را شامل می‌شود.بر بالای تپه، بنای اصلی آتشكده در راستای شرقی غربی برپاست، طرح كلی بنا، تالار ستون داری بوده با دو ردیف ستون چهارگوشه سه تایی كه عملاً به ۳ بخش تقسیم شده است.[۶]
یك بخش مركزی عریض تر و دو بخش جانبی كم عرض تر، ورودی اصلی تالار آتشكده در جبهه شرقی از طریق یك ایوان چهارستونی مدور كه پایه‌های سر ستون های آنها در گوشه‌های شمال شرقی و جنوب به شرق ایوان برپاست.تپه میل حدود ۱۲ كیلومتری جنوب شرقی حرم حضرت عبدالعظیم (ع) و در ۲ كیلومتری جنوب قلعه نو بخش كهریزك شهرستان ری بر فراز تپه‌ای بلند در روستای قلعه نو قرار دارد.[۷















منابع
1. آتشكده ری یادگاری از دوره ساسانیان، روزنامه ایرن، شنبه ۵ خرداد ۱۳۸۶
2. معرفی تپه‌های تاریخی استان تهران، سایت موسسه تبیان
3. آتشكده ری یادگاری از دوره ساسانیان، روزنامه ایرن، شنبه ۵ خرداد ۱۳۸۶
4. معرفی تپه‌های تاریخی استان تهران، سایت موسسه تبیان
5. ایرنا، خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، نسخه بایگانی شده در گوگل
6. آتشكده ری یادگاری از دوره ساسانیان، روزنامه ایرن، شنبه ۵ خرداد ۱۳۸۶
7. آتشكده ری یادگاری از دوره ساسانیان، روزنامه ایرن، شنبه ۵ خرداد ۱۳۸۶
برگرفته شده از سایت:irandeserts
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
میل باراچین (پاراچین)، قزوین

میل باراچین (پاراچین)، قزوین

میل پاراچین مربوط به سدهٔ ۴ و ۵ ه. ق. است و در شهرستان قزوین، روستای اقبال واقع شده و این اثر در تاریخ ۲ اسفند ۱۳۷۶ با شمارهٔ ثبت ۱۹۶۱ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. بر روی کوه میلدار، میل راهنمایی به نام برج پاراچین قرار دارد که در قدیم راهنمای مسافرانی بوده که از شمال به سمت شهر قزوین می‌آمدند. در دوره قاجاریه به دلایل نامعلومی بخشی از بدنه برج کاشی گردیده‌است که عمده کاشیهای آن نیز ریخته‌است. کوه میلدار تا سال‌های گذشته مکانی برای مردم قزوین بود که می‌خواستند در روز تعطیل هفته کوه‌پیمایی نمایند. ولی هم اکنون این کوه در داخل یک پادگان نظامی قرار گرفته‌است. این برج در فاصلهٔ ۱۲ کيلومترى از شمال قزوين، محل خوش منظره و خوش‌ آب و هوايى قرار دارد که به علت ارتفاع زياد، هواى آن از هواى قزوين خنک‌تر است. در اين محل، بر روى ارتفاعات جانب چپ، رودخانهٔ عريضى به نام ارنزک جريان دارد. برج بلندى نيز از دور بر فراز اين بلندى خودنمايى مى‌کند؛ چنان‌که از مسافتى بسيار دور از ميان دشت‌ها و صحراهاى اطراف قزوين مى‌توان آن را ديد. بلندى مزبور بر تمام محيط اطراف مسلط است و از فراز آن مى‌توان شهر قزوين را به خوبى مشاهده کرد.
برج باراجين بر روى سکويى هشت‌ضلعى که حدود يک متر از کف زمين ارتفاع دارد، بنا شده است. رج اول سنگ‌چينِ سکوى مزبور با سنگ‌هاى صاف و تراش‌دار چهارگوش بنا شده است و اين تنها قسمت از بناى برج است که از سنگ‌هاى تراش‌دار در بناى آن استفاده شده است. طول هر يک از ضلع‌هاى هشت ضلعى، ۳/۷۰ متر است. در روى اين سکوى هشت‌ضلعى، نقشهٔ‌ اصلى برج اجرا شده است. نقشهٔ برج عبارت است از : هشت نيم‌ستون مدور که بر گِرداگرد بدنهٔ مدورِ اصلى برج، با فاصله‌هاى منظم کار گذاشته شده‌اند. فاصلهٔ ميان اين نيم‌ستون‌ها ۷۰ سانتى‌متر، محيط نيم‌ستون‌هاى مدور ۱/۸۵ متر و برجستگى‌هاى ميان آن‌ها تا بدنهٔ برج، ۶۰ سانتى‌متر است.
فاصلهٔ ميان بدنهٔ‌ اصلى برج تا لبهٔ سکوى هشت‌ضلعى ۲/۲۰ متر و فاصلهٔ بيش‌ترين برجستگى نيم‌ستون‌ها تا لبهٔ‌ سکو، ۱/۶۰ متر و محيط پايين برج ۱۷ متر است. بلندى نيم‌ستون‌ها به اندازهٔ نيمى از ارتفاع اصلى برج است و نيم‌ستون‌ها در آنجا قطع شده‌اند. با توجه به مصالح خشتى که در ساختن بنا به کار برده شده‌اند، انتخاب چنين نگهدارنده‌هايى حاکى از ذوق سليم و مبتکرانهٔ معمار بوده است. ارتفاع نيم‌ستون‌هاى مذکور نزديک به ۶ متر است. از محلى که ستون‌ها پايان يافته‌اند، بدنهٔ اصلى برج به ارتفاعى برابر با ارتفاع قسمت اول بالا مى‌رود. حدود يک متر به نوک برج مانده، يک دوره سنگ خاراى تراش‌دار که با دقت خاصى تراش داده شده، دورتادور برج قرار گرفته است؛ به نحوى که حدود ۱۰ سانتى‌متر از لبهٔ آن از بدنهٔ برج بيرون زده است. بر روى اين لبهٔ سنگى، ‌شش رج آجر قرمزرنگ با آجرهايى به ابعاد ۵×۲۶×۲۶ سانتى‌‌متر چيده شده است. سپس روى رج آخر با سنگ‌قلوه و سنگ لاشه با ابعاد کوچک‌ترى از بدنهٔ برج، ديوار برج حدود ۳۰ سانتى‌متر بالا برده شده است. بار ديگر، بر روى اين قسمت، دو رج آجر چيده‌اند و سپس آخرين قسمت بالاى برج با استفاده از سنگ‌هاى لاشه و ملاط به ارتفاع نيم متر بنا شده است. مصالح عمده‌اى که در ساختن اين برج به کار برده شده‌اند، چيزى جز سنگ قلوه و سنگ لاشه و ملاط سخت و محکم گچ نيست.
در سمت چپ درِ ورودى برج - حدفاصل ميان نيم‌ستون‌ها - آجرهاى قرمزرنگ را روى بدنهٔ برج قرار داده‌اند و سپس روى آن را لايهٔ ضخيمى از گچ کشيده‌اند. بر روى اين لايه، به کمک آجرهاى لعاب‌دار رنگى که قسمت نرهٔ آن‌ها لعاب داده شده است، طرح‌هاى تزئينى هندسى اجرا شده است. در مجموع، بناى برج بارجين از نظر تناسب، اثرى جالب‌توجه است و چنان مى‌نمايد که از پايين به بالا، رفته‌رفته از قطر بنا کاسته مى‌شود. اين برج را مى‌توان از آثار قرن ۴ يا ۵ هجرى قمرى به شمار آورد.



منبع:irandeserts
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
میل رادكان، کردکوی

میل رادكان، کردکوی

میل رادكان در استان گلستان و درجنوب شهرستان كردكوی در روستای رادكان قراردارد و متعلق به قرن 5 هجری قمری و با شماره 145 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. میل رادكان بر روی صخره ای طبیعی ساخته شده ودارای پلان مدور به قطر داخلی6 متر و ضخامت 7/174سانتیمتر و به ارتفاع 90/24متراست. پوشش بنا به صورت دوپوسته بوده كه پوسته داخلی به صورت تخم مرغی وپوسته دوم (بیرونی)به صورت رك و سازه بنا آجری با ملات گچ است.ورودی آن در ضلع جنوبی و دارای كتیبه به خط كوفی تزیینی بوده هرچند درگذشته های دورتخریب شده است.
در زیر ناحیه پاكار گنبد رك كتیبه های زیبایی به خط كوفی و پهلوی با آجر و گچ اجرا شده كه نام بانی اثر و شروع كار بنا(407ه.ق) و سال اتمام (411 ه.ق) و نام معمارآن به اسم احمد ابن عمر نوشته شده است.
زيباترين قسمت بنا، در بخش فوقانى آن قرار دارد و مشتمل بر دو رديف قطاربندى و دو کتيبهٔ کوفى است که نام بانى آن و تاريخ ساختمان بر آن نوشته شده است. کتيبهٔ بنا به صورت کشيده نوشته شده است و عده‌اى آن را تقليدى از معمارى گنبد قابوس مى‌دانند. با اين تفاوت که گنبد برج رادکان به صورت دو پوش است و پوشش فوقانى به صورت مخروطه‌ بلندى جلب توجه مى‌کند و از شاهکارهاى معمارى قرون اوليه به شمار مى‌آيد.
سردر ورودى بنا بر پرتگاهى مشرف است. طرح داخلى برج رادکان مدور و نماى بسيار ساده دارد. تمام بدنهٔ بنا از آجر ساخته شده و آجرهاى آن از نظر پختگى، رنگ و استحکام نظير آجرهاى گنبد قابوس است. ملاط به کار رفته در بنا گچ است. تا دورهٔ‌ قاجار، بر بالاى ورودى بنا، کتيبه‌‌اى به خط کوفى وجود داشته که به سرقت رفته است.
اين برج محل دفن يکى از اسپهبدان آل باوند طبرستان به نام ابوجعفر محمدبن ونوريان باوندى است. بناى برج در تاريخ ۴۰۷ هـ.ق شروع و در سال ۴۱۱ هـ.ق به پايان رسيده است.


منبع:irandeserts
 

Similar threads

بالا