زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

افشـین

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
شما یادتون نمیاد، تو دبستان زنگ تفریح که تموم می شد مامورای آبخوری دیگه نمی ذاشتن… آب بخوریم


شما یادتون نمیاد، شبا بیشتر از ساعت ۱۲ تلویزیون برنامه نداشت سر ساعت ۱۲سرود ملی و پخش می کرد و قطع می شد…. سر زد از افق…مهر خاوران !


شما یادتون نمیاد، قبل از شروع برنامه یه مجری میومد اولش شعر می خوند بعد هم برنامه ها رو پشت سر هم اعلام می کرد…آخرشم می گفت شما رو به دیدن برنامه ی فلان دعوت می کنم..


شما یادتون نمیاد، تو نیمکت ها باید سه نفری می نشستیم بعد موقع امتحان نفر وسطی باید میرفت زیر میز.


شما یادتون نمیاد، سرمونو می گرفتیم جلوی پنکه می گفتیم: آ آ آ آ آ آآآآآ


شما یادتون نمیاد، ولی نوک مداد قرمزای سوسمار نشانُ که زبون میزدی خوش رنگ تر میشد.


شما یادتون نمیاد، تو فیلم سازدهنی مرده با دوچرخه توکوچه ها دور میزدو میخوند:دِریااااااا موجه کا کا.. دِریا موجه.


شما یادتون نمیاد، کاغذ باطله و نون خشکه میدادیم به نمکی ، نمک بهمون میداد بعدش هم نمک ید دار اومد که پیشرفت کرده بود نمک ید دار میداد، تابستونها هم دمپایی پاره میگرفت جوجه های رنگی میداد.


شما یادتون نمیاد، خانواده آقای هاشمی رو که میخواستن از نیشابور برن کازرون، تو کتاب تعلیمات اجتماعی ! شما یادتون نمیاد موقع امتحان باید بین خودمون و نفر بغلی کیف میذاشتیم رو میز که تقلب نکنیم.




:gol: :D :gol:
 

sahar .sh

عضو جدید
سلااااااااام خسته نباشید با این خاطره های زیبایی که گفتید ادمو یاد بچگیاش میندازید چه دوران قشنگی بود
 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما یادتون نمیاد، با آب و مایع ظرفشویی کف درست میکردیم، تو لوله خالی خودکار بیک فوت میکردیم تا حباب درست بشه !


شما یادتون نمیاد، انگشتر فیروزه، خدا کنه بسوزه !


شما یادتون نمیاد، اون موقعها یکی میومد خونه مون و ما خونه نبودیم رو در مینوشتن: آمدیم نبودید!!


شما یادتون نمیاد، دبستان که بودیم، هر چی میپرسیدن و میموندیم توش، میگفتیم ما تا سر اینجا خوندیم !


شما یادتون نمیاد، گل گل گل اومد کدوم گل؟ همون که رنگارنگاره برای شاپرکها یه خونه قشنگه. کدوم کدوم شاپرک؟؟ همون که روی بالش خالهای سرخ و زرده، با بالهای قشنگش میره و برمیگرده، میره و برمیگرده.. شاپرک خسته میشه… بالهاشو زود میبنده… روی گلها میشینه… شعر میخونه، میخنده !


شما یادتون نمیاد، اون مسلسل های پلاستیکی سیاه رو که وقتی ماشه اش رو میکشیدی ترررررررررررررترررررررررر ررر صدا میداد !


شما یادتون نمیاد، بچه که بودیم می خواستیم بریم حموم باید یک ساعت قبل بخاری تو حموم روشن میکردیم.


شما یادتون نمیاد، آسیاب بشین میشینم، آسیاب پاشو پامیشم، آسیاب بچرخ میچرخم، آسیاب پاشو،پا نمیشم؛ جوون ننه جون، پا نمیشم؛… جوونه قفل چمدون،پامیشم..آسیاب تند ترش کن، تندتر تندترش کن!


شما یادتون نمیاد، اونجا که الان برج میلاد ساختن، جمعه ها موتورهای کراس میومدن تمرین و نمایش. عشقمون این بود که بریم اونا رو ببینیم. راستی چی شدن اینا


شما یادتون نمیاد، چرخ فلکی که چرخو فلکش رو میاورد ۴ تا جا بیشتر نداشت و با دست میچرخوندش.


شما یادتون نمیاد، …تا پلیس میدیدم صدای ضبط ماشین رو کم میکردیم!


شما یادتون نمیاد، که چه حالی ازت گرفته می شد وقتی تعطیلات عید داشت تموم می شد و یادت می آمد پیک نوروزیت را با اون همه تکالیفی که معلمت بهت داده رو هنوز انجام ندادی واقعا که هنوزم وقتی یادم می یاد گریم می گیره.


شما یادتون نمیاد، انگشتامونو تو هم کلید میکردیم یکیشونو قایم میکردیم اینو میخوندیم: بر پاااا….بر جاااا…. کی غایبه؟ مرجاااان…دروغ نگو من اینجااام…


شما یادتون نمیاد، چقدر زجر آور بود شنیدن آهنگ مدرسه ها وا شده اونم صبح اول مهر.


شما یادتون نمیاد، توی سریال در پناه تو وقتی بابای مریم سیلی آبداری زد به رامین چقدر خوشحال شدیم!


شما یادتون نمیاد، بازی اسم فامیل. میوه:ریواس. غذا:ریواس پلو…..!


شما یادتون نمیاد، دبستان که بودیم معلم بهداشت یه ساعتایی می اومد با مدادامون لای موهامونو نگاه می کرد.


شما یادتون نمیاد، این آواز مُد شده بود پسرا تو کوچه میخوندن: آآآآآی نسیم سحری صبر کن، مارا با خود ببر از کوچه ها،آآآی…


 

shalizeh-0123

عضو جدید
چندتا عمه ي پير داشتم هميشه توي عروسي ها ميومدن سيخونک ميزدن تو پهلوم در گوشم ميگفتن بعدي تويي,بعدي تويي البته ديگه نميکنن,چون توي ختم ها منم باهاشون همين کارو کردم:biggrin:

الله اكبر...........:surprised:
چ شيطون...................:w15:
الهي...........
بيچاره عمه ها.............:redface:
 

shalizeh-0123

عضو جدید
ما که عمه نداریم واسه همین با جون اونا بازی میکنیم:biggrin:

سلام به عزيز دلم؟
خوبي عسلي؟؟چ خبرا؟؟
خوش ميگذره؟؟؟
مدتيه كه كمتر به باشگاه ميام.دلم واست تنگ شده بود.............
واقعا مرسي بابت مطالب قشنگت...................;)

اما من عمه دارم،خوبن بابا...............:redface:
 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به عزيز دلم؟
خوبي عسلي؟؟چ خبرا؟؟
خوش ميگذره؟؟؟
مدتيه كه كمتر به باشگاه ميام.دلم واست تنگ شده بود.............
واقعا مرسي بابت مطالب قشنگت.................
اما من عمه دارم،خوبن بابا...............:redface:


سلام گلکم چونی ؟ خوشی
ما هم خوشیم به خوشی شما گرفتار روزگار و ادماشیم دیگه .....
کار خوبی میکنی کمتر میایی اینجا خبری نیس همه جا امن و امان هر مگسی تو هوا می جنبه میزنیم تو سرش که یه موقع اینجا شلوغ پلوق نشه:biggrin:
جاتو برات نگه میدارم هر وقت برگشتی جات خالی نباشه:gol:
 

Soheila.G

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر آنچه خواستم نیامد ب دست...

چونکه بی گانه بودم ب این دنیای پست..

پی آب بودم کوزه ب دست...

چون ک آب یافتم کوزه شکست...
 

Soheila.G

عضو جدید
کاربر ممتاز
در منی و اینهمه ز من جدا
با منی و دیده ات بسوی غیر
بهر من نمانده راه گفتگو
تو نشسته گرم گفتگوی غیر

 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
ورژن جدید شعر سعدی
به جز قوم شوهر که ویران گرند ;) بنی ادم اعضای یکدیگرند
 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=2]طرف ، پیاز سرخ میکنه بوی ماهی بره؛ بعد اسفند دود میکنه بوی پیاز بره؛ بعد پنجره باز میزاره بوی اسفند بره ! تازه کلی هم خوشحاله از این ابتکارش ![/h]
 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=2]انواع عقیده در تولید :
امریکایی : هم خوب کار کنه هم با دوام باشه
انگلیسی : جنسش خوب باشه و مشتری راضی باشه
ایرانی : تا وقتی مشتری میخره سالم باشه بعد که خرید مهم نیست
چینی : فقط ایرانی بخره ... !!!!
[/h]
 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=2]ما ایرانی ها اولین کسانی هستیم که کشف کردیم باطری قلمی با ضربه شارژ میشه
مثال:زمانی که باتری کنترل دستگاهی ضعیف میشه و کار نمیکنه تق و تق میزنیم روش تا مجبور بشه کار کنه!!!
[/h]
 

**زهره**

عضو جدید
کاربر ممتاز
دنیا را بغل گرفتیم گفتند امن است هیچ کاری با ما ندارد
خوابمان برد بیدار شدیم دیدیم آبستن تمام دردها یش شده ایم
حسین پناهی
 

**زهره**

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرا اینگونه باور کن...
کمی تنها ، کمی بی کس ، کمی از یادها رفته...
خدا هم ترک ماکرده ، خدا دیگر کجا رفته...؟!
نمی دانم مراآیا گناهی هست..؟
که شاید هم به جرم آن ،
غریبی و جدایی هست..؟؟؟

مرا اینگونه باور کن
 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
عاشــقانه ترین جملــه تاریخ
با انتخاب عاشقانه ترین جمله عاشقانه تاریخ از رمان «بلندی‌های بادگیر» امیلی برونته، این كتاب بار دیگر به عنوان عاشقانه‌ترین كتاب ادبیات انگلیسی انتخاب شد.

یك نظرسنجی در برایتون انگلیس نشان داد از نظر دوستداران ادبیات، یك خط از رمان «بلندی‌های بادگیر» اثر «امیلی برونته»، رمانتیك‌ترین جمله در تاریخ ادبیات انگلیسی است.

در این نظرسنجی كه 2000 نفر در آن شركت داشتند، 20 درصد از شركت‌كنندگان جمله‌ :

روح از هر چه ساخته شده باشد، جنس روح او و من از یك جنس است

را به عنوان عاشقانه‌ترین جمله ادبی انتخاب كردند و به این ترتیب كتاب «بلندی‌های بادگیر» را به عنوان عاشقانه‌ترین كتاب ادبیات انگلیسی برگزیدند.

این جمله را كاترین ارشاو خطاب به هتكلیف به زبان می‌آورد

عنوان دوم در این نظر سنجی به «وینی پو» خرس مشهور كتاب كودكان تعلق گرفت كه در یك جمله گفته است :


اگر 100 سال عمر كنی، امیدوارم من 100 سال منهای یك روز زنده بمانم تا مجبور نباشم بدون تو زندگی كنم.

داستان‌های این خرس را ای.ای.میلن خلق كرده است

در این میان اما جمله‌ای از مشهورترین تراژدی «ویلیام شكسپیر» مقام سوم را كسب كرد. این جمله كه از نمایشنامه «رومئو و ژولیت» آمده، چنین است:


آرام‌باش! چه نوری است كه از آن پنجره می‌تابد؟ آنجا مشرق است و ژولیت خورشید تابان.

در مكان چهارم جمله‌ای از «وی.اچ . اودن» و در مكان پنحم یك جمله از دكتر زئوس نویسنده مشهور كتاب‌های كودكان رای آورد و آن جمله چنین است:

وقتی می‌فهمی عاشق شدی كه می‌بینی دوست نداری بخوابی، چون واقعیت شیرین‌تر از رویاهایت شده است.

 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=verdana, helvetica, sans-serif]مهمترین کارمان در اول هر ماه صف کشیدن جلوی عابر بانکها برای گرفتن حق السکوت ماهانه است.
چون می ترسیم اگر اول ماه پول را برداشت نکنیم مثل سهمیه بنزین می سوزد!

یک ساعت در ترافیک بزرگراه همت معطل می شویم و ککمان نمی گزد ولی سر تقاطع به اندازه ده ثانیه نمی توانیم منتظر عبور ماشین روبرویی باشیم.

آنقدر راحت طلب و بی ارداه ایم که مشتری اول محصولاتی مانند قرص لاغری، کفش افزایش قد، شربت ترک اعتیاد، داروی افزایش میل جنسی و... در دنیائیم.

وقتی در ایستگاه صادقیه می خواهیم سوار قطار شهری بشویم مثل زمانی که در مهدکودک بازی صندلی می کردیم چنان به سوی قطار هجوم می بریم که متوجه پیرمرد بغل دستی که عینکش افتاد و شکست نمی شویم.

به محض رد کردن خروجی مورد نظر در اتوبان جفت پا روی ترمز می رویم و با اعتماد به نفس کامل دنده عقب می گیریم.

برای بچه خردسالمان هر روز چیپس و پفک و نوشابه می خریم ولی نمی دانیم آخرین بار کی یک لیوان شیر خورده است.

فاصله ظرف جمع آوری زباله تا در خانه مان 50 متر است ولی ترجیح می دهیم کیسه را همان روبروی خانه داخل بوته های کنار پیاده رو پرت کنیم.

پشت شیشه ماشین می نویسیم "میروم تا انتقام مادرم زهرا بگیرم" ولی ناموس مردم در کوچه و خیابان از دستمان در امان نیستند.

در تاکسی مکالمات تلفنی خود را با صدایی کاملا رسا انجام می دهیم بدون اینکه متوجه باشیم تاکسی حریم خصوصی افراد نیست و حقوق دیگران را نباید تضییع کرد.

در ترافیک سر چهارراه با دیدن پسر بچه ای دوره گرد محبتمان گل می کند و یک هزاری به او می دهیم و او بی آنکه بخواهد تا شب پول مواد مخدر پدرش را جور می کند.

آخرین باری که کتابی را ورق زده ایم مربوط به سالها پیش می شود.

حاضریم به هر قیمتی ولو ثبت نام در دانشگاه مجازی دوقوزآباد سفلی مدرک بگیریم و میلیونها خرج کنیم ولی بعد از فارغ التحصیلی تنها چیزی که به دردمان نمی خورد همان مدرک است.

برای اینکه وارد محدوده طرح بشویم روی پلاک ماشین لنگ خیس می اندازیم تا دوربین شماره پلاک را ثبت نکند.

یک شب را بدون ماهواره نمی توانیم سر کنیم ولی شبهای متعدد بدون اینکه چند دقیقه ای با همسر خود گفتگو کنیم می خوابیم.

برای ماشین پنج میلیونی که اقساطی خریده ایم، سه میلیون لوازم اضافی وصل می کنیم ولی پول رفتن به دندانپزشک برای معالجه دندان خرابمان را نداریم.


برای سه روز تعطیلی صندوق ماشین و باربند را تا خرخره پر می کنیم و با شش نفر راهی شمال می شویم و از سه روز تعطیلی را دو روز در ترافیک جاده چالوس و هراز و فیرزوکوه می مانیم. ولی نمی دانیم دریاچه گهر کجاست!

روز آشتی با طبیعت (13 فروردین) چنان بلایی به سر طبیعت می آوریم که تا یکسال خودش را پیدا نمی کند.

آب را بر روی دومین دریاچه شور جهان(اورمو گلی) بسته اند و با این کار، آذربایجان و جان 13 میلیون انسان را به خطر انداخته اند(بمب نمک) و ما هنوز منتظریم تا ببینیم فردا چی می شه. معلوم نیست...؟!!!!!؟

عروسي مختلط ميگيريم و توش مشروب سرو ميكنيم ولي نميدونم چرا اصرار عجيبي داريم كه عروسي تو يكي از شبهاي ميعاد ائمه برگزار شه!!!

حاضر نیستیم دو دقیقه زمانمون رو صرف کنیم و این ایمیل رو برای بقیه ایرانی ها هم بفرستیم!

وای از دست ما ایرانیا!


[/FONT]
[FONT=verdana, helvetica, sans-serif]
[/FONT]
 

**زهره**

عضو جدید
کاربر ممتاز
" مادر" یعنی خنده های الکی
گریه های واقعی

السلام علیک یا فاطمه الزهرا
 

masood98

عضو جدید
یادمان باشد، فردا ،حتما، ناز گل را بکشیم...
حق به شب بو بدهیم...
و نخندیم دیگر، به ترکهای دل هر گلدان...!!
و به انگشت، نخی خواهیم بست تا فراموش نگردد فردا...! زندگی شیرین است!
زندگی باید کرد... ولی نه به هر قیمت
و بدانم که شبی خواهم رفت .... !!!
و شبی هست که نباشد، پس از آن فردایی ...
 

masood98

عضو جدید
دوستت دارم کمتر از خدا و بیشتر از خودم چون به خدا ایمان دارم و به تو احتیاج!!
شب برای چیدن ستاره های قلبت خواهم آمد. بیدار باش من با سبدی پر از بوسه می آیم و آن را قبل از چیدن روی گونه هایت می کارم تا بدانی ای خوبم دوستت دارم
نور دلیل تاریکی بود و سکوت دلیل خلوت، تنها عشق بی دلیل بود که تو دلیل آن شدی
عشق کنار هم ایستادن زیر باران نیست...!!! عشق این است که یکی برای دیگری چتر شود و دیگری هرگز نفهمد چرا خیس نشد
بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند.قاب عکس توست اما شیشه ی عمرمن است بوسه بر مویت زنم ترسم که تارش بشکند.تارموی توست اما ریشه ی عمر من است
فکر می کردیم عاشقی هم بچگیست ... اما حیف این تازه اول یک زندگیست
زندگی چیزیست شبیه یک حباب ... عشق آبادیه زیبایی در سراب
فاصله با آرزو های ما چه کرد ... کاش می شد در عاشقی هم توبه کرد !!!
یه سنگ کافیست برای شکستن یه شیشه! یه جمله کافیست برای شکستن یه قلب! یه ثانیه کافیست برای عاشق شدن! یه دوست مثل تو کافیست برای تمام زندگی
اگه یک روز فکر کردی نبودن یه کسی بهتر از بودنش چشمات و ببند و اون لحظه ای که اون کنارت نباشه و به خاطر بیار اگه چشمات خیس شد بدون داری به خودت دروغ میگی و هنوز دوستش داری


ویلیام شکسپیر میگه : زمانی که فکر می کنی تو 7 تا آسمون 1 ستاره هم نداری یکی یه گوشه دنیا هست که واسه دیدنت لحظه شماری می کنه...
به دریا شکوه بردم از شب دشت، وز این عمری که تلخ تلخ بگذشت، به هر موجی که می گفتم غم خویش؛ سری میزد به سنگ و باز می گشت .!
.پازل دل یکی رو بهم ریختن هنر نیست ..... هر وقت با تیکه های شکسته ی دل یک نفر یک پازل دل جدید براش ساختی هنر کردی
من غروب عشق خود را در نگاهت دیده ام.... من بنای ارزو ها را زهم پاشیده ام.... آنچه باید من بفهمم این زمان فهمیده ام.... در دل خود من به عشق پوچ تو خندیده ام
فقط کسی معنی دل تنگی را درک می کند که طعم وابستگی را چشیده باشد پس هیچوقت به کسی وابسته نشو که سر انجام آن وابستگی دلتنگیست


خداوند به سه طریق به دعاها جواب می دهد:
او می گوید آری و آنچه می خواهی به تو می دهد.
او میگوید نه و چیز بهتری به تو می دهد.
او می گوید صبر کن و بهترین را به تو می دهد
در اندرون همه ما خزانه‌ای بیکران از عشق و شادمانی و نعمت هست که می‌تواند آنچه را که در آرزوی آنیم، برایمان فراهم کند
دوست خوب داشتن بهتر از تنهایی و تنهایی بهتر از با هر کس بودن است
اگر بدانم که خواب تو را بیشتر خواهم دید برای همیشه دیدن تو هرگز بیدار نمی شوم
اگر بدانم که مردگان تو را بیشتر خواهند دید برای همیشه دیدن تو قید زنده بودن راخواهم زد
عشق بها دارد ... من و تو بودیم و یک دریا عشق ، حالا من هستم یک دنیا اشک ... آری ... عشق بها دارد !!!
آره زندگیم همینه !دیگه چاره ای ندارم !صبح تا شب این شده کارم یا تو باشی و بخندم یا نباشی و ببارم
چه زیباست بخاطر تو زیستن وبرای تو ماندن وبه پای تو سوختن وچه تلخ وغم انگیز است دور از تو بودن برای تو گریستن وبه عشق ودنیای تو نرسیدن ای کاش میدانستی بدون تو وبه دور از دستهای مهربانت زندگی چه ناشکیباست
می دانم روزی با تن خسته و خیس ، سوار بر قطرات درشت باران بر ناوادنهای چشمم فرود می آیی در میان انبوه مژگانم میزبان خواهم بود و در آن لحظه چشمانم را برای همیشه می بندم تا دیگر دوریت را حس نکنم
دستانم تشنه ی دستان توست شانه هایت تکیه گاه خستگی هایم با تو می مانم بی آنکه دغدغه های فردا داشته باشم زیرا می دانم فردا بیش از امروز دوستت خواهم داشت
شنیدم که شمشیر یکی را دوتا می کند بنازم به شمشیرعشق که دوتا رایکی می کند .
آنگاه که ضربه های تیشه زندگی را بر ریشه آرزوهایت حس میکنی؛ به خاطر بیاور که زیبایی شهاب ها از شکستن قلب ستارگان است
ما همیشه صداهای بلند را میشنویم، پررنگ ها را میبینیم، سخت ها را میخواهیم. غافل ازینکه خوبها آسان میآیند، بی رنگ می مانند و بی صدا می روند
دلیل آفرینش انسان عشق بود وخدا انسان را عشق افرید چون عشق بود و در قلب انسان عشق را نهاد تا عشق شود پس باید قدر ایننعمت الهی (قدرت عشق) را دانست
گویند لحظه ایست روییدن عشق آن لحظه هزار بار تقدیم تو باد
خوب رویان جهان رحم ندارد دلشان باید از جان گذرد هر که شود همدمشان روزی که سرشتند ز گٍل پیکرشان سنگی اندر گٍلشان بود و همان شد دلشان
فریاد من از داغ توست ...... بیهوده خاموشم مکن ...... حالا که یادت میکنم ...... دیگر فراموشم مکن ...... همرنگ دریا کن مرا ...... یکبار معنا کن مرا
دوست دارم تو سیب باشی و من چاقو پوستتو بکنم می دونی چرا؟؟؟ چون چاقو بخواد پوست سیب رو بکنه باید همش دورش بگرده
می دونی زیباترین خط منحنی دنیا چیه ؟ لبخندی که بی اراده رو لبهای یک عاشق نقش می بنده تا در نهایت سکوت فریاد بزنه : دوستت دارم
زندگی به من آموخت که چگونه گریه کنم اما گریه به من نیاموخت که چگونه زندگی کنم،تو نیز به من آموختی که چگونه دوستت بدارم اما به من نیاموختی چگونه !؟
در عرض یک دقیقه می شه یک نفر رو خرد کرد... در یک ساعت می شه یک نفر رو دوست داشت و در یک روز فقط یک روز می شه عاشق شد ولی یک عمر طول می کشه تا کسی رو فراموش کرد [-o<
من نشانی از تو ندارم اما نشانی ام را برای تو می نویسم: درعصرهای انتظار،به حوالی بی کسی قدم بگذار! خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو! کلبه ی غریبی ام را پیدا کن، کناربیدمجنون خزان زده و کنارمرداب ارزوهای رنگی ام! درکلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو! حریر غمش را کنار بزن! مرا می یابی
اگر کسی می گوید که برای تو می میرد دروغ میگوید!!! حقیقت را کسی میگوید که برای تو زندگی می کند
رنگین کمان پاداش کسی است که تا آخرین قطره زیر باران می ماند
دو نفر که همدیگر را خیلی دوست داشتند و یک لحظه نمی توانستند از هم جدا باشند، با خواندن یک جمله معـــروف از هــم جـــدا می شــوند تا یکدیگر رو امتحان کنند و هــر کــدام در انتظار دیگــری همدیگر را نمی بینند. چون هر دو به صورت اتفاقی و به جمله معروف ویلیام شکسپیر بر می خورند: « عشقت را رها کن، اگر خودش برگشت، مال تو است و اگر برنگشت از قبل هم مال تو نبوده »
به دنیایی که نامردان عصا از کور می دزدند ... من از خوش باوری آنجا محبت جستجو کردم ...
اگه یه روز شاد بودی آروم بخند تا غم بیدار نشه و اگه یه روز غمگین شدی آروم گریه کن تا شادی نا امید نشه !
می خواستم اسمتو روی سینه ام خال کوبی کنم! اما ترسیدم که صدای قلبم تورو اذیت کنه...
چشمهای تو مثل دریاست... اجازه میدی جورابامو توش بشورم؟
عاشقت گشتم تو گفتی عاشقان دیوانه اند! عاقبت عاشق شدی دیدی که خود دیوانه ای
امروز روز ملی گلهاست روزت مبارک .... اینو برای همه ی گلهای دنیا که عطرشون رو دوست داری بفرست
چشماتو دایورت کردی رو قلبم خیالی نیست حداقل از رو ویبره درش بیار تا اینقدر دلمو نلرزونه
عشق مثل آب میمونه.....که میتونی توی دستت قایمش کنی..آخرش یه روز دستت رو باز میکنی میبینی نیست... قطره قطره چکیده بی انکه بفهمی.. اما دستت پر از خاطره است
تکیه بر دوست مکن محرم اسرار کسی نیست ما تجربه کردیم کسی یار کسی نیست
عشقم را نثار تو کردم...اما نپذیرفتی. عشقم را به تو هدیه کردم آن را دور انداختی، زندگیم را وقف تو کردم اما در کنارم نماندی، کاش روزی آن را برگردانی!
من یاد گرفته ام: مهم نیست که در زندگی چه داری، بلکه مهم اینست که چه کسی را داری.
زندگی را دور بزن و آن گاه که بر تارک بلند ترین قله ها رسیدی، لبخند خود را نثار تمام سنگریزه هایی کن که پایت را خراشیدند.
اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز.
به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد ، به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد است
عشق رو میشه تو دستای خسته پدر دید .... و توی نگاه نگران مادر ... نه تو دستای منتظر یه غریبه میشه مثل یه قطره اشک بعضیا رو از چشمت بندازی
 

masood98

عضو جدید
اونیک داره میاد از راه خودشه
اونیکه نگاه من دنبالشه
اونیکه داره میاد از راه خودشه
اونیکه نگاه من دنبالشه


خود خودشه آره خودشه
اونیکه نگاه من دنبالشه
خود خودشه وای خودشه
اونیکه دلم همیشه نبالشه




اونیک داره میاد از راه خودشه
اونیکه نگاه من دنبالشه
از تو جاده ها رسیده آره خودشه
عطرش هر جایی پیچیده وای خودشه


خود خودشه آره خودشه
اونیکه نگاه من دنبالشه
خود خودشه وای خودشه
اونیکه دلم همیشه نبالشه




میدونه اندازه ی من کسی دوستش نداره
دلم با هیچ کسی جزاون فکر سازش نداره
میدونه اندازه ی من کسی دوستش نداره
دلم با هیچ کسی جزاون فکر سازش نداره


شاید اومده که باورم کنه
بگه موندگار راحتم کنه
شاید اومده که باورم کنه
بگه موندگار راحتم کنه


اومده بگه می مونه می خواد مال من باشه
نباشه خودش می دونه میخوام دنیا نباشه
اومده بگه می مونه می خواد مال من باشه
نباشه خودش می دونه میخوام دنیا نباشه


خود خودشه آره خودشه
اونیکه نگاه من دنبالشه
خود خودشه وای خودشه
اونیکه دلم همیشه نبالشه




میدونه اندازه ی من کسی دوستش نداره
دلم با هیچ کسی جزاون فکر سازش نداره
میدونه اندازه ی من کسی دوستش نداره
دلم با هیچ کسی جزاون فکر سازش نداره


شاید اومده که باورم کنه
بگه موندگار راحتم کنه
شاید اومده که باورم کنه
بگه موندگار راحتم کنه


خود خودشه آره خودشه
اونیکه نگاه من دنبالشه
خود خودشه وای خودشه
اونیکه دلم همیشه نبالشه


خود خودشه آره خودشه
اونیکه نگاه من دنبالشه
خود خودشه وای خودشه
اونیکه دلم همیشه نبالشه


خود خودشه آره خودشه
اونیکه نگاه من دنبالشه
خود خودشه وای خودشه
اونیکه دلم همیشه د نبالشه
 

masood98

عضو جدید
صدا كن مرا...


صداي تو خوبست!


صداي تو سبزينه آن گياه عجيبي است


كه در انتهاي صميميت حزن مي‌رويد


در ابعاد اين عصر خاموش


من از طعم تصنيف در متن ادراك يك كوچه تنهاترم!


بيا تا برايت بگويم كه تنهايي من چه اندازه است..


و تنهايي من شبيخون حجم تو را پيش بيني نمي‌كرد


«و خاصيت عشق اينست»
 

masood98

عضو جدید
جلسه محاكمه عشق بود

و عقل قاضی ، و عشق محكوم ....

به دلیل تبعيد به دورترين نقطه مغز يعنی فراموشی ، قلب تقاضای عفو عشق را داشت ولی همه اعضا با او مخالف بودند قلب شروع كرد به طرفداری از عشق ، آهای چشم مگر تو نبودی كه هر روز آرزوی دیدن چهره زیبایش را داشتی ، ای گوش مگر تو نبودس كه در آرزوی شنيدن صدايش بودی وشما پاها كه هميشه رفتن به سويش بوديد حالا چرا اينچنين با او مخالفيد ؟
همه اعضا روی برگرداندند و به نشانه اعتراض جلسه را ترك كردند ، تنها عقل و قلب در جلسه ماندند عقل گفت: ديدی قلب همه از عشق بی زارند ، ولی متحيرم با وجودی كه عشق بيشتر از همه تورا آزرده چرا هنوز از او حمايت ميكنی !؟ قلب ناليد و گفت: من با وجود عشق ديگر نخواهم بود و تنها تكه گوشتی هستم كه هر ثانيه كار ثانيه قبل را تكرار ميكند و


فقط با عشق ميتوانم يك قلبی واقعی باشم
 
بالا