چگونه مثل بیل گیتس بیندیشیم؟

kingworld

عضو جدید
کاربر ممتاز
ویلیام هنری ‌گیتس مشهور‌به بیل گیتس در سال 1957 میلادی‌ از‌ مادری ‌آموزگار و پدری وکیل، زاده شد. او 13 ساله بود که توانست به همراه یکی از دوستان خود، پل آلن یک بازی ساده رایانه‌ای را برنامه نویسی کند.
گیتس بالاخره در 18 سالگی وارد دانشگاه هاروارد شد، اما پس از تنها یک سال عطای درس و کلاس رابه لقایش بخشید تا شرکت مایکروسافت را تاسیس کند.
مایکروسافت در مدت کوتاهی توانست بازار رایانه را با شعار‌ "در‌ هرخانه یک کامپیوتر" قبضه کند و به موفقیت‌های چشم‌گیری دست یابد تا آنجا که امروزبیش از 95 درصد از صاحبان رایانه‌های شخصی از دستاوردها و محصولات مایکروسافت به ویژه سیستم عامل ویندوز آن استفاده می‌کنند. بیل گیتس به کارگماری افراد هوشمند و هوشمندی در مدیریت را دلیل موفقیت مایکروسافت میداند.


بیل گیتس مانند یک شطرنج باز حرفه‌ای می‌اندیشد او همواره در حال فکر کردن به چند حرکت جلوتر است. او هوش سرشاری دارد و تیمی هوشمند را در اختیار داشت، سبک تفکر بیل گیتس حاوی نکاتی آموزنده است که در ادامه به ویژگی‌های آن می پردازیم:
چگونه به سبک بیل گیتس فکرکنیم؟
به نظرمی‌رسد که فردی مثل بیل گیتس شاید نخواهد مغز خود را به کسی قرض دهد، اما در عوض میتوان از شیوه‌ی اندیشیدن او الگو برداری آگاهانه کرد.
1- اولویت بندی
همانطورکه گفته شد گیتس به مانند شطرنج بازی حرفه‌ای است که میداند چه حرکتی بهترین حرکت بعدی خواهد بود. زمان محدودترین و ارزشمندترین دارایی انسان‌ها است، پس همواره از خود سوال کنید که آیا این مساله ارزش صرف زمان را دارد یا خیر؟ بنابراین اهمیت کارها را مشخص کنید و بدانید که باید چه میزان زمان صرف آنها شود. دراین راستا می بایست کارمندان خود راآگاه کنیم که باید رضایت چه کسی را در سازمان تامین کنند و چه چشم‌اندازی را دنبال نمایند. کارمندان سردرگم آفتی برای سازمان هستند، چرا که نمی‌توانند اولویت‌ها را تشخیص دهند.


2- سوالات هوشمندانه بپرسید
اگه به دنبال پاسخ‌های بهتری هستید، پس سوالات بهتری را مطرح کنید. همواره به جای پرسیدن سوالات کلی و مبهم ،تعدادی پرسش‌های عمیق مطرح نمایید. در مایکروسافت اصلی به نام" پرسش‌های دقیق /پاسخ‌های دقیق" وجود دارد. طبق این رویکرد 7 دسته سوالات صحیح وجود دارد:
1-سوالات بله خیر- آیا نیاز است تا در‌این خصوص صحبت کنیم؟ 2- سوالات شفاف ساز- منظور شما از این موضوع چه بود؟
3-سوالات مبتنی بر فرضیات و حدس و گمان – فرض ما چیست؟ 4-سوالات اساسی و پایه
5-سوالات کلی –دلیل و علت این امر چه بود؟ 6-سوالات پیرامون اثربخشی –تاثیرات ناشی از آن چه خواهد بود؟
7- سوالات عملیاتی – باید چکار کنیم؟


3-براساس اطلاعات تصمیم گیری کنید
به طور پیش فرض اغلب ما انسان‌ها ابتدا عاطفی و هیجانی تصمیم گیری می‌کنیم و بعد به دنبال دلایل منطقی برای توجیه این تصمیمات می‌گردیم. اما شیوه درست آن است که ابتدا آگاهی کسب کنیم و بعد تصمیمی آگاهانه بگیریم. تصمیم گیری هوشمندانه و جلوگیری از واکنش‌های هیجانی به معنای انجام یک ارزیابی دقیق از منابع و پایگاهای اطلاعاتی است وتمرینی درجهت تقویت هوش هیجانی و پرهیز از تصمیمات حساب نشده و در نتیجه اتخاذ تصمیمی عقلایی است.


4-از خود فاصله بگیرید
خود را از مساله و راه حل جدا کنید تا اینگونه بتوانید با دیدی جامع نگرانه و از بیرون و از زاویای مختلف به مسائل رسیدگی کنید. به جای آنکه، برحق بودن خود تمرکز کنید ،روی درستی راه حل متمرکز شوید.


5-مسائل را در چارچوب در آورید
چارچوب‌بندی مسائل، تعیین‌گر نوع دیدگاه به موضوعات مختلف است. درست مانند زمانی که دوربین به دست میگیرید و چشم اندازمورد نظررا قاب می بندید، چارچوب بندی مسائل موجب جلب تمرکز میشود وشاخ وبرگ‌های زائد را می‌زداید. زمانی که مسائل را در چارچوب در می آوریم، در واقع آن‌ها را محدود می‌کنیم ومی‌توانیم دیدگاهی مناسب نسبت به مسائل مختلف اتخاذ کنیم وبه علاوه قادر خواهیم بود تامسائل را به گونه‌ای اثربخش با دیگران در میان بگذاریم. برخی سوالات برای تحت چارچوب در آوردن مسائل عبارتند از: مشتریان ما چه کسانی هستند؟ اولویت‌ها و نیازهای آنها چیست؟ در بازار چه اتفاقات و رویدادهایی به وقوع می‌پیوندد؟ رقبا چه می‌کنند؟ گزینه‌های ما برای واکنش در مقابل رقبا چیست؟ چگونه باید خودرا از دیگران متمایز ‌کنیم ؟ فناوری چه تغییر و تحولاتی را به خود میبنید و این تغییرات چه امکاناتی را فراهم می‌سازد؟ اولویت‌های کسب و کار ما چیست؟

6- دیدگاه‌های مختلف اتخاذ کنید
سعی کنید تا از زاویای مختلف به مسائل نگاه کنید. پس به جای آنکه تنها نیمه پر یا خالی لیوان را ببینید در عوض هر دو نیمه را درنظر بگیرید. زیر و بم مسائل را درآورید تا به اشکالات و فرصت‌های نهفته پی ببرید. شما مانند الماسی چند وجهی هستید و می‌بایست وجوه مختلف را مد نظر قرار دهید، لذا در این مسیر از خرد جمعی بهره ببرید و دیدگاههای مختلف را جمع بندی کنید.
7-مساله را بصورت مدل درآورید
مدل ‌ها باعث ساده سازی مفاهیم پیچیده میشوند و فاقد جرئیات اجرایی هستند. تخته سفید از جمله ابزار مورد علایق بیل گیتس است، بوسیله این تخته میتوان به آسانی ایده پردازی و تصویر سازی کرد. از این ابزار میتوان در جهت ترسیم مشکلات و مسائل مبتلا به و یا طرح راه حل نیز بهره برد.


8 –در قالب سیستم واکوسیستم فکر کنید
بیل گیتس دارای یک ذهن مهندسی است. او می‌تواند مسائل را به شکل یک سیستم ببیند. مشکلات سازمانی روز به روز شکل پیچیده‌تری به خود میگیرند و حل این قبیل مسائل نیازمند تفکر سیستمی است. تفکر سیستمی نگرشی است که درآن کلیات مسائل و اجزای سازنده آن و نیز روابط متقابل این اجزا مورد بررسی قرار میگیرد، لذا این پرسش‌ها را مطرح کنید تا بتوانید رویکردی سیستمی نسبت به مسائل داشته باشید : اجزای سازنده این مسائل کدام است؟ هر یک از این اجزا چطور عمل می‌کنند؟ هر یک از این اجزا در ارتباط با یکدیگر چگونه عمل می‌کنند ؟ جریان سیستم چگونه است؟ داده‌ها وستاده های آن کدام است ؟
مولانا، شاعر پرآوازه ایرانی در این باب ماجرایی جالب و طنزآمیز را در مثنوی نقل می‌کند که ذکر آن خالی از لطف نیست. داستان فیل در تاریکی اشاره‌ای زیبا به پرهیز از سطحی نگری و ضرورت جامع‌نگری دارد.
پيل اندر خانه يي تاريک بود
عرضه را آورده بودندش هنود
از براي ديدنش مردم بسي
اندر آن ظلمت همي شد هر کسي
ديدنش با چشم چون ممکن نبود
اندر آن تاريکي اش کف مي بسود
آن يکي را کف به خرطوم اوفتاد
گفت همچون ناودان است اين نهاد
آن يکي را کف بر گوشش رسيد
آن بر او چون بادبيزن شد پديد
آن يکي را کف بر پايش بسود
گفت شکل پيل ديدم چون عمود
آن يکي بر پشت او بنهاد دست
گفت خود اين پيل چون تختي بُدست
هم چنين هر يک به جزوي که رسيد
فهم آن مي کرد هر جا مي شنيد
از نظرگه گفتشان شد مختلف
آن يکي دالش لقب داد اين الف
در کف هر کس اگر شمعي بدي
اختلاف از گفتشان بيرون شدي
چشم حس همچون کف دست است و بس
نيست کف را بر همة او دسترس
کف ديگر هست و دريا دگر
کف رها کن از سر دريا نگر
در واقع اشاره مولانا در این شعر به ضرورت جامعیت نگری و تفکر نظام مند است.

9- راهبردی بیندیشید
استراتژی به منزله نقشه راه فعالیتها و اقدامات ما است. هسته‌ی فعالیت‌های خود (چشم انداز، رسالت،ارزش‌ها واهداف )را مدنظر قرار دهید. تحلیل درونی را مورد توجه قرار دهید(نقاط قوت ونقاط ضعف، منابع و قابلیت ها و الگو برداری آگاهانه )، تحلیل بیرونی را فراموش نکنید (تحلیل رقابتی، تحلیل فرصت ها و تهدیدات و تحلیل ورصد بازار و صنعت مربوطه)،طراحی و شاکله‌ی سازمان را درنظر بگیرید(اعم از ساختار ،مشوق‌ها و اقدامات کنترلی ،فرهنگ و منابع انسانی )، اجرا را مد نظر قراردهید (نقش ها و وظایف ، مسئولیت‌ها، منابع، برنامه‌های عملیاتی ، ابزارهای سنجشی و حسابرسی) راهبردهای عملیاتی و کارکردی را مورد توجه قراردهید(اعم از بازاریابی و فروش ، منابع انسانی و تحقیق و توسعه) و در نهایت اینکه به گزینه‌های پیش روی خود در کسب و کار التفات داشته باشید (راهبرد سازمان و راهبرد کسب کار).
از زمان و اندیشه خود بهره بگیرید تا در همان بار نخست بتوانید تصمیمی قاطع اتخاذ کنید و مجبور به تجدید رای نباشید. فراموش نکنید که کارمندان به مدیری نیازمندند که مسئولیت پذیر باشد و به آنها احساس اهمیت و دلگرمی هدیه کند. یک مدیر برای آنکه شبیه به بیل گیتس عمل کند می بایست به کارمندان خود به عنوان اعضای خانواده دوم خود علاقه بورزد و شایستگی‌های آنان را درجهتی پرورش دهد که وظایف خود را بهتر از مقامات مافوق انجام دهند. مدیران کارآمد یک محیط کار دوستانه و مولد خلق می‌کنند و در جذب استعدادها، هوشمندانه عمل می‌کنند.
 
بالا