زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

"Pejman"

دستیار مدیر مهندسی کشاورزی گیاهان دارویی
هر اتفاقي مي افتد به نفع ماست
توي كشوري يه پادشاهي زندگي ميكردكه خيلي مغرور، ولي عاقل بوديک روز براي پادشاه انگشتری به عنوان هديهآوردندولي روی نگين انگشتر چيزي ننوشته بود و خيليساده بود.
شاه پرسيد اين چرا اين قدر ساده است ؟و چرا چيزي روي آن نوشته نشده است؟
فردي كه آن انگشتر را آوره بود گفت:
من اين را آورده ام تا شما هر آنچه كه ميخواهيد روي آن بنويسيد.

شاه به فكر فرو رفت كه چه چيزي بنويسد كه لايق شاهباشدو چه جمله اي به او پند ميدهد؟همه وزيران را صدا زد وگفت:
وزيران من، هر جمله و هرحرف با ارزشي كه بلد هستيد بگوييد.
وزيران هم هر آنچه بلد بودند گفتند،ولي شاه از هيچكدام خوشش نيامد. دستور داد كه بروند عالمان و حكيمان را از كلكشور جمع كنند و بياورندوزيران هم رفتند و آوردند.
شاه جلسه اي گذاشت و به همه گفت كه هر كسيبتواند بهترين جمله را بگويد جايزه خوبي خواهد گرفت
هر كسي چيزي گفتباز هم شاهخوشش نيامد تا اينكه يه پير مردي به دربار آمد و گفتبا شاه كار دارم.
گفتند تو با شاه چه كاري داري؟
پير مرد گفت برايش جمله اي آورده ام
همه خنديدند و گفتند تو و جمله. اي پير مرد تو داري ميميري، تو را چه به جملهخلاصه پير مرد با كلي التماس توانست آنها راراضي كند كه وارد دربار شود، شاه گفت تو چه جمله اي آورده اي؟
پير مرد گفت: جمله من اينست "هر اتفاقي كه براي ما مي افتد به نفع ماست"
شاه به فكرفرو رفت و خيلي از اين جمله استقبال كرد و جايزه را به پير مرد داد.پير مرد در حال رفتن گفت: ديدي كه هر اتفاقي كه مي افتد به نفع ماست
شاه خشمگين شد و گفت چه گفتي؟ تو سر من كلاه گذاشتي
پير مرد گفت نه پسرم
به نفع تو هم شد، چون تو بهترين جمله جهان را يافتي
پس از اين حرف پير مرد رفت
شاه خيلي خوشحال بود كه بهترين جمله جهان را دارد و دستور داد آن را روي انگشترش حك كنند
از آن به بعد شاه هر اتفاقي كه برايش پيش ميآمد ميگفت:
هر اتفاقي كه براي ما ميافتد به نفع ماست
تا جائي كه همه در دربار اين جمله را ياد گرفنه وآن را ميگفتند:
كه هر اتفاقي كه براي ما ميافتد به نفع ماست
تا اينكه يه روز پادشاه در حال پوست كندن سبيبي بود كه ناگهانچاقو در رفت ودوتا از انگشتان شاه را بريد و قطع كرد، شاه ناراحت شد و درد مندوزيرش به او گفت:
هر اتفاقي كه ميافتد به نفع ماست
شاه عصباني شد و گفت انگشت من قطع شده توميگوئي كه به نفع ما شدهبه زندانبان دستور داد تا وزير را به زندانبيندازد وتا او دستور نداده او را در نياورند
چند روزي گذشت يك روز پادشاه به شكار رفتو در جنگل گم شدتنهاي تنها بود ناگهان قبيله اي به او حمله كردند و او را گرفتند و مي خواستند او را بخورندشاه را بستند و او را لخت كردند اين قبيله يك سنتي داشتند كه بايد فردي كهخورده ميشود تمام بدنش سالم باشد ولي پادشهدو تا انگشت نداشت
پس او را ول كردند تا برود
شاه به دربار باز گشت و دستور داد كه وزير را از زندان در آورند. وزير آمد نزد شاه و گفت:
با من چه كار داري؟
شاه به وزير خنديد و گفت:
اين جمله اي كه گفتي هر اتفاقي ميافتد به نفع ماست درست بود، من نجات پيدا كردم ولي اين به نفع من شد ولي تو در زندان شدياين چه نفعي استشاه اين راگفت و او را مسخره كرد.
وزير گفت: اتفاقاً به نفع من هم شد
شاه گفت: چطور؟
وزير گفت: شما هر كجا كه ميرفتيد من را هم با خود ميبرديد، ولي آنجا من نبودماگر مي بودم آنها مرا ميخوردند. پس به نفع من هم بوده است.
وزير اين را گفت و رفت.
نكته اخلاقي: هر اتفاقي كه ميافتد به نفع ماست
اگر اين جمله را قبول داشته باشيد و آن را با ور كنيد، ميفهميد كه چه ميگويم:
خدایا
حکمت قدم هایی که برایم برمیداری بر من آشکار کن ، تا درهایی را که بسویم میگشایی ، ندانسته نبندم
و درهایی که به رویم میبندی ، به اصرار نگشایم

منم به این جمله اعتقاد دارم.... اما پیاز داغش خیلی بود..... و مجبورم بگم هر اتفاقي كه ميافتد به نفع ماست :D مرسییییییییی
 

shalizeh-0123

عضو جدید
يارو تو اتوبوس هي ميره صندلي شماره ٣ هي ميره شماره ١٥

بهش ميگن چرا اينطوري ميكني؟

ميگه خير نبينه اوني كه گفت ٢ تا صندلي بگير شب راحت بخوابي!!!

 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
مسخره ترین سوالی که میشه از یکی پرسید:
میتونم بهت اعتماد کنم ؟!
در تاریخ حتی یک مورد هم جواب منفی ثبت نشده !:confused:
 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1]شجاعت یعنی چه ؟؟[/h]

در یکی از دبیرستان های تهران هنگام برگزاری امتحانات سال ششم دبیرستان به عنوان موضوع انشا این مطلب داده شد که ''شجاعت یعنی چه؟'' محصلی در قبال این موضوع فقط نوشته بود : ''شجاعت یعنی این'' و برگه ی خود را سفید به ممتحن تحویل داده بود و رفته یود ! اما برگه ی آن جوان دست به دست دبیران گشته بود و همه به اتفاق و بدون ...استثنا به ورقه سفید او نمره 20 دادند فكر میكنید اون دانش آموز چه كسی می تونست باشه؟
دکتر شریعتی
 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز









این آزمایش ساده به اینگونه است که مطابق تصویر (1) دستانتان را در حالیکه انگشتان از هم فاصله دارند بلافاصله و بدون هیچ فکری مانند تصاویر (2) و (3) در هم گره کنید ...


اگر انگشت شست چپ مانند تصویر (2) روی انگشت شست راست قرار گرفت شما فرد احساسی هستید و اگر بر عكس انگشت شست راست شما مانند تصوير (3)روي انگشت شست دست چپ قرار گرفت شما فردي منطقي هستيد. اگر کمی دقت کنید در خواهید یافت که شما تنها یک حالت انگشتان را می توانید براحتی داشته باشيد و اگر بخواهید حالت عکس آنرا با انگشتان اجرا کنید قدری مشکل خواهد بود و حالتی که براحتی بر شما مقدور می باشد گویا نوع شخصیت شماست.....


خب... حالا که فهمیدی جزو کدوم دسته ای میتونی در ادامه خصوصیات هر دسته رو بخونی ...



انسان ها به دو دسته تقسیم می شوند:



الف) افراد احساسی ب) افراد منطقی

افراد احساسی افرادی هستند که بر پایه احساسات و عواطف خود ، تصمیمات مختلف زندگی شان را می گیرند.اما افراد منطقی افرادي هستند که براساس عقل و منطق و استدلال خود تصمیم گیری می کنند. افراد احساسی نیمکره راست مغزشان فعال تر است در صورتی که افراد منطقی نیم کره چپ مغزشان فعال تر است. افراد احساسی دارای خصوصیاتی همچون خلاقیت، احساسی بودن، کلی نگر بودن، بلند پروازی و رؤیایی بودن و دل رحم بودن و ... می باشند و نیز افراد منطقی خصوصیاتی همچون: نظم، منطقی بودن، پرداختن به جزئیات، واقع گرا بودن تحلیل و استنتاج را دارا می باشند. افراد منطقی یا احساسی هر کدام به نوبه خود عالی هستند و هیچ کدام بر دیگری برتری ندارد در واقع این دو گروه مکمل یکدیگر در روابط اجتماعی سالم هستند










 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
..:: شاهکار کشورهلند: رز رنگین کمان ::..


رنگ گل رز رنگین کمان دقیقا به رنگ های رنگین کمان است. آنها توسط Peter Van de Werken ، که صاحب یک شرکت گل در جنوب هلند است طراحی شده اند. این گل های رز رنگین کمان واقعی هستند. ساقه این گل های ویژه را در حالی که رشد می کنند در رنگ مخصوصی قرار می دهند ، که در نتیجه آن رنگ توسط گلبرگ جذب می شود.
تولید آنها آسان نیست و نیاز به کمی مهندسی دارد. گل های رنگین کمان هدیه خوبی برای جشن عروسی است.
قیمت خورده فروشی 5 شاخه گل رنگین کمان 55 دلار و 2 دوجین رز رنگین کمان بالغ بره 325 دلار است. روزانه این شرکت بیش از ٢ میلیون
شاخه گل به ارزش ٢ میلیون یورو از هلند به سراسر جهان ارسال می نماید و در روزهای خاص نظیر والنتاین این تعداد به بیش از ٢ برابر می رسد.؟



 

shalizeh-0123

عضو جدید




این آزمایش ساده به اینگونه است که مطابق تصویر (1) دستانتان را در حالیکه انگشتان از هم فاصله دارند بلافاصله و بدون هیچ فکری مانند تصاویر (2) و (3) در هم گره کنید ...


اگر انگشت شست چپ مانند تصویر (2) روی انگشت شست راست قرار گرفت شما فرد احساسی هستید و اگر بر عكس انگشت شست راست شما مانند تصوير (3)روي انگشت شست دست چپ قرار گرفت شما فردي منطقي هستيد. اگر کمی دقت کنید در خواهید یافت که شما تنها یک حالت انگشتان را می توانید براحتی داشته باشيد و اگر بخواهید حالت عکس آنرا با انگشتان اجرا کنید قدری مشکل خواهد بود و حالتی که براحتی بر شما مقدور می باشد گویا نوع شخصیت شماست.....


خب... حالا که فهمیدی جزو کدوم دسته ای میتونی در ادامه خصوصیات هر دسته رو بخونی ...



انسان ها به دو دسته تقسیم می شوند:



الف) افراد احساسی ب) افراد منطقی

افراد احساسی افرادی هستند که بر پایه احساسات و عواطف خود ، تصمیمات مختلف زندگی شان را می گیرند.اما افراد منطقی افرادي هستند که براساس عقل و منطق و استدلال خود تصمیم گیری می کنند. افراد احساسی نیمکره راست مغزشان فعال تر است در صورتی که افراد منطقی نیم کره چپ مغزشان فعال تر است. افراد احساسی دارای خصوصیاتی همچون خلاقیت، احساسی بودن، کلی نگر بودن، بلند پروازی و رؤیایی بودن و دل رحم بودن و ... می باشند و نیز افراد منطقی خصوصیاتی همچون: نظم، منطقی بودن، پرداختن به جزئیات، واقع گرا بودن تحلیل و استنتاج را دارا می باشند. افراد منطقی یا احساسی هر کدام به نوبه خود عالی هستند و هیچ کدام بر دیگری برتری ندارد در واقع این دو گروه مکمل یکدیگر در روابط اجتماعی سالم هستند












واي خيلي جالب بود..............;)
مرسي!!!:smile:
من عكسه سوميه هستم!!!:redface:
اينم تاييد نمود كه منطقي مي باشم..............:cool:
 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
7راز خوشبختی از کورش کبیر:

متنفر نباش
عصبانی نشو
کم توقع باش
ساده زندگی کن
به همه لبخند بزن
زیاد ببخش
یه دوست خوب داشته باش:cool:
 

shalizeh-0123

عضو جدید


حرفهای زن ومرد در مواقع مختلف زندگی

سر سفره عقد
زن: عزيزم اميد وارم هميشه عاشق بمانيم وشمع زندگيمان نوراني باشد
مرد: عزيزم کي نوبت کيک مي شه!؟

روز زن
زن: عزيزم مهم نيست هيچ هديه اي برام نخريدي يک بوس کافيه
مرد: خوشحالم تو رو انتخاب کردم. آشپزي تو عاليه عزيزم، شام چي داريم!؟

روز مرد
زن: واي عزيزم اصلا قابلتو نداره! کاش مي تونستم هديه بهتري بگيرم.
مرد: حالا اشکال نداره عزيزم سال ديگه جبران مي کني. چه بوي غذايي مي ياد

روز بعد از تولد بچه
زن: واي ماماني بازم گرسنه هستي؟! عزيزم شير خشک بچه رو نديدي؟
مرد با دهان پر: نه عزيزم نديدم. راستي عزيزم شير خشک چرا اينقدر خوشمزه است!؟

چهل سال بعد
.زن: عزيزم شمع زندگيمون داره بي فروغ ميشه، ما پير شديم
مرد: يعني ديگه کيک نخوريم!؟

دو ثانيه قبل از مرگ
زن: عزيزم هميشه دوستت داشتم
مرد: گشنمه

وصيت نامه
زن: کاش مجال بيشتري بود تا درميان عزيزانم مي بودم ونثارشان مي کردم تمام زندگي ام را
مرد: شب هفتم قرمه سبزی بديد
 

"Pejman"

دستیار مدیر مهندسی کشاورزی گیاهان دارویی





این آزمایش ساده به اینگونه است که مطابق تصویر (1) دستانتان را در حالیکه انگشتان از هم فاصله دارند بلافاصله و بدون هیچ فکری مانند تصاویر (2) و (3) در هم گره کنید ...


اگر انگشت شست چپ مانند تصویر (2) روی انگشت شست راست قرار گرفت شما فرد احساسی هستید و اگر بر عكس انگشت شست راست شما مانند تصوير (3)روي انگشت شست دست چپ قرار گرفت شما فردي منطقي هستيد. اگر کمی دقت کنید در خواهید یافت که شما تنها یک حالت انگشتان را می توانید براحتی داشته باشيد و اگر بخواهید حالت عکس آنرا با انگشتان اجرا کنید قدری مشکل خواهد بود و حالتی که براحتی بر شما مقدور می باشد گویا نوع شخصیت شماست.....


خب... حالا که فهمیدی جزو کدوم دسته ای میتونی در ادامه خصوصیات هر دسته رو بخونی ...



انسان ها به دو دسته تقسیم می شوند:



الف) افراد احساسی ب) افراد منطقی

افراد احساسی افرادی هستند که بر پایه احساسات و عواطف خود ، تصمیمات مختلف زندگی شان را می گیرند.اما افراد منطقی افرادي هستند که براساس عقل و منطق و استدلال خود تصمیم گیری می کنند. افراد احساسی نیمکره راست مغزشان فعال تر است در صورتی که افراد منطقی نیم کره چپ مغزشان فعال تر است. افراد احساسی دارای خصوصیاتی همچون خلاقیت، احساسی بودن، کلی نگر بودن، بلند پروازی و رؤیایی بودن و دل رحم بودن و ... می باشند و نیز افراد منطقی خصوصیاتی همچون: نظم، منطقی بودن، پرداختن به جزئیات، واقع گرا بودن تحلیل و استنتاج را دارا می باشند. افراد منطقی یا احساسی هر کدام به نوبه خود عالی هستند و هیچ کدام بر دیگری برتری ندارد در واقع این دو گروه مکمل یکدیگر در روابط اجتماعی سالم هستند











من شماره سومیم !
 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز
چرا اول قصه ها میگن یکی بود یکی نبود ؟

حقيقتي ديگر یکی بود یکی نبود، داستان زندگی ماست. همیشه همین بوده. یکی بود یکی نبود. در اذهان شرقی مان نمی گنجد با هم بودن. با هم ساختن. برای بودن یکی، باید دیگری نباشد.
هیچ قصه گویی نیست که داستانش این گونه آغاز شود، که یکی بود، دیگری هم بود. همه با هم بودند. و ما اسیر این قصه کهن، برای بودن یکی، یکی را نیست می کنیم. از دارایی، از آبرو، از هستی. انگار که بودنمان وابسته نبودن دیگریست.
هیچ کس نمی داند، جز ما. هیچ کس نمی فهمد جز ما. و آن کس که نمی داند و نمی فهمد، ارزشی ندارد، حتی برای زیستن.
و این هنری است که آن را خوب آموخته ایم.
نمیدانم چرا تمام حکایات با یک واژه آغاز میشد. حدیث تکراری، افسانه ای غمگین، داستانی شیرین یکی بود یکی نبود آن یکی که نبود کجا بود؟ چرا نبود؟
آن یکی که بود بدون آنکه نبود چگونه بود؟
چرا هیچ حکایتی با یکی بود و یکی بود آغاز نشد؟
و چرا در تمام افسانه ها کلاغ به خانه اش نرسید؟
کلاغ در کجا ماند ؟
و چرا تمام افسانه ها راست نبود؟
و چرا بالا رفتیم ماست بود پایین آمدیم دوغ بود
چرا قصه ما دروغ بود؟
قصه ما راست بود.
حقیقت بود.
تلخ بود افسانه نبود.
حکایت بود .
 

khaNuMi

عضو جدید
کاربر ممتاز

می دانید این مرد که بوده.. ؟

بعد از پایان تحصیلاتش برای ارشاد و راهنمایی مردم به محل زندگی‌اش بازگشت.
چند ماهی در کسوت روحانیت به مردم خدمت می‌کرد،
تا اینکه زنی برای پرسش مساله‌ای که برایش پیش آمده‌بود پیش وی می‌رود.
از وی می‌پرسد «فضله‌ی موشی داخل روغن محلی که حاصل چند ماه زحمت و تلاش‌ام بود، افتاده است، آیا روغن نجس است؟»
او با وجود اینکه می‌دانست روغن نجس است، ولی این را هم می‌دانست که حاصل چند ماه تلاش این زن روستایی، خرج سه چهار ماه خانواده اش را باید تامین کند؛
به زن گفت نه، همان فضله و مقداری از اطراف آنرا در بیاور و بریز دور، روغن دیگر مشکلی ندارد.
بعد از این اتفاق بود که او علی‌رغم فشار اطرافیان، نتوانست تحمل کند که در کسوت روحانیت باقی بماند.
این اقدام به طرد وی از خانواده نیز منجر شد.
می دانید این مرد که بوده.. ؟
.
.
.
.
.
..
مرحوم حسین پناهی ..... روحش شاد
[FONT=times new roman,serif]عاشق این جمله شم:به بهشت نمی روم اگر ، مادرم آنجا نباشد
.​

[/FONT]



 

shalizeh-0123

عضو جدید
ادبیات آقایون هنگام زمین خوردن خانمها


زمان نامزدی: الهی بمیرم چیزیت که نشد؟

1 سال بعد از ازدواج: عزیزم بیشتر مواظب باش.

3 سال بعد: مگه کوری جلو پاتو نگاه کن.

5 سال بعد: آخی، دلم خنک شد!

 

shalizeh-0123

عضو جدید
در عروسی حیف نون به علت شدید بودن برف شادی، 5 نفر در سقوط بهمن جان باختند!
 

shalizeh-0123

عضو جدید
گوشیمو تو ماشین بابام جا گذاشتم از خونه بهــش زنگ زدم ، میگم:
- گوشیم تو ماشینت جا مونده
میدونم
- زنگ خورد جواب ندیاااا !
اخه مگه من بیکارم جواب زنگ گوشی تورو بدم...
- خب حالا چرا عصبانی میشی ، کسی زنگ نزد؟
نه فقط الهام اس داد گفت غروب میاد دنبالت برین بیرون گفتم وقت نداری سرت شلوغه
- واسه چی اینو گفتی ؟
چون قبلش به طــــناز قول دادم برین خرید

 

**زهره**

عضو جدید
کاربر ممتاز
گوشیمو تو ماشین بابام جا گذاشتم از خونه بهــش زنگ زدم ، میگم:
- گوشیم تو ماشینت جا مونده
میدونم
- زنگ خورد جواب ندیاااا !
اخه مگه من بیکارم جواب زنگ گوشی تورو بدم...
- خب حالا چرا عصبانی میشی ، کسی زنگ نزد؟
نه فقط الهام اس داد گفت غروب میاد دنبالت برین بیرون گفتم وقت نداری سرت شلوغه
- واسه چی اینو گفتی ؟
چون قبلش به طــــناز قول دادم برین خرید


 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
دروغگوها بیشتر صابون می‌خرند!

دروغگوها بیشتر صابون می‌خرند!

روان‌شناسان دانشگاه می‌شیگان با انجام آزمایشی دریافتند افرادی که دروغ می‌گویند، احساس آلوده بودن کرده و تلاش می‌‌کنند خود را از این آلودگی پاک کنند.

روان‌شناسان دانشگاه می‌شیگان با انجام آزمایشی دریافتند افرادی که دروغ می‌ گویند، احساس آلوده بودن کرده و تلاش می‌‌کنند خود را از این آلودگی پاک کنند.

به گزارش خبرگزاری سینا به نقل از دیلی تلگرف، افراد زیادی نمی‌‌توانند این ادعا را داشته باشند که تا به حال در زندگیشان دروغ نگفته‌اند و از این رو همه افرادی که این رفتار را رفتاری زشت و نادرست می‌ دانند، احساس بدی که پس از گفتن دروغ در انسان به وجود می‌‌آید را تجربه کرده‌اند.

اکنون محققان ثابت کرده‌اند که دروغ گفتن واقعا در انسان احساس آلوده شدن را به وجود می‌ آورد، در حدی که فرد را وا می‌‌دارد تا برای شستشوی دهان خود به دنبال دهانشویه یا مواد شوینده دیگر بگردد.

تیمی‌ از روان‌شناسان با هدف آزمایش بر روی ضرب المثلهایی مانند آلوده دست یا آلوده دهان که به افراد دروغگو خطاب می‌ شود، رفتار ۸۷ فرد را در هنگام دروغگویی و یا گفتن واقعیت مورد بررسی قرار دادند.

اسپایک لی محقق دانشگاه می‌شیگان که انجام این پروژه را به عهده داشته است می‌ گوید نتایج آزمایش‌ها نشان می‌‌دهند افرادی که دیگران را فریب داده‌اند بیشتر از صابون و دهانشویه استفاده می‌‌کنند در صورتی که افرادی که واقعیت را می‌‌گویند، احساس نیاز به استفاده بیشتر از مواد شوینده را ندارند.

افرادی که دروغهای کلامی ‌گفته بودند بیشتر از دهانشویه و افرادی که از طریق نامه‌های الکترونیکی اقدام به دروغگویی و فریب دادن دیگران کرده بودند، بیشتر از صابون استفاده می‌ کردند.

در این مطالعه از داوطلبان خواسته شد نقش وکیلی را بازی کنند که با رقیبی به نام کریس برای ارتقا گرفتن در حال رقابت شدید است. از هر یک از داوطلبان خواسته شد تصور کنند مدارکی را یافته‌اند که کریس آن‌ها را گم کرده و بازگردادن این مدارک باعث پیشرفت شغلی وی و آسیب دیدن آن‌ها خواهد شد، داوطلبان باید برای کریس پیامی ‌صوتی یا نوشتاری می‌ گذاشتند تا به وی بگویند مدارک را یافته‌اند یا نه.

بلافاصله پس از گذاشتن پیام، داوطلبان بر اساس میزان اشتیاق به خریداری صابون یا دهانشویه دسته بندی شدند نتایج نشان داد افرادی که از پشت خط تلفن اقدام به دروغگویی کرده و پیامی ‌نادرست برای کریس به جا گذاشته بودند به استفاده از دهانشویه تمایل شدیدی داشتند و حتی حاضر بودند برای خرید آن بهایی بیشتر بپردازند که این نتیجه در مورد افرادی که حقیقت را گفته بودند، صحت نداشت.

به گفته لی اشاره به عبارتهای آلوده دست یا آلوده دهان در مکالمات روزانه باعث شده است تا مردم درباره مفهوم انتزاعی پاکی و سلامت اخلاقی به شیوه‌ای فیزیکی‌تر بیاندیشند و آن را به پاکی جسمی‌ارتباط دهند.

لی معتقد است این نوع ارتباط قوی میان مفاهیم انزاعی و فیزیکی باعث شده پس از دروغ گفتن، فرد نه تنها درصدد جبران رفتار ناپسند خود برآید، بلکه تلاش می‌ کنند عضو آلوده بدن خود را نیز پاک کنند.
 
بالا