حالشو حسابي گرفتيم...

Hosse!N_206

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ميخاي حال شمارم بگيريم حاجي؟
البته من با استاد خوب بودم بايد باپنبه سربريد...هه هه هه:D

نه خیر ....
جلسه اول چنان خشک رفتار میکنم که همه تون محو ابهت و جذبه بشین ...
تو کلاس جیک نزنین !!!
هههههههه
 

ahmadpashaei

عضو جدید
سلام به همه
من درسم خیلی خوبه و به خاطر همین همه دخترا با من خوبن و به خاطر رفتار صمیمانه و چشم پاک بودنم:eek: همه به من اعتماد می کنن و منم خداییش هرگز قصد و غرضی نداشتم و کاملا طرف حس می کنه و هنوز پسر و دخملای همکلاسی 3 سال پیشم بهم میزنگن.اما بعضی پسرا و دخترای همکلاسی کارشناسیم خیلی پررو هستن و میخوان من رو شیر کنن تا تمرین ها رو بگیرن یا جزوه های خفنم در حد endش رو بگیرن کپی کنن.منم هرکس به من بگه بهش دادم تا حالا ولی بهشون میگم اگر خودتون بدون اجازه به کسی بدین من حلال نمیکنم. سر همین قضیه من حال خیلی آقایان زرنگ که میرن دنبال دخترا و پول در آوردن و استراحت و پیچش و .... و من بدبخت تا صبح بیدارم و کور میشم و فقط درس می خونم میگیرم.آخه حرصم از اینه که زرنگن،به من سلام نمیکنن بعضیاشون بعد از دو ترم ،ولی یهو میان میگن جزوه ....و بعد از گرفتنم تازه منت میزارن منو نگاه می کنن تا من سلام کنم و اونها سر تکون بدن،خوب کلاس منم که ایجاب نمیکنه به این افراد گمنام ریاکار سلام کنم.:w11: دخترا هم ماشالله یا میخوابن و یا با دوست پسراشون میرن عشق و حال، بعد ناز و عشوه میان با اون آرایشای خفنشون میخوان منو تور کنن---->:w34:البته برای جزوه و تمریناااا،یا dunky کنن. منم که بخوام به اینا مشغول بشم باید قید درس رو بزنم و .... آرزوی دانشگاه های آمریکا به دلم بمونه.البته اینا برای زرنگ ها هست نه برای بقیه.فقط چندتا زرنگ داریم.یارو کپی دانشگاه و دوتا مغازه نزدیک دانشگاه میگن این احمد پاشایی کیه دفترش دست همه هست؟!!! فکر کنید هر دفترم در هر ترم حدود 20 بار کپی میشه.البته بعضی از اینا هم از من بدشون میاد و من می فهمم. یک مدت خیلی گرم میگیرن ولی یواش یواش به زور سلام میکنن:cry:.اینجوریم داریم.
 

تارا پارسا

عضو جدید
سلام به همه
من درسم خیلی خوبه و به خاطر همین همه دخترا با من خوبن و به خاطر رفتار صمیمانه و چشم پاک بودنم:eek: همه به من اعتماد می کنن و منم خداییش هرگز قصد و غرضی نداشتم و کاملا طرف حس می کنه و هنوز پسر و دخملای همکلاسی 3 سال پیشم بهم میزنگن.اما بعضی پسرا و دخترای همکلاسی کارشناسیم خیلی پررو هستن و میخوان من رو شیر کنن تا تمرین ها رو بگیرن یا جزوه های خفنم در حد endش رو بگیرن کپی کنن.منم هرکس به من بگه بهش دادم تا حالا ولی بهشون میگم اگر خودتون بدون اجازه به کسی بدین من حلال نمیکنم. سر همین قضیه من حال خیلی آقایان زرنگ که میرن دنبال دخترا و پول در آوردن و استراحت و پیچش و .... و من بدبخت تا صبح بیدارم و کور میشم و فقط درس می خونم میگیرم.آخه حرصم از اینه که زرنگن،به من سلام نمیکنن بعضیاشون بعد از دو ترم ،ولی یهو میان میگن جزوه ....و بعد از گرفتنم تازه منت میزارن منو نگاه می کنن تا من سلام کنم و اونها سر تکون بدن،خوب کلاس منم که ایجاب نمیکنه به این افراد گمنام ریاکار سلام کنم.:w11: دخترا هم ماشالله یا میخوابن و یا با دوست پسراشون میرن عشق و حال، بعد ناز و عشوه میان با اون آرایشای خفنشون میخوان منو تور کنن---->:w34:البته برای جزوه و تمریناااا،یا dunky کنن. منم که بخوام به اینا مشغول بشم باید قید درس رو بزنم و .... آرزوی دانشگاه های آمریکا به دلم بمونه.البته اینا برای زرنگ ها هست نه برای بقیه.فقط چندتا زرنگ داریم.یارو کپی دانشگاه و دوتا مغازه نزدیک دانشگاه میگن این احمد پاشایی کیه دفترش دست همه هست؟!!! فکر کنید هر دفترم در هر ترم حدود 20 بار کپی میشه.البته بعضی از اینا هم از من بدشون میاد و من می فهمم. یک مدت خیلی گرم میگیرن ولی یواش یواش به زور سلام میکنن:cry:.اینجوریم داریم.
حالا اين احود پاشايي كيه ماهم ازش جزوه بگيريم؟:D
البته ما نازو عشوه نداريم...توكار دكراسيونيم...:cool:
 

JASMIN.S

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام به همه
من درسم خیلی خوبه و به خاطر همین همه دخترا با من خوبن و به خاطر رفتار صمیمانه و چشم پاک بودنم:eek: همه به من اعتماد می کنن و منم خداییش هرگز قصد و غرضی نداشتم و کاملا طرف حس می کنه و هنوز پسر و دخملای همکلاسی 3 سال پیشم بهم میزنگن.اما بعضی پسرا و دخترای همکلاسی کارشناسیم خیلی پررو هستن و میخوان من رو شیر کنن تا تمرین ها رو بگیرن یا جزوه های خفنم در حد endش رو بگیرن کپی کنن.منم هرکس به من بگه بهش دادم تا حالا ولی بهشون میگم اگر خودتون بدون اجازه به کسی بدین من حلال نمیکنم. سر همین قضیه من حال خیلی آقایان زرنگ که میرن دنبال دخترا و پول در آوردن و استراحت و پیچش و .... و من بدبخت تا صبح بیدارم و کور میشم و فقط درس می خونم میگیرم.آخه حرصم از اینه که زرنگن،به من سلام نمیکنن بعضیاشون بعد از دو ترم ،ولی یهو میان میگن جزوه ....و بعد از گرفتنم تازه منت میزارن منو نگاه می کنن تا من سلام کنم و اونها سر تکون بدن،خوب کلاس منم که ایجاب نمیکنه به این افراد گمنام ریاکار سلام کنم.:w11: دخترا هم ماشالله یا میخوابن و یا با دوست پسراشون میرن عشق و حال، بعد ناز و عشوه میان با اون آرایشای خفنشون میخوان منو تور کنن---->:w34:البته برای جزوه و تمریناااا،یا dunky کنن. منم که بخوام به اینا مشغول بشم باید قید درس رو بزنم و .... آرزوی دانشگاه های آمریکا به دلم بمونه.البته اینا برای زرنگ ها هست نه برای بقیه.فقط چندتا زرنگ داریم.یارو کپی دانشگاه و دوتا مغازه نزدیک دانشگاه میگن این احمد پاشایی کیه دفترش دست همه هست؟!!! فکر کنید هر دفترم در هر ترم حدود 20 بار کپی میشه.البته بعضی از اینا هم از من بدشون میاد و من می فهمم. یک مدت خیلی گرم میگیرن ولی یواش یواش به زور سلام میکنن:cry:.اینجوریم داریم.

حاجی یه نفسی تازه کن بعد بقیشو بگو:Dآخی..دلت خیلی پر بودااااا
 

"Coral"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام به همه
من درسم خیلی خوبه و به خاطر همین همه دخترا با من خوبن و به خاطر رفتار صمیمانه و چشم پاک بودنم:eek: همه به من اعتماد می کنن و منم خداییش هرگز قصد و غرضی نداشتم و کاملا طرف حس می کنه و هنوز پسر و دخملای همکلاسی 3 سال پیشم بهم میزنگن.اما بعضی پسرا و دخترای همکلاسی کارشناسیم خیلی پررو هستن و میخوان من رو شیر کنن تا تمرین ها رو بگیرن یا جزوه های خفنم در حد endش رو بگیرن کپی کنن.منم هرکس به من بگه بهش دادم تا حالا ولی بهشون میگم اگر خودتون بدون اجازه به کسی بدین من حلال نمیکنم. سر همین قضیه من حال خیلی آقایان زرنگ که میرن دنبال دخترا و پول در آوردن و استراحت و پیچش و .... و من بدبخت تا صبح بیدارم و کور میشم و فقط درس می خونم میگیرم.آخه حرصم از اینه که زرنگن،به من سلام نمیکنن بعضیاشون بعد از دو ترم ،ولی یهو میان میگن جزوه ....و بعد از گرفتنم تازه منت میزارن منو نگاه می کنن تا من سلام کنم و اونها سر تکون بدن،خوب کلاس منم که ایجاب نمیکنه به این افراد گمنام ریاکار سلام کنم.:w11: دخترا هم ماشالله یا میخوابن و یا با دوست پسراشون میرن عشق و حال، بعد ناز و عشوه میان با اون آرایشای خفنشون میخوان منو تور کنن---->:w34:البته برای جزوه و تمریناااا،یا dunky کنن. منم که بخوام به اینا مشغول بشم باید قید درس رو بزنم و .... آرزوی دانشگاه های آمریکا به دلم بمونه.البته اینا برای زرنگ ها هست نه برای بقیه.فقط چندتا زرنگ داریم.یارو کپی دانشگاه و دوتا مغازه نزدیک دانشگاه میگن این احمد پاشایی کیه دفترش دست همه هست؟!!! فکر کنید هر دفترم در هر ترم حدود 20 بار کپی میشه.البته بعضی از اینا هم از من بدشون میاد و من می فهمم. یک مدت خیلی گرم میگیرن ولی یواش یواش به زور سلام میکنن:cry:.اینجوریم داریم.
خسته نباشی عمو...
پس اساسی حالت گرفته شده که ریختی بیرون...ای بگم چی...
هییییییییییییی روزگار به قول بچه ها
 

LEGEND.MM

کاربر فعال تالار موبایل
کاربر ممتاز
قبل از عید بچه ها عادت کرده بودن ماشین می آوردن آموزشگاه . ( جوگیریه دیگه )
از اونجا که ماشین ما هیچوقت خونه نبود من نمیتونستم ببرم و همیشه پشت رول ماشینه اینو اون بودم ( وسعت چتری رو ببینید ) :D:D
یه روز یکی از بچه ها ماشین باباش رو پیچید اومد . مام طبق معمول سوییچ رو گرفتیم رفتیم نشستیم پشتش ( البته به زور ) :D
داشتیم میرفتیم دیدم بله یکی از دخترای آموزشگاه هم با ماشین اومده :biggrin:

هی پیش خودم میگفتم حالشو بگیریم بعد دوباره گفتم نه بابا ! مگه مریضی ؟! البته اینجا باید اضافه کنم که اون دختر خانم هم به شدت مریضه . حالا بعدا ضدحال هایی که به من و جامعه پسرهای آموزشگاه زده واستون تعریف میکنم . :D
خلاصه اینکه نفس پلیدمون بر نفس غیر پلیدمون غلبه کرد و تصمیم گرفتیم حال مبارکشون رو بگیریم . :)
داشت آروم میرفت من با سرعت از کنار زدم رفتم . بعد چند دقیق دیدم اوه گلوله کرده داره پشت سرمون میاد . :surprised: ماشین اون 206 بود اونم تیپ 5 و ماشین مام سمند . :D حالا جالب اینه که توی ماشین ما 6 نفر نشسته بودن توی ماشین اون 2 نفر :D:D:D:D میدونستم که اگه بخواد جامون بذاره واسش کاری نداره :D تصمیم گرفتیم کاره دیگه ای انجام بدیم . این شد که جفت پا گذاشتیم رو ترمز و خانم شوماخر هم خیلی شیک گذاشت پشت ماشین ما :biggrin:
وااااااااای باید اون صحنه رو میدیدین . :D 8 نفر توی این قضیه شرکت داشتن . سه نفرشون از ترس سکته ناقص زدن که دوتاشون اون دخترا بودن و یکیشون هم رفیقم بود ( صاحب ماشین ) :D بقیه در اومدیم دلمون رو گرفته بودیم میخندیدیم .
دختره 5 دقیقه تو شوک بود . بعد اومد چندتا فحش خوشگل بهم داد :)
ماشین ما که چیزیش نشد . ماشین اونم یه دونه از چراغاش شکست ...
و ...
ادامش رو نمیگم چون اون به من ضدحال زد :D

البته اینجا اضافه کنم که من این حرکت نا جوانمردانه رو تا الان سه بار اجرا کردم . :biggrin:
 

JASMIN.S

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
.............
ادامش رو نمیگم چون اون به من ضدحال زد :D

البته اینجا اضافه کنم که من این حرکت نا جوانمردانه رو تا الان سه بار اجرا کردم . :biggrin:



این حرکتت یادم باشه.ما تو دانشگا سوجه زیاد داریم:biggrin:
 

ماتینا

کاربر بیش فعال
مهر بود بجه های ترم اولی اندیشه داشتن منم میدونستم چون اواین جلسه که قرار استادشون رو ببینن
منم اومدم یک چادر کشدار و به طوری مومن کردم که بچه ها متوجه نشدن
رفتم سر کلاس بجه برام پا شدن منم خیلی با جدیت اومدم سال جدید رو تبریک گفتم و نمره دادن و میان ترم ها و آرایش نکردن سر کلاس و دانشجوها اومدن به درست کردن مقنه ها شون و ......... گفتم
چند تا از بچه ها از بیرون کشیک میدادن که اگه استاد واقعی داره میاد من برم بیرون
بعد از پند مین دوستام اشاره دادن استاد وقعی داره میاد
برای اینکه ضایع نشم با گوشی رفتم بیرون ............
استاد واقعی که اومد دانشجو ها داشتن حرف میزدن
خلاصه کلی اون روز خندیدیم
 

"Coral"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ما پسر نداشتیم مث بچه خوب میرفتیم میومدیم:cry:
خوشا به حالت ای خاله جونم:دی
الهی بگردم...پس سوژه خنده نداشتین:دی
قبل از عید بچه ها عادت کرده بودن ماشین می آوردن آموزشگاه . ( جوگیریه دیگه )
از اونجا که ماشین ما هیچوقت خونه نبود من نمیتونستم ببرم و همیشه پشت رول ماشینه اینو اون بودم ( وسعت چتری رو ببینید ) :D:D
یه روز یکی از بچه ها ماشین باباش رو پیچید اومد . مام طبق معمول سوییچ رو گرفتیم رفتیم نشستیم پشتش ( البته به زور ) :D
داشتیم میرفتیم دیدم بله یکی از دخترای آموزشگاه هم با ماشین اومده :biggrin:

هی پیش خودم میگفتم حالشو بگیریم بعد دوباره گفتم نه بابا ! مگه مریضی ؟! البته اینجا باید اضافه کنم که اون دختر خانم هم به شدت مریضه . حالا بعدا ضدحال هایی که به من و جامعه پسرهای آموزشگاه زده واستون تعریف میکنم . :D
خلاصه اینکه نفس پلیدمون بر نفس غیر پلیدمون غلبه کرد و تصمیم گرفتیم حال مبارکشون رو بگیریم . :)
داشت آروم میرفت من با سرعت از کنار زدم رفتم . بعد چند دقیق دیدم اوه گلوله کرده داره پشت سرمون میاد . :surprised: ماشین اون 206 بود اونم تیپ 5 و ماشین مام سمند . :D حالا جالب اینه که توی ماشین ما 6 نفر نشسته بودن توی ماشین اون 2 نفر :D:D میدونستم که اگه بخواد جامون بذاره واسش کاری نداره :D تصمیم گرفتیم کاره دیگه ای انجام بدیم . این شد که جفت پا گذاشتیم رو ترمز و خانم شوماخر هم خیلی شیک گذاشت پشت ماشین ما :biggrin:
وااااااااای باید اون صحنه رو میدیدین . :D 8 نفر توی این قضیه شرکت داشتن . سه نفرشون از ترس سکته ناقص زدن که دوتاشون اون دخترا بودن و یکیشون هم رفیقم بود ( صاحب ماشین ) :D بقیه در اومدیم دلمون رو گرفته بودیم میخندیدیم .
دختره 5 دقیقه تو شوک بود . بعد اومد چندتا فحش خوشگل بهم داد :)
ماشین ما که چیزیش نشد . ماشین اونم یه دونه از چراغاش شکست ...
و ...
ادامش رو نمیگم چون اون به من ضدحال زد :D

البته اینجا اضافه کنم که من این حرکت نا جوانمردانه رو تا الان سه بار اجرا کردم . :biggrin:
ای محمد.....
اصلش قسمت بعدش بود که ما ببینیم چه جور زده تو پرت:biggrin:

تو چه ولد چموشی بودی ما خبر نداشتیما:biggrin:
مهر بود بجه های ترم اولی اندیشه داشتن منم میدونستم چون اواین جلسه که قرار استادشون رو ببینن
منم اومدم یک چادر کشدار و به طوری مومن کردم که بچه ها متوجه نشدن
رفتم سر کلاس بجه برام پا شدن منم خیلی با جدیت اومدم سال جدید رو تبریک گفتم و نمره دادن و میان ترم ها و آرایش نکردن سر کلاس و دانشجوها اومدن به درست کردن مقنه ها شون و ......... گفتم
چند تا از بچه ها از بیرون کشیک میدادن که اگه استاد واقعی داره میاد من برم بیرون
بعد از پند مین دوستام اشاره دادن استاد وقعی داره میاد
برای اینکه ضایع نشم با گوشی رفتم بیرون ............
استاد واقعی که اومد دانشجو ها داشتن حرف میزدن
خلاصه کلی اون روز خندیدیم

ای جونم...دمت گرم....کلی خندیدیم

 

تارا پارسا

عضو جدید
قبل از عید بچه ها عادت کرده بودن ماشین می آوردن آموزشگاه . ( جوگیریه دیگه )
از اونجا که ماشین ما هیچوقت خونه نبود من نمیتونستم ببرم و همیشه پشت رول ماشینه اینو اون بودم ( وسعت چتری رو ببینید ) :D:D
یه روز یکی از بچه ها ماشین باباش رو پیچید اومد . مام طبق معمول سوییچ رو گرفتیم رفتیم نشستیم پشتش ( البته به زور ) :D
داشتیم میرفتیم دیدم بله یکی از دخترای آموزشگاه هم با ماشین اومده :biggrin:

هی پیش خودم میگفتم حالشو بگیریم بعد دوباره گفتم نه بابا ! مگه مریضی ؟! البته اینجا باید اضافه کنم که اون دختر خانم هم به شدت مریضه . حالا بعدا ضدحال هایی که به من و جامعه پسرهای آموزشگاه زده واستون تعریف میکنم . :D
خلاصه اینکه نفس پلیدمون بر نفس غیر پلیدمون غلبه کرد و تصمیم گرفتیم حال مبارکشون رو بگیریم . :)
داشت آروم میرفت من با سرعت از کنار زدم رفتم . بعد چند دقیق دیدم اوه گلوله کرده داره پشت سرمون میاد . :surprised: ماشین اون 206 بود اونم تیپ 5 و ماشین مام سمند . :D حالا جالب اینه که توی ماشین ما 6 نفر نشسته بودن توی ماشین اون 2 نفر :D:D:D:D میدونستم که اگه بخواد جامون بذاره واسش کاری نداره :D تصمیم گرفتیم کاره دیگه ای انجام بدیم . این شد که جفت پا گذاشتیم رو ترمز و خانم شوماخر هم خیلی شیک گذاشت پشت ماشین ما :biggrin:
وااااااااای باید اون صحنه رو میدیدین . :D 8 نفر توی این قضیه شرکت داشتن . سه نفرشون از ترس سکته ناقص زدن که دوتاشون اون دخترا بودن و یکیشون هم رفیقم بود ( صاحب ماشین ) :D بقیه در اومدیم دلمون رو گرفته بودیم میخندیدیم .
دختره 5 دقیقه تو شوک بود . بعد اومد چندتا فحش خوشگل بهم داد :)
ماشین ما که چیزیش نشد . ماشین اونم یه دونه از چراغاش شکست ...
و ...
ادامش رو نمیگم چون اون به من ضدحال زد :D

البته اینجا اضافه کنم که من این حرکت نا جوانمردانه رو تا الان سه بار اجرا کردم . :biggrin:
خيلي باحالي محمد......
بيچاره اين رفيقت(صاحب ماشين)...
 

تارا پارسا

عضو جدید
اينبار حالگيري نكردم...حال دادم به همه...
رفته بوديم باغ پدرجونم تفرش...
پدر جونم با زنداييم دعواش شد...كل انداختن زنداييم كم آورد زد به گريه...
پدر جونم استفاده كردو گفت:آره گريه كن گريه صلاح زنه...
منو ميگي شدم كاسه داغتر از آش..:Dگفتم نه پدر جون اينجوري نيس...صلاح زن زبونشه...
گفت تو ديگه چي ميگي اين وسط...درس ميخوني كه آخرش چي بشي؟
گفتم پدر جون من سختي ميكشم درس ميخونم تا در آينده منت امثال مثل شمارو نكشم...واي اينو گفتم پدر جونم زد زير خنده...يكم كل انداختيم بعدش پدرم گفت زياد بحث نكن...منم گوش كردم...
خلاصه جو دعوارو به آشتي و صلح بدل كردم...زبون چه كارا كه نميكنه...
موقع رفتن پدر جونم گفت:تارا؟
دوست دارم...
منم گفتم:پدرجون ؟
آي لاويو....
خلاصه همه دنبال آستين ميگشتن....:D
 

LEGEND.MM

کاربر فعال تالار موبایل
کاربر ممتاز
ای محمد.....
اصلش قسمت بعدش بود که ما ببینیم چه جور زده تو پرت:biggrin:

تو چه ولد چموشی بودی ما خبر نداشتیما:biggrin:
ولد چموش ؟! :surprised:
با تشکر ... :D
البته ضدحال نبودا ! خودم دلم واسش سوخت . اون که کاری نمیتونست بکنه ! چون نه من گواهینامه داشتم نه خودش :D
پس دستش از همه جا کوتاه بود .
دیدم یکم دیگه بمونه سکته کامل رو میزنه . :D دااااد میزد میگفت ماشینه مامانم خراب شد ! :D تو خرابش کردی ! :D منم گفتم خانم علیپور شما که رانندگی بلد نیستی مجبوری تند میری ؟! اصلا واسه چی میای بیرون ؟! تازه شما هم مقصر بودی :D:D:D
با جیغ و داد و بیداد میگفت خفه شو ! همتون خفه شین ! ما میخندیدیم ! :biggrin:
دیدم یکم دیگه بگذره میاد با چاقو شکممو سفره میکنه :D ( تو کیفش همیشه چاقو داره ) :confused:سوییچ ماشینشو گرفتم رفتم واسش یه چراغ خریدم 50 تومن ... :razz: نامرد نگفت بده پول چراغ رو بدم :D
خلاصه اینکه 50 تومن از جیبمون رفت ولی ارزشش رو داشت ! :biggrin:
 

تارا پارسا

عضو جدید
ولد چموش ؟! :surprised:
با تشکر ... :D
البته ضدحال نبودا ! خودم دلم واسش سوخت . اون که کاری نمیتونست بکنه ! چون نه من گواهینامه داشتم نه خودش :D
پس دستش از همه جا کوتاه بود .
دیدم یکم دیگه بمونه سکته کامل رو میزنه . :D دااااد میزد میگفت ماشینه مامانم خراب شد ! :D تو خرابش کردی ! :D منم گفتم خانم علیپور شما که رانندگی بلد نیستی مجبوری تند میری ؟! اصلا واسه چی میای بیرون ؟! تازه شما هم مقصر بودی :D:D:D
با جیغ و داد و بیداد میگفت خفه شو ! همتون خفه شین ! ما میخندیدیم ! :biggrin:
دیدم یکم دیگه بگذره میاد با چاقو شکممو سفره میکنه :D ( تو کیفش همیشه چاقو داره ) :confused:سوییچ ماشینشو گرفتم رفتم واسش یه چراغ خریدم 50 تومن ... :razz: نامرد نگفت بده پول چراغ رو بدم :D
خلاصه اینکه 50 تومن از جیبمون رفت ولی ارزشش رو داشت ! :biggrin:

من جات بودم اصن چراغ برا ماشينش نميخريدم.....
اه اه بدم مياد از اين بچه هاي پرمدعا............بايد از ننش كتك ميخورد:biggrin:
 

yasihood

عضو جدید
من معمولا کم حال میگیرم، کلا قیافم آرومه و همیشه میخندم بعد یهو که از دست یکی قاطی میکنم بد حالشو میگیرم(دوستام بم میگن کینگ کنگ میشی:D)
یه دختره بود خیلی پررو بود کلی بهش میرسوندم بعد که نمره ها میومد یه ژستی میگرفت که بیا و ببین:wallbash:
یه باربچه ها بهم گفتن: یاسی این خیلی مغروره، به ما هم نمیرسونه هیچی، اون که گذرش به ما نمیفته تو حالشو بگیر
منم سر یکی از امتحانا به همه رسوندم، اونم خودشو کشت اما اصلا نگاهش نکردم:D
بعد از امتحان داشت همینطوری غر میزد که نرسوندم بهش که بچه ها تک تک از جلسه میومدنو جلو اون میگفتن یاسی دمت گرم که رسوندی:w01:
 

تارا پارسا

عضو جدید
من معمولا کم حال میگیرم، کلا قیافم آرومه و همیشه میخندم بعد یهو که از دست یکی قاطی میکنم بد حالشو میگیرم(دوستام بم میگن کینگ کنگ میشی:D)
یه دختره بود خیلی پررو بود کلی بهش میرسوندم بعد که نمره ها میومد یه ژستی میگرفت که بیا و ببین:wallbash:
یه باربچه ها بهم گفتن: یاسی این خیلی مغروره، به ما هم نمیرسونه هیچی، اون که گذرش به ما نمیفته تو حالشو بگیر
منم سر یکی از امتحانا به همه رسوندم، اونم خودشو کشت اما اصلا نگاهش نکردم:D
بعد از امتحان داشت همینطوری غر میزد که نرسوندم بهش که بچه ها تک تک از جلسه میومدنو جلو اون میگفتن یاسی دمت گرم که رسوندی:w01:

واي قيافه دختره ديديني بوده................. اي ول;)
 

hadise70

عضو جدید
زیاد اهل حال گرفتن نیستم اگرم بخوام بگیرم درست حسابی میگیرم

برای رفتن به دانشگاه صبحا باید 2کلیومتر توصف ون وایمیستادیم :razz: یه آقای کارگر نچندان محترم همیشه از راه مثل یابو (معذرت) سرشو مینداخت پایین بدون صف سوار میشد :exclaim::wallbash:

یه بار که اومد بره دستمو گرفتم جلوش نذاشتم بره گفت چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟گفتم جلو یابو رو این مدلی میگیرن :cool::cool::cool: .ساکت شد ومنتظرشد منو دوستام سوار بشیم بعد اون همین وسط که داشتیم سوار میشدیم گفت انگار می خوان برن عروسی انقد آروم راه میرن (آخه آقایون نامحترم هل میدادن نمیشد) :w14::w14::w14: منم بلند گفتم آره داریم میریم عروسی نَنه جونت :w14::w14::w14:

از اون به بعد هر موقع منو دوستام تو صف بودیم نمیومد جلو تا ما سوار بشیم:thumbsup2:
 

parandi2

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بزارین منم تعریف کنم. یه بار یکی از بچه های دانشگاه به منشیش می گه زنگ بزنه و خودشو جای یکی از همکلاسیا معرفی کنه که دیر وقت اومده شهرستان و جا نداره بره (یعنی خوابگاه درش بستس و نمی تونه بره اونجا) و از ما می خواد بریم دنبالش و بیاریم پیش خودمون. مام ساده باورمون شد و رفتیم سرکار. فرداش رئیسش یه جورایی قضیه رو لو داد.
یکی از بچه ها که شب با ما بود گفت من حال این دختره رو می گیرم که دوباره مارو نذاره سرکار. هفته بعد که رفتیم دانشگاه اون رفیقمون گفت چه بلایی سرمنشیم آوردین که کم مونده سکته کنه. رفیقمون هم گفت تا شما باشین که نخوای مارو اذیت کنین.
بعد کلاس برای ما تعریف کرد که شماره دختره رو داده به کل راننده ها و کارگرای اداره و هرچی پیمانکار که می شناخته و گفته یه دختر می شناسم که *** *****. بهش زنگ بزنین که شب ***. اونام که آب از دهنشون جاری شده بود و کیفشون کوک شده بود به خیال اینکه دختره هم بله!! زنگ می زدن و مزاحمش می شدن. اونم مجبور شد گوشیشو بفروشه و پشت دستشو داغ کنه که دوباره تو توطئه شرکت نکنه.
 

mirror_life2006

عضو جدید
بچه ها اینو بشنوین ترم یک بودیم غله غله دختر پسر میرفتیم تو کلاس هفته اول گذشت هفته دوم رسیدو یه خانومی اومد نشست رو صندلی خلاصه از در که وارد شد تا بیاد ردیف دوم بشینه تلفنش دستش بودو حرف میزد چرتو پرت میگفت تا استاد میومد زودی خداحافظی میکردو بعدی که استاد درسشو تموم میکرد دوباره ماسماسکو میذاشت دمه در گوششو از کلاس خارج میشود گذشت 2 ماهی گذشتو همین قضیه تکرار میشود دیگه بچه ها عادت کرده بودن که این با ماسماسک میخاد بیادو با ماسماسکم میخاد بره یه روزی استاده یکم دیر اومد تو کلاس وای کلاس منفجر شد از خنده حالا چی شد این خانومه طبقه معمول اومد تو کلاس همون با حرف زدنم اومد نشست 3 مینی داشت حرف میزد یه هو موبایلش زنگ خورد بچه ها همه بی اراده خندیدند وای این سرخ شد مثله لبو دیگه ندیدمش تو دانشگاه از اون روز به بعد.
 

shakibam

عضو جدید
کاربر ممتاز
بابا ایول...
آدم نباید به ترمولکا رو بده.
آورین
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمیگیرم نمیگیرم وقتی هم گرفتم یارو رو کامل میشورم میذارم کنار.
 

Similar threads

بالا