ميخاي حال شمارم بگيريم حاجي؟
البته من با استاد خوب بودم بايد باپنبه سربريد...هه هه هه
نه خیر ....
جلسه اول چنان خشک رفتار میکنم که همه تون محو ابهت و جذبه بشین ...
تو کلاس جیک نزنین !!!
هههههههه
ميخاي حال شمارم بگيريم حاجي؟
البته من با استاد خوب بودم بايد باپنبه سربريد...هه هه هه
منم یه بار بند کیف دوتا از دخترای کلاسمون که جلوم بودن رو به هم گره زدم.وقتی بلند شدن برن ما بودیم و دل هایی که از شدت خنده درد گرفته بود
تقصیر خودشون بود که کوله پشتی آورده بودند
نه خیر ....
جلسه اول چنان خشک رفتار میکنم که همه تون محو ابهت و جذبه بشین ...
تو کلاس جیک نزنین !!!
هههههههه
حالا اين احود پاشايي كيه ماهم ازش جزوه بگيريم؟سلام به همه
من درسم خیلی خوبه و به خاطر همین همه دخترا با من خوبن و به خاطر رفتار صمیمانه و چشم پاک بودنم همه به من اعتماد می کنن و منم خداییش هرگز قصد و غرضی نداشتم و کاملا طرف حس می کنه و هنوز پسر و دخملای همکلاسی 3 سال پیشم بهم میزنگن.اما بعضی پسرا و دخترای همکلاسی کارشناسیم خیلی پررو هستن و میخوان من رو شیر کنن تا تمرین ها رو بگیرن یا جزوه های خفنم در حد endش رو بگیرن کپی کنن.منم هرکس به من بگه بهش دادم تا حالا ولی بهشون میگم اگر خودتون بدون اجازه به کسی بدین من حلال نمیکنم. سر همین قضیه من حال خیلی آقایان زرنگ که میرن دنبال دخترا و پول در آوردن و استراحت و پیچش و .... و من بدبخت تا صبح بیدارم و کور میشم و فقط درس می خونم میگیرم.آخه حرصم از اینه که زرنگن،به من سلام نمیکنن بعضیاشون بعد از دو ترم ،ولی یهو میان میگن جزوه ....و بعد از گرفتنم تازه منت میزارن منو نگاه می کنن تا من سلام کنم و اونها سر تکون بدن،خوب کلاس منم که ایجاب نمیکنه به این افراد گمنام ریاکار سلام کنم. دخترا هم ماشالله یا میخوابن و یا با دوست پسراشون میرن عشق و حال، بعد ناز و عشوه میان با اون آرایشای خفنشون میخوان منو تور کنن---->البته برای جزوه و تمریناااا،یا dunky کنن. منم که بخوام به اینا مشغول بشم باید قید درس رو بزنم و .... آرزوی دانشگاه های آمریکا به دلم بمونه.البته اینا برای زرنگ ها هست نه برای بقیه.فقط چندتا زرنگ داریم.یارو کپی دانشگاه و دوتا مغازه نزدیک دانشگاه میگن این احمد پاشایی کیه دفترش دست همه هست؟!!! فکر کنید هر دفترم در هر ترم حدود 20 بار کپی میشه.البته بعضی از اینا هم از من بدشون میاد و من می فهمم. یک مدت خیلی گرم میگیرن ولی یواش یواش به زور سلام میکنن.اینجوریم داریم.
سلام به همه
من درسم خیلی خوبه و به خاطر همین همه دخترا با من خوبن و به خاطر رفتار صمیمانه و چشم پاک بودنم همه به من اعتماد می کنن و منم خداییش هرگز قصد و غرضی نداشتم و کاملا طرف حس می کنه و هنوز پسر و دخملای همکلاسی 3 سال پیشم بهم میزنگن.اما بعضی پسرا و دخترای همکلاسی کارشناسیم خیلی پررو هستن و میخوان من رو شیر کنن تا تمرین ها رو بگیرن یا جزوه های خفنم در حد endش رو بگیرن کپی کنن.منم هرکس به من بگه بهش دادم تا حالا ولی بهشون میگم اگر خودتون بدون اجازه به کسی بدین من حلال نمیکنم. سر همین قضیه من حال خیلی آقایان زرنگ که میرن دنبال دخترا و پول در آوردن و استراحت و پیچش و .... و من بدبخت تا صبح بیدارم و کور میشم و فقط درس می خونم میگیرم.آخه حرصم از اینه که زرنگن،به من سلام نمیکنن بعضیاشون بعد از دو ترم ،ولی یهو میان میگن جزوه ....و بعد از گرفتنم تازه منت میزارن منو نگاه می کنن تا من سلام کنم و اونها سر تکون بدن،خوب کلاس منم که ایجاب نمیکنه به این افراد گمنام ریاکار سلام کنم. دخترا هم ماشالله یا میخوابن و یا با دوست پسراشون میرن عشق و حال، بعد ناز و عشوه میان با اون آرایشای خفنشون میخوان منو تور کنن---->البته برای جزوه و تمریناااا،یا dunky کنن. منم که بخوام به اینا مشغول بشم باید قید درس رو بزنم و .... آرزوی دانشگاه های آمریکا به دلم بمونه.البته اینا برای زرنگ ها هست نه برای بقیه.فقط چندتا زرنگ داریم.یارو کپی دانشگاه و دوتا مغازه نزدیک دانشگاه میگن این احمد پاشایی کیه دفترش دست همه هست؟!!! فکر کنید هر دفترم در هر ترم حدود 20 بار کپی میشه.البته بعضی از اینا هم از من بدشون میاد و من می فهمم. یک مدت خیلی گرم میگیرن ولی یواش یواش به زور سلام میکنن.اینجوریم داریم.
خسته نباشی عمو...سلام به همه
من درسم خیلی خوبه و به خاطر همین همه دخترا با من خوبن و به خاطر رفتار صمیمانه و چشم پاک بودنم همه به من اعتماد می کنن و منم خداییش هرگز قصد و غرضی نداشتم و کاملا طرف حس می کنه و هنوز پسر و دخملای همکلاسی 3 سال پیشم بهم میزنگن.اما بعضی پسرا و دخترای همکلاسی کارشناسیم خیلی پررو هستن و میخوان من رو شیر کنن تا تمرین ها رو بگیرن یا جزوه های خفنم در حد endش رو بگیرن کپی کنن.منم هرکس به من بگه بهش دادم تا حالا ولی بهشون میگم اگر خودتون بدون اجازه به کسی بدین من حلال نمیکنم. سر همین قضیه من حال خیلی آقایان زرنگ که میرن دنبال دخترا و پول در آوردن و استراحت و پیچش و .... و من بدبخت تا صبح بیدارم و کور میشم و فقط درس می خونم میگیرم.آخه حرصم از اینه که زرنگن،به من سلام نمیکنن بعضیاشون بعد از دو ترم ،ولی یهو میان میگن جزوه ....و بعد از گرفتنم تازه منت میزارن منو نگاه می کنن تا من سلام کنم و اونها سر تکون بدن،خوب کلاس منم که ایجاب نمیکنه به این افراد گمنام ریاکار سلام کنم. دخترا هم ماشالله یا میخوابن و یا با دوست پسراشون میرن عشق و حال، بعد ناز و عشوه میان با اون آرایشای خفنشون میخوان منو تور کنن---->البته برای جزوه و تمریناااا،یا dunky کنن. منم که بخوام به اینا مشغول بشم باید قید درس رو بزنم و .... آرزوی دانشگاه های آمریکا به دلم بمونه.البته اینا برای زرنگ ها هست نه برای بقیه.فقط چندتا زرنگ داریم.یارو کپی دانشگاه و دوتا مغازه نزدیک دانشگاه میگن این احمد پاشایی کیه دفترش دست همه هست؟!!! فکر کنید هر دفترم در هر ترم حدود 20 بار کپی میشه.البته بعضی از اینا هم از من بدشون میاد و من می فهمم. یک مدت خیلی گرم میگیرن ولی یواش یواش به زور سلام میکنن.اینجوریم داریم.
ما پسر نداشتیم مث بچه خوب میرفتیم میومدیم
.............
ادامش رو نمیگم چون اون به من ضدحال زد
البته اینجا اضافه کنم که من این حرکت نا جوانمردانه رو تا الان سه بار اجرا کردم .
خوشا به حالت ای خاله جونم:دیما پسر نداشتیم مث بچه خوب میرفتیم میومدیم
ای محمد.....قبل از عید بچه ها عادت کرده بودن ماشین می آوردن آموزشگاه . ( جوگیریه دیگه )
از اونجا که ماشین ما هیچوقت خونه نبود من نمیتونستم ببرم و همیشه پشت رول ماشینه اینو اون بودم ( وسعت چتری رو ببینید )
یه روز یکی از بچه ها ماشین باباش رو پیچید اومد . مام طبق معمول سوییچ رو گرفتیم رفتیم نشستیم پشتش ( البته به زور )
داشتیم میرفتیم دیدم بله یکی از دخترای آموزشگاه هم با ماشین اومده
هی پیش خودم میگفتم حالشو بگیریم بعد دوباره گفتم نه بابا ! مگه مریضی ؟! البته اینجا باید اضافه کنم که اون دختر خانم هم به شدت مریضه . حالا بعدا ضدحال هایی که به من و جامعه پسرهای آموزشگاه زده واستون تعریف میکنم .
خلاصه اینکه نفس پلیدمون بر نفس غیر پلیدمون غلبه کرد و تصمیم گرفتیم حال مبارکشون رو بگیریم .
داشت آروم میرفت من با سرعت از کنار زدم رفتم . بعد چند دقیق دیدم اوه گلوله کرده داره پشت سرمون میاد . ماشین اون 206 بود اونم تیپ 5 و ماشین مام سمند . حالا جالب اینه که توی ماشین ما 6 نفر نشسته بودن توی ماشین اون 2 نفر میدونستم که اگه بخواد جامون بذاره واسش کاری نداره تصمیم گرفتیم کاره دیگه ای انجام بدیم . این شد که جفت پا گذاشتیم رو ترمز و خانم شوماخر هم خیلی شیک گذاشت پشت ماشین ما
وااااااااای باید اون صحنه رو میدیدین . 8 نفر توی این قضیه شرکت داشتن . سه نفرشون از ترس سکته ناقص زدن که دوتاشون اون دخترا بودن و یکیشون هم رفیقم بود ( صاحب ماشین ) بقیه در اومدیم دلمون رو گرفته بودیم میخندیدیم .
دختره 5 دقیقه تو شوک بود . بعد اومد چندتا فحش خوشگل بهم داد
ماشین ما که چیزیش نشد . ماشین اونم یه دونه از چراغاش شکست ...
و ...
ادامش رو نمیگم چون اون به من ضدحال زد
البته اینجا اضافه کنم که من این حرکت نا جوانمردانه رو تا الان سه بار اجرا کردم .
مهر بود بجه های ترم اولی اندیشه داشتن منم میدونستم چون اواین جلسه که قرار استادشون رو ببینن
منم اومدم یک چادر کشدار و به طوری مومن کردم که بچه ها متوجه نشدن
رفتم سر کلاس بجه برام پا شدن منم خیلی با جدیت اومدم سال جدید رو تبریک گفتم و نمره دادن و میان ترم ها و آرایش نکردن سر کلاس و دانشجوها اومدن به درست کردن مقنه ها شون و ......... گفتم
چند تا از بچه ها از بیرون کشیک میدادن که اگه استاد واقعی داره میاد من برم بیرون
بعد از پند مین دوستام اشاره دادن استاد وقعی داره میاد
برای اینکه ضایع نشم با گوشی رفتم بیرون ............
استاد واقعی که اومد دانشجو ها داشتن حرف میزدن
خلاصه کلی اون روز خندیدیم
خيلي باحالي محمد......قبل از عید بچه ها عادت کرده بودن ماشین می آوردن آموزشگاه . ( جوگیریه دیگه )
از اونجا که ماشین ما هیچوقت خونه نبود من نمیتونستم ببرم و همیشه پشت رول ماشینه اینو اون بودم ( وسعت چتری رو ببینید )
یه روز یکی از بچه ها ماشین باباش رو پیچید اومد . مام طبق معمول سوییچ رو گرفتیم رفتیم نشستیم پشتش ( البته به زور )
داشتیم میرفتیم دیدم بله یکی از دخترای آموزشگاه هم با ماشین اومده
هی پیش خودم میگفتم حالشو بگیریم بعد دوباره گفتم نه بابا ! مگه مریضی ؟! البته اینجا باید اضافه کنم که اون دختر خانم هم به شدت مریضه . حالا بعدا ضدحال هایی که به من و جامعه پسرهای آموزشگاه زده واستون تعریف میکنم .
خلاصه اینکه نفس پلیدمون بر نفس غیر پلیدمون غلبه کرد و تصمیم گرفتیم حال مبارکشون رو بگیریم .
داشت آروم میرفت من با سرعت از کنار زدم رفتم . بعد چند دقیق دیدم اوه گلوله کرده داره پشت سرمون میاد . ماشین اون 206 بود اونم تیپ 5 و ماشین مام سمند . حالا جالب اینه که توی ماشین ما 6 نفر نشسته بودن توی ماشین اون 2 نفر میدونستم که اگه بخواد جامون بذاره واسش کاری نداره تصمیم گرفتیم کاره دیگه ای انجام بدیم . این شد که جفت پا گذاشتیم رو ترمز و خانم شوماخر هم خیلی شیک گذاشت پشت ماشین ما
وااااااااای باید اون صحنه رو میدیدین . 8 نفر توی این قضیه شرکت داشتن . سه نفرشون از ترس سکته ناقص زدن که دوتاشون اون دخترا بودن و یکیشون هم رفیقم بود ( صاحب ماشین ) بقیه در اومدیم دلمون رو گرفته بودیم میخندیدیم .
دختره 5 دقیقه تو شوک بود . بعد اومد چندتا فحش خوشگل بهم داد
ماشین ما که چیزیش نشد . ماشین اونم یه دونه از چراغاش شکست ...
و ...
ادامش رو نمیگم چون اون به من ضدحال زد
البته اینجا اضافه کنم که من این حرکت نا جوانمردانه رو تا الان سه بار اجرا کردم .
ولد چموش ؟!ای محمد.....
اصلش قسمت بعدش بود که ما ببینیم چه جور زده تو پرت
تو چه ولد چموشی بودی ما خبر نداشتیما
ولد چموش ؟!
با تشکر ...
البته ضدحال نبودا ! خودم دلم واسش سوخت . اون که کاری نمیتونست بکنه ! چون نه من گواهینامه داشتم نه خودش
پس دستش از همه جا کوتاه بود .
دیدم یکم دیگه بمونه سکته کامل رو میزنه . دااااد میزد میگفت ماشینه مامانم خراب شد ! تو خرابش کردی ! منم گفتم خانم علیپور شما که رانندگی بلد نیستی مجبوری تند میری ؟! اصلا واسه چی میای بیرون ؟! تازه شما هم مقصر بودی
با جیغ و داد و بیداد میگفت خفه شو ! همتون خفه شین ! ما میخندیدیم !
دیدم یکم دیگه بگذره میاد با چاقو شکممو سفره میکنه ( تو کیفش همیشه چاقو داره ) سوییچ ماشینشو گرفتم رفتم واسش یه چراغ خریدم 50 تومن ... نامرد نگفت بده پول چراغ رو بدم
خلاصه اینکه 50 تومن از جیبمون رفت ولی ارزشش رو داشت !
من معمولا کم حال میگیرم، کلا قیافم آرومه و همیشه میخندم بعد یهو که از دست یکی قاطی میکنم بد حالشو میگیرم(دوستام بم میگن کینگ کنگ میشی)
یه دختره بود خیلی پررو بود کلی بهش میرسوندم بعد که نمره ها میومد یه ژستی میگرفت که بیا و ببین
یه باربچه ها بهم گفتن: یاسی این خیلی مغروره، به ما هم نمیرسونه هیچی، اون که گذرش به ما نمیفته تو حالشو بگیر
منم سر یکی از امتحانا به همه رسوندم، اونم خودشو کشت اما اصلا نگاهش نکردم
بعد از امتحان داشت همینطوری غر میزد که نرسوندم بهش که بچه ها تک تک از جلسه میومدنو جلو اون میگفتن یاسی دمت گرم که رسوندی
يبار از دانشگاه داشتم ميومدم...تخته شاسيم دستم بود...يه پسره گفت عكس منم ميكشي...
منم گفتم قورباقه كشيدن نداره...
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
خانوما حالشو ببرن!!! | گفتگوی آزاد | 10 | ||
خانوما حالشو ببرن!!!!!!!!!!!! | گفتگوی آزاد | 80 | ||
انواع زن ومرد !!!حالشو ببر | گفتگوی آزاد | 4 | ||
10 مزیت مجرد بودن....حالشو ببرید!!!! | گفتگوی آزاد | 126 | ||
توانايي زبان فارسي در معادلسازي ( دكتر محمود حسابي ) | گفتگوی آزاد | 0 |