دست‌نوشته‌ها
- شروع کننده موضوع کافر خداپرست
- تاریخ شروع
من همین که می دانم هستی، را دوست دارم؛
حتـــی اگر فرسنگ ها فاصله میانِ ما باشد.
ر.ا
حتـــی اگر فرسنگ ها فاصله میانِ ما باشد.
ر.ا
شب هنگام است .......سکوتی جاریست .........سکوتی پر از دلدادگی .........
درخت ها ...........ارام سر بر شانه های هم میگذارند ...........عشق را در گوشهای یکدیگر با نوای دوستت دارم زمزمه میکنند ......
چه عشقی زیباتر از اوای دوستت دارم و انتظار برای عاشقانه های معشوقه ات ....
چه زیباست ان هنگامی که شراره های فانوس شب درختان را به خوابی تابه ابد عاشقانه میخواند ....
درخت ها ...........ارام سر بر شانه های هم میگذارند ...........عشق را در گوشهای یکدیگر با نوای دوستت دارم زمزمه میکنند ......
چه عشقی زیباتر از اوای دوستت دارم و انتظار برای عاشقانه های معشوقه ات ....
چه زیباست ان هنگامی که شراره های فانوس شب درختان را به خوابی تابه ابد عاشقانه میخواند ....
باران میبارد ..........
و من نگاهم به اسمان......... گوش میدهم ...........به ترنم اسمان ...
اهنگ حیات را میشنوم .......در فاصله هایی که دلها را در اغوش میکشند ........
این قطره های باران است که صورتم را در دوری از یارم نوازش میدهد ......
باران .......ترنم اسمان .........در دلهایی از جنس نوازش ........زیباست .........
و من نگاهم به اسمان......... گوش میدهم ...........به ترنم اسمان ...
اهنگ حیات را میشنوم .......در فاصله هایی که دلها را در اغوش میکشند ........
این قطره های باران است که صورتم را در دوری از یارم نوازش میدهد ......
باران .......ترنم اسمان .........در دلهایی از جنس نوازش ........زیباست .........
فاصله را میتوان جست .....و در خود غرق کرد .........
کوچه ها در انتظار یار میمانند ........حتی اگر هیچ گاه مخاطبشان را در اغوش نیابند ......
فاصله.....دوری ......هیچکدام دلیل بر فراموش کردن یار نیستند ....
این دلها هستند ....که فاصله ها را مایوس و عشق را جاودانه میسازند ....
کوچه ها در انتظار یار میمانند ........حتی اگر هیچ گاه مخاطبشان را در اغوش نیابند ......
فاصله.....دوری ......هیچکدام دلیل بر فراموش کردن یار نیستند ....
این دلها هستند ....که فاصله ها را مایوس و عشق را جاودانه میسازند ....
همیشه
به این میاندیشم
وقتی
الماس خود را
پیدا میکنند
پس چرا به سراغ شیشه ها میروید
الماس خود را محکم نگه دارید
اسیر این شیشه ها نشوید
زیبا هستند اما
طوری میبرند و زخم میزنند
که حتی باورت نمیشود
ولی الماستان تنها خراشی کوچک میزند و زود ترمیم میشود
ولی افسوس
برای روزی که حسرت به دلتان بشود
ان لحظه که
دیگر از الماستان چیزی نماند به سراغش میروید
ولی دیگر سراغ الماس را نگیرید
اینقدر ان را
شکستید که
دیگر تنها
تکه ای کوچک باقی مانده
به این میاندیشم
وقتی
الماس خود را
پیدا میکنند
پس چرا به سراغ شیشه ها میروید
الماس خود را محکم نگه دارید
اسیر این شیشه ها نشوید
زیبا هستند اما
طوری میبرند و زخم میزنند
که حتی باورت نمیشود
ولی الماستان تنها خراشی کوچک میزند و زود ترمیم میشود
ولی افسوس
برای روزی که حسرت به دلتان بشود
ان لحظه که
دیگر از الماستان چیزی نماند به سراغش میروید
ولی دیگر سراغ الماس را نگیرید
اینقدر ان را
شکستید که
دیگر تنها
تکه ای کوچک باقی مانده
گاهی بعضی ادمها
طوری باور و اعتقادت زیر سوال میبرن
که از همه
چیز زده میشی
حالم اینطور شده
تا
باورش میکردم میرفت تا میگفتم باورت ندارم برمیگشت تا باورش کنم
اما حالا
چه برگرده چه برنگرده فرقی نداره
تنها ارزوم
اینه
به خورشید خودش برسه
و کنارش همیشه گرم و اروم باشه
تنها ارزوم خنده هاش هست
حتی
اگه به من و سادگیم میخنده
تنها ارزوم
این هست
که روزی یاد بگیره
به یک نفر بگه دنیای من
نه ادمهای یگه
ارزوم این هست
که چشماش بارونی نباشه
ارزوم این هست
خدا کمکم کن
تا با
درد تو سینه ام
با این بغض کنار بیام
اره نمیتونم به تنهایی کنار بیام
ولی تنها بودن همیشه با من هست
ارزوم این هست
که تو همه چیزش موفق باشه بخصوص تو همدم و همراز اخه هر کسی که نمیتونه همدم و همراز خوبی باشه
ارزوم این هست
که دشماننش کم و دوستانش زیاد بشه
ارزوم این هست
که بشه خورشید یه اسمون ابی
نه
ماه یه اسمون سیاه
خدای مهربونم مراقبش باش
با اینکه
براش هیچ اهمیتی نداشتم
مراقبش باش
با اینکه
هیچ وقت نمیگفت مراقب خودت باش
مراقبش باش
طوری باور و اعتقادت زیر سوال میبرن
که از همه
چیز زده میشی
حالم اینطور شده
تا
باورش میکردم میرفت تا میگفتم باورت ندارم برمیگشت تا باورش کنم
اما حالا
چه برگرده چه برنگرده فرقی نداره
تنها ارزوم
اینه
به خورشید خودش برسه
و کنارش همیشه گرم و اروم باشه
تنها ارزوم خنده هاش هست
حتی
اگه به من و سادگیم میخنده
تنها ارزوم
این هست
که روزی یاد بگیره
به یک نفر بگه دنیای من
نه ادمهای یگه
ارزوم این هست
که چشماش بارونی نباشه
ارزوم این هست
خدا کمکم کن
تا با
درد تو سینه ام
با این بغض کنار بیام
اره نمیتونم به تنهایی کنار بیام
ولی تنها بودن همیشه با من هست
ارزوم این هست
که تو همه چیزش موفق باشه بخصوص تو همدم و همراز اخه هر کسی که نمیتونه همدم و همراز خوبی باشه
ارزوم این هست
که دشماننش کم و دوستانش زیاد بشه
ارزوم این هست
که بشه خورشید یه اسمون ابی
نه
ماه یه اسمون سیاه
خدای مهربونم مراقبش باش
با اینکه
براش هیچ اهمیتی نداشتم
مراقبش باش
با اینکه
هیچ وقت نمیگفت مراقب خودت باش
مراقبش باش
گاهی فکر میکنیم عشق رویاست
اما
حال که در قلبم عشق خدا موج میزند
دیگر وقتی انکه یار خویش میدانم کنارم نیست
کمتر از قبل درد و رنج میکشم نمیدانی چه ارامش عجیبی تمام وجودم را پر کرده اخر خدایم کنارم هست و مراقب هست
نمیخواهم بی وفایی کنم
پس چشم انتظار رحمت خداوندی هستم که همیشه همراهم بود
اخر میدانم هر کسی نیمه دیگری دارد که کنارش ارامش میابد
منتظر رحمت خدایم میمانم
اما
حال که در قلبم عشق خدا موج میزند
دیگر وقتی انکه یار خویش میدانم کنارم نیست
کمتر از قبل درد و رنج میکشم نمیدانی چه ارامش عجیبی تمام وجودم را پر کرده اخر خدایم کنارم هست و مراقب هست
نمیخواهم بی وفایی کنم
پس چشم انتظار رحمت خداوندی هستم که همیشه همراهم بود
اخر میدانم هر کسی نیمه دیگری دارد که کنارش ارامش میابد
منتظر رحمت خدایم میمانم
چه جوری می تونم برای نبودنت غصه بخورم
در حالی که
هنوز قصه ی رفتنت را نمی دانم ...
در حالی که
هنوز قصه ی رفتنت را نمی دانم ...
گفتن بعضی دردها خود دردآور است...
این ها را نه میتوان گفت و نه میتوان نگفت!
باید تبدیلشان کرد به بغض....
بعد بغضت که شکسته شود دردت را میگویی
اما نه با زبان سر که با زبان دل...
آن که اهل دل است دردت را میخواند و آن که نیست تنها اشکی را میبیند بر گونه ای...
آری...بعضی دردها را این گونه باید گفت...
فقط برای اهلش...
پ.ن:
این ها را نه میتوان گفت و نه میتوان نگفت!
باید تبدیلشان کرد به بغض....
بعد بغضت که شکسته شود دردت را میگویی
اما نه با زبان سر که با زبان دل...
آن که اهل دل است دردت را میخواند و آن که نیست تنها اشکی را میبیند بر گونه ای...
آری...بعضی دردها را این گونه باید گفت...
فقط برای اهلش...
پ.ن:
گفتن بعضی دردها خود دردآور است...
این ها را نه میتوان گفت و نه میتوان نگفت!
باید تبدیلشان کرد به بغض....
بعد بغضت که شکسته شود دردت را میگویی
اما نه با زبان سر که با زبان دل...
آن که اهل دل است دردت را میخواند و آن که نیست تنها اشکی را میبیند بر گونه ای...
آری...بعضی دردها را این گونه باید گفت...
فقط برای اهلش...
پ.ن:
همه درد هایت را برای خودت نگه دار
حتی همان قطره ها را
این روزها ارزان می فروشند آنچه را که برایت خیلی گران تمام شده
