معماری با مصالحی از جنس دل

muhammad-k

کاربر بیش فعال
..

..

بدون سیب

کاشف جاذبه می شدم،

تنها اگر :

من و تو و نگاهـــــــــــــــــــــ ــــت،

قبل از نیوتن بودیـــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــم
 

Elham*92

کاربر بیش فعال
باور نکن تنهاییت را
من در تو پنهانم ،تودر من
از من به من نزدیک ترتو
از تو به تو نزدیک ترمن
باور نکن تنهاییت را
تا یک دل و یک دردداری
تا در عبور از کوچه عشق بردوش هم سر میگذاریم
دل تاب تنهایی ندارد
باور نکن تنهاییت را
هر جای این دنیا که باشی من باتوام تنهای تنها
من با توام هرجا که هستی
حتی اگر با هم نباشیم
حتی اگر یک لحظه یک روزبا هم در این عالم نباشیم
این خانه را بگذار و بگذر
با من بیاتا کعبه دل
باور نکن تنهاییت را
من با تو ام منزل به منزل
 

Elham*92

کاربر بیش فعال
عشق بعضی وقتها از درد دوری بهتر است
بی قرارم کرده و گفته صبوری بهتر است

توی قر آن خوانده ام... یعقوب یادم داده است:
دلبرت وقتی کنارت نیست کوری بهتر است

نامه هایم چشمهایت را اذیت می کند
درد دل کردن برای تو حضوری بهتر است

چای دم کن... خسته ام از تلخی نسکافه ها
چای با عطر هل و گلهای قوری بهتر است

من سرم بر شانه ات ؟..... یا تو سرت بر شانه ام؟.....
فکر کن خانم اگر باشم چه جورب بهتر است ....؟
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آدم‌ها اگر فراموش شوند

نه گل و برگي دارند

كه زرد و پژمرده شود

نه خاكي

كه خشك و كم‌آب ...!

آدم‌ها اگر فراموش شوند ...

.

.

.



 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چقدر عجيبه که تا مريض نشي کسي برات گل نمیاره
تا گريه نکني کسي نوازشت نمي کنه
تا فرياد نکشي کسي به طرفت بر نمي گرده
تا قصد رفتن نکني کسي به ديدنت نمي ياد
و تا وقتي نميري کسي تو رو باور نمیکنه





 

حنا جون

عضو جدید
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif][/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]تا که بودیم نبودیم کسی، [/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif][/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]کشت ما را غم بی همنفسی [/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]تا که رفتیم همه یار شدند، [/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]خفته ایم و همه بیدار شدند [/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]قدر آئینه بدانیم چو هست [/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]نه در آن وقت که افتاد و شکست [/FONT]
 

حنا جون

عضو جدید
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]در حیرتم از مرام این مردم پست [/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]این طایفه ی زنده کش مرده پرست [/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]تا هست به ذلت بکشندش به جفا [/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]تا رفت به عزت ببرندش سر دست [/FONT]
 

حنا جون

عضو جدید
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]آه میترسم شبی رسوا شوم، [/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]بدتر از رسواییم تنها شوم [/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]آه ازآن تیر و از آن روی و کمند، [/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]پیش رویم خنده پشتم پوزخن[/FONT]
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو
هیچ کاری برای من نکردی
جز این که چاقویی را که توی پهلویم فرو رفته بود، دربیاوری
بشویی
و دوباره بگذاری سر جایش
همان جا
درست در پهلوی راستم!
 

حنا جون

عضو جدید
روزگاریست در این کوچه گرفتار توام
با خبر باش که در حسرت دیدار توام
گفته بودی که طبیب دل هر بیماری
پس طبیب دل من باش که بیمار توام
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تمام ماهی ها فرار میکنند
تنها ، منم که می مانم
و دلم را به قلابت بَند میکنم
سال هاست ....
... و تو ، فراموش کرده ای ، مرا بالا بکشی ...!!!
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ترانه ی رنگین کمان را بخوان ...

با صدای بلند بخوان !

امشب آن را درست بخوان ...

چون مدتهاست که آن را درست نمی خوانی !!!

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتی قلبم دردشُ ، رو تن دریا می نوشت
التهاب یک شکست از عشق پروا می نوشت
وقتی تنها گوش حرفام باد بی حوصله بود
روی دست سرد قلبم داغ یک فاصله بود
وقتی مرگ آرزوم به چشم هیچکس نیامد
قاصدک پشت به من کرد و سراغم نیامد
تو کجا بودی ، کجا بودی کجا ؟
رو کدوم تخت غرور ، تو کدوم جشن صدا
تو کجا بودی وقتی از گریه چشام خاموش می شد
چادر سیاه شب رو زندگیم تن پوش می شد
جرم من ، وسعت عشقم ، رنگ ِ صاف بی ریایی
جرم من لذت طعم خواب خوشرنگ طلایی

 

حنا جون

عضو جدید
[FONT=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]شق اگر با تو بیاید به پرستاری من[/FONT] [FONT=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]شب هجران نکند قصد دل آزاری من[/FONT]
[FONT=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]روزگاری که جنون رونق بازارم بود[/FONT]
[FONT=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]تو نبودی که بیایی به خریداری من[/FONT]
[FONT=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]برگ پاییزی ام و خسته دل از باد خزان[/FONT]
[FONT=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]باغبان نیز نیامد پی دلداری من....[/FONT]
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برگی از خاطراتت را بر میدارم...
کمی اشک میریزم
در هم میپیچم و با حسرت آتش میزنم
لبانم تو را مزه میکند...دود میکنم...
امیدوارم سرطان بگیرم
سرطانت را
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به استخدام تو بودم؛ تمام وقت
از همان روزی که دیدمت
و همیشه مزدم را از نگاهت میگرفتم؛ هرچند گاهی خیلی دیر
هرگز بازنشستم نکردی
و تا آخر شاعر ماندم
اما حیف که هیچگاه ثبت رسمی نشد
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
داشتم از این شهر می رفتم
صدایم کردی
جا ماندم
از کشتی سفید آرزوها
که رفت و غرق شد
سپاسگزارم ازتو
اما
این فقط می تواند یک قصه باشد
در این شهر دود و آهن
دریا کجا بود
که من بخواهم سوار کشتی شوم و
تو صدایم کنی
می خواهم بگویم
نجاتم دادی
تا اسیرم کنی
من با کنایه حرف می زنم!
آخر رفتی و من.........................
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمی دانم چگونه بگويم که بفهمی

ببين !

تلخ ترين حالت ممکن را هم که فرض کنی

باز هم هق هق من تلخ تر است

اصلا

هق هق من تلخ ترين اتفاق دنياست

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتی تو نیستی

دستانم به وسعت فاصله ها خالیست ...

چشمانم طعم باران می گیرد ...

و لحن معصوم احساسم لب به هذیان می گشاید !

وقتی تو نیستی با سبدی کهنه

خاطره ها و یاد خاطراتت را به آب می دهم ...

باور تلخ نبودنت تاوان کدامین گناه بود

که من باید پس بدهم ؟!...

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم گرفته از این روزگار دلتنگی
گرفته اند دلم را به کـار دلتنگی
دلم دوباره در انبوه خستگی ها ماند
گــــرفت آینــــــه ام را غـبار دلتنگی
شکست پشت من از داغ بی تو بودنها
به روی شـــــانه دل مانـــد بار دلتنگی
درون هاله ای از اشک مانده سرگردان
نگاه خســـــــته مـــن در مدار دلتنگی
دگر پرنده احساس مــن نمی خواند
مگر سرود غم از شاخسار دلتنگی





 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2]
[/h]
خيلي سخته که بغض داشته باشي ، اما نخواي کسي بفهمه ...
خيلي سخته که عزيزترين کست ازت بخواد فراموشش کني ...
خيلي سخته که روز تولدت ، همه بهت تبريک بگن ،
جز اوني که فکر مي کني به خاطرش زنده اي ...
خيلي سخته که غرورت رو به خاطر يه نفر بشکني ،
بعد بفهمي دوست نداره ...
خيلي سخته که همه چيزت رو به خاطر يه نفر از دست بدي اما اون بگه : ديگه نمي خوامت

به خدا خیلی سخته.............
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برای تو ...

برای تو که باران را در پشت پنجره زمزمه می کنی !

برای من ...

برای من که در بغض آسمان پنهانم تا زمزمه شوم در لبهای تو !

برای ما می نویسم !

من تمام هستی ام را آغوشی خواهم ساخت

برای پریشانی های گاه و بی گاه تو !

من تمام روحم را آفتابی خواهم کرد

برای روزهای زمستانی دل تو !

تو ...

لحظه ای با من باش ...!





 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گل یاس غمگینی را دیدم
رسته برساقه بیداری ،
نگران در زردان .
- (( با که گویم
( می خواند و سری می جنباند )
که دلم خونین است ،
وکه می سوزم ، می سوزم ، می سوزم ازاین
که چرا چونین است
و چرا چونینند اینان ،
این خطرناکترین مسکینان ،
وحشت انگیزترین فوج ندانستن
و توانستن ... ))
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سر دیوار بلندی که مرا از تو جدا می سازد

خاطر آزرده و غمگین هر صبح

می نشیند، مرغی آرام

و غروب مثل آن زردی بیمار که بر دیوار است

می پرد از سر بام

باز هر صبح چو بگشایم چشم

منم و سایه دیوار بلندی که مرا
از تو جدا می سازد




 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به چه میخندی تو؟
به مفهوم غم انگیز جدایی؟
به چه چیز؟
به شکست دل من یا به پیروزی خویش؟
به چه میخندی تو؟
به نگاهم که چه مستانه تورا باور کرد؟!
یا به افسونگری چشمانت که مرا سوخت و خاکستر کرد؟؟؟
به چه میخندی تو؟
به دل ساده من میخندی؟
که دگر تا به ابد نیز به فکر خود نیست!
خنده دار است بخنددددددد!
بخند!:cry:
 
بالا